مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نومن
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از پلورالیسم دینی و ارتباط آن با ادیان گوناگون از جمله مسیحیت و بهویژه اسلام عرضه کند. جان هیک (طراح پلورالیسم دینی در جهان معاصر) ضمن طرح و نقد انحصارگرایی و شمولگرایی, از پلورالیسم دینی دفاع میکند و یگانه راه توجیه کثرت دینی را پلورالیسم میداند. به نظر او، پلورالیسم دینی بر آن است که حقانیت و نجاتبخشی در زندگی، حق انحصاری هیچ دینی نیست، همة آنها یکسان حقانیت و نجاتبخشی دارند. او معتقد است که هیچ صلح واقعی میان ادیان جهانی نخواهد بود تا زمانی که هر دینی در مورد خود، تصور برتری بر ادیان دیگر دارد. صلح پایدار و گفتگوی واقعی هنگامی رخ مینماید که بپذیریم که ادیان متفاوت, تفسیرهای متفاوت و بهیکسان معتبری از واقعیت نهایی و خدا هستند. همچنین او معتقد است که اندیشه پلورالیستی ریشه در تفکر شرقی و اسلامی دارد و به تعبیری خاستگاه اندیشه پلورالیسم دینی در شرق است نه در غرب. او بر این عقیده خود در حوزه اسلام به عباراتی از خواجه عبدالله انصاری، ملای رومی و ابن عربی متوسل میشود.
وجود فی نفسه در فلسفه سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
سارتر خود را نه رئالیست مىداند و نه ایدئالیست. او، به عنوان یک پدیدار شناس، از سویى معتقد است که واقعیتى به نام نومن در پس فنومنها یا پدیدارها قرار ندارد و از سوى دیگر پدیدارها را متکى به آگاهى یا فاعل شناسا نیز نمىداند. پدیدارها خود تکیهگاه خود هستند. بدین ترتیب، ما با دو نوع وجود مواجه مىشویم که یکى آگاهى و دیگرى متعلقات آگاهى یا پدیدارهاست. سارتر نوع اول را «وجود لنفسه» و نوع دوم را وجود «فى نفسه» مىنامد. از نظر او، وجود فى نفسه سه ویژگى اصلى دارد: 1- هست 2- در خودش است 3- هست آنچه هست. در این مقاله ابتدا رهیافت پدیدار شناسانه سارتر - که بر اساس آن وجود را به دو نوع بنیادى تقسیم مىکند- و بعد سه ویژگى اصلى وجود فى نفسه توضیح داده مىشود
مدخلی بر نظریه دینی رودلف اوتو بر اساس کتاب مفهوم امر قدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به دین و جهت پیدایی و ذات آن همواره از مسائل مورد توجه فلاسفه ، متکلمان ( متألهان) و دیگر اندیشمندان بوده است. در این خصوص نظریه های گوناگونی ، بویژه در قرن نوزدهم و بیستم ، بیان شده است که از جمله می توان به نظریات متکلمان ( متألهان) آلمان نظیر رودلف اوتو اشاره کرد. اوتو ذات دین را نه مثل فروید و دورکهیم در جامعه و ضعف روان ، و نه نظیر کانت و شلایر ماخر در اخلاق و احساس توکل می داند ، بلکه به نظر او ذات دین در نومینوس ( امر قدسی) نهفته است. وی معتقد است که نومینوس دو ویژگی عمده دارد: یکی هیبت و دیگری انس و جذبه . به همین جهت می توان نومینوس را هم سر مهیب نامید که ما را دچار حیرت و ترس می سازد و هم جذاب خواند که ما را مجذوب خود می گرداند. وی ضمن به فردی دانستن این تجربه آن را قابل تعلیم نمی داند ، بلکه معتقد است که باید در جان انسان بیدار شود.
نومن و فنومن در فلسفه کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئلة «نومن و فنومن» که در فارسی معادل هایی همچون «بود و نمود»، «شیء فی نفسه و پدیدار» و «ذات معقول و پدیدار» بر آن نهاده اند، یکی از مهم ترین مسائلی است که ایمانوئل کانت در نظام فلسفی خود مطرح کرده است. پیامدهایی که این مسئله دارد می تواند اهمیت آن را بیش از پیش آشکار سازد. برخی از مهم ترین پیامدهای این مسئله عبارتند از: 1) تأثیر آن در اتخاذ موضع دربارة اصل شناسایی و معرفت به جهان خارج؛ 2) تأثیر آن در بحث اثبات ناپذیری خدا از طریق ادلة رایج در فلسفه و نیز در نحوة تلقی کانت از خدا؛ 3) تأثیر آن در فلسفة اخلاق کانت؛ 4) تأثیر آن در دور ساختن نظام فلسفی وی از اشکالات مطرح بر ایده آلیسم بارکلی، از یک سو و پدیدارگرایی هگلی، از سوی دیگر.مقالة حاضر برخی از ابعاد این مسئله را در چهار محور بررسی کرده ایم و پس از تبیین نظر کانت در تفکیک دو قلمرو نومن و فنومن از یک دیگر، ضمن اشاره به دو تفسیر از این تفکیک، به پیامدهای این نظریه و در نهایت نیز به برخی از نقدهای واردشده بر آن اشاره کرده ایم.
نسبت اخلاق و دین در فلسفه کانت
حوزههای تخصصی:
اخلاق یا عقل عملی، رویه ای از تفکر کانت است که می توان گفت نوعی نتیجه یا پیامد عقل نظری است؛ کانت در نظریه اخلاقی خود با اتکا به اراده و تکلیف در انسان و اصل اختیار و آزادی او بر آن است تا فاعلیت و غائیت اصول اخلاقی را در خود انسان قرار دهد که در آن، انسان به عنوان فاعل فعل اخلاقی، خودش غایت آن نیز هست. انسان موردنظر کانت که از لحاظ عقل نظری به واسطه محدودیت و ضعف قوای معرفتی خود اجازه ورود به عرصه مابعدالطبیعه را ندارد، با رویه عقل عملی که اراده و تکلیف صفات ممیزه آن است، قادر می شود اصول اساسی اخلاقی را پایه گذارد و حتی خود را تنها غایت فی نفسه آن قرار دهد، از این رو در این مقاله با فرض سوبژکتیویسم کانت در عقل نظری و محدودیت آن در ورود به عرصه مابعدالطبیعه، تلاش میشود ضمن بیان محورهای مهم اخلاق کانتی، نحوه وابستگی دین به اخلاق مورد نظر او و سازگاری یا ناسازگاریهای این دیدگاه با برخی نتایج آن بیّن گردد.
رهیافتی نوین در مقایسه مقولات کانتی با معقولات ثانیه در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت قوه فاهمه را واجد مفاهیمی مقدم بر تجربه میداند. این مفاهیم یا مقولا ت، ساختار و صورت کلیت بخش و ضرورت آفرین احکام هستند. در نگاه کانت شناخت واقعیت در قالب این مفاهیم برای آدمی سامان میگیرد. از سوی دیگر، در فلسفه اسلا می مفاهیم حقیقی و کلی به معقولا ت اولی یا مفاهیم ماهوی که حاکی از ماهیات اشیاء هستند و معقولا ت ثانیه منطقی و معقولا ت ثانیه فلسفی تقسیم میشوند. این نوشتار به مقایسه مقولا ت کانتی با معقولا ت ثانیه در فلسفه اسلا می میپردازد. نگارنده بر این باور است که توجه به لحاظهای مختلف در مفاهیم، این نوشتار را از دیگر نوشتارهای مشابه متمایز میکند. در اینجا ما نخست به توضیح لحاظهای مختلف مفاهیم میپردازیم و در ادامه با تبیین مختصری از مقولا ت کانتی و معقولا ت ثانیه در فلسفه اسلا می، به مقایسه آنها مینشینیم.
نقش نیوتن در طرح تفکیک میان فنومن و نومن توسط کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیزیک نیوتن نه تنها در ساحت علم فیزیک یک تحول بنیادی به وجود آورد، بلکه روش شناسی مورد استفاده نیوتن نیز بعدها الگوی غالب پژوهشگران علوم تجربی قرار گرفت. نکته محوری در روش شناسی ""نیوتن""، عبارت است از تأکید بر آزمایش و استقراء و نیز محدود ساختن دامنة علم به ساحت پدیداری. ""ایمانوئل کانت"" به دلیل کارآمدی خیره کننده فیزیک نیوتنی، از یک سو تلاش کرد مبانی نظری فیزیک نیوتنی را تحکیم بخشد تا در مقابل نقدهای منتقدان مصون بماند و از سوی دیگر، ایده محدود ساختن پژوهش علمی به ساحت پدیداری را در قالب اصل محدود بودن دامنه شناخت آدمی به ساحت پدیدارها عرضه داشت. تلاش های کانت در راستای تحکیم مبانی فیزیک نیوتنی جز نخستین تلاش های جدی و نظام مند در جهت پی ریزی فلسفة علم به شمار می آید.
مقایسه معرفت شناسانه وجود و ماهیت در فلسفه ملاصدرا با نومن و فنومن در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
99 - 123
حوزههای تخصصی:
مسئله شناخت یکی از مسائل مهم فلسفه به شمار می رود. از آنجا که موضوع کلیدی حکمت متعالیه اصالت وجود است، مسئله شناخت نیز به این موضوع ارتباط می یابد. طبق اصالت وجود، وجود امری اصیل و محقق در خارج و ماهیت امری اعتباری است. از نظر ملاصدرا حقیقت وجود در ذهن نمی آید، بنابراین انطباق بین ذهن و عین در فلسفه ملاصدرا به نوعی به مسئله ماهیت و وجود بازگشت می کند. البته دو معنا از اصیل از عبارات ملاصدرا قابل برداشت است که هر کدام از این معانی پیامدهایی متفاوت خواهند داشت. در نظام کانت انطباقی بین ذهن و عین وجود ندارد زیرا آنچه در ذهن ماست و ما آن را می شناسیم تنها فنومن و پدیدار اشیاست و ذهن ما راهی برای دسترسی به حقیقت اشیا و یا نومن ندارد. به این ترتیب انطباق بین ذهن و عین در فلسفه کانت به نومن و فنومن بازگشت می کند. اگر چه ماهیت متفاوت از فنومن است اما شباهت زیادی میان آنها می توان یافت. وجود نیز از جنبه هایی شبیه به معنای روانشناسانه نومن است با این تفاوت که وجود عام تر از نومن است.
بررسی و نقد راه حل کانت در تعارض ضرورت علّی و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت فیلسوفی ناسازگارگراست که به ناسازگاری تعین علّی و اختیار باور دارد. او می کوشد تا رهیافتی ارائه کند که به وسیله آن بتوان هم به تعین علّی و هم به اختیار توأمان معتقد بود. برای این منظور، او هریک از اختیار و ضرورت علّی را در موطنی خاص و جدا از موطن دیگر تبیین می کند تا این دو مؤلفه ناسازگار، از یکدیگر جدا باشند و با هم مواجه نشوند. در این مقاله، دیدگاه کانت و راه حل او درباره تعارض ضرورت علّی و اختیار تبیین شده است. در بررسی دیدگاه کانت این نتیجه به دست آمد که پنج اشکال به راه حل کانت وارد است و با فرض پذیرفتن ناسازگاری ضرورت علّی و اختیار، راه حل کانت، راه حل مناسبی برای باور به اختیار نیست.
مقایسه ای بین وجود و ماهیّت صدرایی با نومن و فنومن کانتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴۳
53 - 76
حوزههای تخصصی:
می دانیم تأثیرگذارترین فیلسوفان شرق و غرب در قرون اخیر به ترتیب ملّاصدرای شیرازی و کانت فیلسوف مشهور آلمانی است، به طوری که در هر حوزه، اکثر قریب به اتّفاق فیلسوفان متأخّر، یا در مسیر شرح و یا در طریق نقد بخشی از آثار و افکار ایشان قلم زده اند. هر یک از این دو فیلسوف برای خود اصول و اصطلاحات ویژه ای داشته اند که بعضی از آنها قابلیّت مقایسه با یکدیگر را دارند. نوشتار پیش رو به دنبال مقایسه ی «وجود و ماهیّت» صدرایی با «نومن و فنومن» کانتی است. در این راستا، ابتدا سه تفسیر از هر یک از این زوج مفاهیم ارائه گردیده و سپس شباهت ها و تفاوت های آنها مورد بحث قرار گرفته است. در ضمن بیان تفسیرهای گونه گون از وجود و ماهیّت صدرایی، به اقسام حیثیّت تقییدیّه توجّه ویژه ای شده و پیرامون تفاسیر متعدّد از نومن و فنومن کانتی، بر دو نگاه معرفت شناسانه و روان شناسانه تأکید رفته است