مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
شرق شناسی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با مطالعه سه مستند تلویزیونی ساخته شده برای تلویزیون های اروپا درباره ایران، چگونگی تصویرپردازی از زن ایرانی در این مستندها، بازخوانی و از روش تحل یل نشانه شناختی برای تحلیل مستندهای منتخب، استفاده شده است. در مجموع، دو گونه تصویر از زن ایرانی در این مستندها ارائه شده است. در تصویر اول، به بازتولید کلیشه های شرق شناسانه رسانه ای در خصوص ایران پرداخته شده؛ فضایی مطلقاً سیاه از وضع زن ایرانی تولیدشده که برخی مختصات آن عبارت اند از حیات در فضای سیاه اجتماعی، فرودستی مطلق، و تقابل رویکردهای رسمی کشور با آزادی و حیات خودمختار زن ایرانی. در تصویر دوم، برخی تصاویر خاکستری از زن ایرانی ارائه شده است. برای نمونه، دختران نوجوانی که احساس اجباری در مورد پوشش و آرایش خود ندارند یا زن عکاس خبری، فیلمساز و تاجری که به فعالیت های فرهنگی، هنری و اقتصادی پررنگی در جامعه می پردازند.
ما و افغان ها! بازنمایی مهاجران افغانستانی در نمایشنامه های معاصر ایرانی با رویکرد پسااستعماری (مورد پژوهی: گزیده ای از آثار محمد رحمانیان، حمید امجد و نغمه ثمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ها از وطن خود، به وطنی دیگر می روند و در آن جا اقامت می کنند: این تعریفی ساده از یک موضوع پیچیده است. حضور این افراد در کشور دوم، نوعی از ادبیات را خلق می کند که اصطلاحاً «ادبیات مهاجرت»[1] نامیده می شود. این ادبیات را یا خود مهاجران، و یا نویسندگان کشور دوم خلق کرده و چون آیینه ، جنبه های مختلف زندگی مهاجران و نوع برخورد جامعه میزبان با آن ها را منعکس می کنند. یکی از راه هایی که می توان به خوبی نوع مواجهه جامعه مقیم با مهاجران و شیوه تحقیر مهاجران توسط آن را دریافت، مراجعه به آثار هنری و ادبی آن جامعه است. حضور مهاجران افغانستانی در ایران، موجب عکس العمل جامعه ایرانی نسبت به آن ها شده و این موضوع در آثار ادبی و هنری ایرانیان نمود پیدا کرده است. بررسی سه نمایشنامه: خروس (محمد رحمانیان)، بی شیر و شکر (حمید امجد) و بدون خداحافظی (نغمه ثمینی) نشان می دهد: اولاً، نویسندگان ایرانی نسبت به حضور افغان ها در کشور خود توجه نشان داده اند و بر اساس این حضور آثاری را خلق کرده اند، و ثانیاً، شکل و محتوای این آثار نشان دهنده نوع نگاه مبتنی بر نظریه پسااستعماری و نیز دید تحقیرآمیز بخشی از جامعه ایرانی نسبت به مهاجران افغانستانی است.
سرآغاز تاریخ نگاری هنر اسلامی در بوته استشراق، استعمار و مجموعه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
15 - 24
حوزه های تخصصی:
عرصه تاریخ نگاری و مطالعه هنر اسلامی حدود دو سده پیش در مغرب زمین نمایان شد. رویکردهای جدید تاریخ نگاری و آشنایی با متون اسلامی، درک دستاوردهای تمدن اسلامی، از جمله هنر را ساده تر کرد. اندکی بعد، گروهی از معماران به شوق دیدار بناهای کهن اسلامی راهی اسپانیا شدند. دست اندازی استعماری یا روابط سیاسی قدرت های غرب در سرزمین های اسلامی، پای جهانگردان طراح و معمار را به این مناطق باز کرد. حاصل این سفرها انبوهی طرح و تصویر از بناهای کهن بود که مردم غرب را با معماری اسلامی آشنا می کرد. در مرتبه ای دیگر، خرید و فروش اشیا با حضور مشتریان اروپایی و وساطت دلالان بومی، سیل آثار هنرها و صنایع کهن اسلامی را به مجموعه های غرب سرازیر کرد. در این بین، نقش نمایندگان موزه کنزینگتون جنوبی در لندن پررنگ تر بود. در این نوشتار مراتب نخستین برخوردهای غربیان با میراث هنر اسلامی در سه مرحله شرق شناسی، سفرهای هنرشناسان غرب به سرزمین های اسلامی در دوره استعمار، و گردآوری آثار هنر اسلامی در مجموعه های غربی بررسی شده است. روش کار مطالعه و تحلیل اسناد، گزارش ها، و مقالاتی است که خودِ غربیان درباره پیشینه مطالعات هنر اسلامی نوشته اند. در انتها روشن خواهد شد عرصه ای که امروز با نام هنر اسلامی برای همه هنرپژوهان جهان دانشی شناخته و مدوّن است، محصول همین برخوردهای خام اولیه است.
سرآغاز عکاسی در ایران (درآمدی انتقادی بر تاریخ عکاسی ایران در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
125 - 134
حوزه های تخصصی:
بایگانی عکس های دوره ی قاجار، یکی از بزرگترین گنجینه های تصویری تاریخ ایران است. اگر این بایگانی را همچون یک فضای بصری متصور شویم، می توان چیستی و چگونگی آن را مورد تحلیل انتقادی قرار داد و اگر نام دیدمان را به کلیت این فضای بصری اطلاق کنیم، می توان پرسید چه دیدمانی، چرا و چگونه در دوره ی ناصری صورت بندی شده و این دیدمان چه کارکردی می توانست در گذشته داشته و یا حتی در ادوار بعدی می تواند داشته باشد؟ چنین موضعی در قبال تاریخ عکاسی ایران، می تواند فصلی آغازین و مطالعه ای بنیادین در این حیطه باشد؛ امری که در تحقیقات انجام شده کم و بیش مورد غفلت قرار گرفته است. تبارشناسی به عنوان یک نظریه-روش تاریخی، راه گشای مناسبی برای این نوشتار خواهد بود. هدف، ارائه ی تحلیلی کیفی از تاریخ عکاسی ایران از بدو ورود دوربین عکاسی به این سرزمین، در دوره ی ناصری است. آنچه که نگارندگان در این مجال موجه می سازند، این مهم است که دیدمان عکاسی در دوره ی ناصری به شکلی سیاسی، البته با توجه به مفهوم سنتی سیاست، صورت بندی شده است. البته در این میان نباید دیدمان سیاسی-اریانتالیستی را هم از نظر دور داشت؛ موردی که می تواند کارکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به نحوی حتی تا به اکنون حفظ کند.
نظریه پسااستعماری به مثابه رویکردی برای مطالعات تطبیقی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
25 - 31
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی هنر، به عنوان یک گونه مطالعاتی سهم زیادی از مطالعات حوزه پژوهش هنر را به خود اختصاص داده است. همین مهم نیز تحقیق و پژوهش در شناسایی چارچوب های نظری آن را، ایجاب می کند. هدف این مقاله معرفی یکی از چارچوب های نظری سودمند در مطالعات تطبیقی هنر است. در این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و داده های برآمده از مطالعات کتابخانه ای، ضمن معرفی نظریه پسااستعماری، نحوه بهره گیری از این رویکرد پژوهشی و نیز ره آوردهای به کار بستن ملاحظات و انگاره های آن در مطالعات تطبیقی هنر تشریح گردیده است. ادوارد سعید با کاربست اصطلاح «شرق شناسی» و تعمیم و توسیع آن، مجموعه بزرگی از آثار هنری و ادبی غربی را در تحکیم ساخت سیاسی مبتنی بر اعمال سلطه مؤثر می شمارد و از این رهگذر از بافت فرهنگی استعمار غرب پرده برمی دارد. در زمینه مطالعاتی نقد هنری و در مواجهه غربیان با آثار هنری مشرق زمین می توان این زاویه نگاه شرق شناسانه را به وضوح دید. در حکم نتیجه بحث، لزوم کاربست چارچوب نظری پسااستعماری در مطالعات تطبیقی هنر، برای برگذشتن از مرزهای تنگ مطالعه شرق شناسانه آثار هنری و فرهنگی آشکار می شود و به این ترتیب امکان گفت وگوی آزاد و برابر میان هنرها و فرهنگ های اقصای عالم، فارغ از پیش انگاشته ها و قضاوت های ایدئولوژیک، نمودار می گردد.
گزاره های نقادانه ی اروپاییان درباره ی معماری و شهرهای ایران در سفرنامه های قرن هفدهم تا نیمه ی قرن نوزدهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق در پی بارخوانی اندیشه های انتقادی آن دسته از سفرنامه نویسان اروپایی است که بین قرون شانزدهم تا نوزدهم میلادی به ایران سفر کرده اند. چنین تحقیقی از چند جنبه مهم است: اوّلاً، می توان داوری های را برخلاف داوری های امروزین، داوری هایی تاریخی دانست، دوم آن که با پرداختن به این داوری ها، می توان به قیاس معماری ایران و غرب در آن دوران دست زد و ثالثاً می توان به تصویری واقع گرایانه از حیات معماری و شهرهای پیشامدرن ایران دست یافت. سوال اصلی پژوهش بدین قرار است: در آثار سفرنامه نویسان اروپایی چه گزاره های نقادانه ای درباره ی معماری و شهرهای ایران وجود دارد؟ این تحقیق به روش تفسیری-تاریخی انجام شده است. که برحسب شباهت میان گزاره ها در سفرنامه ها و نیز تکرارپذیری شان، این گزاره ها در چهار دسته ی کلّی جای داده شده اند. می توان انتقادهای آن ها را درباره ی معماری ایران به سه دسته تقسیم کرد. در بخش تفسیری به بحث در این باره پرداخته ایم که این گزاره های نقادانه را تا چه حد می توان قابل اتکا دانست و نشان داده ایم که گزاره های نقادانه ی عینی اروپاییان به منزله ی نشانه ای از تفاوت وضعیت در معماری و شهرهای ایران و غرب نسبتاً قابل اتکا، تکرارشونده و مشابه هستند امّا گزاره های ذهنی آنان در توضیح چرایی پدید آمدن این تفاوت ها شبهه برانگیز و قائل به فرد است.
بررسی تطبیقی خدمات و منابع بخش ایران شناسی کتابخانه های منتخب ایران و هند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۸
102 - 116
هدف : هدف پژوهش حاضر، مطالعه تطبیقی خدمات و منابع بخش ایران شناسی کتابخانه های منتخب ایران و هند است. روش پژوهش : این پژوهش، کاربردی و از نظر روش انجام پیمایشی – مقایسه ای است. جامعه آماری آن شامل مدیران و منابع مراکز ایرانشناسی ایران و هند شامل کتابخانه ملی، بنیاد ایرانشناسی، کتابخانه خدا بخش و کتابخانه مرکزی دانشگاه عثمانیه است. ابزار گردآوری داده ها سیاهه وارسی و پرسشنامه و ابزار تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار اکسل است. در بررسی خدمات مراکز ایران شناسی از پرسشنامه محقق ساخته در قالب 5 سؤال اصلی در طیف لیکرت استفاده شده است. یافته ها : یافته ها نشان داد که بیشترین منابع ایران شناسی در ایران به زبان فارسی و انگلیسی است اما در هند بیشتر به زبان انگلیسی، پهلوی، فارسی و عربی است و تنوع موضوعی منابع موجود در حوزه های موضوعی مراکز ایران شناسی هندی نسبت به مراکز ایران شناسی ایرانی بیشتر است و بیشتر خدمات ارائه شده (امانت دهی ، استفاده از مراجع و اطلاع رسانی) در مراکز ایران شناسی ایران و هند متعلق به اساتید، پژوهشگران و دانشجویان است. همچنین خدمات پژوهشی بیشترین خدمات بنیاد ایران شناسی، کتابخانه ملی، کتابخانه مرکزی عثمانیه و کتابخانه خدابخش برای جامعه استفاده کننده پژوهشگران، ایران شناسان و دانشجویان است. علاوه براین، ارائه اصل منبع در مراکز ایران و میکروفیلم و نسخه های الکترونیکی در مراکز هند بیشترین نحوه استفاده از منابع را شامل می شوند و مهم ترین نحوه همکاری بین مراکز ایران شناسی در ایران از طریق ایران شناسان و امانت منابع و در هند نیز از طریق ایران شناسان، ارائه خدمات و شناسایی پیشینه است. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که منابع و خدمات ایران شناسی کتابخانه های منتخب هند وضعیت بهتری نسبت به ایران دارند. بنابراین مسئولان ایران شناسی ایران باید زمینه های لازم برای گسترش خدمات و منابع اطلاعاتی خود فراهم کنند.
جامعه شناسی و تاریخ غیاب: تأملی پیرامونِ امکان های نظریِ تاریخ درون ماندگار(مقاله علمی وزارت علوم)
نوشتارِ حاضر سعی می کند با بررسی خاستگاه های شرق شناسانه جامعه شناسی، امکان های نظری برای پژوهش درون ماندگار تاریخ و جامعه شناسی را ردیابی کند. بر همین اساس، ابتدا به خواستگاه های هگلی و اروپامحورِ جامعه شناسی می پردازیم و تناظرِ ماتریالِ آن در نظریه مارکس را نشان می دهیم. در گامِ بعدی پیوندِ جامعه شناسی و شرق شناسی را مورد توجه قرار می دهیم و نشان می دهیم با غلبه نظریه مدرنیزاسیون در جامعه شناسی و با ابتاء بر تاریخِ هگلی و تناظرِ مارکسیتی اش، تاریخ جوامعِ شرقی در فرایندی تک خطی قرار گرفت که پیش فرض هایش بر «سکون»، «ایستایی» و در نهایت «تاریخِ غیاب» استوار بود. بر همین اساس، این ادعا را مطرح می کنیم که جامعه شناسی در رایج ترینِ گونه هایش چیزی جز مطالعه آنچه غرب دارد و شرق فاقدِ آن است، نیست. در گامِ بعدی به این نکته اشاره می کنیم که فردِ تاریخیِ وبر می تواند مسیری را برای برون رفت از این مخمصه نظری ارائه دهد ولی فردِ تاریخی به دلیل تنش ها و تناقض های درونی وبر، در نهایت به نفعِ سوژه نوکانتی به عقب می نشیند. در گامِ نهایی به تبارشناسی فوکویی اشاره می کنیم و استدلال می کنیم که تبارشناسی فوکویی امکانِ نظری برای تاریخ درونماندگار را فراهم می کند.
بررسی انگاره های ذهنی روس ها دربارهایرانیان بر مبنای سفرنامه های روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
81 - 96
جهانگردان و مسافران غالباً نقش مهمی در توسعهشرق شناسی داشته اند و سفرنامه ها، یکی از منابع ارزشمند در شرق شناسی هستند. سفرنامه های روسی درباره ایران در قرن 19 میلادی حاوی نکات فراوانی دربارهنوع دیدگاه روس ها به ایرانیان و همچنین برداشت و درک آن ها از خودشاناست. ایران به عنوان یک کشور آسیایی و روسیه به عنوان کشوری که خود را اروپایی می دانست، روابط پرفرازونشیبی در قرن 19 داشته اند. در این پژوهش با تکیه بر نظریات جامعه شناس معاصر، پروفسور سید حسین العطاس، دیدگاه رو س ها به ایران و زوایای زندگی فرهنگی و اجتماعی این کشور براساس سفرنامه هاو گزارش های روسی که در قرن 19 میلادی نگاشته شده مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین به این سؤال پاسخ داده می شود که روس ها به عنوان یک استعمارگر اروپایی چطور به زندگی مردم ایران نگاه می کردند و در سفرنامه های روسی چه تصویری از ایران به عنوان یک کشور مستقل آسیایی ترسیم شده است؟ همچنین تلاش خواهیم کرد تا مؤلفه هایی را که به اعتقاد پروفسور العطاس در شرق شناسی اروپایی وجود دارد، در چند نمونه از سفرنامه های روسی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی، نقش سفرنامه ها در شکل گیری انگاره های ذهنی راجع به ایران را تحلیل می کند.
واکاوی و تحلیل مفهوم «خلقیات» و ابعاد و ویژگی های آن از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از چیستی مفهوم خلقیات و منش ملی و ابعاد و ویژگی ها آن و عوامل تأثیرگذار در تکوین شخصیت و خلق و خوی ملت ها و در نتیجه چگونگی تأثیر آن بر سرنوشت جوامع و توسعه یافتگی و توسعه نایافتگی آن ها همواره در مرکز توجه مطالعات حوزه علوم اجتماعی و محققان حوزه جامعه شناسی تاریخی و مردم شناسی بوده است. موضوع این پژوهش بررسی مفهوم خلقیات و ابعاد و ویژگی های آن و چرایی تفاوت خلقی میان ملت ها با یکدیگر از منظر ابن خلدون است. هدف پژوهش واکاوی و تحلیل اندیشه متفکران اجتماعی مسلمان در باب مفهوم خلقیات است. در این پژوهش تلاش شده با اتخاذ رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش مطالعه اسنادی ضمن رجوع به کتاب «مقدمه» ابن خلدون به بیان دیدگاه او در این رابطه پرداخته شود. از نگاه ابن خلدون، عوامل جغرافیایی و طبیعی، عوامل اجتماعی مانند قوانین و تجربیات زیسته ، ساختارها و مناسبات اجتماعی و نوع تربیت و عوامل اقتصادی و شیوه معیشت نقش مهمی در تکوین شخصیت و شکلگیری خلقیات جوامع مختلف دارد. به نظر می رسد بازخوانی متون اندیشمندان اجتماعی مسلمان و نقد و بررسی روشمند آن به توسعه و بسط دانش علوم اجتماعی و گشوده شدن افق های تازه تر در این حوزه بیانجامد.
تمایزات هویت تمدنی و انگاره زدایی از شرق شناسی در گفتمان سیدحسن نصر الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان دوره یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
183 - 208
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی در راستای مقاصد امپریالیسم کمک شایان توجهی به تحکیم و سلطه تمدن غرب کرده است. هدف اصلی عبارت از هویت و تمدن زدایی از شرق(به معنای اخص اسلام) بوده است. این اغراض نه تنها در ابعاد سیاسی-اقتصادی، بلکه در ابعاد معرفتی-دانشی(مثلاً برخی از نظریه های علوم اجتماعی) از سوی غرب دنبال شده است. این مقاله تلاش می کند تا نشان دهد چگونه در گفتمان سیدحسن نصرالله نوعی ساخت زدایی و انگاره زدایی از شرق شناسی و توجه دادن به تمایزات هویت تمدنی اسلامی پیگیری شده است. برای این منظور، از روش تحلیل گفتمان(با تأکید بر تحلیل گفتمان استعماری) و روش نمونه گیری کامل در میان 853 سند الکترونیکی از بیانات سیدحسن نصرالله استفاده شده است. یافته ها و نتایج در 12 محور صورت بندی شده اند: 1- وجوه سازنده هویت 2- عوامل تهدیدکننده هویت 3- وارونه سازی هویتی توسط استعمارگران 4- خنثی سازی هویتی توسط جبهه اسلامی 5- ماهیت و ابعاد فرهنگ اسلامی 6- اهمیت و جایگاه انقلاب اسلامی ایران 7- گفتمان آینده شناسانه آخرالزمانی 8- رویارویی تمدنی حق و باطل 9- ابعاد و مصادیق پروژه های دشمن چند-وجهی 10- ابعاد و مصادیق وضعیت واقعی دشمنان 11- عوامل و مصادیق تقویت کننده تمدنی و فرهنگی اسلام 12- گفتمان فقهی.
نظری کوتاه به استشراق در عرصه ی فقه و حقوق اسلام
منبع:
فقه و حقوق نوین سال چهارم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۳
29-52
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی، یک جریان فکری فراگیر است که در دوره ی جنگ های صلیبی به منظور مطالعه، شناخت و گفتمان پیرامون ماهیت اسلام شکل گرفت و تا عصر حاضر نیز ادامه یافته است؛ شرق شناسان در سده های اخیر با جدیت بیشتر جنبه های مختلف حیات فکری، سیاسی و اجتماعی مسلمانان را مورد مطالعه قرار داده و آثار بسیاری را نیز در این زمینه نگاشته اند. یکی از حوزه های مورد توجه مستشرقان، فقه و مبانی حقوق در اسلام است که مستشرقان در آن به گونه ای روش مند، مطالعه و نظریه پردازی داشته اند. این مقاله با روش تبیینی و تحلیلی و از طریق مراجعه به داده های کتابخانه ای، به نقد و بررسی آراء مستشرقانی چون گلدزیهر و شاخت که در زمینه ی فقه و حقوق اسلامی دیدگاه های قابل توجهی دارند، پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی ها در این پژوهش نشان می دهد اکثر دیدگاه های این گروه از شرق شناسان از جمله اخذ حقوق اسلامی از روم یا آغاز فقه و حقوق اسلامی همزمان با گسترش فتوحات، به دلیل عدم دسترسی به منابع معتبر اسلامی بدون مطالعه ی دقیق و یا به گونه ای مغرضانه مطرح شده است.
رمان ماجراهای حاجی بابا اصفهانی و شرق شناسی پسا-استعماری
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
117 - 136
حوزه های تخصصی:
رمان ماجراهای حاجی بابا اصفهانی ( The Adventures of Hajji Baba of Ispahan ) اثر جیمز موریه (James Morier) تجلی آشکاری از شرق ساخته شده(Orientalism) ذهن اروپاییان است. نویسندگان سعی دارند تا ردپای مستشرقین را در این رمان شناسایی نمایند و نشان دهند که چگونه تمایلات و اهداف شرقشناسانه، خود را در لابلای سطور پنهان نموده است و به چه سان در یک رمان، بازنمایی شرق و فرهنگ شرقی، همگام با اهداف امپریالیستی پیش می رود. به خصوص درنویسنده ای نظیر موریه، که دو عنصر دیپلماسی و نویسندگی برای اهداف استعماری تلفیق یافته و منجر به شکل گیری گفتمانی سلطه گرایانه(Colonial Discourse) شده که شرقی ها را را دون مایه و حاشیه ای جلوه می دهد. در این مقاله به شیوه نگرش غرب به شرق و به تحلیل مبحث اسلام در شرق پرداخته می شود. همچنین به سؤالاتی نظیر این که شرق و شرقیان با چه تصاویر و گفتمانی نشان داده شده اند؟ آیا شرقیان و مسلمانان به عنوان دیگری شناخته می شوند؟ و چه رابطه ای می توان بین امپریالیسم و ماجراهای حاجی بابا اصفهانی تعریف نمود، پاسخ داده می شود. شرق همواره خویشتن دیگر (Otherness) غرب بوده است و غربی ها همواره شرق را به گونه خویشتن غریب خود پنداشته است. و متذکر می شود که چگونه غربی ها خود را از منظر مبحث دو ارزشی(Binary Opposition) شرق- غرب تعریف کرده اند. در پایان نتیجه گیری می شود که در حقیقت این رمان قرن نوزدهمی بستر تبعیضات و تحریم های قرن بیستم جهان سوم را فرآهم می آورد. و در نهایت به عوامل پیدایش این تضاد دو گانه و پیشنهاد راهکارهای فرهنگی- اجتماعی پرداخته می شود.
بحران معنایی زندگی در تعامل مستشرقین با فقه اسلامی؛ با نگاهی بر مفهوم «حقوق اسلامی» در اندیشه یوزف شاخت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
145 - 173
حوزه های تخصصی:
مدتهاست «حقوق اسلامی» با زبان مسلمانان و ایرانیان همنشین شده. بسیاری از ایشان «حقوق اسلامی» را معادل فقه می دانند. لکن به نظر می رسد که بین این دو تفاوت های مهمی وجود دارد و این تفاوت پیش از آنکه حقوقی باشد، فلسفی است. «فقه»، «حقوق» و «حقوق اسلامی» علاوه بر اینکه به سه دانش متفاوت دلالت می کنند، به سه طرح مختلف از کیفیت سامان دهی نهادهای حقوقی و البته کیفیت حضور آدمی در جهان اشاره دارند. برای اشاره به طرح حقوقی موجود در ایران معاصر و برخی از کشورهای مسلمان می توان از «حقوق اسلامی» استفاده کرد. لکن این طرح در تمشیت و سامان دهی نظام اجتماعی با چالش هایی مواجه است. به نظر ریشه این چالش ها به بحران هایی در خود این طرح باز می گردد. «حقوق اسلامی» درگیر چه بحران هایی است؟ متن حاضر تلاش داشته تا با روشی کیفی، به این سوال بپردازد. طرح «حقوق اسلامی» را می توان در چند گفتمان پیگیری کرد. یکی از این ها، گفتمان مستشرقین است. به نظر می رسد دو نقطه بحرانی در این طرح وجود دارد؛ اولا از نظر دانشی که «حقوق اسلامی» در آن دانش متولد شده، فقه یک امر پیشاحقوقی است و تحقق مستقلی ندارد و نحوه حضورش بی تصمیمی است؛ ثانیا «حقوق اسلامی» دچار بحران معنا است. در اندیشه مستشرقی چون شاخت، فقه از کلام جدا شده و به عنوان حقیقتی صرفا تاریخی و جزئی محل توجه قرار می گیرد. حقوق اسلامی زمانی که ارتباط خود را با کلام از دست می دهد، در مورد پرسش های اساسی حیات انسان سخنی نمی گوید و امکان تولید معنا برای زندگی انسانی را از دست می دهد.
بازتاب انتظارات فرهنگ برساخته شرق شناسی در بازنمایی معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
167 - 198
حوزه های تخصصی:
در تحلیل انتقادی ادوارد سعید از «شرق شناسی»، بازنمود تصویری شرق در هنر و پژوهش های علمی غرب و محاط کردن آن در نظم استعماری و معنابخشی به آن، تنها تحریفی ایدئولوژیک برای دستیابی به نظمِ جهانِ سیاسی نوظهور (دوران مدرن) نیست، بلکه آرایش و تصور کاملاً منسجمی است که مشرق زمین را به عنوان واقعیتی متمایز، با فاصله از جهان غرب و ابژه ای برای برآوردن میلِ شناخت غربی، سازماندهی و تولید می کند. با این نگاه، نمایشگاه جهانی نیز عرصه و فرصتی برای نمایش دنیاهای متفاوت غربی/ شرقی است؛ جایی که فرهنگ های متقابل منطقی/ خیالی و نظمِ تاریخی/ بی نظمی اسطوره ای در مقابل هم، درون ویترینی صف آرایی می کنند. دراین میان، حضور ایران به دلیل موقعیت راهبردی تازه به دست آمده در دوره پهلوی اول و به سبب تاریخ کهنِ علم و هنرش در نزد مستشرقان و نهادهای دانش غربی اهمیت ویژه ای یافت و لازم بود که متناسب با طبقه بندی ساختار دانش و تاریخ نگاری وابسته به آن، بازنمایی شود. غرفه های ایران در نمایشگاه های جهانی، منابعی بودند که مفاهیم و قواعد سیاست زده خوانش تاریخی هماهنگ با شرق شناسی شرق شناسان، برپایه آن ها ساخته می شدند. در اینجا به منظور روشن تر شدن بحث و به عنوان نمونه، بر راهبردهای رویارویی گفتمانی حضور ایران در سه نمایشگاه جهانی هنر فیلادفیا (1926)، هنر و معماری برلینگتون (1931)، و بروکسل (1935) تمرکز کرده ایم. مقاله حاضر با تکیه بر رهیافت تحلیل گفتمان، در جست وجوی پاسخی است برای پرسش «انتظارات گفتمان شرق شناسانه چگونه از مسیر برگزاری نمایشگاه های جهانی برآورده می شد؟» تا رابطه ای معنادار میان رهیافت های اورینتالیستی و اهداف آن با بازنمایی کالبدی، محتوایی، و کارکردی معماری این غرفه ها پیدا کند. یافته ها نشان داد معماری غرفه های ایرانی در این نمایشگاه های جهانی به گونه ای است که ایستادن در میانه توقعات گفتمان شرق شناسی را مانند شیئی موزه ای بازمی تاباند که هنر ایران را در نظم نمایشگاهی محاط و محصور کرده است و به غرب برای نمایش ایران اگزوتیک یاری می رساند.
نقد دیدگاه مارتین لینگز درباره نقش امیرالمؤمنین علی (ع) در مهم ترین جنگ های عصر پیامبر اعظم(ص)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مارتین لینگز از معدود خاورپژوهانی است که از مسیحیت به اسلام گرویده است. یکی از مهم ترین آثار وی، کتابی است با عنوان محمد(ص) بر پایه کهن ترین منابع. وی در این کتاب به بررسی زندگی پیامبر اعظم(ص)پرداخته و گزارش نسبتاً جامعی در این زمینه ارائه داده است. این کتاب، شرح حال برخی صحابه مشهور و نقش و جایگاه آنان را نیز به تفصیل بیان کرده است. تأملات روش شناختی و محتوایی زیادی درباره کتاب مطرح است که یکی از آن ها، «نقش علی(ع)در مهم ترین جنگ های عصر نبوی» است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل تاریخی و بر اساس سنجه های روش تاریخی، به نقد و بررسی این بخش از کتاب پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مارتین لینگز با گزینش بدون منطقِ برخی گزارش ها، عدم توجه به همه شواهد و منابع موجود، نادیده گرفتن برخی گزارش ها و بزرگ نمایی گزارش های دیگر و سرانجام تحمیل پیش فرض های خود بر تاریخ، عملا از اصول و معیارهای پژوهش تاریخی فاصله گرفته و تقریری ناقص از نقش علی(ع) در این جنگ ها ارائه کرده است.
بازنمود «دیگری» در شعر عارف قزوینی و میرزاده عشقی از منظر نظریه پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات پسااستعماری رویکردی بین رشته ایی است که در دهه های گذشته گسترش فراوان داشته است. این مطالعات به طور مشخص در حوزه ادبیات و تولیدات فرهنگی به واکاوی و نقد بازنمودهای گفتمان پسااستعمار در دوران پسااستقلال می پردازد. در این حوزه مطالعاتی، مفاهیم پسااستعماری همچون اروپامحوری، جنسیت، فرودست، دیگری، نژادگرایی و گفتمان شرقشناسی، در دو مقوله کلی استعمارگر و استعمارزده واکاوی می شود.این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس استقرا از مجموعه اشعار عارف قزوینی و میرزاده عشقی و با تکیه بر نظریات پسااستعماری به بررسی بازنمود «دیگری» در شعر آن ها پرداخته و از منطر گفتمان پسااستعماری، نشان می دهد که این شاعران چگونه در برابر دوگانه سازی گفتمان استعماری، به بازیابی هویت «خودی» در برابر «دیگری» سازی غرب پرداخته اند و در عین مبارزه با استعمارگران، گاه با متوسل شدن به ناسیونالیسم باستانگرایی افراطی، در شناخت مقاصد استعمار مدرن دچار اشتباه شده اند که نتیجه اش به سود استعمار و استبداد و تحکیم پایه های قدرت او تمام شده است.
بازتعریف هویت در آثار ژان لئون ژروم بر اساس رویکرد شرق شناسانه ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت در مقام خط فاصل میان «من / خودی» با «آنها / دیگری» قرار دارد. ویژگی های متمایزکننده ما با دیگری مهم ترین عامل شناخت از خودمان است، اما همواره این مسیر هویت یابی صحیح و واقعی عمل نمی کند. غرب و به طور مشخص اروپا در دوره های تاریخی متمادی به طُرق مختلف اقدام به برساختن هویت با ویژگی های خاصی کرده است. سوال اصلی این پژوهش بیان می دارد که «بازنمایی هویت در آثار ژروم واجد چه ویژگی هایی می باشد؟» فرضیه اصلی این پژوهش نیز بیان می دارد که هویت در آثار ژروم بر اساس ویژگی های شرق شناسانه صورت گرفته و نسبت اندکی با امر واقع در جوامع شرقی دارد. به این ترتیب و از منظر ادوارد سعید، غرب در دوره ژروم خود را واجد ویژگی های هویتی عقلانی، منطقی، پیشرفته، اخلاقی و... می داند و در مقابل شرق یا همان دیگری را مردمانی احساساتی، غیرمنطقی، عقب مانده و غیراخلاقی معرفی می کند. این شیوه از بازنمایی از رهگذر ایجاد یک گفتمان شرق شناسی انجام شد که هنر و آثار هنری نیز در شکل گیری آن دخیل بوده و تأثیر قابل توجهی را بر گسترش هویت برساخته شده شرق داشتند. هدف این پژوهش شناخت ویژگی های هویتی آثار ژروم از منظر مولفه های شرق شناسانه ادوارد سعید است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و اطلاعات مورد نیاز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است. یافته های این پژوهش بیان می دارد که ژروم در آثار خود به دنبال ترویج و گسترش هویتی برساخته از غرب بوده که با واقعیت، تناقض داشته است. این نقاش همچنین با حداقلی از مواجهه واقعی با جهان وسیع شرق، در مقام بازنمایی هویت شرق شناسانه به خلق آثار خود اقدام کرده و در این مسیر برتری نژادی، فرودستی اخلاقی و اهداف استعماری را در نظر گرفته است.
خوانش پسا استعماری سفرنامه «آدم ها و آیین ها در ایران» مادام کارلاسرنا (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
1025 - 1054
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال واکاوی ماهیت سفرنامه نوسی به مثابه نوعی دانش مربوط به شرق است. مسأله این است که آیا این دانش سفرنامه نویسی از عینیت برخوردار است یا حامل پیش داوری های نظام مند گفتمان شرق شناسی است؟ کشف دوگانگی ها و تحلیل سلسله مراتب حاکم بر آن ها مسأله اصلی پژوهش حاضر است. با توجه به کیفی بودن نوع پژوهش، از ادبیات پسااستعماری نه به مثابه چارچوب نظری بلکه برای تفسیر نظری خوانش متن استفاده می گردد. روش تحقیق واسازی است که بر اساس طبقه بندی هشت گانه دیوید بوژه انجام می گردد. جامعه آماری کتاب سفرنامه آدم ها و آیین ها در ایران مادام کارلاسرنا است و نمونه پژوهش فصل ۵۳ کتاب (روایت از شهر رشت) می باشد که به شیوه هدفمند انتخاب شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود تقابل های دوگانه شرق و غرب در نمونه مورد بررسی و سلسله مراتب حاکم بر آن ها بر اساس قاعده کلی فرادستی غرب و فرودستی شرق است. با این همه، صدای معترض زنان و استثنائات موجود در متن موجود امکان نفی پیرنگ مسلط هجوآمیز را فراهم می سازد.
مقدمه ای بر رهیافت ایران شناختی در شرق شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فصلنامه دانشگاهی و تخصصی هنر و تمدن شرق اینک یازدهمین سال انتشار خود را سپری م یکند. هما نگونه که از نام و عنوان و درو نمایه نوشتارهای هنر و تمدن شرق در این یازده سالی که گذشت، آشکار است، بررسی عالمانه و انتقادی و تحلیلی پیوندهای فرهنگی-اجتماعیِ تاریخی و هنریِ فرهنگ و تمدن مردمان شرقی با رویکردی ایرانی - و نه غربی – سرمشق تحریریه و سردبیری آن بوده است؛ البته، این رویکرد ایرانی به معنای نفی کوشش و تکاپوی شر قشناختی غرب و اروپا در سده های گذشته نیست که ایران و دنیای شرقی برای آن همیشه یک سوژه شناختِ استوار بر تفسیری برگرفته از ارزش های فرهنگی غربی و مکاتب فلسفی رنگارنگ اروپایی بوده است )برای نمونه ر.ک. Said, 1978; Macfie, 2002 ( یا این که هنر شرق را صرفاً از روزنه زیبایی شناسی کانتی و هگلی فهم و ارزیابی کرده اند )برای نمونه ر.ک. Gombrich, 1950 ( بلکه ترکیب بین المللی تحریریه هنر و تمدن شرق گویای آن است که مدیریت پژوهشکده نظر می کوشد تا گف توگویی فرهنگی و عالمانه میان اندیشمندان و پژوهشگران ایرانی با همتایان شرقی و همچنین اروپایی ایشان برقرار کند تا درون مایه فرهنگی ایران و شرق را از منظر ارزش های فرهنگی و تاریخیِ خویشتنِ مردمان شرقی بنگرند و تحلیل و تفسیر کنند؛ که البته در این میان، ایران و تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی با بیش از پنج هزاره دیرینگی و گستردگی از کرانه دجله تا سند و آمویه و از دربند قفقازیه تا کرانه خلیج فارس ) Qazwini, 1919 ( که شماری رنگارنگ از فرهنگ ها و مردمان و اقوام هم تبار و هم زبان را دربرگرفته است و خاستگاه کیش ها و دین های گوناگونی در گذر تاریخ بوده است، چنان پلی که میان شرق و غرب استوار است، نقشی پر رنگ و بی بدیل دارد: دیرینگی و هم تباری زبان ها و باورهای ایرانی و هندی، گسترش زبان و ادب فارسی دری از کاشغر تا دهلی و قونیه، پیوند زبان کردی در آسیای باختری با زبان پشتون در آسیای میانه به واسطه زبان پهلوی باستان، گوناگونی گویش ها و لهجه های ترکی در پهنه ایرانی از خراسان تا قشقایی، ستایش شمس تبریزی و مولوی بلخی در سروده های فارسی و اردوی علامه اقبال لاهوری، اثر پذیری هنر و معماری و آیین های آراراتی، عیلامی و ماننایی و هخامنشی از بین النهرین باستان، اثرگذاری هنر و معماری ایرانی در فرهنگ عثمانی اولیه و میانه ) ،)Sarre, 1910 درهم آمیختگی زبان و ادب ترکی و فارسی با عربی و آموزه های قرآنی و البته برای نخستین بار در تاریخ، بازتاب و گردآمدن فشرده ای از تاریخ کهن مردمان شرق و فرنگ از روزگار باستان تا سده های میانه در « جام عالتواریخ رشیدی » به قلم «دستور ایران » خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی )ربع رشیدی، تبریز، 706 ق( و صدها نمونه دیگری که مجال آن در این کوته نوشته نیست، همگی بر جایگاه استوار و کتما نناپذیر ایران و ایران زمین در تاریخ و فرهنگ و هنر و تمدن مشرق زمین و تکاپوهای شرق شناختی دارد؛ و به همین سبب است که فصلنامه هنر و تمدن شرق اینک در یازدهمین سالی که از انتشار آن می گذرد، رویکردی نو به پرسمان شرق و جایگاه ایران در شرق شناسی دارد و رهیافتی ایران شناختی به شرق شناسی درمی افکند تا به گفته خواجه حافظ شیرازی فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد. وانگهی، شایسته است که به مناسبت 150 مین سالگرد زادروز اندیشمند و ادیب فارسی سرا و ایران شناس بنام، علامه محمد اقبال لاهوری ) 1317 - 1252 (، با یکی از سروده های وی درباره ایران، از ایشان یاد شود: چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما، ای جوانان عجم، جان من و جان شما غوط هها زد در خمیر زندگی اندیش هام، تا به دست آورد هام افکار پنهان شمایرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند، دید هام از روزن دیوار زندان شما حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل، آتشی در سینه دارم از نیاکان شما