مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
گسست
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
213-234
هدف از این مقاله تحلیل مناظره ای است که درقالب این کتاب بین میشل فوکو و ریمون آرون صورت گرفته است. بدین منظور، شرح مختصری بر دیدگاه های این دو متفکر ارائه می شود تا موضع نزاع در این مناظره روشن شود. محور اصلی گفت وگو اصل گسست و تداوم در دوره های مختلف تاریخی است. آرون از تفکیک صورت بندی های دانایی انتقاد می کند و از ارتباط و تعامل بین آن ها دفاع می کند. به نظر او، تاریخ دارای تنوع و درعین حال تداوم است. دربرابر، فوکو در روش دیرینه شناسی خود درپی کشف تداوم میان وقایع و دوره ها نیست، بلکه تلاش دارد گسست هایی را که موردغفلت واقع شده است نشان دهد. هرچند هردو متفکر گرایش های ساختارگرایی دارند، اما دیدگاه هستی شناسی آن ها موجب اختلاف نظر بین آن ها شده است. به نظر آرون، برخلاف فوکو، جهان ساختارهای ثابتی دارد که درطول زمان و درخلال منظرهای متفاوت خود را ظاهر می سازد. از این منظر، آرون به ذهنی و نسبی گرایی وبری و پوچ گرایی نیچه ای انتقاد می کند.
ادوارد براون در حاشیه سنّت شرق شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرقی ها در آثار شرق شناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از اداره کردن خود و نیازمند قیّم به تصویر کشیده شده اند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیت دادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطه دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده می شود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزاره های بدیهی در سنّت مسلّط شرق شناسی به شمار می رود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرق شناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارائه کرده اند. این تشتت تصاویر از تعدّد سنّت های شرق شناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنّت شرق شناسی مسلّط است. یکی از راه ها، به متن آوردن نگاه شرق شناسانی است که در حاشیه سنّت حاکم شرق شناسی قرار گرفته اند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنّت شرق شناسی را از یکدستی خارج می کند. از کسانی که به گزاره های بدیهی سنّت شرق شناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشه ای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرق شناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانی ها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفت های برجسته ای کرد. او ترقّی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیل های ستمگرانه غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسؤولیت تاریخی خود که آغاز حرکتی خردمندانه است ستایش کرده است.
رؤیاانگاری وحی؛ از پاشانی چینش آیات قرآن تا پرش و گسست قصص قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
185 - 203
حوزه های تخصصی:
مطالعه پیش رو دربردارنده نقد ادله و شواهد قرآنی ای است که در جهت تبیین مبنای رؤیاانگاری وحی ارائه شده است. بخش اول نقد به روش مؤلف مربوط است. نویسنده محترم بر خلاف مدعای رویکرد پدیدارشناختی، نگرشی تحویل نگر به قرآن دارد. بر خلاف نظر ایشان قرآن اگر بر هر خواننده بی طرفی عرضه شود، وجه خطابی آن آشکار خواهد شد. بر خلاف مدعا پاشانی چینش آیات قرآن مستلزم رؤیاگون بودن آن نخواهد بود. پراکندگی آیات برخی سوره های قرآن همانند مائده و احزاب یا نور می تواند مؤید ناکارآمدی برخی انواع تفسیر قرآن در قبال این گونه آیات باشد؛ آن چنان که در بین مفسران بزرگ بدان تصریح شده است. تکرار قصص قرآنی مصداق حقیقی تکرار نیست و در هر بار مشتمل بر مفاهیم جدیدی است. با فرض پذیرش تکرار، این تکرار بی هدف نیست و به جهت اهداف تربیتی و اخلاقی است. پرش و گسست زمانی موجود در قصص قرآنی نافی وجه خطابی آن نیست؛ زیرا قرآن صرف کتاب داستان نیست و اینکه برخی داستان های آن دارای گذشته نگری و گسست هستند، کاملاً متلائم با ادبیات داستانی پرطمطراق بوده و مؤید جامعیت حداکثری آن خواهد بود.
ساختار افق در اشعار ناظم حکمت: دغدغه مکانمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
111 - 129
حوزه های تخصصی:
چالش قهرمان انزوا طلب در مقابله با زندگی مدرن: تحلیل گفتمان و روایت در رمان نفرین زمین اثر جلال آل احمد و صورت-جلسه اثر لوکلزیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
523 - 542
حوزه های تخصصی:
قهرمان انزوا طلب در آثار رمانتیک جلوه درخشانی دارد. قهرمان رمانتیک با پشت کردن به دنیا و تماس با طبیعت به کاوش در درون خود می پردازد. این کنش لزوما در مواجهه با مدرنیته نبوده بلکه بیشتر بیانگر نوستالژی انسان دور افتاده از ریشه ها و طبیعت را بازمی نمایاند. در قرن بیستم و تحت تاثیر نویسندگانی چون پروست و جویس بار دیگر انزوا و درون نگری قهرمان رواج یافت که این بار کاملا متفاوت با انزوای رمانتیک بود. در اینجا جستجوی هویت در دنیای مدرن به چالش اساسی قهرمان و نویسنده بدل می شود. در این مقاله برآنیم تا با بررسی شیوه روایت و گفته پردازی دو رمان نفرین زمین جلال آل احمد و صورت-جلسه ژان ماری گوستاو لوکلزیو نسبت انزوای قهرمان با جهان مدرن را روشن ساخته و نشان دهیم که چگونه انزوا توانسته به امکانی برای مقاومت در مقابل جهان مدرن و ارزش های تحمیلی آن تبدیل شود.
ارزیابی تطبیقی اراده آزاد در نظرگاه محمد تقی جعفری و جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اراده آزاد، از دیرباز یکی از مهم ترین مسائل فلسفی بوده است. علامه محمد تقی جعفری و جان سِرل، در سیاق نظام فکری شان، دستاوردی قابل توجه در ایضاح بحث «اراده آزاد»، عرضه کرده اند. در نظر سِرل، داشتن اراده آزاد به معنای دارا بودن اِختیار است، اما علامه جعفری، صِرف آزاد بودن اِراده را به مثابه اِختیار تلقی نمی کند. «اِختیار»، در نظر او، شامل اِعمال و نظارت «من» نسبت به اِراده و سپس نسبت به تصمیم است. هر دو اندیشمند، یکی از شاخصه های اصلی پیداییِ اختیار را حالت گسست یا وقفه ای می دانند که فاعل ، پیش از کنشْ تجربه می کند. جعفری و سِرل، «مَنِ غیر تجربی» را به عنوان یکی از شروط اصلی تحقّق «اراده آزاد» یا «اختیار» در نظر گرفته اند. در نظر سِرل، «مَن» ساحت متافیزیکی ندارد، اما فاقد وجهه مادی است، اما در نگاه جعفری، «مَن»، دارای بُعد متافیزیکی و ساحتی متعالی است. اراده آزاد در منظومه سِرل، به «آگاهی» فروکاهش می یابد. نیز از منظر جعفری، آگاهی یکی از مقوّمات اصلی کنش انسان و وجهه مختارانه اوست. رویکرد جعفری در مسئله امکان یا امتناع اراده آزاد، «اختیارگرایانه» است، اما سِرل، با طرح دو فرضیه، بیشتر در مقام تبیین گر مسئله نقش ایفا می کند. آرای جعفری در دسته ناسازگارگرای آزادی گرا و آرای سِرل طبق قرائت نخست، در دسته ناسازگارگرای تعیّن گرا و مطابق قرائت دوم، در دسته ناسازگارگرای آزادی گرا قرار می گیرد. تلاش این پژوهش در جهت شرح و بسط، و ایضاح مسئله اراده آزاد - نزد جعفری و سرل - با روش توصیفی ۔ تحلیلی است.
سیاست مهار در برابر خوانش ناموافق: سرانجام مقاومت زن در برابر هژمونی مردسالار در منظومه کردی «خه ج و سیامند»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جوامع سنتی در آغاز دوره مدرن، ساختاری مردسالار داشتند. گستره هنجارهای مردسالارانه و استیلای آنچه میشل فوکو «رژیم حقیقت» می نامد در دوره سنتی، زنان را آبژه ی تحت کنترل و تحکم مردان می دانست. ایستادگی زنان در برابر هژمونی مردسالار و سرنوشت مقاومت زن در برابر استیلای این ایدئولوژی در آثار ادبی به نقطه تقابل بین نظریه نوتاریخی باوری، استفان گرینبلَت، و آلن سینفیلد، از متفکران نظریه ماتریالیسم فرهنگی بدل شده است. با توجه به دیدگاه های گرینبلَت، مخالفت زن در برابر گفتمان حاکم و ایدئولوژی مردسالار در نهایت، توسط ایدئولوژی غالب هضم میشود. از سوی دیگر، سینفیلد و سایر ماتریالیستهای فرهنگی به نتیجه و دستاورد این تقابل و مخالفتها خوشبین اند. به باور آنان، ایستادگی زنان در برابر ایدئولوژی مردسالار به بروز گسست در ساختار ایدئولوژی می انجامد و می تواند در نهایت به شکسته شدن هژمونی مردسالار منجر شود. این پژوهش بر مفهوم مقاومت در دو مکتب ماتریالیسم فرهنگی و نو تاریخی باوری متمرکز است و بر اساس تفاوت خوانش این دو مکتب به بررسی سرنوشت مقاومت زن در منظومه فولکلور «خه ج و سیامند» می پردازد. یافته ها نشان می دهد که با خوانش نوتاریخی باوری مقاومت زنان چگونه توسط هژمونی حاکم سرکوب می شود ولی اثرات و نتایج مقاومت در برابر ایدئولوژی با خوانش ماتریالیسم فرهنگی در نهایت، سالها بعد به بار می نشیند و زنان از آبژه ی منفعل در دستان این ایدئولوژی، به سوژه ای کنشگر و فعال بدل می شوند و هویت مستقل خود را باز می یابند و بر سرنوشت خود حاکم می شوند.
پژوهش مردم شناختی، آیین ها و سنت های فرهنگی ترکمن ها در ماه مبارک رمضان
حوزه های تخصصی:
نهمین ماه از تقویم هجری قمری، ماه مبارک رمضان است. این ماه را عرب ها «شهر (ماه) الصیام» یا «شهر الرمضان»، ترک ها «اوروج» (یا احتمالاً «عروج») و ترکمن ها «اورازا» و یا «رمضان» می نامند. ترکمن ها به لحاظ کثرت آداب و رسوم در زندگی روزمره، دارای فرهنگی بسیار غنی هستند. این مردم به خاطر داشتن پیشینه ی فرهنگی بسیار قدیمی، تقریباً برای هر مناسبتی مراسم خاصی دارند. یکی از این مناسبت ها، ماه مبارک رمضان است.ماه مبارک رمضان در میان ترکمن ها از جایگاه والایی برخوردار است. در این ماه ترکمن ها، از مرد و زن تا پیر و جوان و نوجوانان، با شور و شوقی عجیب، غیر از برجای آوردن فرایض، در تمامی مراسمی که ویژه ی این ماه برگزار می شود، شرکت می کنند. در بین مردم ترکمن نیز برگزاری این ماه نیز با آیین ها و مراسم های خاصی صورت می گیرد که نشان از فرهنگ و سنت های قوی و پایدار در بین آنان می باشد.همان گونه که در مقاله نیز بیان شدآیین های این ماه را می توان در سه مرحله 1-آیین گسست یا پیشواز که شامل:الله یولی،نظافت خانه ،مساجد و تکایا،آی گورومک،باش اولی می باشد.2-آیین گذار یا آیین های ماه مبارک رمضان که شامل:عیادت از بیماران،تهیه و تدارک جهیزیه برای نو عروسان،اعزام روحانیون به مساجد و آموزش قران کریم و اصول عقاید، تشخیص زمان افطار، افطار کردن و افطاری دادن،روشهای بیدار شدن در سحر،بر پایی نماز تراویح و ختم قرآن،آغیز آچار،مجالس ختم قران،مراسم قدر گیجه سی،مراسم یا رمضان.3- مرحله پیوستن یا پسا گذار یارسوم و سنت های الوداع و الفراق یا شهر رمضان که شامل: باش پیطره،رویت هلال ماه شوال ،اورازا بایرامی می باشد.در این مقاله سعی شده است با استفاده از نظریه وان جنپ، آیین ها ومراسم سنتی خاص ترکمن ها در ماه مبارک رمضان را بر اساس مراحل سه گانه ،گسست یا پیشواز ازرمضان ،گذاریا آیین های ماه مبارک رمضان و مرحله پیوستن یا پسا گذار رسوم و سنت های الوداع و الفراق یا شهر رمضان پرداخته می شود.
معنای بازار تهران در تجربه زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
99 - 112
حوزه های تخصصی:
زنان، بخش بزرگی از مخاطبان بازار تهران، در حال استفاده از فضایی هستند که در طی سال ها برای استفاده اکثریت مردانه شکل گرفته است. هدف پژوهش پی بردن به معنای بازار تهران در تجربه زنان و چگونگی تأثیر شرایط زمینه ای بر شکل گیری این معنا بوده است. پژوهشگران با روش پدیدارشناسی به مصاحبه عمیق با 14 زن (و برای دستیابی به داده های مکمل، 6 مرد) پرداخته اند. تحلیل داده ها بر اساس روش پدیدارشناسی استعلاییصورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد بازار تهران برای زنان تنها محل خرید نیست و جنبه های مهمی از سودمندی های فضای شهری مثل بودن در میان مردم، لذت بردن از کیفیت های کالبدی و پیوند با هویت تاریخی شهر را در اختیار زنان قرار می دهد. هم چنین تفاسیر پژوهش گران به وجود گسست میان تجربه زنان و ساختارهای از پیش موجود که به یک فضای جنسیت دار شکل داده اند اشاره می کند. این ناهماهنگی ها در رقابت باکیفیت های مطلوب برای زنان، بر کم و کیف حضور ایشان در بازار اثر می گذارد.
از گفتمان راهنمایی به گفتمان مشاوره؛ پژوهشی در روانشناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۲۳۰-۲۱۷
حوزه های تخصصی:
از منظر روانشناسی انتقادی، مفاهیم یک دانش وجهه ای تاریخی اجتماعی دارند. روانشناسی عموماً حاصل یک فرآیند انباشت دانش دانسته می شود. اما روانشناسی انتقادی، به عنوان یک دانش بین رشته ای در علوم انسانی، مفاهیم روانشناختی را تارخ مند و همخوان با متن های اجتماعی تاریخی معین می داند. «راهنمایی و مشاوره» طی نیم قرن گذشته مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده است. هدف از اجرای این پژوهش وارسی این مفاهیم از منظر تاریخ نگاری انتقادی بوده است. در این شکل از تاریخ نگاری، پدیده مورد مطالعه از منظر «گسست» مورد مداقه قرار می گیرد. یافته های این پژوهش نشان داد روانشناسی ایران طی نیم قرن گذشته از گفتمان راهنمایی به گفتمان مشاوره چرخش کرده است. گفتمان اول از دهه 40 تا دهه 70 شکل گرفته و غالب شده و دومی از دهه 70 تاکنون را دربرمی گیرد. درنتیجه «منطق راهنمایی به سوی مشاغل معین» جای خود را به «منطق مشاوره، مهارت آموزی و خودراهبری» داد. در پایان نیز ضمن جمع بندیِ یافته ها نسبت این دو گفتمان با تحولات اقتصادی سیاسی دهه 70 ه.ش مورد بحث قرار گرفت.
تداوم و گسست در تاریخ فرودستان با نگاهی به آرای والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند تاریخ با «اکنون» در نظریات مختلف به ویژه در دوران اخیر مدّنظر قرار گرفته است. بر این اساس همان قدر که گذشته بر حال مؤثر است، از تأثیر اکنون در فهم ما از گذشته نیز می توان سخن به میان آورد. در تاریخ به ویژه از منظر فرودستان و ستمدیدگان، وضعیت اکنون موقعیتی خاص و استثنایی نیست، چراکه تداوم رنج این اقشار به شکل یک قانون در طول تاریخ، استمرار و تداوم یافته است. «والتر بنیامین» در آثار خود به ویژه در تزهایی درباره تاریخ، به تداوم وضعیت تاریخی رنج کشیدگان اشاره می کند و ضمن تأکید بر ملموس ترین و عینی ترین ابعاد رنج ستمدیدگان تاریخ، به امکان رهایی از وضعیت موجود بر اساس ظهور لحظه ای موعودگرایانه و مسیحایی می اندیشد. این وجه از اندیشه بنیامین، به انحای مختلف آشکار و پنهان در رویکردهای متأخر از قبیل تاریخ فرودستان، مطالعات پسااستعماری و نیز تاریخ بدیل و جایگزین برجسته شده و منشأ تأملات نوینی در رویکرد به تاریخ شده است. یکی از بارزترین وجوه نگاه نقادانه بنیامین، نقد ایده پیشرفت در تاریخ است که از دیدگاه وی برآمده از فلسفه فاتحان تاریخ است؛ این در حالی است که اوضاع شکست خوردگان تاریخ حکایت از رنج پیوسته ایشان است.
بازنگری بر تناظر میان پرده ی سینما و آینه ی ژاک لکان با توجه به ماهیت تصویر سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشابه دانستن آینه ی ژاک لکان با پرده ی سینما یکی از محوری ترین نگره های نقد روانکاوانه ی فیلم را رقم زد. کاربرد تمثیل آینه برای لکان این بود که او از طریق جدایی عینی میان نوزاد و تصویر او در آینه، انشقاق میان وجود فی نفسه(امر خیالی ناخودآگاه) و وجود برای دیگری(هویت اجتماعی خودآگاه) را تبیین می کرد. اما کاربرد تناظر میان آینه و پرده ی سینما نزد نظریه پردازان این بود که آن ها جدایی ماهیت بیننده(ساحت واقع) از هویت بیرونی(هویت تماشاگر سینمابودن) را دستمایه می ساختند تا نشان دهند که ساختارهای دیگری بزرگ(دستگاه سینمایی) چطور به هویت سوژه ها شکل می دهند یا اینکه سوژه ها چطور در برابر این امر مقاومت می کنند. جستار پیش رو در نظر دارد تا از طریق بازنگری بر فرایند رویت تصویر سینمایی، یکبار دیگر به گسست سوبژکتیو لکانی میان امر درونی و امر بیرونی بپردازد و شیوه هایی را بنماید که از طریق آن ها می توان عدم وجود این گسست را از خود مدل نتیجه گرفت. به این منظور، دربحث از تصویر سینمایی ه دو انگاشت هستی شناسانه اشاره میشود که آن را از تصویر آینه مجزا می سازد. بنابه فرض نورنگاشت بودن تصویر و تابیدن از پرتوافکنی در پشت سر بیننده، هستی مستقلی به تصویر آینه میبخشد که فرایند رویت آن را به شیوه ی متفاوتی از تصویر آینه رقم می زند.
دیالکتیک رخدادی سوژه- هنرمند و هنر در رمان های «هیاهوی زمان» جولین بارنز و «چشمهایش» بزرگ علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر بر آن است تا نشان دهد جولین بارنز و بزرگ علوی در دو اثر منتخب هیاهوی زمان (The Noise of Time) و «چشمهایش» به نقش رهایی بخش هنر در مقام مولد حقیقت توجه ویژه ای دارند. هر دو نویسنده که دغدغه های اجتماعی و سیاسی از درون مایه های اصلی آثارشان است، تقابل سوژه در برابر انقیاد را به تصویر می کشند. فرضیه اصلی این است که در منظر هر دو نویسنده هنر یکی از ابزار مهم مبارزه با استبداد است که در آن سوژه-هنرمند در رابطه دیالکتیکی خود با سلطه حاکم، در وقوع یک گسست به اهمیت رخدادی هنر پی می برد، و تا پایان به آن وفادار می ماند. دیمتری شوستاکوویچ موسیقی دان شهیر روسی، و قهرمان رمان بارنز، در کشمش با قدرت حکومت استالینی، با تمام وجود به یکپارچگی درون خویش با هنرش اهتمام می ورزد، گرچه برخی او را خائن می دانند. استاد ماکان نقاش، قهرمان رمان «چشمهایش»، در کارگاه نقاشی خویش دغدغه مند دردهای رعیت مظلوم در برابر ستم و بی عدالتی، سرانجام در تبعید با زندگی مبارزاتی خود وداع می گوید. این تحقیق که پژوهشی تطبیقی و مقابله ای است، در چارچوب نظری، رویکردی میان رشته ای با تمرکز برخوانش پسامارکسیستی به کار گرفته است و از آرای کلیدی آلن بدیو همچون نظریه ارکان (Conditions)، هنر مولد (Art as Truth generator)، دیالکتیک (Dialectics)، گسست (Rupture) سوژه و سوژه شدگی (Subjectivisation)، وفاداری (Fidelity)، و مهم تر از همه رخداد (Event) استفاده کرده است.
گفتمان استعمارزدای متفکرین اصولگرا: استعارگی در بلاغت حسن رحیم پور ازغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با تلفیق مفهوم استعاره لکان و بلاغت استعمارزدا به عنوان چارچوب نظری، به تحلیل بلاغی سخنرانی های حسن ازغدی می پردازد. پیش فرض مقاله آن است که سیاست گام دوم جمهوری اسلامی، رویکرد دوگانه به مدرنیته در یک سطح، و مدرنیزاسیون در سطح دیگر، دارد. سؤال پژوهش این است که «بلاغت حسن ازغدی چگونه در خدمت بازتولید دال های استعمارزدای گفتمان جمهوری اسلامی قرار دارد؟». براساس نظریه استعمارزدایی، گسست از میراث استعمار مستلزم گفتمان سازی است. لذا، برای فهم استعارگی در بیان ازغدی هم به عنوان یک رویکرد گفتمانی و هم به عنوان یک صنعت بلاغی، از روش پنج مرحله ای «استعاره مفهومی» استین (۱۹۹۸) استفاده می کنیم. سخنرانی ازغدی با عنوان تمدن سازی اسلامی به دلیل محتوای استعمارزدایانه شاخص آن به صورت قضاوتی برای بررسی انتخاب شده است. بر آن هستیم که «بیداری اسلامی» استعاره اصلی ازغدی و انسجام دهنده ایده تمدن سازی اسلامی او است. ذیل این استعاره، چهار مفهوم کانونی استخراج و تحلیل می شود: دعوت، استعلاء، ارگانیسم، و دیگری سازی که سه مفهوم اول برسازنده مفاهیم کانونی گفتمان استعمارزدای جمهوری اسلامی و آخرین مفهوم براندازنده گفتمان های رقیب یعنی سرمایه داری و بنیادگرایی هستند. در یافته های پژوهش، استعاره های عمده ذیل هریک از این چهار مفهوم به روش استین بررسی می شوند. در بخش نتیجه گیری و در پاسخ به پرسش اصلی، اشاره می شود که استعاره در بلاغت ازغدی ذهن مخاطب را برای گسست از معرفت شناسی لیبرال و بازگشت به نظام فکری اسلامی به عنوان سنگ بنای تمدن اسلامی و بدیل تمدن غرب ترغیب می نماید.
اثرپذیری کیرکگور از کانت در معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
132 - 152
حوزه های تخصصی:
میان کانت و کیرکگور در حوزه های گوناگون شناخت، اخلاق، ایمان و هنر می توان مطالعه ای مقایسه ای انجام داد. در این مقاله به مقایسه ی آرای این دو فیلسوف در مبحث معرفت شناسی می پردازیم. بنیاد اساسی اشتراک هر دو در زمینه ی شناخت، باور ایشان به گسست میان نظر و عمل است که مبنای نگاهشان به شناخت انسانی را شکل می دهد. در این جا نشان داده می شود که معرفت شناسی کانت، بستری را ایجاد کرده است که در آن نظر کیرکگور درباره ی گسست وجود و اندیشه شکل گرفته است و همین نگاه باعث می شود تا هر دو معتقد به محدودیت شناخت انسان باشند. در ادامه مشخص می شود که کیرکگور به پیروی از کانت وجود را متمایز از ماهیت می داند. در آخر نشان می دهیم که ستیز کانت با براهین سنتی اثبات وجود خداوند، زمینه ای را ایجاد کرد تا کیرکگور مخالفت خود با خداشناسی استدلالی را بر آن بنا کند و آن برهان ها را برای یک مومن ناکارآمد بداند.
گذشته در اندیشه معمار؛ وارطان هوانسیان، گذشته دور، گذشته نزدیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
133 - 154
حوزه های تخصصی:
فهم ما از معماری معاصر و نسبت آن با گذشته پیشینه ای دارد که به واسطه افراد و عوامل زمینه ای گوناگون شکل گرفته است. یکی از کسانی که می توان او را نماینده نوعی از تفکر در این باره دانست وارطان هوانسیان است که به سبب چند دهه فعالیت متنوعش در سه حوزه نقد و تألیف، فعالیت صنفی، و طراحی ابنیه جایگاهی متمایز از سایرین دارد. در این مقاله به این پرسش پاسخ می دهیم که وارطان هوانسیان درباره نسبت معماری زمانه اش با گذشته چه مواضعی داشته است. در حین این بررسی به شبکه اندیشه ها، افراد، اتفاقات، ارتباطات و دیگر عوامل زمینه آگاهانه توجه داریم تا تصویری فراتر از تک نگاشت یک معمار ارائه دهیم. پاسخ به پرسش تحقیق را با تمرکز بر منابع دست اول خصوصاً مقالات او پیش برده ایم، و به روش تاریخی روایتی از چیستی مواضع او حدفاصل دهه بیست تا چهل به دست داده ایم.این تحقیق نشان داد گذشته در اندیشه وارطان به دو صورت ظاهر شده است، گذشته دور و گذشته نزدیک. در هر دو برهه، یعنی دهه بیست و چهل شمسی، گذشته دور بر تمامی دوره های تاریخی تا دوران اوج آن یعنی دوره صفویه دلالت دارد. گذشته نزدیک چند دهه پیش از انتشار مقاله است که مدت و دلالت آن در دو برهه با هم شباهت ها و تفاوت هایی دارد. مواضع وارطان در نسبت با گذشته در هر یک از دو برهه در نسبت با شیوه نوین معنی دار است. همچنین مواضع او با تصویری از آینده که متأثر از آرمان های معماری مدرن در اروپا و غرب پیوند دارد.
هویت اجتماعی در تقاطع مهاجرت (بررسی هویت هایبریدی، بینابین و گسست در رمان گسل اثر ساسان قهرمان و مای نیم ایز لیلا اثر بیتا ملکوتی)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
45 - 58
حوزه های تخصصی:
با درک اهمیت و جایگاه «هویت» در مناسبات اجتماعی و تعاملات گروهی و با توجه به موقعیت بین رشته ای این مفهوم، این پژوهش درصدد است تا جایگاه موضوع و مفهوم هویت سوژه مهاجر را در دو اثر گسل، از ساسان قهرمان و مای نیم ایز لیلا، از بیتا ملکوتی، بررسی کند. آثاری که بر توصیف شرایط و چالش های فردی و اجتماعی مهاجران متمرکز بوده و اشتراکات و افتراقات شرایط خاص آنان را با انتخاب، تنظیم و تفکیک صورت بیان ادبی، سبک زندگی، مواضع اشخاص، رویدادهای خطی و یا درهم آمیخته زندگی بیان کرده اند. هدف از خوانش هویت محور این آثار، مطالعه و شناسایی ظرفیت ها و رویکردهای رمان مهاجرت در پرورش و بازنمایی عناصر بنیادین زیستی انسان و به ویژه، کمک به رفع تنگناهای فرهنگی و هویتی ایرانیان برون مرز است. از این رو، با استفاده از روش تحقیق کیفی و تاریخی استنادی، با بررسی ویژگی ها و شاخصه های هویتی و خودشناسی مهاجران به تبیین و واکاوی هویت های چندگانه مهاجر از قبیل هویت هایبریدی، هویت بینابین و گسست هویتی مهاجر می پردازد و پیچیدگی های پدیده مهاجرت و ارتباط آن را با دگرگونی ها و عوامل مشترک جابجایی های برون مرزی با اشاره به واقعیت های جامعه و ارتباط آن با جایگاه مهاجران بررسی می کند.
مطالعه تولید معنا با اتکا بر نظام تعارض و تطبیق پذیری در چارچوب نشانه-معناشناسی گفتمانی: بررسی موردی نمایشنامه معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر درون گفتمانی عموما در نظام تطبیق پذیر با جهان هستی خود همگرا هستند؛ اما اگر این نظام، تطبیق پذیر نباشد(گسست) با جهان هستی خود واگرا رفتار می کند. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد تا بر اساس نشانه معناشناسی گفتمانی به نحوه شکل گیری نظام تطبیق پذیر و گسست در نمایشنامه معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی بپردازد. از این رو، از کل پیکره، هشت نمونه انتخاب و به صورت تحلیلی-توصیفی واکاوی شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق حاکی از این قضیه است که اولا هویت در ارتباط با تن مداری شکل می گیرد؛ ثانیا، یک هویت وقتی فرو می پاشد که با گسست تن مادی و جسمانه ای از تن پدیداری روبرو شود. خود این امر، در گفتمان، ناامنی می آفریند و در نهایت، وقوع گسست را در شرایط چالش بروز می دهد و درست در همین حالت است که وضعیت منجمد و تثبیت در هم می شکند و استحاله معنایی رخ می دهد.