مطالب مرتبط با کلیدواژه

خوانش


۱.

مؤلف به مثابه مهمان متن نه روح متن (بر اساس رویکرد رولان بارت به مفهوم مؤلف)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مخاطب خلق بینامتنیت رولان بارت مؤلف خوانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۹۱
رولان بارت در سال 1968 در مقاله ای که اکنون متن بسیار معروف و شناخته شده ای است مرگ مؤلف را اعلام کرد. صراحت بیان این نظریه جسورانه باعث شد که برخی مفسرین آن را مرگ بر مؤلف تفسیر کنند. مرگ مؤلف یا مرگ بر مؤلف؟! آیا مؤلف بعد از خلق متن خود برای همیشه می میرد یا در نقش های تازه و تناسخ گونه به متنش بازمی گردد؟ به نظر می رسد بارت میان مفهوم مؤلف و مخاطب مانند دو مفهوم خلق و خوانش، ارتباطی دو سویه برقرار کرده است. یعنی مؤلف می تواند بعد از خلق، در نقش مخاطبِ متنِ خود به آن بازگردد و مخاطب نیز با خوانش آن متن می تواند متن تازه ای را در نقش مؤلف خلق کند. از طرف دیگر نیز انگاره یا تصویر مؤلف به عنوان لایه ای دلالت زا در تأویل و خوانش یک متن همچنان حضور دارد. این حضور، حضوری متن گونه است و دیگر منشأ یا سرچشمه متن محسوب نمی شود. مقاله حاضر در نظر دارد با توصیف و تحلیل مباحث نظری بارت، بنیادهای مطالعاتی در حوزه گسترده هنر و ادبیات را روشن ساخته و در راستای پاسخ به سؤالات مطرح شده و یافتن جایگاه واقعی مؤلف در اندیشه او تلاش نماید.
۲.

مقاله به زبان فرانسه: قلم خوردگی های یک چرک نویس یا سانسور یک ناخودآگاه؟ (Rature d'un brouillon ou censure d'un inconscient ?)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متن ناخودآگاه پیشامتن مکانیسم های دفاعی خوانش قلم خوردگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای روانشناسی مفاهیم کلی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی میان رشته ای ها روان شناسی زبان
تعداد بازدید : ۱۴۱۷ تعداد دانلود : ۸۱۴
بررسی پیشامتن ها این امکان را فراهم می آورد تا به عمق عملکرد عناصری که در آفرینش صورت و معنای یک اثر نقش تعیین کننده دارند نزدیک شویم. خط خوردگی های یک چرک نویس در زمره مهمترین ابزاری قرار دارد که منتقد برای آگاهی از فرآیند خلق اثر که در دو مرحله تولید پیشامتن ها و متن نهایی (با کاربرد ارتباطی) محقق می شود بهره می گیرد. از آنجایی که خط خوردگی ها مرتبط با مکانیسم های دفاعی مؤلف هستند، تغییرات اعمال شده بر متن به نوعی گزارشی از جهش های روانی او را فراهم می آورد. بدین ترتیب، نویسنده به عنوان خواننده متن خود به گفتگو با آن می نشیند. در واقع، با خط زدن نویسنده میان ذهن و روان خود از یک سو و تولید متن از سوی دیگر ارتباط برقرار می کند. قلم خوردگی با آشکارکردن روند فکری خالق اثر از لابه لای دغدغه ها و تردیدهایش نشان می دهد که چگونه آزادسازی مکانیسم های دفاعی داده های معنایی را به عقب رانده و در زوایای پیشامتن پنهان می کند. تغییرات ناشی از خط خوردگی ها از عملکرد ضمیر ناخودآگاه فرد خبر می دهد و اینچنین است که منتقد با محوریت دادن به مفهوم «سانسور» سعی دارد از تمایلات ناخودآگاه او آگاهی یابد. از این منظر، می توانیم بگوییم که منتقد با ارزش بخشیدن به پیشامتن ها به حوزه روانکاوی وارد می شود تا از نزدیک عملکردهای پیشانوشتاری یک متن را توضیح دهد. در این گفتار، برآنیم تا با توجه به مسأله «سیر تکوینی متن»، جهش های ناخودآگاه را که در پیشامتن منعکس می شود بررسی کرده و مفهوم متفاوتی از «زمان» در تولید اثر ارائه دهیم.
۳.

بررسی تحولات در خوانش از مفهوم «انتظار فرج» در دوران غیبت کبری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غیبت تحلیل گفتمان انتظار فرج مهدویت خوانش

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی مهدویت
تعداد بازدید : ۱۱۲۸ تعداد دانلود : ۶۹۶
مسأله «انتظار فرج امام قائم» به معنای «انتظار فرج امام غائب»، یکی از مفاهیمی است که بویژه پس از آغاز دوره غیبت کبری امام عصر (عج)، مورد توجه دانشمندان شیعه بوده است. اگر چه برخی گزارش های تاریخی از طرح مسأله «انتظار فرج» در میان جامعه شیعه برای برخی ائمه پیشین نیز حکایت دارند، اما بی شک این مفهوم، در دورانی که امام از میان انظار غائب شدند، بیش از هر زمان دیگری مورد توجه جامعه شیعه و بخصوص دانشمندان شیعی واقع گشت. بررسی گذرای منابع روایی شیعی که به نحوی به این مفهوم یا مسأله پرداخته اند، نشان می دهد که در دوره غیبت کبری، با گذر زمان، تحولاتی در خوانش از مفهوم «انتظار فرج» رخ نموده است. آنچه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، در گام نخست ارائه گزارشی است از این تحولات. در گام بعد خواهیم کوشید تا نشان دهیم که از چه روی چنین تحولاتی در خوانش این مفهوم رخ نموده است تا به این ترتیب بتوانیم تبیینی از آنها به دست بدهیم.
۴.

«زبان و مقبولیت ایدئولوژی های سیاسی» در نظریه پل دومان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان ایدئولوژی مجاز زبان ادبی بلاغت خوانش دومان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰۱ تعداد دانلود : ۶۶۹
یکی از اهداف شالوده شکنی، براندازی و ایجاد تشکیک در مفاهیم پایه ای ایدئولوژی های سیاسی است چرا که زیربنای ایدئولوژیهای سیاسی، معانی برساخته ای تصور می شود که عوامل زبانی، محیطی و تاریخی موجب شده اند آنها را تثبیت یافته فرض کنیم. پل دومان در کسوت یکی از این شالوده شکنان برای شناورسازی معانی مستتر در ایدئولوژیهای سیاسی و پاسخ به چرایی مقبولیت آنها، زبان ادبی را مطمح نظر قرار داده و خصایص زبان ادبی را دلیلی قاطع برای بی اعتباری مضامین و مفاهیم ایدئولوژی های سیاسی می داند. با توجه به این فرض، مقاله حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که مقبولیت ایدئولوژی های سیاسی نزد مخاطبین آن، نتیجه چه روندی در ساحت زبان بوده و نقد ادبی پساساختارگرا چگونه اعتبارزدایی از این روند را قابل توجیه می سازد؟ در این جستار تلاش شده است که به مراحل این روند در اندیشه پل دومان، پرداخته شود ضمن اینکه، برای فهم بهتر آن، دیدگاه اندیشمند مارکسیست فردریک جیمسون که منتقد نگاه دومان است ، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۵.

روایت شناسی ساختارگرا و مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۶۹ تعداد دانلود : ۶۹۳
مقاله حاضر با تحلیل نسبت روایت شناسی ساختارگرا و مطالعات میان رشته ای، در پی پاسخ دادن به این پرسش ها است که چه عواملی در روی آوری روایت شناسی به میان رشتگی مؤثر بوده است و اصولاً این چرخش را باید برآمده از امکانی در روایت دانست یا ضرورتی روش شناختی؟ حرکت به سوی میان رشتگی را نه تنها در گرایش های جدید روایت شناسی بلکه در تغییرات روی داده در نظریه های روایت شناسان ساختارگرا نیز می توان پی گرفت. ازاین رو نوشتار حاضر، ریشه های این حرکت را در انتقادات و اصلاحات انجام شده بر مهم ترین نظریه های این حوزه تا اوایل دهه 1970 پی خواهد گرفت. با دنبال کردن سیر نظریه های روایت شناسان ساختارگرا می توان شاهد نوعی گسست آرام از ایده استقلال و خودبسندگی ادبیات و تمایل به سایر رشته ها برای تحلیل روایت بود. مؤثرترین عوامل این تغییرات عبارتند از: توجه به نقش مؤلفه های فرهنگی؛ و فرآیند خوانش (حضور خواننده) در درک ساختار روایی. این ملاحظات، نتایجی را برای روایت شناسی به همراه داشته است. نخست اینکه اهداف کلان روایت شناسی را از بررسی ویژگی های متنی به بررسی فرآیند خوانش و درک روایت تغییر داد، و دوم اینکه پای رشته ها و حوزه های مرتبط با فرهنگ و مطالعات ذهن را نیز به روایت شناسی گشود.
۶.

منطق خوانش ادبی و جایگاه آن در فهم ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشارکت دیالکتیک فاصله خوانش سوژه - خواننده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵۱ تعداد دانلود : ۵۲۱
«خوانش» ادبی دارای دو بعد است: اول رویکردها و نظریه ها و دوم منطق خوانش. این مقاله درصدد است تا منطق خوانش را، که در تحقیقات و مطالعات ادبی به ندرت به عنوان موضوعی مستقل مورد توجه قرار گرفته است، تبیین نماید. طرح تحقیق سرفصل های زیر را در بر می گیرد: 1- معرفی خوانش به عنوان برداشت دیگری از ادبیت متن؛ 2- بررسی شیوه های متداول خوانش؛ 3- معرفی خوانش دیالکتیک به عنوان برابرنهاد روش های دیگر؛ 4- نقد هر یک از روش های فوق ؛ 5- ذکر دلایل مخالفت با خوانش ادبی؛ 6- ذکر مؤلفه های عمده در امر خوانش، و 7- ارائه الگویی برای تحلیل فرایندهای به کار رفته در خوانش در جریان آموزش متون. هدف اصلی این مقاله، شناخت ارزش و جایگاه موضوع خوانش در آموزش های ادبی و دست یافتن به الگویی منسجم برای بررسی منطق خوانش های ادبی است. از این رو، جز در برخی موارد، به سیر  نظریه های هرمنوتیک خوانش ادبی نمی پردازد.
۷.

تاریخ ادبی، داستان یک توهّم

نویسنده:
تعداد بازدید : ۸۶۲ تعداد دانلود : ۳۴۰
پیدایش انگاره های مدرنی چون ادبیات، نقد ادبی و تاریخ به سدة نوزدهم برمی گردد. تحت تأثیر اثبات گرایی و تحول گرایی، رویکرد تاریخی به ادبیات رویکرد علمی به شمار می رفت به نحوی که تاریخ ادبی در دانشگاه ها جایگزین نقد شد. از بدو پیدایش تاریخ ادبی، نخست نقد و سپس نظریة ادبیات، همواره انتقادات بی شماری به این دست مطالعات وارد می کردند تا سرانجام توانستند در نیمة دوم سدة بیستم آن را از میدان بدر کنند. در مقابل، تاریخ ادبی نیز در دوره های گوناگون تحول خود انگاره های متفاوتی را در کانون مطالعاتش قرار می داد تا همچنان در صحنة مطالعات ادبی باقی بماند. نوشتة پیش رو می کوشد مراحل متفاوت این دگرگونی را از سدة نوزدهم به این سو نشان دهد. تا سدة بیستم، تحت تأثیر نظریة گذرایی و شفافیت زبان، نگرشی سببی و جبرگرا به ادبیات در تاریخ ادبی رواج داشت و مؤلف، نیت و بازنمایی انگاره های بنیادین آن بودند. با افزایش روزافزون سلطه و خودکفایی ادبیات، پیوند ادبیات و امر واقع قطع شد، نگرش مارکسیستی به ادبیات به حاشیه رانده شد و ادبیات سرشت زبانی خود را برجسته ساخت. پس از آن که صورت گرایان روس بررسی تحول ادبیات را بر روی ادبیت متمرکز کردند، نوبت به انگاره های نوین دریافت و خوانش رسید. بار دیگر تمایز تاریخ و ادبیات در کانون توجه قرار گرفت و تاریخ از عرصة مطالعات ادبی دور رانده شود، غافل از آنکه تاریخ خود بخشی از ادبیات است.
۸.

اهمیت «خوانش» در تکوین روایت های حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازپیکربندی حماسه توانش روایی خلاصه سازی خوانش روایت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۸۰۰ تعداد دانلود : ۵۹۰
یکی از مسائل دشوار دربارة حماسه های طبیعی نظیر شاهنامه، شناخت مبدأ و چگونگی تدوین و تصنیف این نوع آثار است. حماسه های طبیعی در فرآیند غیاب نویسنده یا نویسندگان اولیة حماسه و در جریان بازپیکربندی های متعدّد تکوین یافته اند. در این روایت ها، متن حماسه به عنوان عرصة غیاب همیشگیِ مؤلف، عرصة سیّال جابه جایی ها، تداخل ها و انتقال های بینامتنی میان روایت های متکثّر است. مصنف در این نوع حماسه، در اصل نقشی همسان با خواننده دارد و همچون «خوانندة تاریخی»، با متون روایی یا روایت های شفاهیِ از پیش پرداخته مواجه است، و بر اساس این روایت ها به روایت پردازیِ مجدد حماسه پرداخته است. همسانی نقش ها و کارکردهای مصنف حماسه و خوانندة تاریخی باعث می شود که فرآیند روایت پردازی حماسة طبیعی را به مثابه نوعی «خوانش» تلقی کنیم. در این مقاله، ساز و کارها و فرآیندهای رواییِ مؤثر در تکوین روایت های حماسی را در چارچوب اصل «توانش روایی» بررسی و تحلیل کرده ایم. تحلیل ما مبتنی بر دو فرض اصلی است: ۱) نویسندة تاریخی در جریان تکوین روایت حماسه های موسوم به طبیعی غایب است. ۲) خوانش در بازپیکربندیِ روایت حماسه های طبیعی نقش بنیادین دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد اصل تقابل های دوگانه، خلاصه سازی و بازپیکربندی، نسبت متضاد داستان و گفتمان، و همچنین تحوّل و تعرّف، نقش مؤثری در تکوین روایت های حماسی دارند.
۹.

جستار در چگونگی پیوند ساکن و مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیوند ساکن و مسکن بده بستان معنا خوانش خانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۰ تعداد دانلود : ۵۲۴
خانه های دوران مدرن و پس از آن، غالباً نتوانستند نقش «مأمنی محبوب» را برای ساکنانشان ایفا کنند و حتی نوعی بیگانگی و عدم تعلق خاطر، برای ساکنانشان فراهم کردند. به نظر بسیاری از صاحب نظران، این مسئله از عدم هماهنگی مسکن با ابعاد مختلف وجودی انسان و پس از آن، فقدان معانیِ مرتبط با این ابعاد و در نتیجه منفعل بودن ساکن نشأت می گیرد. در این راستا مقاله حاضر، چگونگی پیوند ساکن و مسکن را پرسش اصلی خود قرار داده و در جهت دستیابی به این مهم، به جای مسکن ابژکتیو، در پی خانه ای است که ذهن انسان را برای کشف ابعاد پنهان خود به جستجو و کاوش بکشاند. ضمن آن که در تعاملِ دو سویه با ساکن خویش قرار گیرد و همچون آیینه ای باشد که ساکنین بتوانند خود را در آن ببینند و با آن به گفتگو بنشینند. به منظور دستیابی به این اهداف، نوشتار حاضر توجه به «خوانش پذیری مسکن» و «معنای استنباطی ساکنین» را در این زمینه راه گشا می داند. از این رو در قالب تحقیقی از نوع کیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و تحلیل  دیدگاه ها و نظریه های مرتبط، ابتدا به بررسی «بده بستان معنا بین ساکن و مسکن» می پردازد. پس از آن با بررسی ابعاد مختلف آن سعی می کند عواملی را که در شکل گیری پیوند میان ساکن و مسکن نقش دارند، شناسایی کند؛ از آن جهت که خوانش پذیری مسکن و معنای استنباطی ساکن را در این پیوند، حائز اهمیت می داند. در این رابطه، بر اساس کیفیت خوانش و بده بستان معنا، مراتبی از ارتباط میان ساکن و مسکن در قالب «معناداری»، «معناسازی ساکن» و «معناسازی مسکن» ارایه می شود. سرانجام ویژگی های مسکنی که در تعامل با ساکن قرار می گیرد، بر اساس مراتب مذکور در سه مرتبه «مسکن خوانا و آشنا»، «مسکن پرسش انگیز و خیالین» و «مسکن متعالی» معرفی می شود.
۱۰.

بکُشتی، به گُشنی یا به کُشتی؟ (بررسیِ مجدّدِ چهار بیت بحث برانگیز شاهنامه درباره ضحّاک)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه تصحیح خوانش معنا ضحّاک وارونه خویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۴ تعداد دانلود : ۷۴۷
فردوسی در اوایل پادشاهی ضحّاک چهار بیت در بیان بی رسمیِ هوس آلود او سروده است: پس آیین ضحّاک وارونه خوی ز مردان جنگی یکی خواستی کجا نامور دختری خوب روی پرستنده کردیش در پیش خویش چنان بُد که چون می بدیش آرزوی بکشتی/ به گُشنی/ به کشتی که با دیو برخاستی به پرده اندرون پاک بی گفت و گوی نه رسم کیی بُد نه آیین کیش دشواری اصلیِ این قطعه در ضبط، قرائت و معنای مصراع دومِ بیت دوم و سپس ارتباط یا استقلال معناییِ دو بیتِ آغازین و دو بیت پایانی است. در نسخه های شاهنامه ده ضبط مختلف برای مصراع دومِ بیت دوم دیده می شود و شارحان و محقّقان هم ده معنا برای آن پیشنهاد کرده اند. نگارنده با نقد ضبط ها، خوانش ها و معانیِ گوناگون و بر پایه دلایل و قراینی مانندِ نگاشته «بکشتی» در بیشترِ دست نویس ها، بودن مصراعی مشابه به لحاظِ نحوی و معنایی در جای دیگر شاهنامه ، توجّه به دریافتِ سنّتیِ بعضی کاتبان و خوانندگان شاهنامه از طریقِ نسخه بدل های این ابیات، توضیح گزارشی در بندهش و... ضبط و قرائتِ «به کشتی که با دیو برخاستی» را محتمل تر می داند و برای هر چهار بیت به صورت پیوسته (موقوف المعانی) این تفسیر را پیشنهاد می کند که ضحّاک به هنگامِ برانگیخته شدن شهوتش دختری خوب روی و پاک دامن را در اختیار مردی جنگجو و دیوافکن می نهاد تا در برابر نگاه او با آن دختر نزدیکی کند و منظور فردوسی از «آیین ضحّاک وارونه خوی» احتمالاً همین کارِ ناشایست است.
۱۱.

بررسی هستی شناسانه و شناخت شناسانه برهان صدیقین علامه طباطبایی (خوانش، تحلیل و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی خوانش برهان صدیقین نقد شناخت شناسانه هستی شناسانه واقعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۲۹۹
از برهان صدیقین چندین خوانش ارایه شده است. درمیان اندیشمندان پسین، یکی از مهمترین خوانش ها ازعلامه طباطبایی است که با نگرشی وجودی عرضه شده است. مفاد خوانش وتقریر ایشان نسبت به دیگرخوانش های فلسفی، به مرز عرفان نزدیکتر می شود؛ چه اینکه در نگاه عارف نیز پذیرش خدا اولین اصل و مفروض اصلی تمام مباحث عرفانی است. در این نوشتار تلاش شده است با توجه به اینکه خوانش علامه دارای لایه های هستی شناسانه و شناخت شناسانه مهمی می باشد، درآغاز اصل برهان با تکیه به آثار ایشان نقل و سپس در هفت گام مورد فهم و تحلیل قرار می گیرد و در ادامه برخی از نقدهایی را که گام ها و لایه های پیش گفته را نشانه رفته است، شناسایی و آورده شده است و سرانجام نقدهای یادشده، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و از نزدیکی برهان یادشده به عرفان و رویکردعلامه در خوانش برهان، دفاع شده است.
۱۲.

زبان به منزله بازنمایی فرهنگ از دیدگاه استوارت هال با توجه به نظر فردیناند دو سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استوارت هال بازنمایی فرهنگ مذاکره متغیرهای فرهنگ برساخت خوانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۲ تعداد دانلود : ۸۸۴
مطالعات فرهنگی زمینهای نسبتا جدید در علوم انسانی است که از دهه ۱۹۸۰ میلادی، بالاخص در امریکا شکل مدون یافت و از پیشگامان ان ، استوارت هال است که این نظریه را به صورتی نظام مند در اثاری همچون: بازنمایی: بازنمایی فرهنگی ، و عمل رمزگذاری/ رمزگشایی در محور مطالعات فرهنگی معاصر، به تفصیل مورد بررسی قرار داده است . از دیدگاه هال، زبان، بازنمایی فرهنگ است و از ان جدا نیست. فرایند رمزگذاری و نیز رمزگشایی در دل فرهنگ و از مسیر ان شکل میگیرد و از انجا که فرهنگ مدام در حرکت و تغییر است، دلالت و فرایند شکل گیری معنا نیز ثابت نیست و پیوسته دگرگون میشود. بنابراین، معنایکه و تثبیت شده نیست و همزمان با حرکت فرهنگ، از نو برساخته می شود. این مقاله بر ان است نشان دهد که با توجه به نظریه مطالعات فرهنگی چگونه فرهنگ و ابزار ان، بازنمایی-زبان- در عین حال که معنا را با توجه به هنجارهای فرهنگ و گفتمان مسلط تثبیت میکنند، همواره راه را بر ساختارشکنی از خود و ظهور خوانش های نو باز می گذارند. بنابراین، علیرغم فرهنگ و گفتمان مسلط ، همواره میتوان معناهای جدید خلق کرد که شاید بتوانند رخدادهایی شوند که جریان فرهنگ و هنر را به مسیرهای تازه ای ببرند.
۱۳.

متن بر پرده ذهن : دو نسخه از یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: متن روایت ذهن تصاویر ذهنی خوانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۶ تعداد دانلود : ۲۴۲
پر واضح است که نظریات «تصویر شناسی» و «بینامتنیت» که بر قاعده قیاس استوار هستند، به ترتیب با مفاهیم «نویسنده» و «نوشتار» پیوند خورده اند. به همین ترتیب، می توان نوعی مقایسه را متصور شد که این بار متوجه بعد «خواننده» است و در نتیجه به مسأله «فهم» مرتبط می شود. در واقع، پایه بحث پیش رو اعتقاد به این امر است که، صرف نظر از نوع ادبی که یک اثر متعلق به آن است، درک آن نوعی «دریافت حسی» است که بواسطه نوعی «برابرسازی دیداری» توسط خواننده شکل می گیرد. در واقع، فهمیدن یک متن، جدا از اینکه متن موردنظر چه اندازه در برانگیختن تصاویر ذهنی نزد خواننده تواناست، به طور اجتناب ناپذیری با نوعی ارجاع دهی به جهان خارج پیوند دارد. به بیان ساده، می توان گفت خوانش نوعی اقتباس تصویری است، بطوریکه هر لحظه از آن یک لحظه یا سکانس از یک فیلم تصنعی می باشد. با توجه به این امر که هر خواننده، بنابر داشته (داده )های روانی-اجتماعی-فرهنگی خود نسخه خاص خود را از رمان ایجاد می کند (می بیند)، ما بر این باوریم که این امکان وجود دارد که به عنوان یک نظریه در حوزه مطالعات تطبیقی ادبیات این بار مقایسه را میان متن و بازنمودهای ذهنی گوناگونی که از آن نزد خواننده های مختلف ایجاد می شود درنظر بگیریم. در نتیجه، در این نوشته قصد داریم تا از ورای یک تحقیق نشان دهیم چه عناصری در این مقایسه، یا به بیان بهتر «انطباق»، دخیل هستند و چگونه خواننده های مختلف تصاویر ذهنی متفاوتی در برخورد با یک متن واحد می سازند، یعنی چه اصولی نزد همه آنها مشترک است
۱۴.

تحلیل خوانش مخاطبان از گونه های مختلف مساجد معاصر تبریز از دیدگاه فرم و نماد و با معیار احکام فقهی شیعی

کلیدواژه‌ها: خوانش مساجد معاصر تبریز رابطه فرم و نماد فقه شیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۴۴۸
مقوله خوانش مخاطبان از مساجد معاصر ایران در ادبیات نظری معاصر کشورمان، امری کمترشناخته شده است و اهمیت بنای مسجد در مقام یکی از سمبل های معماری اسلامی ایران، حساسیت ویژه ای به این حوزه می بخشد. در خوانش مخاطبان از دریچه رابطه فرم و نماد، به بنای مسجد به مثابه آمیخته ای از کالبد و معنا نگریسته می شود. امروزه، گاه شاهد ظهور مساجدی هستیم که خوانش مشترکی از آن ها بین مخاطبان وجود ندارد؛ لذا تحلیل چگونگی خوانش می تواند در معرفی این فرایند، مؤثر باشد. جهت گیری کلی پژوهش، بر اساس هدف، از نوع تحقیقات بنیادی است و ماهیت و روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. با استفاده از منابع مکتوب، مدلی برای خوانش مساجد معاصر به دست آمد و در بخش میدانی و ارزیابی خوانش مخاطبان، از نُه مسجد متنوع که از میان 180 مسجد معاصر تبریز انتخاب شده بودند، استفاده گردید. از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده برای تقرب به اهداف پژوهش استفاده شد. نتایج نشان می دهد در خوانش مساجد معاصر، علاوه بر عناصری چون گنبد و مناره، مفاهیم فرامادّی مانند آرامش روحی و معنویت نیز نقش مهمی دارند. به نظر می رسد در احکام فقهی شیعی، به عنوان معیار تحلیل خوانش برای سنجش برخی از عوامل دخیل در خوانش مانند، سبک، آرایه، مناره و محراب، سنجه هایی ارائه شده باشد و وجود برخی عناصر از جمله گنبد و ایوان، هر چند با معیارهای مذکور قابل سنجش نیستند، برای فهم و خوانش بهتر معانی در مساجد معاصر ضروری به نظر می رسند.
۱۵.

تحلیلی مقایسه ای بر خوانش مدرنیستی و پسامدرنیستی اثر معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوانش بازی زبانی مدرن پسامدرن متن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۲ تعداد دانلود : ۵۹۶
"نقد اثر معماری" با بررسی خود بنا آغاز میشود؛ اما خاستگاهش، در بنیانهای نظری معماری است. با دانستن این مهم که "نقد" و "نظریه"، دو مقوله مرتبطند، هدف نقد بهعنوان زیرمجموعه تئوری، تفسیر و ارزیابی آثار برمبنای نظریه می باشد. علی رغم مطالعات زیادی که تاکنون بر روی مبانی طراحی « مدرن » و « پسامدرن » و تفاوت هایشان انجام شده؛ اما، تدقیقی بر تفاوت های مبانی و روش شناسیِ خوانش و نقد، و قواعد ارزیابی اثر معماری در این مکاتب صورت نگرفته است. پژوهش حاضر با مطالعه مبانی نظری «مدرن » و « پسامدرن »،  ویژگی های « خوانش اثر معماری » و « قواعد نقد » در دو مکتب را مورد تحلیل،  واکاوی و قیاس قرار داده است. این پژوهش با ماهیتی کاربردی، و سامانه جستجوی کیفی، با رویکردی تفسیرگرا به تفسیر و تحلیل معنایی داده ها که مشتمل بر نظریات و آراء معتبر نظریه پردازان « مدرن » و « پسامدرن » با محوریت مفهوم نقد است می پردازد. محققان، با روشی توصیفی- تحلیلی و شیوه تحلیل تطبیقی و مقایسه ای، داده های گردآوری شده از طریق مطالعه اسنادی را تحلیل و مقایسه کرده اند؛ در نهایت با ارائه نمونه هایی از نقد آثار معماری به شیوه های مدرن و پسامدرن، تفاوت های خوانش معماری در دو مکتب، به صورت کلّی بازشناخته شده است. یافته های تحقیق، حاکی از تک معنایی و قطعیتی بلاتردید در روند خوانش مدرنیستی اثر است در حالیکه در نظریه های پسامدرنیستی، شاهد عدم قطعیت در داوری به دلیل تکثرمعانی هستیم. خوانش مدرنیستی، کنشی خطی و منطقی با مرکزیت متن و دلالت های صوری و با روند استدلال منظم، خلاصه نگر و تک لایه است و مواجهه محصولگرایانه با اثر دارد، درحالیکه خوانش پسامدرنیستی با مواجهه فرآیندگرایانه، به مثابه یک بازی غیرخطی با محوریت خواننده و دلالت های ضمنی حول لایه های متعدد شکل میگیرد. تفاوت آشکار بین دو خوانش در پژوهش نشان داد که با تکیه برنظریه « بازی های زبانی 1 » ویتگنشتاین، به منظور داشتن نقدی منصفانه تر، وجود تناسب بین اثر معماری و شیوه  خوانش آن امری مطلوب به نظر میرسد که منتقد معماری باید بدان آگاه باشد.
۱۶.

روند افول نقد نو در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۶۴۶ تعداد دانلود : ۳۱۳
نقد تاریخی حقیقت اثر را در برون متن یا همان انگارة مؤلف می جست . نگاه این رویکرد به مرحلة آفرینش اثر گرایش داشت و نیت مؤلف را تنها معنای قطعی و یگانه حقیقت اثر می انگاشت. ناکارآمدی آن در بررسی برخی از آثار، نبود توجه کافی به متن و بهره گیری از دستاوردهای رشته های گوناگون علوم انسانی در پژوهش های ادبی زمینه را برای پیدایش رویکردهای نو فراهم کردند که هر یک معنایی متفاوت از اثر، معنایی ناخودآگاه و پوشیده بر مؤلف، به دست می داد. نقد نو می بایست در برابر سرزنش ها و خرده گیری های نگرش سنتی و دانشگاهی پایداری می کرد و درستی اش را نشان می داد. بارت در گذار از فقه اللغه به هرمنوتیک و تأویل یا همان گذار از امر مطلق به امر نسبی نقش مهمی داشت. او پس از پیروزی نقد نو در برابر تاریخ ادبی، گام بلندی در راستای حذف کامل مؤلف از گسترة پژوهش های ادبی برداشت و گذار از ساختارگرایی به پساساختارگرایی را شدنی کرد. پیامد مرگ مؤلف نابودی نقد و چیرگی نظریة ادبیات بود و انگاره های نوینی چون متن، نوشتار، کثرت معنا، خواننده، خوانش، پذیرش در کانون توجه جای گرفتند. نوشتة پیش رو می کوشد تا افزون بر بررسی موارد یادشده، به موضوعاتی بپردازد که کمتر بررسی شده اند: تأثیر بَنونیست و فِور بر بارت، خرده گیری های پیکار به نقد نو، رویکرد روانکاوی وجودی دوبروسکی و خاستگاه تقابل میان معنا و دلالت.
۱۷.

کارکرد بینامتنیت در پویانمایی براساس نظریه ژرار ژنت (مطالعه موردی: بر پویانمایی سریالی ریک و مورتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بینامتنیت ژرار ژنت متن خوانش انیمیشن ریک و مورتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۳ تعداد دانلود : ۳۶۷
در سال های اخیر، بینامتنیت نه تنها در ادبیات؛ که به عنوان رویکردی در نقد و مطالعات تطبیقی آثار هنری کاربرد زیادی یافته است. نظریه بینامتنیت ژرار ژنت به عنوان زیرمجموعه ای از فرامتنیت؛ راجع ارتباط هر متن(اثر هنری) و برگرفتگی آن از متون(آثار) پیش از خود و خوانش این ارتباط است. این پژوهش بر آنست تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان با رویکرد بینامتنی به خوانش آثار هنری (از جمله انیمیشن) دست زد. بدین منظور از روش گردآوری اطلاعات اسنادی و شیوه کار توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است. برای پاسخگویی به سؤال تحقیق، ابتدا نظریه بینامتنیت و تفاوت های نظریه پردازان نسل اول و نسل دوم آن مرور شد. در ادامه، الگوی خوانش انیمیشن باتوجه به اجزای ساختاری یک انیمیشن پیشنهاد شد. مطابق با همین الگو، اجزای مختلف چند اپیزود انتخابی از یک انیمشن سریالی (ریک و مورتی) به عنوان نمونه موردی بررسی شد. ابعاد متفاوت این انیمیشن با توجه به پیش متن ها و عوامل فرامتنی)مولفی، اجتماعی و فرهنگی( مورد بررسی قرارگرفت. نتایج به دست آمده از بررسی انیمیشن ریک و مورتی حاکی از وجود بینامتن های قوی بین این اثر با پیش متن های گذشته (فیلم های قبلی همچون مردان ایکس، مرد چمنزن، مرد آهنی، پارک ژوراسیک و…) است. نتایج همچنین نشانگر آن است که نویسنده این انیمیشن توانسته با ترکیب پیش متن های متعدد، ترکیب نو با ارجاعات بیش متنی، پیرامتنی و فرامتنی خلق کند. همچنین، خوانش بافتاری اثر نشان از جایگذاری آگاهانه نشانه های معنایی نهیلیسم و خداناباوری در شخصیت پردازی و روایت های این اثر دارد. خوانش مولف اثر نیز حاکی از ارتباط موثر همکاران خالق اثر بر سبک ویژه او است.
۱۸.

سنجش امکان بهره گیری از روش اروین پانوفسکی د ر خوانش نماهای خانه های تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوانش آیکونولوژی روش اروین پانوفسکی نما خانه های تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۶ تعداد دانلود : ۵۶۴
بیان مسئله: د ر پژوهش های تاریخ معماری ایران، به غیر از خود بناها، منابعی تاریخی که بتوان با اتکاء بر آنها به انجام این پژوهش ها اقد ام کرد ، عموماً محد ود ند . بنابراین ضرورت آشنایی و تسلط بر روش هایی که از طریق خوانش بناهای تاریخی، می توانند اطلاعات تاریخی مورد نیاز را د ر اختیار قرار د هند ، احساس می شود . د ر میان روش شناسی های شناخته شد ه ای که به منظور خوانش آثار تاریخی مورد استفاد ه پژوهشگران قرار می گیرند ، آیکونولوژی (شمایل شناسی) «اروین پانوفسکی» روشی است که به د نبال فهم معنای اثر د ر تقابل با فرم آن است. این روش که د ارای مراتبی سه گانه است، د ر ایران هرچند د ر پژوهش های تفسیری-تاریخی د ر حوزه هایی چون نگارگری، فرش و یا اشیای تاریخی مورد استفاد ه قرار گرفته، اما به ند رت د ر حوزه پژوهش های تاریخ معماری مورد توجه بود ه است. هدف پژوهش: تحقیق حاضر د ر د رجه اول به د نبال فهم آن است که آیا روش خوانش آیکونولوژیک پانوفسکی به طور کلی د ر پژوهش های تاریخ معماری کاربرد د ارد ، و پس از اطمینان حاصل کرد ن از این موضوع د ر د رجه بعد ی به د نبال پاسخگویی به این پرسش است که د ر صورت کاربست این روش مشخصاً د ر مطالعه نمای خانه های تاریخی ایران، قابلیت ها و محد ود یت های آن د ر این زمینه چیست. روش پژوهش: پس از اطمینان یافتن از کارکرد عمومی روش شناسی آیکونولوژی د ر پژوهش های تاریخی معماری با تکیه بر روش مطالعه کتابخانه ای، با اتکاء بر روش پژوهش مورد ی، یک نمونه نما مربوط به خانه ای قاجاری-پهلوی د ر شهر تبریز، بر مبنای مراتب سه گانه آیکونولوژی پانوفسکی مورد خوانش قرار گرفته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می د هد خوانش آیکونولوژیک پانوفسکی به طور کلی د ر حوزه تاریخ معماری کاربرد د اشته و همچنین د ر زمینه مطالعه نمای خانه د ر معماری تاریخی ایران قابل استفاد ه است، ضمن اینکه بهره گیری از آن د ر این حوزه، پژوهشگر را با برخی قابلیت ها و محد ود یت ها مواجه می کند .
۱۹.

روش شناسی قرآن پژوهان معاصر؛ مطالعه موردی محمد ارکون

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارکون قرآن پژوهی معاصر روش شناسی خوانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۵۳۳
محمد ارکون روشنفکر الجزایری و قرآن پژوه معاصر به سان دیگر روشنفکران مسلمان دغدغه اصلاح و استنباط مفاهیم دینی را داشته است. از جمله این دغدغه ها روش فهم مفاهیم دینی و قرآنی به شمار می آید. این رویکرد نخست با تجدید نظر و بازخوانی میراث کهن در این گستره آغاز می گردد سپس با اثرپذیری از مطالعات نوین علوم انسانی مرتبط با قرآن پژوهی به انقلاب فکری و اصلاحات ساختاری در برداشت های تجددگرایانه و گرایش به دستاوردهای مدرنیته و دخالت آن در فهم تفسیر و علوم قرآنی می انجامد. ارکون در بررسی های خود به خوانش های زیر در فهم قرآن تأکید داشته است. 1. خوانش ایمان گرایانه ۲. خوانش تاریخی ۳. خوانش زبان شناختی ۴. خوانش نشانه شناختی. نوشتار حاضر می کوشد تا با روش توصیفی-تحلیلی، روش شناسی ارکون را در مطالعات قرآنی بررسی نماید. دستاورد مهم پژوهش بر این نکته تأکید می ورزد که تلاش می کند تا میان روش های موجود در دنیای جدید در فهم روشمند قرآن و روشن الهیاتی پیوند برقرار نماید. هرچند این کوشش در فرجام به ارایه ساختاری منسجم در این راستا کامیاب نمی گردد.
۲۰.

نقد کتاب تحلیل النصوص الأدبیه؛ قراءات نقدیه فی السرد و الشعر (تحلیل متون ادبی؛ خوانش هایی نقدی از متون روایی و شعر)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۴۹ تعداد دانلود : ۱۸۸
کتاب تحلیل النصوص الأدبیه؛ قراءات سردیه فی النثر و الشعر، اثری در حوزه ی نقد ادبی است که در آن چند شعر و داستان کوتاه از ادیبان معاصر عرب نقد شده است. در تحلیل های کتاب صرفاً به نظریه های نقدی تکیه نشده، بلکه تحلیلی زیبایی شناسانه از متون نیز ارائه شده است. با این حال، کاستی هایی در آراء نظری و خوانش های کتاب دیده می شود که شایسته نقد است؛ به ویژه اینکه این کاستی ها در بسیاری از مقاله ها دیده می شود. در مقاله ی حاضر، کتاب در سطح ساختار و محتوا نقد شده است. برای نقد این کتاب، منابع نظری اصلی مرتبط با مباحث مطرح شده در آن، به شکلی دقیق و چندباره قرائت شده است و با استناد به آن، محتوای کتاب نقد شده است. ارجاع ندادن به منابع اصلی، عدم ذکر نام لاتین اصطلاحات نقد، عدم استفاده از پانویس های توضیحی یا استفاده نادرست از آن و ناهمگونی ساختاری متون روایی برگزیده، بارزترین اشکال های ساختاری کتابند. تقلیل مکتب های نقدی و مفهوم خوانش و تعمیم رویکردهای کلاسیک نقد روانکاوانه و جامعه شناختی بر تمامی نظریه های این دو حوزه و ارائه ی خوانش هایی نامنسجم و تأثری مهمترین ایرادهای محتوای کتاب است که نمونه های آن، در بیان آراء پراکنده، کلی گویی ها، بدیهی گویی ها و عدم استناد به منابع معتبر نظری دیده می شود