آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

دیدگاه­ فلاسفة مسلمان دربارة اتّحاد مصداقی صفات باری تعالی و بازگشت اراده به علم ازلی، در نظر متکلّمان مقبول نیفتاده است. همچنین طرح فاعلیّت بالعنایه از سوی ابن­سینا به عنوان فاعلیّت وجودی الهی و استفاده از آن در فائق آمدن بر برخی دشواری­های الاهیاتی، نظیر مسئلة شرور، زمینه­ای مناسب را برای نقض و ابرام آنان فراهم آورده است. در این میان، فخر رازی با تأکید بر مبانی کلامی اشعری و به این دلیل که اراده را به معنای عزم و قصدی زائد بر ذات که به ترجیح و تخصیص می­انجامد، در نظر می­گیرد، فلاسفه را در دست­یابی به معنایی روشن برای ارادة ذاتی موفّق نمی­بیند و آنان را به انکار اراده در خداوند متّهم می­کند. در این نوشتار، ضمن پاسخ به اشکال­های فخر رازی، نشان داده شده که نتیجة گفتار ابن­سینا در نفی غایت و غرض از فعل خداوند، سلب اراده و حکمت از او نیست؛ بلکه نتیجه این است که غایت در فعل واجب، چیزی جز ذات او نیست؛ و ارادة او، ابتدا به ذات او تعلّق گرفته، و همة موجودات به تبع ذات او مراد هستند.

تبلیغات