مطالعات ساختار و کارکرد شهری
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال 9 تابستان 1401 شماره 31 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
به دنبال موج صنعتی شدن در کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران، افزایش جمعیت شهرنشین و عدم برنامه ریزی صحیح برای استقرار این جمعیت و از همه مهمتر استفاده از سیاست های منطقه بندی، مشکلات متعددی در ساختار شهرها به وجود آمد که از جمله می توان به از دست رفتن تنوع فعالیتی، پویایی و سرزندگی در محلات شهری اشاره کرد. به دنبال این تحولات، محله که در شهرهای سنتی ایران همواره به عنوان نمادی کوچک شده از جامعه شهری شناخته می شد کارکرد اصلی خود را در شهرهای جدید از دست داد و به خوابگاهی برای ساکنان تبدیل شده است که این موضوع به عنوان یک معضل اساسی در شهرها مطرح است. شاهین شهر به عنوان یکی از شهرهای جدید از این امر مستثنی نبوده، در این شهر عدم تنوع در ساختار کالبدی-فعالیتی محلات باعث شده که برخی از محلات به عنوان خوابگاهی برای ساکنان تبدیل شوند و برخی محلات با تراکم بالای فعالیتی روزانه جمعیت زیادی را به سمت خود جذب کنند. بر این اساس شناسایی عواملی که باعث افزایش تنوع در سطح شهرها می شوند و میزان اثرگذاری این عوامل بر یکدیگر ضروری است. به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل موثر بر تنوع کالبدی-عملکردی در محلات شاهین شهر با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. به منظور دستیابی به این هدف، ابتدا شاخص های تنوع پذیری استخراج گردید و تعداد 377 پرسشنامه در بین ساکنان شاهین شهر توزیع و نتایج آن با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار Amos Graphic تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که عوامل دسترسی به کاربری ها، تنوع مسکن، امنیت و ارتباط فیزیکی دارای ارتباط مثبت و معنادار با تنوع هستند. از بین این عوامل، امنیت، دسترسی به کاربری ها و تنوع مسکن به ترتیب با وزن رگرسیونی 0.926، 0.852، 0.783 دارای همبستگی بالا با تنوع و ارتباط فیزیکی با وزن رگرسیونی 0.435 دارای همبستگی متوسط با تنوع است.
کاوشی بر نقش مؤلفه های کالبدی - عملکردی فضاهای میانی بر ارتقاء دلبستگی به فضاهای مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی منفرد، متمرکز و پراکنده تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای میانی یعنی لحظه تغییر از فضایی به فضای دیگر، از عملکردی به عملکردی دیگر. مسکن از جمله مهم ترین نیازهای اولیه انسان می باشد که می بایست مأمنی برای آسایش و آرامش ساکنین خود باشد. در معماری معاصر ایران نگرش کمی نسبت به مقوله مسکن سبب ایجاد فضاهایی فاقد برنامه ریزی و شکل گیری کالبدی مطلوب در راستای پاسخ گویی به ابعاد روحی و میزان دلبستگی کاربر فضای مربوطه شده است. از جمله مواردی که تأثیر چشمگیری در میزان ارتقاء حس رضایت و دلبستگی در مجتمع های مسکونی دارد؛ فضاهای میانی می باشد که در ساخت و ساز امروزی توجه مورد قبولی به این فضاها نمی شود. در پژوهش مربوطه سعی بر آن است با سنجش مؤلفه های معیارهای کالبدی و عمکردی-فعالیتی در فضاهای میانی مجتمع های مسکونی تهران میزان رضایت، حس تعلق و دلبستگی ساکنین مورد سنجش قرار داده شود. در پژوهش موردنظر ابتدا؛ جمع آوری اطلاعات، با ثبت رویدادها و فنون کار میدانی در سه مجتمع مسکونی در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته است که اولین معیار گونه شناسی این پژوهش بر اساس تعداد واحد های موجود به عنوان عامل تأثیرگذار در درک مقیاس مجتمع می باشد. تعداد واحدهای مسکونی هر مجتمع وارد نرم افزار اس.پی.اس.اس شده است. شکل گیری فضاهای میانی و قرارگیری مجتمع نسبت به آن به عنوان معیار دوم انتخاب می باشد که به صورت متمرکز، منفرد، پراکنده می باشد و ازآنجایی که برای ارزیابی وزن مؤلفه های مؤثر بر دلبستگی به صورت کیفی نمی توان به تنهایی از روش فوق بهره جست در ادامه از طریق پرسشنامه و آنالیز داده ها از طریق نرم افزار آماری AMOS22 مورد تحلیل همبستگی قرار می گیرند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در میزان دلبستگی استنباط می گردد. یافته ها بیانگر این مطلب می باشد که شاخص «کالبدی» از لحاظ تأثیرگذاری در رتبه اول و شاخص «عملکردی» از لحاظ تأثیرگذاری در رتبه دوم قرار دارند، به طوری که متغیر «شرایط محیطی» از مؤلفه های معیار کالبدی و متغیر «گوناگونی عملکردی» از مؤلفه های معیار عملکردی از لحاظ میزان تأثیرگذاری در ارتقاء حس دلبستگی در اولویت قرار دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت در نظر گرفتن معیارهای کالبدی و عملکردی در فضای میانی تأثیر بسزایی در جهت حس رضایت از تعامل، قلمرو خلوت، آسایش فیزیکی و روانی ساکنان را به همراه دارد.
نقش بازآفرینی شهری در مطلوبیت فضاهای عمومی (مورد مطالعه: فضای عمومی حرم در شهرری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقاء مطلوبیت فضاها که به معنای پذیرفته شدن آنها از جانب مردم و تأثیرگذاری بر استفاده کنندگان است، هدف مهمی از بازآفرینی شهری است. هدف این پژوهش بررسی نقش بازآفرینی شهری در مطلوبیت محور حرم در شهرری از منطقه 20 شهرداری تهران، به عنوان یک فضای عمومی کهن است. تحقیق، روشی توصیفی تحلیلی داشته و مبتنی بر داده های پیمایشی گردآوری شده از 240 فرد نمونه از کسبه قدیمی فضای عمومی یادشده می باشد. برای تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار SPSS و مدل معادلات ساختاری نرم افزار AMOS استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی است که مطلوبیت فضا در ابعاد کالبدی و اجتماعی بالاتر از حد متوسط و در ابعاد محیط زیستی و اقتصادی، پایین تر از حد متوسط قرار دارد. قابلیت فضا برای حضور زنان و حضور افرد در سنین مختلف، تسهیلات عبور پیاده، ایمنی فضا، دسترسی مناسب، آسایش استفاده کنندگان، و احساس تعلق به فضا شاخص هایی از 25 شاخص مطلوبیت فضا بوده اند که وضعیت موجود، شرایط مطلوب تری از آنها را ارائه می دهد. از آن جا که طرح های اجرا شده بیشتر ماهیتی کالبدی و فیزیکی داشته و کمتر فرهنگی یا اجتماعی بوده اند، شاخص ها و ابعاد مربوط به این ابعاد نیز دستخوش تغییر و تاثیرپذیری زیادتری گردیده اند. تسهیل حضور زنان، تسهیل عبور پیاده، ایمن سازی فضا، زیباسازی فضا، رفع آلودگی صوتی و توجه به تنظیف فضا سبب شده که شاخص های مربوط تاثیرپذیری و تغییرات مثبت بیشتری را نمایان سازند. طرح های بازآفرینی اجرا شده از ابعاد فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی غفلت نموده و از این رو فضا به لحاظ مطلوبیت، در این ابعاد کاستی و ضعف زیادتری دارد.
پیوند پایدار شهر و طبیعت از طریق طراحی شبکه فضاهای عمومی (نمونه موردی: شهر نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برقراری رابطه فضایی مناسب میان بخش ساخته شده و عناصر طبیعی موجود در بافت شهر یکی از شروط اساسی پایداری است. رابطه ای که با ایجاد دگرگونی در نگاه بشر پس از رنسانس و در ادامه انقلاب صنعتی به طور چشمگیری دچار تغییر گشت و ارتباطی که میان شهر و بستر طبیعی تا پیش از آن به شکل مطلوبی وجود داشت کمرنگ گشته که نیازمند بازنگری است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه نوعی از برخورد با طبیعت در فرم شهر و ساختار فضاهای عمومی شهری جهت ارتباط مجدد این دو عنصر پاسخده است؟ آنچه در این مقاله مدنظر است، شناسایی امکانات طراحی شبکه ای و یکپارچه فضاهای عمومی در ایجاد ارتباط مناسب میان بافت طبیعی و مصنوعی و تقویت پیوند شهر و طبیعت با رعایت اصول مطرح شده در نظریه های شهرسازی طبیعت مبنا است. در این پژوهش با تحلیل محتوای منابع و نظریات مطرح شده در ادبیات توسعه سبز شهری و نظریات رویکرد شبکه فضاهای عمومی انجام گرفته تلاش شد تا شاخص های ساختار فضایی شهر در راستای پیوند آن با طبیعت استخراج گردد. مطابق مطالعات انجام شده نظریه های شهرسازی طبیعت مبنا بر لحاظ نمودن بستر طبیعی موجود در شهرها و چرخه های زیست محیطی آن ها در ساختار اصلی شهر تأکید و هر یک پیشنهاداتی را ارائه نموده اند. همچنین تجربه های انجام شده در زمینه شهرسازی یکپارچه نیز بهره گیری از عناصر طبیعی شهر در مجموعه فضاهای عمومی را تأمین کننده انسجام بافت شهری دانسته و از امکانات این عناصر در راستای ایجاد شبکه ای از فضای عمومی بهره برده اند. لذا می توان این طور نتیجه گرفت که بهره گیری از رویکرد شبکه فضاهای عمومی شهری در پیوند شهر و طبیعت می تواند فرصتی را در فرآیند طراحی ایجاد نماید تا عناصر طبیعی به عنوان بخشی از استخوان بندی شهر و نه جزئی منفک از آن لحاظ گردند؛ طبق یافته های پژوهش توجه به شاخص های اتصال، تداوم، تنوع، عدالت دسترسی، کفایت فضای طبیعی، کیفیت فضای طبیعی، ایمنی، مقیاس انسانی، هویت – شخصیت، اختلاط کاربری، و پیاده مداری می-توانند در پیوند شهر و طبیعت مؤثر باشند. در نهایت با توجه به شاخص های استخراج شده میزان هم پیوندی ساختار شهر نور با طبیعت ارزیابی گردید.
تحلیل ناکارآمدی مدل مکان مرکزی در مقابل مدل شبکه ای در ساماندهی سیستم فضایی سکونتگاهی مناطق شهری چند مرکزی؛ نمونه موردی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سیستم های شهری، به صورت سنتی بر مبنای بررسی جایگاه و روابط سلسله مراتبی شهرها صورت می پذیرد که منشأ همه این تحلیل ها در تئوری مکان مرکزی وجود دارد. محور این مقاله، بررسی این فرضیه است که تئوری مکان مرکزی (مبتنی بر روابط سلسله مراتبی) نمی تواند توزیع فضایی نظام سکونت گاهی استان مازندران را تبیین نماید. در راستای بررسی این فرضیه پس از بررسی قانون مرتبه اندازه، پدیده نخست شهری مورد بررسی قرار گرفته است که نشان می دهد علیرغم عدم وجود الگوی نخست شهری، نظم سلسله مراتبی مبتنی بر قانون مرتبه- اندازه نیز وجود ندارد. با توجه به دو فرض اصلی در بررسی وجود روابط سلسله مراتبی، یعنی وجود روابط سلسله مراتبی یک جهته بین مکان های مرکزی موجود در طبقات مختلف سلسله مراتب، و دیگر این که اساساً روابط افقی بین شهرهای موجود در یک طبقه وجود ندارد بررسی های صورت پذیرفته در این ارتباط بر این مطلب صحه می گذارد که روابط اقتصادی و تعاملات سلسله مراتبی بعضاً از اندازه جمعیتی پیروی نمی کند و لزوما مکانهای مرکزی واقع در طبقات پایین تر، وابسته به طبقات بالاتر مکان های مرکزی برای تأمین کارکردهای شهری نمی باشند. بررسی روابط خدماتی بین شهرهای استان نیز مبین عدم وجود سلسله مراتب ، شکل گیری مرکز مسلط و روابط صرفا یک جهته در دریافت خدمات می باشد. با توجه به واقعیت فضایی استان مازندران شهرهایی که دارای اندازه های جمعیتی نزدیک به یکدیگر می باشند - شهرهای موجود در هر سطح - عمدتاً دارای روابطی سلسله مراتبی با یکدیگر نمی باشند یعنی در واقع، الگوی مکان مرکزی و روابط سلسله مراتبی قوی بین آنها وجود ندارد و تئوری مکان مرکزی نمی تواند به صورت کاملی الگوهای توزیع فضایی موجود را در این استان تشریح نماید. در این مقاله از روش های بهر موقعیت مکانی، شاخص های مدل مرکزیت و تعداد خدمات، و نیز از روش تحلیل شبکه اجتماعی استفاده شده است.
کارایی سیستم نوآوری شهری در شهرهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت اقتصاد پویا و پربازده شهری باعث شده است تا با مرور زمان، این مکان های جغرافیایی به مراکز توسعه ایده های جدید، فرصت های سودآوری و فعالیت های دانش بنیان بدل گردند. اقتصاد امروز، به نوآوری به مثابه موتور رشد و توسعه اقتصادی می نگرد. لذا توجه به عامل نوآوری در محیط های غنی از سرمایه همچون شهرها و شناسایی سازوکار چگونگی خلق و استمرار آن، می تواند راه کار بسیاری از چالش های عمیق شهری باشد. از اینرو، این مطالعه به بررسی کارایی سیستم نوآوری شهری در هفت شهر منتخب طی بازه مانی 1398-1385 با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد شهر تهران در غالب فرآیندهای نوآوری کارا بوده است.
بررسی و تحلیل میزان مطلوبیت کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری (مطالعه موردی: منطقه 12 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری دارای عملکردها و کارکردهای متنوعی می باشند که در این بین یکی از مهمترین آنها کارکرد اجتماعی است. کارکرد اجتماعی فضا از مهمترین کارکردهای فضاهای شهری محسوب می گردد که امکان درگیری در تعاملات معنادار با اجتماع، شکل گیری حس مکان و فرصت جمع شدن و لذت تجربه با دیگران را در شهروندان ایجاد می نماید. بنابراین، با توجه به اهمیت کارکرد اجتماعی فضاهای شهری، هدف از تحقیق حاضر بررسی و تحلیل مطلوبیت این کارکردها در منطقه 12 کلان شهر تهران می باشد. از این رو، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی بوده که به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل شهروندان منطقه 12 تهران بوده که حجم نمونه بر مبنای فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شده است که نحوه ی دسترسی به آنها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان مطلوبیت کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری در منطقه 12 کلان شهر تهران یعنی برقراری تعاملات اجتماعی، تعهد و تعلق اجتماعی (یکی شدن با فضا) و پاسخگویی اجتماعی بر اساس مدل ساختاری به ترتیب 62/0، 49/0 و 41/0 به دست آمده است. همچنین نتایج شاخص جزئی مقدار بحرانی و P در مدل ساختاری نشان می دهد که وضعیت متغیرهای برقراری تعاملات اجتماعی در منطقه 12 در سطح اطمینان 95 درصد و مقدار بحرانی 37/2 (یعنی بالاتر از 96/1) مطلوب، متغیرهای پاسخگویی اجتماعی با مقدار بحرانی 52/1 (یعنی کمتر از 96/1) نامطلوب و پاسخگویی اجتماعی با مقدار بحرانی 99/1 دارای مطلوبیت نسبی بوده است.
تحلیل شاخصهای موثر بر تحقق شهر خلاق، مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ادامه تسلط جمعیت شهری در سطح جهانی، افزایش روندهای تغییر اوضاع و پیش بینی های سازمان ملل، برنامه ریزان شهر، مبتکران و محققان شهری به طور فزاینده ای در حال کار بر روی ابتکارات جدید و نوآوری های مثبت در جهت ایجاد شهرهایی خلاق با عملکرد خوب، مرفه و پایدار و قابل زندگی هستند. با توجه به اهمیت این موضوع در پژوهش حاضر به بررسی و رتبه بندی جایگاه مهمترین محورهای مرتبط با توسعه شهر خلاق در شهر شیراز نسبت به شاخص های شهر خلاق پرداخته شده است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی – توسعه ای و از نظر روش توصیفی – تحیلی و پیمایشی است. اطلاعات مورد نظر از طریق مطالعات کتابخانه ای و همچنین مطالعات میدانی به دست آمد و برای تجزیه و تحلیل از روش AHP و مدل Waspas استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان و متخصصان حرفه برنامه ریزی شهری، مسئولان و متولیان سازمان ها و ادارات مربوطه در شهر شیراز می باشد که به صورت سرشماری انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در معیار اجتماعی – فرهنگی، محدوده حافظیه تا سعدیه، در معیار اقتصادی، مجموعه شاهچراغ در معیار کالبدی- اکولوژی و سازمانی-مدیریتی محدوده باغ عفیف آباد تا باغ ارم در جایگاه اول قرار گرفتند و در نهایت پیشنهاداتی به تفکیک اولویت زمانی و مکانی ارائه شده است که به عنوان نمونه تعدادی از آنها ارائه شده است: مشخص کردن طرح های کاربردی و قابل توجیه اقتصادی برای شهر خلاق در شیراز، آموزش نیروهای متخصص اقتصادی در زمینه شهر خلاق ؛تعریف چشم اندازها و سیاستهای اشتغال محور با رویکرد خلاق در شهر شیراز.
موانع تحقق پارادایم حکمرانی خوب شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارادایم ها حاوی نگاه خاصی به انسان، تعریف اشکال درست روابط اجتماعی و اثرگذاری بر جهان، مردم و تعیین مسیر توسعه اجتماعی جوامع و «روش دیدن» خاص جهان را میسر می سازند. حکمرانی خوب شهری به مثابه یک پارادایم سیاستی در زیست جهان امروز بروز یافته و این روش دیدن را مهیا ساخته است. با توجه به روند افزایشی جمعیت شهرنشین، جمهوری اسلامی ایران نیز برای کاربست این پارادایم با موانعی مواجه است. سوال اصلی پژوهش موانع تحقق پارادایم حکمرانی خوب شهری در ایران چیست؟. با استفاده از نظریه مبنایی از طریق مصاحبه عمیق و نمونه گیری هدفمند با 37 نفر از نخبگان مساله حکمرانی خوب شهری در ایران، مدل پارادایمی موانع تحقق پارادایم حکمرانی شهری در ایران شناسایی گردید. 280مفهوم اولیه، 102 مقوله فرعی، 21 مقوله اصلی و یک مقوله هسته بدست آمد. شرایط علی 4 مقوله اصلی، شرایط زمینه ای 4 مقوله اصلی، شرایط دخیل4 مقوله اصلی، پدیده مرکزی 1 مقوله اصلی، راهبردها 4 مقوله اصلی و پیامدها5 مقوله اصلی استخراج گردید. موانع پارادایم حکمرانی شهری در ایران را می توان در سه مقوله نهادی، ایده و بازیگران به شرح زیر بیان نمود: نهادی: دولت مطلقه، فرهنگ سیاسی محدود، خاص گرایی، ضعف مدیریت شهری، جامعه مدنی ضعیف، دولت رانتی، کاهش درآمدهای دولت بر اثر تحریم، دولت نفوذ ناهمگن، ساختار فرصت سیاسی، سیاست زدگی، ضعف قوانین؛ در مقوله ایده: نارسایی های هویتی، تعامل پیشینی ضعیف دولت-ملت، گفتمان ایدئولوژیک حاکمیت، فقدان مرجعیت شهری، حکمرانی متمرکز، نو ارزش گرایی هویتی، حاکمیت سنت بر جامعه ایرانی؛ بازیگران: بازیگران محدود، فرصت ائتلاف سازی ، شهروند بی مسئولیت.
ارزیابی عوامل مؤثر بر مدیریت یکپارچه پسماند جامد شهری مطالعه ی موردی: شهرهای ساحلی استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به روند روزافزون شهرنشینی و تمرکز سرمایه های مختلف اقتصادی در مناطق ساحلی منجر به پیامدهای منفی متعدد شده است. مدیریت پسماند جامد شهری به عنوان یکی از این پیامدها و تحت تأثیر عوامل متعدد به چالش پیچیده ای برای مدیران و تصمیم گیران این شهرها تبدیل شده است که با توجه به تأثیرگذاری پسماند تولیدشده بر ابعاد مختلف اکوسیستم حاکم بر مناطق ساحلی، نیاز است تا به طورجدی به منظور حفاظت از منابع موجود و دستیابی به توسعه ی پایدار شهرهای ساحلی به آن پرداخته شود. این پژوهش باهدف تعیین عوامل مؤثر بر مدیریت جامع پسماند جامد شهرهای ساحلی به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری شامل کارشناسان، متخصصان و فعالان مدیریت پسماند شهرداری ها و تشکل های مردم نهاد مراکز شهرستان های ساحلی استان بوشهر است. به منظور تجزیه وتحلیل نتایج از تحلیل عاملی اکتشافی، روش تحلیل سلسله مراتبی و GIS استفاده شده است. بر اساس نتایج تحلیل عاملی متغیرهای موردبررسی به 6 عامل محدود شدند که در ادامه و بر اساس نتایج تحلیل سلسله مراتبی، عوامل "نهادی و مدیریتی" و "ویژگی های طبیعی مناطق ساحلی" به ترتیب با اوزان 387/0 و 248/0 نسبت به سایر عوامل بیشترین اهمیت دارند. همچنین بر اساس نتایج، شهر ساحلی بوشهر با توجه به دارا بودن زیرساخت های لازم و انجام نسبی عملیات مدیریت جامع پسماند، در مقایسه با سایر شهرهای ساحلی با وزن 302/0 وضعیت مناسب تری دارد. در پایان و بر اساس نتایج، پیشنهادهای به منظور پیاده سازی کارآمد مدیریت یکپارچه پسماند جامد در این مناطق ارائه شده است.