فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۱۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم درباره علم غیب این است که: علم ائمه (ع) به جهان غیب مطلق و نامحدود است یا محدود؟ نکته مهم این است که در آیات و روایات، تعبیرات به ظاهر متفاوتی دیده می شود. در این بحث، علم غیب را طبق دلالت آیات و روایات و از منظر کلامی طباطبایی و شاگردان وی بیان می کنیم. غیب دارای مراتب و مراحلی است؛ مثل غیب از حواس مانند گذشته و آینده، علم کتاب، علم لدنی، علم به لوح محو و اثبات، لوح محفوظ، علوم خاص به خدا مثل زمان قیامت، و علم ذات به ذات. ادله علم غیب نیز بر دو قسم است: ادله عقلی و فلسفی که مبتنی بر قدرت و کمال نفس در اتصال به مبدأ عالی است؛ ادله نقلی که برخی علم به غیب را به طور کلی از غیرخدا نفی کرده اند و برخی علم را با شرایطی برای انبیا و اولیا ثابت می کنند. در جمع بین این دو دسته راهکارهایی عرضه شده است، از جمله: تقسیم علم به استقلالی و تبعی، لوح محفوظ و محو و اثبات، تفکیک بین معانی غیب و مانند آن.
دعا از دیدگاه قاضی عبد الجبار همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی عبدالجبار همدانی شرایط دعا را اراده، علم به مقام کسی که از او طلب می کنیم، بیان قید خالی بودن از مفسده، و خاضع و خاشع بودن می داند. در دیدگاه معتزلی وی، فلسفه ی دعا لطف بودن آن است. وجه لطف بودن دعا، این است که خداوند ما را امر به دعا کردن فرموده و خدا امر به کار قبیح نمی کند. دعا تقسیمهایی دارد. دعا در حق غیر و لعنت، دعا برای مؤمن، فاسق و کافر، دعا برای امر حسن یا قبیح و نیز دعا برای اموات از تقسیمهای دعا هستند. از نظر وی دعا برای اموات، از طرف بازماندگان آن ها بی تأثیر است. دعا گاهی واجب است. این وجوب یا از حیث متعلَّق دعاست و یا از حیث شخص داعی. دعا در طلب رزق از خداوند مؤثر است، زیرا عقل و شرع آن را حسن می دانند و طلب حسن، حسن می باشد.
شکل گیری و تطور نظریه عوض در رهیافت کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با چشمپوشی از متون دینی، که بنا بر یک احتمال عامل اصلی شکل گیری نظریه عوض هستند، از آثار به جامانده از متکلمان اسلامی به دست می آید که نظریه عوض ابتدائاً توسط برخی متکلمان متقدمِ معتزله شکل گرفته و سپس توسط سایر متکلمان عدلیه، اعم از معتزله و زیدیه و امامیه، طرح و بسط یافته است. زیرا افزون بر متکلمان معتزله، متکلمان زیدیه و شیعه و اشاعره نیز آن را به متقدمان معتزله نسبت داده اند. با گذشت زمان این نظریه دارای تغییر و تحولاتی بوده است، به گونه ای که بنا بر برخی تحلیل ها عوض انکار می شود و بنا بر برخی تفسیرها عوض تفضلی است و بنا بر برخی تحلیل های دیگر در مواردی عوض استحقاقی و در مواردی تفضلی است. در متون دینی به معنای عوض که همان معنای لغوی آن باشد با صرف نظر از قید استحقاقِ در آن اشاره شده است. به نظر می رسد که متکلمان اسلامی با تأثیرپذیری از روایات به پردازش نظریه و اضافه کردن قید استحقاق پرداخته اند.
مبانی تفسیری - کلامی علامه طباطبایی در صفات خبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صفات خبری خداوند متعال، از جمله مباحث کلامی و تفسیری است که در قرآن و روایات آمده است. صفات خبری آن دسته از صفات خداوند هستند که عقل بر آنها دلالت روشنی ندارد و تنها به آن سبب که در متن دینی (اعم از قرآن و حدیث ) به خداوند نسبت داده شده اند، می توان آنها را به خداوند نسبت داد. شناخت صحیح و دقیق صفات خبری و دستیابی انسان به این معرفت، به درک بهتری از باری تعالی منجر می شود. تفسیر این صفات از دیرباز مورد نزاع متکلمان بوده و بدون تردید دیدگاه های افراطی وتفریطی کلامی در این موضوع پیامدهای زیانباری را برای امت اسلامی در پی داشته که تاریخ فرقه ها و گروه های اسلامی گویای این مطلب است. آیات صفات خبری خدا از جمله آیات متشابهی است که برای فهم بشر سنگین بوده و زمینه ساز به وجود آمدن فرقه های مختلف در میان مسلمانان شده است.
درباب صفات خبری چهار شیوة کلی وجود دارد:
1. نظریه اثبات صفات خبری همراه با تشبیه؛
2. نظریه توقف و تفویض؛
3. نظریه اثبات صفات خبری با قید بدون کیفیت؛
4. نظریه تأویل.
با تبیین صفات خبری در تفسیر، می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به تجسیم خداوند موردپذیرش هیچ یک از آنها نیست، در این مقاله می کوشیم دیدگاه مفسر بزرگ شیعه، علامه طباطبایی را به دست آوریم؛ ایشان معتقد است با پیروی از اهل بیت و گرفتن اصل معنا با حذف لوازم، باید معنای نهایی و جدی کلام خداوند، در آیات صفات خبری را پس از در نظرگرفتن تمامی قراین، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی، به دست آورد.
منشأ، تنوع وساختار آموزه ها ی جبر و اختیار در کلام
حوزه های تخصصی:
برخی مستشرقان پیدایش فرقه های کلامی را به عوامل خارجی نسبت داده و گفته اند: تعالیم معتزله از جمله آموزه اختیار آنها برگرفته از منابع بیگانه است. آنها معتقدند دین اسلام به دلیل تأکید بر قضا و قدر، علم، قدرت و اراده گسترده خدا بر همه کائنات، تعلیم دهنده آموزه جبراست و معتزله برای نخستین بار از آموزه اختیار دفاع کردند.
هدف این مقاله آن است تا نشان دهد منشأ اصلی پیدایش این آرا عوامل خارجی نبوده، بلکه عوامل داخلی نقش اصلی را داشته اند. اختلاف نظر مسلمانان درباره آیات قرآن و روایات پیامبر (ص) و دیگر عوامل داخلی باعث شکل گیری اندیشه های جبر، تفویض و امر بین الامرین شد. نظریه جبر و تفویض فهم های یک سویه و ناقصی از تعالیم اسلام است. نظریه ای که با مجموع آیات قرآن، روایات پیامبر (ص) و اهداف ادیان الهی سازگار است نظریه امر بین الامرین است که اهل بیت پیامبر(ص) به توضیح آن پرداخته اند.
سیر تکاملی فهم عالمان مسلمان از مسئله اختیار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی امامیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
صفات خبری از دیدگاه امامیه و معتزله با تأکید بر اندیشه سیدمرتضی و قاضی عبدالجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع صفات خبری همگام با نزول وحی پا به عرصه تفسیر و کلام نهاد. در فهم آیات خبری و انتساب این صفات به خداوند، دیدگاه هایی مانند تشبیه و تجسیم، توقف (تفویض)، اثبات بلاتأویل، اثبات بلاکیف و اثبات باتأویل به متکلمان و مفسران نسبت داده شده است. سیدمرتضی و قاضی عبدالجبار ازجمله اندیشمندانی هستند که قائل به نظریه اخیر بوده، «عینیت صفات و ذات» و «نظریه تنزیه» اساس تفکر آنان را تشکیل میدهد. سیدمرتضی با ارجاع متشابهات به محکمات و در پرتو هدایت عقل و بهره وری از دلالت لفظی و تصدیقی به فهم و تفسیر آیات مربوط میپردازد؛ اما قاضی عبدالجبار با عقل محض و در مواردی بدون وجود قرینه ای بر تأویل، به این امر مبادرت میورزد.
تقریری نو از مسئله شرّ براساس نظریّه ادراکات اعتباری علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله قرینه ای شرّ تنها استدلال ملحدان علیه خدا است؛ و نیز مسئله منطقی شرّ به مثابه مشکلی در میان خداباوران مطرح است. مسئله این مقاله این است که آیا نظریّه ادراکات اعتباری علّامه طباطبایی میتواند با اعتباری دانستن
شرور، پاسخی برای این مسئله باشد؟ از نظر علامه طباطبایی همه مفاهیم و گزاره های عملی در برابر ادراکات اخباری و حقیقی، اعتبار جعل و قراردادهای انسانیاند درجهت رفع حوائج و نواقصی زیستی و وجودی و فرونشاندن تمایلات و رغبات برخاسته از آن نیازها. ازجمله این اعتبارات حسن و قبح و به تبع آن خیر و شر است. ویژگی و معیار مهم در اعتباریات آن است که ما ناظر به غایات متصورمان آنها را مثلاً خوب یا بد، خیر یا شر محسوب میکنیم نه اینکه امور به لحاظ نفس الامری چنین باشند. البته ادراکات اعتباری به جهت اثر و کار کرد و غایتی که بر آنها مترتب است ونیز منشاء وجودی و زیستی فردی یا جمعی که دارند مرتبط و مترتب بر واقع هستند و لذا معرفت بخش و معقولند هرچند برهان بردار نیستند و البته عقلانیت آنها از نوع دیگری (عملی) است. در پرتو «اعتباری» دانستن شرور به نظر میرسد هم مساله منطقی شر و هم مساله قرینه ای آن و هم منافات نداشتن وجود شرور با نظام حکیمانه الهی، تقریری خردپذیرتر مییابد. علاوه بر اینکه احساس و تجربه شر هم به عنوان یک واقعیت بشری به رسمیت شناخته میشود و انکار نمی شود.
گناه نخستین از دیدگاه اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گناه آدم و حوا یکی از آموزه های بنیادین در مسیحیت است که اصطلاحاً «گناه نخستین» نامیده می شود. آموزه ی گناه نخستین، نقشی کلیدی در الهیات مسیحی داشته و دلمشغولی بسیاری از اندیشوران مسیحی در درازای تاریخ مسیحیت بوده است. گفتگوها و مشاجره های الهیدانان مسیحی در خصوص گناه نخستین، به ویژه در دوره های نخستین مسیحیت، به برگرفتن موضعی رسمی از سوی کلیسا در این خصوص شد. در متون مقدس مسلمانان و به ویژه قرآن کریم نیز ذیل آیه هایی چند، به نافرمانی و گناه آدم و حوا پرداخته شده است و اندیشوران و مفسران بسیاری به گفتگو درباره ی گناه آدم و حوا در قرآن پرداخته اند. به رغم توافق فراگیری که میان مسیحیان و مسلمانان در باب لغزش آدم و حوا وجود دارد، در چند و چون آن، میان آنان اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. در نوشتار پیش رو کوشیده ایم با برگرفتن رویکردی مقایسه ای که عمدتاً مبتنی بر متون مقدس مسیحیان و مسلمانان است، موارد همسازی و ناهمسازی میان اسلام و مسیحیت در باب گناه آدم و حوا به تصویر کشیده شود.
مفهوم شناسی عصمت در افق اندیشه های شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل کلامی که از دیرباز نزد متکلمان مسلمان مورد مناقشه بوده، تلاش در فهم معنای عصمت پیامبران و ائمه و چگونگی آن است؛ به گونه ای که در تبیین موضوع عصمت با رویکردها و سازوکارهای متفاوتی مواجهیم که در صورت اعتقاد به هر کدام، این مفهوم دارای ساختاری متفاوت از دیگری خواهد بود؛ چنانچه اگر برداشت از عصمت با نگرشی غیرقابل توصیف با ادراک بشری همراه باشد، تنها دارای مفهومی افاضه ای است؛ ولی اگر با نگرشی اکتسابی و تجربه مند همراه گردد، معلول دو پدیده علم و اراده و دسترسی به آن در مراتب متفاوت ممکن خواهد بود.
در این مقاله سعی شده با کاوش در اندیشه اندیشمندان شیعی، دیدگاه هایی که ایشان از مفهوم عصمت ارائه داده اند، بررسی گردد و در پایان بر این باور تاکید می نماید که عصمت خصیصه ای متعالی است که نه تنها معصوم را از دیگر همنوعان خود متمایز نساخته است، بلکه این ویژگی برای او از کمالات اختیاری به شمار می آید.
نقد و بررسی قاعده اصلح در اندیشه کلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسل
شفاعت از دیدگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل مساله شر با تاکید بر آرای فلسفی و کلامی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی آرای کلامی و فلسفی امام خمینی(ره) در مساله شر به دست می آید که در عالم هستی، شر محض یا کثیرالشر، محقق و مجعول بالذات نیست و برخی از این شبهات، ناشی از عدم تفکیک صحیح شر ذاتی از عرضی است.
ایشان ضمن تقسیمی نو از مساله شر معتقد است هر موجودی را می توان با سه دسته از موجودات مقایسه نمود: علل، معالیل و موجودات هم عرض آن. دو دسته اول به علت تلائم کامل میان آنها نمی توانند به یکدیگر شر برسانند و مضر باشند. تنها در موجودات هم عرض است که اضرار یا تنقیص یکدیگر ممکن است؛ اما اینکه این دو موجود، ضرر و شرشان به موجودات مساوی و هم عرض خویش، بیش از نفع آنها باشد، مردود است. ایشان با اشاره به اقسام متصور شر، که نخستین بار ارسطو آن را ارائه کرد و میرداماد تکمیل نمود، اقسام دیگری را به آن افزوده اند. سپس با اقامه دلیل عقلی، عدم امکان وجود شر واقعی را اثبات می نمایند. هم چنین نظریه علامه مجلسی در بحث مخلوق بودن خیر و شر را تفصیلاً به چالش می کشند.
بررسی معناشناختی صفات خدا در کلام امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث صفات خداوند، پس از اثبات وجود او مهم ترین مبحث کلام است که به دو لحاظ می توان آن را بررسی کرد؛ یکی به طورکلی و دیگری به طورخاص. در نگرش نخست نیز می توان دوگونه بررسی انجام داد؛ یکی «وجودشناختی» و دیگری «معناشناختی». این تحقیق مربوط به بررسی معناشناختی می باشد که به دنبال پاسخ به پرسش از وجود واقعی صفات نیست؛ بلکه درپی ساختار معنایی تعابیر متکمان از صفات و نوع تفسیر و تبیین ایشان در قالب یک فرمول کلی است.
این مطالعه درباره متکلمان امامیه در سده های دوم و سوم هجری است که در یک طبقه بندی کلی به سه دوره: پیش از هشامَین، هشامین (هشام بن حکم و هشام بن سالم) و پس از هشامین تقسیم شد ه اند. در این تحقیق، گزارش های نقل شده از این متکلمان بررسی می شود تا به ساختار های معنایی صفات پی برده شود. مهم ترین ساختار معنایی به دست آمده، ساختاری است که هشام بن حکم ارائه نموده است که در قالب فرمول «صفات نه خدایند و نه غیر او» بیان می شود.