مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
هنر
حوزه های تخصصی:
یکی از دوره های شکوفایی هنر ایران، دوران سلجوقی است؛ دوره ای که هنرهای گوناگون پس از ظهور اسلام، متناسب با تفکرات و اعتقادات اسلامی شکل گرفته، رشد کرد و مراحل تحّول و تطور خود را گذراند. تولیدات و محصولات هنری دوره ی سلجوقیان در فرایند شکل گیری و شکل پذیری نهایی الگوهای کلاسیک هنر اسلامی در ایران و در سرزمین هایی که کمابیش تحت تأثیر مستقیم آن قرار داشتند، اهمیت اساسی و بنیادی داشت. این پژوهش بر آن است تا شناختی کلی و همه جانبه از عناصر تأثیر گذار در هنر دوران سلجوقی، (تقریباً بین سال های 1050 تا 1225م. و علی الخصوص نیمه دوم از سال 1150 تا 1225م.) به دست دهد. بنابراین در این دوره، علاوه بر این که عناصر هنری گوناگونی، از قبیل شهرنشینی، تجارت و موقعیت اقتصادی نقش به سزایی در شکوفایی هنر سلجوقیان داشتند، شاهد اوج گیری و گسترش زبان و ادبیات فارسی هستیم که این امر عنصری دیگر در روند گسترش هنر آن دوران به شمار می-رود.
زایش و مرگ تراژدی در اندیشه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فریدریش نیچه از فیلسوفان ژرف اندیش و تأثیرگذار قرن نوزدهم که در پی ارزیابی دوباره ارزش ها، خود را در رویارویی با ایده های پذیرفته شده دنیای مدرن یافت. ازاین رو، در بازنگری شدیداً انتقادی خود در فرهنگ و تمدن مدرن و به منظور اصلاح و احیا این فرهنگ، اقدام به نوشتن اولین اثر خود، یعنی زایش تراژدی کرد. انگیزه های گوناگون او از تألیف این اثر عبارت بودند از: دغدغه های فرهنگی و نجات فرهنگ عصر خود از خطر سقوط و نیهیلیسم (Nihilism)؛ ارزیابی دوباره ارزش ها؛ نشان دادن تقابل مسیحیت و فلسفه مفهومی سقراطی، با اصل زندگی و عنصر دیونیزوسی و آری گویی؛ تفسیر زیبایی شناسانه از زندگی و هستی؛ از چشم انداز هنر به زندگی نگریستن. نیچه دو دغدغه آخر را از ویژگی های خاص هنر تراژیک یونانی می دانست و به علت این نوع نگاه، هنر عصر تراژیک یونان را ستایش می کرد. او از یونانیان باستان و فرهنگ و تفکر آن ها تمجید می کرد؛ چون آنان آفرینندگان هنر تراژیک بودند و با آفرینش این هنر و توجه به عنصر دیونیزوسی، به زندگی در تمام جنبه های خیر و شر آن آری می گفتند. همچنین نیچه از دو مفهوم اساسی زایش و مرگ تراژدی سخن می گفت؛ اما اینکه منظور او از زایش و مرگ تراژدی چه بود؟ در معنای اول منظور او این بود که در عصری از دل تراژدی یونانی فرهنگ زاده و عامل بالندگی فرهنگ ملت یونان شد؛ اما سپس افول کرد. در معنای دوم، منظور از زایش تراژدی، امید نیچه به تجلی دوباره هنر تراژیک یونانی در بطن جهان مدرن و در موسیقی واگنر (Wagner) است. این بار نیز امید به چنین زایشی، دچار افول شد. عوامل افول و مرگ تراژدی از دیدگاه نیچه عبارت بودند از: فلسفه مفهومی سقراط و نمایشنامه های اوریپیدس؛ مسیحیت و اخلاق گرایی؛ دیالکتیک مدرن و شخص واگنر. هدف اصلی این نوشتار در درجه اول، بررسی انگیزه های مهم نیچه از تألیف کتاب زایش تراژدی است؛ سپس تبیین زایش تراژدی، در معنای اول با تأکید بر تحلیل خاستگاه و عناصر مقوم آن. اما هدف درجه دوم، تبیین چرایی و چگونگی افول یا مرگ تراژدی از منظر نیچه است.
گوهر و هنر در شاهنامه و بازتاب آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کلیدی ترین مباحث شاهنامهشناسی مبحث گوهر و هنر در این حماسه است. از دیدگاه شاهنامه، جهان آفرین، جهان کهین (مردم) و جهان مهین (گیتی) را هر یک با گوهری وی ژه آفریده است و هر دو ناگزیر ند فرمان گوهرها یشان را گردن گذارند، اما به گوهر جهان کهین (مردم) اختیار خویش را تفویض کرده و چونین است که آدمی از جوهرة دیگری به نام هنر نیز که محصولِ اِعمال همین اختیار خداداد است، برخورداری حاصل کرده است. بنا به مندرجات شاهنامه، انسان به یاریگری هنر می تواند سرانجام راه تدویری سرشت خود را به طریق سرنوشت پیوسته و دایرة کمال خویش را فراهم آورد و بدین ترتیب در عین حال که نخستین فطرت است، پسین شمار هم باشد. به انگاشت این مقاله، تمامت شاهنامه در حقیقت نمایش تفصیلی این دو بیت از این حماسة بی بدیل است:
تو را از دو گیتی برآورده اند
به چندین میانجی بپرورده اند
نخستین فطرت، پسین شمار
تویی خویشتن را به بازی مدار
تارنمای برهم کنشانه ی متن و تصویر با بررسی تطبیقی کتاب های داستانی تصویری برتر ایرانی و غیرایرانی (بر پایه ی نظریه ی ماریا نیکولایوا و کارول اسکات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی و مقایسه ی رابطه ی متن و تصویر، با توجه به سازه های داستانی، در کتاب های داستانی تصویریِ برگزیده ی ایرانی و خارجی است. پژوهش گران، در بررسی این نمونه ها که هدفمندانه و با نظر صاحب نظران هر گروه، گزینش شده اند، به واژه، جمله، پاراگراف، تک گستره ، دوگستره، متن، تصویر، جلد و کل داستان توجه دارند. پژوهش پیشِ رو، بر پایه ی نظریه ی ماریا نیکولایوا و کارول اسکات بنا شده، اما راه خود را برای گشایش افقی تازه تر، بازگذاشته است؛ از این رو، در کنار رویکرد توصیفی تفسیری، به رویکرد تفسیری تجریدی نیز نزدیک شده و در بررسی آثار، هر دو راه تحلیل محتوای کیفی قیاسی و استقرایی را به روش تعریفی میرینگ (2000)، پیموده است. در پی چنین خوانشی، مبانی نظری مقوله های یادشده را پرداخته تر کرده و در زمینه ی رابطه ی متن و تصویر، به الگویی نو و همه جانبه تر رسیده که برای بیان آن، اصطلاح توصیفیِ «تارنمایِ برهم کنشی» را برگزیده است. یافته یِ جانبی این پژوهش، ارزش همراهی و گفت وگوی نویسنده و تصویرگر را برای خلق آثاری خلاق تر، گوشزد می کند.
این پژوهش نشان داد، داستان های خارجی با ساختاری نو و معنادار و خلق گمانه زنی، سپیدخوانی، رفت و-برگشت های درون متنی و تصویری و... سنجیده و پرورده تر از داستان های ایرانی است و حتی چشم اندازی گسترده و پیچیده تر از راه کارهای نیکولایوا و اسکات، پیشِ روی مخاطب می گذارد.
بازخوانشی از هنر و سیاست در نمایشگاه های جهانی اکسپو (مطالعه موردی : نمایشگاه کریستال پالاس لندن، بریتانیا 1851)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زیست جهان فرهنگی عصر مدرن، نخستین بار نخبگان سیاسی- فرهنگی بریتانیا پدیده ای چندبعدی از نمایشگاه های جهانی به نام اکسپوی کریستال پالاس1 را شکل دادند که زمینه ساز خوانش هایی نوین در وجوه ملی- بین المللی شد. یکی از این خوانش ها، عرصه پیوند میان هنر و سیاست- میان بازتولیدپذیری اثر هنری و طرح و بسط جریان های سیاسی- بود.
با عطف توجه به این پیوند، پژوهش حاضر که توصیفی- تبیینی است و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای، تصویری و الکترونیکی تهیه شده، بر آن است تا نشان دهد که هنر چگونه مورد بهره برداری قرار گرفت تا تحقق بخش اهداف سیاسی بریتانیا باشد.
براساس نتایج به دست آمده، نخبگان سیاسی- فرهنگی بریتانیا به سه روش از هنر بهره برداری کردند : طراحی معمارانه مبتنی بر ایده ای نوآورانه از ارزش های فناوری ساخت وساز، تولید آثار با درجه کیفیت و کمیت پیشرفته صنعتی و نمایشی خلاقانه از صنایع دستی اقوام مستعمره. زیرا این روش ها که بر پایه مؤلفه هایی در بیانی خالص از پیشرفت علمی و صنعتی بودند و نوعی نگاه زیبایی شناختی مبتنی بر تأثیرات حسی و ادراکی ایجاد می کردند سبب شدند تا : 1. گونه ای شناخت معقولانه از تحولات فناورانه در انطباق با سیاست های منفعت طلبانه و در جهت حفظ منافع ملی شان صورت گیرد؛ 2. ادراک مثبت از قابلیت تولید انبوه و صرفه جویی در هزینه های تولید با بهره گیری از صنایع ماشینی برای پیشبرد سرمایه داری کالامحورشان ایجاد شود و 3. سلسله مراتبی از اطلاع رسانی در مشروعیت بخشی به بهره وری های نوین انحصارطلبانه شان صورت پذیرد. چنان که برآیندی تحلیلی از این موارد در بطن پژوهش حاضر، تبیین گر تحقق اهداف مدنظر بریتانیا همچون تمرکز قدرت، رشد اقتصادی و بهره وری های تجاری- سیاسی اش است.
تبیین دلالت های دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی برای فرایند تدریس و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین دیدگاه زیبایی شناختی جان دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری است. در پژوهش حاضر، ما دو سوال داشته ایم: 1) زیبایی شناسی از دید جان دیویی چیست و دارای چه مؤلفه هایی است؟ 2) رابطه این مؤلفه ها با فرایند تدریس و یادگیری چگونه است؟ برای پاسخ گویی به این سوالات تحقیق از منابع کتابخانه ای متعدد به صورت فیش برداری و از پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی (نمایه ، پایگاه مقالات خارجی دانشگاه تربیت مدرس، پایگاه پایان نامه های دانشگاه های تربیت مدرس تهران- دانشگاه تهران- علامه طباطبایی- الزهرا، بانک اطلاعات نشریات کشور و مجلات ایران، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نورمگز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) اطلاعات جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش مروری – اسنادی، به صورت مختصر دیدگاه دیویی در خصوص هنر، زیبایی، زیبایی شناسی و تدریس و یادگیری شرح داده شده است. بعد از انجام این کار، دلالت های دیدگاه هنری دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری را استنباط و استخراج نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فرایند تدریس و یادگیری، تجربه ای زیبایی شناختی است و باید به صورت زیبایی شناختی ارایه گردد: از دید دیویی برای این که فرایند تدریس و یادگیری، زیبایی شناسی باشد، باید این موارد را به کار برد: استفاده از مبانی علمی در فرایند تدریس و یادگیری؛ تدریس واحد داشتن؛ پرهیز از تقابل ها در تدریس؛ اتصال یادگیری با امور روزمره و اجتماعی؛ استفاده از عوامل روان شناسی مثل تخیل و عاطفه در فرایند تدریس و یادگیری؛ نگاهی زیبایی شناختی داشتن به شغل معلمی؛ استفاده از بازی در این فرایند؛ ضرورت صداقت و نظم برقرار کردن به صورت هنرمندانه.
پرسش هایی در باب «پرسشی در باب تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه هیدگر، ذات تکنولوژی جدید نوعی انکشاف است که آدمی را به تعرض به طبیعت فرا می خواند و از او می خواهد که طبیعت را در مقام منبع ذخیرهٔ انرژی نظم بخشد. در این نحو از انکشاف، وجود به محاق فراموشی می رود و خطر نیست انگاری و بی خانمانی، بشر جدید را تهدید می کند. از دیدگاه هیدگر، انسان معاصر با تأمل در ذات تکنولوژی می تواند از اسارت آن خارج شود و نیروی منجی ای را در آن بیابد. نیروی منجی بشر از نیست انگاری، همان هنر است که شعر عالی ترین مصداق آن است. راهی که هیدگر برای رسیدن به رهیافت های فوق پیموده است در سخنرانی 1954 او با عنوان «پرسشی در باب تکنولوژی» ترسیم شده است. در نوشتار حاضر از موانعی سخن خواهد رفت که در راه مزبور، مانع از رسیدن مخاطبِ هیدگر به نتایج فکری او در باب ذات تکنولوژی می شود و در ادامه از تمام هیدگرشناسانی که این نوشته را می خوانند خواسته (پرسش) خواهد شد که اگر امکان برداشتن این موانع وجود دارد، با برطرف کردن آنها راه تفکر هیدگر را از طریق پاسخ راه گشا به این پرسش ها، هموارتر سازند و اگر این موانع با امکاناتی که تفکر هیدگر در اختیار آنها قرار می دهد قابل کنار زدن نیست و راه تفکر او را بسته است، عقیم بودن راه هیدگر را در تأملاتش در باب تکنولوژی بپذیرند و اذعان کنند که از راهی که هیدگر ترسیم کرده است نمی توان به نتایج مختار او رسید.
بررسی نقش مایه گل لوتوس در هنر مصر، ایران و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ویژگی های نقشمایه گل لوتوس، جنبه تقدس آن در تمدن های ایران، هند و مصر، سیر تحول لوتوس در سه تمدن نامبرده و اسطوره های این سه تمدن را بررسی کرده است که نماد نیلوفرین دارند. در هر تمدن، این گل ویژگی خاص اسطوره ها و ایزدانی است که به گونه ای در تصویرها به صورت لوتوس متجلی شد هاند. لوتوس نمادی از ایزدانی چون اهورامزدا، آناهیتا و مهر در تمدن ایران؛ لاکشمی، ویشنو، برهما و بودا در تمدن هند و رع، هوروس، نفرتوم و آزیریس در تمدن مصر باستان است. زندگی در آب و حالت خاصی که در روییدن این گل وجود دارد، همچنین وجود ایزدانی در کنار لوتوس که قابل ستایش افراد بوده اند، به گونه ای سبب تقدس این گل شده است. روش انجام این تحقیق از طریق روش های توصیفی، تاریخی و در مواردی مقایس های صورت گرفته است. روش گردآوری اطلاعات نیز از طریق روش کتابخانه ای و با تکیه بر مراجع و منابع مکتوب و موجود انجام گرفته است. به نظر می رسد، این گل از مصر به ایران و آ نگاه به هند رفته و به مرور حالت بومی به خود گرفته است. با توجه به بررسی های انجام شده، می توان لوتوس را نماد نجابت، رشد معنوی، کمال و چرخه تولد و رشد انسان نامید.
تصویرپردازی از سیمای پیامبران در سینمای هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شخصیت های مقدس در آثار هالیوود به نحوی ظاهر می شوند که گاهی فاقد تقدس پیشین خود هستند. هدف این مقاله بررسی چگونگی تصویرپردازی از پیامبران در سینمای هالیوود به عنوان مهم ترین نظام تولید و توزیع فیلم در جهان از منظر تنزیه گرایی و تشبیه گرایی است. این مقاله به تحلیل نشانه شناختی چهار اثر سینمایی هالیوودی می پردازد که زندگی پیامبران را دستمایه خود قرار داده اند و عبارت اند از: ده فرمان، ملک داوود، آخرین وسوسه مسیح و مصائب مسیح. در این مقاله، ضمن تحلیل صحنه هایی منتخب از فیلم های یادشده، نحوه و کیفیت تصویرپردازی از شخصیت های مقدسی که در این آثار به نمایش درآمده اند، تحلیل شده است.
تبیین دلالت های دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی برای فرایند تدریس و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین دیدگاه زیبایی شناختی جان دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری است. در پژوهش حاضر، ما دو سوال داشته ایم: 1) زیبایی شناسی از دید جان دیویی چیست و دارای چه مؤلفه هایی است؟ 2) رابطه این مؤلفه ها با فرایند تدریس و یادگیری چگونه است؟ برای پاسخ گویی به این سوالات تحقیق از منابع کتابخانه ای متعدد به صورت فیش برداری و از پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی (نمایه ، پایگاه مقالات خارجی دانشگاه تربیت مدرس، پایگاه پایان نامه های دانشگاه های تربیت مدرس تهران- دانشگاه تهران- علامه طباطبایی- الزهرا، بانک اطلاعات نشریات کشور و مجلات ایران، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نورمگز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) اطلاعات جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش مروری – اسنادی، به صورت مختصر دیدگاه دیویی در خصوص هنر، زیبایی، زیبایی شناسی و تدریس و یادگیری شرح داده شده است. بعد از انجام این کار، دلالت های دیدگاه هنری دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری را استنباط و استخراج نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فرایند تدریس و یادگیری، تجربه ای زیبایی شناختی است و باید به صورت زیبایی شناختی ارائه گردد: از دید دیویی برای این که فرایند تدریس و یادگیری، زیبایی شناسی باشد، باید این موارد را به کار برد: استفاده از مبانی علمی در فرایند تدریس و یادگیری؛ تدریس واحد داشتن؛ پرهیز از تقابل ها در تدریس؛ اتصال یادگیری با امور روزمره و اجتماعی؛ استفاده از عوامل روان شناسی مثل تخیل و عاطفه در فرایند تدریس و یادگیری؛ نگاهی زیبایی شناختی داشتن به شغل معلمی؛ استفاده از بازی در این فرایند؛ ضرورت صداقت و نظم برقرار کردن به صورت هنرمندانه.
باغ ایرانی بر بنیاد شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از داستان های شاهنامه فردوسی از باغ،کاخ، شهر، ایوان و شارسان یاد شده که سیمای نخستین آنها در گذر زمان و دوران چندهزارساله دگرگونی هایی را پذیرفته است. این عناصر از محتوا و مفهوم نخستین خود به دلایل و عواملی که پرداختن به آن در مجال این گفتار نیست فاصله گرفته یا با حفظ پاره ای از جزئیات معنای عملکردی و مفهومی آن رنگ باخته، ولی هنوز نشانه هایی از جلوه های نخستین آن برجاست. به مدد پاره ای از گزارشات در تاریخ باستان و ادبیات ایرانی می توان چهره ای از مفهوم شهر یا باغ را در ایران در دوران آغازین پیدایش آن در ذهن ترسیم کرد. در این جستار با اشاره ای به چند گواه از این دست برای روشن کردن بهر کوچکی از آن پرداخته می شود.
یکی از منابع اصیل ایرانی که می توان از آن به پیدایش باغ و چهره نخستین یا نزدیک به آن دست پیدا کرد، گفتارهای حکیم فردوسی در شاهنامه اوست. هرچند در این نامه نامور پاره ای از رویدادها با جزئیات تمام گفته شده و خواننده خود را میان کارزار می بیند، در بسیاری از جای ها دوران درازی را کوتاه و یا در پوششی نهان داشته که بر پژوهندگان است، آن را از نهفت بیرون آورند و آشکار سازند. چه بسا گفتار فرزانه توس روشن است و سینه سینا می خواهد.
زیباشناسی فضای عمومی؛ هنر به مثابه ابزار یا ابزاری شدن هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
امروزه، خروج هنر از حوزه زیباشناسی، همگانی و حتی جهانی شده است. هنر، به هر صورتی که باشد، «ابزار» نمایش پروژه های توسعه شهری و سرزمینی شده و از طریق واردکردن هنرمندان در عرصه فرهنگ، به اجتماع نظم داده است. اگرچه هنر نقشی جذاب در جهت جلب خیل مردم و سرمایه گذاران ایفا می کند، اما در مقابل، سرزمین، شهر و فضای عمومی توسط هنر تغییر شکل می یابند، در ارتباط ملموس با هنر عمومی، زمینه ای یا «در محل»، حامل پیام زیباشناسانه می شوند و به این واسطه، ارتباط مخاطب را با فضای عمومی تغییر داده و با اعطای ابعادی فراتر از عملکرد صرف به آن، غنا می بخشند. همان گونه که هنر می تواند تغییر شکل دهد و اَشکال یا فضاسازی های جدید تولید کند، برگشت پذیری این فرآیند نیز می تواند این اطمینان را ایجاد می کند که هر حوزه ای در ارتباط ملموس با هنر قرار گیرد، حامل پیام زیباشناسانه خواهد بود. این اصل تعامل که به فضای عمومی هم بسط داده می شود، مولد نمودهایی نو از شهر است که گسترش کارکردها و کاربری هایی محسوس تر را در سطح شهر به دنبال دارد.
زیبایی شناسی در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در محافل آکادمیک، زیبایی شناسی به عنوان شاخه ای از فلسفه که به مطالعه پیرامون زیبایی و هنر می پردازد، مطرح است. به نظر صدرا زیبایی صورت یا امری تحسین برانگیز است.منشاء زیبایی جمیل مطلق است. لذت بخشی، ایجاد دوستی و عشق، اعجاب و تحسین برانگیزی از جمله آثار زیبایی بر روی نفس مُدرک اند. زیبایی امری عینی و آقاقی است. به نظر صدرالمتألهین زیبایی با وجود مساوقت دارد. پس از ویژگیهای وجود، مثل اصالت داشتن، مشکّک بودن،... برخوردار است. منشأ هنر در نزد صدرالمتألهین، مظهر برخی اسم های حق تعالی مثل احسن الخالقین و مصوِّر بودن، عشق هنرمندان به تزیین آثار و... است. خیال مبدأ قریب همه آثار هنری است. صدرالمتألهین از قوه خیال و متخیّله بحث می کند که در آفرینش هنری، نقش مهمّی ایفا می کنند. ایشان معتقد به وجود عالم خیال منفصل است که انسانهای عادی در هنگام خواب و دیدن رؤیا، با آن مرتبط می شوند و عرفا در بیداری و در حالات مکاشفه، انسانها می توانند مشاهدات خود از عالم خیال منفصل را در قالب های هنری بریزند.
هنر ادبی و ادبیات هنری
حوزه های تخصصی:
هنر و ادبیات، دو شکل از آفرینش است که از دیدگاه زیبایی شناسی به هم پیوسته اند. هنر گاهی شکل زیباشناسانه خود را تغییر می دهد که این تغییر شکل می تواند از راه بازسازی زبان، فهم و دریافت صورت گیرد. در نگرشی می توان ادبیات را هنر نامید، وقتی اثر ادبی ویژگی های منحصر به فرد اثر هنری را با خود دارد، یعنی اثری که خلق شده و تکرارناپذیر است؛ چرا که ادبیات و هن ر بیان گر احساس و عواطف هنرمند است و احساس و عاطفه پدیده ای است که آن را به راحتی نمی توان بازگو و تکرار نمود. آفرینش هنری نوعی الهام است که با عقل و منطق درک نمی شود.
می توان گفت که زیبایی و جمال در هنرها یکسان است و هنر نقاشی، موسیقی و شعر رابطه ای نزدیک دارند؛ زیرا از روح انسان سرچشمه می گیرند و با ماده چندان ارتباطی ندارند. این پژوهش نیز به بررسی ارتباط و اثرپذیری متقابل ادبیات و هنر پرداخته است.
بررسی دستاوردهای علمی و فرهنگی شاهرخ تیموری
حوزه های تخصصی:
در زمان حکومت شاهرخ، پادشاه علم دوست و هنر پرور حکومت تیموریان به دلیل صلح و ثباتی که در مناطق تحت حکومت وی بوجود آمد، زمینه برای رشد و شکوفایی بسیاری از مظاهر فرهنگی بوجود آمد. شاهرخ همچنین در این میان با فراهم کردن بسیاری از امکانات فرهنگی و آموزشی بستر مناسبی را برای رونق علم و فرهنگ بوجود آورد. در این مقاله به اقداماتی که توسط شاهرخ و فرزندانش در زمینه فرهنگ و آموزش انجام شده است می پردازیم. این اقدامات شامل ساخت مراکز مختلف فرهنگی و آموزشی و حمایت از این امور می باشد. همچنین به اقداماتی نظیر جمع آوری و فراخواندن هنرمندان و دانشمندان به هرات پایتخت تیموریان، که ابتدا توسط تیمور و سپس جانشینانش دنبال شد، اشاره می کنیم و در نهایت به آثار و نتایج این اقدامات می پردازیم.
نقش انقلاب صنعتی درتحولات صنایع دستی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صاحب نظرانی که هنرها و صنایع ایران را موضوع تحقیق قرار داده اند، از "" انقلاب صنعتی"" به عنوان فصل تغییر در نگاه انسان به امور مختلف مادی و فرهنگی نام برده اند؛ دورانی که در آن زمینه ی ظهور مجموعه ی گسترده ای از اختراعات، اکتشافات، ابداعات و ابتکارات فراهم آمد، و در نتیجه، حجم انبوهی از کالاهای تولیدی سرزمین های غربی روانه ی بازارهایی شد که تا آن زمان کالاهای مورد نیاز مردم را به روش سنتی تأمین می نمودند. این که ظهور این پدیده تا چه میزان هنرها و صنایع ایران را تحت تأثیر قرار داده، پرسشی است که در پژوهش حاضر تلاش گردیده به اختصار بدان پاسخ گفته شود. نتایج مطالعات حاضر بر روی هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران، در دو مقطع زمانی مقدم و مؤخر بر انقلاب صنعتی روشن ساخت که در این ره گذر چند وضعیت کلی برای صنایع دستی ایران پیش آمد: گروهی از آن ها دچار استحاله گشتند و به طورکلی به صورت مدرن تولید شدند؛ دسته ای دیگر بیش از پیش درعرصه ی رقابت تاختند و پررونق و مقتدرانه به حرکت خود ادامه دادند؛ شماری به فراموشی سپرده شدند و از ادامه ی حیات باز ماندند؛ تعدادی با کم رونقی مواجه شدند؛ برخی نیز با حفظ اصالت و سنت، تغییراتی پذیرفتند و به بقای خود ادامه دادند .
تبیین و مقایسه رویکرد انتزاعی کانت و رویکرد انضمامی علامه جعفری (ره) به تربیت زیبایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین چیستی زیبایی و متناظر با آن استنتاج دلالت هایی در باب تربیت زیبایی شناختی از منظر کانت و علامه جعفری (ره) هست. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل محتوا و روش تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که کانت با تعریف زیبایی به عنوان «رضایت همگانی، ضروری و فارغ از مفهوم، علاقه و غایت» از طرفداران نظریه ذهنیت گرایی، و علامه جعفری (ره) با تعریف زیبایی به منزله «نمود نگارین و شفاف کشیده شده بر روی کمال که وابسته به دو قطب درون ذات (ذهن) و برون ذات (عین) است.» در شمار طرفداران نظریه رابطه ای محسوب می شوند. بر اساس تلقی کانت از امر زیبا، تربیت زیبایی شناختی از نوع سکولار مترصد پرورش نگرش زیبایی شناختی، فاقد کارکرد شناختی و معطوف به فرم هست. این در حالی است که طبق برداشت علامه جعفری (ره) از زیبایی، تربیت زیبایی شناختی از نوع دینی، مترصد کمال، واجد کارکرد شناختی و معطوف به حیات معقول است. هر یک از رویکردهای تربیت زیبایی شناختی مذکور در معرض نقدهایی واقع شده اند که از آن جمله می توان به مخاطب محوری و اصالت بخشی به ویژگی های فرمی دیدگاه کانت و ماهیت هنجاری، فردی، غیرقابل آموزش و دشواری تحقق دیدگاه جعفری اشاره کرد.
بررسی انتقادی نهاد موزه؛ با ابتنای بر اندیشه ها ی پدیدارشناسانة موریس مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موریس مرلوپونتی فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی است که در یک سلسله از مقاله ها و گفتارها آثار هنری و مفاهیم مرتبط با حوزة هنر را با به کاربردن روش پدیدارشناسی مورد تأمل قرار داده است. او با توجه به ادبیات موجود در این زمینه و پیشینة پدیدارشناسانة بحث در باب هنر سعی دارد بر بحث ادراک و رابطة آن با هنر تأکید کند، و نقش هنر را از منظری نو و با تأکید بر مفهوم در–جهان–بودن ارزیابی نماید. مرلوپونتی بر اساس مفاهیمی چون حیث التفاتی، تجربه های زیسته ، سبک هنری،
پی افکنی می کوشد به تبیینی تازه از هنر اهتمام ورزد. از آنجا که موزه بر اساس تاریخ خود تا حدّ بسیاری توانسته است نسبت وثیق و عمیقی با پدیده های هنری برقرار نماید، در اندیشه های مرلوپونتی مورد تأمل و مداقّه قرار گرفته است.
این مقاله بر بنیان و مدار این پرسش استوار است که نسبت تجربه های زیستة هنرمند و موزه چگونه است و دوام و قوام آن ها در این محیط فرهنگی-هنری چگونه می تواند باشد. پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسانه و با ابتنای بر اندیشه های حیات باورانة مرلوپونتی بر آن است که به تحلیل انتقادی جایگاه موزه اهتمام ورزد و نشان دهد که معنای نگاهداری و پی افکنی پدیدارشناسانه با معنای موردنظر در نهاد موزه دارانه بسیار فاصله دارد و این پرسش را پیش رو بگذارد که موزه ها تا چه اندازه در ادعای خود مبنی بر نگاهداری صادق اند و صداقت آن ها تا چه اندازه تحت تأثیر سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی و همچنین ماهیت خود آن ها به مثابه ی سردخانه های فرهنگ به چالش گرفته می شود.
ماهیت هنر و نسبت و مناسبات آن با فطرت و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر، نسخه دوم خلقت و نسخه سوم هستی است؛ چراکه هنر، بازآفرینی حقایق است، پس از سنخ خلقت است؛ بنابراین فطرت انسان با دین و هنر الفتی ذاتی دارد و هم از این رو میان دین و هنر نیز همگونگی ها و مناسبات بسیاری هست. تعریف دین و هنر، تقسیم جوهری و صوری هنر، تبیین نسبت ها و مناسبات این دو مقوله، موضوع این مقال است.
«فقهِ هنر» در دو نگاه جامع و تعیّنات موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله هنر از پدیده های مهم در زندگی بشر است که احکام آن باید در دانش فقه به صورت منضبط استنباط شود. در فقه به دو صورت می توان موضوع هنر را به تصویر کشید: گاه با نگاهی جامع و فارغ از تعینات هنری و گاه با نگاه و تمرکز بر موارد خاص. در نگاه جامع، آنچه مهم است، استخراج اصل اولی این پدیده است. بر اساس اَسناد شرعی، حکم اولی آن استحباب است؛ پس از تحلیل و بررسی آن دسته از مصادیق هنر که در فقه مورد اشکال واقع شده، روشن می شود جهت اشکال، عناوینی غیر از عنوان هنر است و این عناوین گاه با هنر مقارن و گاه مفارق با آن است.