آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

مقدمه و اهداف: در این پژوهش به معرفی و مقایسه ی تحلیلی بین دو مدل یا رویکرد مهم در روش شناسی اقتصاد اسلامی می پردازیم: 1- رویکرد نخست یک رویکرد خودبنیان و مستقل است که درصدد است علم اقتصاد را بنحو مجزا از منابع اسلامی استخراج کند. 2- رویکرد دوم اقتصاد اسلامی را در گرو تعامل با یافته های اقتصاد رایج ممکن می داند و از یک رویکرد تلفیقی جانبداری می کند. شهید صدر از رویکرد اول طرفداری می کند و انس زرقا نماینده ی مهم رویکرد دوم در اقتصاد اسلامی است. شهید صدر از اولین محققان حوزه ی اقتصاد اسلامی است که دیدگاه های وی در حوزه ی اقتصاد اسلامی در کتاب گرانقدر " اقتصادنا " انعکاس یافته است. کتاب وی همواره به شکل ایجابی یا سلبی بر اقتصاددانان مسلمان تا به امروزه تأثیر گذار بوده و همواره مورد استناد و ارجاع متفکرین این حوزه بوده است. انس زرقا درصدد است تا از علم اقتصاد و جریان های اقتصادی به سمت اقتصاد اسلامی نقطه ی اتصالی ایجاد کند. وی درصدد است تا با افزودن ارزش ها و آموزه های مختلف اسلامی بر جریان اقتصاد و زدودن ارزش های غیردینی از آن این شاخه ی علمی را به سمت و سوی اسلامی شدن نزدیکتر گرداند. به نظر وی بخش مهمی از اقتصاد متعارف دستاورد علم بشری است که با ترکیب آن با معرفت دینی میتوان به یک رویکرد کامل تر و بهتری دست یافت. به همین جهت است که وی یک رویکرد تعاملی را نسبت به جریان های اقتصادی مختلف در پیش می گیرد. (زرقا، 2003: 8-11).اهمیت این جریان تطبیقی در این است این دو اندیشمند، نماینده ی دو رویکرد متفاوت جریان ساز در اقتصاد اسلامی هستند که این دو رویکرد، طی چندین دهه در اقتصاد اسلامی، به شدت مورد توجه اندیشمندان دیگر در این حوزه قرار گرفته است؛ بنابراین؛ بررسی تطبیقی آرای این دو متفکر و دو جریان، در کنار نقد و بررسی این دیدگاه ها، می تواند به غنای ادبیات اقتصاد اسلامی کمک کند. همچنین این مقایسه می تواند ما را به اتخاذ رویکرد و روش شناسی مناسب در اقتصاد اسلامی رهنمون سازد.روش پژوهش:  در میان نوشته های متعددی که در حیطه ی اقتصاد اسلامی تألیف شده اند، برخی از این نوشته ها دارای این ویژگی هستند که به مباحث متدلوژیکی ورود پیدا کرده اند. اهمیت این مباحث در این است که علاوه بر اینکه در قلمرو اقتصاد اسلامی نگاشته شده و به گسترش ادبیات موضوع کمک کرده اند، به نوعی یک مسیری را پیش روی اقتصاد اسلامی قرار داده و مباحثی را مطرح کرده اند که این مباحث از سوی دیگر نویسندگان این حوزه هم دنبال شده است. به نحوی که به نوعی رویکرد جریان ساز و هدایت کننده در مباحث اقتصاد اسلامی به شمار می آید. این ویژگی هم در مورد شهید صدر و هم انس زرقا صدق می کند. ما در این مقاله برای بررسی تحلیلی موضوع از منابع مستقیم که در این حوزه به رشته ی تحریر درآمده است، استفاده کرده ایم. مهمترین منبع ما در رابطه با شهید صدر، کتاب مهم وی اقتصادنا است. در کنار آن از برخی نوشته های دیگر وی از جمله رساله ی "ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی"،  "البنک الربوی" و "اسلام و مکتب های اقتصادی" نیز بهره مند شده ایم. این رسالات در مواردی نقش تبیین گری را نسبت به کتاب اقتصادنا ایفا می کنند. به همین علت به رفع برخی ابهامات کتاب اقتصادنا کمک می کنند. در رابطه با انس زرقا هم مقالات مهم و جدیدی توسط وی تألیف شده است که مهمترین و جدیدترین نظریات وی را در مورد روش شناسی اقتصاد اسلامی می توان مشاهده کرد. مقاله ی انس زرقا با عنوان " اقتصاد اسلامی، مفهوم  و روش" به طور خاص در رابطه با موضوع روش شناسی نگاشته شده است. همچنین برخی از مقالات وی مانند" دوگانگی منابع در اقتصاد اسلامی" به بررسی مهمترین چالش ها و مباحث روش شناختی پرداخته است. بعلاوه، در برخی موارد از ادبیات موجود در اقتصاد اسلامی برای روشن تر شدن بیشتر مباحث متدلوژی اقتصاد اسلامی بهره مند شده ایم. به همین منظور،  در مواردی به مهمترین نظریات اقتصاد اسلامی که توسط اقتصاددانان اسلامی دیگر تألیف شده است، توجه داشته ایم.بحث و نتیجه گیری: در مقایسه ی تطبیقی روش شناسی شهید صدر و انس زرقا برخی از نکات متدلوژیکی بایستی مورد توجه قرار گیرد:اول) با وجود اینکه اقتصاد اسلامی و فقه در موارد زیادی می توانند موضوعات مشترکی داشته باشند، اما اهداف و مسائل این دو علم متفاوت بوده و بدین جهت ما بایستی بین این دو رشته ی علمی تنها قائل به وجود ارتباط متقابل بوده و نه اینکه درصدد این باشیم که بخواهیم این دو رشته علمی را یکی بدانیم؛ بنابراین تقلیل اقتصاد اسلامی به عنوان شاخه ای از فقه خطاست. (سلیم، 2008: 293-289).دوم) یکی از نقاط عطف و مبحث سودمند در روش شناسی شهید صدر و انس زرقا در این است، که ما بایستی با این رویکرد هم نظر باشیم که اسلام هم دارای گزاره های ارزشی بوده و هم گزاره های توصیفی فراوانی است و اینکه گزاره های عرضه شده در دین صرفاً گزاره های ارزشی نبوده، بلکه اعم از ارزشی و توصیفی هستند.سوم) در باب موضوع اقتصاد اسلامی بایستی بگوییم اقتصاد اسلامی چنانچه بخواهد بعنوان یک علم اجتماعی مطرح شود و درصدد باشیم که برای آن یک شأن و منزلت علمی قائل باشیم بایستی بتواند گزاره های عام و جهان شمول ارائه دهد.چهارم) در مورد رابطه ی اقتصاد اسلامی با اقتصاد متعارف بایستی گفت که اتخاذ رویکرد شهید صدر و انس زرقا هر کدام مزیت ها و معایبی را به دنبال دارد. روش تلفیقی که انس زرقا مطرح می کند اگر با روش خود بنیان در اقتصاد اسلامی هر دو مد نظر قرار بگیرد می تواند روش شناسی مطلوب تری باشد.نتایج: در این مقاله دیدگاه های دو اندیشمند مهم در اقتصاد اسلامی شهید صدر و انس زرقا بطور تطبیقی مورد توصیف و ارزیابی قرار گرفت. وجه تمایزات و تشابهات هر دو اقتصاددان بیان شده و نتایج زیر به دست آمد:1- روش شناسی که شهید صدر مطرح می کند ارتباط ناگسستی با شریعت اسلامی دارد. مکتب اقتصادی که وی مطرح می کند بطور مستقیم از فقه اسلامی بدست می آید. همچنین انس زرقا نیز به نقش اساسی ارزش های دینی در اسلامی کردن اقتصاد توجه می کند؛ بنابراین هر دو اندیشمند در روش شناسی خود به معرفت دینی توجه گسترده ای دارند.2- علی رغم اهمیت دادن به معرفت دینی توسط هر دو شخص، نوع برداشت این دو از نحوه ی تأثیر معرفت دینی بر این شاخه ی علمی متفاوت است. به طوری که شهید صدر و انس زرقا در مورد موضوعاتی مثل: رابطه ی بین فقه و اقتصاد اسلامی و همچنین رابطه ی بین اقتصاد اسلامی با اقتصاد متعارف، قلمرو اقتصاد اسلامی و حتی موضوع اقتصاد اسلامی با همدیگر اختلاف نظرهایی دارند.3-در بین روش های مختلف که در حوزه ی اقتصاد اسلامی مطرح می شود بایستی به جنبه ی علمی بودن رشته ی اقتصاد اسلامی از یک سو و همچنین اسلامی بودن آن بطور همزمان توجه داشته باشیم. جهت اسلامی کردن اقتصاد نبایستی روشی را مطرح کنیم که موجب شود جنبه ی علمی اقتصاد اسلامی فراموش شود و بالعکس. به همین علت چنانچه روش شناسی شهید صدر و انس زرقا بطور همزمان مورد توجه قرار گیرد، معقول تر است.4- دیدگاه دو اندیشمند نسبت به فقه با هم تفاوت اساسی دارد. دیدگاه شهید صدر نسبت به فقه دیدگاه حداکثری هست و یک وابستگی شدید اقتصاد اسلامی به فقه را مشاهده می کنیم، در حالی که انس زرقا، قائل به صرف تعامل فقه و اقتصاد اسلامی است و میزان این ارتباط کمتر است.5- یکی از موضوعات جالب در این رشته روند تکاملی این علم است. شهید صدر و انس زرقا چند دهه بیشتر از هم فاصله ندارند ولی تنوع دیدگاه این دو اندیشمند خود یک علامتی مثبت مبنی بر تکامل و وجود تنوع در اقتصاد اسلامی و قابلیت این علم برای پذیرش دیدگاه های متنوع و متفاوت است.

Evaluation of two self-based and integrated approaches in Islamic economic methodology (With emphasis on the views of Shahid Sadr and Anas Zarqa)

Introduction and objectives: In this research, the authors introduced and compared analytically two important models and approaches in the methodology of Islamic economics: 1- The first approach is a self-based and independent approach that seeks to extract economics from Islamic sources separately. 2- The second approach considers Islamic economics dependent on interaction with the findings of mainstream economics and favors a unified approach. Shahid Sadr (also known as al-Shahid al-Khamis was an Iraqi Islamic scholar and philosopher) favors the first approach and Anas Zarqa is an important representative of the second approach in Islamic economics. Shahid Sadr is one of the first researchers in the field of Islamic economics, whose views in the field of Islamic economics have been reflected in the valuable book "Iqtisaduna" (an objective study consisting of examination and criticism of the economic doctrines of Marxism, Capitalism and Islam. The book was written in order to state the foundations of the Islamic economy and its difference from other prominent economic doctrines.) His book has always influenced Muslim economists positively or negatively until today and has always been cited and referred to by scholars in this field. Anas Zarqa was trying to create a connection point from economics and economic trends to Islamic economics. He makes severe demands on bringing this branch of science closer to Islamization by adding different Islamic values ​​and teachings to the stream of economics and removing non-religious values ​​from it. In his opinion, an important part of conventional economics is the achievement of human science, which can be attained by combining it with religious knowledge to achieve a more complete and better approach. This is why he takes an interactive approach to different economic flows. (Zarqa, 2003: 8-11).The importance of this comparative current is that these two scholars are representatives of two different current-making approaches in Islamic economics, and these two approaches, over several decades in Islamic economics, have been highly regarded by other theorists in this field. Therefore; a comparative study of the opinions of these two philosophers and two points of views, along with the criticism and review of these views, can contribute to the enrichment of the literature of Islamic economics. Similarly, this comparison can guide us to adopt the appropriate approach and methodology in the Islamic economy.Research method: Among the many literatures that have been written in the field of Islamic economics, some of these writings have the feature of entering into methodological discussions. The importance of these topics lies in the fact that, in addition to being written in the field of Islamic economics and helping to expand the literature on the subject, they have set a path for Islamic economics and have raised topics that are discussed by other writers in this field, followed in a way that is considered as a mainstream and guiding approach in Islamic economics. This feature applies to both Shahid Sadr and Anas Zarqa. In this article, we have used direct sources that have been written in this field to analyze the issue. Our most important source about Shahid Sadr is his important book "Iqtisaduna". In addition to that, we have also benefited from some of his other writings, such as the treatise "Al-Maktab al-Islamiya ", "Al-Bank al-Rabawi" and "Islam and Economic Schools". In some cases, these treatises play the role of explanation about the economic book. For this reason, they help to clear some ambiguities in the book of Iqtisaduna. About Anas Zarqa, important and new articles have been authored by him, where his most important and latest ideas about the methodology of Islamic economics are reflected. Anas Zarqa's article titled "Islamic Economy, Concept and Method" is specifically written about the issue of methodology. Also, some of his articles such as "Duality of resources in Islamic economy" have investigated the most significant challenges and methodological issues. In addition, in some cases, we have benefited from the existing literature on Islamic economics to clarify more of the methodological issues of Islamic economics. For this purpose, in some cases, we have paid attention to the most important theories of Islamic economics written by other Islamic economists.Discussion and conclusion: In the comparative comparison of the methodology of Shahid Sadr and Anas Zarqa, some methodological points should be considered:1) Although Islamic economics and Fiqh can have common issues in many cases, the goals and issues of these two sciences are different, and therefore we should only consider the existence of a mutual relationship between these two scientific disciplines and not try to do so. that we want to consider these two scientific disciplines as one; Therefore, reducing Islamic economics as a branch of Fiqh is a mistake. (Salim, 2008: 293-289). .2) One of the turning points and useful topics in the methodology of Shahid Sadr and Anas Zarqa is that we should agree with this approach that Islam has both value propositions and descriptive propositions and that the propositions presented in religion are merely They are not value propositions, but they are both value and descriptive.Third) Regarding the issue of Islamic economics, we must say that if Islamic economics wants to be presented as a social science and we want to give it scientific dignity, it must be able to present general and universal propositions.Fourth) regarding the relationship between the Islamic economy and the conventional economy, it should be said that adopting the approach of Shahid Sadr and Anas Zarqa each has advantages and disadvantages. The integrated method proposed by Anas Zarqa can be a more favorable methodology if it is considered with the self-based method in Islamic economics.Results: In this article, the views of two important thinkers in Islamic economics, Shahid Sadr and Anas Zarqa, were comparatively described and evaluated. The differences and similarities between both economists were stated and the following results were obtained:The methodology proposed by Shahid Sadr is inextricably linked with Islamic Sharia. The economic school that he proposes is directly derived from Islamic jurisprudence. Also, Anas Zarqa also pays attention to the fundamental role of religious values ​​in Islamicization of the economy; therefore, both scholars pay great attention to religious knowledge in their methodology.Despite giving importance to religious knowledge, the type of perception of both of them is different about the way religious knowledge affects this branch of science. So Shahid Sadr and Anas Zarqa disagree with each other on issues such as the relationship between Fiqh and Islamic economics, as well as the relationship between Islamic economics and conventional economics, the realm of Islamic economics, and even the issue of Islamic economics.Among the various methods that are proposed in the field of Islamic economics, we must pay attention to the scientific aspect of the field of Islamic economics on the one hand, and its Islamic nature at the same time. To make the economy Islamic, we should not propose a method that causes the scientific aspect of Islamic economics to be forgotten and vice versa. For this reason, it is more reasonable if the methodology of Shahid Sadr and Anas Zarqa being taken into consideration at the same time.There is a fundamental difference between the two philosophers' views on Fiqh. Shahid Sadr's view of Fiqh is a maximalist view and we see a strong dependence of the Islamic economy on Fiqh, while Anas Zarqa believes in the interaction of Fiqh and Islamic economics and the extent of this relationship is limited.One of the interesting topics in this field is the evolutionary process of this science. Shahid Sadr and Anas Zarqa are not more than a few decades apart, but the diversity of the views of them is a positive sign of the evolution and existence of diversity in Islamic economics and the ability of this science to accept diverse and different views.

تبلیغات