مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اراده
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائل کلامی که از دیرباز نزد متکلمان مسلمان مورد مناقشه بوده، تلاش در فهم معنای عصمت پیامبران و ائمه و چگونگی آن است؛ به گونه ای که در تبیین موضوع عصمت با رویکردها و سازوکارهای متفاوتی مواجهیم که در صورت اعتقاد به هر کدام، این مفهوم دارای ساختاری متفاوت از دیگری خواهد بود؛ چنانچه اگر برداشت از عصمت با نگرشی غیرقابل توصیف با ادراک بشری همراه باشد، تنها دارای مفهومی افاضه ای است؛ ولی اگر با نگرشی اکتسابی و تجربه مند همراه گردد، معلول دو پدیده علم و اراده و دسترسی به آن در مراتب متفاوت ممکن خواهد بود.
در این مقاله سعی شده با کاوش در اندیشه اندیشمندان شیعی، دیدگاه هایی که ایشان از مفهوم عصمت ارائه داده اند، بررسی گردد و در پایان بر این باور تاکید می نماید که عصمت خصیصه ای متعالی است که نه تنها معصوم را از دیگر همنوعان خود متمایز نساخته است، بلکه این ویژگی برای او از کمالات اختیاری به شمار می آید.
نگاهی اجمالی به نظریه های ذهنی و عینی در سببیت عقود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور از سبب امری است که دائر مدار وجود و عدم مسبب بوده و تصور آن مقدم بر تصور مسبب است. مطابق نظریه ذهنی، تعهد جوهر عقد بوده و بنابراین، سبب عقد اراده طرفین است و دیگر امور دخیل در تشکیل عقد، شرط اثرگذاری این سبب هستند. البته منظور از تعهد، التزام طرفین به مفاد عقد نیست، بلکه منظور رابطه ای شخصی است که منشاء آثار دیگر عقد باشد. در مقابل، برابر نظریه عینی در سببیت عقود، موضوع قرارداد، اعم از آن که مال، حق یا وضعیت حقوقی خاص (مانند تسالم در عقد صلح) باشد، سبب عقد بوده و دیگر امور دخیل در انعقاد عقد، شرط اثرگذاری این سبب هستند. هر یک از این نظریات مبتنی بر دلایلی است که مقایسه آنها با یکدیگر می تواند پذیرش یکی از آنها را در حقوق ایران ممکن سازد.
دلالت سکوت بر اراده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اراده، اساس و بنیان عقود و تصرفات به شمار میآید، به گونه ای که بدون آن نمیتوان بر هیچ عقد و تصرفی آثار شرعی و حقوقی مترتب کرد. مکان اراده، قلب است و به دلیل منزلت والای اراده است که نمیتوان هیچ امری به آن نسبت داد مگر اینکه اراده، به گونه ای اظهار و علنی گردد. سکوت یکی از طرق اظهار اراده است که همچون وسایل دیگر تعبیر از اراده یعنی لفظ، کتابت، فعل و اشاره، دارای احکامی است: فقها اتفاق نظر دارند که نمیتوان سکوت مجرد را معبر از اراده دانست، ولی در صورت وجود نص شرعی یا قانونی، وجود عرف و قراین مربوطه با شرایط خاصی، با سکوت، تعبیر از اراده میگردد. سکوت ممکن است به صورت صریح یا کنایه بروز کند. جهت تشخیص و تفکیک سکوتی که تعبیر از اراده میکند با سکوتی که معبر از اراده نیست و آثاری بر آن مترتب نمیشود معیارهایی همچون وجود نص، حیا، دفع ضرر، عرف و قرینه مد نظر قرار میگیرد که هر یک مطابق ضوابط خاصی مبین ارادهاند.
اخلاق ارسطویی: توصیفی یا کاربردی
حوزههای تخصصی:
بحث اخلاق از مهم ترین مباحث معرفتی بوده و فراز و نشیب بسیاری داشته است. دکارت در کتاب گفتار در روش، ضمن نقد روش و آرای علمای اخلاق به ویژه ارسطو و متهم نمودن آنان به گزافه گویی، تصویرپردازی و توصیف گرایی و نیز عدم ارائه راه صعود به قله رفیع اخلاق، وعده میدهد که در نظام اخلاقی خود، نردبانی برای صعود به این قلّه و نیز اخلاقی کاربردی و توصیه ای ارائه نماید.
این مقاله به بررسی تطبیقی این دو رویکرد میپردازد و نشان میدهد اتهامات دکارت به اصحاب مدرسی به ویژه ارسطو صحیح نیست و وی به رغم استفاده فراوان از ارسطو در بحث اخلاق و مابعدالطبیعه، جانب انصاف را نگه نداشته است. همچنین وعده او به ارائه بنای استوار اخلاقی و اخلاق کاربردی و توصیه ای هیچ گاه جامة عمل نپوشید
رادیو و مفهومِ «اراده» برای خلقِ «حرکت»؛ یک چالشِ معنایی
حوزههای تخصصی:
«رادیو» به مثابه یک رسانه «حسی ـ شنیداری» به خواست و اراده تام وابسته است و نه خواست و اراده ناقص. این «اراده» (Will) گاه به دلیل جبر سازمانی از سوی «مدیر رسانه» به منظور طرح یک برنامه اثرگذار و گاه از سوی «برنامه ساز» یا فاعلِ رسانه ای به نیّت «نفوذ در مخاطب» برای تحریک و برانگیختگیِ او به کار می آید. این مقاله، در هدف بنیادی خود بر آن است تا مفهوم «اراده» را به لحاظ «فلسفی ـ روان شناختی» بکاود و از پرتو چنین رویکردی راه کارهایی را برای خلقِ «حرکت» (Motion) در این رسانه ارائه دهد. بنابراین، نخست از «اراده» و ابعاد معناییِ آن سخن می رانیم و سپس، به وجوه «عینی و ذهنیِ» آن نظر می افکنیم و در پایان به این نتیجه می رسیم که هر حرکتی در رسانه رادیو ـ به ویژه، حرکت های خودآگاهانه ـ نیازمند اراده معطوف به «اختیار جمعی»ست و نه «جبر زمانی» یا «مکانی».
ماهیت ایمان دینی از دیدگاه پل تیلیخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان متالهان مسیحی، «پل تیلیخ» تعریف منحصر به فردی از ایمان ارایه کرده است. به نظر او، ایمان حالت دلبستگی نهایی شخص است که می تواند به امور متناهی یا نامتناهی تعلق یابد و سعادت یا شقاوت او را رقم بزند. متعلق دلبستگی نهایی انسان نیز شی مادی یا امری معنوی است و مومن حاضر است تمام دارایی خود را نثار آن نماید. به نظر او، ایمان با هیچ یک از عقل و اراده، تعارض و تضادی ندارد. در ایمان مورد نظر «پل تیلیخ» شجاعت نیز نقش مهمی دارد و باعث می شود انسان به شک ها و ترس های احتمالی پیش رو غلبه کند
نقد و بررسی نظریّه «خلق اعمال» فخر رازی و تأثیر آن در فهم او از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا مهم ترین ادلّه فخر رازی برای اثبات نظریّه او در مورد «خلق اعمال» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. هر سه دلیلی که وی برای ردّ ضرورت اختیار و تمام سیزده دلیلی که برای اثبات نظریّه «کسب» خویش اقامه کرده است، ابطال شده اند. سپس تفسیرهایی که او با توجّه به نظریّه مذکور ارائه داده است، مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. به این منظور، همه آیاتی که وی تحت تأثیر این نظریّه، برخلاف معنای ظاهری تفسیر کرده است، جمع آوری شده و با توجّه به سایر آیات، معنای ظاهری و متبادر از الفاظ و شأن نزول آیات، و صحّت و سقم برداشت های او معیّن و این نتیجه به دست آمده است که هیچ یک از برداشت هایی که فخر رازی تحت تأثیر نظریّه خلق اعمال از آیات قرآن داشته، صحیح نیست
ساحت ارادی نفس در نظر غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو دیدگاه غزالی در خصوص ساحت ارادی نفس مورد بررسی قرار می گیرد. غزالی ساحت ارادی انسان را در دو سطح حیوانی و انسانی مورد توجّه قرار می دهد. به کارگیری تعابیری چون قوّه عامله، عقل عملی، قدرت، و اراده از سوی او در اطلاق به ساحت ارادی نفس انسانی مسئله مهم حیث معرفتی یا تحریکی داشتن عقل عملی را پیش می کشد که بررسی موضوع نشان دهنده اعتقاد غزالی به تعلّق عقل عملی به ساحت معرفتی و تأکید بر نقش تحریکی آن در انجام افعال است. اهمّیّتی که غزالی برای حضور عنصر آگاهی در افعال ارادی قائل است شکل گیری «فعل» به معنای واقعی را منوط به وجود اراده برخاسته از آگاهی قرار می دهد و این مسئله در بحثهای «معنای حقیقی فعل»، «نقش اختیار در ارزیابی اخلاقی افعال»، و «تبیین مفهوم اختیار» نشان داده می شود. چنانکه در بحث افعال اختیاری تأکید ویژهای که غزالی بر عنصر فهم یا ادراک عقلانی برای درک خیر بودن فعل و برانگیخته شدن اراده پس از آن دارد جلب نظر می کند.
متعلق شوق و اراده از منظر پاره ای از اصولیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دانشوران علم اصول در مسئله معروف تعلق امر به طبایع یا افراد به تبیین متعلق شوق و اراده نیز پرداخته اند. معمولاً این بحث در علم اصول این گونه مطرح می شود که اراده و شوق آیا به طبیعت تعلق می گیرد یا به فرد. البته، تفسیرهای متفاوتی از طبیعت و فرد و نسبت میان آنها مطرح شده است. با این که مسئله یادشده در اساس مسئله ای فلسفی است، فیلسوفان مسلمان کمتر به آن پرداخته اند؛ اما اصولیان توجه جدی به آن داشته و دیدگاه های جالب توجه و متفاوتی در این باره مطرح کرده اند. نوشتار حاضر نخست به گزارش و بررسی برخی از مهم ترین دیدگاه های اصولیان در این باره می پردازد و در نهایت، دیدگاهی را در معرض نقد خوانندگان قرار می دهد که به نظر می رسد بر دیگر نظریه های مطرح شده در این نوشتار برتری دارد.
ماهیت ایمان از دیدگاه ابن عربی و کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متفکران حوزه های گوناگون درباره ایمان و سرشت آن به بیان دیدگاه های خود پرداخته و گاه نظریاتی در مقابل یکدیگر ابراز کرده اند. مقایسه و تطبیق این دیدگاه ها و بررسی آنها می تواند به روشنگری در باب ایمان کمک کند. در این جستار ماهیت ایمان از دیدگاه ابن عربی، از حوزه اسلامی و پدر عرفان نظری و کی یرکگور از حوزه مسیحیت بررسی و مقایسه می شود. در باب ماهیت ایمان، دیدگاه های معرفت گرایانه، تصدیق گرایانه، عمل گرایانه و ... از سوی اندیشمندان اسلامی و دیدگاه های گزاره ای، پدیدارشناسانه و اراده گرایانه و ... از سوی متفکران غربی مطرح شده است. ابن عربی بر اساس مبنای واقع گرایی نگاهی معرفت گرایانه و تصدیق گرایانه به ایمان دارد و ایمان حقیقی را ایمان قلبی پیش و پس از شهود می داند، گرچه ایمان پس از شهود را از استحکامی ویژه برخوردار می داند.
کی یرکگور با مبناهایی چون شکاکیت فلسفی و غیر واقعی دانستن متعلقات ایمان، نگاهی معرفت ستیزانه و اراده گرایانه به ایمان دارد و ارکان آن را اراده، خطرپذیری و تحمل انواع رنج ها قلمداد می کند
نظریّه ی اخلاق ویتگِنِشتاین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رساله ی منطقی- فلسفی ویتگنشتاین، اغلب بهعنوان کتابی در نظر گرفته میشود که به دنبال ارایهی تعریفی از حدود و مرزهای اندیشه از طریق تحلیل منطقی زبان است. امّا حقیقت امر این است که نتیجه و غایت رازآمیز و اخلاقی این کتاب است که برای وی اهمیّت دارد؛ بخشی که خود ویتگنشتاین بیشترین تأکید را بر آن دارد. او رساله را در اصل کتابی اخلاقی میداند و توجّه به این نکته را کلید فهم آن تلقّی می نماید.
امروزه دو تفسیر از رساله ارایه میشود: تفسیر اوّل بیان میدارد که رساله در تلاش است تا به ما بگوید، متافیزیک بهطور کلّیِ بیمعناست و باید کناری نهاده شود (تفسیر پوزیتیویستها). برخلاف آن، تفسیر دوم، تلاش ویتگنشتاین برای مرز نهادن میان اندیشیدنی و نااندیشیدنی، و معنادار و بیمعنا را تلاشی متافیزیکی میداند. ما در این مقاله تفسیر دوم را ملاک بررسی دیدگاه ویتگنشتاین در خصوص اخلاق قرار دادهایم. با توجّه به آنچه خواهد آمد، به نظر میرسد خوانش متافیزیکی رساله، مطابق با محتوای آن، موجّه باشد؛ زیرا معتقدیم، درک درست دیدگاه ویتگنشتاین دربارهی اخلاق، در گرو این خوانش است.
بررسی تطبیقی فضیلت از دیدگاه کانت و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ین مقاله به بررسی مفهوم فضیلت از دیدگاه کانت و فارابی میپردازد. و هدف آن تبیین شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگا ه های آن دو در این باره میباشد. در این راستا به بررسی مسائل زیر میپردازد: فضیلت چیست و منشا آن کدام است؟ آیا فضیلت اکتسابی است یا فطری؟ اگر اکتسابی است، شرایط اکتساب آن چیست؟ و اینکه آیا فضیلت نسبی است یا مطلق؟ و نیز ارتباط آن را با خیر، حد وسط، عادت، عقل و اراده بررسی میکند.
نسبت اخلاق و دین در فلسفه کانت
حوزههای تخصصی:
اخلاق یا عقل عملی، رویه ای از تفکر کانت است که می توان گفت نوعی نتیجه یا پیامد عقل نظری است؛ کانت در نظریه اخلاقی خود با اتکا به اراده و تکلیف در انسان و اصل اختیار و آزادی او بر آن است تا فاعلیت و غائیت اصول اخلاقی را در خود انسان قرار دهد که در آن، انسان به عنوان فاعل فعل اخلاقی، خودش غایت آن نیز هست. انسان موردنظر کانت که از لحاظ عقل نظری به واسطه محدودیت و ضعف قوای معرفتی خود اجازه ورود به عرصه مابعدالطبیعه را ندارد، با رویه عقل عملی که اراده و تکلیف صفات ممیزه آن است، قادر می شود اصول اساسی اخلاقی را پایه گذارد و حتی خود را تنها غایت فی نفسه آن قرار دهد، از این رو در این مقاله با فرض سوبژکتیویسم کانت در عقل نظری و محدودیت آن در ورود به عرصه مابعدالطبیعه، تلاش میشود ضمن بیان محورهای مهم اخلاق کانتی، نحوه وابستگی دین به اخلاق مورد نظر او و سازگاری یا ناسازگاریهای این دیدگاه با برخی نتایج آن بیّن گردد.
نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزادی یک مفهوم اساسی در فلسفه کانت است که در هر دو بخش نظری و عملی فلسفه او نقش دارد هر چند نقش آن در فلسفه عملی بسیار مهم تر است. کانت در فلسفه اخلاق خود آزادی را مبنای استدلال بر اخلاق قرار داده است و برای رفع این نگرانی که شاید اخلاق چیزی جز توهم نباشد چنین استدلال می کند که اگر ما دارای اراده ای آزاد باشیم در آن صورت اخلاق واقعی است و قانون اخلاق برای همه ما معتبر است. در این مقاله به بررسی نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت مخصوصا با توجه به دو کتاب مهم وی در زمینه فلسفه اخلاق، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق و نقد عقل عملی پرداخته ایم
فضیلت در نگاه ارسطو و توماس آکوئیناس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفة اخلاق ارسطو، فضیلت است و شناخت این مفهوم، راه را برای شناخت و ارزیابی دستگاه اخلاقی او هموار میسازد. از سوی دیگر، قدیس توماس، بزرگ ترین پیرو ارسطو در قرون وسطا نیز ظاهراً با این مفهوم همچون ارسطو برخورد میکند؛ با این تفاوت که آن را افزون بر معنای پیشین، معنایی متعالی میبخشد. اکنون پرسش اساسی این است که فضیلت در نظام اخلاقی ارسطو چه جایگاهی دارد و آیا معنای فضیلت در دستگاه فکری توماس، دقیقاً همان معنای ارسطویی را دارد یا خیر؟ پس از دانستن اینکه ارسطو تعریفی انسانی، دنیایی و عقلانی از مفاهیم سعادت و خیر و فضیلت ارائه میدهد و توماس، با دشواریهایی میکوشد تا این مفاهیم را با دستگاه فلسفی - مسیحی خود سازگار کند، در این نوشتار خواهیم کوشید تا بدان پرسشها پاسخ دهیم. همچنین در پایان، کلام هر دو فیلسوف را به اختصار نقد و بررسی کرده ایم.
معناداری و حق حیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث جدی مربوط به فلسفه حقوق بشر که امروزه در عرصه جهانی از اهمیت بسزایی برخوردار است، تعیین نسبت میان حقوق بشر و معناداری حیات است. آنچه در این نوشتار به صورت توصیفی ـ تحلیلی دنبال میشود پرداختن به این سؤال است که آیا این حق به صرف انسان بودن به فرد تعلّق میگیرد یا در تعلّق آن معناداری حیات نیز دخیل است؟ در این رابطه دو احتمال وجود دارد. احتمال اول آن است که هیچ عامل اعتقادی در تحقق این حق نقش آفرین نباشد. اثر این مبنا تعارض حق حیات با اعتقادات دینی است. نتیجه حاصل از احتمال دوم، دخیل شدن ارزش ها و باورهای دینی در تحقق حقوق بشر و تعیین قلمرو و دامنه آن است که در اثر آن، مفهوم کرامت ارزشی شکل میگیرد و در نتیجه، این حقوق هم از نظر امتداد، هم از نظر کیفیت تعلّق و هم از لحاظ عوامل محدودگر متفاوت خواهد شد.
ادعای این نوشتار، تبیین، تحلیل و تأیید احتمال دوم است؛ پذیرش احتمال دوم به معنای پذیرش مبانی، منابع، اهداف و ضمانت های اجراهای حقوقی، متفاوت از آن چیزی است که در اسناد بین المللی حقوق بشری آمده است.
نقش اکراه در رفع مسوولیت
حوزههای تخصصی:
انسان بر اساس اصل آزادی اراده، مسئول کارهایی است که انجام می دهد و بر اساس آن مجازات می شود؛ از این رو، در اسلام برای کارهای خلاف شرع، مجازات تعیین شده و برای هر جرمی حدی مشخص شده است. بنابراین اگر کسی با اراده و اختیار خود مرتکب جرمی شود، مثل اینکه مرتکب زنا، شرب خمر، سرقت، سقط جنین و یا... شود، برای هر یک از این جرم ها حدی مشخص شده که بر جرم اجرا می گردد، اما در این میان گاه عواملی وجود دارد که از انسان سلب مسئولیت نموده و خد را از او برمی دارد، مانند اکراه؛ که اگر شخص با اکراه مرتکب یکی از این جرایم شود، حد از او برطرف می گردد؛ زیرا اکراه مسئولیت را بر طرف می کند. در این مقاله سعی بر این است که اکراه و نقش آن در رفع مسئولیت و انتقای مجازات مورد بررسی قرار گیرد.
پاره ای از نوآوری های حکیم رفیعی قزوینی
حوزههای تخصصی:
از حکیم رفیعی قزوینی آثار اندکی باقی مانده است، اما همین اندک مشتمل بر نوآوریهایی است. در این مقاله به پنج نوآوری از این فیلسوف و عارف الهی پرداخته شده است، راجع به این مباحث:
1. در باره معنای کمال الهی در جنب جمال و جلال الهی، که وی برخلاف مشهور آن را نه مجموع جمال و جلال بلکه امری ورای آن دو گرفته و عبارت دانسته است از تمامیت ذات الهی به عینیت ذات و صفات و عینیت خود صفات با هم.
در ذیل همین بحث، حکیم رفیعی تعریفی از جمال و جلال ارائه می دهد که جامع تعریف فیلسوف و عارف است و خود این تعریف نیز خالی از ابتکار نیست.
2. در شرح عبارت «اللهم انی اسئلک بما تجیبنی به حین اسئلک»، که او علاوه بر معنایی که در مرحله اول به ذهن می آید، معنایی ذکر می کند که حکایت از ذهن جوال و نوجوی او دارد.
3. در خصوص نفی ترکیب از ذات الهی و بیان اینکه ترکیب به هر نحوی که باشد، مستلزم امکان است، که او در این مسئله برهانی اقامه می کند و در انتها می گوید که آنچه گفتیم در هیچ کتابی مکتوب نیست.
4. در توضیح این سخن حکما که تأثیر جسمی در جسمی دیگر نیازمند وضع و محاذات است، مراد از وضع و محاذات را نوعی اتحاد و اتصال می داند.
5. در نقد این سخن مشهور که اراده غیر از شهوت است و از همین رو، انسان گاهی چیزی را اراده می کند که متعلق شهوت او نیست و گاهی چیزی را مورد شهوت قرار می دهد که اراده اش بدان تعلق نگرفته است.
بررسی اشکال¬های فخر رازی بر دیدگاه¬های ابن¬سینا در اراده و فاعلیّت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه فلاسفة مسلمان دربارة اتّحاد مصداقی صفات باری تعالی و بازگشت اراده به علم ازلی، در نظر متکلّمان مقبول نیفتاده است. همچنین طرح فاعلیّت بالعنایه از سوی ابنسینا به عنوان فاعلیّت وجودی الهی و استفاده از آن در فائق آمدن بر برخی دشواریهای الاهیاتی، نظیر مسئلة شرور، زمینهای مناسب را برای نقض و ابرام آنان فراهم آورده است. در این میان، فخر رازی با تأکید بر مبانی کلامی اشعری و به این دلیل که اراده را به معنای عزم و قصدی زائد بر ذات که به ترجیح و تخصیص میانجامد، در نظر میگیرد، فلاسفه را در دستیابی به معنایی روشن برای ارادة ذاتی موفّق نمیبیند و آنان را به انکار اراده در خداوند متّهم میکند. در این نوشتار، ضمن پاسخ به اشکالهای فخر رازی، نشان داده شده که نتیجة گفتار ابنسینا در نفی غایت و غرض از فعل خداوند، سلب اراده و حکمت از او نیست؛ بلکه نتیجه این است که غایت در فعل واجب، چیزی جز ذات او نیست؛ و ارادة او، ابتدا به ذات او تعلّق گرفته، و همة موجودات به تبع ذات او مراد هستند.
بررسی و نقد اصالت اراده در فلسفة اخلاق دنس اسکوتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: