مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
شرق شناسی
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آذر ۱۳۹۸ شماره ۷۸
5 - 14
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: هنر دو دهه اخیر ایران تاکنون از جنبه های مختلفی نقد شده است و برخی از منتقدان گرایش های اصلی آن را بازتولید گفتمان شرق شناسی دانسته اند. در همین رابطه، مسئله پژوهش این است که چگونه می توان ویژگی های مشترکی را میان فرمول تولید این قبیل آثار هنری و عملکرد شرق شناسی یافت؟ بدین منظور از مفهوم نمایه، با استناد به مباحث نشانه شناسی و تاریخ هنر و به منظور خوانش نقادانه بازتولید گفتمان شرق شناسی، بهره گرفته شده است. هدف: هدف این پژوهش مطالعه انتقادی و تعمیق در چالش های نظری هنر معاصر ایران با تکیه بر مفهوم نمایه است. پرسش اصلی این است که چه مؤلفه هایی ویژگی نمایه ای هنر معاصر ایران را شکل می دهند و چگونه نمایه سازی در هنر معاصر ایران در تطابق با گفتمان شرق شناسی است؟ روش تحقیق: روش پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی است و داده های آن به شیوه کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. نمونه ها به شکل هدفمند انتخاب شده اند. نتیجه گیری: کاربست افراطی برخی عناصر و نقش مایه های سنتی در هنر ایران دارای کارکردی نمایه ای است که ظرفیت جداسازی مکانی و موقعیت مند کردن آثار هنری را ایجاد می کند. این جداسازی مکانی و موقعیت مندکردن در تطابق با گفتمان شرق شناسی است.
امام حسین (ع) و عاشورا پژوهی مستشرقین فرانسوی
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
89 - 106
حوزه های تخصصی:
امام حسین (ع) و عاشورا از مباحثی هستند که هر کدام از خاورشناسان و اسلام شناسان غربی بدان توجه کرده اند. مراد از مطالعه آراء مستشرقین در باب عاشورا و امام حسین (ع) این است که به اهداف و انگیزه های مستشرقان پی برده و شناخت کافی حاصل نماییم. نوشتار حاضر با هدف معرفی و شناخت تحقیقات صورت گرفته در مورد امام حسین (ع) و عاشورا پژوهی مستشرقین فرانسوی نگارش یافته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که مستشرقین فرانسوی چه تصویری از امام حسین (ع) و عاشورا را به خوانندگان خود ارائه نموده اند؟ فرضیه این مقاله که در حقیقت پاسخ به سؤال اصلی پژوهش خواهد بود، مبتنی بر این گزاره است: نگاه برون دینی، پیش داوری و میزان دسترسی مستشرقان فرانسوی به منابع معتبر اسلامی در تحلیل و بررسی آنها در این حوزه تأثیر گذاشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نتایج حاصل از مطالعات مستشرقان و اسلام شناسان فرانسوی در پاره ای از موارد با آنچه در واقعیت امر وجود دارد متفاوت است و آنها نتوانسته اند تصویری درست از امام حسین (ع) و عاشورا را در مذهب تشیع معرفی نمایند.
سینمای آمریکا در مواجهه با فرهنگ و تاریخ ایران(مطالعه موردی سینمای تقلیل گرایانه)
متفکران زیادی از جمله ادوارد سعید، سعی در کالبدشکافی نگاه تحقیرآمیز غرب به دیگر فرهنگ ها را داشته اند و علت هایی را نیز در کتاب ها و مقاله هایشان ذکر کرده اند اما دایره بررسی آنها کلی تر بوده است. آنچه محقق سعی کرده است در این تحقیق به آن بپردازد تجزیه و تحلیل فیلم هایی است که سینمای هالیوود درباره تاریخ و فرهنگ ایران ساخته و در آن ها نگاهی تحقیر آمیز یا واژگونه به این کشور داشته است. در این تحقیق شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای - تحلیل محتوا، روش تحقیق کیفی و در تحلیل اطلاعات نیز از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. چارچوب نظری این تحقیق نظریه پسااستعمارگرایانه ادوارد سعید و بسط نظریه تقلیل گرایانه در رسانه ی سینما بوده است. در اکثر این فیلم های تولید شده، کلیشه هایی به عنوان واقعیت از سرزمین های شرقی به مخاطب جهانی نشان داده شده است که بعد از مدتی مخاطب عام این گونه فیلم ها، این گونه کلیشه ها را پذیرفته اند و آن را تنها واقعیت موجود تلقی کرده اند. کشورهایی نیز که مورد هجمه هالیوود قرار گرفته اند، قدرت رویارویی آن را نداشته اند که فیلم هایی تولید کنند که واقعیت فرهنگی و تاریخی سرزمین شان را به جهان بشناسانند. در این تحقیق علت کلیشه پردازی هالیوود درباره سرزمین های شرقی به طور عام و ایران به طور خاص بررسی شده است و محقق بر این باور بوده است که نگاه کلیشه پرداز هالیوود، نشأت گرفته از نقاشان اورینتالیستی است که نگاره هایی از شرق بدست داده اند. در بسیاری از موارد عدم شناخت فیلمساز و فیلمنامه نویس از سرزمین شرقی که فیلم درباره آن است باعث شده فیلم نگاهی غلط و آکنده از اشتباهات تاریخی را در معرض دید مخاطب جهانی بگذارد. در این تحقیق ریشه های دید تقیل گرایانه هالیوود به ایران و فرهنگ و تاریخ این کشور بررسی شده است و با نشان دادن ساختارهای خشکی که هالیوود به عنوان مظروف برای ریختن حقیقیت در آنها استفاده کرده، سرچشمه دید تقلیل گرایانه تحلیل شده است. آنچه از نتیجه این تحقیق بدست آمده، این است که علت ساخته شدن انبوهی از فیلم های اهانت آمیز هالیوودی درباره شرق به طور عام و ایران به طور خاص می تواند عوامل گوناگونی را شامل شود، از کلیشه هایی که سالیان سال است هالیوود برای جهت دادن به دیدگاه مخاطب عامه غربی درباره شرق استفاده کرده است تا دیدگاه های آنها را به سمت ایدئولوژی دلخواهش تغییر دهد و در این راستا از همان منابع و آثاری استفاده کرده که مستشرقین و نقاشان اورینتالیستی شرق را با آنها معرفی کرده اند. همچنین هالیوود با دیدی تقلیل گرایانه از ساختارهای داستانی بهره برده است که محتوا را به سطح نازلی از حقیقت فرو کاسته تا بتواند آگاهی واژگونه و جهت گیرانه از شرق ارائه دهد.
اعتبارسنجی نظریة «استبداد شرقی» در فهم تحولات اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اسفند ۱۳۹۷ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۴)
207-230
بخش قابل توجهی از آثار مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران ضمن پذیرش نظریة استبداد شرقی، استبداد را ویژگی جامعة ایرانی خوانده اند و معتقدند درطول تاریخ ایران همواره سایة استبداد در همة حوزه های اجتماعی جامعة ایرانی گسترده بوده است. این گفتمان که می توان از آن به منزلة گفتمان استبدادزدگی یاد کرد نقش و جایگاه تعیین کننده ای را برای دولت و نهاد سیاست در تاریخ ایران درنظر داشته و معتقد است وجود قرن ها حاکمیت استبداد مطلقه و قدرت خودکامه در جامعة ایرانی موجب عدم شکل گیری نهادهای مدنی و صنفی شده و این موجب عدم پویایی جامعه گردیده است. این مقاله می کوشد تا با اتکا به روش کتاب خانه ای و مطالعة آثار و مکتوبات غیرایرانیان با رویکردی توصیفی تحلیلی انگارة غالب در زمینة وجود حاکمیت استبداد مطلقه در جامعة ایران را به زیر سؤال ببرد. برپایة یافته های تحقیق، ساختار حاکم بر نهاد بازار، نهاد دین، لایه های اجتماعی و جایگاه ایلات در جامعة ایرانی نشان می دهد نظریة استبداد ایرانی ریشه در فراروایت ها یا نظریه های کلان استبداد شرقی و شیوة تولید آسیایی دارد و با واقعیت های تاریخی ایران مطابقت ندارد.
شخصیت و اندیشه های علی بن ابی طالب(ع) از منظر شرق شناسان فرانسوی
منبع:
رهیافت فرهنگ دینی سال دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
55 - 70
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف معرفی شخصیت و اندیشه های امام علی(ع) از منظر شرق شناسان فرانسوی نگارش یافته است. برخی از مستشرقان با استناد به منابع معتبر به بیان حقایق و عده ای نیز با نوعی جانبداری و غرض ورزی به کتمان وقایع پرداخته اند. فرضیه نوشتار حاضر این است که فضای فکری و میزان دسترسی اسلام شناسان به منابع اسلامی و شیعی تأثیر قابل توجهی بر تحقیقات آنها گذاشته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به این پرسش پاسخ می دهد که مستشرقان فرانسوی چه تصویری از شخصیت و اندیشه های حضرت علی(ع) را به خوانندگان خود ارائه نموده اند. بدیهی است مطالعه آراء مستشرقان در باب تاریخ اسلام صرفاً به منزله رد یا تأیید اولیه و شتاب زده آنها نیست، بلکه مراد این است که با دانستن نگاه اسلام شناسان نسبت به تشیع بتوانیم به اهداف و انگیزه های این دسته از مستشرقان نسبت به پژوهش درباره تشیع پی برده و شناخت حاصل نماییم.
حماسه ایرانی در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی با گزارش ویلیام جونز و ترجمه بخش هایی از آن به شعر لاتین و نثر فرانسوی تا حدی در غرب شناخته شد و پس از آن شخصیت هایی چون لوئی لانگلس، ارنست رنان، ژان ژاک آمپر، نولدکه اعلام کردند که حماسه ملی ایرانیان برترین حماسه جهان است. چگونگی نفوذ شاهنامه فردوسی در فرانسه و میزان تأثیرپذیری فرانسویان از داستان های شاهنامه مسأله اصلی پژوهش است که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. از قرن هجدهم و پس از انقلاب کبیر فرانسه، در ادبیات فرانسه نهضت بی مرزی در ادبیات شکل گرفت که توجه آنان را به آثار ادبی دیگر ملل معطوف ساخت. با گسترش شرق شناسی در اروپا روند نهضت ترجمه سرعت گ رفت. اولین ترجمه ها از بخش هایی از شاهنامه توسط لوئی لانگلس، دو والنبورگ و بیانکی انجام گرفت، اما ترجمه و تصحیح انتقادی ژول مول از شاهنامه فردوسی که چهل سال به طول انجامید و در سال ۱۸۷۷.م در هفت جلد منتشر گردید. پس از این ترجمه نویسندگان فرانسوی چون آلفرد دلوو، موریس مترلینگ، نولدکه نقدها و تحقیقاتی پیرامون شاهنامه انجام دادند که باعث تأثیرپذیری شاعران فرانسوی چون آبل بونار، ویکتور هوگو، فرانسوا کوپه، پل فور، آندره ژید از شاهنامه گردید.
ایران هراسی؛ پروژه ای در مسیر شرق شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دانش شرق شناسی شکلی از دانش درباره «دیگری» است که می توان در ابتدای امر آن را مطالعه و تحقیق درباره جنبه های مختلف شرق مانند زبان، تاریخ، فرهنگ و سیاست دانست. شکل دیگری از شرق شناسی نیز وجود دارد که در واقع توجیه کننده دوران استعمارگری، اروپامحوری و آمریکامرکزی است و به دنبال این است تا از منظری ایدئولوژیک، بین «خود» و «دیگری» تمایزی اساسی قائل شود و برتری خود را نتیجه بگیرد. بهترین راه برای تقابل با دیگری، ایجاد هراس در بین افکار عمومی است. این هراس از دیگری گاه در قالب «آفریقاهراسی» و «ژاپن هراسی» و گاه در قالب «اسلام هراسی»، «شیعه هراسی» و «ایران هراسی» بوده است. پروژه ایران هراسی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به ویژه پس از تحولات منطقه در قالب بیداری اسلامی به شدت در حال پیگیری است. ایران هراسی هم از سوی کشورهای غربی و هم در بین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دنبال می شود. در این راستا می توان گفت که تمامی رسانه های انگلیسی زبان و عربی زبان، اعم از رسانه های دیداری مثل العربیه و الجزیره و رسانه های مجازی مثل سایت های اینترنتی، هم راستا با سیاست های کشورهای خود بوده اند. در این مقاله با تأکید بر پروژه شرق شناسی و مفاهیم مرتبط با آن مثل «خود» و «دیگری» درصدد نشان دادن این هستیم تا ایران هراسی را پروژه ای در مسیر شرق شناسی معرفی کنیم که از مسیر «اسلام هراسی» و «شیعه هراسی» می گذرد.
بررسی انتقادی کتاب نظریه پسااستعماری و کُردشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله کتاب نظریه پسااستعماری و کُردشناسی، تألیف جلیل کریمی، را بررسی و نقد می کند. در مقدمه بحث، ابتدا مطالعات پسااستعماری تعریف و رویکردهای مهم آن معرفی شده اند. سپس، کتاب از دو بُعد صوری و محتوایی ارزیابی شده است. نتایج نقد این کتاب نشان می دهد که ازنظر صوری کتاب چند ایراد دارد: فاقد مقدمه و نتیجه گیری کلی در هر فصل است؛ هم پیش گفتار و هم مقدمه دارد و معادل انگلیسی نام کتاب در پشت صفحه و معادل انگیسی برخی از اسامی نویسندگان در متن کتاب نوشته نشده اند. چند نقد محتوایی بر کتاب وارد است: حجم نمونه (8 کتاب موردبررسی) کم است، تحلیل گفتمان ها بیش تر متن محور است و در اغلب آن ها به شرایط تاریخی و اپیستمه اجتماعی شکل گیری گفتمان کُردشناسی توجه نشده است. تحلیل ها درباره برخی از مؤلفه ها نظیر «منفی بافی»، «ذات گرایی»، و «رابطه بین دانش و قدرت» ضعیف است. مزایای کتاب شامل تازه بودن موضوع، نثر روان، چهارچوب نظری قوی، روش شناسی مناسب، نظام ارجاع دهی دقیق است. این کتاب احتمالاً تأثیرگذاری خوبی در مطالعات علوم انسانی ایران از ابعاد نظری، پارادایمی، و روشی خواهد داشت.
بررسی روند مطالعات نقشبندیه در غرب و روسیه
حوزه های تخصصی:
طریقت صوفی نقشبندیه که به سبب ماهیت و عملکرد خاص اعتقادی و سیاسی اش، در چند سده اخیر مورد توجه شرق شناسان بوده است در حال حاضر نیز به عنوان پدیده ای زنده و تأثیرگذار، موضوع ویژه ای برای پژوهش در محافل علمی و سیاسی غرب به شمار می آید. روند مطالعات غرب در این باب، بنا بر سیاست ها و راهبردی های دول غربی در شرق، در دوره های مختلف و همچنین در پی تحولات علمی- فرهنگی آنها، تغییر و تحولاتی را از سر گذرانده است. بنا بر یافته های پژوهش حاضر، اگرچه تا نیمه نخست قرن نوزده اطلاعات غرب در باب طریقت صوفی نقشبندیه بسیار کلی و آشفته بود اما در پی شکل گیری و توسعه علایق و منافع کشورهای غربی در شرق و نمودار شدن نقشبندیه به عنوان سردمدار برخی مقاومت های محلی، وضع تغییر کرد. چالشی که نقشبندیه آسیای مرکزی، برای قدرت روزافزون روسیه در آن منطقه ایجاد می کرد، موجب شد تا در آثار نویسندگان روسی، با نوعی تعصّب و یکجانبه نگری به آنها پرداخته شود. در قرن بیست و به دنبال شکل گیری شوروی این وضع ادامه یافت. اواخر قرن بیست و متعاقب فروپاشی شوروی و تأسیس جمهوری های مستقل در آسیای مرکزی، نقطه عطفی در تاریخ مطالعات نقشبندیه به شمار می آید. از یکسو چالش هویتی در دولت-ملت های تازه تاسیس، توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی- که نقشبندیه جزو جدایی ناپذیر آن به شمار می آمد- را ضرورت می بخشید و از طرف دیگر غرب برای فهم دقیق چگونگی تعامل با این دولت ها به پژوهش هایی گسترده در این زمینه اقدام کرد ضمن اینکه خود نیز در نتیجه توسعه روزافزون نقشبندیه و حضور قابل توجه آنها در جهان غرب به نوعی مبتلا به آن محسوب می شد.
ادوارد براون در حاشیه سنّت شرق شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرقی ها در آثار شرق شناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از اداره کردن خود و نیازمند قیّم به تصویر کشیده شده اند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیت دادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطه دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده می شود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزاره های بدیهی در سنّت مسلّط شرق شناسی به شمار می رود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرق شناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارائه کرده اند. این تشتت تصاویر از تعدّد سنّت های شرق شناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنّت شرق شناسی مسلّط است. یکی از راه ها، به متن آوردن نگاه شرق شناسانی است که در حاشیه سنّت حاکم شرق شناسی قرار گرفته اند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنّت شرق شناسی را از یکدستی خارج می کند. از کسانی که به گزاره های بدیهی سنّت شرق شناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشه ای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرق شناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانی ها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفت های برجسته ای کرد. او ترقّی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیل های ستمگرانه غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسؤولیت تاریخی خود که آغاز حرکتی خردمندانه است ستایش کرده است.
تحول اصطلاح «شرق شناس» و عدم توجه بدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی معرفتی [1] است پردامنه و متنوع که شرق شناس می کوشد آن را با مراجعه به شرق فرا چنگ آورد؛ اما همان گونه که دیگر معارف بشری، خاستگاه ، شرایط ویژه ی پیدایی، سیلان و تطور ویژه ی خویش را دارد، شرق شناسی نیز درگیر این مسائل است؛ علاوه بر این، شرق شناسی دستخوش مطامع، اغراض سیاسی و استعماری نیز بوده است. این ویژگی ها نیز باعث شده است تا فعالیت های شرق شناسان عمدتاٌ با واکنش هایی انتقادی روبه رو شوند؛ با این همه به نظر می رسد عطف توجه به تحول، تطور و سیلان مفهوم و مصداق شرق شناسی و شرق شناس، لزوم توجه به ایرادهای مهم تر شرق شناسی را بیش از پیش آشکار تواند ساخت. [1] . Epistem.
بررسی تأثیر گفتمان یهودی در برخی از مقالات دایره المعارف اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال چهارم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۵
99-124
حوزه های تخصصی:
اسلام دین صلح و دوستی است و همواره از تنش و مجادله می پرهیزد، اما رابطه مسلمانان و یهودیان در زمان های گوناگون تاریخی، چالش برانگیز و پرتنش بوده است. این تنش از صدر تاریخ اسلام آغاز شد و همواره برخی از یهودیان در پی تحریف آموزه های اسلام و دشمنی ورزی با آنها بودند. این ماجرا با پشتیبانی از یهود در نقل روی دادهای تاریخی، به پیدایی گفتمان یهودی انجامید که متفکران و نویسندگان فراوانی اکنون نیز آن را نمایندگی می کنند. دائره المعارف اسلام چاپ لیدن هلند، از آثار مهمی است که از این گفتمان تأثیر پذیرفت. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان به نقد تأثیر گفتمان یهودی در تنظیم و نشر برخی از مقالات این دایره المعارف می پردازد و به ویژه جایگاه یهودیان را در آغاز تاریخ اسلام در مدینه و نوع رابطه آنان را با پیامبر اسلام و مسلمانان تبیین و تأثیر گفتمان یهودی را در چگونگی رابطه یهودیان با مسلمانان، توصیف می کند. نتیجه این است که نویسندگان دایره المعارف اسلام با نادیده گرفتن بسیاری از واقعیت های تاریخی باتابیده در منابع اسلامی، اسلام را دینی مقتبَس از یهودیت می خوانند و به پشتیبانی از یهودیان، بر پیمان شکنی ها و خیانت های آنان چشم پوشیدند.
جامعه شناسی تاریخی– تطبیقی ماکس وبر، تئوری عام و برخی ملاحظات در مورد گفتمان شرق شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماکس وبر از جمله بنیان گذاران عمده در جامعه شناسی تاریخی است. او نه تنها دغدغه بررسی “تاریخی" مسائل اجتماعی را داشت، بلکه این امر را به جد به صورت "تطبیقی" پیگیری می نمود و آثار خود را با محوریت سرمایه داری غربی و با تاکید بر فرایند عقلانی شدن پی می گرفت. نکته اساسی که در این میان مطرح است، این است که وبر در تمام پروژه خود سعی نمود بین تفسیرگرایی در نظریه و کار تطبیقی در پژوهش، بین تفسیر و تبیین، بین خاص بودگی و امر عام آشتی برقرار کند، برای او عینیت در علوم انسانی بسیار مهم بود. به عبارتی دیگر وبر سعی می نمود با ایجاد یک تعریف مشخص-به شکل نوع های مثالی- نگاه ژنریک خود از پدیده مورد نظر را به دست دهد، در این نوشته سعی می شود: نخست؛ با نگاه به مقالات روشی وبر، کار فکری و تلاش وی در زمینه توصیف، تبیین، تطبیق و تعمیم در جامعه شناسی تاریخی بحث شود، دوم؛ با بررسی ریشه های گفتمان شرق شناسی، تفاوت های اساسی نگاه وبر با گفتمان شرق شناسی مورد بررسی قرار گیرد و سوم؛ با اشاره به وضعیت فعلی جامعه شناسی تاریخی ایران، بحث خواهد شد که : برخلاف نظریه گفتمان می توان با بازگشت به ایده نوع های مثالی وبر که در جامعه شناسی تاریخی ارائه داد ه است، هم نظریه عام و هم نظریه خاص در مطالعات تاریخی را لحاظ کرد، امر "تطبیق"، "نقد" و "عینیت" را نیز همچنان مد نظر قرار داد تا کلیت تجدد غربی به "برساخت" فرو کاسته نشود.
نکاتی در بارهٔ تاریخ نگاری انتقال علوم جدید: پیشینه و روش(مقاله علمی وزارت علوم)
انتقال علوم هم زمان با گسترش استعمارگری شتاب گرفت و به صورت یکی از پدیده های توأمان این تلاش برای جهانگشایی ظاهر شد. تاریخ نگاری علم تا سال های هشتاد قرن نوزده در جهان غرب و همچنین ایران غالباً متمرکز بود بر تحقیق در باره نظریه ها، ایده ها وکشفیات ممتاز و دانشمندان پیشتاز و نخبگان علم. ولی پس از آن به تدریج زمینه های تحقیق در غرب وسعت گرفتند و جنبه های بسیار مهم فرهنگی، اجتماعی و نهادی و اقتصادی را نیز شامل شدند. به خصوص تاریخ نگاران به تاریخ علوم جدید و انتقال علم توجه بیشتری معطوف کردند. دو عامل مهم باعث این تحول شدند: یکی نظریه توماس کوهن بود و دیگری نقد شرق شناسی ادوارد سعید. در بخش اول این مقاله انتقال علم جدید بررسی می شود و دو مدل انتقال علم از جرج بسلا و جوزف نیدهام، دو تاریخ نگار علم، در این رابطه ارائه می شود. در بخش دوم نظریهٔ توماس کوهن و نقد شرق شناسی ادوارد سعید همراه با نظریه دیپش چاکرابارتی که برای تاریخ نگاران انتقال علم بسیار مهم است، بررسی می شود. در بخش سوم این مقاله نکاتی در باره تاریخ نگاری انتقال علم در ایران و روش شناسی آن و همچنین سنجش نقدی از آن ذکر خواهد شد.
بحثی تاریخ نگارانه درباره موانع یا عوامل ایجاد انقلاب علمی در تمدن اسلامی و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۸ بهار و تابستان۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
323 - 328
در این مقاله بحث می شود که چرا نمی توان پرسید چه عواملی مانع انقلاب علمی در جهان اسلام شد. زیرا عین آن عوامل در تمدن غرب مسیحی اواخر قرون میانه نیز وجود داشتند. علاوه بر این، چنین پرسشی به آن معنا است که مسیر طبیعی علم قدیم آن بود که به علم جدید منجر شود، در حالی که این پیش فرض نیز مسلم نیست. نویسنده مقاله «روش شناسی بومی و علوم جدید» با اینکه به این نکات توجه داشته است، رساله شمسیه نوشته کاتبی قزوینی را مانعی دربرابر ایجاد علم جدید در جهان اسلام معرفی کرده است، در حالی که مشابه چنین رسالاتی در غرب نیز وجود داشته است. در این مقاله توصیه می شود به جای پرسش از موانع انقلاب علمی در جهان اسلام، به عوامل ایجاد انقلاب علمی و فائق آمدن بر چنین موانعی پرداخته شود تا چنین به نظر نرسد که علت عدم وقوع انقلاب علمی در شرق و وقوع آن در غرب، عقب ماندگی عقل و منطق در شرق و جهان اسلام بوده است. در این مقاله بحث می شود که چرا نمی توان پرسید چه عواملی مانع انقلاب علمی در جهان اسلام شد. زیرا عین آن عوامل در تمدن غرب مسیحی اواخر قرون میانه نیز وجود داشتند. علاوه بر این، چنین پرسشی به آن معنا است که مسیر طبیعی علم قدیم آن بود که به علم جدید منجر شود، در حالی که این پیش فرض نیز مسلم نیست. نویسنده مقاله «روش شناسی بومی و علوم جدید» با اینکه به این نکات توجه داشته است، رساله شمسیه نوشته کاتبی قزوینی را مانعی دربرابر ایجاد علم جدید در جهان اسلام معرفی کرده است، در حالی که مشابه چنین رسالاتی در غرب نیز وجود داشته است. در این مقاله توصیه می شود به جای پرسش از موانع انقلاب علمی در جهان اسلام، به عوامل ایجاد انقلاب علمی و فائق آمدن بر چنین موانعی پرداخته شود تا چنین به نظر نرسد که علت عدم وقوع انقلاب علمی در شرق و وقوع آن در غرب، عقب ماندگی عقل و منطق در شرق و جهان اسلام بوده است.
ادوارد سعید و روایت استعمار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲۳
11 - 26
حوزه های تخصصی:
تون ادبی باف ت های اجتماعی را با قدرت و پیچیدگی ارائ ه می کنند. این متون تجارب اجتماعی را کامل تر به هم پیوند می دهند. همچنین، شیوه ی بازنمایی متون ادبی می تواند به فهم شای س ته تر و تاریخی تر منجر شود . علاوه بر ای ن ، متون ادبی می توانند دیدگا ه های متفاوت پایدار ایجاد نماین د . از این رو ی ، ادبیات داستانی انتخاب زیباشناخت ی اکثر محققان و منتقدان پسا استعماری است. از دیگرسوی ، تبلور شرق شناسی در زمینه های مختلف پژوهشی این گرایش عمومی رش ت ه ی زبان شناسی را به ی ک رشت ه ی دانشگاهی تمام عیا ر در علوم اجتماعی تبدیل کرده است . یکی از عرص ه های فرهنگی شرق شناسی همین ادبیات داستان ی ، روایت یا رمان اس ت . روایت نمودی از ماشین فرهنگی است که برای از بین بردن خاطرات به جا مانده از خشونت امپریالیس م ، انحراف ذهن بومیان و ایجاد ابهام به کار می رود. در نتیجه ، حس بدبینی نسبت به حکومت امپراتوری و هژمونی ناشی از آن کم رنگ یا خنثی م ی شود . فواید چنین دستاوردی برای امپریالیسم فراوان اس ت . این نوشته درصدد بررسی رابطه ی میان روایت و استعمار با تأکید بر آراء و آثار ادوارد سعید است.
دسترسی افتراقی به سرمایه و توزیع نابرابر سلیقه های هنری (تحلیل کمی رابطه بین سرمایه با مصرف فرهنگی، هنری جوانان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
71 - 90
حوزه های تخصصی:
امروزه مصرف فرهنگی به دلیل گسترش فزاینده کالاهای فرهنگی، بخش اساسی و جدایی ناپذیر زندگی انسان ها شده است. این امر تفحص در عوامل اجتماعی موثر بر نوع مصرف فرهنگی و محتوای سلیقه های هنری گروه های مختلف جامعه و خاصه جوانان را، به یکی از محوری ترین موضوعات پژوهش های جامعه شناختی بدل کرده است. مطالعه حاضر در همین راستا و به تاسی از نظریه هومولوژی (همتایی)بوردیو، به مطالعه ارتباط میان سرمایه های اقتصادی و فرهنگی با سلیقه های هنری می پردازد تا نشان دهد چگونه دسترسی افتراقی به انواع سرمایه های اقتصادی و فرهنگی بر کیفیت انتخاب ها و سلایق زیبایی شناختی متمایز جوانان تاثیر می گذارد. تحقیق با روش پیمایش و استفاده از تکنیک پرسشنامه بر روی نمونه ای معرف از جوانان 29-15 سال ساکن شهر تهران صورت پذیرفته است. یافته های حاصل از تحقیق موید آنست که سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی هر دو دارای نقش معنا داری در شکل دهی به نوع سلیقه هنری جوانان اند. بر اساس تحلیل های رگرسیونی نیز مشخص شد که متغیر سرمایه فرهنگی نقش موثری در پیش بینی نوع مصرف و سلیقه هنری جوانان دارد؛ چنانچه بهره مندی اندک از این سرمایه پیوسته از کیفیت متعالی ترجیحات فرهنگی جوانان می کاهد و سلیقه آن ها را به انتخاب ژانرهای هنری عامیانه و مشغول کننده محدود می کند. این در حالی است که بهره مندی بیشتر از سرمایه فرهنگی، از طریق ایجاد نوعی عادت واره یا منش متمایز، جوانان را به سمت و سوی مصرف آثار فرهنگی نخبه گرایانه سوق می دهد. در نتیجه سرمایه فرهنگی با انتقال بین نسلی و جهت دادن به منش ها و سلایق متمایز جوانان، موجبات شکل گیری الگوهای مصرفی متنوعی را فراهم می آورد
رسانه و شهروندی مطالعه تأثیر استفاده از رادیو و تلویزیون بر آگاهی از حقوق شهروندی در شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
187 - 224
حوزه های تخصصی:
مفهوم بازتاب مجموعه انتظارات در زمینه حقوق و مسئولیت ها در یک اجتماع خاص است که اعضاء نسبت به یکدیگر، نهادها و جامعه دارند. از مهمترین ابزارهای تحقق شهروندی رسانه ها هستند. در عصر حاضر و بر اثر نفوذ و گسترش وسایل ارتباط جمعی که پیام را با موضوعات متنوع، ساختارهای گوناگون و گستره جغرافیایی وسیع توزیع می کنند، نه تنها می توانند با اجرای برنامه های متعدد نقش آگاهی دهی به افراد جامعه را داشته باشند ، بلکه زمینه و بستر مناسب برای تحقق حقوق و مسئولیت های شهروندی را فراهم نمایند. در پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر استفاده از رادیو و تلویزیون بر میزان آگاهی از حقوق شهروندی از نظریه های جامعه شناسان و نظریه پردازان حوزه ارتباطی و رسانه ای چون نظریه وابستگی به رسانه بال روکیج و دی فلور، نظریه شهروند پردازشگر پورتو، نظریه اقناع و آگاهی بخشی گیل و رادفر، نظریه پرورش گربنر، نظریه های کنش ارتباطی هابرماس، شهروندی مارشال، شهروندی پسامدرن فالکس و شهروندی پارسونز و دیگران استفاده شده است. در اجرای تحقیق روش پیمایش با تکنیک پرسشنامه به کار رفته است. یافته های پژوهش نشانگر آن است که بین میزان استفاده از رادیو و تلویزیون با میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معنادار وجود دارد و در میان رسانه ها، تلویزیون قویترین ارتباط را با میزان آگاهی از حقوق شهروندی داشته است، همچنین متغیرهای زمینه ای نظیر سن، جنس و تحصیلات افراد بر میزان آگاهی از حقوق شهروندی شان تأثیر داشته است.
نگاهی به تحولات گفتمانی حوزه هنر اسلامی در سه مقطع زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
55 - 75
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی حوزه «تاریخ هنر اسلامی» در سه مقطع زمانی اختصاص دارد. این مقاله با بررسی تحولات این حوزه، در قالبی تحلیل گفتمانی، ضمن روشن کردن ویژگی های بنیادین آن به تبیین ریشه برخی منازعات شکل گرفته در این حوزه، از جمله منازعه اخیر بر سر خود اصطلاح هنراسلامی، می پردازد. در این راستا پس از ارائه مقدماتی درباب مقوله تحلیل گفتمان که ابزار تحلیل نظری در این مقاله است، به بررسی ابعاد مختلف پیدایش، تحول و نشانه های چرخش در گفتمان هنر اسلامی در سه مقطع زمانی، یعنی قرن نوزدهم، قرن بیستم و دهه های آغازین قرن بیست ویکم، پرداخته شده است. بررسی حاضر نشان می دهد «هنر اسلامی»، به مثابه یک گفتمان، بیش از آنکه محصول واقعیتهایی در جهان بیرونی باشد، محصول اندیشه هایی است که در ادوار مختلف پیرامون این واقعیات به عمل آمده و انعکاس بیرونی خود را در قالب زبان و گفتمان یافته است. این حوزه گفتمانی در قرن نوزدهم و تحت تاثیر جریان شرق شناسی شکل گرفت. در قرن بیستم جابجایی آرام و درون گفتمانی را از رویکرد هویتی-مردم شناختی به رویکرد تاریخی-فرهنگی تجربه کرد؛ و در سالهای آغازین قرن بیست و یکم، عمدتاً تحت تاثیر نظریات پسااستعاری، با نقدهای جدی تری مواجه شد که درنتیجه بسیاری از ابعاد تثبیت شده این گفتمان، از چارچوب شرق شناسانه تا رویکرد فرهنگی-تاریخیِ آن، به پرسش کشیده شد. از دل این پرسش ها رویکردهایی نو و تازه به حوزه هنر اسلامی در حال پدید آمدن است. این پژوهش به روش تاریخی-تفسیری و با رویکرد تحلیل گفتمانی انجام یافته است.
مدینه و مکه نزد شرق شناسان (سده شانزدهم – سده بیستم میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۲
58 - 63
حوزه های تخصصی:
شهرهای مکه و مدینه از قرن شانزدهم میلادی توجه شرق شناسان را به خود جلب کردند. نخست به این دلیل که جایگاه پیدایش اسلام بودند و سپس همچون واحدهای شهری شرقی، همانند استانبول و قاهره. بااین حال، از آنجا که این دو شهر برای شرق شناسان قدغن بودند، شناخت فرهیختگان از آنها کمتر از طریق بازدید و بیشتر بر پایه مقابله منابع عربی و فارسی حاصل می شد و در نتیجه به جهت گیری این منابع ابتدایی وابسته بود. هنگامی که برخی سیاحان موفق به بازدید از این شهرها شدند، علاقه شان متمرکز به عبادتگاه ها باقی ماند. لذا تاریخ و مکان نگاری (توپوگرافی) عبادتگاه ها با جزئیات تشریح شد، ولی سازمان شهری و تاریخ اجتماعی این دو شهر کمتر مورد مداقه قرار گرفت.