مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
هنر
حوزههای تخصصی:
مدون ترین اندیشه های دوره باستان درباره زیبایی شناسی در آثار افلاطون دیده می شود. زیبایی و هنر از نظر او، ارکان اصلی تربیت اند. افلاطون در موضوع زیبایی به دنبال خاستگاه عینی زیبایی است؛ چیزی که همه زیبایی ها از آن برخوردارند. به باور او، بیان ماهیت زیبایی دشوار است و موفقیت در این زمینه، امکان فهم زیبایی آفریده های انسانی راآسان خواهد کرد. او در تحلیل و بیان حقیقت زیبایی، آن را تناسب و هارمونی، انطباق با فرهنگ یونان، سودمندی و لذت نمی داند؛ بلکه زیبایی را امری فراحسی و عینی می داند که نهایت سیر سالکان و زیبایی ها به آن می انجامد و چنین زیبایی سرمدی، مطلق و فی نفسه و همان ایده و منشأ زیبایی است که به عالم مثل تعلق دارد و اشیای زیبا به اندازه بهره مندیشان از آن، زیبا هستند. او در تحلیل زیبایی به عشق نیز توجه دارد و در مقوله هنر نیز هنرها را تقلید از روگرفت می داند.
«حکمت زیبایی» بر اساس فلسفة صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«زیبایی» یکی از حقایق عالم است که از آغاز تولد در وجود آدمی نهفته است. فیلسوفان غربی از دوره باستان تاکنون تأملاتی در خصوص «زیبایی» داشته اند؛ اما حکمای اسلامی به طورمستقل، کمتر درباره زیبایی نظرورزی کرده اند. این در حالی است که با اتکا به آموزه های حکمت اسلامی می توان «زیبایی» را تبیین و تحلیل کرد. بی گمان با واکاوی «زیبایی»، گامی مهم در تولید و تأسیس علم هنر اسلامی برداشته شده است. این مقاله در صدد است با عنایت به حکمت اسلامی به ویژه آموزه های حکمت متعالیه به تحلیل«زیبایی» بپردازد.
در بارگاه خیال و کارگاه زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان و کلام، گوهر اساسی خلقت و خلاقیت به شمارمی آید. زبان در این عرصه نه به عنوان نهاد اجتماعی مورد نظر زبان شناسان، بلکه به عنوان نهادی که شالوده جهان بر آن بنا شده، ساحتی فراتر از واژگان و قواعد صرف و نحو را در بر می گیرد. در این شیوه اندیشیدن، زبان در حکم بستری برای خلقت و خلاقیت به شمار آمده و هستی همچون «کنش کلامی» حضرت حق تعالی قابلیت ظهور و بروز یافته است. در این تعریف از زبان، گوهر زبان با وجود نسبت می یابد و از راه زبان، انکشاف و گشودگی وجود پدید می آید. تخیل که گوهر خلاقیت به شمار می آید، تا زمانی که جنبه مادی نگیرد، رؤیاگونه است که به اسم «الباطن» تعلق دارد و با تعین خارجی آن به تصاویر هنری تبدیل می شود. درحقیقت، تخیل از گونه هستی است که با میانجی گری زبان در بارگاه خیال شیئیت می یابد. تخیل دارای مرتبه و سلوک خاص خود است و مراتب این سلوک خیالی، تضمین کننده پیدایش انواع هنرهاست. نوشتار پیش رو، رهیافتی معرفت شناختی به موضوع کلام الهی، آفرینش در بستر زبان، عنصر تخیل و انواع آن و جایگاه آن در خلقت هستی و ارتباط آن با خلاقیت های ادبی- هنری دارد.
پژوهشی در نقوش و نشان های نمادین و اساطیری مشترک در ایران و هند (با تکیه بر مطالعات سنگ نگاره ها و گچ بری های دوره ی ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و هند دارای مشترکات فرهنگی هنری بسیاری می باشند؛ این اشتراکات را می توان نتیجه ارتباط گسترده و همزیستی تاریخی این دو تمدن بزرگ دانست. در این پژوهش سعی برآن است با تکیه بر نقوش و نشان های نمادین و اساطیری موجود در سنگ نگاره ها و گچ بری های دوره ی ساسانی و مقایسه ی آنها با نقوش نمادین موجود در هنر هند، نقوش و نشان های نمادین و اساطیری مشترک در این دو تمدن بررسی و ارزیابی شود. نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت از نوع تحقیقات تاریخی به شمار می رود آشکارا نشان می دهد: در غالب مفاهیم و بازنمایی ها در هر دو تمدن، یک هدف مشترک دنبال می شود و آن مبارزه در مقابل نیروهای شیطانی و اهریمنی است. نقوش و نشان های نمادین و اساطیری بکار رفته در ایران و هند را می توان در ارتباطی تنگاتنگ با اعتقاد و مذهب آن روزگار دانست که تعدادی از آنها همانند گراز و شیر در کالبد خدایان و ایزدان تجلی یافته اند.
تأثیر سبک خراسانی بر نگارگری ایرانی
حوزههای تخصصی:
احساس، زبان مشترک انسان هاست و ادبیات و هنر، زبان بیان احساس؛ ادبیات زبان گفتار و نوشتار است و هنر بازگوکننده آن به روایت تصویر. طبیعت بهترین و آموزنده ترین تصویر برای شاعران و هنرمندان است. در سبک خراسانی، به ویژه در شاهنامه، اشعار رودکی، سخن منوچهری، خمسه نظامی و... عناصر طبیعی، الهام بخش شاعران در سروده ها می باشند که در سایر سبک ها کمتر با آن روبرو هستیم. پیوند ادبیات و نقاشی امری غیرقابل انکار است و اجزای این پیوند را در سبک خراسانی و مکتب نگارگری هرات به عالی ترین شکل خود می بینیم. می توان گفت که زیبایی شناسی ادبی هنری، نه تنها با سبک خراسانی آغاز می شود، بلکه در این سبک به ع الی ترین درجه نیز می رسد. کتابت، معماری، نگارگری، نقاشی قهوه خانه ای و... از نمونه هایی تکامل یافته در اثبات این فرضیه است که سبک خراسانی، مادر ادبیات تصویری فارسی است.
بررسی رابطه هنر و دین از منظر سیدحسین نصر و سیدمرتضی آوینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دین و هنر از آغاز تاریخ همراه و هم عنان هم بوده اند. هنر را با محتوای فرامادی و هویت آسمانی آن، نمی توان جدای از دین فرض نمود. به همین دلیل، رابطه میان آن دو همواره چالش برانگیز بوده است. اندیشمندان و متفکران مسلمان، تلاش زیادی برای بررسی ارتباط میان این دو انجام داده اند. هدف از این مقاله بررسی و مقایسه رابطه دین و هنر از منظر سیدحسین نصر و شهید آوینی می باشد. این مقاله تلاش دارد با بررسی مبانی این دو اندیشمند، دیدگاه های آنان را در این موضوع بیان کند. سیدحسین نصر، با توجه به تعریفی که از سنت و حکمت خالده دارد، تلاش کرده است منشأ هنر اسلامی را مطابق با تعریف سنت، ریشه در آموزه های وحیانی بداند. بر همین اساس، به هنر قدسی اعتقاد دارد که درون هنر سنتی است. شهید آوینی نیز با تأثیرپذیری از فردید و هایدگر، مکتب انتقادی فرانکفورت و به طور جدی تر نگاه حکمی و عرفانی امام خمینی ره، رویکرد جدیدی را در عرصه هنر در ایران پایه ریزی می کند.
بررسی جایگاه علم و هنر در دربار امیر تیمور گورکانی
حوزههای تخصصی:
در فاصلهٔ مرگ ابوسعید ایلخانی(در سیزدهم ربیع الاول ۷۳۶ ه. ق. / سی نوامبر ۱۳۳۵ ) تا ظهور تیمور(۷۸۱ ه .ق.) اوضاع ایران آشفته و قدرت ها و سلسله های کوچک و بزرگ و امرای محلی در شهرهای مختلف به قدرت رسیدند، با استفاده از همین اوضاع آشفته تیمور توانست قدرت را به دست بگیرد و طی لشکرکشی های بعدی بنیان حکمومت تیموریان را در ایران بنا نهد. با توجه به اینکه بیشتر اوقات تیمور صرف لشکرکشی به سرزمین های مختلف میشد، اما وی دوست دار علما و دانشمندان بود و نتیجه ی آن اجتماع بسیاری از دانشمندان در دربار او و تبدیل شدن سمرقند به مرکزی علمی و مذهبی مشرق زمین بود. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی-کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی قدرت یابی حکومت تیمور پرداخته و جایگاه هنرمندان و دانشمندان را در دربار مورد بررسی قرار می دهد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که علی رغم این جنگ ها و یورش های تیمور که از او در تاریخ مانده وی به هنرمندان و دانشمندان علاقه مند و بسیاری از آنان را به دلیل مهارت آنان به سمرقند کوچ داد و در دربار او از ارج و قرب زیادی برخوردار بودند.
بررسی رابطه اخلاق و هنر از نگاه افلاطون و کانت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
برخی متفکران معاصر همچون انسکوم، گیچ و فوت با نگاه به نظریات ارسطو در باب اخلاق، مکتب فلسفی جدیدی تحت عنوان فضیلت گرایی نوارسطویی خلق کردند که به واسطه آن بتوانند مسائل اخلاقی در دوران معاصر را حل کنند. فیلیپا فوت یک واقعگرای اخلاقی تمام عیار است و در این مقاله سعی می کنیم به بررسی دیدگاههای وی در این باب بپردازیم؛ به همین دلیل ابتدا تعریفی از واقعگرایی اخلاقی در دوران معاصر و مؤلفه های مختلف آن ارائه خواهیم دادیم. واقع گرایی اخلاقی دارای چهار مولفه متمایز می باشد که هر نحله واقع گرایی ممکن است یکی از این مولفه های چهارگانه را بپذیرد و دیگری را رد کند؛ اما فوت به هر چهار مؤلفه باور دارد.
فوت واقعگرایی خود را تحت نظریه هنجارمند بودن طبیعی مطرح می کند، به این معنی که هنجارهای اخلاقی را باید از طبیعت گونه ای که فرد به آن تعلق دارد استخراج کرد و رفتار افراد آن نوع را با توجه به ویژگی های طبیعی آن نوع مورد قضاوت قرار داد.
نقش سلطان ابراهیم میرزا در روند هنر عصر صفوی (۹۶۳ تا 984 ق/۱۵۵۶ تا 1576 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آغاز قرن 10 ق/16م، سرزمین ایران تغییرات گوناگونی را در عرصه سیاست و اجتماع و اقتصاد تجربه کرد. تغییراتی که با روی کار آمدن سلسله صفویه و بر تخت نشستن شاه اسماعیل اول در سال 907 ق/1051 م، به تدریج رخ داد و سلسله صفوی را طلایه دار ورود ایران به دوره مدرن کرد. در بررسی تاریخ عصر صفوی، فرهنگ و هنر از جمله عرصه هایی است که شایسته توجه و امعان نظر فراوان است. شاهان و شاهزادگان سلسله صفوی برای هنر و هنرمندان اهمیت و جایگاه درخور توجهی قائل بودند و بیشتر آن ها به عنوان افرادی هنرمند و هنردوست و هنرپرور در تاریخ ایران شناخته شده اند. شاهزاده سلطان ابراهیم میرزا صفوی از جمله شخصیت های برجسته عرصه فرهنگ و هنر عصر صفوی بود. او تحت تاثیر تربیت دوران کودکی و حضور در دربار مهذّب و هنرپرور شاه تهماسب، به مراتب والای هنر و ادب دست یافت و به دنبال انتصاب به حکومت مشهد، ذوق و توان و آموخته های خود را از طریق حمایت بی شائبه و همه جانبه از هنرمندان و هنردوستان به وجهی نیکو به نمایش گذاشت. ابراهیم میرزا از این طریق، روحی تازه ای در کالبد هنر عصر صفوی دمید؛ تا آنجا که دربار ایالتی مشهد و کتابخانه سلطنتی این شهر تحت سرپرستی شاهزاده ابوالفتح سلطان ابراهیم میرزا، به مدت تقریبی دو دهه، در عرصه هنرآفرینی و هنرپروری در شمار طلایه داران بود. هفت اورنگ جامی مهم ترین دستاورد کارگاه ایالتی مشهد و نمایانگر تلاش و اشتیاق ابراهیم میرزا در حمایت از هنرمندان و ایجاد آثار هنری نفیس و ارزشمند بود.
حسابداری، علم یا هنر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از تعاریف ارایه شده برای حسابداری حتی در مراجع و منابع معتبر و رسمی نیز عموماً بر هنر بودن حسابداری تاکید دارند تا علم بودن آن. برای نمونه انجمن حسابداران رسمی امریکا در بولتن شماره 1 واژه شناسی خود، حسابداری را هنر ثبت، طبقه بندی و تلخیص رویدادهای مالی تعریف می نماید. براستی حسابداری علم است یا هنر؟ اگر حسابداری هنر است، علم چه ویژگی دارد که حسابداری فاقد آن است؟ اگر حسابداری علم باشد پس به نظر می رسد برخی از تعاریف ارایه شده صحیح نباشند. به طور کلی، آیا علم یا هنر تعریف کردن حسابداری موجب بروز تفاوت می گردد؟ بسیاری از صاحبنظران از تعریف علم یا هنر طفره رفته اند و تعاریف مطرح شده توسط برخی از صاحبنظران نیز مورد اجماع قرار نگرفته است. در این نوشتار ابتدا برخی از مهمترین تعاریف و ویژگی های علم و هنر بیان و در ادامه این موضوع که حسابداری علم است یا هنر، مورد بررسی قرار می گیرد. در نهایت نتیجه می گیریم که نباید دچار علم باوری شد؛ آنچه اهمیت وافر دارد سودمندی حسابداری و ماحصل آن است. با این حال در نظر گرفتن حسابداری به عنوان علم یا هنر به معیار و ویژگی های تعیین شده بستگی دارد.
ظرفیت های تمدنی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با هدف نفی هرگونه ستمگری و ستم کشی و استقلال در زمینه های مختلف در اصولی چند، مؤلفه ها و شاخص های فرهنگی و تمدنی را برشمرده است و دولت را در جهت تحقق آنها وظیفه مند کرده است. بازشناسی این ظرفیت قانون اساسی، نه تنها ممتاز بودن آن را از این جهت پیش چشم جهانیان می نمایاند، بلکه می توان آن را به عنوان الگویی مناسب برای کشورهای اسلامی، به ویژه کشورهایی که در پی بیداری اسلامی و درصدد تدوین قانون اساسی جدید هستند، مطرح کرد. بر اساس عناصر نهفته در فرهنگ و تمدن، به طور کلی مهم ترین عناوین مرتبط با این موضوع در قانون اساسی عبارت است از: علم، هنر، صنعت، باورها و اعتقادات ملی و دینی.
هنر به مثابه برون شو از گشتل تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
در مقاله «پرسش از تکنولوژی» هایدگر مدعی می شود که هنر نیرویی منجی است که ما را از تکنولوژی نجات می دهد، اما اینکه چگونه و بر چه مبنایی امری همچون هنر می تواند نیروی منجی از تکنولوژی باشد، در آن مقاله مکتوم می ماند. مقاله متأخر از بسیاری آثار دیگر هایدگر است که با موضوع مرتبط هستند؛ آثاری مانند «سرچشمه اثر هنری»، «درس گفتارهای نیچه»، «افادات به فلسفه»، «ساختن سکنا گزیدن اندیشیدن» و... شاید به دلیل همین تأخّر و توضیح بنیادهای تکنولوژی و هنر در آثار پیشین است که هایدگر از توضیح جزئیات نسبت بین این دو در مقاله «پرسش از تکنولوژی» صرف نظر کرده است. واقع آن است که بازسازیِ نسبت هنر و تکنولوژی بدون تأمل در بیشتر آثار پس از چرخش هایدگر ناممکن می نماید. مقاله پیش رو کوششی در جهت چنین بازسازی ای است.
در این مقاله نسبت هنر و تکنولوژی از دیدگاه هایدگر در دو جهت قرابت ماهوی در عین تفاوت بنیادین تأمل و بازسازی می شود.
کاربست دیوارنگاری شهری در دستیابی به منظر شهری انسانگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر جامع ترین مجموعه از دستاوردهای بشر در طول تاریخ است که از حاصل جمع آثار او در عرصه های فرهنگ، معماری، صنعت، هنر، ارتباطات اجتماعی، دانش، اخلاق و سیاست به وجود آمده است. منظر شهری با این وصف می تواند مبیّن کیفیت ارتباط این عرصه ها با یکدیگر و افاده معنای آن ها در کالبد شهری باشد. هنرهای شهری در پدیدارشدن منظر شهری همچون زمینه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن نقشی بسزا دارند. پژوهش حاضر با این فرض که هنر به عنوان یکی از متنوع ترین و غنی ترین سرمایه های معنوی جوامع، می تواند در پیدایش منظر انسان گرا در شهرها ایفای نقش کند، با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و درصدد پاسخ به «چیستیِ» کارکردهای هنرهای شهری در رابطه با منظر شهری و «چگونگیِ» ایفای نقش دیوارنگاری شهری در دستیابی به منظر شهری مطلوب و انسان گرا است. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ هنرهای شهری هم بر رویکرد عینی منظر شهری و هم بر رویکرد ذهنی آن تأثیر می گذارند و ظرفیت های این هنر به طور بارز در خصوصیات بنیادین منظر شهری شامل «خوانایی»، «هویت مندی» و «زیبایی» اثرگذار است. کارکردهای ده گانه شناسایی شده هنر دیوارنگاری در منظر شهری در تحقق خصوصیات منظر مطلوب شهری دخالت دارند و کاربست این تأثیرات در خوانایی منظر شهری و هویت مندی آن، بیش از زیباسازی شهری است. این مسئله نشان دهنده تأثیرات عمیق و پایدار دیوارنگاری در منظر شهری است که حکایت از اعمال اثر هنر از طریق صورت و سیمای شهر، بر لایه های ذهنی آن دارد.
پیوندهای هنر و سیاست در عصر قاجار و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی تاریخ هنر عصر قاجار افزون بر عناصر زیبایی شناختی آن، فرایندهای اجتماعی، تاریخی و سیاسی مؤثر در شکل گیری این آثار نیز باید مد نظر قرار گیرند. این گونه بررسی ها به هیچ وجه از ارزش آثار هنری نمی کاهد، بلکه سهم عناصر فرازیباشناختی را در آثار هنری نشان می دهد. شواهد تاریخی عصر قاجار نمودهایی از تأثیر سیاست در هنر این دوران به ویژه سیاستگذاری های نخبگان حکومتی 1را بر ما آشکار می سازد. عناوین مناصب دولتی، فرامین، اعلان ها، بخش نامه های حکومتی و مضامین سیاسی آثار هنری شاهد این مدعاست. در نیمة دوم حکومت قاجاریه، رشد اندیشه های نوگرایی، فضایِ گفتمانی تازه ای را پدید آورد که این تحول گفتمانی تأثیر بسزایی در ظهور سبک های هنری و پیدایی سبک های تلفیقی داشت. توجه به تعاملات هنر و سیاست و تحلیل عوامل مؤثر در شکل گیری آثار هنری از جمله موضوعاتی است که کمتر مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته ؛ به طوری که در میان عوامل تأثیرگذار بر خلق آثار هنری، سیاستگذاری های حاکمیت نقش تعیین کننده ای را ایفا کرده است. دو پرسش اساسی که مقالة حاضر در راستای پاسخگویی به آن شکل گرفته، چگونگی مناسبات هنر و سیاست در عصر قاجار و عوامل مؤثر بر این مناسبات است. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، نحوة برخورد نخبگان حکومتی با هنرمندان، آثار هنری و پیامدهای ناشی از آن را مورد بررسی قرار دهد. این نوشتار نیز در بُعد نظری از مناسبات دانش و قدرت در اندیشه میشل فوکو الهام گرفته است. لذا بنا بر نظریه و دیدگاه فوکو در مناسبات دانش و قدرت، روابط هنر و سیاست مورد تحلیل واقع شده است. دستاوردهای این پژوهش نشانگر تعاملات سیاست و هنر در قالب حمایت های سیاست از هنر و در مواردی نیز تقابل هنر و سیاست است که نمودهای این تقابل را در مضامین انتقادی آثار هنری می توان یافت.
بررسی ویژگی های مشترک شعر سبک هندی و مینیاتور مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر، به مثابه روح زمانه و بازتاب نگاه خاص هنرمند به پیرامون خود، زبان وطرز بیان خاصی برای انعکاس دیدگاه خود دارد. ظهور هنرهای گوناگون با ساختاری مشترک در هر عصر، بازتاب نگاه و اندیشه ذهنی ساختاری مشابهی میان آفرینندگان و هنرمندان آن است. گرچه بن مایه هر کدام از هنرها از ادبیات تا موسیقی عناصر مجزا و خاصی برای ارائه می طلبد؛ گاه در میان هنرهای گوناگون یک دوره اجتماعی، میتوان ساختار و سبک مشابه و مشترکی مشاهده کرد. یکی از دوره های مهم و تاثیرگذار هنر ایران یعنی عصر صفوی )قرن 11 هجری، قمری( محمل مناسبی برای بروز شباهت های ساختاری میان دو هنر این دوره یعنی شعر )معروف به سبک هندی( و مینیاتور آن )مکتب اصفهان( فراهم آورده است؛ تا آنجا که می توان شباهت سبکی یکسان و غیرقابل انکاری را میان دو هنر یاد شده قائل شد. بر این اساس در مقاله حاضر، با تکیه بر ادبیات و ویژگی های سبک شناسانه شعر سبک هندی به مقایسه آن با مینیاتور همان دوره پرداخته شده است. پس از بررسی ویژگیهای موردنظر و انطباق آن با وجوه زیرساختی در مینیاتور،در نهایت به نظام مندی مشترکی میان دو هنر دست یافتیم. غلبه مضمون بر موضوع دربرابر خط بر رنگ و غلبه محور جانشینی از جمله موارد مشابه ساختاری میان دو هنر مورد نظر است که به آن پرداخته شده است.
طره خط و دندانه ی شعر (نظری بر جایگاه و هنر شاعران خوشنویس ایرانی دربار پادشاهان گورکانی هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعری و خوشنویسی از جمله ارجمندترین و ممتازترین فنون و هنرهای رایج در میان ایرانیان هستند. هنرمندان خوشنویس با به کارگیری مفاهیم ارزشمند نظم فارسی در قالب نوشتاری زیبا، آثار هنری منحصر به فردی را خلق نموده اند که به دلیل برخورداری از هماهنگی میان محتوا، حروف نگاری و تزیین در شمار فاخرترین نمونه های هنر ایرانی قرار دارند. توفیق گسترده ی هنرمندان ایرانی در خلق این آثار، نه تنها در ایران دوره صفوی نام و آوازه ی درخشانی را برای آنان به ارمغان آورد، بلکه سبب جلب توجه و علاقه ی حاکمان گورکانی هندوستان به این امر نیز گردیده و آن ها با فراهم آوردن زمینه ی مهاجرت هنرمندان زبده ی ایرانی به هند، فرهنگ و هنر ایران را در شبه قاره ی هند رواج دادند. در میان این هنرمندان مهاجر تعدادی از باذوق ترین شاعران ایرانی حضور داشتند که علاوه بر برخورداری از قریحه خوش ادبی از استعداد خوشنویسی نیز بهره مند بودند. اهمّیّت تاریخی مهاجرت این هنرمندان در گسترش ادب و هنر ایرانی در شبه قاره هند، سبب گردیده تا این موضوع در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق که به شیوه ی توصیفی و تحلیلی، با تکیه بر منابع تاریخی و اسناد باقی مانده تدوین شده، حضور شاعران خوشنویس در دربار گورکانیان هند مورد توجه قرار گرفته است.
منشاء هنر از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین بیش از سایر فیلسوفان مسلمان به بحث و نظر از منشأ هنر و آفرینش هنری می پردازد. به نزد او، خلیفه الهی بودن انسان، عرضه شدن هنرها به انسانها در عوالم ونشئه های پیشین آفرینش، الهام، گرایش های غریزی بویژه میل به عرضه و به نمایش گذاشتن آثار و خلاقیت ها، میل به اتمام و اِکمال آثار و آفرینش ها، میل به تزیین و زیباسازی آثار و تجلیّات طائر قدسی از جمله منشاء های هنر است. این مقاله می کوشد با تکیه بر اشارات پراکنده صدرا در مواضع مختلف او، به بازسازی نظریه او در باب منشأ آفرینش هنری بپردازد که در این میان مفهوم محوری خیال است و منشاء قریب همه آثار هنری محسوب می شود؛ به گونه ای که بر اساس علم النفس صدرایی دو قوّه خیال و متخیّله نقش اساسی در آفرینش هنری دارند. قوایی که در پیوند با دریافت خاص از انفصال صور خیالی قرار داشته و دیدگاه متمایز او را از ابن سینا شکل می دهد.
بررسی آراء و اندیشه های فقهی امام خمینی پیرامون هنر اسلامی
امروزه مقوله هنر، از مقولاتى است که با نظام حساسیت ها، تمایلات مردم و اجتماع رابطه کاملا محسوسى را ایفا کرده و در حقیقت جهت دهى فرهنگى در بسیارى از ابعاد معیشت فردى و اجتماعى آنان، ناشى از القائات مقوله ى هنر مى باشد. هنر اسلامی نیز یکی از چشمگیرترین و درخشان ترین جریان های تاریخ هنر است که توجه بسیاری از پژوهشگران و نظریه پردازان فرهنگ و هنر را به خود جلب کرده است.. بررسی های بعمل آمده حاکی از آنست که امام خمینی معتقدند که نه تنها میان اسلام و هنر تعارضی نیست که اسلام منهای هنر و زیبایی، اسلام ناقص است. این دیدگاه با نظریات استاد مطهری همخوانی دارد. همچنین ایشان نگاه متحجرانه به مقولات و پدیده های هنری ندارند که بطور کلی آنها را رد و تعطیل نمایند بلکه با توجه به دخالت و عنصر زمان و مکان، مقتضیات و مصالح استفاده از این دو وسیله را برای تبلیغ دین بسیار مؤثر می دانند اما شرط اساسی این نقش مؤثر را، مطابقت با اصول اعتقادی دینی و اخلاقیات انسانی قرار می دهند. روش این پژوهش به صورت توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای می باشد. گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای بوده است و اطلاعات مورد نیاز از طریق فیش برداری گردآوری شده است.
نقش هنری – اقتصادی بازار فرش دستباف تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز و بازار سنّتی فرش آن از جمله مراکز مهم تولید و صادرات قالی هستند. بازار فرش تبریز به لحاظ ارزش معاملات و نیز به لحاظ سهم بالای فرش در سبد صادرات غیر نفتی ایران، همچنین به لحاظ ارزش هنری، فرش های مورد معامله در آن از اهمیت فوق العاده ای بهره مند است. در تحقیق حاضر، شهر تبریز و ویژگی های قالی های این منطقه و مراکز مهم عرضه این هنر و صنعت چون سراها و تیمچه های معروف بازار سنّتی فرش تبریز مطالعه شد و انوع فرش های ارائه شده در آن ها معرفی شد. هدف از این مطالعه، بررسی و شناخت بازار فرش سنّتی تبریز- یکی از قطب های فرش ایران- و تحولات آن در سال های اخیر با توجه به اهمیت هنری آن بود. یافته ها حاکی از آن است که این بازار به لحاظ اقتصادی– تجاری در حفظ هنر قالیبافی منطقه و کشور نقش عمده ای دارد، به علاوه در کنار آن معماری و بافت فرهنگی – اجتماعی بازار سنّتی فرش تبریز، به عنوان یک سرمایه هنری – اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد. فرش های ارائه شده در این بازار از تنوع طرح بهره مند هستند.
نقش هنر در آموزش مفهومی جدید از صلح - رویکرد پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون شیوه هایی متفاوت برای آموزش صلح به کار برده شده اند، اما در این زمینه از هنر کم تر استفاده شده است. در راستای انجام این پژوهش، تعدادی اثر هنری به دست پژوهشگر خلق شدند و در چند نمایشگاه به نمایش درآمدند. بر این اساس، در سفرِ این پژوهش از مسیر تجربه ای هنری گذر کردیم تا با شناخت آن به وسیله ی تجربه های بازدیدکنندگان نمایشگاه به نقش هنر در زمینه ی آموزش صلح دست پیدا کنیم. روش پژوهش، پدیدارشناختی بود. داده های پژوهش از راه گردآوری تجربه های 75 بازدیدکننده از مشاهده ی 82 اثر در نمایشگاه-کارگاه به وسیله ی مصاحبه ی ژرف به دست آمدند. داده ها به روش تحلیل مضمون بررسی شدند. ابتدا از تحلیل داده ها 73 مضمون پایه استخراج شدند. این مضمون ها در قالب 6 مضمون سازمان یافته (شگفتی، درک چندگانگی و چالش، پویایی، هارمونی، آفرینش و بی نهایت) قرارگرفتند و در پایان، مضمون فراگیر بی کرانگی را تشکیل دادند. بر اساس این روش بازدیدکنندگان از مشاهده ی آثار برداشت هایی از قبیل حیرت و ابهام در میان تضادها و تقابل ها، آفریدن، رهایی و آرامش داشتند که آن ها را می توان در درون بشر، هم نوعان، درون جامعه، طبیعت و هستی برای دستیابی به هدفی والا مشاهده کرد. توصیف مشارکت کنندگان از این پدیده ی هنری، جلوه ای از زندگی را می نمایاند. مسیر زندگی هم مانند رویدادهای هنری، مجموعه ای از لحظه هایی منحصربه فرد است، لحظه هایی که گاه شامل مفهوم، حس و تجربه ای متضاد با لحظه ی دیگرِ همان زندگی هستند. پی آمد تحلیل این بود که هنر می تواند در یافتن مفهوم زندگی به بشر کمک کند. مشارکت کنندگان توانستند بین دنیای درون نقاش (که در تابلوها جلوه گر می دیدند) و درون خودشان، پیوندی را درک کنند و با این پیوند، مفهوم زندگی را کشف کنند. آنان به تعریفی از زندگی رسیدند که به آرامش یافتن کمک می کند. بنابراین، برای آموزش مفهوم صلح می توان از هنر بهره برد، زیرا همان طور که هنر احساس خوشایندی از راه نمایان کردن زیبایی ها به انسان می دهد، برای در صلح بودن نیز انسان نیازمند هنرمندانه زندگی کردن که همان درک کردن بی کرانگی ذات وجود انسان است، می باشد. بنابراین، زندگی نیز می تواند هنری باشد که تمامی مضمون های بیان شده را برای رسیدن به صلح بی کران در خود داشته باشد. در این آموزش صلح محور کودکان این مفهوم ها را تجربه و درک می کنند و به بیانی، آن ها را زندگی خواهند کرد.