مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
تصاویر ذهنی
حوزههای تخصصی:
تصاویر ذهنی و نقشه های شناختی ابزار دستیابی به بازنمایی درونی محیط دانسته می شود که تنوعی از روش ها و شیوه های استخراج را در چند دهه گذشته تجربه کرده است. همین تنوع است که بررسی تطبیقی شیوه های استخراج تصاویر ذهنی -شناختی و شناخت جامع آنها و به ویژه نقاط ضعف و قوت آنها را مهم می سازد. در این پژوهش با استفاده از راهبرد ترکیبی شامل راهبرد کیفی و طبقه بندی، داده های حاصل، مورد گونه شناسی قرار گرفته و در نهایت در راهبردی تفسیری با رویکردی استنتاجی تحلیل و ارزیابی شده اند. ادبیات مرتبط با موضوع مورد بررسی و تحلیلی انتقادی قرار گرفته و تلاش شده جوانب موضوع به طور کامل ولی موجز مورد بررسی و اشاره قرار گیرد. فرضیه این پژوهش بر این پایه استوار است که می توان وجوه اشتراک و افتراقی میان روش های استخراج و ثبت تصاویر ذهنی و نقشه های شناختی را به گونه ای طبقه بندی کرد که امکان ساخت مدل یا مدل های کلان نظری از آنها را ممکن ساخته و در نهایت راه را برای تبیین مدل جامع بازنمایی محیط فراهم آورند. این مدل بر مبنای کاهش نقاط ضعف و تأکید بر نقاط قوت شکل خواهد گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که گونه های مختلف مفاهیم موجود در زمینه نقشه های ذهنی- ادراکی به دو دسته «بازنمایی توپولوژیک» و «بازنمایی ادراکی» قابل تقسیم هستند. همچنین روش شناسی اخذ تصاویر و نقشه های شناختی نیز در دو دسته «مدل های ترسیمی – طراحی (زایشی)» و «مدل های بازشناسی-ارزیابی (غیر زایشی)» قابل تقسیم اند. تحلیل روش های مذکور در کل مدل جامع بازنمایی منظر و محیط شهری را به لحاظ روش شناسی حاصل ترکیب «نقشه های ذهنی» و «نقشه های مفهومی» معرفی کرده و استخراج نقشه های شناختی در راستای دستیابی به «نقشه شناختی عام» از بازنمایی محیط را با آسیب هایی مواجه می داند؛ نخست «ضعف فرآیند ساده سازی» که به حذف کیفیّت ترسیمی عناصر و جزییات آنها منتهی شده است، و دیگری «ضعف سامانه گرافیکی» که محدود به عناصر پنج گانه لینچ تعریف شده اند، سرانجام «عدم امکان مقایسه نتایج در روش های مختلف» به ویژه روش های ارزیابی و ترسیمی که به سبب ماهیت و روش شناسی نمی توانند به موازات یکدیگر مورد استفاده باشند. لذا استفاده از ابزارهای فناوری جدید مانند شبکه های جهانی ارتباطی (اینترنت و رسانه ها) و نرم افزارهای رایانه ای و شبیه سازی و مانند آن در آینده ای نزدیک به عنوان ابزار اولیه و سپس به مثابه شیوه ای جدید شکل خواهند گرفت که امروزه نشانه هایی از آن در مطالعات ترجیح سنجی مردم قابل مشاهده است. با این حال مطالعات این پژوهش نشان می دهد که این ابزارها و روش ها هنوز در پژوهش ها مورد استفاده نیستند.
متن بر پرده ذهن : دو نسخه از یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پر واضح است که نظریات «تصویر شناسی» و «بینامتنیت» که بر قاعده قیاس استوار هستند، به ترتیب با مفاهیم «نویسنده» و «نوشتار» پیوند خورده اند. به همین ترتیب، می توان نوعی مقایسه را متصور شد که این بار متوجه بعد «خواننده» است و در نتیجه به مسأله «فهم» مرتبط می شود. در واقع، پایه بحث پیش رو اعتقاد به این امر است که، صرف نظر از نوع ادبی که یک اثر متعلق به آن است، درک آن نوعی «دریافت حسی» است که بواسطه نوعی «برابرسازی دیداری» توسط خواننده شکل می گیرد. در واقع، فهمیدن یک متن، جدا از اینکه متن موردنظر چه اندازه در برانگیختن تصاویر ذهنی نزد خواننده تواناست، به طور اجتناب ناپذیری با نوعی ارجاع دهی به جهان خارج پیوند دارد. به بیان ساده، می توان گفت خوانش نوعی اقتباس تصویری است، بطوریکه هر لحظه از آن یک لحظه یا سکانس از یک فیلم تصنعی می باشد. با توجه به این امر که هر خواننده، بنابر داشته (داده )های روانی-اجتماعی-فرهنگی خود نسخه خاص خود را از رمان ایجاد می کند (می بیند)، ما بر این باوریم که این امکان وجود دارد که به عنوان یک نظریه در حوزه مطالعات تطبیقی ادبیات این بار مقایسه را میان متن و بازنمودهای ذهنی گوناگونی که از آن نزد خواننده های مختلف ایجاد می شود درنظر بگیریم. در نتیجه، در این نوشته قصد داریم تا از ورای یک تحقیق نشان دهیم چه عناصری در این مقایسه، یا به بیان بهتر «انطباق»، دخیل هستند و چگونه خواننده های مختلف تصاویر ذهنی متفاوتی در برخورد با یک متن واحد می سازند، یعنی چه اصولی نزد همه آنها مشترک است
مسیریابی در بیمارستان: بررسی عوامل موثر بر فرایند مسیریابی در بیمارستان ها و ارائه راهکارهای طراحی
حوزههای تخصصی:
یافتن جهت صحیح حرکت (مسیریابی) در فضا یکی از چالش هایی است که انسان در اکثر فعالیت های روزمره خود با آن روبرو است. با توجه به اینکه میزان تمرکز کاربران در بیمارستان ها از سطح معمول پایین تر بوده و همچنین عامل زمان نیز در رسیدن به مقصد، دارای اهمیت می باشد، لذا مسیریابی در اینگونه فضاها، توجه خاصی را می طلبد. در این مقاله تلاش شده است با توجه به مطالعات انجام شده و بررسی نظریات و پژوهش های صورت گرفته، به ارائه راهکارهای طراحی در این محیط ها با هدف آسان سازی مسیریابی پرداخته شود. بدین منظور با روش تئوری مبنا به بررسی نظریات و تدوین چارچوب نظری برای عوامل مؤثر بر فرایند مسیریابی افراد پرداخته و سپس با توجه به کارکرد و سازمان فضایی در بیمارستان ها، راهکارهای طراحی در این محیط ها بیان شده است.
واکاوی نقش تصاویرذهنی در ایجاد حس تعلق در محلات (مطالعه موردی: محله شتربان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط شهر به عنوان منبع و نشانه های تصاویر ذهنی وخاطرات به صورت برجسته ای شکل پذیر است وهر فرد با توجه به تصوراتی که از محیط شهری دارد نسبت به آن حس تعلق می کند. بنابراین شناخت عواملی که منجر به ارتباط محیط شهری با ادراکات ذهنی می گردند امری ضروری است که عدم توجه به آن منجر به گسست فرهنگی می شود و رابطه ای که بین تصورات ذهنی به عنوان امری ثابت و ساختار فیزیکی شهری به عنوان امری متغیر وجود دارد بستری متعادل بین شهر و افراد ایجاد می کند که سبب حضور مردم درآن می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تصاویر ذهنی در ایجاد حس تعلق به محله و رابطه آن با میزان حس تعلق و وابستگی به محله تاریخی شتربان تبریز به عنوان نمونه موردی انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت «توصیفی- تحلیلی» می باشد و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت بررسی های میدانی و با استفاده از پرسشنامه می باشد. باتوجه به اهداف وسوأل های تحقیق ، از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون Tتک نمونه ای و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد بین تصویر ذهنی شهروندان وحس تعلق رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (آزمون دو دامنه،05/0>P،384 n=،64/0r= ).و با توجه به اینکه تصاویر ذهنی کالبدی (001/0 = p و 44/4= t)، تصاویر ذهنی اجتماعی (029/0 = p و 20/2 = t) و تصاویر ذهنی معنایی (001/0 = p و 27/9 = t) بر حس تعلق دارای تاثیر مثبت معنی داری هستند بعد تصاویر ذهنی معنایی با ضریب استاندارد شده (بتا) 47/0 بیشترین تاثیر را بر حس تعلق دارد.همچنین میزان حس تعلق در محله شتربان به طور معنی دار ی بالاتر از حد متوسط می باشد.
عوامل تاثیر گذار در ثبت تصاویر ذهنی از مکان
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی بازنمایی ذهنی یک پدیده در غیاب آن است، ما بسیاری از اطلاعات موجود در حافظه خود را به صورت تصویری به خاطر می آوریم چون آنها را به صورت تصویری ثبت نموده ایم. انسان به واسطه حضور در محیط ودریافت داده های محیطی فرآیند ادراک محیط را آغاز می کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و فهم عوامل مؤثر بر ثبت تصویر ذهنی مکان، با توجه به ادراک از محیط و نقشه های شناختی پرداخته است. هدف پژوهش بررسی عوامل موثر بر ثبت تصویر ذهنی مکان است، این مقاله به رابطه تصاویز ذهنی و ادارک و شناخت محیط می پردازد. روش تحقیق مقاله بصورت ﺗﻮﺻیﻔی -ﺗﺤﻠیﻠی به مطالعه ادراک و شناخت محیط، نقشه های شناختی،تصویر ذهنی و ارتباط تصویر ذهنی با مکان به گردآوری داده ها پرداخته است. بررسی ها نشان میدهد که بطور کلی عوامل تاثیر گذار در ثبت تصاویر ذهنی مکان از 2عامل تشکیل می شوند؛ که عوامل داخلی ایجاد شده در فرد، نظیر :ویژگی های شخصیتی،جنسیت وتوانایی ها و استراتژی ها و عوامل خارجی نظیر: ویژگی های محیط،دسترسی بصری،چیدمان فضایی می باشند.
شناسایی چالش ها و موانع ادراک ذهنی دانشجویان معماری در فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آشفتگی فضاهای آموزش معماری در ایران و عدم وجود روندی تقریباً پاسخ ده به نیازهای آموزشی دانشجویان و عدم هدفمندکردن ذهن دانشجو در جهت یادگیری طراحی معماری از مسائل اساسی و ضعف های آموزش معماری ما است؛ متأسفانه در دانشگاه ها، استادان کم تر به موضوع «درک فضا» توجه می کنند و مسئله این است که چگونه می توان بدون درک روشنی از ماهیت فضا، خلق آن را به دانشجو آموزش داد؟ و از طرفی انتقال مفاهیم از حالت قابل دید به فضایی، بسیار ساده تر از انتقال آن از حالت ذهنی، گفتاری یا نوشتاری به فضایی است.
هدف پژوهش: شناخت چالش ها و مشکلات آموزش طراحی معماری با تأکید بر ادراک ذهنی دانشجویان هدف اصلی تحقیق حاضر است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری، تجزیه و تحلیل داده ها در گروه تحقیقات کیفی به شمار می آید. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان و اساتید گروه معماری در دانشگاه های آزاد تهران و کرج است، ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و برای کدگذاری داده ها از نرم افزار ATLAS TI بهره گرفته شد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده به شناسایی چهل وشش کد محوری، هشتاد و چهار شاخص و هفده مقوله نهایی منجر شد که شامل وضعیت فیزیکی محیط های یادگیری، قدیمی بودن روش ها و شیوه های طراحی در دانشگاه های ایران، میزان آشنایی اساتید معماری با روش های نوین، عدم اجتماع پارادایمی، یک سویه بودن آموزش طراحی معماری، خلق فضایی بصرمحور و ... است؛ لذا می توان گفت که در سیستم آموزشی و پژوهشی گروه معماری دانشگاه های ایران، کم تر به موضوع «ادراک ذهنی» توجه می شود و دانشجویان معماری با بهره گیری از روش های گذشته مانند ابزارهای ساده دستی، کاغذ و ماکت نمی توانند درک از محیط را به طور دقیق پیاده کنند و مخاطب را نسبت به مؤفقیت پروژه شان مجاب کند و درک محیط و مکانیزم آن، واجد نقش کلیدی در بیان محیط به شمار می آید.