مرضیه پیراوی ونک

مرضیه پیراوی ونک

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشکده پژوهش های عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۴ مورد.
۱.

نقد نورمن برایسون بر روش های فرمالیستی و بازنمایانه در تحلیل نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نورمن برایسون نقد فرمالیستی نقد بازنمایانه تحلیل نقاشی نقد فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۷۴
نورمن برایسون(۱۹۴۹) از نظریه پردازان حوزه فلسفه و تاریخ هنر معاصر است که با تکیه بر اندیشه هال و مطالعات فرهنگی و اهمیت بحث تصویر در این حوزه طرح فلسفی خود را پیش می برد. برایسون دغدغه بازنگری در مفهوم تاریخ هنر دارد و معتقد است پرداختن به تاریخ هنر راهی است برای بازاندیشی در نفس تاریخ از رهگذر هنر که بازاندیشی در وضعیت کنونی را نیز به دنبال خواهد داشت و در نهایت به شناخت فرهنگ راه خواهد برد. به گفته برایسون اگر تاریخ هنر بخواهد به واقع نقش تاثیرگذاری در نسبت با شرایط امروزی فرهنگ داشته باشد باید از خلال پژوهش های انتقادی نسبت به گذشته خود بازنگری کند و به شیوه های بروز و تکوین تجربه های هنری به ویژه در بحث تصویر متوجه گردد. بنابراین برای بازنگری در مفهوم تاریخ هنر لازم است به هسته مرکزی آن یعنی تصویر پرداخته شود و شیوه نگرش به تصویر مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد تا به این ترتیب پروژه کلی برایسون تکمیل گردد. تحلیل تصویر به طور سنتی از طریق روش شناسی هایی انجام می گیرد که به باور برایسون خود عامل ایجاد فهم نادرست تاریخ هنر و به بار آمدن وضعیت موجود هستند. در میان روش شناسی ها برایسون به طرز ویژه بر نقد مبتنی بر فرم و نقد مبتنی بر بازنمایی تاکید می کند که در تحلیل تصویر با تنزل آن به امری ایستا، پیوند آن با بافتار جامعه و فرهنگ را نادیده انگاشته و به همین جهت تحلیل ارائه شده توسط آنها نیز ابتر باقی می ماند. پژوهش حاضر با بهره جویی از آراء برایسون به مسئله، به نقد دو روش تحلیل فرمالیستی و بازنمایانه در مواجهه با آثار نقاشی می پردازد روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد انتقادی است که ضمن توصیف روش های تحلیل ذکر شده به تحلیل آنها وارد می شود و در نتیجه با رویکردی نقادانه آنها را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه حاصله از این پژوهش نشان می دهد که نگرش های فرمالیستی و بازنمایانه به نقاشی هنگام نقد به شکل پیش فرض نقاشی را به مثابه تصویری می دانند که در یک لحظه بار معنایی خود را آشکار می کند و بر پایه یک فرم یا بازنمایی یک امر استوار است که برای همگان در لحظه قابل درک و دریافت است. حال آنکه به باور برایسون تصویر یک موجودیت ایستا و نامتحرک نیست و در طول زمان بسط می یابد، چرا که بر فرهنگ بنا شده است و یک سویه مهم در آن فهم مخاطبی است که خود او نیز بر آمده از فرهنگ است و پروسه دیدن و نگاه کردن وی دائماً در حال بازبینی و بازآرایی ادراکات و دریافت های خویش است.
۲.

نقد و بررسی روش نگرش فرمالیستی به هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش شناسی هنر فرمالیسم ایمانوئل کانت کلایو بل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۲۱۸
هنگامی که ایمانوئل کانت در دقیقه سوم نقد قوه حکم از امر زیبا به مثابه امری که صورت و فرم آن از غایت مندی بدون غایت برخوردار باشد بحث نمود، راه برای طرح نظریات متعددی در قلمرو هنر گشوده شد. یکی از این نظریات فرمالیسم است که بر آموزه فرم هنری و طرح هارمونیک اثر هنری که به چیزی غیر از خود اشاره ندارد تاکید دارد. فرمالیست ها که بر پایه آراء کانت در حوزه کمپوزیسیون و طرح گشتالتی یک اثر هنری، آراء خود را طرح نمودند به زودی با سیر در صورت و فرم اثر هنری نظریات خود را مطرح ساختند. مفهوم فرم دلالتگر که توسط یکی از منتفذترین فرمالیست ها، کلایو بل، مطرح شد پایه و اساس تحلیل های فرمالیستی را شکل داده است. در مقاله پیش رو ضمن معرفی و تحلیل روش نگرش فرمالیستی به هنر، به نقد و آسیب شناسی چنین نگرشی به هنر پرداخته خواهد شد. از آنجا که در جهان معاصر حتی در کشور هایی با پیشینه فرهنگی قوی مانند ایران، در مواجهه با هنر، دیدگاه فرمالیستی به نحوی از انحاء خودنمایی می کند، ضرورت شناخت و نقد این روش در جهت آشنایی محققان حوزه هنر امری ضروری است.
۳.

تکنیک های تعزیه راهی به سوی غربی زدایی در آثار عباس کیارستمی

کلیدواژه‌ها: غربی زدایی مطالعات فیلم تعزیه عباس کیارستمی سینما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۲۲۸
میان غرب و غیرغرب همواره یک رابطه ی متغیر و در حال بازتعریف برقرار بوده است. برای آن که گفتمانی غیرغربی شده شکل بگیرد باید حرکت دوگانه ای آغاز شود. فیلم سازان، نخست به تشخیص کلام مسلط غربی می پردازند و سپس تصمیم می گیرند از آن پیروی نکنند. آنگاه به دنبال روش های فیلم سازی غیرغربی ای می گردند که می خواهند از آن ها استفاده کنند. اکنون در حوزه ی عملی و نظری فیلم، صداهای غیرغربی بسیار واضحی به گوش می رسند و تفاوت خود را به رخ جهانیان می کشند. می توان نمونه های موفقی از غربی زدایی سینما را در سینمای ایران، پیدا کرد. سینمای عباس کیارستمی با تکیه بر ریشه های کهن فرهنگ ایرانی، توانسته از جریان رایج غربی فاصله بگیرد و از مرزهای ملی فراتر برود. در شیوه ی فیلم سازی انحصاری کیارستمی، مؤلفه های «ایرانی» فراوانی قابل مشاهده و بررسی است. اشاره های تاکیدکننده ی او به وطن و بازتاب وطن در آثارش، تایید می کند که او در پی ایجاد یک شیوه ی محلی، بومی و ملی فیلم سازی بوده است؛ شیوه ای آگاهانه و از سر تامل. این پژوهش سعی دارد با روش مونتاژ، سیر فیلم سازی عباس کیارستمی را مرور و شاخصه هایی که به فیلم های او هویت ملی می دهند را پیدا کند. همچنین سعی دارد که به پرسش هایی از این دست پاسخ دهد: از منظر غربی زدایی، مؤلفه های تکنیکی، ساختاری، محتوایی آثار عباس کیارستمی چیستند؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد عباس کیارستمی از تکنیک های تعزیه همچون استفاده از نابازیگران، ارتباط با مخاطب فعال، بداهه سازی و حضور کارگردان بر روی صحنه ی نمایش بهره برده است.
۴.

مطالعۀ تطبیقی آراء مرلوپونتی و آرنهایم در حیطه ادراک بصری و تبیین رهیافت آن در آموزش هنر (با رویکرد پدیدارشناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک بصری آرنهایم آموزش هنر مرلوپونتی مطالعه تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۸۶
ادراک بصری نقش بسزایی در دستیابی ما به سطح بالایی از شناخت، ایفا می کند و ارتقای آن می تواند بیشترین تأثیر را برروی کیفیت تجارب زیباشناختی ما داشته باشد. براین اساس فهم ماهیت و سازوکار آن درجهت غِنای بیشتر، از الزامات حوزه آموزش هنر می باشد؛ بسیاری از تلاش ها برای فهم چیستی ادراک و پدیده های آن، حاصل اندیشه های پدیدارشناسان و روان شناسان گشتالت بوده است و موریس مرلوپونتی و رودلف آرنهایم، دو فیلسوف و نظریه پرداز برجسته در این حوزه اند که عمده آراء آنها تحت تأثیر این مکتب و با رویکرد پدیدارشناختی صورت گرفته است؛ نوشتار حاضر سعی دارد با تطبیق آراء این دو فیلسوف به شناخت گسترده تری از ماهیت ادراک دست یابد و رهیافت آن را در حوزه آموزش هنر واکاوی نماید. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناختی، به شیوه تحلیلی-تطبیقی و با بهره گیری از اسناد معتبر و منابع کتابخانه ای نگاشته شده است؛ یافته های این نوشتار نشان می دهد مرلوپونتی و آرنهایم در اندیشه ای یکسان بر این باورند که در ادراک بصری، جوهر عالم درون و بیرون، برخلاف آموزه های دوآلیستی دکارتی، در هیأت بازی میان نیروهای مختلف به شکل یک گشتالت در می آید و از خلال همین درهم تنیدگی ارگانیسم با جهان مُدرک است که می توان به درک امر واقعی رسید؛ همچنین با اتکا به این هیأت کلی می توان به معانی و مفاهیمی دست یافت که در دیدن و هنرهای دیداری وجود دارد و ابزار ارتباطی هنرمند به شمار می آید. بنابراین لازمه آفرینش و درک اثر هنری، توانایی ذهنی در درک همین ساختارهای یکپارچه و معنادار می باشد و این ضرورت فهم عالی پدیده های بصری را در تربیت هنری دوچندان می کند.
۵.

اثرات رفتار حرکتی دوربین به مثابه تجسمی از انسان در فیلم فرزندان بشر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه تکنولوژی ژان لویی بودری وینسنس هدیگر تکنیک حرکت دوربین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۷
ژان لویی بودری در بحث از تکنولوژی سینما و قیاس آن با غار افلاطون، با تکیه بر نظریات روانکاوانه، نظریه آپاراتوس را مطرح می کند و معتقد است آپارتوس سینما با ایجاد حالتی خواب آلود، تماشاگر را در فضایی به مانند مرحله ی آیینه ای لکان قرار می دهد تا بیننده مجدداً هویت خود را باز یابد. اما مخالفان این نظریه معتقدند، آنچه که بودری مد نظر دارد نیازمند نگاه و مکاشفه ای از بیرون غار یا سینما است، چرا که تا انسان ها یا تماشاگران فیلم در مکانی محصور شده اند، چگونه می توانند بنیان های فنی آنچه که بر آن ها روا می رود را دریابند؟ وینسنس هدیگر از دیگر منتقدان، رویکردی ذیل عنوان فلسفه ی تکنولوژی را مناسب جهت بررسی «درک سینما به عنوان تکنولوژی» می داند. محلی که تکنولوژی «میل به مجسم نمودن انسان» دارد. اما تحلیل او نه خود تکنولوژی سینما، بلکه فیلم هایی با روایاتی از تکنولوژی را مد نظر قرار می دهد. بنابراین پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای به روشی توصیفی-تحلیلی، سعی دارد صرفاً تکنولوژی سینما را در نوع به کارگرفتن دوربین فیلمبرداری در فیلم فرزندان بشر بررسی کند، تا نشان دهد چگونه ابزار می تواند هویتی مستقل و انسان گونه فارغ از محتوای فیلم و آپاراتوس داشته باشد تا تماشاگر را درگیر بنیان های فنی و تکنولوژی سینما کند.
۶.

نهشتن، به مثابه یک متدولوژی (بستر-نهاد) جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متدولوژی (بستر-نهاد) نهشتن رویکرد شناختی (4E) رئالیسم نومینالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۲۷۰
رویکرد شناختی (4E) در پیوند با منطق استدلالیِ اگزیستانسیالیسم، این امکان را فراهم می آورد تا با گذر از دوگانه-انگاری هایِ رایجِ متافیزیک، بتوان متدولوژیِ جدیدی خارج از رابطه شناختیِ سوژه-ابژه، طرح اندازی کرد. لزوم چنین طرح اندازی ای در ناکارآمدی متدولوژی های موجود، مخصوصا در راهبریِ پژوهش های بنیادی و هنر نهفته است (یعنی تز، در مفهوم حقیقیِ «نهادن»). در ابتدای مقاله، ترمینولوژیِ حوزه متدولوژی مشخص خواهد کرد که مفاهیم مرتبط با متدولوژی، همگی بر وضع و قرار، ابتناء دارند و نه شناسایی. اتیمولوژیِ واژه متدولوژی نیز مشخص می کند که لوژی و لوگوس با فرا-آوردن و ظهور، نسبت دارند و نه شناختِ امر موجود. در نهایت با جانشنیی مفهومِ بستر-نهاد، که معرفِ اقلیم و نهادن است، بجای متدولوژی، که به غلط، روش شناسی، معنا می شود و لاجرم با روش خلط می گردد، بستر-نهادِ جدید با نام «نهشتن» معرفی می گردد. در این بستر-نهاد، انسان به مثابه «نهشتا» و نه، شناسا یا مفسر، از طریقِ نهش، غیرِخود یا غیرِ پیکر را وضع می کند. این بستر-نهاد، صحت خود را از تَنِش (در-هم تنیدگی) با سایر چیزها بدست می آورد و نگاهی اتمیستیک به پدیده ها ندارد. بستر-نهادِ نهشتن، معرفت را امری ممکن، فرض نمی کند، بلکه با جانشینیِ مفهومِ «هِشته» با معرفت، اول، تمایزِ میان شناخت و هستی را محال می داند و دوم، نهش، را جایگزینِ مفهومِ مشاهده، می کند.
۷.

روش ها و معیارهای ساختاری تاثیرگذار در آموزش معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش معماری روش ها و معیارهای ساختاری آموزش عملی و نظری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۲۱۰
روش های یادگیری، یکی از مباحث مطرح امروزی است که هدف اصلی آن، یافتن راهکارهای جدید برای ارتقای کیفیت آموزشی است. ساختارهای آموزشی ایران در دهه های گذشته، تغییرات چندانی نکرده است که یکی از اصلی ترین دلایل آن، ناآشنایی اساتید با روش های نوین آموزشی است. آموزش معماری ایران  نیز مانند دیگر علوم با مسائل و پیچیدگی های خاص خود همراه است. برای انجام این پژوهش، با تحلیل استقرایی محتواهای نظری، ابتدا انواع روش های آموزشی، بررسی و دسته بندی نظری و عملی شده اند، سپس هر کدام در دو دسته، شامل روش و راهکار کاربردی، الگوسازی شده و چهارچوب محتوای تشکیل دهنده آن ها مشخص شده است. در قسمت روش، هدف ما تعیین چهارچوب کلی شکل گیری محتوای موضوعی آن از نظر متد آموزشیِ مدنظر است. در گزینه فرایند، کاربرد و روند استفاده از آن روش و ابزارهای ممکن در آن روند آموزشی، مشخص شده اند. سپس موارد انتخابی بر اساس معیارهای مؤثر در آموزش معماری ایران، با هدف یافتن پتانسیل های ممکن برای پژوهش های آینده، ارزیابی کیفی تطبیقی شده اند. درنهایت، پس از تحلیل نظریِ روش های آموزشی با معیارهای ساختاری تأثیرگذار در آموزش معماری ایران، پتانسیل های بسیاری مشخص شده اند که در میان آنها روش مبتنی بر حل مسئله، یکی از راهکارهای معتبر معرفی شده است؛ ولی ارزیابی دقیق هر کدام به پژوهش های فراتری نیاز دارد. اهداف پژوهش: 1.بررسی گونه ها و روش های  آموزشی و شرایط کاربرد آن ها. 2.تحلیل روش های آموزش نظری و عملی و درک چهارچوب های روش گرا در معماری. سؤالات پژوهش: 1.در ساختار نظام آموزشی ایران چه گونه ها و روش های آموزشی وجود دارد؟ 2.در آموزش معماری در ایران چه روش ها و ساختارهایی وجود دارد؟
۸.

ارائه نگرشی نوین بربازخوانی مفهوم خاطره و جایگاه آن در ارزیابی کیفی عملکرد فضاهای جمعی (مورد مطالعه: دانشکده هنر و معماری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بستر معماری خاطره کیفیت فضایی مکان جمعی نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۶ تعداد دانلود : ۱۰۷۹
در این مقاله معرفی عوامل خاطره ساز نهفته و آشکار در بستر و زمینه معماری از منظر "نظریه داده بنیاد" مدنظر قرار گرفت؛ در واقع روش تحقیق این پژوهش از نوع تحلیلی- توصیفی در نظر گرفته شد و به منظور نمایش کارایی این روش با اتکاء به نظریه داده بنیاد، دانشکده معماری یزد به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد تا شرح گام به گام مراحل اجرای این پژوهش را تبیین نماید. شرکت کنندگان در این پژوهش با استناد به روش "گلوله برفی" و نمونه گیری نظری انتخاب شدند وتجزیه تحلیل اطلاعات براساس سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی (گزینشی) انجام شد. یافته های حاصل از این پژوهش در مرحله نهایی به 28 کد باز، 16 کد محوری و 6 کدانتخابی رسید و الگوی پارادایمی به شرح زیر سازماندهی شد: 1. متغیرهای علی 2. متغیرهای زمینه ای 3. متغیرهای مداخله گر 4.پدیده یا مقوله محوری 5. راهبردها 6. پیامدها و نتایج . نتایج این پژوهش نشان داد که  ارتباطات درون مجموعه ای و وجود نظام و الگوی پیوسته از شاخص ترین متغیرهای زمینه ای یا نهفته در بستر حاکم قلمداد می شوند.
۹.

بررسی معنا در سوره یوسف و نمود آن در نگاره های ایرانی با رویکرد دلالت های صریح و ضمنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوره یوسف (ع) تفاسیر نگاره های ایرانی دلالت معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۳۶۵
سوره یوسف(ع) یکی از عالی ترین نمودهای تصویرپردازی در میان داستان های قرآنی است. این سوره دارای چنان جوهری است که باعث شده مفسران و هنرمندان آن را در قاب واژگان و قاب تصاویر به نمایش درآورند و دریچه ای، نو پیش روی مخاطب بگشایند. هدف اصلی این پژوهش، یافتن ساختار تشکیل دهنده دو متن نوشتاری و تصویری این قصه است، که هم دیگر را در ترکیب بندی منسجم، تقویت کرده اند. اما در این جستار با این پرسش ها روبه رو می شویم: 1) چگونه مولفه های تصویری سوره حضرت یوسف(ع) در تفاسیر و نگاره ها بازنمایی شده اند؟ 2) چگونه دلالت های صریح و ضمنی از سوره یوسف(ع) در تفاسیر و نگاره های ایرانی به کار برده شده اند؟ برای این منظور، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی در ابتدا، تصاویری را -که منطبق بر آیات بودند- از بین نگاره های موجود در موزه ها انتخاب شد و در گام دوم، مولفه های تصویری سوره یوسف(ع) را در تفاسیر با نگاره ها تطبیق داده شد و بر اساس دلالت های صریح و ضمنی مورد تحلیل قرار گرفت. نگارگر با توجه به رمزگان تجسمی، سعی دارد تا در گام نخست، مخاطب را با داستان آشنا کند؛ و در لایه های پنهان، معناهای عمیق تری از آیات را تصویر نماید. بررسی ها نشانگر این مطلب هستند که نگارگر با انتقال این مولفه ها از متن نوشتاری به متن تصویری و با استفاده از رمزگان تجسمی سعی در انتقال معانی و مفاهیم موجود در آیات و تفاسیر را دارد.
۱۰.

فلسفه و اقتباس سینمایی؛ بررسی مصادیق سینمایی تمثیل غار افلاطون

کلیدواژه‌ها: فلسفه افلاطون تمثیل غار اقتباس سینمایی فیلم نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۴ تعداد دانلود : ۷۵۱
سینما همواره در جست وجوی کشف منابع جدید و متنوع جهت اقتباس و خلق فیلم به عنوان محصول نهایی اش است. از دیگر سو، فلسفه نیز بیش تر به عنوان چارچوبی برای تبیین و نقد و توصیف و تشریح و ارزش داوری فیلم های سینمایی به کار گرفته شده است؛ حوزه ای فرا دست سینما که به پژوهش گران اجازه می دهد به میانجی فیلم بیندیشند و فلسفه بورزند. این مقاله امّا قصد دارد مسیر برعکسی را نشان دهد که در خلال آن سینماگران و به ویژه فیلم نامه نویسان یکی از مشهورترین تمثیل ها و حکایاتِ فلسفه را به عنوان دست مایه ای برای آفرینش پیرنگ داستانی مورد استفاده قرار داده اند. سخن از این که افلاطون در «تمثیل غار» آینده را پیش بینی کرده و سینما را درهزاره های پیشین به تصویر کشیده است، نیست. پرسش اصلی این پژوهش این است که در نمونه فیلم های منتخب نسبت و وابستگی بین منبع اصلی اقتباس با عناصر دراماتیک و ساختاری فیلم نامه های مذکور چیست؟ مقاله با روشی تطبیقی، با بررسی متون فیلم نامه ها و به واسطۀ اشارات و تلمیحات انجام شده در دیالوگ ها یا پیرنگ فیلم نامه، به آشکار ساختن چگونگی فرایند اقتباس از یکی از مشهورترین حکایات و تمثیلات فلسفی جهان در سینما می پردازد و بر آن است که با بررسی نمونه هایی از جریان های سینمایی متفاوت، یعنی طیفی متشکل از «جریان اصلی سینمای هالیوود» و کارگردانی چون  پیتر ویر گرفته تا «سینمای هنری اروپا» و فیلم سازی چون برناردو برتولوچی و از خلال تفسیر محتوای متون فیلم نامه ها، به تحلیل و توصیف این شیوه از اقتباس پرداخته، آن را به عنوان راهی برای دیگر اقتباس ها در سینمای ایران ارایه دهد.
۱۱.

مطالعه تأثیرات گراورهای وارداتی بر ساختار نقاشی فرنگی سازی ایران دوره صفوی بر اساس آرای ارنست گامبریچ و کندال والتون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی دوره صفوی فرنگی سازی ارنست گامبریچ کندال والتون دگردیسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۱۵۴
از اواسط دوران صفوی، بخشی از نقاشی ایران تحت تأثیر هنر اروپا قرار گرفت و منجر به شکلی از نقاشی شد که از همان دوران به نام فرنگی سازی شهرت یافت. هر چند در اکثر منابع، به نام نقاشان فرنگی حاضر در دربار صفوی و همچنین ورود آثار هنری از اروپا اشاره شده است و علی رغم اینکه برخی گراورهای استفاده شده در آثار فرنگی سازی شناسایی شده اند، به نظر می رسد تأکید پژوهشگران بیشتر بر حضور اروپاییان و تأثیر کلی فرهنگ و نقاشی غرب بوده و به گراورها، دیگر آثار تصویری و تأثیر مسیر انتقال تصاویر توجه نشده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا می توان برخی از ویژگی های فرنگی سازی را نتیجه انتقال تصویر نقاشی از مسیر گراور و عدم دسترسی به اصل نقاشی های اروپایی دانست؟ در مقاله پیش رو با استفاده از نظریات ارنست گامبریچ و کندال والتون، با روش توصیفی-تحلیلی، سعی بر روشن ساختن احتمال تأثیر فرآیند انتقال تصویر نقاشی بر نقاشی ایران است. نخست با به کار بستن آرای والتون در مورد سه اثر فرنگی سازی و گراور های منبع این آثار، اختلال در درک ژانر و تأثیر حذف داده ها در درک شیوه اجرا؛ و سپس با آرای گامبریچ، نحوه تطبیق دادن و برداشت از نقاشی اروپایی با تمرکز بر موارد طرح واره، تکنیک، رنگ، ابعاد، تضاد، سبک و تزئین، تحلیل شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد احتمالاً مواجهه هم زمان با تصاویری متنوع از دوره های متفاوت، عامه پسند تا فاخر و ناآشنایی با نقاشی غربی در درک آثار اختلال ایجاد کرده و از سوی دیگر با دگردیسی در برخی داده های تصویریِ گراور، هنرمند ایرانی، موارد مذکور را با امکانات بیانی نقاشی ایرانی تلفیق یا جایگزین کرده است.
۱۲.

واژه های برساخته از ریشه ی «میم μιμ-» در متون پیشاافلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر واژه های برساخته از ریشه ی «میم» میمسیس تقلید اجرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۹ تعداد دانلود : ۳۴۵
میمسیس از کلیدی ترین و بحث برانگیزترین واژه ها در حوزه ی هنر است. افلاطون و ارسطو که در زمره ی نخستین نظریه پردازان در باب هنرند، هر یک بر اساس جهان بینی و دغدغه ی فلسفی خویش تعبیری خاص از میمسیس را برگزیدند؛ و این اختلاف نگاه یکی از عوامل مهم در تعیین جایگاه ارزشی هنر در طول تاریخ زیبایی شناسی شد. این مقاله می کوشد ابتدا با ارایه شرحی از خاستگاه اصطلاح میمسیس و تأمل در مشتقات آن در برخی از متون یونانی، تصویری نسبتاً جامع از این مفهوم به ویژه در آراء و آثار پیشاافلاطونی ترسیم کند، تا شاید سرچشمه ی دو رویکرد متفاوت افلاطون و ارسطو را در قبال هنر نشان دهد. نتایج بررسی های پژوهش حاضر نشان می دهد که واژه های برساخته از ریشه ی «میم » در متون پیش از افلاطون دلالت بر «اجرای نقش» داشته اند. خاستگاه اصلی چنین معنایی را از حرکات و رفتار انسانی یا حیوانی استنتاج کرده اند؛ در این میان، مراد از حرکات، به ویژه رقص بوده و، سپس، این معنا به گستره های دیگر هنر تسری یافت. وجه اشتراک معنایی همه ی مشتقات این ریشه، همانا ایده ی «مطابقت» یا «برابری» است. به سخنی، کردار، یا افعال و اجراهایی که این واژه ها بر آنها دلالت می کنند، برابر یا معادلی در جهان عینی را به عنوان الگوی تقلید اختیار کرده اند. اما چنین مطابقتی تنها نسخه برداری محض نبوده و گاه الگوی مفروض فاقد موجودیتی عینی است.
۱۳.

پدیدارشناسی، «راه» تفکر و تحقیق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر پدیدارشناسی راه روش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۸ تعداد دانلود : ۴۳۳
تفکر که به عنوان وجه متمایزکننده بشر از سایر موجودات است، دلیل فرهنگی خواندن انسان نیز هست. تفکر نه صرفاً یک گام یا خطی بسته بلکه یک "راه" منسجم و یکپارچه و درعین حال پرفرازونشیب است. ضرورت "به راه درآمدن" تا در وجود طالب و محقق، نهادینه و خودانگیخته نشود نمی تواند از روشنایی و پیامدهای عمیق آن بهره مند شود. پدیدارشناسی در اصل "راه"ای برای اندیشیدن است، فراتر از آنکه در محدوده ی یک مکتب فلسفی یا "روش" خلاصه شود. طریق پدیدارشناسی، تلاشی قاطعانه برای غنا بخشیدن به جهان تجربه آدمی است، جهانی که در آن وجوه مختلف پدیده های هستی، یا کمتر موردتوجه قرار می گیرند و یا در سایه رفته و به مرور برای ما از شکل افتاده اند. رسالت "راه" برای بازیابی و افشاگری وجوه دیگری از هر آن چیزی است که در جهان وجود دارد و ما نسبت به آن دچار غفلت شده ایم. در نوشته پیش رو نگارنده با دغدغه ای هستی شناسانه و آشنایی با آسیب های موجود در حوزه تحقیق، به گام هایی از "راه" پدیدارشناسی برای نگریستن چند وجهی و جامع به پدیده ها در راستای وفادار ماندن به آنها می پردازد و از این رهگذر به تفاوت "روش" با "راه" با تکیه بر مبانی فکری پدیدارشناسی ورود پیدا می کند تا بتواند منتقد استفاده از عنوان "پدیدارشناسی" همچون یک زیور یا صرفا به مثابه توصیفی دلبخواهی باشد.
۱۴.

کالبدشکافی «متن فیلم» در نسبت با مفهومِ «فیلم کالت»؛ تحلیل و پرسش ها

تعداد بازدید : ۵۹۸ تعداد دانلود : ۵۹۲
بحث «سینما و فیلم کالت» را میتوان به نظریهی «فیلم به مثابه امری پرستیدنی و آئینی» تعبیر کرد؛ اینکه یک فیلم چگونه برای خود پیروانی دست و پا میکند و سینهچاکان و هوادارانی کسب میکند که گویی مسحور و بندهی تصاویر و دیالوگها و کاراکترهای یک جهان ساختگی میشوند. این پژوهش کیفی با روشی تحلیلی- توصیفی و هدف اصلی، تبیین و توضیح و ارائه تعریفی تا حد امکان دقیق از فیلم کالت و عوامل و زمینه های کالت شدن باتمرکز برمبنای هستیشناسی متن یا آناتومی فیلمها است؛ هرچند اشاراتی هم به نقش مخاطبان و هواداران، اقتصاد سیاسی و زمینهی زیباشناختی آنها هم دارد. دربارهی پرسشهای تحقیق(چیستی و چرایی) میتوان گفت که سوال اصلی تحقیق عبارت است از اینکه « متن فیلم های کالت چه ویژگی های منحصر به فردی دارند؟«آیا اساسا میتوان تعریف مشخصی برای فیلم کالت ارائه داد؟». مقاله با تحلیل و طبقهبندی عناصر مشترک متنی بین قریب به اتفاق فیلمکالتهای سینمای جهان؛ یعنی نوع آوری و بدعت، بدساخت بودن عامدانه یا ناعامدانه، تخطی و تمرد از زیباشناسی متداول جریان اصلی، ژانر، بینامتنیت، پایانهای سُست، نوستالژی و خشونت و لختههای خون به نقش این عوامل هشت گانه در «کالت شدن» برخی مصادیق{فیلم ها} پرداخته است.
۱۵.

تعلیق مفهوم شناخت، برای زمینه سازیِ یک متدولوژی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت ادراک وضع (نهش) رویکرد شناختی (4E) متدولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۴۱۶
بداهتِ شناخت، نزد انسان، نه تنها مانعی در پرسش از آن نیست، بلکه نشان از اهمیت این پرسشگری دارد. متدولوژی بعنوانِ سازمانِ شناخت، برای پذیرش عضو جدیدی در خانواده، نیازمند پارادایمی جدید است. اینکه چرا پارادایمی جدید ضروری است، ریشه در ماهیت برون ایستاییِ انسان دارد. و همین ویژگی بنیادیِ است که زمینه ساز اپوخه شناخت، قرار میگیرد. در این پژوهش با گزینش اگزیستانسیالیسم، بعنوانِ لگینِ لوگوسِ پژوهش، و با مبنا قراردادن رویکردشناختی (4E)، نقطه اشتراک آنها یعنی در-جهان-بودن، مبنای ورود به بحث قرار می گیرد، و سه شاخه دیگرِ رویکرد شناختی (4E)، برای فائق آمدن بر شکاف تبیینی ای که در توضیح چراییِ در-بودن، هست، استفاده می شود. برای اثبات اینکه ادراک، تصویری واقعی از جهان در اختیار ما قرار نمی دهد، و چون هر داده و استدلالی هرچند انتزاعی، نهایتا باید برمبنایی استعاری-تنی، ادراک شود، از ادراک، در شرایطِ خاص، مثل تتراکروماکی، حس-آمیزی و جانشینیِ حسی، و همچنین تصویرِ جهان، نزد سایر موجودات زنده، بهره گرفته شده است. نهایتا با این استدلال که رابطه میان پیکر (انسان) و غیرِپیکر (جهان) نه برمبنای شناخت، بلکه برمبنایِ وضع و نهشِ غیرِخود استوار است، شناخت، در تعلیق قرار می گیرد، تا راه برای تبیین یک متدولوژیِ غیرشناختی فراهم شود.
۱۶.

نقد معماری مسجد نصیرالملک شیراز براساس نصوص دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسجد نصیرالملک نقد معماری نصوص دینی شبستان تزئینات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۰ تعداد دانلود : ۸۳۷
بیان مسئله: مسجد نصیرالملک شیراز، که در منابع مکتوب معماری، مسجدی متمایز توصیف شده، سالهاست به یکی از کانون های گردشگری شهر شیراز تبدیل شده و به نظر می رسد که کارکرد عبادی خود را از دست داده است. تمایز این مسجد از مساجد هم دوره خود یا مساجد با قدمت تاریخی بیشتر در شیراز احتمال این فرض را ایجاد می کند که ویژگی های معمارانه این مسجد سبب این تمایز است. ویژگی هایی که با تغییر و یا تشدید الگوهای رایج در مساجد سنتی حاصل آمده و در مشاهده ای میدانی و با مرور اسنادی منابع مرتبط می توان به عدم کشیدگی شبستان عمود بر محور قبله، محورزدایی ادراکی از قبله، تزئینات حداکثری در فضای عبادی و تشبه به الگوهای غیرمسلمین در آن اشاره کرد. برای بررسی این ویژگی ها که چالش اصالت تاریخی را مطرح می کنند، ضرورت دارد به سمت معیارهای بی زمان دینی رجوع کرد که فراتر از این ویژگی، متضمن تحقق عبادت به طرزی بهینه در فضای مسجد نیز باشند. هدف: از این رو هدف اصلی این پژوهش قضاوت و نقد ویژگی های تمایزبخش در طرح مسجد نصیرالملک شیراز مبتنی بر معیارهای دینی است. روش پژوهش: در این مقاله با بهره گیری از آیات قرآن و روایات، خاصه آنانی که به احداث مسجدالنبی به دست پیامبر(ص) اشاره دارند، به عنوان معیارهای نقد، به قضاوت درباره این ویژگی های چهارگانه در مسجد نصیرالملک پرداخته می شود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که تقسیم شبستان مسجد به دو بخش شرقی و غربی در تضاد با سیاست های طراحی شبستان از دیدگاه اسلام است. همچنین محورزدایی از قبله در کنار تزئینات حداکثری به اقامه نماز لطمه وارد می کند. در آخر استفاده از نشانه ها و الگوهای معماری فرنگی در عصر قاجار، اثبات کننده نظر تأثیر این ویژگی ها در جهت افزایش قابلیت های نمایشی مسجد و بالتبع کاهش قابلیت عبادی آن است.
۱۷.

تحلیل فیلم کالت های ایرانی:مطالعه هواداران پنج فیلم کالت منتخب از دهه50تا 80(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیلم کالت هوادار هویت رفتارشناسی سینمای ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۳ تعداد دانلود : ۵۴۴
: تعریف فیلمهای کالت به عنوان «فیلمهائی بعضا مهجور با هواداران اصطلاحا پروپاقرص» یکی از تعاریف پذیرفته شده در بستر و تاریخ مطالعات سینمائی است. این پژوهش به مساله «شناخت دقیق تر رفتارها و ویژگی های هویتی» جامعه آماری سطح الف(54نفر) از افرادی که در فرایند پژوهش در طول چهارسال از طریق شبکه های اجتماعی شناسائی شده و باتوجه به اعلام خود هوادار یکی از این پنج فیلم کالت ایرانی برگزیده خوانده شده اند، پرداخته است. در خلال همین تحقیق و با روشی تحلیلی-پیمایشی با ابزار پرسش نامه به عنوان مرحله اول شناسائی اساسا ضریب نفوذ دو اصطلاح «کالت» و «بلاک باستر /گیشه ای» در دو جامعه آماری توده مردم دو کلان شهر اصفهان و تهران؛ یعنی سطح ج (203نفر) و دانشجویان سینما و رشته های هنری؛ یعنی سطح ب (115نفر) انجام شد، تا مشخص گردد که برای یافتن هواداران فیلمهای کالت منتخب پژوهش نمی توان خیلی تصادفی عمل کرد. با طرح پرسشهائی درباره مشخصات هویتی/فردی/بوم شناسانه/رفتارشناسانه این جامعه آماری، پژوهش به یافته هائی دست پیدا کرد که می توان آنهارا چنین خلاصه کرد : خوشه غالب کالتیستها یا هواداران این پنج فیلم منتخب را افرادی مذکر در بازه سنی سی سالگی تا پنجاه سالگی، با سطحِ تحصیلات کارشناسی به بالا و خلوت گزین تشکیل می دهند که اکثرا باواژه آشنائی داشته و بیشتر بر مبنای داوری شان درباره کارگردانی/وجوه شکلی و سبکی/ و به ویژه فیلمنامه و روایت و زیرمتن و دیالوگها ؛ و در درجه بعد هم ذات پنداری با شخصیت اصلی به هواداریشان استمرار بخشیده اند.
۱۸.

تأملی بر مفهوم خاطره انگیزی و عوامل سازنده آن در دانشکده های آموزش معماری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: آموزش معماری معماری زمینه نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۶۳۴
توان مندی و پتانسیل نهفته و آشکار در فرم و کالبد معماری دغدغه اصلی این پژوهش است؛ این پدیده که قادر است با حس-ارتباط مخاطب پیوند عمیقی کند، در ارتباطات متقابل با بستر موجود و ارائه مفاهیم نهفته درآن به شدت عجین است. در این مقاله در نظر است معرفی عوامل مذکور از زاویه ای جدید مورد تبیین قرار گیرد، بنابراین از "نظریه داده بنیاد" که یکی از روش-های پژوهش کیفی است، استفاده شده است. برای اثبات کارایی این روش نیز دانشکده معماری یزد به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد تا شرح گام به گام مراحل اجرای این پژوهش را تبیین نماید. شرکت کنندگان در این پژوهش متشکل از 20 نفر از معماران فارغ التحصیل از دانشکده معماری یزد بود که با استناد به روش گلوله برفی"، نمونه گیری نظری و انتخاب شدند. تجزیه تحلیل اطلاعات بر اساس سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی (گزینشی) انجام شد.. یافته های حاصل از این پژوهش در مرحله نهایی در الگوی پارادایمی به شرح زیر سازماندهی شد: 1. متغیرهای علی 2. متغیرهای زمینه ای 3. متغیرهای مداخله گر 4.پدیده یا مقوله محوری 5. راهبردها 6. پیامدها و نتایج . نتایج این پژوهش حاکی از این است که با نزدیک کردن اهداف آموزش آکادمیک به معماری اجرایی از یک سو و بازشناسی ارزش های هویت ساز درنگاه ارزیابانه به مکان از سوی دیگر می توان به تلفیق درست قابلیت های پیدا و پنهان کالبد آموزشی در راستای تربیت معمار سرزمینی به عنوان مهم ترین پیامد این پژوهش نائل گشت.
۱۹.

بسط ادراکات فضایی تماشاگر از طریق امپاتی با کالبدهای فیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیزیولوژی امپاتی تماشاگر فیلم ادراک فضایی بدن های فیلمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۳۲
مطالعه در روند شکل گیری و تکامل سینما، نمایانگر علاقه به تشریح حالت بدن انسانی و تسخیر حرکت جسمانی است. مرکزیت بدن در گسترش سینمای اولیه، نکته ای است که با توجه به «چرخش جسمانی» در تئوری های معاصر فیلم، مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است. تحلیل و بررسی تلاش های پیشگامان اولیه سینما همچون ماری، مایبریج و ملیس، نمایانگر این مهم است که تبارشناسی تصویر متحرک را به جای الگوهای اپتیکی مرسوم در تئوری های روان کاوانه، می توان در آزمایش های فیزیولوژیکی انتهای قرن نوزدهم ریشه یابی نمود. مقاله حاضر می کوشد با مورد تاکید قرار دادن این ماهیتِ ذاتاً «بدن مندِ» مدیوم سینما، با بهره گیری و بازخوانی مفهوم امپاتی، رابطه فضایی و کالبدی تماشاگر با فیلم را مورد بررسی قرار دهد. امپاتی، عمل «احساس کردن در درون دیگری» است که نخستین بار توسط ویشر مطرح شد و بعدها توسط نظریه پردازانی چون لیپز، اشمارسو و ولفلین بسط داده شد. مبتنی بر خوانش پدیدارشناسانه از امپاتی، تماشاگر از طریق بیرون افکنی بدن خود به کالبدهای فیلمیک، می تواند تجربه فضایی آنها را تجربه کند و از این طریق خود را در موقعیت های فضایی متفاوتی قرار دهد. از این رو می توان فیلم ها را به مثابه منابع غنی و ارزشمندی در نظر گرفت که برای مخاطبان، امکان تجربه های غریب و ناممکن فضایی را فراهم می آورند.
۲۰.

تفسیری بر شکل پذیرش پرسپکتیو خطی در نقاشیِ متأخرِ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرنیته نقاشی متأخر صفوی پدیدارشناسی هرمنوتیک فضا پرسپکتیو خطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۴۸
تأثیرپذیری نقاشی ایرانی از نقاشی اروپایی از اواسط عهد صفوی باعث ایجاد جریانی در نقاشی ایرانی شد که تا دوران معاصر نیز ادامه یافته است. به نظر می رسد طرحِ فضا در این جریان نقطه کانونی این مواجهه باشد. این مقاله شکل پذیرش و اجرای تکنیک پرسپکتیو خطی را در نقاشی متأخر صفوی به عنوان نمودی از نخستین مواجهه های هنری ایران با «مدرنیته» تحلیل و تفسیر می کند. یافته های بخشِ تحلیلی مقاله نشان می دهد که جریان اصلی نقاشی در اواخر عهد صفوی واجد فضایی «ترکیبی» یا «دوگانه» است و پرسپکتیو خطی در این نقاشی ها اغلب به صورت «ناقص» و «منطقه ای» اجرا شده است. در بخش تفسیری با استفاده از رویکردِ پدیدارشناسیِ هرمنوتیکِ هایدگر نشان داده شده است که این «ترکیبِ تعارض آمیز» تجسمِ مواجهه دو هستی شناسی ناهمساز است. به نظر می رسد پیش از آنکه در فضای اندیشه ایران طرحِ افکنش تکنیکی و ریاضیاتی «هستی» استقرار یافته باشد؛ در فضای نقاشی ایرانی ابزارهای تکنیکی برای بازنمائی فضایِ ریاضیاتی مدرن به کار بسته شد و در کنار فضای باقیمانده از سنت نقاشی ایرانی قرار گرفت. بنابراین می توان گونه ای «ناهمزمانی» را در شکلِ پذیرش تکنیک پرپسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی تشخیص داد. این امر تصویرگر شکلی از مواجهه با مدرنیته است که در آن دریافتِ صورتِ کالایی و تکنولوژیکِ مدرنیته مقدم بر استقرار طرحِ هستی شناسانه آن است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان