مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
فرودستی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تاکید بر اینکه یکی از گفتمان های پرقدرت در ادبیات، گفتمان جنسیّت است و با فرض این که زبان و ادب فارسی و عربی از زبان هایی است که در چارچوب گفتمان مردسالاری شکل گرفته، به بررسی ریشه ها و جلوه های زن ستیزی در شعر معاصر ایران و عرب پرداخته است و همچنین، نشان می دهد تغییر نگرش نسبی شاعران معاصر ایران و عرب نسبت به زن و در پی آن، ایجاد جایگاه جدید و طرح و ترسیم هویّت انسانی تری از زن، توان و قدرت مقابله با آن کلیشه های جنسیّتی راکه جز به تضعیف و تحقیر زنان نمی اندیشد، ندارد و علی رغم تحوّلاتی که در ذهنیّت و اندیشه شاعران معاصر نسبت به زن صورت گرفته، این نگرش جدید، در سطح کلان نتوانسته مانع از رشد و گسترش باورها و قالب های سنّتی ای شود که به برتری مرد و فرودستی زنان تاکید دارد. از این رهگذر، زن ستیزی آشکار و پنهان نه به شدّت شعر کهن، ولی همچنان در شعر معاصر ایران و عرب به قوّت خود باقی است.
کاربرد دیدگاه پسااستعمارگرایی در تحلیل های ژئوپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک انتقادی در روند توسعه خود، تحولاتی را پشت سر گذاشته است و از تمرکز بر دیدگاه پساساختارگرایی و دغدغه های اولیه نسبت به عرصه رسمی کشورداری، و از تمرکز بر نقد و شالوده شکنی و گفتمان های استراتژیک تبدیل به حوزه ای برای در برگرفتن مسائل متعددی مانند جنگ، بازنمایی و غیره شده و پسوند های مختلفی از ژئوپلیتیک انتقادی ظهور یافته است. یکی از دیدگاه هایی که در دو دهه اخیر در مطالعات و تحلیل های ژئوپلیتیکی به کار گرفته شده است، دیدگاه پسااستعماگرایی است. با توجه به قابلیت-های فراوان دیدگاه پسااستعماری برای تحلیل بسیاری از مسائل جهان کنونی و به ویژه منطقه خاورمیانه، و نیز با توجه به خلأ ادبیات در زبان فارسی در مورد چگونگی کاربرد دیدگاه پسااستعماری در تحلیل های ژئوپلیتیکی، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مهمترین کاربردهای دیدگاه پسااستعمارگرایی در تحلیل های ژئوپلیتیکی می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که دیدگاه پسااستعمارگرایی، به لحاظ نظری، چالش هایی را برای سنت ها و بینش های رشته جغرافیای سیاسی و نظریه های ژئوپلیتیکی که عمدتاً بر اساس دیدگاه غربی هستند، به وجود آورده است. مهمترین کاربردهای دیدگاه پسااستعمارگرایی در تحلیل های ژئوپلیتیکی، نقد و تحلیل رویه شرق شناسی در دنیای کنونی؛ مباحث مربوط به ژئوپلیتیک فرودستی؛ مسئله جنگ و خشونت، و بیوپلیتیک است. در کل، دیدگاه پسااستعماری در ژئوپلیتیک، توجه خاصی به حکومت ها، گروه ها و انسان های فرودست و ضعیف در جهان کنونی دارد. این دیدگاه درد و رنج انسانی را در فضاهایی خاص به تصویر می کشد و تحلیلی انتقادی از تقاطع بین ژئوپلیتیک، بیوپلیتیک و ژئواکونومی ارائه می کند.
خرده فرهنگ لوطی ها و تجربه طرد اجتماعی (مطالعه ی موردی لوطی های شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۸
105 - 145
حوزه های تخصصی:
لوطی ها در شهر خرم آباد در حاشیه ها و محلات پایین سکونت دارند و به مشاغل و فعالیت های فرودستانه مشغول اند. فرهنگ کلیِ جامعه با به-حاشیه راندن این خرده فرهنگ از آن یک دیگریِ فرودست ساخته است که توان انطباق خود با تحولات جامعه مدرن را ندارد. پرسش این است که لوطی ها این طردشدگی اجتماعی را چگونه در متن خرده فرهنگ خود تجربه می کنند. پژوهش حاضر با اتکا به نظریه خرده فرهنگ مکتب بیرمنگام و با به کارگیری روش مردم نگاری انتقادی کوشیده است تا تجربه طرد اجتماعی نزد لوطی های شهر خرم آباد را تحلیل کند. از طریق مصاحبه فردی روایت های بیست نفر از لوطی های این شهر از تجربه طرد اجتماعی گزارش و از طریق تحلیل مضمونی تفسیر شده است. طبق روایت لوطی ها، آن ها بیش از هر چیز از روابط همسایگی، مشارکت اجتماعی، میدان های آموزشی و ورزشی و از قلمرو سبک زندگیِ مدرن طرد شده اند. و علل این طرد بسته به موقعیت می تواند اصرار بر تداوم پیشه مطربی، فقر بین نسلی، تحقیر اجتماعی، تلقی ذات گرایانه از لوطی بودن، تابوی ناپاکی، کلیشه های رایج، نداشتن اصالت عشیره ای و نوع بازنمایی رسانه ای باشد. این طردشدگی در زندگی لوطی ها واجد پیامدهای گوناگون است، از جمله فرودستی اقتصادی، منع ازدواج های برون گروهی، مهاجرت به شهرهای دیگر، سرخوردگی از پیشه نوازندگی، انزجار از فرهنگ کلیِ جامعه، کتمان هویت خویش و احساس زائد بودن. در چنین وضعیتی، لوطی ها راه چاره را در مقاومت های خرده فرهنگی می بینند،
زنانگی، ایدئولوژی و مقاومت در برابر فرودستی تحلیل گفتمان فرودستی زنان در سینمای ایران با تکیه بر نظریه خودمداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
185 - 217
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل گفتمان انتقادی فرودستی زنان از خلال تحلیل چهار فیلم سینمایی عروس آتش ، کاغذ بی خط ، خانه پدری و ناهید است. چارچوب نظری استفاده شده نظریه خودمداری قاضی مرادی است که با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف انجام شده است. تحلیل گفتمان انتقادی با پیوند میان ساختارهای گفتمانی و بافت های اجتماعی می تواند به درک ما برای فهم مسائلی که وجود دارد کمک کند. از جمله نظم های گفتمانی مسلط، گفتمان پدرسالاری است که روابط بین دو جنس را از موضع قدرت واسازی می کند؛ همچنین، گفتمانِ سنت و تجدد که باعث می شود سوژه ها به بازتعریف هویت خویش دست بزنند. این روش شامل سه مرحله توصیف، تفسیر و تبیین است. برای این منظور، در مرحله توصیف، به ویژگی های صوری متن (تحلیل دیالوگ ها و سکانس ها) توجه شده است. در مرحله دوم، که مرحله تفسیر است، به بیناگفتمانیت (پرکتیس گفتمانی) پرداخته شده است؛ و در مرحله آخر تأثیر متقابل ساختارهای کلان اجتماعی بر متن با تکیه بر نظریه خودمداری بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که چگونه از گذار دو فضای گفتمانی سنت و تجدد، نظم گفتمان جنسیتی و روابط قدرت نهفته در این سلسله مراتب، باعث فرودستی زنان و سپس مقاومت آن ها در برابر فرادستی مردان شده است. زنانگی های مدرن و سنتی نه تنها در تقابل با هم قرار می گیرند، بلکه از سویی دیگر، دال زنانه در مقابل سوژه های مرد سنتی و مدرن نیز بازنمایی می شود.
فهم تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از فرودستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
9 - 43
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فهم فرودستی و مسائل برخواسته از آن یکی از دغدغه های مهم علوم اجتماعی است. مهم ترین گروههایی که همواره فرودستی را تجربه کرده و زیست می کنند، کودکان، زنان (به ویژه زنان سرپرست خانوار) و افراد سالخورده هستند. پژوهش حاضر قصد دارد به مطالعه تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی کاشان از فرودستی بپردازد. رویکرد نظری پژوهش الهام گرفته از نظریات فریره، گرامشی و مارگارت لدویت است. لدویت با ترکیب آرای فریره و گرامشی به مدلی از توسعه جماعت محور و توسعه از پایین به بالا اشاره می کند که دارای عناصر قدریابی برای رهایی از فرودستی، آگاهی نقادانه افراد درگیر فقر، تأکید بر مسئله عدالت اجتماعی و پایداری محیط زیست است.
روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی است که برای گردآوری داده از مصاحبه عمیق و برای تحلیل داده از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است.
یافته ها: تجربه زنان از فرودستی را می توان به کمک مضامین و مفاهیمی نظیر باور به وجود تبعیض در اجتماع، احساس درماندگی، شرایط اقتصادی ناایمن، احساس بی قدرتی، روابط خانوادگی نامستحکم، عطش حمایت بیرونی و حمایتهای سازمانی غیرتوانمندساز توضیح داد.
بحث: زنان به واسطه شرایط اقتصادی ناپایداری که دارند و به واسطه اینکه در اجتماع مورد تبعیض واقع می شوند، از دسترسی به منابع قدرت در اجتماع محروم بوده و همواره احساس درماندگی می کنند و این عامل سبب می شود که نه تنها برای خروج از این چرخه فقر و فرودستی اقدامی انجام ندهند، بلکه بستر وابستگی آنها نسبت به حمایتهای بیرونی افزایش پیدا کند.