مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
فراروایت
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم رویکرد نوینی است که در دو دهه اخیر بر بیشتر رشته های علوم، ادبیات، و هنر ها و طبعا علوم تربیتی تأثیر گذاشته است. آنچه در وهله نخست زمینه ساز ظهور این رویکرد شده است، شکست مدرنیسم در به تحقق رساندن وعده هایی نظیر دموکراسی، صلح، سلامتی و عدالت اجتماعی در سایه پیشرفت علوم و سیطره عقلانیت بر امور بوده است. پست مدرنیستها معتقدند که جوامع مدرن دچار بحران شده اند. از این رو آنان با بازنگری نقادانه برخی مضامین مدرنیسم در صدد حل معضلات آن و نهایتا بحران زدایی بر آمده اند. به اعتقاد پست مدرنیستها این بحران بر تعلیم و تربیت نیز سایه افکنده و برای رفع آن باید تلاش نمود.
پسامدرنیسم و روش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پسامدرنیسم منظری انقلابی، در حوزه مطالعات علوم انسانی و اجتماعی پیشنهاد می کند. این رویکرد، با به پرسش کشیدن اعتبار علم مدرن و انگاره دانش عینی و مقاومت در برابر هر گونه ادعایی درباره حقیقت، افق جدیدی در عرصه علوم انسانی و اجتماعی می گشاید. در تاملی دیرینه شناختی، ریشه های پسامدرنیسم را در انسان گرایی جستجو کرده، به برجسته کردن نقش واژگان در باز ساختار بندی علوم اجتماعی و انسانی می پردازند. آنان همچنین تلاش می کنند تا نشان دهند که چگونه چالش پسامدرنیسم با عقل و سازمان عقلایی، تمامی حوزه های عملی را تحت تاثیر قرار داده است: در روانکاوی، با به پرسش کشیدن آگاهی و سوژه منسجم و منطقی؛ در سیاست، با به چالش کشیدن اقتدار ساختارهای تصمیم سازی سلسله مراتبی و بورو کراتیک که در سپهر و ساحت مشخصی عمل می کنند؛ در انسان شناسی، حمایت از فرهنگ های محلی در مقابل فرهنگ جهانی و ... .
مبانی نظری دموکراسی متکثرگرای لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیوتار ضمن آسیبشناسی جوامع مدرن، وضعیت پیشآمده، یعنی فروریختن فراروایتها و تبدیل شدن آنها به روایتهای خرد و محلی در تمام حوزهها را گرامی میدارد. برای وی چنین وضعیتی به خردهروایتهای خرد و محلی به حاشیه رانده شده فرصتی دوباره برای ابراز وجود و امکان حیات میدهد که تاکنون بواسطهی خواست حفظ یگانگی و ثبات و ...از امکان ابراز هویت خود محروم بودند. اما حفظ و ماندگاری این تنوع و تکثر نیاز به یک چارچوب یا قالبی دارد تا نه تنها این وضعیت دوام بیاورد بلکه تقویت و حمایت نیز بشود که به نظر میرسد قالب دموکراسی متکثرگرای وی این توانایی و ظرفیت را داشته باشد. البته نظریهی دموکراسی وی بطور خیلی صریح بیان نشده و آن را را باید از لابلای آثار و نظریاتش یافت.
تحلیلی بر دیدگاههای تربیتی پسا مدرن
حوزه های تخصصی:
واژه پسا مدرن رویکرد جدیدی است که در دهه های 90 و 2000 در اروپا و آمریکا شکل گرفت و همراه با جنبش های انتقادی، اجتماعی و سیاسی گسترش یافت. این دیدگاه بر رشته های مختلفی از جمله هنر، معماری، ادبیات، فلسفه و علوم اجتماعی تاثیر گذاشته و در عرصه تعلیم و تربیت نیز نگرش های جدیدی را مطرح می نماید. تعلیم تربیت پسا مدرن بیشتر به تبیین بحران زدگی تعلیم و تربیت و انتقاد از آن می پردازد. اساس تربیتی این دیدگاه تکثر گرایانه، مبتنی بر گفتمان، تاکید بر تفاوت ها، غیریت و مطالعات فرهنگی، ضد اقتدارگرا و انتقادی است. عواملی که در وهله اول باعث ظهور پست مدرن گردیده است، عدم تحقق وعده های فرا تجدد در زمینه هایی چون عدالت اجتماعی، صلح و مردم سالاری در سایه پیشرفت علوم بوده است. با توجه به اهمیت این پدیده و تاثیرات مختلف آن بر نظام های تربیتی و با عنایت به این که تلاش های علمی کمی در این زمینه دلالت های تربیتی آن انجام شده است، لذا هدف این مقاله بررسی تاثیرات پست مدرنیسم در قلمرو تعلیم و تربیت است. در عین حال شناخت اثرات تربیتی این دیدگاه بر شناخت مبانی نظری آن مبتنی است و کسب چنین شناختی شرط اساسی پردازش به اثرات تربیتی آن است، لذا در این مقاله ابتدا به مفهوم پردازی تجدد و پسا مدرن پرداخته شده و سپس ویژگی های هر یک مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه ویژگی ها و دلالت های مهم تربیتی مانند تربیت انتقادی، تفاوت های فردی، توجه به عنصر دیگر، نفی کلیت گرایی، اهمیت زبان و جایگاه دموکراسی مورد توجه واقع شده است. در پایان نیز به نقد برخی از دیدگاههای تربیتی پرداخته شده است.
روایت گردانی در قصه های عامیانه و داستانهای نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
خشونت نمادین در فرا روایت غربی بنیادگرایی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فراروایت های روشنگری موجب تمایز «غرب» و «بقیه» شد. بر مبنای این فراروایت ها ، تمدن، فرهیختگی، مدرنیته و تحول در غرب ظاهر گردید و «دیگری» سویة تاریک بود؛ فراموش شده، سرکوب و نفی شده و تصویر معکوس روشنگری و مدرنیته. غرب با اختصاص دادن سویه های مثبت این تقابل های دوگانه به خود و قرار دادن شرق در قطب منفی یا منفعل این تضادها، شأن و جایگاه خویش را بازتعریف و شرق را در موقعیت پست تری که به او ارزانی داشته است، تثبیت می کند. آنچه در این مقاله در پی پاسخ گویی به آن هستیم، بررسی ریشه های نظریه بنیادگرایی اسلامی، کارکردها و آشکارسازی خشونت نمادین پنهان در آن است. براین اساس، ادعای پژوهش حاضر این است که یکی از فراروایت های ساخته و پرداخته غرب، «نظریه بنیادگرایی اسلامی» است که ادعای تببین و توضیح تاریخ تمدن اسلامی را به شکلی علمی دارد و در قالب این فراروایت، بنیادگرایان مسلمان نقش «دیگری» را برای غرب ایفا می کنند. در این راستا، جریان های خشونت طلبی نظیر طالبان، القاعده، داعش و ... به عنوان نشانه برخورد اسلام با غرب بازنمایی می شوند. این دوگانه دوست/دشمن منطق سیاست میان ملت ها را در عصر حاضر برمی سازد.
دامنه مطالعات ژئوپلیتیک پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم بسیاری از فرضیات پایه ای ژئوپلیتیک را با سستی مواجه کرده است. این تحقیق که از نوع تحقیقات بنیادی نظری است، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، با بررسی بنیان های فکری و فلسفی ژئوپلیتیک پست مدرن، تلاش دارد به این سؤال پاسخ گوید که دامنه مطالعات ژئوپلیتیک پست مدرن چه مباحثی است. نتیجه تحقیق نشان می دهد مباحث ژئوپلیتیک پست مدرن تأثیر پذیرفته از بحث های پست مدرن در کل علوم اجتماعی و نیز کل جغرافیای انسانی بوده است. می توان دو خط سیر کلی را در مطالعات ژئوپلیتیک پست مدرن تشخیص داد. اول، در نظر گرفتن ژئوپلیتیک پست مدرن به عنوان تردید نسبت به فراروایت های ژئوپلیتیکی، که در این زمینه به شالوده شکنی علم ژئوپلیتیک پرداخته می شود. دوم، در نظر گرفتن ژئوپلیتیک پست مدرن به عنوان مطالعه بعات ناشی از زیر سؤال رفتن پندار ژئوپلیتیکی مدرن، که در این زمینه به تحلیل مسائلی مانند فضای جریان ها، فشردگی زمان-فضا، واقلمروآگاهی، کرونوپلیتیک، اینفوپلیتیک و تبعات آن ها برای تحلیل های ژئوپلیتیکی پرداخته می شود.
بررسی و نقد کتاب وضعیت پست مدرن: گزارشی درباره دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
ژای فرانسوا لیوتار در دهه ۱۹۷۰ کتاب وضعیت پست مدرن: گزارشی درباره دانش را، به سفارش شورای دانشگاه های حکومت ایالتی کبک، نگاشت. وی به دنبال اثبات این ادعا بود که شرایط و موقعیت جوامع دست خوش تغییر شده اند و دانش و اطلاعاتْ تحت سلطه تکنولوژی به طور عام و کامپیوترها به طور خاص قرار گرفته است. پایان عصر صنعتی و تولید های انبوه به هم راه این تغییر وضعیت دانش را لیوتار عصر پست مدرن می نامد و بر همین مبنا دانشی را که تحت سلطه و کنترل تکنولوژی قرار دارد نقد می کند. در همین رابطه وی درباب پایان فراروایت ها، مرگ عصر استاد، مشروعیت بخشی به دانش، دانش روایی، و دانش علمی مباحثی را مطرح می کند. کتاب وضعیت پست مدرنْ یکی از پیش روان تفکر پست مدرن بوده است. این کتاب به جای آغاز از دغدغه قدرت برای حفظ نظام سرمایه داری جهانی از تکنولوژی شروع می کند و همین به نقطه ضعفی برای نظریه پرداخته شده در این کتاب تلقی می شود. درطول زمان، نقدهای بسیاری بر این اثر وارد آمده که به رشد اندیشه های پست مدرن کمک کرده است، اما درک این نکته، که خواندن این کتاب به چه مخاطبانی پیش نهاد می شود، به شناخت بیش تر نویسنده و محتوای آن نیاز دارد.
بررسی مؤلفه های پست مدرن
منبع:
فرهنگ پژوهش زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶ ویژه علوم اجتماعی
33 - 64
حوزه های تخصصی:
بعد از ظهور رنسانس جریانی برای مقابله با فضای سنتگرای آن دوران بوجود آمد که به نوعی دین ستیز بود و مدرنیسم نام گرفت. بعد از سیطره چند قرنی این پدیده به مرور روشنفکران از فضای به شدت عقل گرا و مطلق گرای مدرنیسم به ستوه در آمدند و به خرد ستیزی روی آوردند که این فضا به تدریج پست مدرن نام گرفت .جریان پست مدرنیته به عنوان یک اندیشه معاصر غربی، تقریبا در سال 1970 گسترش یافت و بر شناخت، فرهنگ، رسانه، هنر، روابط سیاسی و اجتماعی و ... انسان غربی تاثیر گذاشت. در خصوص نسبت این اندیشه با مدرنیته، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، عده ای مثل نیچه، فوکو و لیوتار اعتقاد دارند که پست مدرنیسم به معنای گسست از مدرنیته و بعضی مثل هابرماس مدعی هستند که پست مدرنیسم به معنای مدرنیته متاخر یا ادامه منطقی مدرنیسم و اتمام پروژه ناتمام آن است. در هر صورت این جنبش به مرور تبدیل به یک جریان شد. هر جنبش فکری دارای متفکرانی است که با نظرات و ایده های خود باعث گسترش و قوام آن جنبش شده اند.در این مقاله که از روش توصیفی-تحلیلی استفاده می شود ابتدا شش متفکر از جریان پست مدرن، هایدگر، فوکو، لیوتار، دریدا، بودریار، رورتی که تقریبا از دیگران مهمتر هستند بررسی می شود و در ادامه به مهمترین نظرات آنها پرداخته می شود.در پابان ازلابه لای این نظرات و ایده ها به مبانی و اصول این مکتب از قبیل:نفی فراروایتها، شالوده شکنی، نسبی گرایی و ... پرداخته می شود.
از روایت تا فراروایت، بررسی ایدئولوژی مترجم در ترجمه رمان «سفر به گرای 270 درجه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
137 - 162
حوزه های تخصصی:
پیوند روایت شناسی و ترجمه، نگاهی نو به بررسی آثار ترجمه شده داده است از این جهت که چگونه برگرداندن نگاه شخصّیت های داستان، نحوه قرار گرفتن رویداد ها، ریتم داستان و زاویه دید شخصیّت ها به زبانی دیگر همه و همه معنا پیدا می کنند. روایت شناسی از این هم فرا تر می رود و می تواند پلی بین تغییرات زبانشناختی و ایدئولوژی مترجم ایجاد کرده و به یک فراروایت تبدیل شود. این امر در ترجمه متون حسّاسی چون جنگ اهمیت دارد؛ زیرا جنگ، منعکس کننده فرهنگ و حماسه یک کشور و در برگیرنده هویّت سیاسی، فرهنگی و مذهبی آن است و چگونگی بازتاب آن از منظر ترجمه خود می تواند نگرانی هایی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر ایدئولوژی مترجم آمریکایی، پاول اسپراکمن در ترجمه انگلیسی رمان «سفر به گرای 270 درجه» نوشته احمد دهقان مورد بررسی قرار گرفت. در پایان پس از تحلیل یافته های به دست آمده در بخش مقدمه، مصاحبه، گزارش و سایت های خبری در سایه نتایج حاصل از بررسی مقابله ای عناصر زبانشناختی در روایت مبدأ و مقصد، مشخص شد که تغییرات زبانشناختی گسترشی-افزایشی، کاهشی-حذفی و متفرّقه که بر عنصر روایت شناسانه زاویه تشخیص و تغییرات ترتیبی که بر عنصر ترتیب رویداد ها تأثیر گذاشتند، عمدتاً تحت تأثیر ایدئولوژی مترجم در ترجمه رمان مذکور بوده اند.
*کلان روایت تاریخی مرتضی مطهری و جایگاه آن در مشروعیت بخشی انقلاب اسلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
1106 - 1093
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از نگارش مقاله حاضر، ارائه کلان روایتی تاریخی از مرتضی مطهری و تبیین جایگاه آن در مشروعیت بخشی نسبت به گفتمان سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی بود. روش: در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، کلان روایت تاریخ نگارانه مطهری، واکاوی و نقش آن در مشروعیت بخشی سیاسی و تأثیر تئوریک بر بنیانهای نظری انقلاب اسلامی بررسی شد. یافته ها: نظام تاریخ نگارانه مطهری که برآمده از جهان بینی دینی و برداشت شیعی از قرآن و احادیث است، به مثابه مهم ترین آبشخور نگرش تاریخی وی، نقشی بی بدیل ایفا کرده است و در پی آن، کلان روایتی خلق شده که سیر حرکت تاریخ را به کمک مفاهیمی همچون: فطرت، غیبت، امامت، تکامل، تکامل معنوی، و مفاهیمی از این دست تبیین کرده است. نتیجه گیری: تفکر و بینش تاریخی مطهری در مشروعیت بخشی به انقلاب اسلامی در ایران، پیوندی ایدئولوژیک و تئوریک برقرار کرد و پدیده سیاسی انقلاب در نظر وی، مؤلفه ای مهم برای تدوام سیر روند تاریخ بر مبنای فطرت و مهدویت بوده است.
درنگی در رهیافت پارالوژیستی (مغالطی) لیوتار به دانش و عقلانیت در «وضعیت پسامدرن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
161 - 180
حوزه های تخصصی:
لیوتار بحرانِ مشروعیتِ روایت هایِ کلان را از خصائص «وضعیت پست مدرن» می داند. «فراروایت» ها نظام هایی از اندیشه اند که خود را به مثابه معیار نهایی حقیقت، مشروعیت، توجیه، تبیین و داوری عرضه می کنند. «روایت نظرورزانه» و «روایت رهایی» از جمله این فراروایت ها است، که هر دوی آنها مبتنی بر «نظریه بازنمودی معرفت» بوده و دانش و عقلانیت دوره مدرن بر اساس چنین رهیافتی پا گرفته است. کوشش این بوده که در این جستار نشان دهیم چگونه لیوتار با «نقد نظریه بازنمودی معرفت» زمینه را برای نقد هر گونه «فراروایت» و نیز «علم و عقلانیت» مدرن فراهم می کند و با تأکید بر نسبت میان علم و قدرت از سویی و تکثر بازی های زبانی از سوی دیگر از وجه پارالوژیک (مغالطی) مشروعیت و توجیه در ساحت «دانش و عقل» پرده برمی دارد. همچنین در این مقاله بیان شده که چگونه نقد لیوتار مبنی بر بی اعتقادی به فراروایت ها به نحوی دامن ادعای او را (به مثابه یک فراروایت جدیدی که از دل وضعیت پست مدرن برآمده) در برمی گیرد. افزون بر این، لیوتار هم از تنوع بازی های زبانی سخن گفته و هم کلان روایت هایی را که به نحو ناموجهی در پی اثبات برتری خود هستند کنار گذاشته است، بی آنکه تفکیک و تمایزی میان آنها ایجاد کرده باشد، این مواضعِ انتقادیِ تجویزیِ او در کنار تنوع ادعایی او در قلمرو بازی های زبانی از جمله نقدهای دیگری است که در این جستار بر اندیشه لیوتار در نقد علم و عقلانیت در وضعیت پسامدرن مطرح شده است.