مطالب مرتبط با کلیدواژه

تاریخ نگاری ایرانی


۱.

نقش جریان های شرق شناسی و ایران شناسی در پیدایش تاریخ نگاری های ملی در ایران؛ از قاجاریه تا پایان پهلوی اوّل(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: شرق شناسی ایران شناسی ملی گرایی عصر قاجار عصر پهلوی اول تاریخ نگاری ایرانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار منابع وکلیات
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه تاریخ نگری
تعداد بازدید : ۱۶۲۱ تعداد دانلود : ۱۲۴۹
پیدایش تاریخ نگاری ملی گرایانه در تاریخ معاصر ایران، تأثیر گسترده ای بر روند تاریخ نگاری علمی مورخان ایرانی و شکل دادن به نگاه ها و داوری های تاریخی آن ها به گذشته کشورشان داشته است و موجب بروز یا تقویت جریان های فکری چندی همچون: ملی گرایی ادبی، سره نویسی و باستان گرایی شده است. در بین عوامل متعدد مؤثر در پیدایش این مکتب، می توان از جریان شرق شناسی و ایران شناسی، به عنوان یکی از مهم ترین آن ها نام برد. این جریان، سبب شد غالب مورخان و روشنفکران ایرانی، به نوعی غرور شبه ملی و خودبزرگ بینی مفرط دچار شوند و ایران و تمدن ایرانی را به شکلی اغراق آمیز و غیرواقعی، مبنای اصلی تمام تمدن های جهان در ادوار مختلف بینگارند و افزون بر آن، به برخی از همسایگان دیرینِ خود، دیدگاهی تحقیرآمیز و دشمنانه بیابند و آنان را عامل افول و نابودی مدنیت و شکوه منسوب به عهد باستان خویش بپندارند. در مقاله حاضر، با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و تکیه بر نخستین و مهم ترین آثار تألیفی شرق شناسان و ایران شناسان درباره ایران، و سپس، بررسی روند ظهور اوّلین تاریخ های ملی گرایانه از سوی مورخان ایرانی، این مسئله در بازه زمانی دوره قاجاریه تا پایان حکومت پهلوی اوّل، مورد بررسی قرار گرفته است
۲.

سنجش روایت تاریخی شاهنامه فردوسی با تاریخ های سده های نخستین اسلامی در آغاز پادشاهی شیرویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خسروپرویز تاریخ نگاری ایرانی ساسانیان شاهنامه شیرویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۳ تعداد دانلود : ۷۹۰
شاهنامه افزون بر ارزش های ادبی و اسطوره ای، از مهمترینِ منابع تاریخ ایران باستان به ویژه در تاریخ ساسانیان است. فردوسی با امانت داری، روایات دوره ساسانی را همراه با جزییات رخدادهای تاریخی به نظم کشیده است. روایت شاهنامه از پادشاهی شیرویه و مرگ خسروپرویز و بیان زمینه های فروپاشی، بسیار مهم است و منابع منثورِ عربی فارسی نیز به آن پرداخته اند. در این پژوهش داده ها و جزییات تاریخیِ این منابع با روایت تاریخی شاهنامه و گزارش آن سنجش و تحلیل شده و همچنین تفاوت ها و همانندی های آنها آشکار گشته است. فردوسی در این بخش، یکسره به منبعِ خود وفادار بوده و با وجود محدویت های وزن، زبانِ منظوم و نیز چارچوب روایی/داستانی، امانت دارانه و دقیق جزییات را به نظم کشیده است. او ریختِ نام ها و نام جای ها را با زبان معیارِ روزگارِ خود آورده و از این رو به خدای نامه نزدیک تراند. نیز نگاه موجود در خدای نامه با یک میانجی به شاهنامه راه یافته و از نگرش-های غیرایرانی و خلافت محور پیراسته است. بسیاری از داده های دیگر منابع در شاهنامه نیز وجود دارد و برخی داده ها را تنها فردوسی گزارش کرده است. این پژوهش می تواند جایگاه شاهنامه در منابع تاریخی برای ساسانی پژوهی را معتبرتر و برجسته تر سازد و برای دیگر پژوهش ها در این حوزه سودمند بیافتد.
۳.

ایران باستان از دریچه فرهنگ؛ تأملی بر چرایی و چگونگی بازخوانی فرهنگی تاریخ ایران باستان در تاریخ نگاری ابوریحان بیرونی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ابوریحان بیرونی ایران باستان تاریخ نگاری ایرانی تاریخ نگاری اسلامی تاریخ نگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۲۲۲
نگاه ابوریحان بیرونی (د. 442ه.ق.) به تاریخ ایران باستان با گذر از رویکردهای سیاسی محض و معطوف به قدرت، خصلتی فرهنگی- انتقادی به خود گرفته است. چنین بینشی، محصول چند عامل مهم، هم چون گستره گفتمان ایران گرایی در این دوره و تمایزات رویکردی روش شناختی بینش تاریخی ابوریحان بوده است. مسئله اصلی پژوهش حاضر، تحلیل و تبیین این خصلت های چندگانه در روایت ابوریحان بیرونی از تاریخ ایران باستان است.  نتایج پژوهش نشان می دهد، رویکرد فرهنگی ابوریحان به تاریخ باستانی ایران هم جنبه های اسطوره شناختی و هم ابعاد تاریخی آن را به شیوه ای دور از جانب داری و تعصب در برمی گیرد و نگرش های فقط سیاست محور و معطوف به قدرت را در نظام تاریخ نگاری ایرانی اسلامی به چالش می کشد و سرانجام دریچه ای نو نسبت به بازخوانی مجدد این دوره از تاریخ ایران می گشاید که خودآگاه یا ناخودآگاه، خادم مسئله هویت ایرانی شده است
۴.

تحلیل اسطوره شناختی صفات فراانسانی پادشاهان در تاریخ نگاری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری ایرانی تاریخ نگاری دوره صفوی کیهان شناسی اسطوره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۱۷۳
تاریخ نگاری ایرانی پس از اسلام، حکایت گر انتساب برخی صفات و ویژگی های فراانسانی به پادشاهان است. این انتساب افزون بر بلاغت تاریخ نگارانه در ارتباط با فرهنگ جامعه مخاطب نیز قابل بررسی است. در این میان دو عامل تکرارشوندگی و وجود خصایص مشابه در کیهان شناسی باستانی ایران، نشان از گونه ای پیوستگی فکری دارد. مسئله اصلی مقاله این است که آیا در بازنمایی پادشاهان میان مضامین اسطوره شناختی ایرانی و مضامین تاریخ نگاری صفوی ارتباطی وجود دارد؟ برای پاسخ به این مسئله ابتدا تبیینی از کیهان شناسی اسطوره ای ایران و جایگاه پادشاه در آن ارائه شد و سپس با هدف آشکار ساختن مبانی اسطوره شناختی گفتمان تاریخ نگارانه ایرانی، تاریخ نگاری های عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که ویژگی های مقبول و آرمانی پادشاهان در کیهان شناسی اسطوره ای که در قالب چند مضمون مشخص مانند پیروزی در نبرد، رؤیا، الهامات غیبی، امداد غیبی و انتظام طبیعت از گوهر پادشاه چهره بسته است، با انحلال عناصری از کیهان شناسی باستانیِ مرتبط با پادشاه در کیهان شناسی اسلامی، به صورت های گوناگون در جامعه و تاریخ نگاری صفویه، به عنوان آغازگاه تاریخ جدید ایران بازتاب یافته است.
۵.

تعیّن نظم گفتمانیِ خوانش نژادیِ ناسیونالیست های رمانتیک ایرانی در تاریخ نگاری معاصر ایران (از قاجاریه تا پایان دورۀ پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظم گفتمانی نژاد آریایی باستان گرایی عرب ستیزی تاریخ نگاری ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۶۱
پرسش اصلی مقاله حاضر این است که آغازین لحظات تولد و پیدایشِ خوانشِ نژادی از تاریخ ایران کدام است. (درجه صفر) و بر مبنایِ کدام صورت بندیِ گفتمانی، این خوانش نژادی از تاریخ به مثابه یک نظمِ گفتمانیِ فراگیر در تاریخ نگاریِ معاصر ایران (از دوره قاجاریه تا پایان حکومت پهلوی دوم)، تعیّنِ گفتمانی پیدا کرد و هژمونیک شد و چه نتایجی به بار آورد. آخوندزاده و کرمانی به مثابه سوژه های گفتمانِ خوانش نژادی در ایران، نخستین کسانی بودند که با ترویجِ ایدئولوژی عرب ستیزانه و با ارائه تحلیلی سیستماتیک و نظام مند از خوانش نژادی، آن را در تاریخ نگاریِ ایرانی صورت بندیِ گفتمانی کردند. به زبانِ دیرینه شناسانه و از منظر تحلیل نظام های اندیشه ای، اندیشه های نژادیِ آخوندزاده و کرمانی در تاریخ نگاری ایرانی به مثابه نیروهایی عمل کردند که همچون نظام های گفتمانی، سوژه های خودشان را ساختند. آخوندزاده، کرمانی و جلال الدین میرزا با بهره گیری از متون دساتیریِ آذرکیوانیان (دوره صفویه) به مثابه متونی «ایدئولوژیک»، در نقشِ حاملانِ اولیه و سوژه هایِ گفتمانِ هم زمان، باستان گرایانه و نژادگرایانه درآمدند. نظمِ گفتمانیِ حاصل از خوانشِ نژادیِ ناسیونالیست های رمانتیک ایرانی در آثار و مکتوباتِ مورخانِ بعد از آنان از قبیل حسن پیرنیا، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، ابراهیم پورداود، ذبیح الله صفا، غلامرضا رشید یاسمی و دیگر مورخان و روشنفکرانِ پسا آخوندزاده و پسا کرمانی می نشیند. این مورخان و روشنفکران نیز به مثابه سوژه هایِ این گفتمان و در همین چارچوب و فضایِ گفتمانیِ خوانشِ نژادی از تاریخ ایران، در نگارش آثار تاریخی شان به طور حتم، فصل یا بخشِ مهمی از کتاب های خود را به بحث های نژادی با عناوینِ «نژاد ایرانی»، «نژاد آریایی»، خونِ ایرانی و... اختصاص داده اند که گویایِ بارز تعیّن نظم گفتمانیِ خوانشِ نژادی در تاریخ نگاری ایرانی است. این تاریخ نگاری و خوانشِ نژادی با مقدس انگاری و تأکید همدلانه بر سلسله «ساسانیان» به مثابه آرمان شهر با گفتمانِ نژادگرایانه و باستان گرایانه پیوند برقرار و در تاریخ نگاریِ ایران معاصر تعیّن گفتمانی پیدا کرد و هژمونیک شد. در نتیجه نظامات گفتاریِ حاصل از خوانشِ نژادی از تاریخ ایران زمینه هایِ تئوریکِ «مقصر انگاریِ» انیران (مشخصاً اعراب) و «آنان را عاملِ تمامِ بدبختی هایِ ایرانیان انگاشتن» فراهم شد.