مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معماری معاصر ایران
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، نگارش آثار تفسیری تاریخی درخصوص معماری معاصر ایران و دوران مدرنیزاسیون، رشد چشمگیری کرده است. عدم تفکیک چارچوب های متفاوت استدلال و تحلیل، توسل به گونه های ناهمخوان تحلیل و توجه نکردن به معیارهای استناد در پارادایم های مختلف تحقیق، موانعی را در برابر علمی بودن این پژوهش ها و اعتبار آن ها ایجاد کرده است. تبیین ساختاری این معضل، هدف این نوشتار است. در این مقاله، ابتدا رویکردها و مبانی فکری در این نوشتارها، از منظر پارادایم های سه گانه تحقیق و دو عرصه درون نهادی و برون نهادی معماری با رویکرد استدلال منطقی بررسی می شوند. این بررسی به صورت تطبیقی با تاریخ نگاری دوره مدرنیسم معماری و تاریخ نگاری معماری عام معاصر در غرب انجام گرفته و فضاهای غفلت شده و عرصه های تحقیقی وسیعی که در این زمینه باقی مانده است، معرفی می گردد. پس از این مقایسه در دو دسته تاریخ نگاری نخبه گرا و عام گرا، این نکته بیان می شود که رویکرد نوین پژوهش تفسیری تاریخی درباره دوران معاصر، چگونه از گرایش به تحلیل تاریخی معماری عامه در دوران نزدیک، به رغم وجود شواهد استنادی، غفلت کرده است. سپس یکی از نمونه های گرایش نخبه گرا «معماری دوره پهلوی اول» مصطفی کیانی در کانون بحث قرار داده می شود. این تحقیق، در تاریخ نگاری کلّی معماری ایران نیز با ارائه پژوهشی جامعه محور و نه طبیعی گرا یا باستان شناسانه که شیوه رایج این گونه بررسی ها در ایران است، مسیری متفاوت را پیش روی پژوهش های تفسیری تاریخی در ایران باز نموده است. بررسی نقادانه ای که در اینجا ارائه شده، در راستای بهسازی نگاه تحلیلی به معماری تاریخی ایران، به تحلیل ویژگی های شکلی و محتوایی آن می پردازد. در انتها راهکاری برای بهبود پژوهش تفسیری تاریخی در این حوزه ارائه شده است.
ویژگی های آرمانی معماری انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق ارائه مفاهیم و اصول بنیادین معماری انقلاب اسلامی از دیدگاه صاحب نظران و تئوری پردازان انقلاب است. روش تحقیق به صورت تحلیل محتوای کیفی است. اصول معماری انقلاب اسلامی با تحلیل شعارها، سخنان و آرمان های انقلابی مرتبط با هنر و معماری استخراج گردیده است. به نظر می رسد برای تداوم مسیر انقلاب اسلامی و تحقق آرمان های آن در زمینه معماری باید این اصول را به کار گرفت. تحقیق پیش رو به ویژگی ها و شاخصه هایی از معماری انقلاب اسلامی ایران که عبارتند از هویت، زیبایی ساده، میزان جهانی شدن و سلامت محوری دست یافت. هر کدام از این ویژگی ها به زیرشاخه های ریزتری تقسیم می شوند و جزئیات بیشتری از رابطه آرمان های انقلاب و معماری مطلوب و مورد نظر به دست می دهند.
عوامل پس زمینه تحولات معماری معاصر ایران در دوران پهلوی دوم و مقایسه تطبیقی آن با ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات معماری و شهرسازی در هر سرزمین بازتاب عوامل پس زمینه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن به شمار می رود. از سوی دیگر دستیابی به درک صحیحی از جایگاه معماری معاصر هر سرزمین در عرصه جهانی بدون شناخت از تحولات معماری معاصر سرزمین هایی دارای اشتراکات فرهنگی ، دینی ، منطقه ای و سیاسی با آن سرزمین امکان پذیر نخواهد بود . در حالی که دوران پهلوی دوم در ایران منشأ تحولات گسترده ای به شمار می رود ، در منطقه خاورمیانه و در سال های معاصر این دوران (1940 تا 1980) جریان های سیاسی و اجتماعی و به تبع آن معماری در کشور ترکیه با پس زمینه مشابهی با ایران در حال شکل گیری بود . از این رو این پژوهش در صدد است با شناسایی عوامل تأثیرگذار بر معماری در ایران و ترکیه به مقایسه تطبیقی تحولات معاصر معماری در دو کشور بپردازد. در این تحقیق تفاوت ها و شباهت های موجود در عوامل زمینه ساز و نیز تحولات معماری در دو کشور مورد پرسش قرار گرفته است. همچنین سعی شده از این طریق، زمینه مقایسه تطبیقی تحولات معماری معاصر دو کشور فراهم شود . جهت تسهیل مقایسه ، سه دوره زمانی قرین در ایران و ترکیه براساس تحولات اجتماعی و سیاسی و به تبع آن معماری ، در دور کشور معرفی شده است . در این تحقیق از شیوه تفسیری تاریخی در کنار مطالعه میدانی استفاده شده است. نتایج تحقیق به مقایسه تطبیقی تحولات معماری و شهرسازی از جنبه های مختلف براساس سه دوره یاد شده پرداخته و نشان می دهد ضمن تشابه کلی در پیروی از جریانات بین المللی و جریانات متقابل آن در دوره های سه گانه یاد شده، گرایش های معماری معاصر در این دو کشور مطابقت عینی نمی یابند.
معماری معاصر ایران، جامعه کوتاه مدت - معماری کوتاه مدت
حوزه های تخصصی:
گروهی از صاحب نظران در حوزه فرهنگ و جامعه ایرانی،به «انباشت تجربه تاریخی» که خود، ثمره ایده پیوستگی تاریخی است معتقدند و عده ای نیز بر این اعتقادند که در تقابل با انباشت تجربه تاریخی، ما در ایران دچار «گسست تاریخی» و تکرار تجربه های قبل هستیم؛ نظریه «جامعه کوتاه مدت»، ماحصل همین تفکر است که برآمده از بررسی فرهنگ، شخصیت و خلقیات ایرانیان در تاریخ است. براساس نظریه جامعه کوتاه مدت، جامعه در فاصله دو دوره کوتاه، تغییرات اساسی به خود دیده و به این ترتیب تاریخ آن بدل به رشته ای از دوره های کوتاه مدت به هم پیوسته شده است. جست وجوی ناتمام برای دست یافتن به فضای معماری و مأمنی و شهری دیگر، سراسر تاریخ سرزمین ایران را آکنده از امیدها و بیم ها ساخته است. ایرانیان در فرایند تحول مدنیت، همواره آرمان هایی را پیش رو داشته اند و در پی ساختن فضا و مأمنی با افقی روشن بوده اند لیکن بحران از زمانی آغاز شد که خبر آوردند در آن سوی دنیا اتفاقی روی داده که حاصل آن شهری بهتر و زندگی ای برتر برای مردم است و جامعه برای دستیابی به آن رؤیاهایی را به ویژه در دوره معاصر در سر پرورانیده است. این امر در دوره پهلوی با جاذبه شهرنشینی و مهاجرت، جامعه را با واژگونی رؤیاها و بحران مدنیت مواجه ساخت. اقدامات حکومت پهلوی در اصلاحات اقتصادی و اجتماعی جامعه،بعضاً تأثیرات مستقیمی بر کالبد و شاکله معماری شهرها و روستاها گذارد لیکن عمده ترین و عمیق ترین تأثیر آن، تغییر نگرش و تغییر در رؤیاهای جامعه ایرانی نسبت به گذشته خود بود. رؤیابینی مخاطب ایرانی، او را گرفتار کشمکش حیات درونی و بیرونی خود ساخته و تحقق نیافتن رؤیاهایش در جهان پیرامون، باعث بروز گسستی منفعلانه در وی گردیده که این گسست، ایجاد تنش درونی را در مخاطب ایرانی معاصر سبب شده است. در چنین شرایطی «معماری» نیز که بعد از «زبان» (یا به مثابه یک زبان بیانی)، مهم ترین مظهر فرهنگ و «ظرف زندگی» است، متأثر از بحران های فرهنگی، دستخوش تحول و بحران گردیده است. نوعی هیجان زدگی، عدم قطعیت و کثرت گرایی (کثرت زدگی) در آثار معماران دیده می شود و جایگاه معماری، به ساختمان سازی و سرِهم سازی واگذار شده است. به تعداد تک تک افراد،نگاه به معماری، معیار برای سنجش، سلیقه و خواست برای ساخت وجود دارد به گونه ای که حرف اول در معماری معاصر«متفاوت بودن»است. عرصه معماری و صحنه شهرهای معاصر ایران و به ویژه شهرهایی چون تهران، مملو از طرح های توسعه ای شگفت آور و متفاوت با قبل و متفاوت با دیگران است. حاکمیت تفکر کوتاه مدت با ویژگی های رؤیابینی و توسعه گری، موضوعی ثابت است که هر روز به رنگی نو در می آید و در عین پایان یافتن تولدی نو خواهد داشت. در نوع جدید ساخت وساز، معماری در مفهوم «کالا» و نه «مکان زندگی» و شهر در حُکم «انبار کالا» و نه «بستر مدنیت» مطرح می شود. ازهمین روی معماری ایران، در معرض تبدیل شدن به «معماری کلنگی» است. اگر چه بارقه های امید در معماری ایران، در کوتاه مدت قابل رؤیت و اشاره بوده لیکن شخصیت و خُلق مردمان ایرانی، ناامنی ذهنی فوق العاده و پیش بینی ناپذیری آینده، نگاهی دراز مدت به زندگی و رؤیایی درازمدت برای معماری و شهر (به مثابه ظرف کالبدی زندگی) رخصت نداده و ماهیتی بی اعتبار به کیفیت بهینه معماری معاصر داده است. در تفکر کوتاه مدت، معماری قوام مناسبی نمی یابد و شکل ثابتی به خود نمی گیرد و هر لحظه آماده تولید شکلی جدیدتر است. ریشه اصلی وضعیت آشفته کنونی معماری در ایران، آشفتگی حاکم بر اذهان و رؤیاهای جامعه ایرانی و نسیان دانایی فرهنگی و نیز گسست ها و گم گشتگی های فرهنگی (گیجی های فرهنگی) در جامعه ایرانی است. جامعه ای که «کوتاه مدت» بودن، ماهیت و ویژگی بارز آن است و سرعت، حجم و فرایند دگرگونی ها در تعمیق و تشدید تحولات و بر رؤیابینی مدام و ناتمام جامعه، اثرات اساسی داشته و دارد به گونه ای که در دوره معاصر بحران زا بوده است.
روایت «دیگری» فهم معماری معاصر ایران در مواجهه با دیگری (از منظر معماران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
59 - 72
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معماری معاصر ایران همواره در بوته نقد و تحلیل متفکران و معماران قرار داشته است، زیرا با مشکلات عدیده ای روبه روست. یکی از این مشکلات، که در دیدگاه بزرگان به طور مشترک بیان می شود، فقدان هویت است. در چنین بستری، پرداختن به مسئله «من، خود، خویشتن و هویت» نمی تواند به تنهایی مشکل گشای مسائل امروز باشد. زیرا شناخت ما از خود در رویارویی با دیگری شکل گرفته است. «من» به تنهایی نمی تواند موجد اثر باشد، ناگزیر باید «دیگری» نیز در تقابل با آن حضور یابد تا واجد مفهوم شود. توجه نکردن به مفهوم «دیگری» در معماری معاصر ما باعث شده است که درکی عمیق از «من» به مثابه امرِ بنیادین هویت محورحاصل نشود و عارضه چندپارگی و چهل تکه بودن در همه زمینه ها و به ویژه معماری حادث شود. هدف و روش تحقیق: این پژوهش در پی بررسی مفهوم «دیگری» در مواجهه با معماری است و سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که «معماری معاصر ایران از دیدگاه معماران و صاحب نظران چه «دیگری» هایی را برای خود متصور است و در تعامل با چه نیروهایی صورت بندی می شود؟». این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «کیفی» و نوع داده بنیاد و، به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تفسیری» است که شیوه مواجهه ما با «دیگری» را درک و بینش جدیدی تولید می کند. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود درباره موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، بنابراین «نتایج» آن «خالص» است. «منطق» پژوهش «استقرایی» بوده و روش تحلیل داده ها نیز شامل کدگذاری باز و کدگذاری محوری است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه اغلب معماران ایرانی درمورد مفهوم «دیگری» را می توان در شش صورت «ایده های گذشته»، «مردم»، «اقتصاد»، «حکومت»، «معماری جهان» و «زمینه» دسته بندی کرد.
امکان سنجی استفاده از الگوی تاریخ نگاری« روح زمانه» به عنوان روشی برای مطالعات تاریخ معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در تدوین روایت تاریخ معماری، رویکرد روح زمانه است؛ این رویکرد سعی در ارائه تفسیری جامع پیرامون رخدادهای تاریخی دارد. اهمیت مسأله در این است که عمده تاریخ نگاریهای موجود معماری معاصر ایران دارای ماهیت توصیفی می باشند و فقدان نگاهی جامع که زمینه های گوناگون پیدایش آثار را مورد بررسی قرار دهد در آنها مشهود است. هدف این تحقیق ایجاد چارچوبی برای مطالعات دقیق تاریخ معماری معاصر ایران با الگو گیری از روش روح زمانه می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش استدلال منطقی، ضمن استخراج الگویی از آثار تاریخ نگاران مطرح روح زمانه، امکان استفاده از این الگو به عنوان یک روش تحقیق در تاریخ نگاری معماری معاصر ایران ارزیابی می گردد. نتایج نشان می دهد ساختار چنین روشی دارای ماهیت کل نگر و تطبیقی بوده و طرح ریزی روایی آن مرکب از سه مرحله توصیف، تبیین و توجیه می باشد.
تداوم فضایی در معماری معاصر ایران بررسی میزان تأثیرپذیری معماری معاصر ایران از معماری غرب و معماری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
52-67
حوزه های تخصصی:
تداوم فضایی و به طور خاص تداوم میان بیرون و درون مفهومی است که بشر از ابتدا به دنبال تجلی آن در آثار معماری بوده است. در هر دوره از تاریخ معماری شاهد ظهور اصولی جدید هستیم که سعی در برقراری تداوم فضایی به شکلی مناس بتر از قبل دارند. رد پای این اصول را می توان در عصر حاضر و در آثار معماران مدرن نیز پیگیری کرد. پیشرفت فناوری، رهایی معماران از قیدوبند اصول کلاسیک گذشته و بسیاری از عوامل دیگر موجب شد که عالی ترین نوع تداوم فضایی در این دوره به ظهور برسد. در معماری سنتی ایرانی نیز توجه به تداوم فضایی قابل درک است و مانند سیر تاریخی معماری جهان برای رسیدن به تداوم بیشتر میان فضا، در این نوع معماری نیز شاهد تلاش برای برقراری تداوم مناس بتر میان فضاها هستیم، اما برخلاف تداوم در معماری مدرن که بیشتر به دنبال تداوم بصری و فیزیکی است. تداوم فضایی در معماری ایرانی یک حرکت روحانی و معنوی است. بر همین اساس موضوع موردبررسی این مقاله آن است که ببیند معماری معاصرا یران ب هعنوان وارث گذشته پربار خود، درزمینه برقراری تداوم فضایی تا چها ندازها صول معماری سنتی ایرانی را ارتقا بخشیده و از سوی دیگر تا چه حد از معماری مدرن متأثر بوده است
بررسی تطبیقی رویکردهای معماری معاصر ایران (بازشناسی نظریه در آثار سه نسل از معماران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
1-10
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به معماری معاصر ایران و نسل های مختلف آن چنین بر می آید که نمونه های برتری در معماری این دوران وجود دارد که می توان بر اساس نوع مؤلفه های نقد معماری، آنها را به جریانی ویژه در معماری ایران و مستقل از رویکردهای معماری غرب،وابسته دانست. این پژوهش بر اساس روش مورد پژوهی، در پی آن است تا با تحلیل نشانه ها و جریانات فکری موجود در متن آثار معماران، به شناخت گرایش ها و رویکردهای نسل های معماری معاصر بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که آیا تسلسل معنی داری در مفاهیم بکار رفته توسط معماران در دوره های مختلف وجود دارد؟ فرض براین است که تبیین گرایش های معماران معاصر ، از مدرنیسم ایرانی گرفته تا گرایشهای ملی گرایانه، تجدید حیات گونه و یا کلاسیک بازاری، ضمن این که می تواند ارزش و اهمیت هر اثر را در رابطه با متن تاریخی کشور ارزیابی کند، با تبیین ریشه ها و شاخص های قابل اتکا، سبب می شود تا جریان تئوریک موجود در تاریخ معماری معاصر ایران بازشناسی گردد. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل تطبیقی آثار معماری سه نسل از معماران معاصر ، همچنین با استناد به توصیف های صاحب نظران، چنین بر می آید که جریان نظریه در معماری معاصر، در چارچوب چهار مقوله مشخص نظیر ایده های ساختار دهنده، ارجاعات سبک شناسانه، گزینش فرم و نوع مصالح قابل تبیین می باشد.
گرایش ها و رویکردهای نظری معماری بناهای دولتی و حکومتی دوره پهلوی اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
154 - 170
حوزه های تخصصی:
معماری، همواره در هر دوره و در هر منطقه جغرافیایی، ویژگی های خاص خود را به مثابه یک پدیده فرهنگی و اجتماعی بازتاب می دهد. معماری هرگز از عوامل تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ و رسوم جامعه در عصرهای مختلف جدا نبوده است و تحولات بروز یافته در جامعه بر معماری، نیز تاثیر بسزائی داشته است. معماری دوره پهلوی اول و دوم، هم زمان با تحولات عظیم در عرصه معماری غرب همراه بوده و متاثر از اندیشه ها و گرایش های نظری معماری کشورهای غربی و هم جوار خود بوده است. شناخت این گرایش ها و رویکردهای معماری، کمک شایانی به شناخت کامل معماری این دوران کرده و در تبیین جایگاه عناصر تاثیرگذار بر معماری دوره معاصر ایران نقش حائز اهمیتی ایفا خواهد نمود .ﻣﻌﻤﺎری ایﻦ دوره اﻏﻠﺐ ﺗﻘﻠیﺪ و اﻗﺘﺒﺎس از ﻣﻌﻤﺎری غربی دیﺪه ﻣی ﺷﻮد و ﺑﻨﺎﻫﺎ در درﺟﻪ اول دارای ﺗﺰییﻨﺎت ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺑﻨﺎﻫﺎی ﻏﺮﺑی و در ﻣﺮاﺣﻞ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻃﻮر کﻠی ﺷﺒیﻪ ﺑﻪ ﺑﻨﺎﻫﺎیی ﺑﻪ ﺳﺒک ﻏﺮﺑی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اند. سوال اصلی تحقیق به این صورت می تواند مطرح شود که گرایش ها و رویکردهای نظری معماری در طراحی بناهای دولتی و حکومتی دوره پهلوی اول و دوم، چه می تواند باشد. برای پاسخ به این سوال بایستی از روش تحقیق تاریخی-تحلیلی و توصیفی-تحلیلی استفاده شود تا بتوان به نتیجه مورد نظر که به نظر می رسد تاثیرات معماری این دوره از معماری غرب و کشورهای هم جوار می باشد، دست پیدا کرد.
تحلیل کیفی بناهای عمومی معماری معاصر ایران در دوره پهلوی دوم با رویکردتکتونیک معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
93 - 110
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه در رابطه میان ساخت، سازه و معماری، واگرایی به وجود آمده و به دلیل رشد علوم، فن آوری و تخصص گرایی، انفکاکی ریشه دار بین این حوزه ها حادث شده است. ارتباط بین سازه و معماری با واژه ای به نام تکتونیک معنا پیدا می کند. تکتونیک در معماری مفهومی دیرپاست که از تاریخ باستان تا عصر دیجیتال معنای خود را حفظ کرده است و می تواند چارچوبی منسجم و معنادار برای ارتباط میان طراحی، سازه، معماری و ساخت ایجاد کند. این ترکیب معنا و ساخت در معماری، همانا عرصه حضورِ تکتونیک است.هدف پژوهش: مقاله حاضر جهت تبیین معیارها، خوانش و استنباط تکتونیکی بناهای عمومی معماری معاصر ایران در دوره پهلوی دوم انجام شده است. هدف مقاله، ارائه تعریف دقیقی از خوانش تکتونیکی معماری، شناخت وحدت یا انفصال سازه، ساخت و معماری، شناخت تحلیلی و تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد وحدت فضایی و ساخت به عنوان یکی از ابعاد روشن نشده معماری در ایران و تبیین یک چارچوب نظری متکی بر تکتونیک و معیارهای تعیین گر زیباشناسانه معماری و سازه با مطالعه بناهای عمومی معماری معاصر ایران است.روش پژوهش: تحقیق حاضر با روش ترکیبی، تفسیری-تاریخی و رویکرد غالب کیفی در گردآوری و تحلیل اطلاعات انجام شد. برای خوانش تکتونیکی نمونه های موردی براساس طرحی هدفمند، از روش تحلیل اسناد و مشاهده توصیفی مبتنی بر پدیدارشناسی توسط خبرگان و نخبگان معماری استفاده شد. در این میان، انتخاب نمونه های موردی از طریق بررسی نتایج حاصل از توزیع پرسش نامه در میان خبرگان معماری انجام شد و همچنین در روند تحقیق، از نرم افزار کیفی مکس کدا (MAXQDA) و نرم افزار آماری اس پی اس اس (SPSS) برای ارائه خروجی های مفهومی تر نیز استفاده شد. در پایان نیز با استفاده از مثلث سه سویه سازی (خوانش پدیدارشناسی، استنباط های محقق براساس اسناد و مدارک موجود، ادبیات غنی تکتونیک)، استحکام و تأیید پژوهش از جهات مختلف بررسی شد. نتیجه گیری: تکتونیک معماری با ابعاد سازه، پوسته ، مصالح، جزییات و تأسیسات قابل تبیین است. در بعد سازه ای با هندسه، مشارکت در سازمان فضایی و القای بصری پایداری و در جزئیات با پوسته، مصالح و ریزمعیار همبندی مرتبط است. همچنین ابعاد سازه ای تکتونیک معماری با مؤلفه های مختلف خود، به نسبت سایر مؤلفه ها در خوانش تکتونیکِ معماری بناهای عمومی معاصر ایران مربوط به دوره پهلوی دوم حضور بیشتری داشته است.
تبیین تأثیر اندیشه های نو گرایانه بر فرآیند معماری به سبک مدرن بین المللی در ایران و ازبکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
101 - 116
حوزه های تخصصی:
یان مسئله: در دوره پهلوی دوم بعد از خارج شدن معماری تاریخی ایران از گردونه رقابت، تمامی عرصه شهرهای کشور در موقعیت نوسازی قرار می گیرند. همچنین در این دوران در ازبکستان نیز تحولات متعددی تحت فرآیندهای مدرنیزاسیون شوروی صورت می گیرند. از این رو به نظر می رسد معماری سبک مدرن بین المللی شکل گرفته در ایران و ازبکستان دارای شباهت ها و تفاوت هایی باشد.هدف پژوهش: شناخت چگونگی ورود و شکل گیری سبک مدرن بین المللی و نحوه تأثیر گذاری آن بر شیوه های معماری در کشورهای ایران و ازبکستان است تا به این سؤالات پاسخ داده شود: آیا جریانات فکری، سیاسی و اجتماعی نو گرا در کشور های ایران و ازبکستان بر فرآیند معماری و ساختمان سازی در این دو کشور و ورود سبک مدرن بین المللی تأثیرگذار بوده اند؟ معماری سبک بین المللی در ایران و ازبکستان دارای چه ساختار، ماهیت و وجوه تفاوت و شباهت هایی بوده است؟روش پژوهش: این پژوهش به صورت تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات اسنادی و میدانی صورت گرفته است که از روش تحقیق تاریخی-تفسیری در بخش گردآوری مبانی نظری تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در زمینه تحلیل آثار معماری استفاده شده است. جامعه آماری بناهایی هستند که به سبک معماری مدرن بین المللی در ایران و ازبکستان در دوره پهلوی دوم ساخته شدند و جامعه نمونه شامل آن تعداد از بناهایی است که در بازه زمانی مشابه (از نظر سال ساخت) قرار دارند و از نظر شباهت های عینی و عملکردی دارای قرابت های سبک شناسانه هستند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که مؤلفه های سبک مدرن بین المللی در هر سه بعد عینی، عملکردی و کالبدی در دو کشور به صورت مشابه تجلی یافته اند و ظهور مؤلفه های عینی، نسبت به دو مؤلفه دیگر شاخص تر بوده است اما ازبکستان در سال های (1971-1983 م.) سعی در بازیابی ریشه های تاریخی خود داشته است که نمونه بارز دستیابی به سبک ملی گرا را می توان در تزئینات و طرح های دوران اسلامی به کار گرفته شده در نمای ساختمان های ساخته شده در این دوران مشاهده کرد.
ورود تکنولوژی و صنعت به ایران و بازتاب مولفه های آن در شکل گیری معماری معاصر ایران در سال های 1304-1357
حوزه های تخصصی:
ظهور شیوه ها و ابزار مدرن و رشد تکنولوژی، تولید انبوه کالا و فضاهای کالبدی، موجب گذار ایران از جامعه کشاورزی و تجارت به جامعه صنعتی می شود. با ورود عناصر معماری مدرن به ایران، می توان تغییرات وسیعی در سبک معماری معاصر این دوره مشاهده نمود. زمینه های تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی از جمله عواملی هستند که در شکل گیری آثار معماری بسیار موثرند. معماری معاصر ایران در بستری شکل گرفته است که از جریان مدرنیته، صنعتی شدن و جهانی شدن به طور مداوم تاثیر پذیرفته است. نوشتار پیش رو با طرح این پرسش ها که چه جریان هایی بر ورود ایران معاصر به جوامع صنعتی تاثیرگذار بوده است؟ و تکنولوژی ساخت چه تاثیری بر روند شکل گیری و سیمای معماری معاصر ایران داشته است؟ به بررسی نقش تکنولوژی و ساخت در معماری معاصر ایران می پردازد. این پژوهش از منظر ماهیت، پژوهشی کیفی است و به ارزیابی و تحلیل محتوای شیوه ی ورود تکنولوژی و صنعت به ایران اشاره دارد و اهداف آن واکاوی بازتاب مولفه های تکنولوژی و صنعت در فرآیند شکل گیری معماری معاصر ایران است. به منظور دست یابی به اهداف مشخص تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و بهره گیری از منابع معتبر به شیوه استنباطی و استنتاجی به تحلیل مفاهیم ارایه شده منطبق بر آثار شاخصی از معماری معاصر ایران پرداخته می شود. از بررسی های صورت گرفته می توان به این نتیجه دست یافت که در این دوران روی آوردن به صنعتی سازی، ضرورتی اقتصادی به دلیل نیازمندی های ناشی از دگرگونی وضعیت جهانی بود . در بررسی آثار شاخص معماری دوران پهلوی به تعامل توجه به انتظام بناهای سنتی و بهره گیری از مظاهر معماری مدرن دست میابیم که در شیوه اجرا و ساخت قابل مشاهده است و نیز شرایط، با ثبات اقتصادی و سیاسی در جامعه، در خلق چنین بناهایی تاثیرگذار بوده اند.
سنجش انگاره های قیاسی از منطق روش شناسی در الگوگیری های تاریخی معماری معاصر ایران
منبع:
رف سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
19 - 38
حوزه های تخصصی:
استفاده از انگاره های تاریخی و مباحث سنتی در دوران قاجار (پس از ناصری)، در طراحی و متعاقباً در آموزش معماری با روش های مختلفی در طراحی ابنیه جمعی، مورداستفاده معماران ایرانی قرار گرفت. این موضوع در دوران پهلوی اول و دوم با اهداف متنوعی ادامه یافت. این روند موجب گردید الگوگیری های تاریخی به دلیل استمرار خود، در مداخلات طراحی به شکل های آگاهانه و ناآگاهانه جلوه یابد. علی رغم تفاوت های ظاهری یا سلیقه ای، منظره سازی ها و بهره گیری از ویژگی های عینی و ذهنی معماری ایرانی و غربی (وارداتی)، از نوعی راهبرد طراحی با عنوان «قیاس و استعاره» برخوردار است. حال اینکه معماران دوره پهلوی با وجود گرایش های مختلف ذهنی، اهداف و سلایق متنوع کارفرماهای شخصی و حکومتی، از چه شیوه هایی در قیاس از تاریخ بهره برده اند؟ سؤال اصلی پژوهش حاضر به شمار می رود. این پژوهش با روشی ترکیبی از تفسیری – تاریخی، استدلال منطقی و مطالعه موردی سعی دارد با فرض نهادن بر دسته بندی های متداول بر شیوه های برداشت از تاریخ در معماری دوران پهلوی، با بهره گیری از مستندات و گزارش های این دوره، روش های قیاس از تاریخ را در هر شیوه با انتخاب نمونه های معرف بر معیارهای هر دسته، بررسی و تحلیل نماید. ازاین رو هدف اصلی مقاله حاضر فهم و دسته بندی روش های قیاس از تاریخ در معماری دوره پهلوی اول و دوم است. از منظر روش شناسی طراحی معماری، معماری سنت گرا با وابستگی مشهود به کیفیت های ذهنی و هندسه پنهان در ابنیه معماری ایرانی، از نوعی قیاس استعاره ای و معماری های نئوکلاسیک و باستان گرایی پهلوی از قیاس شمایلی بهره گرفته اند. در ادبیات معماری نئوکلاسیک خردگرا و نوگرای ایرانی، این موضوع با بهره گیری از دانش فنی ارتقا یافته دهه پنجاه و شصت، به نوعی طراحی قیاسی تجربه گرا می انجامد که حضور تاریخ در فرآیند طراحی آن پنهان و آزادانه پدیدآمده است.
نقش مصالح نوین ساختمانی بر پویایی نما در چهار دهه اخیر معماری ایران 1399-1359(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
49-66
حوزه های تخصصی:
اهداف: فناوری های نوین، همواره یک چالش در معماری معاصر بوده اند. از اصلی ترین چالش های معماری ایران در چهار دهه اخیر، آشفتگی بصری و خلا پویایی در نماهای ساختمان ها می باشد. هدف اصلی پژوهش پیش رو تبیین جایگاه مصالح نوین در نماهای شهری معماری ایران و اولویت بندی راهکارهایی به جهت به کارگیری مصالح نوین به منظور ارتقا پویایی در نما در ساختمان های معاصر می باشد. روش ها: پژوهش پیش رو از نوع تحقیقات ترکیبی و از منظر روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد. بدین منظور در این پژوهش سیر روند بکارگیری مصالح در معماری و تحولات فرمی در معماری معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفته است و سپس با استفاده از آنالیز "سوات" عوامل داخلی و خارجی تاثیر گذار بر به کارگیری مصالح نوین تحلیل گردیده اند و در نهایت داده های حاصل در غالب سوالات پرسشنامه در اختیار جامعه آماری مورد نظر قرار گرفته است. یافته ها: به کارگیری مصالح نوین در کنار بهره گیری از ارزش های فرهنگی و هویت غنی معماری ایران می تواند در پویایی نماهای شهری تاثیر بسزایی بگذارد یافته ها حاکی از آن است که توجه اکثریت متخصصین به جنبه های زیبایی شناختی و ایستایی مصالح در پویایی نماها می باشد و به مؤلفه کارایی کمتر توجه شده است. نتیجه گیری: این مهم بیانگر آن است که می توان با بهره گیری از شاخصه های موجود در مؤلفه کارایی و همچنین ارتقا کیفی جنبه های زیبایی شناختی و ایستایی مصالح به عنوان یک فرصت، باعث ارتقا پویایی نماهای ساختمان ها گردید که در بخش نتیجه گیری به تفصیل بیان شده است.
واکاوی تاریخ گرایی در کتب تألیفی دهه 80 ه.ش. حوزه معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
103 - 122
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش، پردازش تاریخ گرایی در معماری معاصر ایران است. نشانه های تاریخی در معماری، بارزترین مشخصه تاریخ گرایی در حوزه معاصر است. سؤال پژوهش «چگونگی نمود تاریخ همچنین نشانه های تاریخ گرایی در دوره بندیهای تألیفات معماری معاصر؟» و فرضیه «عینیت یافتن نشانه های تاریخی همچنین امکان دوره بندی آثار معاصر بر اساس شاخصه های تاریخ گرایی» هستند. پژوهش پس از پردازش مفاهیم تاریخ گرایی و جایگاهش در تألیفات، الگویی برای بررسی آثار ارائه می دهد. پژوهش کیفی است با راهبرد تفسیری که با روش تاریخی- انتقادی پس زمینه تاریخِ معماری را بازنمائی و با استفاده از فرایند تاریخ گرایی هِگِل که از روش های تحقیق تاریخی است، دوره بندیهای معاصر را ارزیابی کرده و پس از استنتاج مدلی 3 گانه برای تاریخ گرایی، در راستای پاسخ به سؤالات تحقیق برمی آید. نتیجه اینکه، مجموعاً شش نوع دوره بندی در تألیفات دهه 80 هجری شمسی قابل استخراج است. پنج اثر تألیفی تاریخ گرایی سمبولیک و تنها یک اثر تاریخ گرایی فلسفی دارند.
معیارهای اصالت و اعتبار آثار معماری معاصر (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
5 - 16
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : اصالت و اعتبار آثار معماری از دیدگاه حقوقی، مرمت و حفظ آثار تاریخی، هنری و نظریه های معماری قابل بررسی است. بحث و جدل های متعدد در نشریات تخصصی و عمومی، مسئله چگونگی احراز اصالت آثار معماری معاصر ایران را مطرح می کنند، اما نمی توان در حوزه پژوهش های علمی به روشنی از معیارهای احراز اصالت یا اعتبار نشانی یافت. بنابراین این سؤال اصلی مطرح می شود که معیارهای احراز اصالت و اعتبار آثار معماری معاصر چیست؟ از سوی دیگر موزه هنرهای معاصر تهران به عنوان یکی از مهم ترین پروژه های معماری معاصر کشور که اصالت و حدود تأثیرپذیری آن از موزه خوآن میرو و آرشیو معماری باوهاوس مورد بحث بوده، به عنوان نمونه موردی پژوهش انتخاب شده تا بتوان به غنای گفتمان پیرامون اصالت آن به شیوه ای علمی و با استفاده از معیارهای پیشنهادی کمک کرد. هدف پژوهش : هدف پژوهش روشن ساختن تفاوت ها و تشابه های واژگان اصالت و اعتبار و پیشنهاد معیارهایی جهت سنجش آن در آثار معماری معاصر است. روش پژوهش : این مقاله با استفاده از راهبردهای ترکیبی تفسیری-تاریخی و استدلال منطقی به رشته تحریر درآمده و در این راستا از منابع کتابخانه ای بهره گیری شده است. نتیجه گیری : طرح «اصیل» (Original) دارای ویژگی هایی بدیع است که پیش تر مشاهده نشده اند. یک اثر معماری در صورت احراز 1-سرمشق گرفتن عناصر یا ایده، 2-ارائه خلاقیت و نوآوری در ترکیب، 3-پیوند و اثرگذاری بر زمینه و جامعه و 4-داشتن صراحت و صداقت می تواند «معتبر» (Authentic) تلقی شود. مقایسه نمونه های موردی از لحاظ جنبه های فرمی، سازمان فضایی و سیرکولاسیون و مصالح مورد استفاده، نشان داد که معمار موزه هنرهای معاصر تهران برای اولین بار عناصر فرمی شاخص طرح خود را ارائه نکرده است و بنابراین نمی توان آن را از این حیث «اصیل» به حساب آورد؛ اما علی رغم شباهت های ظاهری، می توان چهار معیار دیگر را در طرح موزه مورد شناسایی قرار داد و آن را واجد دریافت صفت «معتبر» دانست.
بررسی آموزش معماری در دانشگاه های ایران درراستای حل بحران هویت معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
175 - 187
حوزه های تخصصی:
معماری در ایران در دوره معاصر دارای ویژگی های متعددی است که برخی از این ویژگی ها از حافظه تاریخی معماری ایران فاصله زیادی دارد. با توجه به ارتباطات گسترده فرهنگی در نظام جهانی و از میان رفتن بسیاری از عناصر هویت ساز منجر به ایجاد بحران در هویت در عرصه های مختلف شده و هنر معماری نیز از این تحول دور نمانده است. مسئله ای که اینجا مطرح می گردد چگونگی مدیریت بحران معماری توسط آموزش دانشگاهی است. آموزش معماری یکی از موضوعات مهم و کلیدی در جریان رشد و شکوفایی هنر معماری در ایران و ترسیم آینده معماری ایران به شمار می آید. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. شیوه گردآوری اطلاعات پیمایشی است که از طریق ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش 100 نفر از مجموع اساتید خبره دانشکده های معماری کشور می باشد و حجم نمونه گیری در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 79 نفر است. به دلیل تسهیل در این نمونه گیری پنج دانشگاه معتبر کشور دانشگاه تهران، بهشتی، علم و صنعت، رازی کرمانشاه و کردستان بررسی شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که الگوی اصلی معماری اصیل ایرانی با حل بحران نظام آموزش دانشگاهی کشور ارتباط مستقیم دارد. از سوی دیگر آموزش دانشگاهی و وجود یک الگوی مناسب آموزشی مهم ترین اصول برپایی یک نظام مناسب و برطرف کردن بحران هویت معماری داخلی است. با امحال معماری اصیل ایرانی در نظام آموزش معماری به صورت هویت گرا می توان بحران هویت معماری معاصر کشور را برطرف کرد. اهداف پژوهش: تعین نقش آموزش معماری دانشگاه های ایران در راستای حل بحران هویت معمار معاصرکشور. ارائه رویکردی در آموزش معماری و در جهت بهبود بحران هویت معماری معاصر کشور. سوالات پژوهش: 1.برنامه ریزی نظام آموزش معماری جامع چه تأثیری بر حل بحران هویت معماری ایران دارد؟ مهم ترین رویکردهای آموزش معماری جهت ارتقای دانش معماری دانشجویان کشور و در راستای آن ارتقا معماری دانشگاهی کشور جهت بهبود بحران هویت معماری کشور چیست؟
تحلیل سبک معماری نما های آثار وارطان هوانسیان در تهران از سال 1339-1300
منبع:
رف سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
81 - 96
حوزه های تخصصی:
نماسازی و طراحی نما در فرایند طراحی معماری بنا همواره از اهمیت بنیادین برخوردار بوده است، در این راستا مفاهیم تأثیرگذار معماری غرب بر اندیشه معماران ایرانی و سیر و تحول سبک های مدرن، آرت دکو، سبک بین الملل و استریم لاین و تمایز هر یک از این سبک ها در طراحی نماهای آثار معماری وارطان هوانسیان تأثیر به سزایی دارد. مهم ترین هدف این مقاله تحلیل و ارزیابی سبک های به کاررفته در طراحی نماهای ساختمانی از آثار وارطان هوانسیان است. با این فرض که سبک نماهای به کاررفته در آثار وارطان چه تأثیراتی از سبک اروپایی گرفته است. این پژوهش با طرح تحقیق مطالعه تطبیقی به پرسش های تحقیق پاسخ می گوید. در این نوشتار ابتدا از لحاظ تاریخی به تحلیل نماهایی وارطان هوانسیان از سال 1339-1300می پردازیم سپس شباهت های هر یک از آثار را بررسی و نتایج حاصل از آن با سبک های اروپایی مقایسه می شود. از نظر تاریخی سبک معماری وارطان به چهار دسته نئوکلاسیک، آرت نوو، آرت دکو و مدرن تقسیم می شود. با تحلیل و ارزیابی آثار او به این نتیجه دست خواهیم یافت که در دوره اول 1319-1300، سبک طراحی نما بیشتر مدرن استفاده شده است. در دوره دوم 1329-1320، سبک طراحی نما پر تزئین تر و بدون تقارن، نسبت به دوره اول است و به سبک آرت دکو توجه شده است. در دوره سوم 1339-1330، سبک طراحی نما تزئینات کمتر و بدون تقارن، نسبت به دوره اول و دوم است و هم از سبک آرت دکو و مدرن بهره گرفته است. بیشتر آثار او شاخص های تقارن، پر و خالی، سایه روشن، گوشه های گرد در نما، تزئینات در پنجره ها و بالکن های بیرون زده مطرح است و هرکدام از این ویژگی ها مربوط به سبک های مختلف در آثار او است.
ریشه یابی و شناخت عوامل دگرگون ساز روح معماری گذشته ایران در گذر زمان، اصالت گذشته، تازگی اکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۹
63 - 76
حوزه های تخصصی:
با گذر جامعه ایران از دوران کهن به نوین، مرحله متفاوتی در تاریخ این سرزمین آغاز گشته و درست یا نادرست تاکنون نیز ادامه یافته است. هدف این پژوهش، شناخت ریشه ای علل تحولات ایجاد شده و چگونگی تأثیرآنها در معماری معاصر ایران است. از این رو با تحلیل عوامل سیاسی-اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و ویژگی های معماری دوران تحول تاکنون، شاخص های ایجاد این تغییرات بی سابقه در روح معماری گذشته ایران شناسایی شده تا با نظرسنجی از افراد متخصص و آزمون داده های پرسشنامه ها با نرم افزار SPSS ، چگونگی تأثیر آنها در معماری معاصر ایران بررسی گردد. نتیجه تحقیق آن است که معماری معاصر ایران به جای پاسخگویی به شرایط متغیر جامعه معاصر، در گستردگی امکانات و نگرش های جهانی غرق شده و حاصل چیزی جز تقلید، ساده اندیشی کودکانه و پراکندگی محض در شهرهای ایران نیست. جهت دستیابی به والایی در معماری معاصر باید دانش، توانایی و سطح فرهنگی تک تک عناصر جامعه معاصر نیز افزایش یابد.
معاصرسازی الگوی مسکن بومی تهران با کاربرد روش های مقداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
35 - 48
حوزه های تخصصی:
بهره گیری هوشمندانه از الگوهای معماری سنتی ایرانی و منقطع شدن روند طراحی بر اساس تجربیات گذشته، در کنار بهره گیری از فناوری های نوین و روزآمد معماری، از مباحث کلیدی معماری معاصر ایران و جهان به شمار می رود. روش مقداری یا پارامتریک، به عنوان یکی از روش های نوآورانه، امروز بیش از هر زمان دیگر به عنوان راه حلی برای دستیابی به معماری آینده، همراه با توجه به معماری گذشته، مطرح شده اند. این پژوهش بر آن است تا با تلفیق روش های مقداری، پارامتریک، الگوریتمیک و عددی سازی، الگویی روزآمد از مسکن بومی تهرانِ دوره ی قاجار استخراج نماید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی در راهبرد استدلال منطقی است که با تکنیک مدل سازی و شبیه سازی تکمیل شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات تلفیق از تدبّر موضوعی و مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. نتایج حاکی از آن است که نمونه های مساکن بومی تهران قابلیت عددی سازی شدن و بیان با منطق ریاضی را دارند.