مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
گفت وگو
حوزه های تخصصی:
" این مقاله به بررسى تحولات ذهنى و عینى پدید آمده در عرصه گفتارهاى جارى در عرصه بین المللى مى پردازد و مى کوشد که نسبت میان نظم هاى گفتارى را در عرصه هاى فکرى و فرهنگى با ارتباطات نشان دهد. مدعاى اصلى این است که اگر جهان به سوى «گفت و گو» رو آورده و ایده گفت و گوى تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایى این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع دگرگونى هایى در عالم ذهن و عین است.
براى نیل به این مهم سعى شده است که در بعد ذهنى، اندیشه فیلسوفان و متفکران برجسته گفت وگو یعنى گادامر، باختین، هابرماس، و اجتماع گرایانى همچون مک اینتایر و رولز مورد بررسى قرار گیرد و سهم اندیشه هر یک در پیشبرد و توسعه مفهوم گفت و گو نشان داده شود.
در بعد عینى، گفتارهاى تولید شده در سه دهه پایانى سده بیستم در یونسکو با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادى، واکاوى و نشان داده مى شود که در دهه 1970 که دوره اول این پژوهش را تشکیل مى دهد، گفتمان «توسعه و پیشرفت» گفتمان غالب است. توسعه عادلانه و توام با جنبه هاى انسانى گفتمان و محوریت داشتن دولت ـملت ها و واحدهاى ملى در بازى هاى بین المللى از مشخصه هاى دوره اول به شمار مى رود.
در دهه 1980 یا دوره اى که تاریخ نگاران آن را دوره دومین جنگ سرد جهانى نامیده اند، یک چرخش پارادایمى از توسعه به گفت وگو روى مى دهد، که شباهت هاى زیادى با روایت هاى هابرماس از گفت وگو دارد. از جمله ویژگى هاى این دوره مى تون به فاصله گیرى از دوگانه سازى هاى دوران جنگ سرد و گفتمان توسعه، خوش بینى نسبت به ظهور یک جامعه جهانى صلح آمیز و توام با گفت وگو، تکیه بیش تر بر افراد و مردمان در کنار کشورها و دولت ـ ملت ها و تکیه قابل توجه به وجوه فرهنگى توسعه در مقابل رجوه صرفاً اقتصادى نام برد.
بالاخره در دهه 1990 که زوال دوران دوقطبى است، با تکثریافتن بازیگران فرهنگى و رواج الگوهاى جمع گرایانه، گفت وگوى میان ملت ها و فرهنگ هاى متکثر مجال مطرح شدن یافت. در این دوره اگرچه همچنان گفت وگو شاکله ارتباط اجتماعى بوده است اما این گفت وگو از مبانى لیبرالى فاصله گرفته و به مبانى نظرى تازه اى متکى شده است که مى توان آن ها را به نظریه هاى «اجتماع گرایان» نزدیک دید.
مطالعه تحول ساختارهاى گفتمانى در این پژوهش نشان مى دهد که گفتارهاى جارى در عرصه بین الملل طى سه دهه پایانى سده بیستم، با تاثیرپذیرفتن از فن آورى هاى نوین ارتباطى از صورت بندى هاى فردگرایانه به سوى صورت بندى هاى جمع گرایانه و از تکیه بر سطح دولت ـ ملت ها به سوى سطوح فراتر و فروتر از دولت ـملت یعنى نهادهاى مدنى و بین المللى (سطوح تمدنى و فرهنگى) تحول یافته و همین تحول امکان طرح و تقویت نظرى ایده «گفت وگوى تمدن ها» را فراهم کرده است.
"
بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«اقتباس ادبی» شیوه ای امروزی است برای بازآفرینی رمان، داستان، رویدادهای برجسته کتابهای تاریخی و حماسه های منظوم و منثور در حوزه تئاتر و به ویژه سینما. ادبیات فارسی سرشار از رویدادهای دراماتیک است. روایتهای کمنظیری در شاهنامه، خمسه نظامی، مثنوی معنوی، تاریخ بیهقی و... وجود دارد که قابلیتهای نمایشی را برای «اقتباس ادبی» در خود دارند. می توان با بهره گیری از ظرفیتها و اقبال عمومی نسبت به «هنرهای نو» گوشه هایی از توانمندیهای ادب فارسی را به مخاطبان امروز نشان داد. در این مقاله به بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر پرداخته شده است و ساختار قصه براساس مهم ترین عوامل یک اثر دراماتیک، بررسی و جنبههای هنری آن از منظر درام و ساختمان نمایش روشن شده است.
مطالعه شکلی و ساختاری داستان های کوتاه صادق چوبک
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک متعلّق به نسل دوّم نویسندگان ایرانی است که پس از تثبیت داستان کوتاه، در ارائه نمونه هایی موفق در این عرصه کوشیدند. چوبک در داستان هایش به زندگی اقشار بینوا و فرودست پرداخت و از زبان و لحن آنان سود برد تا واقعیت های زشت و تلخ حیات را با دقّت و جزئیات تمام به تصویر کشد. او در این راه از امکانات و صناعاتٍ روایی ویژه ای استفاده کرد که بررسی مجموعه آنها موضوع تحقیق حاضر است. در این مقاله کوشش شده است همه اجزای روایی در داستان های کوتاه چوبک از طرح و شخصیّت گرفته تا زاویه دید، زبان، ... تجزیه و تحلیل شود.
بررسی عنصر داستانی گفت وگو در داستان سیاوش
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی که به عنوان یکی از بزرگ ترین حماسه های جهان در عرصه ی ادبیات مطرح است ،به درستی بیانگر تعریف حماسه است . داستانی-روایی بودن که از عناصر مهم تعریف حماسه است به درستی زمینه ارائه ی مفاهیم و اهداف فردوسی است. جایگاه تأثیرگذارعناصرداستان در داستان های شاهنامه بیانگر آگاهی فردوسی از چگونگی ارائه ی داستان های شاهنامه است . پیوند استوار و مؤثر عناصر داستان از ویژگی های برجسته ی داستانی در این اثر بی همتا ست.گفت وگوکه یکی از عناصر و عوامل داستانی در ادبیات داستانی معاصر است درشاهنامه نیز به گونه ای شایسته در تنه ی داستان ها قرارگرفته است . تک گویی درونی ، گفت وگوهای دوسویه،گفت وشنودهای یک سویه مکتوب، گفت و گوی تمثیلی- اسنادی، گفت وکنش ... از انواع گفت و گو در داستان سیاوش است . در این مقاله به عنصر گفت و گو و نقش آن در داستان سیاوش پرداخته شده است.
مقایسه ساختار حکایت «نظر کردن پیغامبر اسیران را» در مثنوی و فیه ما فیه
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد، در مثنوی معنوی و فیه ما فیه، 12 حکایت
مشترک وجود دارد. از آنجا که تحلیل همه حکایت های مشترک در مقاله ای واحد امکان پذیر
نیست، به نظر می رسد اولین حکایت فیه ما فیه یعنی «نظر کردن پیغامبر اسیران را» که در دفتر سوم مثنوی نیز
نظیر آن دیده می شود، از بسیاری جهات مانند زمینه متن، در هم آمیختن زمینه های تاریخی، کنش ها، خلاقیت مولوی و... بیشتر در خور
تأمل باشد. مولوی با در آمیختن دو زمینه متفاوت جنگ بدر و خندق، دو حکایتی را پدید
آورده که در نقش های آغازین، انواع فرایندهای رفتاری، ذهنی و کلامی مشترک اند؛ امّا در فیه ما فیه
با افزودن یک اپیزود، گفت وگوی شخصیت ها و در نتیجه برخی نقش ها را گسترش داده، و
حکایتی متفاوت ساخته است.
پژوهش حاضر ضمن بررسی زمینه تاریخی حکایت مذکور، به تفصیل، به مقایسه کنش ها و
نقش ها و دگرگونی آنها، تحلیل کنش ها بر اساس انواع فرایندهای فعلی، بررسی شخصیت ها
بر اساس دیدگاه گریماس، بررسی جزئیات و ویژگی های حکایت، صفات و ویژگی شخصیت ها،
صحنه پردازی و گفت وگوها در فیه ما فیه و مثنوی پرداخته و میزان
خلاقیت مولوی یا تصرفات وی را با توجه به ساختار متن نشان داده است.
نیما یوشیج: توازی شعر و داستان و نمایش در تئوری و سرایش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر اثر نمایشی هستی و بنیان خویش را بر عناصری بنا می نهد که شدت و ضعف هر یک از این عناصر صرف نظر از تأثیر در مانایی و ماندگاری اثر را در آمد و شدی هنری، میان داستان و نمایش شناور می سازند. این عناصر شامل شخصیت، زمان و مکان، گفت وگو، و... هستند.
نیما یوشیج، در پی گذار از مؤلفه های سنت در شعر گذشته، عناصر نمایشی داستانی را برای گسترش و وسعت بخشیدن به دامنه توصیفی شعر و جولان اندیشه شاعر، به ساحت شعر وارد کرد. وی در تداوم همین راه «افسانه» را، که نمودار نگرش نوینی در عرصه ادبیات بود، سرود.
این پژوهش در آغاز به بازخوانی و استخراج نظریه های نیما یوشیج درباره چیستی و چگونگی حضور عناصر نمایشی داستانی در شعر، در آثار منثور نیما، می پردازد. آن گاه همة موارد یاد شده به صورت عملی در مجموعه اشعار نیما جست وجو و بررسی و تبیین می شود، تا از این رهگذر میزان و چگونگی به کارگیری این عناصر در اشعار او نشان داده شود.
بر اساس آمار به دست آمده از اشعار نیما میزان به کارگیری عناصر نمایشی در این شعرها، به طور تقریبی از این قرار است: طرح 68 درصد، شخصیت 5/46 درصد، گفت وگو 50 درصد، زمان 57 درصد، و مکان 57 درصد. بر همین اساس می توان گفت همه اشعار نیما از تئوری های او پیروی نمی کنند.
بررسی برخی پیامدهای معرفتی و سیاسی آموزه های رورتی و گادامر در باب حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به بررسی انتقادی آموزه های رورتی و گادامر در باب حقیقت از طریق تحلیل پیامدهای نامطلوب معرفتی و سیاسی آن پرداخته می شود. رورتی حقیقت را نفی می کند و آن را صرفاً بیانگر ویژگی جمله ها می داند. اما گادامر حقیقت را نفی نمی کند و آن را به مثابه آشکارشدگی، واقعه ای می داند که از دل گفت و گو آشکار می گردد و آدمی به مقتضای سنتی که درون آن پرتاب شده است از حقیقت بهره ا ی محدود، سیال و تاریخمند می برد. با وجود اینکه آموزه های گادامر و رورتی در تفسیر و پذیرش حقیقت مختلف اند، اما با پیامدهای مشابه ای مواجه اند، و این امر درست برخلاف آن چیزی است که آن ها می خواهند: نسبی گرایی معرفتی، نفی اصالت عقل، نفی اندیشه انتقادی، امتناع اصلاح گری، امتناع گفت و گو، خشونت و به خطر انداختن آزادی عقلانی.
بررسی تأثیر کنش های گفتاری غیرمستقیم با ساختار پرسشی بر روند گفت وگو از منظر زبان روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تأثیر کنش های گفتاری غیر مستقیم با ساختار پرسشی بر روند گفت وگو خواهیم پرداخت. گفت وگوی موفق نیازمند تطابق مقاصد گفتاری دو طرف است، به نحوی که هر کدام به نیت مورد نظر خود از بیان گفته برسند. در این میان گفته های مخاطب، کنش های وابسته ای هستند که بطور کامل تحت تأثیر گفته های گوینده قرار می گیرند. اما در گفت وگوها گاهی اوقات ساختارهایی استفاده می شوند، که ویژگی کاربردی آنها ایجاد تغییر در روند گفت وگو است. جملات پرسشی بطور گسترده در جایگاه پاسخ در گفت وگوها بکار می روند. در این حالت آنها کنش های گفتاری غیر مستقیم هستند، زیرا در کابرد مستقیم خود که همان طرح سوال است بکار نرفته اند. اما آیا این جملات می توانند روند گفت وگو را تغییر دهند ویا نشانگرشکست ارتباطی باشند؟ در این جستار نمونه هایی از کنش های گفتاری غیر مستقیم با ساختار پرسشی که از سایت ملی زبان روسی و نیز متون ادبی گرد آوری شده اند، در روند دیالوگ ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. در این پژوهش که رویکرد کاربردشناسی و توصیفی دارد، از تئوری کنش گفتاری به عنوان ابزاری برای تحلیل گفت وگوها استفاده شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که برخی از کنش های گفتاری غیر مستقیم در زبان روسی نماد شکست ارتباطی هستند وبرخی می توانند نشانگر تغییر روند گفت وگو باشند. از نتایج این تحقیق می توان برای ترجمه کنش های گفتاری غیرمستقیم از زبان روسی به فارسی وبالعکس استفاده کرد.
بررسی تطبیقی ساختار مناظره و گفت و گوی قهرمانان در شاهنامه فردوسی، ایلیاد و اُدیسه هومر (بر پایه برخی دستاورد های مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی با تکیه بر روش تحلیل گفتمان انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه و در جهان معاصر به ویژه بعد از پیدایش مکتب ادبیات تطبیقی نگرش تطبیقی به آثار همانند ادبی جهانی با اقبال فراوانی مواجه شده است. تحلیل گران انتقادی گفتمان بر آن شده اند که متن های ادبی، مثل سایر متن ها، در خدمت ارتباط است، بنابراین، آن ها را نیز می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل نمود. سه اثرمورد بررسی، در حول محوریت شخصیت های هکتور، اولیس و رستم طرح ریزی شده است. این قهرمانان در بستر حماسه، گاه برای دفاع از میهن و گاه برای دفاع از شاه و یا برای طی طریق خود به ایفای نقش قهرمانانه می پردازند. آن ها در خلال گفت و گوی درونی و بیرونی بیش از هر چیز دغدغه های قهرمانانه را روایت و برجسته می کنند و ذهن ما را نسبت به آنچه برای خودشان مهم است، سوق می دهند. در این بستر، موقعیت هایی قابل ردیابی است و تاثیر و نشانه های میهن پرستی، دلسوزی و شفقت، اخلاق مداری و فضایل انسانی، مرگ با عزت، شجاعت و رشادت، قدرت و سلطه به خصوص در تبیین جایگاه قهرمان در حماسه و نظام معنایی آن مورد تبیین قرار می گیرد. هومر و فردوسی با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط حماسه، در قالب ژانری از پیش موجود، حماسه ای نو را باز تولید کرده اند. بنابراین، سه اثر حماسی، به منزله رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از اندیشه شاعر نیست، بلکه، با انتقاد از عملکردهای بزدلانه و رواج نگاه های قهرمانانه، نظم گفتمانی ویژه ای را بازتولید می کند.
نقش عنصر گفت وگو در رابطه مرید و مراد بر مبنای نظریه سازنده گرایی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر گفت وگو در حوزه ادبیات، ظرفیت و افق تازه ای برای خوانش متون به دست داده است. عطار با بهره گیری از این عنصر، در رابطه تربیتی مراد و مرید، در پی تبیین فرایند سیر و سلوک عارفانه با رهبری مراد و رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همسو با آن در تعلیم و تربیت نیز نوعی تعامل کلامی و فکری بین مربی و متربی در جهت رسانیدن او به کمال فکری و شخصیتی وجود دارد. بنابراین همانندی های درخور تأمّلی، برای ایجاد یک تعامل مدبّرانه بین سیر و سلوک عارفانه و تعلیم و تربیت به چشم می خورد. این مقاله با نگاهی نو، در صدد است تا در حوزه ادب عرفانی بدین عنصر بپردازد و با بازخوانی رابطه مراد و مرید بر اساس نظریه سازنده گرایی، همخوانی روایت عطار از سیر پرندگان به سوی سیمرغ را بررسی و تحلیل نماید. در ساختار این داستان تمثیلی، ضمن تمرکز بر مسأله گفت وگو، به عنوان عنصر کانونی و انسجام بخش، کارکردهای این نظریه مورد بررسی قرار می گیرند. بنابراین پیشبرد این اثر با تکیه بر گفت وگو است که موجب برجسته شدن، درک دیگری، مشارکت و سازماندهی گروهی می شود.
تحلیل وضعیت شبکه های اجتماعی مجازی در ایران با رویکرد حوزه عمومی هابرماس (مورد مطالعه چند گروه فیس بوکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همراه با افزایش نقش روزافزون فضای مجازی در زندگی اجتماعی پرسش های بنیادی ازجمله در مورد تأثیرات اجتماعی و سیاسی فضای مجازی و فناوری های مرتبط با آن به وجود آمده است. هدف از این پژوهش بررسی امکان شکل گیری پدیدار حوزه عمومی در شبکه های اجتماعی فیس بوک با توجه به معیارهای حوزه عمومی هابرماس است. بدین منظور 8 گروه از میان گروهای فیس بوکی ایرانی فعال در زمینه مسائل عمومی به صورت هدفمند انتخاب و با استفاده از روش تحلیل محتوی کیفی مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کاربران با پیگیری مسائل مطرح شده در شبکه های مجازی در پیوند با دنیای اجتماعی خود، می توانند نقش فعال تری در حوزه عمومی داشته باشند. همچنین یافته های به دست آمده نشان داد فیس بوک به رغم آنکه زمینه دسترسی شهروندان به اطلاعات مختلف و امکان گفت وگو بر سر موضوعات مختلف را فراهم آورده است، به دلایلی همچون، وجود توزیع نابرابر سرمایه های مختلف، خصلت سطحی بودن اطلاعات، ادامه دار نبودن مسائل مطرح شده، غلبه جلوه بر ایده، جنبه سرگرم کننده بودن مطالب، خصلت انتقادی نبودن مطالب؛ قابلیت تبدیل شدن به یک حوزه عمومی مجازی را ندارد.
چگونگی کاربرد ” گفت و گو“ در قال ب برنامه های تلویزی ونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفت وگو از ” گفت“ و ”گو“ (dialogue) برآمده و این چنین ناظر بر دو یا چند نفر است که به تبادل اندیشه یا دیدگاه خود می پردازند. این گونة گفتاری به دلیل تبادلی که از آن انتظار می رود ابتدایی ترین و البته مهم ترین نوع ارتباط بشری است، چراکه پیش از شکل گیری رسانه های دیگر وجود داشته و خود به عنوان رسانه ای شفاهی به شیوه ای صمیمی و رودررو (face to face) پیام ها را میان افراد منتقل کرده است. همین مهم همچنان موجب می شود که این شیوة ارتباطی به عنوان روشی پر کاربرد در رسانه های گوناگون مورد استفاده قرار گیرد که سهم تلویزیون در این میان قابل توجه است. این مقالة پژوهشی با تمرکز بر بنیان های گفت وگو سعی دارد ابعاد ”محتوایی“ و ” شکلی“ گفت وگو را در قالب یک برنامة تلویزیونی بازشناسد. اسناد موجود و مصاحبه با 15 تن از کارشناسان حوزة ارتباطات و تولید تلویزیونی، منابع گردآوری داده ها در این مقاله را فراهم آورده اند. نتایج نشان می دهد که نقطة ثقل ”محتوا“ در این برنامه ها متنی است چند بُعدی که دیدگاه های متناظر را بازتاباند و صیرورت آن در ذهن مخاطب، نکته های دیگری را روشن کند. اما ”شکل“ گفت وگو تابعی از متن است که باید بیش از همه در خدمت معنای گفت وگو قرار گیرد و هماهنگ با آن باشد
ترسیم صورت بندی تطورات گفتمانی گفت وگوهای قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کانونی بودن گفت وگو در کنش ارتباطی و نقش تحلیل کلام در بازسازی و استقرار گفتمان، 133 گفت وگوی موجود در قرآن به روش تمام شماری استخراج و سپس به ترتیب نزول سوره ها (و نه به ترتیب مصحف) با اقتب اس از دیگر پژوهش های قرآنی، در چهار مرحله، دعوت علنی پی امبر و ایمان مخفی مؤمنان؛ گسترش دعوت و علنی شدن اعتقادات مؤمنان؛ تشکیل جامعه ایمانی؛ و تثبیت و پایش جامعه اسلامی طبقه بندی شدند (مراحل اول و دوم مکی و مراحل سوم و چهارم مدنی است).
سپس با به کار بستن یک ترکیب چند سطحی از انواع و سطوح مختلف نظریه و روش تحلیل گفتمان، ابتدا مهم ترین عناصر زبان شناختی گفت وگوها بر اساس مکتب نقش گرای هلیدی استخراج و سپس گفت وگوها در بافت و زمینه متن و کلان اجتماع بازخوانی شدند. در انتها با استخدام مفاهیم نظریه گفتمانی لاکلائو و موف؛ صورت بندی تطورات گفتمانی گفت وگوها طی 23 سال نزول قرآن ترسیم و ارائه شده است که در آن فرآیند اضمحلال گفتمان شرک آلود حاکم و شکل گیری اولیه گفتمان حاکمیت اسلامی در چهار مرحله «بی قراری گفتمان حاکم»؛ «غیریت سازی»، «مفصل بندی گفتمانی» و «پیرایش گفتمانی» معرفی شده است.
بررسی زبان شناختی تشابه ها و تفاوت های صرفی و نحوی و لغوی گفت وگوهای پیامبران در سوره اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
حوزه های تخصصی:
با پژوهشی در قرآن کریم درمی یابیم که بیشترین آیاتِ مربوط به گفت وگو در سوره اعراف به کار رفته است. گاه گفت و گو میان پیامبران و قومشان، گاه میان خدای متعال و پیامبران و یا میان خدای متعال و بنی آدم و یا شیطان جاری است. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی زبان شناختی تفاوت ها و تشابه های صرفی و نحوی و لغوی آیات گفت وگو در سوره اعراف بپردازد؛ اما برای نتیجه بهتر، تنها آیات گفت وگوی پیامبران انتخاب شده است. نکته مهم این است که راز تفاوت و تشابه ساختار و اسلوب گفت وگوهای قرآنی چیست. مهم ترین تفاوت های به کاررفته در گفت وگوهای سوره اعراف در تفصیل جزئیات، تنوع افعال، تفاوت در استعمال حروف جر و عطف، تقدیم و تأخیر هستند. گاهی قسمتی از گفت وگو متناسب با سیاق جمله و هدف و غرض از آوردن آن گفت وگو مطرح می شود و قسمتی دیگر و در جایی دیگر به علت تناسب داشتن با غرضِ صاحب کلام از آوردن آن گفت وگو، آورده می شود. با توجه به مهم بودن معنی و مفهوم، اگر عبارت ها در معنی و مفهوم یکسان باشند، اختلاف الفاظ خللی به متن وارد نمی کند. در گفت وگوهای قرآنی آیه هایی هستند که ساختار زبان شناختی آنها به سبب آرایش واژگانی از یکدیگر متمایز می شوند. این تغییر در آرایش واژگانی به محیط واژگانی هر آیه مربوط می شود. در این مقاله با استفاده از شیوه استقرائی و توصیفی تحلیلی، این مهم بررسی شده است.
گفت و گو؛ از جدل فلسفی تا کنش تربیتی
منبع:
مطالعات معارف اسلامی و علوم تربیتی (علوم تربیتی از دیدگاه اسلام) سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
135-158
حوزه های تخصصی:
گفت و گو پدیده دیرپای انسانی است که بر پایه ماهیت معرفت شناختی خود، انگاره های فلسفی و نظریه های گوناگونی را به خود اختصاص داده و آنها متناسب با دیدگاه اندیشه گران به انسان و جایگاه او در ساخت واقعیت، تحول یافته اند. از این رو شناسایی جایگاه گفت وگو در آموزش، نیازمند بررسی نظریه های یاد شده و رویکردهای تبیینی آن هاست که مقاله حاضر به شیوه تحلیلی بدان می پردازد. و در پی آن با شناسایی دیالکتیک به عنوان رویکرد روش شناختی سقراط، پایه گذار آموزش مبتنی بر گفت وگو، عرصه های گوناگون کاربرد آن را در گفت وگوگرایی باختین، تأویل هرمنوتیک گادامر و کنش تفاهمی هابرماس، بررسی می کند و در نهایت بر پایه اصول نظری قابل استنتاج از آن ها، الگوی عملی آموزش مبتنی بر گفت وگو در دیدگاه فریره، را ارائه می نماید.
نگرش و تحلیلی فرادینی از بنیان ها و زمینه های افراط گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تا با الهام از عام گرایی توحیدی ادیان ابراهیمی، نگاهی فرادینی (فرااسلامی و فرامسیحی) به پدیده ها داشته باشد. نگاهی که مرزهای دینی، نژادی- قومی، جغرافیایی- تاریخی، طبقاتی، جنسیتی و فرهنگی را در می نوردد و ضمن توجه به تفاوت ها و کثرت ها، اسیر تفاوت گرایی و دوگانه نگری نمی شود. باور به توحید، می تواند زیرساحت استواری برای نگرش ناثنوی یا غیر دوگانه باشد. متأثر از این نگاه و با باور به حقایق وجودی عالم، به حقوق هستی شناسانه انسانی در ابعاد فردی و اجتماعی و بازتابش بر نیازهای ثابت و منبسط او دست می یابیم. از این منظر، پیش شرط های یک حیات مسالمت آمیز و به دور از خشونت و افراطی گری در عوامل یازده گانه ذات مشترک و طبعاً حق یکسان در برابر انسان ها، توجه به جهت و غایت آفرینش، دیگرگرایی، عشق و محبت، شکیبایی و گذشت، توجه به تفاوت ها و کثرت ها، همکاری متقابل، مسئولیت پذیری و وحدت در عین کثرت، منطق احتجاج و فرهنگ گفت وگو، عدالت اجتماعی و رفع نیازمندی ها، دولت وحدت گرا، جهان نگری و عام گرایی و نهادهای بین المللیرا بررسی و در نهایت، موضع ادیان مورد نظر به اختصار معلوم شده است.
آداب مکالمه انسان با خدا بر اساس مدل ارتباطی دیوید برلو و نظریه یاکوبسن (با تکیه بر آثار منثور عرفانی تا قرن هفتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تفکر دینی و عرفانی، ارتباط گفتاری بین انسان و خالق جایگاه ویژه ای دارد. خداوند در ایجاد این ارتباط پیش قدم است. هر دو سوی رابطه، گاهی نقش فرستنده و گاهی نقش گیرنده را دارند. در این تحقیق به بررسی راه های ارتباط گفتاری انسان با خدا در قالب نماز، دعا، مناجات و آداب مرتبط با آن پرداختیم. ابزارهای لازم برای برقراری ارتباط کلامی همچون شنیدن و نقش حرکات بدن در تکمیل و تقویت ارتباط گفتاری؛ شیوه های ارتباط گفتاری خدا با بندگان در قالب وحی و اللهام و جز آنها در عرفان و تصوف از موضوعات این مقالله است. در ارتباط گفتاری انسان با خدا در نماز خواندن، شیوه گفت وگو و نوع حرکات از سوی خدا برای انسان تعیین شده است، اما در دعا و مناجات، انسان شیوه گفت وگو را با تکیه به آیات و احادیث و حال درونی خود انتخاب می کند. در این پژوهش، برای تحلیل ارتباط کلامی انسان با خدا از نظریه های جدید درباره ارتباط گفتاری مانند نظریه یاکوبسن و مدل ارتباطی دیوید برلو استفاده کردیم.
نقاب های سودمند و زیان بار در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوی نقاب یا پرسونا در نظریه یونگ، صورتکی است که هر فرد در ارتباط با انتظارها و معیارهای اجتماعی، فرهنگی، سنتی و نیز برای پاسخ گویی به احتیاج های کهن الگویی درون خود، از ان بهره می گیرد. درواقع پرسونا نقشی است که اجتماع، انجام ان را از فرد انتظار دارد و به طورکلی هدف ان، تاثیرگذاری بر دیگران و پوشاندن طبیعت و ماهیت واقعی درونی شخص است. پرسونا در برابر شخصیت خصوصی فرد قرار دارد و درواقع شخصیت یا شخصیت های اجتماعی اوست که فرد به طور ناخوداگاه به جهان عرضه می کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و در ان کهن الگوی پرسونا در گفت وگوها و رفتارهای شخصیت های داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی بررسی می شود. در این مقاله نشان داده شده است که سیاوش و کاووس به سبب برخورداری از فره ایزدی، در گفت وگوها یا رفتارهای خود، نقاب زیان بار بر چهره نمی زنند. بیشترین گفت وگو و برخوردی که با استفاده از کهن الگوی پرسونا در داستان سیاوش امده، برای دو چهره بدنهاد این داستان، یعنی سوداوه و کرسیوز است و همه پرسوناهای انان از نوع زیان بار است.
ضرورت سبک محاوره در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک بیشتر آثار افلاطون به صورت محاوره است. در این نوشتار دلیل انتخاب این سبک و قالب را توسط افلاطون مورد واکاوی قرار می دهیم. از سه منظر و با پی افکندن سه پرسش به این مهم می پردازیم: آیا می توان برای سقراط تاریخی در این راستا نقشی قائل شد؟ آیا افلاطون در آثار خود رویکردی انتقاد آمیز به لوگوسمکتوب دارد و آیا این رویکرد، وی را به انتخاب سبکی رهنمون شده است که بیشترین شباهت را با لوگوسملفوظ دارد؟ آیا می توان به دلایلی دست یافت که نشان دهندة ارتباط ضروری بین درون مایه تفکر فلسفی افلاطون با این سبک نوشتار باشد؟ از منظر نخست به نقش شیوة سقراط تاریخی در ایجاد فضایی که نه تنها افلاطون را متأثر ساخت بلکه گروهی از پیروان و شاگردانش را به نگارش آثاری به صورت محاوره برانگیخت، اشاره می شود. از منظر دوم به بررسی انتقادهای افلاطون بر لوگوسمکتوب و احتراز وی از این انتقادها پرداخته می شود و از منظر سوم به تفصیل ارتباط ضروری سبک محاوره با درون مایه تفکر فلسفی افلاطون مورد بررسی قرار می گیرد. البته در دو منظر نخست نیز به نوعی به این ضرورت اشاره می شود.
الهیات شکاف؛ روشی مبتنی بر کنش اجتماعی در گفت وگوی ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حُسن تفاهم میان ادیان و مذاهب گوناگون، از ضرورت ها و آرمان های بشری در دوران معاصر به شمار می رود، به گونه ای که اندیشمندان گفت وگوی ادیان، روش های متفاوتی برای این امر اتخاذ می کنند. روش گفت وگویی «الهیات شکاف»، تلاش دارد در عین پایبندی به سنت دینی خود، بر شکاف موجود میان سنت های دینی، پلی از شباهت ها بنا کند که نتیجه آن، درک بهتر دیگری و برقراری نوعی زیست همراه با کنش اجتماعی است؛ یعنی برای برقراری تفاهم میان ادیان و مذاهب، لازم است ضمن پایبندی به اعتقادات خود، بر نقاط اشتراک و موضوعات اجتماعی متمرکز شد و گفت وگو را بر محور مسائل اساسی چون حقوق بشر، آزادی بیان و عقیده و یا اموری چون جنگ، خشونت، و نقش ادیان و مذاهب در از بین بردن این امور در جامعه جهانی قرار داد؛ چیزی که دین اسلام تحت عنوان کرامت ذاتی و حقوق طبیعی انسان ها بدان توجه بسیار داشته است. با عنایت به چنین رویکردی در گفت وگو، به واسطه مشترکات دینی مورد وفاق طرفین، امکان تفاهم هر چه بیشتر و بهبود شکاف میان ادیان و مذاهب فراهم می گردد. این پژوهش تلاش دارد، با روش توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی روش گفت وگوی «الهیات شکاف» بر مبنای کنش اجتماعی و شواهدی از تأییدات آموزه های اسلامی، روشی تازه برای گفت وگو میان سنت های دینی ارائه کند.