مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
هنر
منبع:
پژوهشنامه تاریخ سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
137 - 152
حوزه های تخصصی:
طهارت خیال وهنر مقدس(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۹ (پیاپی ۳۱)
41 - 64
حوزه های تخصصی:
ارائه وحی و احکام و معارف دینی به صورت جذّاب و شکیل، تأثیر به سزایی در پذیرش آن از سوی جامعه انسانی و در نتیجه نیل به سعادت برای آحاد ملت دارد؛ امّا میزان توفیق هنرمند قدسی در این رسالت عظیم بسته به طهارت خیال و پاکی ضمیر اوست، همان طور که از زمان سقراط و افلاطون مطرح است، منشأ هنر، قوه خیال است. این مسئله در میان فلاسفه اسلامی نیز به تفصیل بیان شده است. بنیان گذار عالم مثال در حکمت اسلامی، سهروردی است و پس از آن صدرالمتألهین به تبیین آن پرداخته است. به عقیده ایشان هر نمادی که در هنر مطرح می شود، به عنوان سمبلی است که از عالم خیالِ منفصل، توسط قوه خیالِ (متصل) هنرمند به صورت محسوس ارائه می شود؛ بنابراین، هنرمند بسته به اینکه اشتغال خاطر به چه اموری داشته باشد، قوه خیال خود را تربیت می کند و می پرورد، «از کوزه همان برون طراود که در اوست.» در این مقاله پس از آشنایی اجمالی با قوه خیال (متصل و منفصل) از نظر فلاسفه اسلامی، به بیان جایگاه چیستیِ هنر پرداخته شده است، سپس رابطه طهارت خیال با هنر مقدس به تفصیل بیان می شود.
امکانِ استخراج اخلاق تکنولوژی از اندیشه و عمل مارتین هایدگر(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۰ (پیاپی ۴۲)
279 - 309
حوزه های تخصصی:
«مارتین هایدگر» از نخستین فیلسوفانی است که عمیقاً به مسئله تکنولوژی پرداخته است. او درعین حال در مظان این اتهام قرار دارد که هیچ راه حل روشنی برای مواجهه صحیح با این پدیده مدرنیته ارائه نکرده، بلکه صرفاً در کار بررسی پدیدارشناسانه و غیرمتعهدانه آن بوده است. اکنون پرسش اصلی این است که آیا می توان از تفکر و نحوه زیست هایدگر، راه حلی عملی برای مواجهه بهتر با تکنولوژی ارائه کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، آن راه حل دارای چه مؤلفه هایی است؟ در این نوشتار، با بررسی برخی از مهم ترین آثار هایدگر که در آن ها به تکنولوژی پرداخته شده است و با نیم نگاهی به زندگی خود هایدگر و مواجهه شخصی اش با تکنولوژی مدرن، به این نتیجه رسیدیم که اولاً این متفکر آلمانی، دیدگاه های ارزش داورانه بسیاری را، هم درباره کلیّت تکنولوژی و هم درباره برخی از گونه های ویژه آن، ارائه کرده است. براین اساس، کاملاً مقدور است که از دستگاه فکری او، نبایدها و بایدهایی برای مواجهه صحیح با تکنولوژی استخراج شود؛ ثانیاً برخی از مهم ترین مؤلفه های اخلاق تکنولوژی وی را که خودش به صراحت بر آن ها تأکید کرده یا از گفتار و رفتار او استخراج می شود، با اتکا به قراین و شواهد برشمرده ایم.
نقد و بررسی ترجمه فارسی کتاب هایدگر در چهارچوبی جدید: شرح مفاهیم اصلی هایدگر برای هنرمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
85-108
هایدگر در چهارچوبی جدید: شرح مفاهیم اصلی هایدگر برای هنرمندان ترجمه فارسی مهتاب کلانتری از کتاب انگلیسی Heidegger Reframed:Interpreting Key Thinkers for the Arts اثر باربارا بولت است که در آن کوشش شده است تا هنر معاصر جامعه تکنوکرات برمبنای طرد چهارچوب بندی یا ساختارگشایی هایدگری واکاوی شود. در مقاله حاضر، پس از مقدمه ای بر متن اصلی اثر، مشخصات صوری آن ازجمله وِیژگی های کتاب شناختی و شکلی متن اصلی و نیز ترجمه فارسی را معرفی خواهیم کرد؛ سپس محتوای اثر براساس متن ترجمه فارسی، فصل به فصل، به اختصار، هم راه با معادل گذاری عناوین فصول در متن، بررسی خواهد شد. درادامه به امتیازها و کاستی های کتاب ازمنظر صوری نگریسته می شود و بعدازآن، اثر مذکور ازمنظر محتوا در دو قسمت جداگانه امتیازها و کاستی های ترجمه و امتیازها و کاستی های متن اصلی بررسی می شود.
بنیان های ادبی یک هنر جدید (نقد و بررسی کتاب راه نمایی بر ادبیات و فیلم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۶۹)
103-116
در این متن تلاش شده است، براساس ساختار تعیین شده و مشخص قبلی، به تحلیل و تفسیر شکلی و محتوایی کتاب راه نمایی بر ادبیات و فیلم بپردازیم. روش در این نوشتار توصیفی تحلیلی است و با مراجعه به فصول مختلف کتاب و مقالات موجود در آن چگونگی شکل گیری اهداف موردنظر نویسنده (نویسندگان) را موردبررسی قرار می دهیم. در جریان بررسی کتاب درمی یابیم که این کتاب درادامه سه کتاب تهیه شده است که هریک به مبانی نظری سینما و ارتباط سینما با دیگر هنرها و تأثیر آن ها در سینما می پردازد. در این راه، نویسنده با گردآوری مقالات مختلف از نویسندگان گوناگون به نقش اقتباس های ادبی در سینما می پردازد. ساختار شکلی کتاب خوب است و مقالات مختلف براساس ترتیب سال های ساخت آثاری که درمورد آن ها صحبت شده است دسته بندی شده اند.
نقدی بر کتاب شناخت صنایع دستی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۶۹)
173-188
یکی از کتاب های چاپ شده در حوزه صنایع دستی کتاب شناخت صنایع دستی ایران است که مؤلف آن را به عنوان کتاب درسی برای دانشجویان رشته های مدیریت جهان گردی، مدیریت هتل داری، و مدیریت امور گمرکی معرفی کرده است. مقاله حاضر بررسی و نقد این کتاب است. پس از معرفی کتاب، نخست نقد شکلی اثر و سپس نقد محتوا صورت گرفته است. در این مقاله، به روش نقد و تحلیل کتاب موردارزیابی قرار می گیرد و ضمن برشمردن نواقص، کاستی ها، و اشتباهات نشان داده می شود که اثر یادشده به عنوان یک کتاب درسی دانشجویی نمی تواند مورداستفاده قرار گیرد و جامعیت یک کتاب علمی را ندارد. ازجمله استفاده نکردن از منابع علمی و تاریخی در بیان مطالب کتاب، توضیحات ناکافی در عناوین تخصصی، استفاده نکردن از ابزارهای علمی مناسب، تکراری بودن محتوا، و ... نقدی است که بر این کتاب ارائه شده است. اشکالات موجود در تأثیر منفی کتاب در دانش مخاطبان نقش قابل توجهی دارد و آن را شایسته حضور در محیط دانشگاهی نمی کند. درپایان، پیش نهادهایی برای رفع کاستی ها و اشکالات ارائه شده است.
نمادشناسی نقش مرغابی سانان در آثار هنری ایران
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۶
21 - 30
حوزه های تخصصی:
هنر ایرانی بازتاب نمادین و رمزگونه واقعیات و حقایق است. فرهنگ اسطوره ای-نمادین ایران با طبیعت و عناصر زمینی و آسمانی آن پیوند تنگاتنگ دارد. از دیرباز شرایط زندگی کشاورزی در مرز و بوم ایران موجب وابستگی مردم به آب و در نتیجه تکریم این عنصر مقدس بوده است. حضور عناصر مرتبط با آّب، مانند گیاه و پرنده، و به ویژه مرغابی، در ادوار مختلف تاریخ هنر ایران حاکی از پررنگ بودن باورهای مبتنی بر طبیعت نزد ایرانیان است از آنجا که نقش این پرنده در دوران ساسانی و اوج آناهیتاپرستی به وضوح در هنرها جلوه گر شده است می توان این فرضیه را مطرح کرد که مرغابی نمادی از آناهیتا، ایزدبانوی باروری، و آّب های پاک باشد. از سوی دیگر، با توجه به گذشته های دورتر، مرغابی می تواند به منزله پرنده ای نقش شده باشد که در نی زارهای ایران فراوان بوده و پرنده بومی منطقه محسوب می شده است. نقش مرغابی بر ظروف و اشیا در هنرهای تزئینی و کاربردی ایرانیان دیده می شود و تداوم آن در هنر دوران اسلامی تا عصر صفویه نیز مشهود است. این نقش در تاریخ بارها تکرار شده است، اما چندان به چرایی حضور مداوم آن توجه نشده است. در این مقاله سعی شده است با نگاهی اجمالی، ضمن شناسایی نقش مرغابی در هر دوره، به این سؤال پاسخ داده شود که معانی و فرم نقش مرغابی در هنر مردم ایران از دوران باستان تا دوران اسلامی چه تغییراتی کرده است. این پژوهش از نوع نظری و اکتشافی، و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی ای است که تصاویر تکرارشده مرغابی سانان را در هنرهای تزئینی و کاربردی ادوار گوناگون تاریخی شامل می شود. به نظر می رسد هنرمندان در ابتدا دیدی واقع گرا به مرغابی سانان داشته اند و آنچه در محیط خود مشاهده می کرده اند را به تصویر می کشیده اند و به مرور زمان نقش مرغابی به صورت نمادین درآمده و دارای بار معنوی و سلطنتی شده است تا آنجا که در اوج این فرایند مرغابی به صورت نمادی ایزدی نقش شده است. در نهایت با گذشت زمان و تحول باورهای مردمان به نقشی صرفاً تزئینی افول می کند.
شأن وجودشناختی هنر و صنعت نزد هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
69 - 87
حوزه های تخصصی:
در مقام تعریف غالبا صنعت را مجموعه ابزار و وسایلی می دانیم که توسط صنعتگر تولید شده است. همچنین است نگاه مان به هنر؛ مجموعه آثاری همچون نقاشی، شعر و غیره که هنرمند آن ها را به وجود آورده است. در نگرشی موجودشناسانه تعریف های انسان مدار از این قبیل صحیح هستند، اما اگر در پی ذات یا حقیقت چیز ها باشیم و بخواهیم شأن وجودشناسانه آن ها را تعیین کنیم تعریف های صحیح کافی نیستند؛ چرا که ذات هر چیز عبارت است از آن چه امکان داده تا آن چیز همان که هست باشد. بر این اساس، ذات صنعت و هنر نمی تواند تنها از شخص صنعتگر یا شخص هنرمند و نیز از دست ساخته های آن ها تعین پذیرفته باشد. در این نوشتار تلاش شده تا شأن وجودشناختی هنر و صنعت بر اساس نسبت انسان با وجود از نگاه هیدگر معلوم گردد؛ و با در نظر گرفتن این نکته که وی دوره های گوناگون تاریخ را اعصار وجود می داند و معتقد است وجود در اعصار گوناگون به انحاء متفاوت از جمله پوئسیس و گشتل خود را مکشوف کرده است، به این پرسش پاسخ داده شود که چرا این متفکر دوران یونان باستان را عصر هنر و روزگار کنونی را عصر صنعت نامیده است.
هنر روشن ترین وجه معرفت حق در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر معطوف به ارائه طریقی در معرفت الله مبتنی بر آراء ابن عربی در باب هنر به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته است. مقاله با تشریح جایگاه شناخت، اقسام و مراتب آن، به راه های معرفت حق در دیدگاه ابن عربی می پردازد. هدف مقاله تبیین راه هنر به مثابه روشن ترین راه معرفت و تقرّب به حق است. تحقیق پس از شرح هنر در تلقی ابن عربی، محورهای اصلی معرفت به حق را از طریق معرفت نفس و عالم به مثابه هنر خدا بیان می کند. برای تحقّق این امر مؤلفه های مؤثر در هنر و هنرمندی در تمدن و عرفان اسلامی نیز مورد التفات قرار گرفته است. سپس نسبت میان هنر و تقرّب به حق در عرفان ابن عربی مورد بررسی و اثبات است. در نهایت با نظر به نسبت مستقیم میزان قرب به حق و شناخت او و همچنین دیدگاه ابن عربی در باب ظهور حق در عرصه هستی با هنر به نظر می رسد راه هنر روشن ترین نحوه قرب به حق و معرفت الله است.
تحلیلی بر زیبایی شناسی تکاملی از منظر استیون دیویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی تکاملی از منظری طبیعت باورانه در پی تبیینی تکاملی از هنر و زیبایی است. استیون دیویس در زمره ی شاخص ترین فیلسوفانی است که در این عرصه فعالیت می کند. وی به ویژه در کتابِ گونه هنرور، در مقامِ یک فیلسوفِ نقاد، نظریه های متنوعی را که در برنامه ی پژوهشی زیبایی شناسی تکاملی ارائه شده است معرفی و نقد می کند. اما درنهایت هیچکدام از تبیین های تکاملی موجود از هنر را قانع کننده نمی یابد و در عین حال بر این رأی است که هنر و زیبایی محصول فرایند تکاملِ زیستی هستند. نتیجه آنکه وی باور دارد موضعی شک گرایانه دراین باره موضعی موجه است. در انتهای مقاله نشان داده خواهد شد که برخلاف نظر دیویس، اتخاذ موضع تکثرگرایانه، هم با نقدهای او همخوان است و هم ضرورت اتخاذ موضع شک گرایانه را برطرف می کند.
نگرشی نوین به مسئله ی هنر با محوریت نمادشناسی در آراء فلسفی افلاطون و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
135 - 160
حوزه های تخصصی:
افلاطون و ملاصدرا هیچ یک واژه نماد را در آراء خود به کار نبرده اند، اما بر اساس اصل حکایتگری و توجه به مبانی فلسفی دو فیلسوف می توان جایگاه نماد را در اندیشه ی آن دو تحلیل کرد. با ابتنا بر اهمیت نظریه ی ایده و کیفیت محاکات مورد نظر افلاطون، چنین برداشت می گردد در اندیشه ی وی نماد امری است که به نحو تشابهی خاص برمبنای رابطه ی «بهره مندی»، نشانگر ایده می باشد. در اندیشه ی ملاصدرا نیز با تأمل در کیفیت حکایتی که برخاسته از مبانیِ فلسفی وی، یعنی اصالت و تشکیک وجود و نیز نحوه ی محاکات در روابط علی است می توان نماد را امری دانست که از امر نمادینه شده ای حکایت می کند که علت آن است و نماد به حکم هویت رقیقتی و تشابه ظلیِ حقیقی از آن محاکات دارد. این پژوهش بر آن است تا با اتکاء به روشی تحلیلی ضمن تبیین جایگاه نماد در نگرش دوفیلسوف، هنر را با نگرش نمادشناسی مورد تدقیق قرار دهد. با تحلیل نمادشناسی در اندیشه ی دو فیلسوف،در عین واگرایی مبانی فکریِ آن دو، نوعی همگرایی در ارتباط با نمادشناسی و بسط آن در حوزه ی هنر می توان یافت که نوعی تحول از بُعد فلسفی را نسبت به هنر برمی تابد و این رویکرد به سنجش و شفافسازی جایگاه هنر در اندیشه ی آن ها می انجامد.
مطالعه تطبیقی بهره گیری از استعاره به مثابه یک تکنیک ادبی در آثار شاخص معماری قرن نوزده و بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طورمعمول، معماری مدرن با مفهوم انتزاع گره خورده است. این بدان معناست که برخلاف روح استعاری حاکم بر معماری در اعصار پیشین، کمتر می توان از معناگرایی و نشانه پردازی در فرم های مدرن سراغ گرفت. این در حالی است که فرم معماری به صورت تاریخی با بیان استعاری نظام های نمادینی همچون فرهنگ، طبیعت، تاریخ و ...واجد معنا می شده است. بااین حال، ازآنجایی که استعاره با زبان و تفکر در معنای عام آن آمیخته است، می توان این پرسش را طرح کرد که «آیا می توان در آثار پیشگامان معماری مدرن، صورت هایی از استعاره را شناسایی کرد؟». در راستای پاسخ به این پرسش، ابتدا به تعریف مفهوم استعاره و بررسی کارکردهای آن در حوزه های ادبیات، فلسفه و هنر پرداخته شده است. سپس با گونه بندی انواع استعاره در معماری به دو شکل محسوس و نامحسوس، به مطالعه تطبیقی تعدادی از آثار برجسته معماری قرن نوزده و همچنین آثار معماری مدرن قرن بیست، بر مبنای محسوس یا نامحسوس بودن استعاره پرداخته شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که اگرچه به فاصله یک قرن، معماری مدرن با جداسازی خود از تاریخ به انتزاع روی آورده است اما این انتزاع متمرکز بر حذف جلوه های استعاری محسوس بوده است و رد پای استعاره های نامحسوس را می توان در آثار پیشگامان معماری مدرن در قرن بیستم مشاهده کرد.
گونه شناسی تلقی های مختلف از فرهنگ در ایران: زمینه ها و پیامدها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ در معنای مدرن خود، به تدریج به ایران وارد گردید و همراه با تغییراتی که این اصطلاح در غرب پیدا کرد، تلقی های مختلفی از آن نیز در ایران رایج شد. بیشتر تلقی ها، آن گاه که به فرهنگ عمومی رسید، به تدریج و در یک برداشت بومی از آن، به صورت انباشتی با هم سازگاری یافت و همزمان با آن در نظام اداری نیز جایگاهی برای آن تعریف گردید، اما در سطح نخبگانی این تلقی ها گاه منشأ نزاع هایی شده است. در این مقاله که روش آن عمدتاً توصیفی است، به شش تلقی از فرهنگ در ایران که عبارتند از: آموزش های عمومی و مدرن، مجموعه دستاوردهای بشری، میراث فرهنگی، هنر، اسلام و فرهنگ غربی، پرداخته شده و ضمن توصیف هر یک، در نهایت شش تلقی مذکور ارزیابی شده و به کمک برخی شواهد، دو تلقی اخیر از فرهنگ، به مثابه تلقی های اصلی و اثرگذار در ایران امروز معرفی شده اند.
بررسی انتقادی یکسان انگاری «عرفان» با «نگاه هنری به الهیات و دین» (تأملی در دیدگاهی نو درباره عرفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹۴
29 - 52
حوزه های تخصصی:
در باب چیستی عرفان برخی معتقدند عرفان چیزی نیست جز نگاهی هنری به الهیات و دین. در این مقاله با روشی توصیفی، تحلیلی و انتقادی در پی پاسخ گفتن به این پرسش ایم که آیا این دیدگاه در نشان دادن ارکان و ویژگی های اساسی عرفان موفق بوده است. ابتدا گزارشی فشرده از این دیدگاه ارائه شده است. بر اساس این تعریف از عرفان که تحت تأثیر نظریات هنری مکتب فرمالیسم روسی است، عرفان از سنخ هنر است و تخیّل، رمز، عاطفه و چندمعنایی که مؤلفه های اصلی هنرند، از عناصر اساسی عرفان نیز به شمار می آیند. همچنین هر تجربه دینی تجربه ای عرفانی و هر تجربه عرفانی تجربه ای هنری است. سپس دیدگاه عارفان مسلمان درباره حقیقت عرفان و جنبه های مختلف آن ذکر گردیده که طبق آن عرفان شناختی است شهودی و حاصل تهذیب نفس و تصفیه باطن است. در پایان حاصل ملاحظات نگارنده بر «یکسان انگاری عرفان با نگاه هنری به الهیات و دین» بیان گردیده و نشان داده شده است که این دیدگاه افزون بر آنکه فاقد دلیل و شاهد کافی است، دچار به اشکال هایی اساسی نیز هست.
پنداره گرایی ارزشی در فلسفه نیچه (بازنگری تقریری از ندیم حسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
389-409
حوزه های تخصصی:
به نظر نیچه هر فرهنگی و هر شکلی از زندگی در هر سطحی که باشد، در تحلیل نهایی بر اساس قسمی توهم بنیاد شده است، خواه آن فرهنگ فرهنگ سقراطی باشد، یا آپولونی یا تراژیک. در روزگار مدرن نیز ما همچنان برای اینکه نیروی محرک فرهنگ را در اختیار داشته باشیم به توهم ها نیاز داریم. اما در همینجا دچار پارادوکس، پارادوکس توهم های روراست، شفاف یا آگاهانه می شویم. پارادوکس ما در اینجا این است که آگاهی و خودآگاهی روزگار مدرن بی مبنایی و ناراستی همه توهم های تاریخِ گذشته امان را برای ما برملا ساخته و ما فهمیده ایم که هر گونه ارزش یا باور ارزشی چیزی بیش از شکلی از توهم نیست. اکنون پرسش این است که چگونه می توانیم با توهم هایی زندگی کنیم که می دانیم توهم هستند. توسل نیچه به هنر و کندو کاو در نحوه فراهم آوردن توهم های روراست و آگاهانه از سوی هنر، به همین جهت است. بنا به یک تفسیر، هنر جایی است که در آن یاد می گیریم چگونه با توهم های آگاهانه و در قالبی پنداره گرایانه زندگی کنیم. هنر جایی است که ما در آن از زندگی کردن با توهم ها لذت می بریم و ما به عنوان آزاده جانان آینده و فرماندهان ارزش های نوین، می بایست از این لحاظ از هنر تقلید کنیم و شاعران زندگی خویش گردیم. مقاله حاضر به تقریر و بازنگری این خط فکری و تفسیری آنگونه که ندیم حسین مطرح ساخته می پردازد و نشان می دهد که چگونه پاسخ نیچه را می توان در قالب پنداره گرایی ارزشی فهمید و تفسیر کرد.
پژوهشی پیرامون هنر از حیث اعتباری بودن براساس نظریه اعتباریات علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و دو پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
207 - 228
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر نشان داده شده که اگر احکام «شیء الف اثر هنری است.» و «صاحب اثر/ زید هنرمند است.» احکامی اعتباری و مفاهیم «هنر» و «هنرمند» نیز مفاهیم و معانی اعتباری دانسته شوند، به چه نتایجی می توان رسید. تبیین مبانی معرفت شناسانه هنر، رابطه هنر با حقیقت، هنر به مثابه وسیله رساندن آدمی به کمال حقیقی، ارتباط هنر با زندگی فردی و اجتماعی، هنر به عنوان اعتباری قراردادی و این که نمی توان از مفهوم هنر تعریف به حدتام ارائه داد از مهمترین نتایج این نوشتار است. همچنین تقسیم اعتباریات به اعتباریات قراردادی و غیر قراردادی از نوآوری های این مقاله است.
مانیفستی علیه خوش بینی و خودآگاهی نقدی بر فلسفة آرتور شوپنهاور با تکیه بر کتاب اخلاق، قانون و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
309-328
کتاب اخلاق، قانون و سیاست شامل برگردان جستارهایی از آرتور شوپنهاور فیلسوف معروف آلمانی است. بخش های مختلف کتاب دربرگیرندة مسائلی انضمامی است که شوپنهاور همانند هر فیلسوف دیگری این موضوعات را در ذیل بنیان های هستی شناختی و معرفت شناختی اش بسط داده است. در این نوشتار تلاش می شود با نگاهی به مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، و نیز روش شناختی او و نیز ارتباط اوضاع و احوال و زمینة زندگی فردی و اجتماعی اش با اندیشه ورزی او به مهم ترین دغدغه های او، که درقالب این اثر گرد آمده است، پرداخته شود. هم چنین، ضمن اشاره ای به ساختار اثر ازنظر شکلی و محتوایی، نسبت زیست جهان کنونی مان با اندیشه ها و تأملات شوپنهاور به طور مختصر موردواکاوی قرار می گیرد. مسئلة مهم در زمینة اندیشه های سیاسی و اجتماعی شوپنهاور نقش اراده ای کور و بی هدف به مثابة بنیان هستی شناختی آرای اوست که موجب نگاهی تلخ به انسان و حیات سیاسی شده است. بااین حال، او برای زندگی آدمی و به ویژه ساحت هایی هم چون اخلاق به عنوان روابط فیمابین انسان ها و نیز هنر اهمیت فراوانی قائل است. او باوجود نگاه بدبینانه و تراژیک درصدد ارائة بینشی آری گویانه به زندگی است.
بررسی مشروعیت فقهی در قوانین هنری
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
53 - 86
حوزه های تخصصی:
محور پژوهش در این مقاله، پی جویی و بررسی نقش «فقهِ موجود» در عرصه تقنین هنری، با ملاحظه هنر و مصادیق آن در حوزه حکومت، می باشد. حل مسئله فوق، فارغ از بایسته های مواجهه فقها با «عنوانِ هنر و مصادیق آن» در عرصه خرد و کلان در عصر حاضر، انجام گرفته است. نویسنده با طرح و تبیین «نقشِ فقه» در فرایند قانون گذاری در حقوق اسلامی و تعیین شاخص کیفی ارزیابی، تلاش کرده است با روش توصیفی تحلیلی؛ تصویر قابل قبولی از کیفیت حضور و نقش آفرینی فقه در فرآیند سیاست گذاری و قانون گذاری هنر، ارائه نماید که حیثیتی کاملاً نوین دارد. پاسخ نهایی مسئله با تکیه بر شاخص های کیفی تعیین شده و ارزیابی نسبت فقه با قوانین موجود در رشته های مختلف هنری، بدست آمده است. اهمیت و ضرورت پاسخ به مسئله، گذشته از معرفت زایی اکنون آن، خود را درآینده پژوهی فقه هنر آشکار می سازد؛ به ویژه آن دسته که با هدف احصاء و تبیین آسیب های فقه موجود و همچنین بایسته های آن در نسبت با قوانین، نگاشته شده اند.
تاثیر روابط دیپلماسی دنیای اسلام و ایتالیا بر هنر استان توسکانی؛ پیکره مطالعاتی: معماری رومانسک، نقاشی قرون وسطی
روابط بین اروپا و جهان اسلام دارای تاریخی طولانی و پر فراز و نشیب است که می توان آن را در سه کلمه ی جنگ های خونین، تبادلات فرهنگی و تقابلات اقتصادی بررسی کرد. کشور ایتالیا در دنیای غرب یکی از کشورهایی است که به طور مستقیم با هر سه نوع این تبادلات در ارتباط مستقیم بوده است. از آنجایی که حضور مسلمانان در این کشور در سال ۸۲۷ میلادی و با فتح سیسیل آغاز شد و به صورت بسیار آهسته در جغرافیای این کشور پیش رفت، میتوان تاثیر آن را در فرهنگ و هنر کشور ایتالیا -به خصوص جنوب و مرکز آن- بررسی کرد. پژوهش های پیرامون چرایی و چگونگی این تاثیرات فرهنگی در دو دهه ی اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مقاله ی پیش رو در پی آن است که با بررسی حضور اشیا اسلامی و الگوهای مشتق شده از این هنر در نقاشی و معماری استان توسکانی-به عنوان مهم ترین مرکز هنری در مرکز ایتالیا- چگونگی تاثیر ارتباطات دیپلماسی بر هنر را توضیح دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هنر اسلامی در انواع مختلف آن به عنوان نمادی از تمدن اسلامی مورد توجه هنرمندان ایتالیایی بوده است. این مقاله با استفاده از منابع تاریخی و روش پژوهش کتابخانه ای به تطبیق آثار مذکور پرداخته و خلال آن روابط جاری بین استان توسکانی و کشورهای اسلامی را بررسی کرده است.
درآمدی بر سیاست گذاری درمتن و محتوای حکمت محور آموزش عمومی هنر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۲
63 - 84
.علی رغم وجود دیدگاه های دینی و حکمی مثبت درباره ی زیبایی و هنر و همچنین قبول جایگاه عالی و کارکردهای مفید آن، باید گفت امروزه هنر و آموزش آن علی الخصوص آموزش عمومی هنر در کشور ما به یک چالش فرهنگی، آموزشی و تربیتی متفاوت با گذشته تبدیل شده است. مساله ی آموزش هنر در آموزش و پرورش رسمی و عمومی کشور را می توان در عرصه ها و سطوح مختلف راهبردی، مدیریتی، منابع انسانی، تحقیق و توسعه و محتوای آموزشی مطالعه کرد که در اینجا فقط عرصه ی تدوین محتوا و متن آموزشی و تربیت عمومی هنر در سازمان تعلیم و تربیت کشور پی گرفته می شود. در این راستا کاستی ها به واسطه ی روش استقرایی شناسایی شده و سپس راهکارهایی نیز برای تحقق محتوای مطلوب و مدون در نظام شایسته ی آموزش هنری مبتنی بر حکمت اسلامی و تراث آموزش سنتی هنر در این سازمان پیشنهاد می شود. تحقیق حاضر که با شیوه ی توصیفی تحلیلی و نیز تجویزی در منابع کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است، نشان می دهد که ضعف در انتخاب مبانی و نظریات و محتوای حکمت محور موجب ایجاد کاستی هایی در تحقق آموزش هنر شایسته و بایسته ی جمهوری اسلامی ایران و رسالت تمدن سازی انقلاب اسلامی در حیطه ی متن و محتوای آموزشی شده است.