مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
استعمارزدایی
بررسی و تحلیل ماهیت تحولات حقوق سرمایه گذاری خارجی؛ گذشته، حال و آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروزی، سرمایه گذاری خارجی بدون تردید یکی از مهمترین ارکان توسعه اقتصادی و اجتماعی محسوب می گردد که حقوق حاکم بر آن فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. شکل امروزی نظام قانونی حاکم بر فرآیند سرمایه گذاری خارجی محصول طیف وسیعی از تحولات تأثیرگذرا است که بررسی عمیق و تحلیل ماهوی آن تحولات متضمن این فایده عملی است که افق دید وسیعی را برای تهیه نقشه راه حقوق سرمایه گذاری خارجی از منظر ملی و فراملی در آینده فراهم خواهد آورد. در این میان آنچه ذهن را به تکاپو وادار می کند طرح این مسئله است که در بعد ملی و فراملی تحول حقوق سرمایه گذاری خارجی در ادوار گذشته تحت تأثیر چه عواملی محیطی بوده است؟ آیا توسعه قواعد در حوزه سرمایه گذاری خارجی همسو با نیازهای موجود بوده است؟ در عصر کنونی رویکرد مورد هدف برای ضابطه مندسازی سرمایه گذاری خارجی در بعد بین المللی چیست؟ آیا این رویکرد می تواند تبعات ناخواسته سرمایه گذاری خارجی را کنترل یا مرتفع سازد؟ در این نوشتار تلاش شده تا با توجه به سئوالات فوق الذکر، چگونگی فرآیند تحولات حقوقی در حوزه سرمایه گذاری خارجی مورد تحلیل ماهوی قرار گرفته و روند آتی این تحولات تبیین گردد.
بحرین و ابعاد حقوقی- سیاسی جدایی آن از ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
117 - 136
حوزه های تخصصی:
در دوران سلطنتقاجارها، انگلیسی ها به علت ضعف دولت ایران، طی قراردادی، حفظ امنیت خلیج فارس و جزایر آن را بر عهده گرفتند. این حاکمیت یکصد و پنجاه سالهمورد مخالفت دولت ایران قرار گرفت. در سال 1336 شمسی در لایحه تقسیمات کشوری، بحرین استان چهاردهم ایران اعلام شد و موجی از مخالفت در کشورهای عربی برانگیخت. شاه به دلیل وابستگی به غرب یکباره تصمیم خود را مبنی بر چشم پوشی از ادعاهای دیرینه ایران نسبت به بحرین اعلام نمود. در 11 مه1970 شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه 278، بر اساس گزارش هیئت اعزامی به بحرین، تمایل اکثریت اهالی بحرین برای استقلال را اعلام نمود. در این مقاله، وضعیت حاکمیت ایران بر بحرین پیش از جدایی از ایران بررسی شده، وقایع دوره انتقال و ادعای حق تعیین سرنوشت مطرح شده در قطعنامه شورای امنیت، بررسی خواهد شد.
اصل تصرف حقوقی و اعمال آن در پرونده های ارضی و مرزی دیوان بین المللی دادگستری
منبع:
تعالی حقوق زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
109 - 128
حوزه های تخصصی:
اختلافهای ارضی و مرزی حجم قابل ملاحظه ای از آراء دیوان بین المللی دادگستری را به خود اختصاص داده اند. دیوان برای حل و فصل چنین اختلافهایی در درجه اوّل به جستجوی معاهدات مرزی معتبر می پردازد و در صورت وجود چنین معاهده ای میان طرفین اختلاف، اصولاً به دیگر دلایل و مستندات توجّهی نمی کند. در وهله دوّم، دیوان به سراغ اصل تصرّف حقوقی می رود و در صورت عدم امکان اجرای این اصل در مرحله سوّم به اعمال اصل سلطه مؤثّر می پردازد. اصل تصرف حقوقی،توسط دیوان بین المللی دادگستری صرفاً در وضعیتهای پسااستعماری اعمال شده و دیوان علیرغم فرصتهایی که داشته،علاقه ای به اعمال این اصل در سایر وضعیتها از جمله پساتحت الحمایگی را از خود نشان نداده است.با توجه به سیستم بین المللی معاصر که نظم و امنیت را هدف قرار داده است،اعمال این اصل به عنوان ابزاری کارآمد در جهت ثبات مرزها و به تبع آن حفظ،تحکیم و تضمین و اعاده صلح و امنیت بین المللی در نظر گرفته می شود.پژوهش پیش رو با روشی توصیفی-تحلیلی در پی تشریح و تحلیل ویژگی ها،جایگاه و برآیندهای اعمال این اصل است.
روند استعمارزدایی از منظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۷
1 - 28
حوزه های تخصصی:
استعمارزدایی به عنوان یکی از اشکال تشکیل دولت های مستقل، یکی از پدیده های مهم قرن بیستم بوده است، هرچند ریشه های آن را می توان در قرن نوزدهم نیز دید. افزایش تعداد دول عضو سازمان ملل متحد از 51 دولت در سال 1945 به 149 دولت در سال 1984 عمدتا ناشی از استعمارزدایی بود. در حالیکه استعمارگران از سرزمینهای مستعمره به عنوان بخشی از سرزمین خود نام می بردند و تا مدتها از اعطای استقلال به آنها خودداری می کردند اما از اواخر دهه 1950 میلادی شاهد اقدامات مهم سازمان ملل متحد جهت تسریع روند استعمارزدایی بودیم تا آنکه با تصویب قطعنامه مهم شماره 1514 در دسامبر 1960، شناسایی حق تعیین سرنوشت مستعمرات به قاعده ای الزام آور در نظام حقوق بین الملل تبدیل شد. پرسش اصلی این مقاله آن است که استعمارزدایی طی چه فرایندی از آرمانی سیاسی به هنجاری حقوقی مبدل شد؟ تحقیق حاضر به روش توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی نگاشته شده است. تحلیل روند استعمارزدایی نشان می دهد که علی رغم مقاومت دول استعمارگر و عدم درج حق مستعمرات به تحصیل استقلال در منشور ملل متحد، در نتیجه پایمردی جنبشهای آزادیبخش و حمایت دولت های سوسیالیستی و جهان سوم در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، حق تعیین سرنوشت خارجی مستعمرات در حال حاضر به یکی از قواعد آمره حقوق بین الملل تبدیل شده و استعمارزدایی یکی از مهمترین شیوه های تاسیس دولت های جدید در عرصه بین المللی بوده است.
حسین العطاس در باب دانش استعماری و دانش مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
3 - 22
دوره اصلی تفکر العطاس را دوران استعمار، به ویژه مالایای بریتانیا و هند شرقی هلند تشکیل می دهد. او به عنوان یک دانشجو در دانشگاه آمستردام در دهه 1950 میلادی، اولین مقاله خود را درباره مسئله استعمار نوشت و مسائل ایجادشده توسط استعمار را به سه دسته تقسیم کرد. دسته سوم که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد، مشکلات غیرمادی، یعنی جامعه شناسانه، روانشناختی و مسائل اخلاقی خلقشده توسط استعمار است که به نظر العطاس بیشتر صدمات استعمار از همین دسته به جوامع تحت استعمار رسیده و همین حوزه است که مانع رسیدن به راه حل برای بسیاری از مسائل اجتماعی شده است. در همین دوره بود که العطاس نقش بسیار مهمی برای نخبگان در توسعه قائل شد. به عقیده او نخبگان حاکم که تربیتشده دوران استعمار هستند دارای کمبود یک نظام فکری یکپارچه بودند و نتوانستند سنتزی میان میراث فرهنگی خود و تفکر غربی پیدا کنند. این مقاله نگرش و رویکرد استعمارزدایانه العطاس را از منظر نظری، روش شناسی و بسترهای موجود شرح می دهد.
گفتمان استعمارزدای متفکرین اصولگرا: استعارگی در بلاغت حسن رحیم پور ازغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با تلفیق مفهوم استعاره لکان و بلاغت استعمارزدا به عنوان چارچوب نظری، به تحلیل بلاغی سخنرانی های حسن ازغدی می پردازد. پیش فرض مقاله آن است که سیاست گام دوم جمهوری اسلامی، رویکرد دوگانه به مدرنیته در یک سطح، و مدرنیزاسیون در سطح دیگر، دارد. سؤال پژوهش این است که «بلاغت حسن ازغدی چگونه در خدمت بازتولید دال های استعمارزدای گفتمان جمهوری اسلامی قرار دارد؟». براساس نظریه استعمارزدایی، گسست از میراث استعمار مستلزم گفتمان سازی است. لذا، برای فهم استعارگی در بیان ازغدی هم به عنوان یک رویکرد گفتمانی و هم به عنوان یک صنعت بلاغی، از روش پنج مرحله ای «استعاره مفهومی» استین (۱۹۹۸) استفاده می کنیم. سخنرانی ازغدی با عنوان تمدن سازی اسلامی به دلیل محتوای استعمارزدایانه شاخص آن به صورت قضاوتی برای بررسی انتخاب شده است. بر آن هستیم که «بیداری اسلامی» استعاره اصلی ازغدی و انسجام دهنده ایده تمدن سازی اسلامی او است. ذیل این استعاره، چهار مفهوم کانونی استخراج و تحلیل می شود: دعوت، استعلاء، ارگانیسم، و دیگری سازی که سه مفهوم اول برسازنده مفاهیم کانونی گفتمان استعمارزدای جمهوری اسلامی و آخرین مفهوم براندازنده گفتمان های رقیب یعنی سرمایه داری و بنیادگرایی هستند. در یافته های پژوهش، استعاره های عمده ذیل هریک از این چهار مفهوم به روش استین بررسی می شوند. در بخش نتیجه گیری و در پاسخ به پرسش اصلی، اشاره می شود که استعاره در بلاغت ازغدی ذهن مخاطب را برای گسست از معرفت شناسی لیبرال و بازگشت به نظام فکری اسلامی به عنوان سنگ بنای تمدن اسلامی و بدیل تمدن غرب ترغیب می نماید.