مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
شرق شناسی
حوزه های تخصصی:
ادوارد سعید در «شرق شناسی» ویژگی های گفتمانی آن بخش از دانش را توضیح می دهد که در قرن نوزدهم توسط محققان، سفرنامه-نویسان، شاعران و رمان نویسان پدید آمد، دانشی که عملاً شرق را نه به عنوان جامعه و فرهنگی که بر اساس خود عمل می کند، بلکه همچون مخزنی برای دانش غربی ساخت.این مقاله بر مبنای نظریات پسااستعماری(با تاکید بر آرای ادوارد سعید ) و با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی سفرنامه هایی می پردازد که جغرافیای فرهنگی کرمانشاه را مورد توصیف قرار داده اند. هدف این پژوهش شناخت کرمانشاهی است که در آثار شرق-شناسان معرفی شده است.به عبارتی به این دلیل که مطالعات موجود جنبه کلی داشته و هیچ گاه مناطق مختلف به صورت مستقل و محلی مورد بررسی قرار نگرفته است، بر آنیم که به شکلی بومی کلیشه های شرق شناسانه به کار رفته در متون و نوشته های غربی در خصوص منطقه ی کرمانشاه را از طریق روش تحلیل گفتمان مورد کنکاش قرار دهیم. یافته ها حاکی از تسلط لایه های مضاعفی از سویه های شرق شناسانه نسبت به منطقه کرمانشاه است زیرا هم شامل مواردی است که به ایرانیان داده شده و هم شامل صفاتی است که به کردها(به دلیل داشتن جمعیت کردزبان) نسبت داده شده و هم خصایص اعراب(به دلیل هم مرز بودن و داشتن عبور و مرور سهل و فراوان با اعراب) را در خصوص مردم منطقه به کار برده اند.
اهداف امام حسین (ع) در آثار برخی از مستشرقان
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
91-111
حوزه های تخصصی:
حرکت تاریخ ساز امام حسین در مواجهه با بی عدالتی های بنی امیه و بیعت نکردن آن حضرت با یزید، تأثیرات شگرفی بر تاریخ اسلام گذاشت. این حرکت مورد توجه تمامی متفکران، از جمله مستشرقان قرار گرفت و برخی با نگاه علمی، این نهضت عظیم را مورد بررسی قرار دادند. نوشتار حاضر با بهره گیری از روش کتابخانه ای به شیوه تحلیلی و توصیفی به بررسی روایت گری و تحلیل های برخی از مستشرقانی می پردازد که در آثار خود به موضوع زندگانی و حرکت امام حسین پرداخته اند. بر پایه آن چه در این جست وجوها به دست آمده است، تقریباً هیچ کدام از مستشرقان نتوانسته اند اهداف امام حسین را به روشنی فهم و منتقل کنند و حرکت آن حضرت را به شکل اقدامی انفعالی، سیاسی و قدرت طلبانه تصویر کرده اند.
We other Spartans: Orientalism, Occidentalism and the enemy “other” Ancient Greece and contemporary wars(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
39 - 61
حوزه های تخصصی:
The article deals with enemy images in east and west and their historical invention. Connecting the reader to current controversies about “Muslim bans”, the article guides the reader through the nexus of power and knowledge with a particular emphasis on the discourse of Orientalism and Occidentalism.This type of discourse is retroactive, not only because of its ideological content;, it is in fact and quite directly retroactive. Above everything else, the idea that there are essential, unbridgeable differences between cultures and by extension human beings is simply false. This urge to identify us in strict opposition to others has to be resisted, firstly because it is a false polarisation and secondly because it negates the prospect of dialogue and sustainable peace.
حیات اجتماعی شیراز عصر قاجار به روایت سفرنامه نویسان روس و فرانسه با رویکردی بر شرق شناسی (1264- 1210ق /1796- 1848م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره حکومت قاجاریه همزمان با تحولات بزرگ سیاسی- اقتصادی قرن نوزدهم میلادی در اروپاست. ایران به دلیل موقعیت مهم جغرافیایی و استراتژیکی اش، در کانون توجه و رقابت میان قدرت های بزرگ اروپایی قرار گرفت و گروه های مختلفی از ماموران سیاسی و نظامی و به دنبال آن ها مسافران و جهانگردان خارجی، این کشور را عرصه گردش و تحقیق خویش قرار دادند. گروهی از دانش پژوهان به عنوان شرق شناس و ایران شناس به وجود آیند تا برای مطالعه در زمینه های گوناگون علمی روانه کشورهای مشرق زمین شوند. شیراز که در این عصر یک مرکز مهم شهرنشینی و تجاری محسوب می شد و علاوه بر این به دلیل قدمت تاریخی و فرهنگی، همواره مورد توجه سیاحان و جهانگردان خارجی قرار داشت، در این دوره نیز توجه خاص مسافران فرانسوی و روسی را هم تا حدودی به خود جلب کرده که همه آن ها تقریبا اطلاعات ارزشمندی از این شهر ثبت نموده اند؛ به همین دلیل سفرنامه هایی که از این افراد بر جای مانده به دلیل محتوای اجتماعی و فرهنگی خود از اهمیت بسیاری برخوردار هستند. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این سوال است که اوضاع اجتماعی شیراز در عصر قاجار از منظر شرق شناسی به چه صورت بوده است؟ علی رغم اطلاعات دقیق و ارزشمند این سفرنامه ها درباره ی شیراز، و روایت های متفاوتشان به دلیل طبقه شغلی و یا ماموریت مختلف، همه ی آن ها در پی به تصویر کشیدن نوعی خودبرتربینی از فرهنگ غربی خود و دیگری یعنی شرقی فرونشانده، در این جا ایران و به طور خاص شیراز دوره قاجار بوده اند.
مطالعه تطبیقی عکس های مردم نگارانه آنتوان سوریوگین و نصراله کسرائیان از منظر پسااستعماری
حوزه های تخصصی:
پیوند تنگاتنگ میان عکاسی با علم انسان شناسی و فرآیند مدرنیته، امری انکارناپذیر است. دوربین عکاسی درعصر پوزیتیویست قرن نوزدهم ظهور کرد. عصری که در آن انسان شناسان در پی نظریه تطورگرایی و ظهور قدرت های استعماری، برای ثبت عینی و واقع گرایانه مردمان جوامع شرقی، نیاز به ابزاری مناسب داشتند. با ورود زودهنگام دوربین عکاسی به ایران، آنتوان خان سوریوگین در زمان قاجار و نصراله کسرائیان در دوران پس از انقلاب اسلامی به مستندنگاری از مردم پرداختند. با مطالعه تطبیقی عکس های مردم نگارانه این دو عکاس، با رویکردی انسان شناسانه و از دو منظر متفاوت، گفتمان شرق شناسی و بومی گرایی، این پرسش مطرح گردید که این گفتمان ها چگونه در آثار این عکاسان بازنمایی می شوند. برای پاسخ به این پرسش، از روش توصیفی و تحلیل تطبیقی بهره گرفته ودریافتیم که هر دو عکاس در روند ثبت تصویر دارای شباهت ها و تفاوت هایی هستند که در تقابل با فرهنگ اروپایی که در نگاه بیرونی خودش نسبت به پدیده ها داشت، مطرح می شوند. ما این نگاه را تحت عنوان اگزوتیسم می شناسیم. بدین معنا که ما با افزودن ایسم به آخر این واژه، آن را از حوزه گفتار عادی جدا و به حیطه ی گفتمانی انتقال می دهیم و ادعا می کنیم که اگزوتیسم نه یک مفهوم، بلکه یک جریان فرهنگی و نوعی شیوه نگاه هست که گفتمان هایی را به همراه دارد.
راهبردهای انتساب دورویی به ایرانیان (بررسی متون شامل خلقیات ایرانیان، از صفویه تا پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۰
81 - 110
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی ما در پژوهش حاضر این بوده است: «نویسندگان متونی که ایرانیان را دورو خوانده اند چگونه نظر خود را به مخاطب منتقل کرده اند». بنابراین، به جاست که سؤال کنیم انتقال این مفهوم با چه روش هایی صورت گرفته و چه بسا از خلال مطالعه متون این دوره، متوجه شویم برخی نویسندگان موردنظر، خود چگونه به این نتیجه رسیدند که ایرانیان مردمانی دورو هستند. در این مقاله با روش «تحلیل محتوای کیفی»، بخش هایی از متونی چون سفرنامه ها، گزارش ها، خلقیات نویسی ها که از دوران صفوی تا پهلوی ایرانیان را به صفت دورویی متصّف کرده اند، تحلیل شده و راهبرد نویسندگان در نسبت با مقولات ادوارد سعیدی مشخص شده است. در این مقاله با تمرکز بر راهبردهای نویسندگان در انتساب یک صفت، متونی را بررسی کردیم که به دورویی ایرانیان اشاره کرده اند. تعدادی از نویسندگان به دورویی دولتیان اشاره می کنند، آن را مذمت می نمایند و صفت بارز طبقه حاکم تلقی می-کنند؛ تعدادی دیگر از نویسندگان این دورویی در طبقه حاکم را به کل ایرانیان تعمیم می دهند. تعدادی از سفرنامه نویسان پس از مشاهده تملق و دوروریی مشاهده شده از جانب مردم زیردست در مقابل اربابان قدرت، بدون در نظر گرفتن شرایط ارباب رعیتی حاکم بر جامعه ایران و اقتضائات این شرایط، آنچه که اقتضاء موقعیت نام می گیرد، تمام مردم ایران را دورو و متملق می خوانند. و در آخر؛ برخی نویسندگان مانند شاردن و گوبینو با راهبرد بیش تعمیم دهی و یکپارچه سازی با دیدن یک یا دو مورد ویژگی اخلاقی آنرا به تمامی ایرانیان نسبت می دهند.
تحلیل انتقادی آرای شرق شناسان در باب امنیت در ایران مورد مطالعه: آثار سر جان مالکم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
237 - 282
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی بر شبکه ای از بازنمایی ها، دانش ها و باورهای اجتماعی سیاسی خاص استوار شده است و گفتمانی متمایز را پدید آورده است. ایران شناسی به عنوان یکی از شاخه های شرق شناسی در بسیاری از اصول و مبانی با شرق شناسی همانند است. پژوهش های شرق شناسی، منبع عمده تولید آرا و مفاهیم در باب ماهیت جوامع شرقی هستند و برای شناخت و تحلیل این جوامع به کار گرفته می شود. شرق شناسی مناسبات اجتماعی جوامع شرقی را با حاکمیت دولت مبتنی بر استبداد شرقی، نبود جامعه مدنی، نبود مالکیت خصوصی، ایستایی و رکود، تضاد دولت ملت، نبود قانون مدون، تبعیت برده وار رعایا از حاکم و عدم ثبات و امنیت سیاسی و اجتماعی تبیین می کند. آرای سر جان مالکم به عنوان ایران شناسی برجسته در ساخت نظریات مربوط به ماهیت دولت و جامعه و مناسبات مابین آن ها بسیار تأثیرگذار بوده است. این پژوهش با روش تحلیل تاریخی و با واکاوی مبانی اساسی تشکیل دهنده آرای مالکم، مفهوم امنیت و سازوکارهای امنیت سازی در جامعه ایران از دیدگاه مالکم نقد و بررسی می کند. یافته های این پژوهش بیان گر آن است که مالکم، امنیت سازی در ایران را از منظر حکومتی استبدادی تحلیل می کرد که با تکیه بر قدرت نظامی و ترس مردم از حکومت، موفق به برقراری امنیت می شد. از نظر او، دین اسلام و احکام آن از عوامل تولید استبداد، ناامنی و بی ثباتی در جوامع اسلامی ازجمله ایران بود. در حالی که امنیت سازی در ایران، بیش از آن که بر اساس عامل ترس از قدرت حاکمه باشد، بر فرهنگ و سنت های اجتماعی و آموزه های دینی استوار بوده است.
شرق شناسی وارونه در اندیشه حسن حنفی
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی وارونه در روشن ترین شکل خود در گفتمان حسن حنفی، ظهور و بروز پیدا کرد. صادق جلال العظم، اصطلاح «شرق شناسی وارونه» را واکنش اندیشمندان شرق و به ویژه جهان عرب، می خواند. در واقع، نگرش آن ها با آثار شرق شناسانی شروع شد که با نگاهی اغراق آمیز به غرب می نگریستند و بر این باور بودند که غرب مرجعیت تمدنی است و از طریق معیارها، چارچوب ها و مفاهیم آن باید به تمدن های دیگر توجه کرد. شرق شناسی وارونه به ویژه در دهه 1980 فعال بود؛ این جریان تحت تأثیر و مورد حمایت مکانسیم های ارائه شده از سوی کتاب «شرق شناسی» ادوارد سعید، بود. تأثیر اصلی شرق شناسان در ایجاد گسست هستی شناختی میان شرق و غرب است، که صادق العظم آن را «شرق شناسی وارونه» می خواند. مقوله هستی شناختی (آنتولوژی) در پروژه حسن حنفی موسوم به «غرب شناسی- استغراب» پدید آمده، که درجه حداکثری نسبت به شرق شناسی وارونه محسوب می شود. در پروژه وی، بسیاری از مسلماتی که شرق شناسان با محوریت غرب به واکاوی آن پرداخته اند، وجود دارد؛ اما آن را به شکل وارونه در راستای پی ریزی و تحکیم مرکزیت شرق و تقدم و برتری تمدنی آن، استفاده می کنند. حنفی، دلایل خود را پیرامون تمایز هویت عربی- اسلامی و ترجیح آن نسبت به هویت غربی، ارزیابی می کند و معتقد است که هویت غربی در یک فرآیند گریزانه تاریخی شکل گرفته است و هویت و ساختار آن در حال تغییر است؛ در حالی که هویت عربی- اسلامی دارای مرکزیتی مشخص است، ثابت با طبیعتی ماهوی است.
آیا شرق شناسی و شرق شناسی وارونه را پایانی هست؟
منبع:
مطالعات فقه و اصول دوره دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
157 - 132
حوزه های تخصصی:
رویارویی با تجربه ی مدرنیته و سرمایه داری پروبلماتیک عام جهان اسلام در جهان مدرن است. این پروبلماتیک عام از سویه های درونی (مسئله هویت) و بیرونی (رابطه با سرمایه داری) برخوردار است. مواجهه با این پروبلماتیک ها در قالب گفتمان های شرق شناسی و شرق شناسی وارونه مفهوم سازی و صورت بندی شده و تا به امروز همچنان سیطره ی خود را حفظ کرده اند. هدف این مقاله کاوشی در امکان طرح پرسش از رهایی از گفتمان شرق شناسی و شرق شناسی وارونه است. پس از تحلیل گفتمان شرق شناسی و گرایش های درونی آن، به تحلیل گفتمان شرق شناسی وارونه می پردازیم و سپس با نشان دادن محدودیت های درونی هر کدام به پرسش از امکان جایگزین و اهمیت پرسش از خروج از این گفتمان ها می پردازیم. در نهایت این پرسش را مطرح می کنیم که آیا رهایی از شرق شناسی و شرق شناسی وارونه بدون توضیحی جدید از رابطه ی امر کلی و امر خاص ممکن خواهد بود؟ کلی گرایی ای که توهم بازگشت به دوران قبل از شرق شناسی را نداشته و در درون آن نیز باقی نماند، نه متکی به آموزه های غیرتاریخی ایده آلیستی باشد و نه اسیر خاص گرایی های پسا استعماری.
پژوهش های شرق شناسان درباره امام حسن (ع)، نقد و بررسی کتاب مذهب شیعه دونالدسن
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۸۴)
259 - 279
حوزه های تخصصی:
کتاب مذهب شیعه یا عقیده شیعه اثر دوایت دونالدسن، از نخستین پژوهش های شرق شناختی در نیمه اول قرن بیستم است که به بحث درباره ائمه اطهار (ع) و مطالعه درباره جغرافیای تاریخی مراقد آنان اختصاص دارد. مؤلف در فصل ششم این کتاب درباره امام حسن (ع) سخن گفته و شرحی تاریخی از رویدادهای عصر و حیاتش به دست داده است. وی اطلاعات و اخبار خود را از برخی از منابع معتبر و منابع قصصی نامعتبر اخذ کرده و در این فصل برداشت ها و تصورات کلی خود را درباره شخصیت امام حسن (ع) و زندگی و سیره ایشان و شرایط آن عرضه می کند که به دور از حقیقت است. وی گرفتار خطاهای بزرگی شده و مجموعه ای از دروغ ها و اخبار ساختگی را به این شخصیت بزرگ نسبت داده که از نظر محتوا و سند عاری از حقیقت است. ناقد در این مقاله کوشیده است بر پایه روایت ها و اخبار متقن به نقد و بررسی این دروغ ها و اخبار ساختگی پرداخته و اعتبار منابعی را که وی بدان ها استناد جسته است، رد کند.
بررسی تطبیقی اگزوتیسم جادویی در «هزار و یک شب» و «صلابه ویرانگر» اثر رابرت سوظی از منظر شرق شناسی ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
115 - 134
حوزه های تخصصی:
رابرت سوظی (Robert Southey, 1774-1843) یکی از شعرای رمانتیک انگلیس است که از «هزار و یک شب» در خلق رمانس منظوم خود «صلابه ویرانگر» الهام گرفته است. این مقاله به بررسی نقش اگزوتیسم جادویی در «هزار و یک شب» و «صلابه ویرانگر» پرداخته است. سوال اصلی تحقیق حاضر این پرسش را مطرح می سازد که چگونه اگزوتیسم جادویی بکار رفته در «هزار و یک شب» تبدیل به ابزاری استعماری در دست سوظی می گردد تا بوسیله آن «هزار و یک شب را تصاحب نماید. بازنمایی اگزوتیسم جادویی در اثر سوظی نشان می دهد که سوظی در چارچوب شرق شناسی و از موضع استعماری به «هزار و یک شب» می نگرد. سوظی با افزودن پانوشت های شرق شناسانه و طولانی به متن خود، زمینه لازم برای تصاحب «هزار و یک شب» را فراهم می آورد و از این طریق در اثر خود دوگانه قدرت جادو و ایمان به خدا را شکل می دهد. در نتیجه شکل گیری این دوگانه شرق شناسانه، جایگاه ادبی «هزار و یک شب» به جادو و سحر تنزل می یابد. روش تحقیق این پژوهش، تحلیل تطبیقی دو اثر مذکور، بر اساس مکتب تطبیقی آمریکایی است که شباهت ها و تفاوت های موجود در دو اثر در چارچوب گفتمان شرق شناسی ادوارد سعید مطالعه می شوند.
تحلیل انتقادی سفرنامه بیابان و کشتزار اثر گرترود بل بر اساس نظریه ی شرق شناسی ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرترود بل، جهانگرد و سفرنامه نویس انگلیسی، سال های زیادی از عمر خود را در خاورمیانه و در کشورهای مختلفی همچون ایران، عربستان، سوریه، اردن و فلسطین سپری کرد. وی به علت نگارش چندین سفرنامه و ترجمه گزیده غزلیات حافظ به زبان انگلیسی نه تنها چهره ای ادبی بود، بلکه نوشتارهای او پوشش و بهانه ای برای پیشبرد فعالیت های جاسوسی دولت بریتانیا محسوب می شوند. در این میان، سفرنامه بیابان و کشتزار (1907) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این سفرنامه نه تنها در اروپا به محبوبیت دست یافت، بلکه می توان ادعا کرد که زمینه ی اشغال فلسطین و سیاست های امپریالیستی و مداخله جویانه ی بریتانیا در دهه های بعدی قرن بیستم در خاورمیانه را تضمین کرد. بنابراین، مطالعه حاضر به بررسی و تحلیل سفرنامه پیش گفته می پردازد و با استفاده از خوانش تاریخ باوری نوین و نظریه ی شرق شناسی ادوارد سعید، خوانشی شرق شناسانه از سفرنامه ی بل ارائه می دهد تا گفتمان شرق شناسی اثر، که فرآیند دیگری سازی اعراب و برتری فرهنگی غربی ها بر شرقی ها را دربرمی گیرد، مورد واکاوی و ارزیابی نقادانه قرار گیرد. بر اساس مفهوم شرق شناسی ادوارد سعید می توان نتیجه گرفت که گرترود بل در مواجه با فرهنگ و اهالی شرق به خصوص منطقه خاورمیانه بی طرف نبوده و صادقانه به روایت ماجرا نپرداخته است و نشان می دهد او بیشتر به عنوان یک فعال سیاسی در حوزه شرق و کشورهای خاورمیانه برای زیر سلطه بردن کشورهای مشرق زمین زیر سلطه غرب فعالیت می کرده است.
ساختارشکنی یادنگاشت زن ایرانی در عطر سنبل عطر کاج اثر فیروزه جزایری دوما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
103 - 122
حوزه های تخصصی:
شهر اسلامی: تخیل یا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
33 - 47
حوزه های تخصصی:
شهر اسلامی واژه ای است که شرق شناسان ، عمدتا فرانسوی، با مطالعه کالبدی شهرهای شمال افریقا، جعل کرده اند و پاره ای از ویژگی ها را درباره ی شهرهایی که با آن برخورد داشتند بیان نمودند و به شهر اسلامی نسبت دادند در صورتی که این ویژگی ها برخی به اقلیم و برخی به در هم آمیختگی فرهنگ و آداب و رسوم سرزمینی با فرهنگ اسلامی باز می گردد که هیچ کدام ربطی مستقیم با آموزه های تکوینی و تشریعی جهان بینی اسلامی ندارد. برای بررسی مفهوم شهر در دین اسلام باید به مهمترین کتاب آن یعنی قرآن کریم و همچنین سنت پرداخته شود تا شاید بتوان ویژگی های تکوینی و تشریعی شهر اسلامی را دریافت. در این مقاله برای کاوش در مفهوم شهر از روش پدیدارشناسی و تأویل متن استفاده شد و چهار مفهوم(بلد، قریه، مدینه و مصر) ازکتاب مبین برای شهر استخراج گردید که ویژگی های این مفهوم توسط تفاسیر علمای مطرح دین و بررسی روایات مربوطه توسط آنها روشن و تکمیل شد و این ویژگی ها با نظریات شرق شناسان درباره ی شهر اسلامی و با نظریات جدید شهرسازی در جهان و همچنین با ویژگی های شهر معاصر(اسلامی) مقایسه و تطبیق گردید. بررسی های انجام شده نشان می دهد که در شریعت اسلامی برای نحوه ی زیست انسانها و سبک زندگی آنها دستورالعمل های مشخص وجود دارد که تعیین کننده ی شرایط زیست آنها در شهر می شوند و در نهایت شهر تحت تاثیر این شیو ه ی زیست و سبک زندگی شکل می گیرد و کالبد آن را در کنار عوامل دیگر(فرهنگی، جغرافیایی و ...) می سازد.آنچه امروزه شهر اسلامی نامیده می شود، بسیار دور از آموزه های یاد شده است و نمی تواند شهر اسلامی باشد. شهری اسلامی است که هم ظاهر آن و هم باطن آن اسلامی باشد.
نقد و بررسی کتاب هنر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه هنر ایران به رغم تولیدات گسترده و جریان هایی که در طول قرن های متمادی با آمدورفت سلسله های متعدد به خود دیده، اصولا در دوره قاجار است که به شکلی نظام مندتر، مدوّن شده و در این راستا، عرصه ای ذیل تاریخ نگاری هنر، به خصوص در حیطه طبقه بندی یا معرفی آثار، و نه هنرمندان، پدید می آید. کتاب هنر ایران، بر اساس این رویکرد، نخستین تحقیق مستقلی است که توسط یک بریتانیایی به نام رابرت مرداک اسمیت، آن هم در دوره ای که کمتر شناختی نسبت به ماهیت و کیفیت آثار هنری ایران وجود داشته، تدوین و نگارش شده است. این کتاب با هدفِ معرفی و توصیفِ آثار هنری ایران برای موزه ساوت کنزینگتون انگلستان (ویکتوریا و آلبرت امروزی) در عصر قاجار و مشخصا دوره ناصری به رشته تحریر درآمده و اگرچه پاره ای از مباحث آن امروزه بدیهی یا به لحاظ محتوایی قابل بازنگری است، با این حال در مواردی، با اطلاعات و نقطه نظرات ارزنده ای همراه است و سرآغاز جریان مهمی تحت عنوان «شرق شناسی» است که اساسِ مطالعاتِ حوزه عظیم تری به نام «هنر اسلامی» در پرتو آن تکوین و تحول یافته است.
میان رشتگی در غرب شناسی؛ ماهیت و گونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرب شناسی دانشی است که به شناخت داشته های مغرب زمین می پردازد. در این دانش، «غرب» به مثابه «دیگری» سوژه شناسایی قرار می گیرد تا پس از این شناخت بتوان بهتر از گذشته تعاملات و ارتباطات را تنظیم نمود. شناختِ دیگری، با توجه به ذووجوه بودنِ انسان و هستی، نیازمند اتخاذ رویکردی میان رشته ای/فرارشته ای است. بدون «تلفیق» و صرفا کنار هم قرار دادن دانش های گوناگون، آنهم به شکلی مکانیکی، رویکرد میان رشته ای/فرارشته ای تحقق نخواهد یافت. با وجود ماهیتِ میان رشته ای غرب شناسی تحقیقاتی که تاکنون صورت پذیرفته است لزوماً اینگونه نبوده اند و بنابر نوع پژوهش، برچسب هایی چون: نا/ چند/ فرا/ زیر رشته ای به آنها اطلاق می شود. گونه های میان رشته ای پیرامون «غرب شناسی» را در دو قالب اساسی می توان دسته بندی کرد: میان رشتگی انتقادی/ نظری. انتقادی، اولین گونه از میان رشتگی است که مرتبط با «غرب شناسی» شکل گرفته است. این مطالعات «متن محور» بوده و نگاه و رویکرد تاریخی بر آنها غلبه دارد. سوگیری قابل توجّهی در این گونه مشاهده می شود. میان رشتگی نظری اخیرترین گونه محسوب می شود که به بررسی دنیای واقعی و جوامع زنده کنونی می پردازد. مطالعات نمونه محور و مبتنی بر مفهوم سازی دیالکتیک و هم چنین گردهمایی ها با رویکرد میان رشته ای مهمترین دسته از این مطالعات محسوب می شوند. این نوع را به عنوان متکامل ترین دسته از از پژوهش های میان رشته ای پیرامون غرب شناسی می توان به حساب آورد.
تحلیلی انتقادی بر مدل های تبیینی کلان از تاریخ سیاسی اقتصادی ایران با تأکید بر تاریخ محلی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
343-381
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن مرور بر برخی از مهم ترین نظریه های شرق شناسانه درمورد جوامع شرقی و نظریه چند تن از نظریه پردازان ایرانی که کوشیده اند تبیینی از تاریخ سیاسی اقتصادی ایران ارائه دهند، نشان می دهیم که این نظریه ها اگر چه قدرت تبیین کنندگی نسبتاً بالایی دارند و شواهد گوناگون و زیادی در جامعه ایران را می توان در جهت تأیید این نظریه ها دنبال کرد، اما آن ها به سبب ماهیت کلان روایتی شان و نیز تحت تأثیر ایده اروپامحوری، بسیاری از ویژگی ها و جزئیات تاریخی را که برای فهم برخی دوره های تاریخ ایران یا تاریخ سیاسی اقتصادی برخی مناطق ایران کلیدی اند، نادیده می گیرند و لذا دعاوی آن ها قابل تعمیم به همه دوره های تاریخی و همه مناطق ایران نیست. برای این هدف، ضمن مرور بر تاریخ سیاسی اقتصادی یزد، به منزله یکی از مناطق فلات مرکزی ایران، برخی از ویژگی های تاریخ سیاسی اقتصادی این شهر را که با این کلان روایت ها سازگار نیست و می تواند به منزله «استثنایی بر قاعده» مطرح شوند، برجسته می سازیم.
واکاوی رویکرد روان شناختیِ تصوف در پژوهش های شرق شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
163 - 192
حوزه های تخصصی:
تمرکز بر نفس و خودشناسی و نیز توجه به منِ قدسی، ازجمله موضوعاتی است که عرفان و تصوف را با روان شناسی پیوند می دهد. تصوف پژوهان غربی در مواجهه با متون عرفانی، از مطالعات تطبیقی، رویکردها و روش های پژوهشی متنوعی بهره برده اند. یکی از دانش ها و ابزاری که این پژوهشگران در بررسی و تحلیل های عرفانی خود استفاده کرده اند، روان شناسی است. شرق شناسان به کمک بن مایه های روان شناختی و روان کاویِ موجود در متون صوفیانه، رهیافتی نوین در تصوف پژوهی ارائه کرده اند. مبنای پژوهش حاضر، واکاوی و نقد آثار ترجمه شده تصوف پژوهان غربی است که با رویکردی روان شناختی به عرفان و تصوف نگریسته اند. با غوررسی در پژوهش های آنان آشکار می شود که ضمیر ناخودآگاه، نماد و مسئله تأویل، به همراه زمینه «فردیت» در نظام روانی یونگ، توجه به «منِ شکوفا» در روان شناسی کمال و تکیه بر اصل تمرکز در نیایش عرفانی، از مهم ترین رویکردهای روان شناختیِ پژوهش های عرفانی شرق شناسان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تمرکز بر فرایند «ذکر» و «مراقبه» صوفیانه و تلاش عارف برای نیل به منِ ملکوتی، سهم قابل توجهی از پژوهش های شرق شناسان را به خود اختصاص داده است. فهم و غرض تصوف پژوهان از رویکرد روان شناسی و روان کاویِ عرفان، لزوماً و مطلقاً، روان شناسی نوین و مکاتب روان درمانگر سده های متأخر نیست، بلکه عمده کوشش آنان - به تبع تمرکز عرفای ایرانی بر نفس- بیشتر گرایشی «نفس پژوهانه» دارد. از سوی دیگر، آنان در بخش اندکی از پژوهش های خود به تطابق آموزه های عرفانی با مکاتب نوین علم روان شناسی باور دارند و از این رهگذر به تحلیل و نقد آن نیز برخاسته اند.
نقد روایت انگلیسی از خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
113 - 138
حوزه های تخصصی:
با ورود به دوران جدید خلیج فارس مانند تمام سرزمین های شرقی با مسئله جدیدی روبرو شد. با حضور پرتغال، اسپانیا، فرانسه، هلند و انگلیس در این منطقه، نظم و تعادل قدیم با معارضانی جدید و بی سابقه روبرو شد و به تبع آن روابط سیاسی، نظامی و تجاری جدیدی برقرار شد که تعادل مذکور را فروریخت. در نهایت انگلستان پس از غلبه بر رقبا و حاکمیت مطلق بر هندوستان و سپس خلیج فارس حاکم مطلق العنان این آبراهه شد. حاصل این وضع، سلطه مطلق بیگانگان بر منطقه بود. از آن پس، انگلستان در راستای استمرار حضور خود، تلاش نمود که تصویری مشروع از حضور خود در منطقه ارائه دهد و با ارائه روایتی انگلیسی از تحولات این منطقه، تاریخنگاری جدید خلیج فارس را رقم بزند. اگر مسئله نخست مسئله ای عینی بود از اینجا به بعد مسئله ای ذهنی و معرفتی به وجود آمد زیرا تصویر جدیدی از خلیج فارس ارائه شد که تصویر قدیم را به چالش طلبید. یافته های تحقیق که برپایه ترکیبی از روش تطبیقی و عقلانی است، نشان می دهد که علی رغم ارائه اطلاعات فراوان، تصویر ارائه شده نه تنها با واقعیات تاریخی خلیج فارس و وضعیت منطقه در حین خلق آثار مذکور مطابقت ندارد بلکه برساخته و وارونه نمایی واقعیات تاریخی این منطقه متأثر از دانش شرق شناسی و منافع کمپانی هند شرقی بریتانیا می باشد.
نقد و بررسی قدرت و دانش در ایران دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
سنت با صورت بندی اندیشه و اندیشه ورزی، تحولات در جوامع را جهت دهی کرده و با کتمان تاریخی بودنش سلطه خویش را بر قرائت معاصر می گستراند. با این حال چارچوب های تحلیل این حوزه، هیچکدام آشکار نمی سازند که قدرت چگونه دانش و تولیدات فکر دینی را منقاد ساخته و آنها را در راستای راهبردها و اهداف خود به خدمت گرفته است. با این توضیح تحلیل «قدرت و دانش در ایران دوره اسلامی» در رفع این خلاء و با اتخاذ رویکردی گفتمانی تلاش می کند تا نشان دهد که گفتمان اسلامی چگونه و با چه سازوکاری به برجسته سازی و حاشیه رانی مفاهیم متکثر پرداخته، و چگونه یک مفهوم مرکزی را بسط داده و آنرا فرا زمانی/مکانی می نمایاند. مولف پاسخ به این سوال را جستجو می کند که دانش سیاسی از کجا ظاهر و به کجا ختم می شود. بااینحال در ارزیابی این اثر آشکار می شود که مرزهای گفتمانی دانش سیاسی در دوره میانه و جدید تعریفی مشخص نمی یابند همچنین متن مشخص نمی سازد الگوهای سیاسی که طرد شده اند تا نظم موجود تنها الگوی ممکن و مشروع زندگی سیاسی تثبیت شود کدامند. با این وصف انتظارات از اتخاذ پیش فرض های تحلیل گفتمانی همراه با سایر دقایق موجود در متن، محور ارزیابی این اثر قرار گرفته است.