مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
شرق شناسی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله ارزیابی موضوع «غرب شناسی» با تأکید بر بسترهای فرهنگی و تاریخی در جوامع اسلامی است. یافته ها نشان می دهد که غرب شناسی برساختی گفتمانی و عموماً انتقادی در مقابل «شرق شناسی» است. شکل انتقادی این گفتمان، خاص کشورهای مسلمان است که به منظور شناسایی و حفظ هویت خود، غیریت سازی می کنند. مهم ترین تمایز این گفتمان از شرق شناسی این است که غرب شناسی برساخته ای دفاعی است تا هژمونیک. غرب شناسی انتقادی در جهان اسلام، موضوعی فراتر از مباحثی چون هویت و دفاع ملی در مقابل امپریالیسم و استعمار است، و نوعی دفاع از بنیادهای ارزشی اسلام در مقابل غرب می باشد. با توجه به دائرمداری غرب در دانش و به طور خاص دانش شرق شناسی، سؤال این است که آیا در درون بستر موجود، می توان شاهد ظهور گفتمانی متفاوت و متضاد بود؟ پاسخ منفی است. چراکه غرب شناسی در جهان اسلام، گفتمانی است بر مسیری صعب و دشوار که نیازمند توسعة راهبردهای نظری و معرفت شناختی درون زاست. این گفتمان که نتیجة شرایط تاریخی عصر حاضر و تحولات متعاقب آن در ناخودآگاه امت است، لازم است ضمن حفظ اخلاق مقاومت، از ابزارهای علمیِ مبتنی بر بستر، به منظور توسعة نظری بهره گیری نماید
بررسی روش ها و ویژگی های پژوهشی ویلفرد مادلونگ در مطالعات شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلفرد مادلونگ یکی از برجسته ترین و تأثیرگذارترین شیعه شناسان دوره معاصر است. آثار وی، برخلاف بسیاری از آثار اسلام شناسان و شیعه شناسان مغرب زمین، در شناخت و توصیف ابعاد گوناگون اسلام بسیار موفق بوده، به طوری که حتی جوامع اسلامی و شیعی نیز آثار وی را می پسندند و می پذیرند. به نظر می رسد سهم بالایی از این موفقیت به دلیل توجهی است که او به نکات روش شناسانه دارد. آثار وی در مطالعات شیعی، در مقایسه با آثار دیگر شیعه شناسان غربی، نقاط قوت یا ویژگی های پژوهشی خاصی دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از: توجه به منابع اصیل و معتبر اسلامی و شیعی، تفکیک موضوعی و روشی منابع، توجه به فضا و تاریخ حوادث و آموزه ها، فهم آموزه ها در راستای یک نظام فکری، اشراف نسبتاً کامل به ابعاد گوناگون اسلام، شناخت دقیق دانشمندان و آثار معتبر ایشان، و نیز تسلط به زبان عربی، که مادلونگ با بهره گیری از آنها توانسته است توجه مسلمانان و شیعیان را به آثار خود جلب کند و حتی تحسین ایشان را برانگیزد. رعایت کردن نکات فوق باعث شده است او را از جرگه مستشرقان مغرض و جاهل جدا کنند و در میان پژوهش گران منصف جای دهند. این مقاله روش ها و منابع مورد استفاده و نیز شیوه های پژوهشی مادلونگ را، در معرفی تشیع به جوامع غربی، می کاود و ضمن مقایسه آن با آثار برخی دیگر از شیعه شناسان می کوشد تمایز و برتری آثار وی را نشان دهد.
توسعه به مثابه سلطه، واکاوی آثار ادوارد سعید
حوزه های تخصصی:
منطق انباشت و تمایل فزاینده به سود اساس نظام تولید سرمایه داری را تشکیل می دهد. به موازات حرکت های استعماری دولت های غربی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین با تعبیر سخاوتمندانه ی «رسالت متمدن سازی» دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز با خلق و بازتولید «دیگری» فروتر، زمینه های فرهنگی و روانی سلطه ی غرب بر بقیه ی جوامع را ممکن ساختند. مکانیزم شکل گیری این گفتمان به بهترین شکل در نوشته های و آثار ادوارد سعید ،خاصه دو کتاب ""شرق شناسی"" و ""فرهنگ و امپریالیسم"" منعکس است. این مقاله نیز با تاکید بر آثار این نویسنده، درصد پاسخگویی به این پرسش است که مفهوم توسعه در آثار و اندیشه های منتقدین توسعه، خاصه ادوارد سعید به چه نحو و معنایی بازتاب یافته است؟ این کار با روش اسنادی و به صورت تحلیل محتوای کیفی آثار انجام یافته است. ادوارد سعید هژمونی فرهنگی استعمار و سرمایه داری را به نقد کشیده و با تحلیل محتوای متون سفرنامه ها ، تاریخ نگاری هاو رمان های شرق شناسان، نقش آنان را در تجلیل از هویت فراتر غرب و تحقیر هویت فروتر شرق برملا می سازد. با تأمل در دو اثر سعید این نتیجه را می توان دریافت که در آثار شرق شناسان، توسعه زبان و نرم افزاری است که سلطه غرب بر شرق، در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و بدون خشونت امکان پذیر شده و تداوم یافته است.
ایران شناسی انگلیسی؛ زمینه ها و رویکردها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«شرق شناسی» را مجموعه ای از مطالعات و تحقیقات دانشمندان و مؤسسات کشورهای غربی در موضوعات و مسائل مختلف شرقی دانسته اند. ایران شناسی، به عنوان شاخه ای از شرق شناسی را می توان مجموعه منظمی از مطالعات و پژوهش ها دانست که از سوی دانشمندان غربی برای شناخت: زبان، ادبیات، تاریخ، متون دینی، اندیشه ها، فرهنگ ایران زمین و حوزه تمدنی ایرانی صورت گرفته است. انگیزه و اهداف این مطالعات، دهه های چندی است که در کانون مباحثه ها و مجادله ها واقع شده است. این پژوهش، با بررسی و تحلیل محتوای آثار ایران شناسی انگلیسی قرن نوزدهم و نیمه اوّل قرن بیستم و بازنمایی نسبت آن با اقتضائات سیاسی، نظامی و اقتصادی انگلیس در ایران و آسیا، این سؤال را مطرح می سازد که ارتباط بین سیاست های انگلیس در ایران و آسیا و پژوهش های ایران شناسی آن ها چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت انگلیس، از ایران شناسی به عنوان سازه ای استعماری بهره جسته است و نیز ایران شناسان انگلیسی با پژوهش های خود در ایران، به برسازی هویت خودی نیز توجه داشته اند. اسلام ستیزی، باستان گرایی و نژاد گرایی، از دیگر ویژگی های ایران شناسی انگلیسی است.
نگاهی به خودشرق شناسی در ایران مدرن: «خلقیات ما ایرانیان» سید محمدعلی جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سید محمدعلی جمال زاده را یکی از سه بنیان گذار اصلی ادبیات داستانی معاصر فارسی می دانند. با این حال، بخشی از شهرت وی مدیون کتابی است که در سال 1345 از او چاپ شده، به نام «خلقیات ما ایرانیان». در این کتاب جمال زاده به مثابه یک طبیب در پی شناخت درد جامعه ایران است، دردی که مانع ترقی و علت العلل عقب ماندگی ما بوده است. درد یا همان عامل بیماری، فسادی است به نام خلقیات ما ایرانیان؛ یعنی ما به دلیل برخی خلقیات و روحیاتمان است که پیشرفت نمی کنیم و اولین قدم در راه ترقی و سعادت، تغییر خلق و خوی مان است.
چه چیز به جمال زاده اجازه می دهد که خلقیاتی، غالباً منفی و گاهی به شدت تحقیرکننده، را چنین بی پروا به ایرانیان نسبت دهد یا از قول دیگران نقل کند. ادوارد سعید آن را خودشرق شناسی یا خودشرقی کردن می نامد. سعید بر این باور است که شرق شناسی نه فقط یک رشته علمی، بلکه همچنین گفتمانی زمینه ساز و تسهیل گر استعمار شرق و همچنین به کلی ایجاد کننده شرق است. و اما خودشرق شناسی یا خودشرقی کردن عبارت است از همکاری اندیشمندان شرقی در پروژه شرق شناسی. بنابراین، هدف این مقاله عبارت است از محک زدن کتاب خلقیات ما ایرانیان با مشخصه های شرق شناسی و خودشرق شناسی.
برخورد روشنفکران مسلمان با تجدد و تأثیر آن بر مفهوم غرب شناسی در ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
غرب شناسی شاید مفهومی نسبتاً جدید در علوم سیاسی به ویژه در ایران باشد. در این مقاله ابعاد مختلف برخورد روشنفکران مسلمان و از جمله ایرانی با پدیده مدرنیته و تأثیر آن بر دریافت ایرانی ها از غرب بررسی می شود. سؤال اصلی این پژوهش، نقش مدرنیته در شناخت ایران از غرب (غرب شناسی) و دلایل تنفر ایرانی ها از آن است. این پژوهش ضمن بررسی انتقادی روند غرب شناسی در ایران معاصر با تکیه بر مفهوم مدرنیته نشان می دهد غرب شناسی برخلاف شرق شناسی با قصد و برنامه قبلی به دست نیامده است و شرق نه تنها غرب را تارنمایی نمی کند، بلکه در مواقعی آن را نمایندگی هم می کند؛ همچنین یافته های این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی نشان می دهد غرب شناسی در ایران حاصل بازنمایی یک عکس العمل طبیعی و مخالفت با شرقی کردن ایران توسط غرب و نسبت دادن برچسب هایی (مانند تروریست) به ایران است که از یک گفتمان به ایدئولوژی تبدیل شد.
بازنمایی ""دیگری فرودست"" در رمان های دوره پهلوی اول دکتر ابوتراب طالبی* مریم ناظری**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی آن است که درکی از چگونگی بازنمایی روابط قدرت درون یکی از پر مخاطب ترین ژانرهای ادبی (رمان) به دست آورد. روابطی که نه به صورت آشکار بلکه به طور پنهانی درون سطرهای رمان گنجانده شده و گویای ذهنیت نهانی نویسندگان این رمان ها در مورد اقشاری بود که در مقاله پیش رو با عنوان ""دیگری"" تعریف شده اند.
در مبانی نظری، ابتدا به موضوع بازنمایی وفر ایند تولید معنا پرداخته شده است، سپس با تحلیل پیوند آن با نظریه گفتمان،معانی شکل گرفته در یک دوره تاریخی (پهلوی اول)به مثابه نظامی ارزیابی شده که معنا درون آن ساخته و پرداخته شده است. در مقاله نشان داده شده است که در این فرایند ""دیگری"" شکل می گیرد. این مقاله، با تدقیق در چگونگی کاربست این مفهوم (دیگری) در نظریه های پسا استعماری و فرودست، به سوژه هایی اشاره کرده است که از طریق تمایز قائل شدن با ""دیگری"" و در مقام مقایسه با آنها، ""خود"" را هویت می بخشند. این دیگری های به حاشیه رانده شده، با رجوع به دوره تاریخی پهلوی اول و گفتمان مسلط ناسیونالیستی این دوران تعریف شده اند.
نتایج بدست آمده از مطالعه رمان ها که با استفاده از روش نقد ادبی در کنار تکنیک های تحلیل روایت (مانند نکات گرامری و عنصر زمان روایت) به دست آمده است، به خوبی بیانگر نحوه اعمال قدرت از طریق بازنمایی است. اقشاری از جامعه ایران که با دلالت های نظری، به عنوان ""دیگری"" این نویسندگان معرفی شده اند، با موارد مطروحه در نظریات گفتمان شرق شناسی و مطالعات پسااستعماری تطابق دارند.در متون موردمطالعه ویژگی هایی مانند خروج از مرکز دیالوگ و پرت کردن آنها به محدوده غیر، تغییر جایگاه آنها از شخص به شی و صدور گزاره هایی کلی درباره فرودستان و تعمیم دادن این گزاره ها به تمام اقشار فرودست، به آنها نسبت داده شده است.
بررسی سیرة مدنی رسول خدا (ص) در پژوهش های تاریخی همیلتون گیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همیلتون گیب (Hamilton A. R. Gibb ) (1895-1971م.) از جمله محققان و اندیشمندان خاورشناسی است که در زمینه های زبان و ادبیات عربی، تاریخ اسلام، فرهنگ و تمدن اسلام صاحب نظر بوده و به همین جهت به تحقیقات در حوزة تاریخ اسلام روی آورد و تألیفات زیادی در این زمینه از خود بر جای نهاد. نگاه همراه با گمان و تردید وی در خصوص برخی مسائل تاریخ اسلام به ویژه سیرة رسول خدا (ص) که از خصوصیات عمومی شرق شناسان محسوب می شود، اگرچه چندان عجیب نمی نماید؛ اما آشنایی و زندگی در کنار مسلمانان، در فهم و درک وی از تاریخ و سیرة پیامبر اسلام تأثیر زیادی گذاشته باشد.
دفاع از شخصیت معنوی و سیاسی پیامبر که از آن به «نبوغ و درایت» یاد می کند در تمام آثار گیب به نوعی پدیدار می گردد و نگاه او را تا حدودی از سایر سیره پژوهان غربی متمایز می سازد. سیرة مدنی رسول خدا (ص) به جهت وجود فراز و نشیب های فراوان تاریخی، همواره مورد توجه محققان و به طور خاص خاورشناسان بوده است. این نوشتار قصد آن دارد با بررسی آثار همیلتون گیب بتواند به تبیین سیرة مدنی رسول خدا (ص) از نگاه این اندیشمند غربی بپردازد.
Связующая сила слова: Поэтические переводы Л.Н. Гумилёва классиков персидской поэзии (قدرت ارتباط کلام: ترجمه های شاعرانه اشعار کلاسیک فارسی لف نیکالایویچ گومیلیوف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله به بررسی ترجمه های شاعرانه فارسی لف گومیلیوف اختصاص دارد. در مقایسه با میراث علمی ل.ن. گومیلیوف آثار ادبی او (از جمله ترجمه های شاعرانه اشعار کلاسیک فارسی) از شهرت چندانی برخوردار نیست و عملاً درباره آن ها بررسی و پژوهشی انجام نشده است. در پژوهش حاضر به طور عمده اسناد و مکاتباتی از آرشیو شخصی این دانشمند که تاکنون منتشر نشده است و اکنون در مراکزی مانند موزه فانتانی دُم (خانه فواره) آنّا اَخماتوا نگهداری می شوند و همچنین از خاطرات و مصاحبه های جمع آوری شده در موزه-آپارتمان ل.ن. گومیلیوف، استفاده شده است. در مقاله اشاره شده است که به وسیله اشعار فارسی نیکلای ستیپانویچ گومیلیوف و ترجمه های خوب پسرش، ل.ن. گومیلیوف، مردم روسیه با ادبیات فارسی و دنیای بسیار غنی فرهنگ ایرانی آشنا شده اند. لف گومیلیوف در ترجمه های خود آهنگ اشعار را به گونه ای انتقال داده که با اصل مطابقت داشته باشد. ترجمه های شاعرانه لف گومیلیوف ارزش هنری ویژه ای دارد و به لطف آن قدم مهمی برای آشنایی خوانندگان روسی با میرات فرهنگی ایران برداشته شد و موجب برقراری گفتگوی بینافرهنگی دو ملت ایران و روسیه گردید.
بررسی ابعاد و شخصیت علمی سیلوستر دوساسی، خاورشناس فرانسوی
حوزه های تخصصی:
قرن 18 و 19م اوج تلاش کشورهای استعمارگر برای به دست آوردن مستعمره های جدید بود و به همین خاطر علومی از جمله شرق شناسی بسیار مورد توجه این دولت ها قرار گرفت. در این راستا موسسات زیادی نیز در این زمینه در این کشورها شکل گرفت و کتاب های متعددی در این زمینه به انتشار درآمد، که باعث رشد شرق شناسی شد. یکی از این چهره ها سیلوستر دوساسی بود که برای آموزش و تعلیم زبان های شرقی روش مخصوصی را وضع کرد و زندگی خود را برای تعلیم و تالیف و نشر کتب اختصاص داد، او یکی از پایه گذاران شرق شناسی عالمانه محسوب می شود، شرق شناسی که سرحدات شرق شناسی و موضوعات را از نو تعریف کرد، ما در این نوشتار سعی بر آن داریم، زندگینامه، آثار، مسئولیت ها، روش علمی و دین و مذهب دوساسی را بررسی کنیم.
شرق شناسی و تاریخ صدر اسلام
حوزه های تخصصی:
جایگاه تاریخ عصر خلفای راشدین در آثار شرق شناسان
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی به عنوان پدیده ای که در چند سده اخیر کشورهای شرقی با آن مواجه هستند، مطالعات و تحقیقاتی است که کشورهای غربی در مورد مسائل تاریخی، اجتماعی، مردم-شناسی، زبان شناختی، فرهنگی و مذهبی کشورهای شرقی انجام می دهند. این مطالعات با اهداف، انگیزه ها و شیوه های پژوهشی متفاوتی صورت گرفته است. مطالعات در حوزه مباحث قرآنی، تاریخ دوره پیامبر(ص)، تاریخ عصر خلفای راشدین و سایر ادوار تاریخ اسلام مورد توجه شرق شناسان بوده است. البته شرق شناسی حوزه ای وسیع تر از اسلام و مسلمانان دارد و همه فعالیت های مربوط به شرق خواه اسلامی وخواه غیر اسلامی را دربردارد. مقاله حاضر ترجمه بخشی از کتاب ""الاستشراق و التاریخ الاسلامی"" تألیف دکتر فاروق عمر فوزی است که به بررسی مطالعات شرق شناسی در حوزه تاریخ عصر خلفای راشدین پرداخته است.
بازنمایی ایران و ایرانیان در هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل ماهیت فرهنگی و سیاسی انقلاب، نگاه غرب به ایران در مقایسه با گذشته، بسیار تغییر کرد. رسانه های غربی به پیروی از سیاست های حاکم بر آنها، رویکرد متفاوتی نسبت به ایران اتخاذ کردند که در آثار به نمایش درآمده درباره ایران، مشهود است. فیلم های سینمایی و مستند ساخته و پخش شده در خصوص کشور ما تصویری خاص از ایران و ایرانیان ارائه می دهد.
در این مقاله تلاش شده است با مطالعه و بررسی 5 فیلم سینمایی هالیوود که طی سه دهه گذشته، درباره ایران ساخته شده، چگونگی تصویرپردازی از ایران و ایرانیان در هالیوود، بازخوانی شود. برای این منظور، از روش ت حل یل ن شان ه شناختی در بررسی فیلم های سینمایی مورد نظر استفاده شده است. پنج فیلم منتخب برای این تحلیل، از شناخته ش ده ترین و تأثیرگذارترین فیلم ها درباره کشور ما به شمار می روند. مطالعه حاضر نشان می دهد که به منظور ایجاد تمایز بین خود و دیگران (ایرانیان) در فیلم های سینمایی هالیوودی، انگاره ها و کلیشه های شرق شناسانه در تصویرپردازی از ایران و ایرانیان، به نحوی جدی و پررنگ به کار گرفته شده اند.
خشونت نمادین در فرا روایت غربی بنیادگرایی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فراروایت های روشنگری موجب تمایز «غرب» و «بقیه» شد. بر مبنای این فراروایت ها ، تمدن، فرهیختگی، مدرنیته و تحول در غرب ظاهر گردید و «دیگری» سویة تاریک بود؛ فراموش شده، سرکوب و نفی شده و تصویر معکوس روشنگری و مدرنیته. غرب با اختصاص دادن سویه های مثبت این تقابل های دوگانه به خود و قرار دادن شرق در قطب منفی یا منفعل این تضادها، شأن و جایگاه خویش را بازتعریف و شرق را در موقعیت پست تری که به او ارزانی داشته است، تثبیت می کند. آنچه در این مقاله در پی پاسخ گویی به آن هستیم، بررسی ریشه های نظریه بنیادگرایی اسلامی، کارکردها و آشکارسازی خشونت نمادین پنهان در آن است. براین اساس، ادعای پژوهش حاضر این است که یکی از فراروایت های ساخته و پرداخته غرب، «نظریه بنیادگرایی اسلامی» است که ادعای تببین و توضیح تاریخ تمدن اسلامی را به شکلی علمی دارد و در قالب این فراروایت، بنیادگرایان مسلمان نقش «دیگری» را برای غرب ایفا می کنند. در این راستا، جریان های خشونت طلبی نظیر طالبان، القاعده، داعش و ... به عنوان نشانه برخورد اسلام با غرب بازنمایی می شوند. این دوگانه دوست/دشمن منطق سیاست میان ملت ها را در عصر حاضر برمی سازد.
اسلام هراسی و ایران هراسی در سینمای هالیوود؛ تحلیل فیلم سینمایی «غیرقابل درک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با رویکرد تحلیل گفتمانی فوکو، تقابل گفتمانی غرب با اسلام و ایران را در عظیم ترین صنعت فرهنگی آمریکا یعنی هالیوود نشان دهد. از این رو به تحلیل تبارشناسانه گفتمان اسلام هراسی و ایران هراسی با رویکرد تحلیل گفتمانی فوکو پرداخته می شود و سپس با کاربست همین رویکرد، بازنمایی این گفتمان در فیلم سینمایی «غیرقابل درک» (گرگورجردن،2010) - که یکی از برجسته ترین فیلم های سینمایی هالیوود در موضوع تقابل گفتمانی غرب با اسلام و ایران است - مورد تحلیل قرار می گیرد. این فیلم، خواسته های به حق ملل مسلمان را در قالب درخواست های تروریست مسلمانی قرار می دهد که 3 عدد بمب اتمی را در نقاط مختلف آمریکا کار گذاشته است. تحلیل این فیلم می تواند چشم انداز مناسبی از آنچه که تحت عنوان اسلام هراسی و ایران هراسی در رسانه های غربی وجود دارد، ارائه دهد.
از شرق گرایی تا شرق شناسی: پژوهشی در تحول مفهوم و مصداق «شرق شناسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از تعریف های بیان شده درباره «شرق شناسی»، دربردارنده مفهوم غربی آنها است؛ ابهام این واژه با بارمعنایی منفی، به ویژه در ارتباط با استعمارِ اروپا، تصدیق شدنی است. تلاش های ادوارد سعید برای ابهام زدایی از آن، چیزی از این پیچیدگی نکاست بلکه در گفتمانی ضد غربی، به محور و مبنای نقد تبدیل گردید. تاکید بر تقابل دو جهان شرقی(شرقی شده) و جهان غربی(غربی شده)، فاصله ای در ذهن پژوهشگر میان موضوع و حقیقت آن ایجاد می کند؛ فاصله ای که سبب ساخت تصویری ناروا از موضوع می شود. تغییر این اصطلاح در مواجه با موضوع، نشان از تغییر رویکرد غربیان درباره آن است و متاسفانه این تغییرات از طرف منتقدان، به ویژه مسلمانان، نادیده گرفته می شود. بی توجهی به نقش زمان در ارایه تعریف ها، به ویژه در حوزه مطالعات اسلامی درغرب، بر این تقابل تاثیر گذاشته و مفهومی منجمد را به نقد کشیدن عمق اختلاف نظرها را بیشتر کرده است. در این مقاله تلاش شده است با بررسی زمینه های ساخت اصطلاح«شرق شناسی» در فرهنگ اروپایی، قلمروشناسی یا کاربردهای آن، فهم ما ازشرق شناسی، نقش شرقیان درتحول فکرغربیان با حضور و همکاری مسلمانان درمطالعات اسلامی، به چالش امروزین و تغییرپارادایم شرقشناسی پرداخته شود. همچنین درپایان بحث شرق شناسی همدلانه را، با برشمردن مهمترین عوامل آن، پیش کشیده ایم.
مکتب سقاخانه : نگاهی پسااستعماری یا شرق شناسانه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : آیا مکتب سقاخانه را می توان متأثر از نظریه پسااستعماری دانست؛ آیا تقویت کننده سلطه شرق شناسانه است یا باید نگرش سومی را نسبت به آن یافت؟ هدف و روش تحقیق : هدف از تحقیق پیش رو به چالش کشیدن دو رویکرد -پسااستعمارانه و شرق شناسانه- به صورت توصیفی-تحلیلی برای بررسی مکتب سقاخانه است. پیشنهاد پژوهش محصور نکردن مکتب سقاخانه در دو قطبی نظریه پسااستعماری یا شرق شناسانه و در نظرگرفتن مسایل خاص کشور ایران است. این پژوهش ابتدا خود مکتب سقاخانه و سپس جریانات هنری روز ایران، اروپا و آمریکا را بررسی می کند. نتیجه گیری : کتاب «شرق شناسی» ادوارد سعید، آغاز نظام مند رویکرد پسااستعماری و ترجمه فارسی «دوزخیان روی زمین» فرانتس فانون، هر دو متاخرتر از شکل گیری جریان سقاخانه هستند. به نظر می رسد نظریات پسااستعماری فانون و سعید در طبقه بندی هنر در جامعه ایران موثر بوده؛ حال آنکه آن نظریات علاوه بر اینکه متاخرتر از جریان سقاخانه اند، بر جوامع دیگری منطبق هستند که شرایط برابری با جامعه ایران نداشتند. به نظر نسبت دادن این مکتب هنری به گفتمان پسااستعماری، برگرفته از نگاهی شرق شناسانه است. بررسی های تاریخی نشان می دهد سقاخانه به عنوان جریانی پست مدرن هم زمان با اتفاقات جهان هنری غرب شکل گرفت و البته داعیه ملی بودن داشت. مردم ایران خود را استعمار زده نمی دیدند تا بخواهند به این جایگاه اعتراض کنند. سقاخانه درصدد به تصویر کشیدن امری اگزوتیک به معنی شرق شناسانه آن نبود؛ ضمن اینکه حال وهوای معنوی این هنر که بر نام گذاری آن بی تاثیر نبوده، امری آشنا با مردمان ایران است. به نظر می رسد تحلیل آثار سقاخانه بیشتر متأثر از جریانات متاخر باشد؛ امری که می توان آن را پرتاب نقد شرایط معاصر به گذشته تعبیر کرد. این جریان که پیش از به بلوغ رسیدن به حاشیه رفت، از اواخر دهه 1370 با اوج گرفتن نگاه ایرانی-اسلامی حیاتی دوباره یافت. پیشنهاد نگارندگان برای هنرمندان معاصر توجه به زمینه های معنوی مکتب سقاخانه و اجتناب از تکرار صوری آن است.
نقش جریان های شرق شناسی و ایران شناسی در پیدایش تاریخ نگاری های ملی در ایران؛ از قاجاریه تا پایان پهلوی اوّل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیدایش تاریخ نگاری ملی گرایانه در تاریخ معاصر ایران، تأثیر گسترده ای بر روند تاریخ نگاری علمی مورخان ایرانی و شکل دادن به نگاه ها و داوری های تاریخی آن ها به گذشته کشورشان داشته است و موجب بروز یا تقویت جریان های فکری چندی همچون: ملی گرایی ادبی، سره نویسی و باستان گرایی شده است. در بین عوامل متعدد مؤثر در پیدایش این مکتب، می توان از جریان شرق شناسی و ایران شناسی، به عنوان یکی از مهم ترین آن ها نام برد. این جریان، سبب شد غالب مورخان و روشنفکران ایرانی، به نوعی غرور شبه ملی و خودبزرگ بینی مفرط دچار شوند و ایران و تمدن ایرانی را به شکلی اغراق آمیز و غیرواقعی، مبنای اصلی تمام تمدن های جهان در ادوار مختلف بینگارند و افزون بر آن، به برخی از همسایگان دیرینِ خود، دیدگاهی تحقیرآمیز و دشمنانه بیابند و آنان را عامل افول و نابودی مدنیت و شکوه منسوب به عهد باستان خویش بپندارند. در مقاله حاضر، با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و تکیه بر نخستین و مهم ترین آثار تألیفی شرق شناسان و ایران شناسان درباره ایران، و سپس، بررسی روند ظهور اوّلین تاریخ های ملی گرایانه از سوی مورخان ایرانی، این مسئله در بازه زمانی دوره قاجاریه تا پایان حکومت پهلوی اوّل، مورد بررسی قرار گرفته است
واکاوی تغییرات مفهومی هنر اسلامی در مجموعه های موزه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که نخستین مجموعه های هنر اسلامی از اواخر قرن هجدهم تا قرن بیستم در اروپا و سپس در آمریکا شکل گرفت، درک ما از هنر اسلامی متأثر از میراث و گفتمان های مسلط نمایشگاه های موقت و مجموعه های دائمی هنر اسلامی در غرب و رویکردهای این موزه ها است. در پژوهش حاضر، که با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است، تلاش شده تا چگونگی چرخش معنای هنر اسلامی را در سیر تاریخی موزه های نخستین آشکار شود. در این پژوهش، با تحلیل متون مرتبط با مجموعه های هنر اسلامی، سه گفتمان مسلط شرق شناسانه، تاریخ هنر در غرب و مطالعات بینافرهنگی در موزه ها معرفی می شوند و پیامدهای تسلط این سه گفتمان در بازتولید مفهوم هنر اسلامی بررسی خواهد شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که تسلط رویکردهای یادشده در سیر تاریخی موزه های هنر اسلامی به چرخش معنا و معرفی آثار اسلامی به عنوان «کالای مادی»، «هنر» و «کالای فرهنگی» و انتساب ارزش های متفاوت به هنر اسلامی منتهی شده است.
کاربرد دیدگاه پسااستعمارگرایی در تحلیل های ژئوپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک انتقادی در روند توسعه خود، تحولاتی را پشت سر گذاشته است و از تمرکز بر دیدگاه پساساختارگرایی و دغدغه های اولیه نسبت به عرصه رسمی کشورداری، و از تمرکز بر نقد و شالوده شکنی و گفتمان های استراتژیک تبدیل به حوزه ای برای در برگرفتن مسائل متعددی مانند جنگ، بازنمایی و غیره شده و پسوند های مختلفی از ژئوپلیتیک انتقادی ظهور یافته است. یکی از دیدگاه هایی که در دو دهه اخیر در مطالعات و تحلیل های ژئوپلیتیکی به کار گرفته شده است، دیدگاه پسااستعماگرایی است. با توجه به قابلیت-های فراوان دیدگاه پسااستعماری برای تحلیل بسیاری از مسائل جهان کنونی و به ویژه منطقه خاورمیانه، و نیز با توجه به خلأ ادبیات در زبان فارسی در مورد چگونگی کاربرد دیدگاه پسااستعماری در تحلیل های ژئوپلیتیکی، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مهمترین کاربردهای دیدگاه پسااستعمارگرایی در تحلیل های ژئوپلیتیکی می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که دیدگاه پسااستعمارگرایی، به لحاظ نظری، چالش هایی را برای سنت ها و بینش های رشته جغرافیای سیاسی و نظریه های ژئوپلیتیکی که عمدتاً بر اساس دیدگاه غربی هستند، به وجود آورده است. مهمترین کاربردهای دیدگاه پسااستعمارگرایی در تحلیل های ژئوپلیتیکی، نقد و تحلیل رویه شرق شناسی در دنیای کنونی؛ مباحث مربوط به ژئوپلیتیک فرودستی؛ مسئله جنگ و خشونت، و بیوپلیتیک است. در کل، دیدگاه پسااستعماری در ژئوپلیتیک، توجه خاصی به حکومت ها، گروه ها و انسان های فرودست و ضعیف در جهان کنونی دارد. این دیدگاه درد و رنج انسانی را در فضاهایی خاص به تصویر می کشد و تحلیلی انتقادی از تقاطع بین ژئوپلیتیک، بیوپلیتیک و ژئواکونومی ارائه می کند.