مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بنیادگرایی اسلامی
حوزه های تخصصی:
با تجزیه اتحاد شوروی در پایان سال 1991 و درپی آن استقلال ناخواسته جمهوری های آسیای مرکزی، دولتهای منطقه با چالشهای سیاسی-امنیتی بسیاری روبه رو شدند. یکی از مهم ترین چالشها، رشد و گسترش بنیادگرایی اسلامی در این منطقه بوده است. این موضوع، به ویژه پس از رخدادهای 11 سپتامبر 2001، از اهمیت قابل توجهی برخوردار شده است. در این زمینه دیدگاه ها و تحلیل های گوناگونی با تاکید بر عوامل بیرونی و درونی موثر بر آن ارایه شده است. در این میان، گاه نقش جمهوری اسلامی ایران و سیاست آن به عنوان یکی از عوامل اصلی موثر در رشد و گسترش بنیادگرایی اسلامی در منطقه مطرح شده است. سوال اصلی این مقاله ""چیستی نقش ایران در گسترش بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی"" است. نویسندگان این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی نقش ایران را در رشد و گسترش بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی بررسی می کنند.
تأثیر اندیشه های سیاسی برنارد لویس در ترویج اسلام هراسی در غرب
حوزه های تخصصی:
با سقوط کمونیسم در اواخر دهه 80 میلادی، لیبرال دموکراسی غرب، خود را یکه تاز میدان ایدئولوژیک جهانی می دانست و چنین توان رقابتی را در برخورد با «اسلام» مشاهده می کرد. این آغازی شد برای ایجاد وحشت و ترویج اسلام گریزی در ذهن جمعی غربیها که «آیا اسلام به دنبال رقابت و یا کنار زدن و حذف جوامع غربی است؟».
«اسلام هراسی» از جمله اصطلاحاتی است که پیشینه تاریخی دارد، اما اهمیت آن با توجه به رخدادها و اوضاع اجتماعی و سیاسی بعد از پایان دوران جنگ سرد، به خوبی احساس می شود. حوادث مهمی چون انقلاب اسلامی ایران، ترور انور سادات در مصر، شکست ارتش سرخ شوروی در افغانستان، ایجاد شورشها و درگیریها در عراق، عربستان، کویت، یمن و ... بهانه خوبی دست داد، تا هراس و ناآرامی ناشی از اسلام سیاسی را در جهان منعکس نماید. برنارد لویس (Bernard Lewis) یکی از محققان برجسته تاریخ اسلام و مطالعات خاورمیانه است که نقش زیادی در طرح چنین اندیشه هایی دارد و می توان این تفکرات را به صراحت در نوشته ها و آثارش ملاحظه نمود.
نقش داعش در شکل گیری معادلات جدید در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های برجسته منطقه خاورمیانه بنیادگرایی اسلامی است که تنها بعد نظری ندارد و در پهنه عمل اثرات بسیاری بر این منطقه داشته است. بنیادگرایان، با عناوین مختلف در طول چند دهه اخیر به فعالیت پرداخته اند. بنیاد گرایی و تندروی های افراطی مهمترین موضوع تهدید کننده صلح و امنیت منطقه خاورمیانه می باشد. فهم ماهیت و پیچیدگی های این پدیده و تاثیر آن در شکل گیری معادلات جدید در خاورمیانه از اهمیت بسزایی برخوردار است. داعش یکی از این گروه های بنیادی است که با پیشروی هایی که در عراق انجام داده خود را دولت اسلامی در عراق و شام می نامد و شرایط منطقه را به یک معادله چند مجهولی تبدیل نموده است. این نوشتار با بررسی چیستی، چرایی و چگونگی شکل گیری داعش « دولت اسلامی عراق و شام» به عنوان یک گروه بنیادگرای اسلامی، درصدد است تا به بررسی نقش داعش در شکل گیری معادلات جدید در خاورمیانه بپردازد.
خشونت نمادین در فرا روایت غربی بنیادگرایی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فراروایت های روشنگری موجب تمایز «غرب» و «بقیه» شد. بر مبنای این فراروایت ها ، تمدن، فرهیختگی، مدرنیته و تحول در غرب ظاهر گردید و «دیگری» سویة تاریک بود؛ فراموش شده، سرکوب و نفی شده و تصویر معکوس روشنگری و مدرنیته. غرب با اختصاص دادن سویه های مثبت این تقابل های دوگانه به خود و قرار دادن شرق در قطب منفی یا منفعل این تضادها، شأن و جایگاه خویش را بازتعریف و شرق را در موقعیت پست تری که به او ارزانی داشته است، تثبیت می کند. آنچه در این مقاله در پی پاسخ گویی به آن هستیم، بررسی ریشه های نظریه بنیادگرایی اسلامی، کارکردها و آشکارسازی خشونت نمادین پنهان در آن است. براین اساس، ادعای پژوهش حاضر این است که یکی از فراروایت های ساخته و پرداخته غرب، «نظریه بنیادگرایی اسلامی» است که ادعای تببین و توضیح تاریخ تمدن اسلامی را به شکلی علمی دارد و در قالب این فراروایت، بنیادگرایان مسلمان نقش «دیگری» را برای غرب ایفا می کنند. در این راستا، جریان های خشونت طلبی نظیر طالبان، القاعده، داعش و ... به عنوان نشانه برخورد اسلام با غرب بازنمایی می شوند. این دوگانه دوست/دشمن منطق سیاست میان ملت ها را در عصر حاضر برمی سازد.
چگونگی نقش آفرینی داعش در مناسبات سیاسی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرقه گرایی و تشدید اختلافات مذهبی جزو لاینفک در تحولات خاورمیانه می باشد. پدیدار شدن دولت های ناتوان مانند لیبی، یمن، عراق، سوریه و ظهور بازیگران قدرتمند غیردولتی فراملی مانند القاعده، داعش، جبهه النصره، طالبان، جماعت اسلامی، جماعات الصحوه، جنبش انصارالله یمن، حزب الله لبنان و... در کنار تغییر در رفتار و کنش گری بازیگران بین المللی و منطقه ای، نظم سیاسی و امنیتی حاکم بر خاورمیانه را متحول کرده و زمینه را برای ایجاد نظم جدید فراهم کرده است. چگونگی نقش آفرینی داعش به عنوان یکی از مهمترین گروه های فرقه ای – مذهبی، در مناسبات سیاسی-امنیتی خاورمیانه سوال اصلی این مقاله می باشد. داعش که گروهی برآمده از القاعده با خط مشی سلفی- تکفیری می باشد، بر اساس مدعیات رهبرانش به دنبال احیای خلافت است. صف بندی سنی – شیعی مهمترین رکن فکری داعش است و انگیزه آنها برای انتقام و رویاروئی با این عنوان به پیش می رود. این رویکرد با تضاد هایی که با منافع ایران و شیعیان دارد،جغرافیای سیاسی شیعیان و جمهوری اسلامی ایران را با چالش جدید سیاسی امنیتی در خاورمیانه مواجه خواهد کرد که این چالش چه بسا سخت تر و سهمگین تر از چالش هایی مانند پرونده هسته ای خواهد بود و دامنه این بحران کل منطقه خاورمیانه را فرا خواهد گرفت.
داعش و مدرنیته: بررسی تأثیر عملکرد دولت شبه مدرن خاورمیانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
157 - 186
حوزه های تخصصی:
نوشته پیش رو به ارائه تصویری از رابطه سازمان «داعش»، مدرنیته و نهاد دولت پرداخته است. عوامل مختلفی در پیدایش پدیده های اجتماعی-سیاسی مؤثر هستند که در رابطه با ظهور «داعش»، این مقاله، علاوه بر تأثیر بنیادگرایی اسلامی، به طور ویژه به نقش ریشه ای دول معاصر خاورمیانه و استفاده این سازمان از ابزارهایی که مدرنیته در اختیار آن قرار داده، توجه نموده و در پی پاسخ به این پرسش برآمده که تأثیر دول معاصر خاورمیانه بر پیدایش داعش چگونه بوده است؟ بدین منظور، به بررسی مدرنیته، دولت مدرن، دولت های خاورمیانه و تأثیر آنها بر ظهور داعش، پرداخته است. مقاله حاضر بر آن است که خاورمیانه فاقد شرایط لازم برای رشد کامل دولت مدرن بوده و دول این منطقه به خاطر عدم پذیرش کامل مدرنیته و نقص در اجرای اصول و فاکتورهای آن، اغلب دولی شبه مدرن بوده اند. لذا در کنار بنیادگرایی اسلامی، عملکرد آنها نیز در پیدایش چنین سازمان و دولت های قارچ گونه ای مؤثر بوده است. عملکرد نامناسب این دول شبه مدرن خاورمیانه ای در مقایسه با دول مدرن غربی و عدم رعایت برخی از جنبه های مدرنیته و دولت مدرن از سوی این دول از یک طرف، و عدم وجود شرایط اجتماعی لازم برای پذیرش این جنبه ها در منطقه و ناسازگاری این دول با جامعه مربوطه و نیز عدم توجه به بافت ترکیبی جامعه از طرف دیگر، از عوامل اصلی و ریشه ای ظهور "داعش" بوده اند.
بررسی علل نفوذ داعش در آسیای مرکزی و پیامدهای احتمالی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱ (پیاپی ۵۱)
225 - 250
حوزه های تخصصی:
با گذشت دو سال از ظهور گروه موسوم به داعش، این گروه به سمت آسیای مرکزی روی آورده است. با هدف قرار دادن آسیای مرکزی توسط این گروه، سوالاتی در نزد تحلیل گران به وجود آمده است. این نوشتار نیز در پی پاسخ به این سوال است که چه عواملی موجب ظهور و نفوذ داعش در آسیای مرکزی و جذب عده ای از این منطقه به این گروه شده است؟ به عبارت دیگر بستر ها، زمینه ها و علل نفوذ داعش در آسیای مرکزی چیست؟ فرضیه این نوشتار بر آن است که وجود عوامل و بستر هایی در آسیای مرکزی نظیر فقر، عدم توسعه یافتگی، بی ثباتی سیاسی و اقتصادی، وجود افراط گرایی اسلامی در میان برخی از مسلمانان این منطقه از یک سو، و وجود منابع معدنی غنی در این منطقه، وجود دو کشور مسلمان بنیادگرا(پاکستان و افغانستان) در همسایگی کشورهای این منطقه، نزدیکی کشور روسیه به این منطقه، حضور مسلمانان غرب چین (در استان سین کیانگ) در نزدیکی و همسایگی کشورهای منطقه آسیای مرکزی و از همه مهمتر استراتژی داعش در بین المللی کردن خود موجب شده است تا این منطقه مورد توجه این گروه تروریستی-تکفیری قرار گیرد و این گروه بتواند در این منطقه نفوذ کند و در این منطقه یارگیری کند.
مبانی گسست در الگوی سنتی جنبش های سلفی در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
اسلا مگرایی یکی از عناصر دنیای امروز است که متغیر تعیین کننده ای در وضعیت قدرت جهان و بازیگران اصلی آن به شمار می آید. اما با توجه به تحولات اتفاق افتاده و جاری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، امروزه ذهن بسیاری از پژوهشگران و علاقه مندان به روابط بین الملل به این حوزه مطالعاتی جلب شده است. این موضوع با توجه به جریان پرشتاب و قابل تأمل شکل گیری جریاناتی از گروه های اسلامگرا، نگارنده را به بازشناسی مبانی جریانی از اسلامگرایی رهنمون شده که محور و اساس آن گسست در الگوهای سنتی جنبش های سلفی در خاورمیانه است. مقایسه موجود در این تحقیق درباره جریان سلفی گری نشان می دهد که به رغم اشتراکات مذهبی، اختلافات و تمایزات بنیادینی بین جریان سلفی گری و با جنبش های سلف گرایان، اهل سنت و فرق اسلامی وجود دارد. دامنه این اختلافات و تمایزات، سیاست و فرهنگ و حتی نقشه جغرافیایی منطقه را دست خوش تغییراتی ساخته است، که گسست در الگوی سنتی جنبش های سلفی منطقه، بخشی از این فرایند و منازعه موجود را توضیح می-دهد.
واکاوی اندیشه های یک خاورشناس: برنارد لوئیس و بنیادگرایی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از واقعه 11 سپتامبر سال 2001، بنیادگرایی اسلامی به بحثی محوری در جهان سیاست تبدیل شده است. بنیادگرایان اسلامی، خواهان تفسیر مجدد اسلام به منظور کاربرد آن در اهداف خاص سیاسی هستند. برنارد لوئیس، خاورشناس انگلیسی- آمریکایی، در بررسی سرچشمه های جریان های بنیادگرا به ریشه های خشم مسلمانان از غرب پرداخته که به زعم وی، به تقابل بین اسلامبا مدرنیته غرب منجر شده است. در این مقاله، هدف بررسی نظرات لوئیس، با روش تحلیل محتواست. برنارد لوئیس ریشه این جریانات را خشم مسلمانان از غرب و این خشم را معلول عقب ماندگی مسلمانان می داند. وی راه مقابله با عقب ماندگی کشورهای اسلامی را در ترویج مدرنیته در آنها از طریق اجرای سکولاریسم می بیند، تا از این رهگذر هم عقب ماندگی کشورهای اسلامی و هم خشم مسلمانان درمان شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظرات برنارد لوئیس درباره اسباب ایجاد جریان های بنیادگرا، مبنایی و راهبردی نیست و راه حلّ او، یعنی سکولاریسم در کشورهای اسلامی، قابل دستیابی و اجرایی نیست.
روایت های هویت واحد اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
93 - 108
حوزه های تخصصی:
ماهیت و ریشه های همگرایی اروپایی به عنوان یکی از بی بدیل ترین مدل های همگرایی بعد از جنگ جهانی دوم، هم به دلیل نقشی که در کاهش منازعات و گسترش صلح میان کشورهای اروپایی داشت و هم به دلیل اهمیت و نقش اتحادیه اروپا در نظام بین الملل کنونی، همواره مورد توجه محققان و اندیشمندان سیاسی بوده است. عوامل و متغیرهای ملی، منطقه ای و بین المللی مختلفی در همگرایی اروپای پس از جنگ مؤثر بودند، اما متغیری که در این مقاله به برجسته سازی آن پرداختیم، نقش مؤلفه های هویتی در گسترش همکاری و همگرایی میان کشورهای اروپایی بود.پرسش اصلی این پژوهش این است که همگرایی اروپایی چگونه سببایجاد هویت اروپایی و گسترش صلح در اروپای پس از جنگ جهانی دوم شد؟ فرضیه ای که برای پاسخ به این پرسش به آزمون گذاشته می شود، این است که اتحادیه اروپا پروژه ای به منظور نجات کشورهای اروپایی براساس اسطوره سازی از درون و غیریت سازی از بیرون بوده است. یافته های پژوهش نیز نشان می دهد که هویت اروپایی امری سیاسی وگفتمانی و نتیجه ساختارشکنی گفتمان هویت ملی و دال های مرکزی آن، اسطوره سازی هایی مانند وحدت در عین کثرت، اروپای جهان وطنی و استثناگرایی و همچنین غیریت سازی از بیرون به منظور کاهش منازعات و اختلافات داخلی میان کشورهای اروپایی بوده است.
انقلاب ایران و ژئوکالچر مقاومت در سیاست بین الملل (2011-1979)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
175 - 191
حوزه های تخصصی:
تحولات سیاسی خاورمیانه در فوریه 2011 گسترش یافت. این امر به پایان حکومت بن علی در تونس، مبارک در مصر و علی عبدالله صالح در یمن منجر شد. در شرایط جدید نشانه های فرهنگی و هویتی از جایگاه و نقشی محوری تر برخوردارند. بازیگران حاشیه ای معادله قدرت در مرکز را دگرگون کرده و جلوه های وستفالیایی قدرت و حاکمیت کارکرد خود را از دست داده اند. در محیط جدید بین المللی هویت فراتر از عصر اثبات گرایی و خردگرایی کلاسیک نقش ایفا می کند. در این شرایط، جلوه هایی از دگرگونی های ژئوکالچریک در محیط های منطقه ای شکل گرفته که زمینه های تعارض نیروهای مختلف را علیه یکدیگر فراهم آورده است. در این فضا می توان به مؤلفه هایی همانند ژئوپلتیک مقاومت اشاره داشت. این روند به منزله رویارویی مقاومت ناشی از هویت با الگوهای مبتنی بر سیاست حفظ وضع موجود محسوب می شود.
تأثیر وهابیت در شکل گیری جنبش های بنیادگرا در پاکستان
حوزه های تخصصی:
موضوع بنیادگرایی اسلامی یکی از مهم ترین مسائلی است که در حال حاضر جهان اسلام با آن مواجه است. پاکستان یکی از کشورهایی است که در سطحی گسترده گرفتار این مسئله است. گروه های بنیادگرایی افراطی در این کشور فعال می باشند که از لحاظ ایدئولوژی و اعتقادی متأثر از تفکرات وهابیت، به شدت فرقه گرا و ضدشیعی می باشند. تضاد در ایدئولوژی سیاسی این فرقه با مذهب تشیع و همسایگی این کشور با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور شیعی مذهب بر اهمیت موضوع و نقش وهابیت در پیدایش و گسترش بنیادگرایی مذهبی پاکستان که هدف این مقاله می باشد افزوده است. نتایجی که در این پژوهش بدست آمده است گویای تأثیر تفکرات وهابیت در ایجاد و بنیادگرایی مذهبی در پاکستان بوده است که با پشتیبانی های مالی عربستان سعودی و نفوذ روحانیون مذهبی وهابی در جامعه ی دینی پاکستان به ویژه مدارس دینی این کشور این پدیده تشدید شده است و آن را به سمت فرقه گرایی و خشونت های مذهبی سوق داده است؛ به گونه ای که اکنون پاکستان شاهد بیش ترین درگیری های فرقه ای و مذهبی می باشدکه این موضوع هم عرصه ی داخلی این کشور و هم محیط پیرامون به ویژه کشور های همسایه را تحت تأثیر قرار می دهد.
نقش مساجد و مدارس مذهبی در بنیادگرایی مردم پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
190 - 223
حوزه های تخصصی:
ابوالاعلی مودودی (1903-1979م) از متفکران و اندیشمندان برجسته شبه قاره هند است که افکار او تأثیر بلافصلی بر بنیادگرایی اسلامی در پاکستان داشته است. مودودی به تحقق آرمانی اسلامی باور داشته است و در اندیشه او مفاهیمی مانند «حاکمیت خداوند»، «نظام سیاسی اسلامی»، «مقابله با غرب»، «لزوم تحقق جامعه اصیل اسلامی»، «آموزش اسلامی»، «جهاد» و مفاهیم دیگری که رنگ و بوی اسلامی دارند، از جایگاه خاصی برخوردارند. با تشکیل کشور پاکستان در سال 1947 میلادی و بازخورد اندیشه های مودودی، این کشور تا به امروز مهدی برای بنیادگرایی اسلامی شناخته شده است. بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک ایدئولو ژی دارای مؤلفه ها، گزاره ها و بنیان های فکری سیاسی خاصی است که آن را از سایر ایدئولوژی های قرن بیستم؛ همچون لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و مانند آن جدا می کند. بنیادگرایی اسلامی به رغم تعدد و تنوعش در عرصه نظریه و عمل در دنیای اسلام بنیان های فکری و سیاسی مشترکی دارد که عبارت اند از: جامعیت و شمولیت دین اسلام، پیوند میان دیانت و سیاست، لزوم بازگشت به اصول و مبنای دین اسلام، برقراری حکومت اسلامی و عمل گرایی و داشتن برنامه و راهبرد عملی برای گذار از وضع نامطلوب غیراسلامی به وضع مطلوب اسلامی است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی که منابع آن براساس روش کتابخانه ایی جمع آوری شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی این مطلب است که اندیشه های مودودی باعث رشد بنیادگرایی اسلامی و بر گروه های مختلف بنیادگرای اسلامی در پاکستان تأثیرگذار بوده است. چنین تأثیرگذاری را می توان در روند هویت یابی اسلامی نظام سیاسی پاکستان، رشد و گسترش احزاب اسلامی، مدارس مذهبی و سازمان ها و گروه های بنیادگرا در این کشور جست و جو کرد. اهداف پژوهش: شناسایی جهت فکری ایدئولوژی بنیادگرایی اسلامی در نظام سیاسی پاکستان. تبیین نقش مستمرر مساجد و مدارس مذهبی در شکل گیری بنیادگرایی مردم پاکستان. سوالات پژوهش: اندیشه های مودودی چه تأثیری بر بنیادگرایی اسلامی در پاکستان داشته است؟ چگونه می توان نقش مساجد و مدارس مذهبی را در بنیادگرایی مردم پاکستان تبیین کرد؟
«بنیادگرایی» اسلامی و بدیل های مفهومی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
3 - 30
حوزه های تخصصی:
گاه برخی مفاهیم از فرط استفاده در حوزه های مختلف، کشسان شده و قدرت توضیح دهندگی خود را از دست می دهند و به جای توضیح واقعیت، خود به حجاب واقعیت تبدیل می شوند. درباره مفهوم بنیادگرایی چه می توان گفت؟ آیا این مفهوم، توضیح دهنده آن چه که بنیادگرایی خوانده می شود، است یا باید از مفاهیم جایگزین استفاده نمود؟ آیا مفهوم بنیادگرایی را خارج از خاستگاه آن که آمریکای پروتستانِ قرن بیستم است می توان به کار برد؟ در پاسخ به این سوالات، دو گروه موافق (قائلان به کفایت مفهوم بنیادگرایی) و مخالف (قائلان به عدم کفایت) وجود دارند. لارنس، ریزبروت، آلتمیر، سامرز، شوارتز و لیندلی جزء دسته اول و از معتقدان به تعریف بنیادگرایی بر اساس تشابهات در ادیان و فرهنگ های مختلف هستند. در مقابل، قائلان به عدم کفایت مانند روتون، هانتر، سعید، بروینسن و فریدمن منتقد استفاده از بنیادگرایی در سایر فرهنگ ها و ادیان بوده و به دنبال جعل معادل برای این مفهوم هستند. یکی از این فرهنگ ها و ادیان، جهان اسلام و دین اسلام است. کاربرد اصطلاح بنیادگرایی در زمینه اسلامی چگونه ارزیابی می شود؟ و چه معادل هایی را برای بنیادگرایی در جهان اسلام می توان پیشنهاد داد؟ جهت پاسخ به این سوال با 18 متخصص ، مصاحبه به عمل آمده و از خلال تحلیل محتوای این مصاحبه ها مفاهیم نص گرایی، افراط گرایی، اصول گرایی، اسلامیسم، رادیکالیسم و جزم گرایی به عنوان معادل های بنیادگرایی اسلامی به دست آمده که پس از نقد و بررسی آن ها سه مفهوم «سلفی جهادی»، «نص گرایی جهادی» و «نص گرایی تکفیری» به عنوان معادل های کم و بیش نزدیک به بنیادگرایی اسلامی، پیشنهاد گردیده اند.
راه برون رفت از بنیادگرایی اسلامی
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
7 - 28
حوزه های تخصصی:
هرچند خشونت گرایی با تمسک به آموزه های دینی که نوعاً با تکیه صرف بر الفاظ و نوعی اخباری گری توأم بوده است امر کاملاً جدیدی نیست و در تاریخ ادیان سوابق بسیاری دارد، ولی آنچه امروزه به عنوان بنیادگرایی خشونت آمیز شاهدیم - با همه ویژگی ها و خصوصیات آن - امر جدیدی است که در تاریخ ادیان و مذاهب کمتر مسبوق به سابقه است. بنابراین، بنیادگرایی اسلامی در این مقاله آن خوانشی از اسلام است که جز عصر حاضر، در هیچ یک از برهه های تاریخی گذشته وجود نداشته و خشونت ورزی ویژگی بارز آن است. با این تفاسیر، مبنای تکثر قرائات از اسلام تا پیش از قرن حاضر هرچه بوده، توان تبیین سازوکار ظهور بنیادگرایی اسلامی ندارد. بنابراین، یافتن راهی برای برون رفت از این خوانش مذهبی، مستلزم آن است که ابتدا منطق ظهور و بازتولید آن را دریابیم. در این راستا، در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر از اندیشه های علیرضا شجاعی زند<sup>1 ، مصطفی ملکیان<sup>2 و سارا شریعتی<sup>3 در این زمینه بهره جسته ایم. با واکاوی آرای شجاعی زند ظهور بنیادگرایی اسلامی را در تنشِ معاصرِ میان ایدئولوژی جمع گرای اسلامی و ایدئولوژی فردگرا و جهانی شده لیبرال یافتیم که مبنای بازتولید آن نیز با اتکا به اندیشه های ملکیان و شریعتی در اتخاذ سازوکاری پوپولیستی بود. واکاوی نظریات مربوط به پوپولیسم، تقویت جامعه مدنی را به عنوان اولین گام برای مبارزه با بنیادگرایی اسلامی به ما نمایاند. [1] 1. دکتر علی رضا شجاعی زند نظریه پرداز ایرانی در حوزه جامعه شناسی دین و پژوهشگر در زمینه جامعه شناسی معرفت است. کتاب های «مشروعیت دینی دولت و اقتدار سیاسی (1376)»، «دین، جامعه و عرفی شدن (1380)»، «عرفی شدن در تجربه مسیحی و اسلامی (1381)»، «برهه انقلابی در ایران (1382)»، «تکاپوهای دین سیاسی (1383)»، «عرفی شدن در غرب مسیحی و شرق اسلامی (1383)»، «جامعه شناسی دین (1) (1388)»، «الدین و المتغیرات الثقافیه المعاصره: الحداثه، العلمنه، العولمه (2012)»، «نقش دین در توسعه (1393)» و «دین در زمانه و زمینه مدرن (1394)» بازتاب بخشی از اندیشه های ایشان هستند. 2- مصطفی ملکیان فیلسوف ایرانی و صاحب نظریه «عقلانیت و معنویت» است. تمرکز اندیشه های ایشان در حوزه های فلسفه، روان شناسی، عرفان، دین، و ادبیات و هنر است. 3- دکتر سارا شریعتی مزینانی از متفکران ایرانی در حوزه جامعه شناسی دین است. «دین و ایدئولوژی (1391)»، «مقدمه ای در مواجهه با علوم اجتماعی در متن سنت های شیعی (1393)» و «طرد شدگان (1394)» بخشی از آثار ایشان هستند.
بررسی فعالیت های شورای ناتو - روسیه فراز و فرودها در همکاری های ناتو و روسیه از آغاز روابط تا پایان سال 2009
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم بهار ۱۳۹۰ شماره ۶
49 - 76
حوزه های تخصصی:
روابط سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و جمهوری فدراتیو روسیه بعنوان دو بازیگر عمده ی صحنه ی روابط بین الملل از اهمیت زیادی برخوردار است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ناتو به عنوان بزرگترین و مهم ترین پیمان سیاسی و نظامی روابط خود را با جمهوری فدراتیو روسیه -وارث ابر قدرت شوروی سابق - در قالب شورای ناتو روسیه آغاز کرد. روسیه ضمن داشتن نگرانی های جدی از ادامه ی بقای ناتو و گسترش آن به شرق تصمیم گرفت با ناتو همکاری کند و با حضور خود در این سازمان از وقوع تحولات به زیان منافع خود جلوگیری کند. به رغم این که روسیه دیگر نظام سیاسی اقتصادی کمونیستی ندارد اما
کشور های اصلی تشکیل دهنده ناتو به ویژه ایالات متحده آمریکا از پتانسیل بالقو هی روسیه برای تبدیل به یک قدرت جهانی آگاه هستند و همین امر موجب بدبینی ناتو به روسیه گردیده است. با وجود این اختلافات موضوعات بین المللی و حوزه هایی هستند که ناتو و روسیه دارای منافع و دیدگاه مشترک می باشند؛ مانند تروریسم، گسترش سلاح های کشتار جمعی، بنیادگرای اسلامی و مبارزه با ناسیونالیسم افراطی و ناآرامی های قومی مذهبی و همین امر زمینه ی تشکیل شورای ناتو -روسیه را فراهم نموده است. هدف مقاله ی حاضر بررسی فراز و فرود های روابط ناتو و روسیه می باشد. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی و با بررسی اسناد منتشر شده در پایگاه رسمی ناتو و دیدگاه صاحب نظران به اختلافات و اشتراکات روسیه و ناتو می پردازد و این واقعیت را بیان می کند که روسیه و ناتو برای مقابله با چالش های بین المللی و ابعاد جدید تهدیدات امنیتی در قرن بیست و یکم ناگزیر به همکاری با یکدیگر می باشند.
در جست و جوی رستگاری: تبیین جامعه شناختی بنیادگرایی اسلامی در کردستان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایی اسلامی جنبش دینی-سیاسی است که نه تنها مدرنیسم و غرب را رد می کند، بلکه به دنبال برقراری یک نظم جهانی نوین است. این نوشتار به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه زمینه های اجتماعی در پیدایش و گسترش بنیادگرایی اسلامی در میان افراد 45-15 سال کردستان مؤثرند؟ روش پژوهش به کاررفته در این تحقیق، روش نظریه زمینه ای است و نمونه ها با شیوه های نمونه گیری حداکثر تنوع و گلوله برفی انتخاب شدند. همچنین از مصاحبه نیمه ساخت یافته برای گردآوری داده استفاده و تحلیل مصاحبه ها با نرم افزار Atlas.ti انجام شد. یافته ها نشان می دهد «تلقی حداکثری از دین»، «بحران معنی»، «خوانش غیرتاریخی از اسلام»، «تقدم عقیده بر جان» و «غرب ستیزی»، برجسته ترین زمینه هایی هستند که در گرایش افراد به خوانش بنیادگرایانه از اسلام مؤثرند و نقش بازی می کنند.
جریان های اسلام گرا، نگرش غرب و ادغام حزب الله در ساختار سیاسی لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره اول پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
69 - 96
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه آخر قرن بیستم و بروز حوادثی نظیر حمله به مراکز تجاری جهان در نیویورک در سال 2001 میلادی و پیروزی جنبشهای اسلام گرا در کشورهای مسلمان در طول دو دهه گذشته به منظور در دست گرفتن قدرت زمزمه های مبنی بر شکل گیری جنگ سرد دوم از سوی پاره ای از متفکران غربی مطرح شده است که در یک سوی آن ایدئولوژی لیبرال دموکرات غرب و در سوی دیگر آن پدیده اسلام سیاسی قرار دارد. در این میان غربیان با چشم پوشی از ابعاد متعدد فعالیت جنبش های اسلام گرا و برداشت تقلیل گرایانه سعی در انتساب فعالیتهای ایشان به جریان های تروریستی داشته اند لیکن دیدگاه مورد بحث قادر به توجیهه اقدامات اجتماعی جنبش های مذکور نمی باشد. در مقاله حاضر سعی شده است علاوه بر تبیین مفهوم اسلام سیاسی و شرح ورود عبارت یاد شده در عرصه ادبیات روابط بین الملل به طور خاص بر رویکرد بکار گرفته شده توسط حزب الله لبنان به عنوان یک سازمان نظامی، سیاسی و اجتماعی در خصوص ادغام در عرصه سیاسی و اجتماعی لبنان تمرکز شود و از این حیث نواقص و تناقضات موجود در دیدگاه های متفکران یاد شده در خصوص فعالیت جنبش های اسلامی و پدیده مذکور را نمایان سازد.
انقلاب اسلامی ایران و پدیده تروریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ بهار ۱۳۸۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
201 - 220
حوزه های تخصصی:
تروریسم یکی از مقوله های مهم در حوزه امنیت ملی و بین المللی در جهان امروز می باشد. از سویی در ادبیات اسلامی و فقه شیعه واژه ای به نام تروریسم وجود ندارد، این واژه در اصطلاح و مفهوم واژه ای وارداتی است، با این وجود در منابع شیعه و آرای فقها برخی مفاهیم مانند محاربه (اقدام مسلحانه به قصد ایجاد رعب و وحشت)، فتک (کشتن غافلگیرانه)، غدر (کشتن از طریق فریب و حیله گری) هستند که حرمت آن مورد تأکید بوده و هست. بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایران، در منطقه خاورمیانه موج جدیدی از فعالیت های تروریستی اتفاق افتاد، عده ای از تحلیل گران غربی با بهانه قرار دادن اسلام و ایران به دلایل گوناگون، ابراز داشتند که رخداد انقلاب اسلامی ایران عامل اصلی محرک و تشدیدکننده تروریسم در منطقه خاورمیانه بوده و تاکنون نیز بر آن پافشاری نموده اند. در این مقاله با فرض اینکه وقوع انقلاب اسلامی ایران بر پدیده تروریسم تأثیری نداشته است به دنبال یافتن پاسخی برای این سئوال هستیم که آیا رخداد انقلاب اسلامی ایران محرک و تشدیدکننده تروریسم در منطقه خاورمیانه بوده است؟ همچنین کوشیده می شود به مواردی همچون؛ رابطه مذهب و تروریسم، دیدگاه اسلام نسبت به خشونت و بنیادگرایی اسلامی در منطقه خاورمیانه پرداخته شود.
تبیین راهبرد امنیتی جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
186 - 210
حوزه های تخصصی:
دیر زمانی است که از جدایی اجباری همسایگان، از قلمرو تمدنی ایران می گذرد؛ این مرکز تمدنی، با موقعیت پیوندگاهی در جغرافیای غرب آسیا، همواره میراث دار تهدیدات پنهان و آشکار از سوی همسایگان خود بوده است. در میان 15 همسایه ایران، افغانستان یگانه است؛ چرا که در چند دهه گذشته، ایران در خط مقدم تهدیدات جهانی صادره از سوی افغانستان قرار داشته است. با خروج آمریکا از افغانستان، بار دیگر معادلات قدرت به نفع طالبان دچار تغییر شد و معمای امنیتی افغانستان ابعاد جدیدی به خود گرفت. از این رو، نگارندگان در پی پاسخ به این سوال بودند که «راهبرد مطلوب فراروی جمهوری اسلامی ایران برای تنظیم مناسبات همسایگی با افغانستان کدام است؟». درون دادهای پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری و در سپهر مؤلفه های مفهومی و نظری امنیت، سیاست همسایگی و دیپلماسی اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است؛ روش شناسی حاکم بر متن از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار است. یافته های پژوهش بیانگر این است که جمهوری اسلامی ایران با رویکردی راهبردی، باید مناسبات خود را با همسایه شرقی به گونه ای تنظیم کند تا از رهگذر دیپلماسی فعال اقتصادی و جلب همراهی جامعه جهانی، بتواند تهدیدات سه گانه بازتولید شده در میدان افغانستانِ طالبان را به فرصت های اقتصادی و امنیتی تبدیل نماید. نتیجه پژوهش نشان داد که حل معمای امنیتی افغانستان در سایه فاعلیت دیپلماسی اقتصادی ایران و همراهی بازیگران مؤثر منطقه ای و فرامنطقه ای امکان پذیر است.