مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مکانیسم های دفاعی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه مکانیسم های دفاعی و ویژگیهای شخصیتی افراد معتاد و عادی شهر همدان بود. روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای تعداد 70 نفر معتاد با میانگین سنی 81/9±39/37 و دامنه سنی 23 تا 58 از کلینیکهای ترک اعتیاد شهر همدان در پاییز 1390 به روش در دسترس و تعداد 70 نفر از بستگان این افراد که از لحاظ متغیر های جمعیت شناختی تا حد امکان با آنها همتا بودند به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. از هر دو گروه خواسته شد تا به پرسشنامه سبکهای دفاعی و پرسشنامه شخصیتی آیزنک پاسخ دهند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات افراد معتاد نسبت به گروه عادی در متغیر های سبکهای دفاعی رشد نایافته، روان آزردگی و ویژگیهای شخصیتی روان رنجوری و برون گرایی بیشتر و در متغیر سبکهای دفاعی رشد یافته کمتر بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق میتوان گفت بین افراد معتاد و عادی در سبکهای دفاعی و ویژگیهای شخصیتی تفاوت معنادار وجود دارد.
مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی-جبری با افراد غیر مبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش، مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی- جبری با افراد غیرمبتلا بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه شامل 30 نفر مبتلا به اختلال افسردگی (زن)، 30 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- جبری (16 زن و14 مرد) و 60 نفر افراد غیرمبتلا (45 زن و 15 مرد) بود. نمونه ی بالینی با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه ی غیرمبتلا به صورت هدفمند و با روش غربالگری با استفاده از پرسشنامه MMPI، انتخاب شدند. ابزارهای به کارگرفته شده شامل پرسشنامه-ی نشخوار فکری ، پرسشنامه ی مکانیسم های دفاعی و پرسشنامه ی 71 سؤالی MMPI بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان استفاده از نشخوارفکری در گروه افسرده و وسواسی، بیشتر از گروه غیرمبتلا بود. میزان استفاده از سبک دفاعی رشدنایافته در گروه های مبتلا بیشتر از گروه غیرمبتلا و میزان استفاده از سبک روان آزرده نیز در مبتلایان به افسردگی بیشتر از گروه وسواسی و غیرمبتلا بود. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بین سه گروه در مکانیسم های دفاعی فرافکنی، ناارزنده سازی، گذاربه عمل، بدنی-سازی، خیال پردازی اوتیستیک، لایه سازی، پرخاشگری منفعلانه، جابه جایی، مجزاسازی، فرونشانی، والایش، شوخ طبعی، پیشاپیش نگری، دیگردوستی کاذب و ابطال، تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، نشخوارفکری و مکانیسم های دفاعی نقش مهمی در اختلال های افسردگی اساسی و وسواسی - جبری دارند. تلاش در راستای کاهش به کارگیری نشخوار فکری و سبک های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده می تواند گامی مهم جهت ارتقای سلامت روانی بیماران باشد.
مقاله به زبان فرانسه: قلم خوردگی های یک چرک نویس یا سانسور یک ناخودآگاه؟ (Rature d'un brouillon ou censure d'un inconscient ?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پیشامتن ها این امکان را فراهم می آورد تا به عمق عملکرد عناصری که در آفرینش صورت و معنای یک اثر نقش تعیین کننده دارند نزدیک شویم. خط خوردگی های یک چرک نویس در زمره مهمترین ابزاری قرار دارد که منتقد برای آگاهی از فرآیند خلق اثر که در دو مرحله تولید پیشامتن ها و متن نهایی (با کاربرد ارتباطی) محقق می شود بهره می گیرد. از آنجایی که خط خوردگی ها مرتبط با مکانیسم های دفاعی مؤلف هستند، تغییرات اعمال شده بر متن به نوعی گزارشی از جهش های روانی او را فراهم می آورد. بدین ترتیب، نویسنده به عنوان خواننده متن خود به گفتگو با آن می نشیند. در واقع، با خط زدن نویسنده میان ذهن و روان خود از یک سو و تولید متن از سوی دیگر ارتباط برقرار می کند. قلم خوردگی با آشکارکردن روند فکری خالق اثر از لابه لای دغدغه ها و تردیدهایش نشان می دهد که چگونه آزادسازی مکانیسم های دفاعی داده های معنایی را به عقب رانده و در زوایای پیشامتن پنهان می کند. تغییرات ناشی از خط خوردگی ها از عملکرد ضمیر ناخودآگاه فرد خبر می دهد و اینچنین است که منتقد با محوریت دادن به مفهوم «سانسور» سعی دارد از تمایلات ناخودآگاه او آگاهی یابد. از این منظر، می توانیم بگوییم که منتقد با ارزش بخشیدن به پیشامتن ها به حوزه روانکاوی وارد می شود تا از نزدیک عملکردهای پیشانوشتاری یک متن را توضیح دهد. در این گفتار، برآنیم تا با توجه به مسأله «سیر تکوینی متن»، جهش های ناخودآگاه را که در پیشامتن منعکس می شود بررسی کرده و مفهوم متفاوتی از «زمان» در تولید اثر ارائه دهیم.
تحلیل پیش بینی مکانیسم های دفاعی با هوش هیجانی ورزشکاران نخبه رشته های رزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی تحلیل پیش بینی مکانیسم های دفاعی با هوش هیجانی ورزشکاران نخبه رزمی کار صورت گرفت. این پژوهش از نوع توصیفی و روش آن، همبستگی است. بدین منظور، تعداد 317 نفر (152 مرد و 165 زن) با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین ورزشکاران نخبه رزمی کار انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، از پرسش نامه های مکانیسم های دفاعی و هوش هیجانی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان، پیرسون و آزمون آماری t مستقل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مکانیسم های دفاعی و مولفه های آن می تواند تغییرات مربوط به هوش هیجانی را پیش بینی کند. میان مکانیسم های دفاعی رشد نایافته با درک و کنترل عواطف و مهارت های اجتماعی، ارتباط معنا دار منفی و میان مکانیسم های دفاعی رشد یافته با درک و کنترل عواطف، مهارت های اجتماعی و خوش بینی، ارتباط معنا دار مثبت مشاهده شد (P≤0.05). هم چنین، بین مکانیسم های دفاعی نوروتیک با درک و کنترل عواطف، ارتباط معنا دار منفی وجود داشت (P≤0.05). در مورد تفاوت های جنسیت، نتایج پژوهش حاکی از این بود که مکانیسم های دفاعی رشد یافته و هوش هیجانی در ورزشکاران زن نسبت به ورزشکاران مرد بالاتر است.
پنج عامل بزرگ شخصیت و مکانیسم های دفاعی در پیش بینی کیفیت زندگی زنان دارای اختلال بدکارکردی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال در کارکرد جنسی به بروز مشکلات رفتاری و کاهش کیفیت زندگی در فرد منجر می شود. در50 درصد از بیماران اختلال شخصیت نیز بدکارکردی جنسی وجود دارد و رویکرد روان تحلیلگری علت بدکارکردی جنسی را ناشی از نوعی اضطراب بنیادین و همچنین، استفاده از مکانیسم های ناپخته در این بیماران می داند. هدف این پژوهش، بررسی پنج عامل بزرگ شخصیت و مکانیسم های دفاعی در این بیماران و نقش این دو متغیر در پیش بینی کیفیت زندگی این بیماران بود. روش تحقیق از نوع همبستگی بوده است. نمونه آماری نیز 80 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک خانواده و سلامت جنسی دانشگاه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس در طی سال های 89 و 90 بود، که با استفاده از پرسشنامه های ویژگی شخصیت نئو، مکانیسم های دفاعی و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بررسی شدند. یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیتی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی در زنان دارای بدکارکردی جنسی هستند و از میان پنج عامل بزرگ شخصیت روان آزرده خویی (04/0P= 31/0 -b:) و مسؤولیت پذیری (03/0P= 31/0 -b:) قادر به پیش بینی کیفیت زندگی بودند و روی هم رفته 37 درصد واریانس کیفیت زندگی را پیش بینی می کردند (05/0p=). براساس رگرسیون همزمان بین کیفیت زندگی و مکانیسم های دفاعی ارتباط معناداری وجودداشت؛ به طوری که استفاده از مکانیسم های دفاعی رشد یافته تر (006 P=37/.b:) و مکانیسم های دفاعی رشد نایافته (02/0P= 31/0 -b:) کیفیت زندگی را پیش بینی می کند. (0001/0P =) همچنین، مکانیسم های دفاعی روان آزرده پیش بینی کننده معناداری برای کیفیت زندگی در این زنان نبودند (78/0 P= 04/.b:).
رابطه بین هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی دربین زوج های در آستانه طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج ها ی در آستانه طلاق و عادی بود. روش پژوهش به کار برده شده در این تحقیق روش همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوج ها ی در آستانه طلاق و عادی شهر اصفهان در سال90- 1389 تشکیل می دانند که تعداد 100نفر (50 زوج عادی و 50 زوج در آستانه طلاق ) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش را دو پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه سبک های دفاعی تشکیل دادند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میان هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج های در آستانه طلاق رابطه معناداری وجود دارد ( 05/0 P<) اما میان هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج های عادی رابطه معناداری به دست نیامد. بنابراین زوج های در آستانه طلاق چون از توان عاطفی پایین تری برخوردارند بیشتر تنیدگی حس می کنند و لذا از مکانیسم های دفاعی بیشتر از زوج های عادی استفاده می نمایند در حالی که زوج های عادی به دلیل توان عاطفی بالا میزان به کارگیری مکانیسم های دفاعی کمتر از زوج های در آستانه طلاق بود. در حقیقت هوش هیجانی بالاتر به فرد این امکان را میدهد که در حیطه ناهشیار بهتر بتواند به مدیریت،شناخت،تنظیم و ارزیابی هیجان ها بپردازد.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس مکانیسم های دفاعی و راهبردهای انطباقی در بیماران مبتلا به سندرم نقص ایمنی اکتسابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بهزیستی روانشناختی یک متغیر هدف مهم در بیمارام مبتلا به سندرم نقص ایمنی اکتسابی است.هدف این پژوهش بررسی رابطه مکانیسم های دفاعی و راهبردهای تطابقی با بهزیستی روان شناختی بیماران مبتلا به سندرم نقص ایمنی اکتسابی شهر شیراز بود. روش: طرح پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آن را بیماران مبتلا به سندرم نقص ایمنی اکتسابی شهر شیراز تشکیل می دادند.به شیوه نمونه گیری در دسترس،80 نفر از بیماران( شامل 57 مرد و 23 زن) که در مراحل پایانی زندگی قرار نداشتند انتخاب شدند و با پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف(1989)،مکانیسم های دفاعی آندروز(1993) و راهبردهای انطباقی لازاروس و فلکمن(1980) مورد ارزیابی قرار گرفتند.برای تحلیل داده ها از نسخه 16 نرم افزار spss و روش آماری رگرسیون گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: در بررسی ضرایب همبستگی،از بین ابعاد بهزیستی روانشناختی،ابعاد پذیرش خود(345/0 r=)و زندگی هدفمند(342/0r=) با ابعاد مکانیسم های دفاعی رشد نایافته و ابعاد بهزیستی روانشناختی روابط مثبت با دیگران(441/0r=)،تسلط بر محیط(265/0r=)،زندگی هدفمند(375/0r=) و رشد فردی(290/0 r=) با مکانیسم های دفاعی روان آزرده و ابعاد بهزیستی روانشناختی پذیرش خود(226/0r=)،روابط مثبت با دیگران(475/0r=)،تسلط بر محیط(365/0r=)،زندگی هدفمند(461/0r=) و رشد فردی(349/0r=) با مکانیسم های دفاعی رشد یافته رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین ابعاد بهزیستی روانشناختی با راهبردهای هیجان مدار رابطه معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از داده ها نشان می دهد که مکانیسم های دفاعی رشد یافته و برخی از ابعاد مقابله ای هیجان مدار و مسئله مداردر بهزیستی روانشناختی افراد مبتلا به سندرم نقص ایمنی اکتسابی نقش دارند.
ویژگی های شخصیتی و مکانیسم های دفاعی بزهکاران پسر کانون اصلاح و تربیت بر اساس نوع جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی بزهکاران و مکانیسم های دفاعی پسران بزهکار در 6 دسته جرم سرقت، ضرب و جرح، مواد، قتل، آدم ربایی و جرائم جنسی بود. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از بزهکاران پسر 15 تا 18 ساله ی کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و پرسشنامه سبک مکانیسم های دفاعی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که در عامل گشودگی بین گروه سرقت با ضرب و جرح و ضرب و جرح با قتل تفاوت وجود دارد و بین میانگین های مکانیسم دفاعی والایش گروه های سرقت با آدم ربایی و آدم ربایی با مواد تفاوت وجود دارد؛ اما بین میانگین سایر گروه ها تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به وجود تفاوت بین جرائم همراه با آسیب های بدنی به انسان با جرائم دیگر در عامل گشودگی و مکانیسم دفاعی والایش که معیارهایی برای سلامت روانی هستند، استفاده از مداخله های متفاوت برای افراد با جرائم متفاوت در کانون اصلاح و تربیت ضروری است.
مقایسه خودآسیب رسانی و مکانیسم های دفاعی در افراد با اختلال هویت جنسی قبل و بعد از عمل جراحی تغییر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد با اختلال هویت جنسی قبل و بعد از عمل مشکلات زیادی در زمینه سازگاری با محیط اجتماعی دارند. هدف این پژوهش مقایسه میزان رفتارهای خود آسیب رسانی و مکانیسم های دفاعی در دوره قبل و بعد از عمل تغییر جنسیت است. روش : با روش علی مقایسه ای ۳۰ فرد با اختلال هویت جنسی قبل از عمل، ۳۰ نفر بعد از عمل و ۳۰ نفر افراد عادی با هم مقایسه شدند یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد پس از عمل میزان خودآسیب رسانی مستقیم کاهش می یابد؛ اما تفاوتی در خودآسیب رسانی غیر مستقیم به وجود نمی آید. میزان استفاده از مکانیسم های دفاعی رشد نیافته در افراد عمل کرده به صورت معنی داری کمتر از گروه عمل نکرده است. تفاوتی به لحاظ مکانیسم های دفاعی رشد یافته و روان رنجور بین افراد عمل کرده و عمل نکرده وجود ندارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد عمل تغییر جنسیت در کاهش رفتار های خود آسیب رسانی مستقیم و کاهش میزان استفاده از مکانیسم های دفاعی رشد نیافته مؤثر است اما عمل تغییر جنسیت در کاهش رفتارهای خودآسیب رسانی غیرمستقیم و تغییر مکانیسم های دفاعی روان رنجور و رشد یافته مؤثر نیست. می توان نتیجه گیری کرد که رفتارهای خود آسیب رسانی غیر مستقیم پس از عمل باقی می مانند که غلبه بر آنها احتمالاً به مداخله های روانی و اجتماعی نیاز دارد و تغییر مکانیسم های دفاعی رشد نیافته می تواند شاخصی معتبر در سنجش اثر بخشی مداخلات زیستی و روانی به حساب آید.
پیش بینی رضایت شغلی براساس خود تنظیمی هیجانی و مکانیسم های دفاعی در کارمندان اداره بهزیستی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، پیش بینی رضایت شغلی براساس خود تنظیمی هیجانی و مکانیسم های دفاعی در کارمندان بهزیستی استان تهران بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی و نمونه این پژوهش 324 (158 مرد و 166 زن) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات شرکت کنندگان از پرسشنامه های رضایت شغلی (JDI)، مکانیسم های دفاعی(DSQ – 40) و دشواری تنظیم هیجانی (DERS) استفاده شد. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که همه مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی به غیر از آگاهی هیجانی با رضایت شغلی رابطه مستقیم و معنادار دارند. بین همه مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی به غیر از آگاهی هیجانی با مکانیسم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده رابطه معکوس و معنادار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که خودتنظیمی هیجانی 5 درصد واریانس رضایت شغلی را تبیین می کند، اما سبک های دفاعی، رضایت شغلی را تبیین نمی کنند. در بررسی تفاوت های جنسیتی با آزمون t نشان داده شد، مردان در مؤلفه های رضایت از ترفیعات، حقوق و مزایا و رضایت از شرایط محیط کار در سطح بالاتری از زنان قرار دارند. اما در نمره کلی رضایت شغلی بین زنان و مردان تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت توانایی تنظیم هیجانات بر بکارگیری مکانیسم های دفاعی و رضایت شغلی می توان با بهره گیری از راهنمایی و تکنیک های درمانی روان شناسان و مشاوران در سازمان بهزیستی جهت افزایش آگاهی و کسب مهارت های تنظیم هیجانی و بکارگیری مکانیسم های رشد یافته در جهت ارتقاء رضایت شغلی و اهداف سازمان بهزیستی استفاده نمود.
بررسی نقش میانجی گر سبک های دفاعی در رابطه بین سطح تحول من و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر تأثیر ویژگی های شخصیتی در روابط زناشویی توجه زیادی را به خود جلب کرده است چراکه شخصیت مهمترین و زیربنایی ترین مسأله در نارضایتی زناشویی است. باتوجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر به بررسی نقش میانجی گر سبک های دفاعی در رابطه بین سطح تحول من با رضایت زناشویی می پردازد. این تحقیق در مقوله طرح های همبستگی از نوع پیش بینی قرار می گیرد. بدین منظور از بین جامعه آماری، 200 نفر از دبیران ساوجبلاغ با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و داده ها با استفاده از پرسشنامه های سبک های دفاعی DSQ ، آزمون تکمیل جملات SCT و پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH جمع آوری و مدل مفروض با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان دادند که سطح تحول به طور غیرمستقیم با میانجی گری سبک های دفاعی بر رضایت زناشویی (ضریب تأثیر= 21/0) تأثیر معنادار داشت. لذا می توان بر نقش برجسته شخصیت و مولفه های آن از جمله سطح تحول من و سبک های دفاعی در تعیین رضایت زناشویی تأکید کرد و در جهت تدوین برنامه های پیشگیری، آموزشی و درمانی با تأکید بر عوامل شخصیتی تلاش کرد.
مقایسه انسجام روانی و مکانیسم های دفاعی در والدین دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم، نارسایی توجه/ فزون کنشی، و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : بعضی از اختلال های روان شناختی دوران کودکی مانند اختلال طیف اوتیسم و نارسایی توجه/فزون کنشی، آسیب های روان شناختی معناداری را برای والدین به همراه دارند. بر اساس نتایج مطالعات مختلف، مشکلات متعدد این کودکان، اعضای خانواده را دچار آشفتگی و تنیدگی زیادی می کنند؛ بدین ترتیب پژوهش حاضر به منظور مقایسه انسجام روانی و مکانیسم های دفاعی در والدین دارای کودک مبتلابه اختلال طیف اوتیسم، نارسایی توجه/فزون کنشی، و بهنجار انجام شد. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی والدین دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم ، نارسایی توجه/ فزون کنشی، و بهنجار شهر رشت در سال 96-1395 بود. نمونه پژوهش شامل 90 نفر از والدین جامعه آماری مذکور بودند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود و خروج از مطالعه، انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها، از پرسشنامه های مکانیسم های دفاعی ( آندروز و همکاران، 1993) و حس انسجام (آنتونو و سکی، 1987) استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین سه گروه والدین دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم ، نارسایی توجه/ فزون کنشی، و بهنجار در هر یک از مؤلفه های انسجام روانی تفاوت معنی داری وجود دارد ( 0/05>p ). بدین ترتیب در متغیر انسجام روانی، والدین دارای کودک با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی با میانگین 66/90، پایین ترین نمره؛ و والدین کودکان بهنجار با میانگین 101/33، بالاترین را به دست آوردند. همچنین نتایج نشان داد در مؤلفه های مکانیسم دفاعی در سه گروه از والدین، تفاوت معنی داری وجود دارد( 0/05>p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، والدین دارای کودکان مبتلابه اختلالات طیف اوتیسم و نارسایی توجه/فزون کنشی، سطوح بالاتری از تنیدگی های روانی مربوط به والدگری را تجربه می کنند که می تواند ناشی از نیازهای خاص این کودکان و تفاوت های بارز آنها با سایر همسالان از جنبه های مختلف شناختی و روانی باشد. بدین ترتیب طراحی و اجرای مداخلات مناسب روان شناختی و آموزشی برای والدین این کودکان با تأکید بر مداخلات اولیه می تواند تا حد زیادی راه گشا باشد.
تأثیر آموزش مکانیسم های دفاعی بر ابراز خشم، ناسازگاری فردی و سبک های اسنادی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
10.22051/psy.2019.24690.1843
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مکانیسم های دفاعی برابراز خشم، ناسازگاری فردی و سبک های اسنادی انجام شد. روش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد خمینی شهر در سال تحصیلی 97-1396 بود که از بین آنها 40 نفر پس از ارزیابی بالینی اولیه و بر اساس ملاک های پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. گروه آزمایش به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دوبار) برنامه آموزش مکانیسم های دفاعی (محقق ساخته) را دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت 1 ماه در لیست انتظار قرار گرفت. از پرسشنامه های پرخاشگری نواکو، شخصی کالیفرنیا و سبک های اسنادی در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، در مرحله پس آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میانگین نمرات ابراز پرخاشگری و ناسازگاری فردی تفاوت معناداری وجود داشت ولی تفاوت معناداری در میانگین نمرات سبک های اسنادی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون مشاهده نشد. با استناد به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که از نتایج برنامه آموزش مکانیسم های دفاعی به عنوان مداخله ای بومی و جدید در جهت بهبود ابعاد ناسازگاری فردی و تعدیل ابرازخشم دانشجویان، توسط مشاوران و روان درمانگران بهره برده شود.
نقش میانجی روابط موضوعی و کارکردهای ایگو در رابطه بین عملکرد خانواده و سلامت روان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد خانواده به عنوان یک عامل مؤثر بر سلامت روان شناخته شده است. هدف پژوهش پیش روی بررسی نقش میانجی روابط موضوعی و کارکردهای ایگو در رابطه بین عملکرد خانواده و سلامت روان دانشجویان در چارچوب نظریه روابط موضوعی بود. در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، جامعه آماری دانشجویان دانشگاه خیام بودند که نمونه ای 300 نفری (195 دختر و 105 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سلامت عمومی، ابزار سنجش خانواده، پرسشنامه روابط موضوعی بل و پرسشنامه سبک های دفاعی استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. شاخص های برازش مدل بیانگر این بود که روابط موضوعی و مکانیسم های رشد یافته ایگو، نقش میانجی در رابطه بین عملکرد خانواده و سلامت روان دارند. اما مکانیسم های رشد نایافته و نوروتیک ایگو نقش میانجی نداشتند. نتایج به دست آمده نشان داد که همسو با نظریه روابط موضوعی، عملکرد خانواده با تأثیرگذاری بر روابط موضوعی و مکانیسم های دفاعی، منجر به افزایش سلامت روان می شود.
نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی در رابطه کمال گرایی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
57 - 74
حوزه های تخصصی:
مقدمه: متغیرهای روان شناختی یکی از عوامل مهم گرایش افراد به جراحی زیبایی است. پژوهش حاضرباهدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی دررابطه بین کمال گرایی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان متقاضی جراحی زیبایی انجام شد . روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز رشت در سال تحصیلی 98-1397 بود که به دنبال عمل جراحی زیبایی بودند. نمونه شامل 335 نفر (308 زن و 27 مرد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی مثبت ومنفی (PNPS)،مقیاس حساسیت اضطرابی (ASI)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ)بود. یافته ها: روش تحلیل مسیر،نشان دادکه حساسیت اضطرابی در افراد متقاضی جراحی زیبایی متأثرازکمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی است . همچنین، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی نقشی واسطه ای درارتباط بین کمال گرایی وحساسیت اضطرابی داشتند. برای ارزیابی مدل ازشاخص های(91/0) CFI، (93/0) NFI، (94/0) GFI و (07/0) RMSEA استفاده شد ونتایج نشان داد که مدل پیشنهادی برازش خوبی با داده هادارد . نتیجه گیری: در شکل گیری حساسیت اضطرابی، عوامل روان شناختی نظیر کمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی نقش دارند؛ بنابراین یافته های این مطالعه تلویحات مهمی در ریشه یابی مشکلات روان شناختی در این افراد دارد.
تحلیل شخصیت رستم در داستان رستم و سهراب بر اساس مکانیسم های دفاعی
حوزه های تخصصی:
روایت های حماسی شاهنامه، به ویژه در بخش پهلوانی به لحاظ درون مایه، دارای ابعاد گوناگون روان کاوانه است. در بین این روایات، داستان «رستم و سهراب» بیش از داستان های دیگر نقد و تحلیل روان کاوانه را برمی تابد. بدیهی است یکی از رویکردهای روان کاوانه ای که به این داستان می توان داشت، نقد و تحلیل شخصیت رستم بر اساس مکانیسم های دفاعی است که فروید و آنا فروید آن را نظریه پردازی کرده اند. پژوهش حاضر، بر آن است که شخصیت رستم را بر اساس این مکانیسم ها موردبررسی قرار دهد تا هم خواننده از رموز و لایه های پنهان این داستان آگاه شود و هم میزان و بلوغ هنر روایت گری استاد توس بر همگان بیش ازپیش آشکار گردد؛ همچنین نگرش روان کاوانه در این مقاله ازنظر پژوهشگران تا حد زیادی ابهامات موجود در شناسایی رستم از سهراب، پیش از رویایی در میدان نبرد آشکار می نماید. مکانیسم های دفاعی که در این مقاله موردبررسی قرار گرفت شامل انکار، بازداری ارتباط با واقعیت، بازداری فرآیند ثانویه، همانندسازی با پرخاشگر، فرافکنی، جبران، تغییر جهت به سمت خود و جابه جایی است.
سهراب در آیینه ی سیاوش (بررسی مکانیسم دفاعی جابه جایی در رفتار عاطفی رستم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از دقیق ترین و هنرمندانه ترین آثار منظوم تاریخ ادبیات ایران و جهان است. تعّدد شخصیت ها در شاهنامه و نحوه ی کنش و تعاملات میان آن ها مُبین این نکته است که خالق آن به بسیاری از نکات و دقایق روانی و شخصیتی آگاهی داشته و در پرداخت شخصیت های داستانی، توجه لازم را داشته است. رستم، قهرمان ملی ایران، از موثّرترین چهره هایی است که نقش های فراوانی برای ایران می آفریند و گره گشاترین پهلوان در شاهنامه می باشد. این مقاله رستم پیلتن را در ترازوی عاطفه بررسی می کند؛ زیرا او در تراژدی های رستم و سهراب و داستان سیاوش، رقیق ترین عواطف را از خود بروز می دهد و از آنجا که فردوسی نگران سرنوشت و حالات روحی شخصیت های شاهنامه است، با سپردن تربیت سیاوش به رستم و جابه جایی عاطفه ی او به سمت سیاوش، تسلّای روحی و روانی اش را خواستار است. این مسأله توجه و شناخت عمیق نویسنده را به مسائل روانی و شخصیتی آدمی نشان می دهد. ایفای نقش رستم در داستان سیاوش منطبق بر نظریه مکانیسم های دفاعی و مقابله با فشار روانی است. از آنجا که وی نتوانسته است مربّی فرزند خود باشد، حال بر این است که کاستی های وجودی و روانی خود را در مواجهه با سیاوش جبران کند. او سهراب را در آیینه ی سیاوش نظاره می کند و انگیزه ها ی ارضا نشده ی خود را با مکانیسم جابه جا سازی به مجرایی می راند که موجب کاهش تنش های روانی و حفظ عزت نفس او می گردد.
تحلیل تلفیقی جرم حکومتی در پرتو فنون خنثی سازی و مکانیسم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جرمِ حکومتی به معنای ایرادِ آسیب و صدمه به حقوق بنیادین بشر از سوی سازمانِ حکومت در راستای اهداف و منافع خویش، با برپایی نخستین حکومت ها متولد شد. وانگهی علی رغمِ اهمیّت و گستردگی، تاکنون ابعاد مختلف و به ویژه تبیین جرم شناختی این جرایم، چنان که باید، مورد مداقه ی پژوهشگرانِ علوم جنایی قرار نگرفته است. در میانِ رویکردهای مختلفی که می توان از آن ها برای توضیح جرمِ حکومتی بهره جست، پژوهش پیش رو با استفاده از راهبرد تلفیق و فایده ستانی از نظریه فنون خنثی سازی و مکانیسم های دفاعی به عنوان دو دیدگاه مکمل به دنبالِ تبیینِ تلفیقی جرم حکومتی با استفاده از روش تلفیق مفهومی است. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن است که حکومت ها طی یک فرآیند مبتنی بر روش های انکار و توجیه مبادرت به ارتکاب جرایم حکومتی می کنند. بدین ترتیب در قدم نخست اصلِ وجودِ جرایم حکومتی انکار می شود، در مرحله ی بعدی ناچیز انگاری زیا های وارده بر بزه دیدگان و سپس مسئولیت گریزی در دستور کار قرار می گیرد. از سوی دیگر در کنار روش های انکار، ابزارهای های موجه سازی(مکانیسم های دفاعی) نظیر فرافکنی، عقلانی سازی، دلیل تراشی و... نیز می توانند با ایفای نقش توجیه کنندگی زمینه ی ارتکاب و یا استمرار جرایم حکومتی را مهیا سازند.
تبیین اختلال های شخصیت بر اساس خودآگاهی هیجانی: نقش میانجی مکانیسم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی مکانیسم های دفاعی در رابطه بین اختلال های شخصیت و خودآگاهی هیجانی بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهآماری شامل مراجعین دچار اختلال شخصیت به دفتر خدمات روان درمانی و مشاوره نویسنده اول مقاله در تهران در سال 1398 و ابتدای سال 1399 بودند، که از آن میان 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های چند محوری میلون 3 (1994)، خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران ( 2002)، و سبک های دفاعی اندروز و همکاران (1993) پاسخ دادند. ضرایب همبستگی متغیرهای پژوهش با نمره کلی اختلال های شخصیت نشان داد خودآگاهی هیجانی به طور منفی و مکانیسم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده به طور مثبت با نمره کل اختلال شخصیت رابطه معنی دار دارند. همچنین مکانیسم های دفاعی رشدیافته به طور معناداری رابطه بین اختلال های شخصیت و خودآگاهی هیجانی را در اختلال های شخصیت اسکیزئید، اسکیزوتایپال، نمایشی، مرزی، خودشیفته، وابسته، وسواسی جبری و دسته اختلال های شخصیت دیگر، میانجی گری می کند و رابطه مثبت با خودآگاهی هیجانی و رابطه منفی با اختلال های شخصیت دارد، به عبارت دیگر هرچه استفاده از مکانیسم های دفاعی رشدیافته کمتر باشد، خودآگاهی هیجانی پایین تر بوده و زمینه برای ظهور این اختلال های شخصیت بیشتر خواهد بود . در دو اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و وسواسی جبری میانجی گری مکانیسم های دفاعی روان آزرده نیز معنی دار بود و این سبک دفاعی رابطه مثبت با اختلال شخصیت و رابطه منفی با خودآگاهی هیجانی داشت. پژ وهش حاضر رابطه سطح پایین خودآگاهی هیجانی با ظهور اختلال های شخصیت و همچنین رابطه استفاده از مکانیسم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده با ظهور اختلال های شخصیت را نمایان ساخته، به علاوه نشان داده است که می توان ظهور اختلال های شخصیت را براساس کاستی در خودآگاهی هیجانی تبیین نمود و مکانیسم های دفاعی را از جمله عوامل میانجی در این رابطه دانست.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک در مقایسه با درمان یکپارچه نگر در سبکهای دفاعی و اعتیاد به اینترنت نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
105 - 123
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک در مقایسه با درمان یکپارچه نگر در سبکهای دفاعی و اعتیاد به اینترنت در نوجوانان انجام شد. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان مقطع دبیرستان منطقه یک شهر تهران بود که در سال 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها افرادی که در تست اعتیاد به اینترنت نمره بالایی کسب کرده بودند، 60 دانش آموز به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1999) و سبک های دفاعی (اندروز، سینگ و بوند ، 1993) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه به کار گرفته شد. سپس هر دو گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) درمان یکپارچه نگر(بسته درمانی لطفی- وزیری، 1394) و رفتار درمانی دیالکتیک(بسته درمانی لینهان، 1987) دریافت کردند ولی گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد درمان یکپارچه نگر و درمان دیالکتیک بر اعتیاد به اینترنت(F=62.046,p =0.717)، مکانیسم دفاعی رشد یافته(F=13.845,p =0.403)، رشد نیافته(F=8.138,p =0.257)،نوروتیک(F=11.076,p =0.320)، موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان دیالکتیک و درمان یکپارچه نگر در مکانیسمهای دفاعی و کاهش اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان پژوهش نسبت به گروه گواه اثربخش بوده ولی بین دو درمان تفاوت معناداری وجود ندارد.