مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
اراده
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹۷
57 - 73
آیا علوم اجتماعی/انسانی بدون ابتناء بر نظریه ای در باب حکمت عملی امکان پذیر هستند؟ با تحلیلی تاریخی از جریان چگونگی حضور حکمت عملی در اندیشه های فلسفی و علوم انسانی/اجتماعی می توان به این قاعده کلی دست یافت که آنچه امروزه با عنوان علوم انسانی/اجتماعی با آن مواجهیم، نظریه ای از سنخ حکمت عملی است. شکل گیری انواع خاصی از علوم انسانی توسط رویکردهای فلسفی گوناگون در طول تاریخ و در موقعیت های جغرافیایی متعدد نشانگر آن است که نظام های فکری مختلف می توانند نظام های تربیتی و تدبیری متفاوتی را در جوامع بشری جاری سازند. در این مقاله با نگاهی به آثار اندیشمندانی چون ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، آگوست کنت، امیل دورکیم، کارل مارکس، ماکس وبر و گادامر در یک فرایند تاریخی نشان خواهیم داد که هر جریان خاصی از علوم انسانی/اجتماعی درواقع نظریه ای در باب حکمت عملی ارائه کرده است. بنیادهای متافیزیکی این نظریه را می توان در تقسیم موجودات مورد مطالعه فلسفه یافت؛ آنجا که موجودات را به دو دسته تقسیم بندی می کنند: موجوداتی که با اراده انسانی پدیده می آیند و موجوداتی که مستقل از اراده انسانی وجود دارند. در این موقعیت، پذیرش اراده ای مستقل از نظام طبیعی برای انسان و عدم پذیرش آن توانسته است حداقل دو جریان عمده در علوم انسانی ایجاد کند که گروهی بر وحدت روش در علوم طبیعی و انسانی و گروهی دیگر بر تمایز روشی در این دو دسته از علوم تأکید کرده اند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد این جریان را در برخی از برجسته ترین اندیشمندان حوزه حکمت عملی و علوم انسانی نشان دهیم؛ گرچه چنین کاری را می توان در مورد تمام اندیشمندانی که حوزه مستقلی در حکمت عملی یا علوم انسانی دارند نیز تطبیق کرد
عوامل تقویت اراده و افزایش قدرت عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرت عمل که از آن به «ارادة انسانی» نیز تعبیر می شود حقیقتی اکتسابی، مدّرج و افزایش پذیر است و اتصاف به آن ذاتی یا تصادفی نیست، بلکه حدوث، بقا و بالندگی آن وابسته به تلاش و مجاهدت آدمی است. با این وصف، باید عوامل پیدایش، پایداری و تقویت عمل را مطالعه کنیم. راه های تقویت قدرت عمل چند چیز است: یکم. یادآوری و توجه که صورت های متفاوتی دارد (یادآوری شخصی، یادآوری توسط دیگران، یادآوری از راه مشاهدة عمل دیگران، یادآوری از راه تجربة عملی، و یادآوری از راه تداعی معانی)؛ دوم. مقابله با هوا و تضعیف امیال مزاحم؛ سوم. اراده ورزیدن و عمل؛ چهارم. جزئی سازی برنامة عمل. این عوامل به صورت مطلق، برای تقویت اراده مفید هستند و عنصر ایمان در آن لحاظ نشده است؛ یعنی در یک فضای غیردینی یا منکر دین نیز پاسخگو و مؤثرند. در کنار این عوامل، می توان از عواملی سراغ گرفت که ارادة معطوف به حق را تقویت می کنند و تناسب بیشتری با فضای ایمانی دارند؛ یعنی به صورت همزمان، هم ایمان و هم قدرت عمل را افزایش می بخشند. به واسطة این عوامل، به صورت تلفیقی قدرت عمل مؤمنانه (تقوا) یا ایمان جاری در عمل (عبودیت) تقویت می شود. شیوه های تقویت همزمان ایمان و عمل عبارت است از: یکم پرهیز از گناه و هوس برای رضای خدا؛ دوم. عمل خالصانه؛ سوم. توکل بر خدا؛ چهارم. شنیدن موعظه؛ پنجم. دعا، تضرع و استعانت از خدا؛ ششم. مشارطه، مراقبه و محاسبه؛ هفتم. مراوده با اهل ایمان.
تلازم علّی و معلولی و رابطة آن با اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطة اختیار با قاعدة فلسفی جبر «علّی و معلولی» یکی از مسائلی است که از مدت ها پیش محل نزاع میان اندیشمندان اسلامی، از حکما و متکلمان و اصولیان است. مشهور حکمای اسلامی اختیار را منافی با این قانون عقلی و ضروری نمی دانند، اما بیشتر متکلمان آن را منافی با اختیار دانسته اند. ازاین رو، قانون «جبر علّی و معلولی» را باطل دانسته اند. برخی از اصولیان هم قایل به تفصیل در این قاعده شده و معتقدند که این قانون فقط در علل طبیعی و مادی جریان دارد و بر فواعل مختار جاری نمی گردد. با توجه به اینکه موضوع این مقاله مسئله ای است که باید در آن به آثار فیلسوفان و اندیشمندان و صاحب نظران این عرصه مراجعه می شد، از حیث جمع آوری مطالب، کتابخانه ای و از حیث روش، توصیفی تحلیلی و از حیث هدف بنیادی است. این مقاله ضمن تبیین قانون فلسفی «جبر علّی و معلولی» و اثبات آن، دیدگاه مخالفان و ادلة آنان را تحلیل و بررسی کرده و برای رفع شبهة ناسازگاری ظاهری موجود میان اختیار و قانون عقلی «جبر علّی و معلولی» یا «تلازم علّی و معلولی» کوشیده است. با تأمل در این اصل و قانون عقلی و تحلیل آن روشن می گردد که حق با مشهور حکماست که هیچ معلولی امکان تخلف از علت تامة خود ندارد و با وجود علت تامه، تحقق معلول، حتمی و قطعی است. این قانون عقلی استثنابردار نیست، حتی در خصوص فواعل مختار. پذیرش آن هم هرگز مستلزم جبر نیست، بلکه بعکس، اگر این قانون را در خصوص فواعل مختار نپذیریم اختیار فاعل زیرسؤال می رود؛ زیرا تخلف فعل از اراده لازم می آید و این با علّیت ارادة فاعل مختار برای وقوع فعل منافات دارد.
مطالعه تطبیقی قصد و رضا در بیع در فقه اسلامی و حقوق ایران
حوزههای تخصصی:
شکی نیست که اراده از مختصات انسان اس ت؛ ل یکن در چی ستی آن، فلاس فه و متکلمین دیدگاه های متفاوتی دارند. شک لگیری اراده در انج ام ه ر عمل ی ب ه وی ژه عم ل حقوقی که مورد بحث ما در این نوشته است، طی مراحلی صورت می پذیرد که عبارتن د از: 1- تصور وجود عمل 2- سنجش میزان نفع و ضرر 3- تصدیق لزوم انجام عمل (رضا) 4- تصمیم 5- اجرا .برای تحقق هر عمل حقوقی، قصد انشا ضروری است که در مقابل آن قصد اخبار قرار دارد . اراده در اعمال حقوقی در دو چهره ی ظاهری و باطنی نمود می یابد که در صورت تزاحم، اراده ی باطنی مقدم خواهد بود. با لحاظ مراحل ش کل گی ری اراده و وج وه افت راق قصد و رضا درمی یابیم که قصد، عنصر سازنده ی عقد؛ و رضا، ش رط اعتبار آن اس ت . ل ذا عقد در حالت فقدان قصد، باطل؛ و در صورت فقدان رضا، غیرنافذ م یباشد .در این نوشته کوشش شده است در هر مبحث دیدگاه های فقه ا (امامی ه و عام ه ) و حقوقدانان (داخلی و خارجی) بررسی و تبیین شود .
بررسی انتقادی دیدگاه برخی اصولیان معاصر در باب حقیقت اختیار در پرتوی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
31 - 54
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی انسان شناختی حکمت متعالیه، اختیار است که در بستر دیگر مبانی فلسفی آن تبیین می شود. صدرا دو تعریف از حقیقت اختیار ارائه کرده که متخَّذ از تحلیل واقعیت است. برخی از متفکران علم اصول با بیان اشکالات متعدد گفته اند این تعاریف، نه برآمده از واقعیت، بلکه برساخته از ذهن فلاسفه برای فرار از شبهه جبری است که لازمه قولشان است؛ زیرا امکان فعل و ترک برای مختار بودن فاعل، موضوعیت دارد که به دلیل قول حکمت متعالیه به جریان عام ضرورت علّی، قابل تصور نیست. بررسی جامع نشان می دهد دیدگاه اصولیان با اشکالات مبنایی و بنایی متعددی مواجه است و تحلیل های حکمت متعالیه دراین باره، دقیق تر و مبتنی بر واقعیت است؛ چه اینکه ضرورت علّی، نه تنها نافی اختیار نیست، بلکه موکِّد آن است
بررسی ارزیابی اسپینوزا از اراده آزاد دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فلسفه ها می خوانیم که نظریه ضرورت در کانون اندیشه اسپینوزا، و نظریه آزادی اراده در قلب نظام دکارت جای دارد. اسپینوزا خدا را علت خود و علت داخلی می داند، اراده را از خدا و انسان نفی می کند، اختیار را منحصر در ضرورت آزاد می داند و به ضرورت انتشای عالم از خداوند تصریح می کند؛ تا جایی که به نظر می رسد خط فکری خود را کاملاً از دکارت جدا کرده است. از مهم ترین نقدهایِ اسپینوزا بر دکارت، انتقاد از دیدگاه او درباره اراده آزاد است. اما بااین همه، برخی دکارت شناسان دیدگاه اسپینوزا را در باب ضرورت، هم چون رشد طبیعی فلسفه دکارت می بینند و برآنند که نقد اسپینوزا بر نظریه دکارت درباره اراده آزاد، ارتباط چندانی به ادّعای اصلی دکارت ندارد تا جایی که اگر مفهوم دکارت درباره آزادی به درستی تقریر شود، دیدگاه اسپینوزا بیش از آن چه خود می پنداشت، به موضع دکارت نزدیک است. در این مقاله می خواهیم نشان دهیم که به رغم انتقادات اسپینوزا بر نظریه اراده آزاد دکارت، دکارت آن گاه که سخن از بالاترین درجه آزادی به میان می آورد، هم بستگی ضرورت و آزادی را هم چون اسپینوزا نشان می دهد و در این مرحله از آزادی، او نیز میان فاهمه (عقل) و اراده هیچ تمایزی قائل نمی شود؛ بنا بر این، با توجه به آن چه دکارت در همه آثارش درباره اراده و اختیار می گوید، انتقاد اسپینوزا بر دکارت مبنی بر قول او به اراده مطلق و آزاد، پذیرفتنی نیست.
بررسی و نقد ساحت های دوگانه اخلاق شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده شوپنهاور در حوزه اخلاق قائل به دو ساحت است.اولی ساحت فرد شفیق است که او در این بافت از آزادی و جبرباوری، مسئولیت اخلاقی، فلسفه حق، فضائل و رذائل اخلاقی، روان شناسی اخلاق و انواع خصلت ها بحث کرده و می گوید شفقت منبع همه کنش هایی است که واجد ارزش اصیل اخلاقی اند. دومی ساحت قدیس است که او در این بستر از مرگ، عدالت، متافیزیک عشق جنسی، ریاضت پیشگی و عرفان بحث می کند. در این ساحت، قدیس در جهت انکار خواست یا اراده، آگاهانه از زندگی کناره می گیرد و به زهد و ریاضت پیشگی روی می آورد و نسبت به هر چیز کاملاً بی تفاوت می شود. هنگامی که بر این این دو ساحت متمرکز می شویم، می بینیم که با هم در تعارض اند. او از یک طرف می گوید که هرگونه اخلاقی مبتنی بر شفقت است و از سوی دیگر می گوید که به لحاظ اخلاقی، مطلوب ترین حالت برای فرد روی گردانی از هرگونه اراده ورزی است؛ اما واضح است که بدون فعالیت اراده شفقت و همدردی با دیگران ناممکن است. و چنانچه شفقت را به عنوان بنیاد و اساس اخلاق بپذیریم، انکار اراده ورزی قدیس منتفی می شود. از طرف دیگر اراده به عنوان شیءفی نفسه و جوهر هستی صرفاً خواست است و از آن حیث که خواست است، نمی تواند نخواهد. بنابراین نمی تواند خود را انکار کند.
تبیین نقشِ نیّت در ارزش اخلاقی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - می پردازد . بر این اساس ، چند فرض در رابطه با نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - مطرح می شود . این فروض به این صورت ، تحلیل می شوند که آیا نیّت از منظر ملاصدرا ، در ارزش دهی به فعل اخلاقی نقش دارد؟ بر فرض که ملاصدرا این نقش را پذیرفته باشد ، آیا این نقش را می توان به فاعل اخلاقی هم تعمیم داد؟ آیا دیدگاه او نقش یک جانبه وبه عبارتی یک سویه نیّت در ارزش دهی به فعل و فاعل اخلاقی است؟ یا این که می توان بر اساس مبانی فلسفی و عبارات ملاصدرا ، تبیین های متفاوت و در عین حال ، متقابلی از ارزش دهی در نسبت فعل ، فاعل و نیّت اخلاقی مطرح کرد؟ نگارنده ، در مقام پاسخ به این پرسش ها ، ابتدا به تحلیل چیستیِ نیّت و ارزش از منظر ملاصدرا می پردازد . سپس به تحلیل نقش نیّت در چهار مرحله ، بر اساس عبارات صدرالمتألهین شیرازی ، پرداخته می شود . نهایتاً، نظر مختار ، تأثیر متقابل و مستمرِّ نیت ، فعل و فاعل اخلاقی در ارزش دهی به یکدیگر در سطوح متفاوت است .
جذابیت پیام در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از عصر نزول تا به امروز، قرآن کریم دارای جذابیت و گیرایی منجصر به فردی بوده است؛ تاریخ اثبات کرده است که این جذابیت منحصر به فرهنگ، قومیت یا دوره زمانی مشخصی نیست. یکی از مهمترین دلایل جذب مخاطب به قرآن کریم، مربوط به عنصر «پیام» (هم در بعد شکل و بعد محتوا) است. سوال اصلی مقاله این است که مهمترین ویژگی های جذابیت بخش شکل و محتوای پیام قرآنی از منظر خود قرآن کریم چیست؟ برای پاسخ به این پرسش نیز، از روش تفسیر موضوعی استفاده شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که فصاحت، بلاغت، موسیقی پذیری، ساختار هندسی و نظم معنایی را می توان به عنوان مهمترین دلایل جذابیت شکل پیام قرآنی در نظر گرفت. در حوزه محتوایی نیز می توان به مواردی مثل: انطباق با فطرت، حق بودن، توجه به نیازهای مخاطبان، عمومیت و گستره دعوت، رعایت حرمت و کرامت مخاطبان، عدم وجود نفع برای فرستنده، سماحت و سهولت، پیراستگی از اختلاف و تناقض و... اشاره کرد.
واکاوی مفهوم اختیار در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
144 - 167
حوزههای تخصصی:
نوشتار کنونی بر آن است تا بر اساس مبانی حکمت متعالیه و سخنان حکیمان صدرایی، تصویری روشن از معنای اختیار به دست دهد. مهم ترین تعریف های موجود از اختیار در حکمت متعالیه، عبارتند از: «داشتن مبادی چندگانه علم، شوق، اراده و تحریک عضلات»، «داشتن مبادی دوگانه علم و اراده»، «صحه الفعل والترک»، «مشیّه الفعل و الترک»، و «استقلال فاعل و نفی اثرپذیری از غیر». در این میان، تنها یک تفسیر جامعیت و اشتراک مفهومی میان تمام مصادیق اختیار را فراهم می کند و آن، تفسیر اختیار به دارا بودن اراده و علم است؛ آن هم با تفسیری ویژه حکمت متعالیه که در آن، هر دو مفهوم علم و اراده همانند وجود، در عین غیریت مفهومی، در تمام مراتب هستی حضور دارند و در عین اشترک معنوی، مشکک هستند. معنای جامع اراده که همان ابتهاج، محبت و رضاست، از مصادیق مادون مانند میل و شوق در عالم طبیعت آغاز و تا ابتهاج و محبت ذاتی پروردگار گسترش می یابد. تلطیف معنای اراده به محبت وجودی، پذیرش اختیار انسانی را به رغم وجود احاطه و سلطه علّت بر انسان، خردپذیرتر و وجدان پذیرتر می سازد؛ ضمن آنکه توجه به حبّ، اقتضا و طلب ذاتی انسان در مرتبه وجود علمی او نزد حق تعالی (عین ثابت)، تبیین اختیار را روشن تر می سازد و به برخی پرسش ها نیز پاسخ می دهد.
بررسی زنده انگاری و نطق جمادات در نظریه امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
136 - 159
حوزههای تخصصی:
نظریه امام خمینی (ره) درباره نحوه زنده انگاری موجودات ظرفیتی دارد که می تواند سریان حیات، ادراک، حرکت، اراده و نطق را در جمیع ذرات کائنات حتی جمادات به اثبات رساند. مبانی امام (ره) در حوزه زبان قرآن بسان قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، زمینه ساز برداشت های تأویلی تفسیری ویژه ای در زمینه تثبیت حیات و نطق موجودات می شود که می تواند به مثابه ادله قرآنی برای نظریات ایشان محسوب گردد. از سوی دیگر، مبانی فلسفی عرفانی این حکیم عارف همچون عینیت حیات با علم و قدرت، حرکت جوهری، وجود منبسط و سریان عشق در ذرات کائنات از زیر ساخت های فکری و ادله اثبات کننده سویه های این نظریه هستند.
دفاع از اراده گرایی در برابر دیدگاه های رقیب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
97 - 120
حوزههای تخصصی:
اراده گرایی نظریه ای است که تلاش می کند اعمال ارادی را از غیر آن تفکیک کند. طبق این نظریه، اراده کردن یک عمل اجرایی ذهن است که با باور و میل ارتباط دارد و اگر فعلیت یابد، سبب ایجاد رویداد یا سلسله ای از رویدادها در جهان خارج می شود. این دیدگاه در مقابل نظریه های کسانی مانند انسکوم، دیویدسن و هورنسبی که هر کدام نماینده اصلی یک اندیشه هستند قرار دارد. در این مقاله نخست به تبیین نظریه های رقیب پرداخته و وجه تمایز هر یک را با دیگری توضیح می دهم. در ادامه با تمرکز بر آرای جاناتون لو به عنوان یکی از مدافعان نظریه اراده گرایی، این دیدگاه را شرح داده و نشان می دهم هرکدام از نظریه های رقیب مشکلاتی دارند که تنها با اتخاذ دیدگاه اراده گرایی می توان بر آنها فائق آمد. در پایان به برخی از اعتراض ها به این نظریه و پاسخ های ارائه شده اشاره می کنم.
بررسی فقهی وقوع طلاق در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۹
411-427
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وقوع یا عدم وقوع طلاق در فضای مجازی، از طریق ایمیل، پیامک و یا سایر وسایل ارتباط جمعی است، که به روش توصیفی تحلیلی از نوع تحلیل محتوا می باشد. داده های پژوهش بر پایه روش کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. طلاق مجازی یعنی این که زوج با استفاده از یک نامه اینترنتی(ایمیل) یا یک پیامک و امثال این ها، همسرش را طلاق دهد. فقها درباره وقوع، یا عدم وقوع چنین طلاقی اختلاف نظر دارند. گروهی معتقدند هرچند طلاق کتبی تحت شرایطی واقع می شود؛ اما طلاق به این شیوه، به دلیل مخالفت با عرف شرع، عدم همخوانی با سبک زندگی اسلامی، وجود فریب و نیرنگ، عدم احراز اراده زوج، ترویج هرج و مرج در جامعه، و تخریب بنیان خانواده جایز نبوده و واقع نمی شود. در مقابل موافقان با استناد به اطلاق و عموم آیات و احادیث وارده در بحث طلاق، قیاس به طلاق کتبی و طلاق هازل، اقرار زوج در حضور قاضی و احراز اراده او بر ایقاع طلاق و ارائه ایمیل حاوی امضای الکترونیکی ثبت شده و رعایت شروط طلاق، وقوع آن را جایز می دانند. براساس پژوهش انجام شده، نظریه موافقان با رعایت شروط مقرّر، به دلیل قوت ادله، سنخیت با مطالبات عمومی و اقتضائات عصر حاضر راجح به نظر می رسد.
تحلیلی از هم سویی خط فکری سید مرتضی با معتزلیان بصری در تبیین ماهیت اراده خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید مرتضی، در کنار شیخ مفید، راهبری دو خط فکری در مدرسه کلامی بغداد را به عهده دارند. زمانه و زمینه علمی و فرهنگی آن دوران با حضور پررنگ و پرقدرت جریان کلامی اعتزال همراه و همزمان است، دورانی که امامیه تازه دوران خمود و خموشی کلام را پشت سر نهاده و با جریانی کلامی مواجه است که تمام میدان روش و ادبیات کلامی را از آن خود ساخته است. سید مرتضی و شاگردانش در چنین محیطی نسبت به ماهیت اراده خداوند نظریه پردازی می کنند و با گذشت و عبور از آنچه پیشینیان امامیه در مدرسه کوفه بدان اعتقاد دارند، تا اندازه ای به تبیین اعتزالی اراده الهی نزدیک می شوند. اراده خداوند اگر پیش تر در مدرسه کوفه امری حادث بود، که نه در ذات جای داشت و نه از ذات بریده بود، و اگر در نظر شیخ مفید به نفس الفعل و شی ء مکوّن خارجی شناسانده می شد، در دوران سید مرتضی و پس از او، اگرچه همچنان حدوث خویش را حفظ می کرد و به داعی و علم تحویل برده نمی شد، اما به لحاظ وجودشناختی چونان تلقی رایج معتزله بصری، در قالب حادث لافی المحل تبیین شد. خط فکری سید مرتضی در بغداد این ایده را تقویت می کرد و پوشش می داد.
تأملی بر چیستی مرگ در فلسفه شوپنهاور و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ به عنوان واقعیتی اجتناب ناپذیر موضوع مطالعه مکاتب مختلف فلسفی است. پیوند عمیق فلسفه ورزی و مرگ اندیشی سبب شده است که فیلسوفانی مانند شوپنهاور و صدرا به این امر به تفصیل بپردازند. این مقاله در پی پاسخ گویی به این سؤال است که آیا می توان در تفکر شوپنهاور و ملاصدرا نوعی دیالوگ در باب چیستی و ماهیت مرگ انسان برقرار کرد؟ از نظر شوپنهاور، مرگ از بین رفتن هویت فردی و وجود پدیداری انسان است؛ اما وجود فی نفسه و راستین وی جاودانه خواهد بود. ملاصدرا معتقد است، مرگ اشتداد وجودی و تقویت جنبه ی تجرد نفس است که باعث تضعیف تعلق نفس به بدن و ترک بدن می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که به رغم تفاوت در مبانی، تفکر بدبینانه، انکار حیات و تجویز خودکشی و عرفان برهمنی شوپنهاور، می توان در روش هستی شناسانه، رویکرد عرفانی، اشتراک در برخی مؤلفه ها و نتایج مرگ اندیشی، میان دو فیلسوف، مشابهت ها و هم زبانی هایی را نیز یافت. هر دو فیلسوف سرشت و ذات فناناپذیر انسان و تقسیم دوگانه در باب جهان را می پذیرند و به وجود رنج در جهان، زهدمحوری و وجود عشق در هستی باور داشته و در جستجوی عوامل مرگ هراسی و راهکاری برای برون رفت از آن بوده اند.
ابعاد مسئله کمال نفس ناطقه در فلسفه ابن سینا و تحلیل انتقادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات اساسی فلسفه ابن سینا نفس شناسی است. او ذیل مفهوم نفس به طرح دیدگاه خود در باب کمال انسان پرداخته است. این نوشتار به این پرسش می پردازد که کمال نهایی نفس ناطقه نزد ابن سینا چیست و چه انتقاداتی به نظریه وی وارد است؟ آیا دیدگاه ابن سینا می تواند پاسخگوی سؤال امروز ما در باب کمال نفس باشد؟ به نظر ابن سینا کمال نفس کمالی عقلی است و با حصول مرتبه عقل مستفاد حاصل می شود؛ بنابراین تکامل نفس در ناحیه عقل نظری است و عقل عملی تنها جنبه مقدمه ای و زمینه سازی دارد. دیدگاه ابن سینا در سرتاسر تفکر فلاسفه اسلامی سریان داشته و پس از وی توسط ملاصدرا نقادی شده است. وی نظریه ابن سینا را نقد و بازسازی کرده اما درنهایت در همان محدوده باقی مانده است. به نظر می رسد مشکل اساسی دیدگاه ابن سینا تفکیک شئون نفس و عدم توجه به مدخلیت اساسی عمل ارادی و جنبه های مادی و بدنی و مخصوصاً مسائل ناشی از حیات اجتماعی و سیاسی در امر تکامل نفس است.
مانیفستی علیه خوش بینی و خودآگاهی نقدی بر فلسفة آرتور شوپنهاور با تکیه بر کتاب اخلاق، قانون و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
309-328
کتاب اخلاق، قانون و سیاست شامل برگردان جستارهایی از آرتور شوپنهاور فیلسوف معروف آلمانی است. بخش های مختلف کتاب دربرگیرندة مسائلی انضمامی است که شوپنهاور همانند هر فیلسوف دیگری این موضوعات را در ذیل بنیان های هستی شناختی و معرفت شناختی اش بسط داده است. در این نوشتار تلاش می شود با نگاهی به مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، و نیز روش شناختی او و نیز ارتباط اوضاع و احوال و زمینة زندگی فردی و اجتماعی اش با اندیشه ورزی او به مهم ترین دغدغه های او، که درقالب این اثر گرد آمده است، پرداخته شود. هم چنین، ضمن اشاره ای به ساختار اثر ازنظر شکلی و محتوایی، نسبت زیست جهان کنونی مان با اندیشه ها و تأملات شوپنهاور به طور مختصر موردواکاوی قرار می گیرد. مسئلة مهم در زمینة اندیشه های سیاسی و اجتماعی شوپنهاور نقش اراده ای کور و بی هدف به مثابة بنیان هستی شناختی آرای اوست که موجب نگاهی تلخ به انسان و حیات سیاسی شده است. بااین حال، او برای زندگی آدمی و به ویژه ساحت هایی هم چون اخلاق به عنوان روابط فیمابین انسان ها و نیز هنر اهمیت فراوانی قائل است. او باوجود نگاه بدبینانه و تراژیک درصدد ارائة بینشی آری گویانه به زندگی است.
ابعاد مسئله کمال نفس ناطقه در فلسفه ابن سینا و تحلیل انتقادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات اساسی فلسفه ابن سینا نفس شناسی است. او ذیل مفهوم نفس به طرح دیدگاه خود در باب کمال انسان پرداخته است. این نوشتار به این پرسش می پردازد که کمال نهایی نفس ناطقه نزد ابن سینا چیست و چه انتقاداتی به نظریه وی وارد است؟ آیا دیدگاه ابن سینا می تواند پاسخگوی سؤال امروز ما در باب کمال نفس باشد؟ به نظر ابن سینا کمال نفس کمالی عقلی است و با حصول مرتبه عقل مستفاد حاصل می شود؛ بنابراین تکامل نفس در ناحیه عقل نظری است و عقل عملی تنها جنبه مقدمه ای و زمینه سازی دارد. دیدگاه ابن سینا در سرتاسر تفکر فلاسفه اسلامی سریان داشته و پس از وی توسط ملاصدرا نقادی شده است. وی نظریه ابن سینا را نقد و بازسازی کرده اما درنهایت در همان محدوده باقی مانده است. به نظر می رسد مشکل اساسی دیدگاه ابن سینا تفکیک شئون نفس و عدم توجه به مدخلیت اساسی عمل ارادی و جنبه های مادی و بدنی و مخصوصاً مسائل ناشی از حیات اجتماعی و سیاسی در امر تکامل نفس است.
چالش ذاتی یا فعلی بودن اراده خدا از دیدگاه امام رضا طبق تفسیر فلسفی ملاصدرا همراه با نقادی نظریه علامه طباطبایی در این زمینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
67 - 84
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در مبانی کلامی شیعی، صفات الهی است که در آیات متعدد قرآنی، با اسماء و صفات گوناگونی از آن یاد شده است. با توجه به براهین عقلی و احادیث نقلی، صفات الهی عین ذات او هستند و تفاوت آن ها مفهومی است. ولی مسئله این است که در چند حدیث منقول از امام رضاu ، اراده، صفتی فعلی دانسته می شود. ملاصدرا با ارائه تفسیری فلسفی کلامی از این احادیث، آن ها را با ذاتی بودن صفات خداوند در تنافی نمی داند؛ ولی از نظر علامه طباطبایی، این احادیث در فعلی بودن صفت اراده صراحت دارند. در پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل های فلسفی کلامی از این احادیث و کمک گیری از احادیث دیگر امام رضاu اثبات می شود که این احادیث با ذاتی بودن صفت اراده در تناقض نمی باشد و تفسیر علامه طباطبایی از آن ها صحیح به نظر نمی رسد.
نقش نظریه «معنا» در تبیین هشام بن حکم از ماهیتِ اراده خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
طرح نظریه «معنا»، رویکردی وجود شناختی برای تحلیل و تبیین فعل و صفات فعلی خداوند است که متکلمان مدرسه کوفه به ویژه هشام بن حکم از آن بهره برده اند. از میان صفات فعلی خداوند، اراده بارزترین صفت است که در نگاه متکلم بزرگِ این دوره از تاریخ کلام امامیه، به «حرکت» شناسانده می شد. در این مقاله بر اساس شیوه مطالعات تاریخ اندیشه، نشان داده شده است که در نظر هشام بن حکم اراده، اگر چه امری است که از سر قدرت و اختیار سر می زند؛ با این حال با دیگر امور و مخلوقات عالم که برخاسته از قدرت و اختیار است نیز تفاوت دارد. هشام برای اراده وجودی مستقل از ذات و فعل الهی در نظر می گرفت و از آن با واژه «معنا» تعبیر می کرد. این تلقی درواقع برگرفته از پاره ای روایت هایی بود که بر اساس آن، برای اراده خلقتی ممتاز از دیگر مخلوقات در نظر می گرفت.