مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خلق
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی اثر حالتهای خلقی مثبت و منفی بر پاسخهای قلبی- عروقی و نقش تعدیلکننده ابعاد شخصیتی برونگردی و نوروزگرایی انجام شد.
روش: ابتدا 654 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت مدرس، نسخه تجدیدنظرشده پرسشنامه شخصیتی آیزنک را تکمیل نمودند؛ سپس بر اساس نمرههای نهایی دو بُعد شخصیتی برونگردی و نوروزگرایی، 4 گروه برونگرد، درونگرد، نوروزگرا و پایدار هیجانی (هر گروه 30 نفر؛ مجموعاً 120 نفر) انتخاب شدند. کاربندی آزمایشی در مورد هر یک از آزمودنیها در دو جلسه با فاصله دو تا چهار هفته، اعمال گردید؛ بدین ترتیب که در یک جلسه خُلق مثبت و در جلسه دیگر، خُلق منفی به آنها القا شد. میزان فشار خون و ضربـان قلب آزمودنیهـا در پیش و پس از فرآیند القـای خلق، اندازهگیری و ثبت گردید.
یافتهها: در مورد همه آزمودنیها، در موقعیت خُلقی مثبت در مقایسه با موقعیت خُلقی منفی، میزان فشار خون سیستولی نسبت به میزان آن در مرحله خط پایه کاهش بیشتری داشت. در موقعیت خُلقی منفی در مقایسه با موقعیت خُلقی مثبت، میزان ضربان قلب نسبت به میزان آن در مرحله خط پایه با افزایش همراه بود. امّا ابعاد شخصیتی برونگردی یا نوروزگرایی این آثار را تعدیل نکردند .
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، میتوان از شیوهای القای خُلق، در راستای بهبود سلامت افراد بهره گرفت.
"
خلق عظیم پیامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۱
حوزه های تخصصی:
خلق نیکو مهمترین چیزى است که مصلحان و پیامبران به آن نیاز دارند. حسن خلق با فضیلتترین صفات پیامبران و شریفترین اعمال صدیقان است. از همین روى، در آیات چندى از قرآن کریم، خلق پیامبر ˆ مورد ثنا و ستایش قرار گرفته است.
عنوان «عظیم» در مواردى به کار مىرود که چیزى قابل توصیف و ادراک نباشد. در خصوص تفسیر «خلق عظیم» موارد چندى بیان شده است؛ از جمله اینکه برخى آن را دین اسلام مىدانند. برخى نیز منظور از خلق عظیم را آداب قرآنى یا قرآن دانستهاند. برخى هم خلق عظیم را صبر و تحمل و تدبیر بر مقتضاى عقل تعبیر کردهاند. تحمل سختىها و صبر پیامبرˆ در برابر ناملایمات بر اساس روایات و تصریح خود پیامبر ˆ مشهور است. هرچند موارد یاد شده خلق پیامبر ˆ هستند، اما خلق حضرت به موارد یادشده محدود نمىشود و همه صفات روحى، اجتماعى، شخصى، انسانى، خانوادگى و... ایشان را دربر مىگیرد. بر اساس برداشت دیگر، منظور از خلق عظیم پیامبر ˆ آن است که ایشان جامع مکارم اخلاقى بودهاند. نمونههاى چندى از ویژگىهاى اخلاقى پیامبر ˆ در روایات و متون تاریخى مورد اشاره قرار گرفته است.
مراتب خلقت از دیدگاه آیات و روایات
حوزه های تخصصی:
چکیده
مطابق آیات و روایات، عالم تکوین در دو بخش عالم انوار و عالم اجسام خلق شده است. عالم اجسام متوقف و وابسته به عالم انوار و عالم انوار مدبّر آن است. اولین مخلوق خداوند، نور وجودی حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله است که همه چیز از آنپیدا شده و اصل عالم خلقت است. تعابیر مختلفی چون عقل، نور، روح و قلم درباره آن به کار رفته است. انوار حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام ، فاطمه علیهاالسلام ، ائمه اطهار، انوار 124 هزار پیامبر، عرش، کرسی، لوح، بهشت و انوار مؤمنین از نور وجودی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله آفریده شده است. آب اولین مخلوق در عالم اجسام است که با واسطه از نور پیامبر صلیاللهعلیهوآله خلق شده و از آن تمام این عالم ماده در شش روز از ایام ربوبی پدید آمده است.
آینه، الگویی برای تفسیر پدیداری در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر عرفان ابنعربی، هستی ـ که همان حق است ـ در مراتب و مراحل مختلف با جلوههای متعددی خود را نمودار ساخته است. ویژگیهایی در آینه است که تامل در آنها بستر مناسبی برای تفسیر پدیداری حق و خلق فراهم نموده است. در مکتب ابنعربی؛ از جهتی حق آینهای است که جلوههایی را نمودار ساخته است و نظاره آن جلوات همواره با اختفاء آینه توام میباشد. خلق پدیدار شده نیز چیزی جز تصویر آینهای حق نمیباشد. مقاله ذیل پژوهشی است که استفاده از «آینه» در مکتب ابنعربی را به عنوان الگویی برای تفسیر و تبیین هستی مورد بررسی قرار داده است.
معنای لاشئ در انتقال از فلسفه یونانی به فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، نخست فرآیند شکلگیری دو مفهوم سلبیِ «نه چیزی» (مِدِن) و «نه موجود» (مئون) در فلسفه کلاسیک یونان بررسی شده و بعد نشان داده شده است که چگونه در فلسفه متقدم اسلامی، «لاشئ» برخلاف انتظار، به عنوان معادلی برای مئون و نه مدن بهکار رفته است. با روشن شدن اینکه مئون در فلسفه کلاسیک به معنای عدم مطلق نیست، روشن میشود که نخستین کاربردهای «خلق من لاشئ» در متون اسلامی، دقیقتر از اصطلاح «خلق از عدم» بوده است. نخستین انتقال از این فرمول به «خلق لامن/ عن شئ» که توسط فارابی صورت گرفت، نشانگر باز تعریفی است که در فلسفه فارابی از مفهوم «لاشئ» و رابطه آن با هیولی انجام گرفته است. چنین مینماید که نظریه فارابی در باب ابداع، در عین اینکه پرداختی بر پایه نظریه افلاطون ـ افلوطین در هماهنگی با زبان فلسفی ارسطویی است، با اندیشه کلامی اسلامی نیز در گفت وگو بوده و در ترکیب الفاظ صورتبندی از متون دینی اسلامی که پیشتر ترکیب «خلق لا من شئ» را ارائه کرده بودند، بهره برده است.
نقد رویکردهای تفکیک آداب از اخلاق (ارائه رویکرد جدید)
حوزه های تخصصی:
اخلاق پژوهان در برابر این پرسش که «چگونه آداب را از اخلاق تفکیک کنیم؟» پاسخ های گوناگونی به دست داده اند، اما هیچ یک برای استفاده در تمام مکاتب و رویکردهای اخلاقی جامعیت لازم را ندارد. در مقاله پیش رو تلاش شده است ضمن نقد پاسخ های پیشین، معیاری جدید در تفکیک آداب از اخلاق عرضه گردد تا در تمام مکاتب و رویکردها کارگشا باشد.
پس از ذکر مقدمه، نخست با بیان معانی لغوی «آداب» و «اخلاق» و تعاریف و اصطلاحات آن دو، به امکان تفکیک آداب از اخلاق و سپس به تفکیک هایی پرداخته ایم که صاحب نظران میان این دو قائل شده اند. در پایان نیز معیاری جدید به دست داده ایم که در تمام مکاتب و رویکرد های اخلاقی ازجمله رویکرد اخلاق قرآنی و روایی (مأثور) قابل استناد باشد.
مراتب فضیلت و اخلاق از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم اخلاق علم شناخت ارزش ها و ایجاد دگرگونی در زندگی انسان است به نحوی که زندگی اش توام با فضیلت باشد. علم اخلاق حد واسط میان علم عقاید و علم احکام است و میان این دو نوع معرفت ارتباط برقرار می کند به نحوی که رفتارهای اجتماعی، ظهور اخلاق و عقاید انسان است و خلقیات هر فرد ، ظهور عقاید و آرمان های اوست . علامه طباطبایی اخلاق را دارای مراتب می داند و به سه نوع اخلاق معتقد است یعنی اخلاق عرفی، اخلاق عقلی و اخلاق عرفانی . اخلاق عرفی به عقل اجتماعی متکی است. اخلاق عقلی بر عقل برهانی تکیه دارد و اخلاق عرفانی بر شهود بنا می شود . سیر حیات اخلاقی هر فرد از اخلاق عرفی شروع می شود و می تواند به مرحله اخلاق عقلی و عرفانی ارتقاء پیدا کند . این سه مرتبه از اخلاق درجات متفاوت از یک حقیقت واحدند و با یکدیگر قابل جمع اند و نسبت به هم در حکم ظاهر و باطن اند.
رذایل اخلاقی و نسبت آن ها با ذات آدمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث ارتباط اخلاق و صفات نیک و بد آدمی با ذات و طبیعت وی از مباحث کهن در عرصه حکمت عملی است، این مسئله که آیا همه اخلاق یا بخشی از آن، در همه انسان ها یا در بعضی از آدمیان اختیاری و اکتسابی، یا غیر اختیاری و غیرقابل تحصیل بوده و تغییر ناپذیر است، از دیر باز مطمح نظر دانایان و حکیمان بوده است.
هدف این نوشتار طرح و دفاع از این نظریه است که فضایل و کمالات امور وجودی و حقایق عینی و اکتسابی هستند، اما رذایل اخلاقی امور عدمی و نقایص و اعدام ملکات فاضله اند و از این جهت همین که ذات انسان فاقد کمال و فضیلتی باشد کافی است تا مصداق رذیله مقابل قرار گیرد و از آنجا که انسان در اصل خلقت تهی از فضایل بوده و عالم و عادل متولد نمی شود، صرف ذات آدمی و به اصطلاح انسان من حیث هو هو، از این جهت مصداق رذایل است و این به معنی «ذاتی بودن» این صفات است، چنانکه امکان ذاتی ممکن می باشد، یعنی رذایل در عین ذاتی بودن مانند فضایل تغییرپذیر و زوال پذیر هستند و اختیار و اراده انسان در آن ها نافذ است. از این رهگذر تعلیم و تربیت نیز جایگاه ویژه خود را از دست نمی دهد.
تحکیم خانواده و راهکارهای تقویت آن
حوزه های تخصصی:
ریشه فقر عاطفی و معنوی انسان ها که امروزه افراد زیادی با آن درگیرند، نداشتن تفسیری درست از خانواده و نداشتن التزام عملی به وحدانیت خدا و موثر بودن او در زندگی است. این امر بر روابط عاطفی اعضای خانواده تاثیر دارد و موجب اضطراب، دلهره، داشتن آرزوهای واهی، حرص و ولع به مسایل مادی و زیرپا گذاشتن ارزش های الهی و انسانی شده است.
با توجه به نقش مهم بنیان خانواده در انتقال آموزهای وحیانی و غیر وحیانی، به سلامت این کانون و رشد و بالندگی آن توجه زیادی شده است، بنابراین، افرادی که در نگرش به این بنیان مقدس دچار انحراف شده اند، جوامع انسانی را هم به انحطاط کشانده و از رشد و تعالی باز داشته اند.
این نوشتار به بررسی آیاتی که درباره تشکیل خانواده بر پایه مهر و محبت، اعتماد، اطمینان، سکون وآرامش و... بیان شده است، می پردازد. همچنین تبیین عوامل ثبات و دوام خانواده یا سستی پایه های آن، راهکارهای تقویت و تحکیم بنیان خانواده بر اساس آموزه های قرآن کریم و سیره بزرگان دین نیز بیان گردیده است.
تاثیر القای خُلق بر عملکرد شناختی و رفتاری
حوزه های تخصصی:
اهداف: هیجانات مختلف در زندگی روزمره، اثرات متفاوت روی افراد می گذارند و هریک از این هیجانات، به گونهای نقش تسهیل کننده و یا بازدارنده روی عملکردهای مختلف شناختی و رفتاری دارند. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر یکی از هیجانات یعنی خُلق، بر عملکرد شناختی و رفتاری دانشجویان دختر و پسر بود.
روش ها: این مطالعه شبه تجربی در سال 1389 در شهر تبریز انجام شد. 36 دانشجوی دانشگاه تبریز با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و در سه گروه 12 نفره با القای خُلق مثبت، القای خُلق منفی و کنترل قرار گرفتند. در جلسه آزمایش، بعد از القای خُلق در سه سطح، دادههای مربوط به متغیرهای وابسته (عملکرد رفتاری و شناختی) به ترتیب با استفاده از دستگاه کرونوسکوپ و آزمون محققساخته (شمارش معکوس اعداد) اندازهگیری شد. دادهها به کمک نرمافزار SPSS 16 با روش تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد.
یافته ها: متغیر جنسیت بر روی عملکر رفتاری و شناختی تاثیر معنیدار نداشت (05/0 >p )، ولی متغیر خُلق هم بر عملکرد شناختی و هم بر عملکرد رفتاری دارای تاثیر معنیدار بود (05/0>p ). اثر تعاملی جنسیت با خُلق روی هیچ یک عملکردهای رفتاری و شناختی معنیدار نبود (05/0>p ).
نتیجه گیری: خُلق القایی، میتواند عملکرد افراد را تحت تاثیر قرار دهد. القای خُلق منفی بر عملکرد شناختی و رفتاری افراد، اثرات مخرب و القای خُلق مثبت دارای اثرات مثبت است و این موضوع در مساله تقدم شناخت و هیجان، حاکی از تقدم هیجان بر شناخت است.
امکان تغییر خلق از دیدگاه غزالی و دوانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آموزه های اخلاقی همواره بخش زیادی از کتب دینی و آسمانی را در بر دارد. توجه و اهتمام ویژه به تهذیب اخلاق و ارزش های والای انسانی در متون، بیانگر اهمیت و جایگاه والای اخلاق در ادیان است. از این رو، حکیمان نیز همواره انسان را به تهذیب اخلاق، پیش از فراگیری سایر علوم، ارشاد و راهنمایی کرده اند؛ اما از سویی، تحقق این امر و بهره مندی از نتایج مترتب بر آن و به عبارتی تحصیل سعادت و وصول به آن که موضوع حقیقی علم اخلاق است، مشروط به «امکان تغییرخلق آدمی» است. بدین معنا که اگر انسان قادر بر تغییر خلق خود نباشد و یا آنکه اساساً بنا به دلایلی اخلاق آدمی تغییرناپذیر باشد، آموزه های اخلاقی و توجه دادن به آنها و در اصل علم اخلاق، بینتیجه خواهد بود.
بر این اساس، اغلب فیلسوفان مسلمان که به مباحث اخلاقی نیز پرداخته اند، پس از بیان شرافت علم اخلاق بر سایر علوم و ذکر فایده های آن، بحث امکان تغییر خلق را مطرح کرده اند. از این میان، غزالی و جلال الدین دوانی با ذکر دلایل نقلی و عقلی، به طرح این مسئله و قول ها و شبهات مختلف پیرامون آن پرداخته اند.
در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف دربارة تغییرپذیری اخلاق آدمی، دلایل و شواهد هر یک از آنان بر موضوع مذکور طرح، و نقد و بررسی خواهد شد.
مسئله آفرینش از نگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در تاریخ تفکر بشر مخلوق یا نامخلوق بودن عالم هستی بوده است. فیلسوفان پیش از ارسطو، هر یک به نوعی قائل به ازلی و غیر مخلوق بودن عالم هستی بوده اند. ارسطو با قائل شدن به ازلیت مقوله های حرکت، زمان، و ماده را مؤلفه های اصلی عالم هستی دانسته است و حکم به ازلی و غیر مخلوق بودن جهان هستی می دهد. از این حیث است که خدای ارسطو درمقام علت فاعلی عالم هستی، فقط محرک عالم است و هستی بخش آن قلمداد نمی شود. در ادیان ابراهیمی، ازجمله اسلام، خالقیت خداوند امری مسلم و بدیهی تلقی می شود. ازاین رو، ابن سینا در مسئله آفرینش عالم از ارسطو فاصله می گیرد. در واقع، تصویر سینوی از عالم هستی و خداوند و رابطه این دو با هم متفاوت با تصویری می شود که ارسطو ارائه می دهد. ابن سینا با تقسیم حدوث به ذاتی و زمانی مدعی می شود که ازلی بودن عالم ازحیث زمانی مستلزم آن نیست که عالم هستی مخلوق خداوند نباشد. از این حیث نزد بوعلی خداوند علت فاعلی عالم است؛ صرفاً محرک نیست، بلکه معطی وجود به عالم هستی نیز تلقی می شود.
فلسفه به مثابه خلق مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژیل دلوز و فلیکس گتاری در آخرین کتاب مشترک شان «فلسفه چیست؟»، فلسفه را خلق مفاهیم در گستره درون بودی یا درون ماندگاری میدانند. به گفته تئودور آدورنو، فلسفه بهتر است مسائل بزرگ و کلان را رها سازد. اما ترک مسائل بزرگ و مخالفت با نظام سازی به معنای پایان فلسفه نیست و فیلسوفانِ جدید شیوه ها و الگوهای جدیدی از اندیشیدن را عرضه کرده اند. فلسفه به مثابه خلق مفاهیم میکوشد با نگریستن به فعالیت فلسفی از چشم اندازی متفاوت، به فلسفه معنای جدیدی ببخشد. این مقاله میخواهد اجمالاً نشان دهد که تعریف کارکردهایی جدید برای فلسفه چگونه از خلال فلسفه به مثابه خلق مفاهیم ممکن میشود. با مقایسه رویکرد دلوز و گتاری با مفهوم بذرافشانی نزد ژاک دریدا و همین طور اشاره آلن بدیو به خلاقانه بودن فعالیت فلسفی، نشان خواهیم داد که در اندیشه فیلسوفان متأخر فرانسوی، فلسفه چه جایگاهی دارد و چگونه میتواند در عرصه حیات و فرهنگ بشری در کنار علم و هنر ایفای نقش کند. در این پارادایم فکری مضامینی از قبیل خلاقیت و شدن، تحت تأثیر آموزه های نیچه، اهمیت مییابد و بر جنبه کنش گرایانه کردوکار فلسفی تأکید میشود.
امام خمینی(س) و مسأله عماء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عماء ازمباحث مهم عرفان است که در آن از جایگاه پروردگار قبل از خلقت مخلوقات و از حقیقت وجود قبل از ظهور و تعین بحث می شود. این موضوع از یک سو مربوط به مقام وجایگاهی است که منشأ خلقت است و فرایندهای غیبی منجر به خلقت موجودات در آنجا رخ می دهد و از سوی دیگر به گستره شهود و معرفت عارف و نهایت تعالی و اوج گیری وی و ساحت یا ساحت های تاریک و رمزآلودی که از دسترس هر سالک تیزپروازی خارج است مربوط می گردد.
بین اصحاب عرفان دونظریه مشهور درخصوص عماء وجود دارد. برخی آن را مقام احدیت و تعین اول و برخی آن را مقام واحدیت و تعین دوم دانسته اند. اما امام خمینی در این خصوص نظریه ای بدیع و اختصاصی مبنی بر انطباق مقام عماء با «فیض اقدس» را مطرح ساخته اند. این مقاله درپی آن است که از یک سو به ارزیابی نظریه امام و اختصاصی بودن آن و از سوی دیگر به ارزیابی وآزمون صحت واستحکام آن بپردازد.
مؤلف به مثابه مهمان متن نه روح متن (بر اساس رویکرد رولان بارت به مفهوم مؤلف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رولان بارت در سال 1968 در مقاله ای که اکنون متن بسیار معروف و شناخته شده ای است مرگ مؤلف را اعلام کرد. صراحت بیان این نظریه جسورانه باعث شد که برخی مفسرین آن را مرگ بر مؤلف تفسیر کنند. مرگ مؤلف یا مرگ بر مؤلف؟! آیا مؤلف بعد از خلق متن خود برای همیشه می میرد یا در نقش های تازه و تناسخ گونه به متنش بازمی گردد؟ به نظر می رسد بارت میان مفهوم مؤلف و مخاطب مانند دو مفهوم خلق و خوانش، ارتباطی دو سویه برقرار کرده است. یعنی مؤلف می تواند بعد از خلق، در نقش مخاطبِ متنِ خود به آن بازگردد و مخاطب نیز با خوانش آن متن می تواند متن تازه ای را در نقش مؤلف خلق کند. از طرف دیگر نیز انگاره یا تصویر مؤلف به عنوان لایه ای دلالت زا در تأویل و خوانش یک متن همچنان حضور دارد. این حضور، حضوری متن گونه است و دیگر منشأ یا سرچشمه متن محسوب نمی شود. مقاله حاضر در نظر دارد با توصیف و تحلیل مباحث نظری بارت، بنیادهای مطالعاتی در حوزه گسترده هنر و ادبیات را روشن ساخته و در راستای پاسخ به سؤالات مطرح شده و یافتن جایگاه واقعی مؤلف در اندیشه او تلاش نماید.
تخیل در اندیشه ریکور و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
پژوهش حاضر، به بررسی دیدگاه های ریکور و ملاصدرا در مبحث خیال و نقش مؤثر تخیل به ویژه در حوزة معرفت می پردازد. گرچه مبادی دو فیلسوف در این باره متفاوت است، در حوزه های خاصی شباهت های قابل توجهی در اندیشه های این دو ظاهر می شود. ریکور که یکی از فیلسوفان معاصر حوزة هرمنوتیک است از مباحثی نظیر نشانه شناسی، زبان شناسی، ساختارگرایی، و معرفت شناسی رایج در فلسفة تحلیلی، برای غنی ساختن هرمنوتیک استفادة بسیار کرده است. بدین سبب، مسئلة زبان در اندیشة وی نقشی محوری دارد. تفاوت مبنایی اندیشة ریکور با ملاصدرا در مبحث تخیل، به این جهت است که در اندیشة ریکور، «زبان»، مبنای تبیین تخیل است. وی نقش تخیل در شناخت را از طریق زبان توضیح می دهد. اما ملاصدرا عمل تخیل در ایجاد معرفت را عمل قوه ای از قوای نفس می داند و مستقیماً به زبان نمی پردازد. اما به رغم این تفاوت مبنایی، هر دو فیلسوف تخیل را واسطه ای میان جهان اعیان و دنیای درون ذهن، می دانند و هر دو، این امکان را با مفهوم اجتماع دو امر متباین توضیح می دهند.
اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری بر نگرش، افسردگی و خلق عمومی معتادین به شیشه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری بر نگرش، افسردگی و خلق عمومی معتادین به شیشه می باشد. بدین منظور، در یک طرح آزمایشی با اندازه گیری مکرر، 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایشی طی 12 جلسه دو ساعته به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفت. آزمودنی های هر دو گروه توسط مصاحبه ساخت یافته شخصیت (SCID)، پرسشنامه نگرش نسبت به مواد، افسردگی بک و پرسشنامه بهر هیجانی، قبل از شروع درمان(مرحله ارزیابی)، جلسه ششم، دوازدهم و 90 روز پس از پایان درمان مورد ارزیابی قرار گرفت. گروه کنترل در این مدت درمان روان شناختی دریافت نکرد. داده ها به کمک آزمون t همبسته، روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آنالیز واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر طبق داده ها و یافته ها، از نظر متغیرهای پژوهش بین میانگین های دو گروه آزمایشی و کنترل در مرحله پیگیری تفاوت معنادار آماری وجود دارد. یعنی، در مرحله پیگیری گروهی که از درمان شناختی رفتاری برخوردار بودند در مقایسه با گروه کنترل که درمانی دریافت نکردند، تغییر نگرش، افسردگی و خلق عمومی از خود نشان دادند و فرضیه های پژوهش تایید شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های شناختی رفتاری تغییر نگرش، کاهش افسردگی و بهبود خلق عمومی را در پی دارد
هدایت باطنی و معنوی امام و مسئلة امامت در اندیشة علاّمه طباطبائی و تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مراتب عالی ولایت در مسألة امامت، ولایت معنوی است که با اشراف و تصرّف معنوی امام به اذن الهی در نفوس آماده تحقّق می یابد. مراد از ولایت معنوی نوعی اقتدار و تسلّط معنوی است که با پیمودن صراط عبودیّت و رسیدن به مقام قرب برای امام به اذن الهی حاصل می شود. در دیدگاه علاّمه طباطبائی، ولایت به این معنا غیر از نبوّت، خلافت، وصایت و نیز غیر از امامت به معنی مرجعیّت دینی و یا حتّی زعامت سیاسی است. انسان افزون بر حیات ظاهری، دارای حیات معنوی و باطنی است و برای رسیدن به مراتب عالی در آن نیاز به راهنما و امام و دستورهای خاص دارد. علاّمه طباطبائی امامت را مقامی برتر از نبوّت می داند که پس از پیمودن مراحل مختلف و آزمایش های سخت صلاحیّت آن برای بعضی از انبیاء و افراد خاص به وجود می آید و دارندة آن به امر الهی به هدایت باطنی مردم می پردازد و با تصرّف ولایی، انسان های آماده را به مقصود و مطلوب حقیقی و الهی رهبری می کند. علاّمه این نوع هدایت را هدایت به امر می نامد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوة کتابخانه ای درصدد واکاوی هدایت باطنی و ولایت معنوی امام و زوایای آن از منظر علاّمه طباطبائی(ره)و به صورت خاص، در تفسیر المیزان است.
مقاله به زبان فرانسه: ریتم و قافیه در رباعیات فبتز جرالد: ترجمه یا خلق ادبی؟ (Le rythme et la rime dans les Robâïât de FitzGerald:Traduction ou création Littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
En se fondant sur des approches traductologiques, cet article se propose de faire une analyse critique de la première traduction anglaise des Robâïât d’Edward FitzGerald. En général, FitzGerald a-t-il réussi à transmettre le rythme et la musicalité unique du texte persan dans sa traduction? Est-il également parvenu à conserver l’interaction sémantique et rythmique du texte original dans sa version? En s’appuyant sur les théories de certains spécialistes de la traduction tels Henri Meschonnic, Antoine Berman, Derek Attridge, et Gérard Desson, cet article vise à examiner les questions soulevées par la traduction du rythme persan ainsi que de la corrélation entre le sens et le rythme du texte original, et ce qui se retrouve dans la première édition des quatrains de FitzGerald.
نقش تعالی معنوی در پیش بینی خلق و رضایت از زندگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ابعاد تعالی معنوی در پیش بینی خلق و رضایت از زندگی در دانشجویان انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعة آماری پژوهش شامل کلیة دانشجویان دختر و پسر دانشگاه محقق اردبیلی بود. نمونة آماری شامل 200 نفر بودکه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. آزمودنی ها مقیاسهای تعالی معنوی، افسردگی- شادکامی و رضایت از زندگی را تکمیل کردند. یافته ها: تعالی معنوی با خلق (350/0=r) و رضایت از زندگی (586/0=r) دانشجویان رابطه مثبت معناداری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد تعالی معنوی (احساس پیوستگی،کمال وکامروایی معنوی) 7/14 درصد از واریانس خلق و 5/39 درصد از واریانس رضایت از زندگی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج از نقش تعالی معنوی در پیش بینی خلق و رضایت از زندگی حمایت می کنند. بنابر این، در مراکز آموزشی و مشاره ای باید به نقش ابعاد تعالی معنوی در متغیّرهای مرتبط با سلامتی، از جمله خلق و رضایت از زندگی توجه شود.