مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معناداری
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از بحث درباره زبان دینی را عرضه کند؛ از این رو، ابتدا به خاستگاه این بحث که گزارههای کلامی و الاهیاتی هستند، اشاره شده است؛ یعنی گزارههایی که موضوع آنها خدا و محمول آنها یکی از صفات الاهی است. از آنجا که خدا، موجودی ماورای طبیعی بهشمار میرود کاملاً از اشیای محسوس متمایز است و زبانی که ما با آن سروکار داریم، زبانی است که از محدودیت و امکان برخوردار است؛ بنابراین، این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوانیم دربارة خدا با همین زبان متعارف سخن بگوییم. برای حل این مشکل راهحلهای گوناگونی مطرح شده است که عبارتند از: 1. نظریة تمثیلی؛ 2. نظریة اشتراک معنوی؛ 3. نظریه معناداری گزارههای دینی که شامل دو اصل تأییدپذیری و ابطالپذیری تجربیاند. پس از طرح چنین نظریهای دربارة معناداری گزارههای دینی، عدهای از فلاسفه چنان تحت تأثیر مشکلات مربوط به تحقیقپذیری قرار گرفتند که گزارههای دینی را غیرواقعنما تلقی کرده، بهسوی تفسیرهای غیرشناختاری از زبان دینی گرایش یافتند که عبارتند از: 1. نظریة ابراز احساسات؛ 2. نظریة نمادین بودن؛ 3. تفاسیر شعائری و آیینی؛ 4. نظریة اسطورهای دانستن زبان دینی. در ادامه، این نظریات نقد و بررسی، و در پایان، دیدگاه قرآن در باب زبان دینی مطرح شده است.
معناداری و اثبات پذیری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
بحث از معناداری و اثباتپذیری گزارههای دینی، از جمله مسائلی است که در حوزة مباحث کلام جدید و فلسفة دین، اهمیت و اولویت خاصی دارد. در این مقاله میکوشیم تا با بررسی اجمالی برخی نظریات مطرح شده در این خصوص، به مبنای معناداری و اثباتپذیری گزارههای دینی توجه کنیم. با توجه به گستردگی این بحث و ارتباط آن با مباحث گوناگون در حوزة معرفتشناسی، فلسفة علم و فلسفة ذهن، صرفاً به ذکر آرا و اقوال و تحلیل کلی آنها در این زمینه بسنده شده است.
در این جهت دیدگاههای مطرح در مقاله در دو محور دیدگاههای پوزیتویستی (معیاری زبان علم) و دیدگاههای تحلیل کارکردی گزارهها، ارائه، و ویژگیهای اصلی نظریات پیشگفته، خلاصه شده است. نگارنده با تأکید بر اینکه تمام نظریات مطرح شده، به رغم تنوع و تعدد، رویکرد پوزیتویستی را دنبال میکند، با اشاره به مسألة معرفت و تحلیل اجزای معرفت، مقولات و گزارههای دینی را بهطور کامل، معنادار و اثباتپذیر میداند، و شواهد و براهینی بر این مطلب اقامه میکند. در مقاله، به ضرورت و لزوم تفکیک بین دو مقولة معناداری و اثباتپذیری که اهمیت خاصی دارد نیز اشاره شده است.
زبان دین از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، تبیین و گزارشی دربارة مسائلی است که در زبان دین بر اساس حکمت متعالیه در عصر جدید مطرح شده و مدعایش این است که این مسائل، در میان متفکران اسلامی به شکلی مطرح بوده و پاسخهایی به آن داده شده که از میان آنها راهحل ملا صدرا که بر اساس مبانی حکمت متعالیه داده شده، مقبولتر به نظر میرسد و این نوشتار نیز بر همین اساس بر دیدگاه ملا صدرا ناظر است و در حقیقت، گزارشی از راه حل مشکلات زبان دین از دیدگاه او و حکمت متعالیه است.
ویتگنشتاین: خداباور یا ملحد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین یکی از چهره های علمی قرن بیستم است که نگرش های او به طور معمول و مشخص، بازتاب های گوناگون و گسترده ای در میان اندیشمندان دیگر داشته است. دیدگاه ویتگنشتاین درباره خدا، و واقع گرایی یا غیرواقع گرایی این فیلسوف نیز از قاعده یادشده مستثنا نبوده و حتی مبنای نظری بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است.
در نوشتار حاضر، می کوشیم تا به تبیین نگاه ویتگنشتاین در این باره بپردازیم و بگوییم که بر اساس رساله منطقی و فلسفی، به نظر می رسد که وی برای ماورای عالم طبیعت، حقیقتی قایل نبوده، زیرا بر آن بوده است که زبان بدان عالم راه ندارد. بدین ترتیب، ویتگنشتاین را می توان ملحدی نسبت به ماورا تلقی کرد، نه غیر واقع گرا. اما از عبارت های ویتگنشتاین در پژوهش های فلسفی اش (با این مضمون که: «الهیات از بازی زبانی منحصر به فردی برخوردار است»)، تا حدودی چنین بر می آید که او در عرصه هستی شناسی امرالوهی، واقع گرا می باشد و برای خدا، امرالوهی، و اعتقادات دینی، وجهه ای مستقل از اذهان قائل است.
امنیت روانی، اقتصادی و اجتماعی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سخن از نسبت جامعهی دینی با امنیت روانی، اقتصادی و اجتماعی رفته است و به منظور ارزیابی این نسبت جستار از دو پرسش آغاز میگردد و پس از پاسخ یابی به آنها نسبت جامعهی دینی با مقولهی امنیت به کاوش گرفته شده است. از آنجایی که امنیت، و به ویژه امنیت اجتماعی، همچون تابع متغیر، هم از حیث شاخصهها و مؤلفهها و از نظر کارکرد، عمل میکند. طبعا شاخصهها و مؤلفههای ساختاری و کارکردی آن در ادوار گوناگون رشد اجتماعی بشر و جوامع انسانی و به تعبیر دیگر ادوار تمدنی، متفاوت میباشد؛ چنانچه در گذشته نیز چنین بوده است. از این روی، رویکرد جامعهی دینی به امنیت، با توجه به هویت متغیر و سیال آن معنا پیدا میکند و در این نوشتار از همین زاویه بدان نگریسته شده است. در این راستا برای امنیت اجتماعی دو ساحت بیرونی و درونی ترسیم میگردد، که در ساحت درونی، معنویت و امنیت روحی - روانی همچون پایهی بنیادین امنیت اجتماعی شناخته شده است و در ساحت بیرونی مؤلفه و شاخصههای چندی را برای تأمین و تحقق امنیت اجتماعی و مکانیزم عمل آنها برشمرده و مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ که از شمار آنهاست:
1 ) دستگاه قضایی مستقل؛
2 ) امید به آینده؛
3 ) قانون مندی رفتار؛
4 ) برابری و توازن در برخورداریها.
در هر یک از این دو ساحت و زیرمجموعههای آنها، ایستار دین و جامعهی دینی نسبت بدانها بازگو گردیده است و در پایان به این نتیجه میرسد که جامعهی دینی در فقدان امنیت اجتماعی نمیتواند الگو باشد. به همین خاطر امنیت اجتماعی - روانی از شمار کلیدیترین اهداف و برایند جامعهی دینی دانسته شده است.
معناداری و حق حیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث جدی مربوط به فلسفه حقوق بشر که امروزه در عرصه جهانی از اهمیت بسزایی برخوردار است، تعیین نسبت میان حقوق بشر و معناداری حیات است. آنچه در این نوشتار به صورت توصیفی ـ تحلیلی دنبال میشود پرداختن به این سؤال است که آیا این حق به صرف انسان بودن به فرد تعلّق میگیرد یا در تعلّق آن معناداری حیات نیز دخیل است؟ در این رابطه دو احتمال وجود دارد. احتمال اول آن است که هیچ عامل اعتقادی در تحقق این حق نقش آفرین نباشد. اثر این مبنا تعارض حق حیات با اعتقادات دینی است. نتیجه حاصل از احتمال دوم، دخیل شدن ارزش ها و باورهای دینی در تحقق حقوق بشر و تعیین قلمرو و دامنه آن است که در اثر آن، مفهوم کرامت ارزشی شکل میگیرد و در نتیجه، این حقوق هم از نظر امتداد، هم از نظر کیفیت تعلّق و هم از لحاظ عوامل محدودگر متفاوت خواهد شد.
ادعای این نوشتار، تبیین، تحلیل و تأیید احتمال دوم است؛ پذیرش احتمال دوم به معنای پذیرش مبانی، منابع، اهداف و ضمانت های اجراهای حقوقی، متفاوت از آن چیزی است که در اسناد بین المللی حقوق بشری آمده است.
بررسی انتقادی نظریة «نحوة معیشت» ویتگنشتاین و عمق نفوذ آن در تفکر دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنا داری زبان دین در نزد ویتگنشتاین، یعنی شرکت در یک حیات و داشتن صورت زندگی. بدون «صورت حیات» و شراکت در نحوه ای از این صور، زبان و گزاره های دینی برای فرد معنای خاصی ندارند و فرد نمی تواند آن ها را درک کند. ادراک و داوری یک باور دینی، تنها در پرتو صورت حیات برای فرد امکان پذیر است. آن چنان که کای نیلسون در مقالة معروفش «ایمان گرایی ویتگنشتاینی» (1967) شرح می دهد، اگر به صورت حیات به مثابة یک کل نگریسته شود، انتقاد ی به آن وارد نخواهد بود؛ زیرا صورت حیات همان است که باید باشد و معیار خاص خود را دارد. به عبارت دیگر، صورت حیات در شکل کلی معیار خاص خود را برای خرد پذیری/ خرد گریزی و فهم پذیری/ فهم گریزی دارد.
ویتگنشتاین نظریة «جریان زندگی» را با هدف محدود کردن ایمان در چهارچوب فردی و پیوند برقرار کردن میان ایمان با نحوة زندگی و نحوة معیشت مطرح کرده است. چراکه ایمان و دین نزد او با نحوة زیستن پیوند خورده اند. مراد ویتگنشتاین از صورت حیات همان کنش ها، اعمال، تجربه ها، فرهنگ، و به عبارتی تمام زمینه هاست. یک فرد تا در صورت خاصی از زندگی (ایمان دینی) شرکت نکند یا با آن همدلی نداشته باشد، زبان و کلمات برای او معنای محصلی نخواهند داشت و فرد نمی تواند آن ها را درک و فهم کند. به هر میزانی که شرکت در یک زندگی و صورت حیات بیش تر باشد، آدمی واجد صورت نیرومند تری دربارة آن حیات می شود و در نتیجه، صاحب باور عمیق تر و ژرف تری خواهد شد که همان «عمق نفوذ» است.
در نوشتار حاضر نشان می دهیم نظریة جریان زندگی از سه ایراد اساسی رنج می برد؛ شخصی یا ذوقی بودن، فراسنجه بودن زبانی، و خرد گریز بودن.
چگونه گزاره های دینی افادة معنای حقیقی میکنند؟ (بررسی نظرگاه آلستون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونه می توان اوصاف بشری را بر موجودی یکسره متمایز یعنی خداوند بار کرد؟ شاید این پرسش، مهمترین پرسشی است که فیلسوفان دین در بحث کاربرد زبان در دین طرح کرده اند. استفاده از زبان بشری برای توصیف خداوند چگونه ممکن است؟
پاسخ سلبی به این پرسش، سر از تعطیل معرفت الهی در می آورد و پاسخ ایجابی، به تشبیه و انسان وار پنداشتن خداوند منتهی می شود. در مقام حل مسئله، فیلسوفان راه حل های متعدد و متکثری طرح کرده اند. بعضی مانند توماس آکویینی قائل به تشابه و بعضی مانند پل تیلیش قائل به نمادگرایی شده اند، بعضی اساساً زبان دین را غیرشناختاری و بعضی دیگر بی معنا تلقی کرده اند. از این میان، آلستون نظرگاهی یکسره متمایز عرضه کرده است. بنابر نظر او می توان از زبان بشری برای توصیف خداوند استفاده کرد، چنین زبانی علاوه بر این که معنادار است به نحو حقیقی نیز به کار می رود. آلستون در توضیح مقصود خود، به نظریه کارکردگرایی متوسل می شود. براساس این نظریه، می توان ویژگی های امکانی و جسمانی مفاهیم و اوصاف متعارف انسانی را کنار نهاده و هسته اصلی معنا را براساس کارکرد مشترک این اوصاف در خدا و انسان، به خدا نیز نسبت داد و از این رو، به نحو معنادار و حقیقی درباره خدا سخن گفت.
نقش مهدویت در معناداری زندگی شیعیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل مهم کلام امروزی، بحث معناداری زندگی است. ایده مهدویت نیز با عناوین گوناگون، یکی از ایده های مشترک ادیان توحیدی، حتی برخی ادیان و مکاتب غیرالهی به شمار می رود.
این نوشتار در پی اثبات رابطه مهدویت و معناداری زندگی شیعیان معتقد به حیات غایبانه آن حضرت است. بدین منظور ابتدا معنا و ارکان مهدویت و معنای معناداری زندگی بررسی می شود، آن گاه به روش استقرایی و با تکیه بر تواتر اخبار وارده، به اثبات مسئله می پردازیم.
معناداری در جهان ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در این مقاله مدنظر است، بررسی وضعیت ارتباطات در جهان امروز و به طور اخص رسانه ها و ارتباط آن با دین است. اندیشمندان مختلفی در حوزه ارتباطات و اطلاعات، رابطه ارتباطات و اطلاعات با مقوله دین را بررسی کرده اند. در این تحقیق سعی شده است که مهم ترین نظریات بعضی از آنها موردتأمل قرار گیرد. چگونگی ارتباط رسانه ها با عامل فرهنگ و همچنین، نقش آنها در شکل دهی به شخصیت انسان ها و نحوه ارتباط انسان ها با یکدیگر از خلال رسانه ها از جمله عواملی بودند که این مقاله دغدغه بررسی آنها را داشت. از آنجایی که جهانی شدن یا به تعبیر بعضی از اندیشمندان، جهانی سازی، خصوصاً در حوزه اقتصاد، مهم ترین ویژگی و مشخصه جهان امروز است، عامل رسانه ارتباط تنگاتنگی در گسترش این مقوله بازی می کند و ازآنجاکه دین به طور قابل توجهی چه به صورت ایجابی و چه به صورت سلبی از جهانی شدن که رسانه نقش کاتالیزور را در آن دارند، تأثیر می گیرد، این مقاله ارتباط بین دین، رسانه و وضعیت معناداری در جهان ارتباطات را بررسی می کند
معنای زندگی از نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معنای زندگی، یکی از مباحث مهم فلسفی است که از دیرباز تحت عنوان «هدف زندگی» مطرح بوده است. اینکه معنای زندگی چیست، و چرا ما آفریده شدیم، و اینکه چرا باید این همه رنج را در زندگی تحمل نماییم، از پرسش های اساسی و همیشگی انسان است. در این راستا، دیدگاه مفسر و فیلسوف معاصر، علامه طباطبایی که تأثیر افکارش بر اندیشمندان پسین، بر کسی پوشیده نیست، مورد بحث قرار گرفته است. نکته بدیع این است که از نگاه ایشان، زندگی در علم و آگاهی، پایبندی به اخلاق و رفتار انسانی، مسئولیت پذیری در پرتو تعالیم دینی و در خداباوری و روح توحیدی، معنا پیدا می کند و همهٔ بی معنایی و پوچی زندگی در خودفراموشی، تفکر دنیوی، عدم درک جایگاه انسانی، دوری از اعتقاد به خدا و انسان محوری است که ارمغان تمدن غرب است.
مفسرین قرآن و پل تیلیش: آیا زبان دین معرفت بخش است؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شاید مهم ترین مسأله زبان دین، موضوع «معناداری، ارجاع، و شأن معرفت شناختی گزاره های دینی» است؛ به این معنی که آیا گزاره های دینی، به ویژه گزاره های مربوط به خداوند و ویژگی هایش، معنادار، ارجاع دهنده، و حکایت گر امور واقع هستند یا خیر؛ و آیا زبان دین، معرفت زاست یا غیرمعرفت زا؟ در پاسخ، می توان گفت با یک تقسیم بندی کلی، فیلسوفان دین به دو دیدگاه معتقدند: بنا به دیدگاه نخست، برگرفته از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم و حلقه وین، گزاره های دینی، مهمل و فاقد معنا هستند. دیدگاه دوم که زبانِ دین را زبانی معنادار می داند، به دو گروه تقسیم می شود: گروهی زبان دین را معرفت بخش و گروهی غیرمعرفت بخش می دانند. از مهم ترین نظریه های گروه دوم، نظریه «نمادین بودن زبان دین»، صورت بندی شده توسط پل تیلیش است. در این مقاله، پس از توضیح این نظریه و مهم ترین نقدها علیه آن، به تفسیر تعدادی از آیات قرآن می پردازیم که به نظر شش مفسر مطرح در این مقاله، طبرِسی، زمخشری، فخر رازی، قشیری، میبدی، و طباطبایی، از جمله مواردی در قرآن هستند که در آن ها از زبان نمادین استفاده شده است. نتیجه پایانی مقاله این است که به رغم همه اشکالات وارده به فرض نمادین بودن زبان دین، گزیری نیست مگر آن که فرض کنیم دست کم بخشی از عبارت ها و واژه های به کاررفته در قرآن معنای نمادین دارند، و حکایت گر واقع نمایانه ای از عالم نیستند.
مطالعه تطبیقی توانمدسازی نیروی انسانی کارکنان بانک و کارکنان آموزش و پرورش شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی فرایندی است که در سازمان در راستای تعالی نیروی انسانی اتفاق می افتند. بالا رفتن توانمندسازی در یک سازمان به بالا رفتن کارایی آن سازمان در مقایسه با سایر سازمان ها منجر می شود. در این پژوهش ابعاد توانمندسازی در دو سازمان آموزش و پروش و بانک به روش پیمایشی بررسی و تحلیل شده است. روش بررسی کمی بوده و حجم نمونه به صورت سهمیه ای در میان 260 نفر از کارکنان بانک و مدارس شهر اصفهان توزیع و جمع آوری شده است. یافته های پژوهش گویای این واقعیت آماری که میزان کل توانمندسازی در میان کارکنان بانک بالاتر از کارکنان آموزش و پرورش است. در یافته های توصیفی برای جمع 25 سوال ابعاد توانمندسازی میانگین به دست آمده برای معلمان 81/65 بوده است که از حد متوسط آن یعنی 75 پایین تر است و این در مقایسه با توانمندسازی مدیران و کارکنان بانک که 95/70 بوده است، بسیار پایین است. این بدان معنی است که میزان توانمندی کارکنان بانک هرچند کمتر از حد متوسط بوده، اما در مقایسه با کارکنان آموزش و پرورش دارای توانمندی بالاتر بوده است.
نگرش فلسفی - اسلامی به مساله معناداری زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور فلسفه های زبانی با آراء راسل و ویتگنشتاین، مسالة معناداری گزاره ها محور توجه قرار گرفت. با نوع نگاه تجربیِ آنها، معناداری گزاره های دینی، اخلاقی، هنری و مابعدالطبیعی محل تردید شد. پس از ایشان، پزیتیویست های منطقی همچون آیر، گزاره های دینی را با ملاک تحقیق پذیری و سپس ابطال پذیری، بی معنا (نه کاذب) دانستند. در این مقاله به طرح شبهة معناداری گزاره های دینی توسط آنتونی فلو و پاسخ های ریچارد هیر، بازیل میچل، جان هیک و یان کرومبی پرداخته می شود. سپس سعی خواهد شد از منظری دیگر، شبهه و پاسخ ها ارزیابی گردد و در نهایت، پاسخی جدید به شبهه از منظر فلسفیِ اسلامی ارائه گردد. در این پاسخ، به برداشت های غلط از رابطة خدا و عالم و صفات او که منشا این نگاهها شده است و تعمیم نابجای تجربه گرایی پرداخته می شود. در پایان، دیدگاه تصحیح شده ارائه خواهد گردید.
نقد و بررسی کتاب پوزیتیویسم منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مرداد و شهریور ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
یکی از جریان های فکری مهم در فلسفه علم و فلسفه تحلیلی معاصر مکتب پوزیتیویسم منطقی است و از آن جا که در آغاز به صورت حلقه ای از فیلسوفان با محوریت موریتس شلیک و بعدها کارناپ در وین شکل گرفته بود حلقه وین نیز خوانده شد. آموزه مهم این فیلسوفان اصل تحقیق پذیری، چونان ملاک معناداری و ملاک تفکیک علم از غیرعلم، بود که بر اساس آن گزاره های منطقی و ریاضی را تحلیلی و گزاره های علمی را بامعنا و گزاره های تحقیق ناپذیر را در سه حوزه مابعدالطبیعه، دین، و اخلاق بی معنا دانستند. یکی از بهترین کتاب هایی که آموزه های این مکتب با نگاهی انتقادی در آن تحلیل شده و در شمار نخستین آثاری است که به زبان فارسی در این زمینه منتشر شده کتاب پوزیتیویسم منطقی نوشته بهاء الدین خرمشاهی است. در این مقاله، پس از اشاره اجمالی به مضامین کتاب، پاره ای نکات انتقادی و اصلاحات پیش نهادی ارائه می شود.
پدیدارشناسی معناگرا با موردشناسی الهیات سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مکاتب جدید فلسفی، مکتب پدیدارشناسی است. بر اساس دیدگاه محوری این مکتب، تنها فنومن یا پدیدارهای امور متعلق شناسایی هستند. در مقاله حاضر نسبت مکتب پدیدارشناسی با مقوله معناداری بررسی می شود و بررسی خواهد شد که آیا با توجه به رویکردی که این مکتب نسبت به عالم و شناخت آن دارد، می توان برای عالم معناداری قائل شد؟ بررسی های این مقاله نشان می دهد که با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیکی که پدیدار شناسی را به تجربه دینی و در نهایت جنبه هرمنوتیکی آن بازمی گرداند، نمی توان معناداری را توجیه کرد اما با دیدگاه الهیات سیستماتیک که به لحاظ قبول معنا، جزو پدیدارشناسی دینی و از رویکرد های دیگر در پدیدار شناسی شمرده می شود می توان بحث معناداری را اثبات نمود.
طراحی نظریة معناداری نزد ملاصدرای شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اساسی این جستار ناظر به این مطلب است که چگونه می توان نظریة معناداری نزد ملاصدرا را طراحی کرد. جستار حاضر می کوشد تا پس از اشاره به نکات روشی هم چون بیان نسبت سمانتیک، متافیزیک، و معرفت شناسی بر اساس اصل «درستی تفکیک و نادرستی تقدیم» و نیز تفکیک های سه گانه میان زبان طبیعی و زبان منطقی، تعیین کوچک ترین واحد معناداری، و نقش فاعل شناسا در معناداری به نظریة معناداری نزد صدرالمتألهین نزدیک شود. از جملة نتایج جستار حاضر می توان به ترجیح زبان منطقی بر زبان طبیعی مبتنی بر عقل منطقی و برهانی، تعیین واژه و جمله به منزلة کوچک ترین واحد های معناداری مبنی بر نظریة لحاظ ها و عدم دخالت فاعل شناسا مبتنی بر نقش اعدادی و نظریة صدور و جعل ثانی اشاره کرد.
کتابشناسی (ترجمه): معنای زندگی (ریچارد تیلور)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از نظر ریچارد تیلور مفهوم «بی معنایی» دشواری کمتری نسبت به مفهوم «معناداری» دارد. به همین دلیل او ابتدا به تعریف زندگی بی معنا، که بهترین نمونه آن افسانه باستانی سیسوفوس است، می پردازد و سپس از طریق مقایسه زندگی بامعنا را تعریف می کند. وی زندگی بی معنا را زندگی بیهوده می داند که مطلقاً هیچ حاصلی ندارد. بنابراین، زندگی بامعنا زندگی هدفمند خواهد بود. اما اگر هدف زندگی صرفاً خود زندگی باشد و انسان به فعالیت های تکراری بپردازد که به آن ها علاقه ای ندارد، زندگی او معنایی نخواهد داشت. همچنین اگر انسان به اهداف خود برسد و سپس به استراحت بپردازد و از نتیجه کارهایش لذت ببرد دچار ملال بی پایان می شود و زندگی اش بی معنا خواهد شد. تیلور نتیجه می گیرد که معنای زندگی عبارت است از انجام فعالیت هایی که اراده و علاقه ما به آن ها تعلق گرفته است. معنای زندگی چیزی جز ارضای امیال مان نیست. از این رو، معنای زندگی از درون ما نشأت می گیرد نه از بیرون.
معناداری یا بی معنایی گزاره های قرآن
حوزه های تخصصی:
معنا داری و یا بی معنایی گزاره های دینی یکی از اصول و مبانی مهم در تفسیر متون مقدس به حساب می آید؛ زیرا اگر چنین گزاره هایی بی معنا بوده و فقط در سطح گزاره هایی برای بیان احساسات دینداران و مانند آن باشد، نمی توان با تکیه بر آنها به فهم دقیق و کاملتر آیات الهی دست یافت ولی در صورت معنادار دانستن متون دینی می توان به این هدف رسید. این موضوع که عمدتاً درباره عهد قدیم وجدید مطرح بوده است؛ توسط برخی نویسندگان معاصر به متن قرآن نیزکشانده شده است. در نظریه کاربردی معنا، هر لفظی در حوزه استعمالی خودش معنادار تلقی می شود، بر این اساس گزاره های دینی در حوزه استعمالی خود معنادار خواهند بود. تحقیق دراین نوشتار به روش کتابخانه ای و با استفاده از تحلیل داده ها و نظریات مختلف در زمینه ماهیت معناداری گزاره های قرآنی صورت گرفته است. در اثبات وتبیین معناداری عبارات قرآنی از شواهد و دلایل مختلفی مدد گرفته شده است که در دو دسته کلی شواهد درون متنی(قرآن - روایات) وشواهد برون متنی (عقلی – کلامی) مطرح شده است. بنابراینگزاره های قرآنی، معنادار و ناظر به واقع هستند.
معناشناسی اوصاف الهی از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
93-114
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین دیدگاه اشتراک معنوی صدرالمتألهین درباره نحوه معناداری گزاره های ناظر به اوصاف الهی (مشترک با مخلوقات) می باشد. بر این اساس، ابتدا از اصل معناداری این گزاره ها دفاع کرده، نشان داده ایم که دیدگاه پوزیتویستی که معنای معرفتی این گونه گزاره ها ناتمام و خودشکن است. در گام دوم، واقع نمایی این گزاره ها و حکایت گری آن ها از امری ورای اذهان بشری تبیین شده است. سپس به کوتاهی به مهم ترین دیدگاه های موجود در نحوه معناداری این گزاره ها اشاره شده است. و در نهایت جهات مختلف دیدگاه ملاصدرا به تصویر کشیده شده است. و با تفکیک میان حمل تواطی و تشکیکی و نیز توجه به عدم دخالت ویژگی های مصادیق در معنای واژگان از نظریه اشتراک معنوی دفاع شده، اشکال «لزوم تشبیه/انسان وارانگاری» نیز دفع شده است.