مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نقد پسااستعماری
حوزههای تخصصی:
این پژوهش نقد تقابل ها و تنش هایی است که در سفرنامه های زنان غربی به چشم می خورد. ژانر سفرنامه نویسی همیشه در حاشیه پژوهش های ادبی بوده و در این میان ، سفرنامه های زنان به لبه های بیرونی این حاشیه رانده شده است. چون در جوامع مردسالار ادبیات زنان از جایگاهی که ادبیات مردان از آن برخوردارند، همواره محروم بوده است. زنان غربی که از منظر نژادی در جرگه استعمارگران و از منظر جنسیتی در جرگه استعمارشدگان قرار داشتند نمی توانستند همانند مردان از موضع قدرت سخن بگویند و بدین سان در تقابل گفتمان استعمار و گفتمان زنانگی جایگاهی متزلزل و نامطمئن داشتند و تنش ها و تعاملاتی را در متون خود به تصویر می کشند که غالبا در متون سفرنامه های مردان غربی به چشم نمی خورد. ردپای این تنش ها را می توان در تصاویری که سیاحان زن غربی از شرق ارائه می دهند دنبال کرد و نقش آنها را در شکل گیری هویت و جایگاه زنان انگلیسی در گیر و دار تضاد بین گفتمان استعمار و گفتمان زنانگی در قرن نوزده بررسی کرد.
واکاوی جلوه های فرودست پسااستعماری در رمان جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی از آثار برجسته ادبیات معاصر فارسی است که پیامدهای نظام استعمارزده زمان روایت داستان در قالب سازکارهای داستان پردازی آن آشکارا بازتاب یافته است. بُعد اجتماعی و اقتصادی استعمار و سلطه گری که بار اصلی عواقب منفعت طلبی و سودجویی آن بر دوش فرودستان به حاشیه رانده شده است متأثر از بافت اجتماعی برون متنی اثر مبنای روایی رمان را شکل داده است. نقد پسااستعماری از حوزه پژوهش های میان رشته ای است که دورنمای کلی دیدگاه های آن به نظریه پردازی انتقادیِ مربوط به نفوذ استعمار و رهیافت استعمارزدایانه اختصاص دارد. مطالعات فرودستان از شاخه های نظری رویکرد پسااستعماری، به بازاندیشی اجتماع و متون با هدف فاعلیت بخشی به گونه های مختلف اقشار فرودست توجه دارد. این مقاله تلاش دارد روش دولت آبادی در خلق نظام پسااستعماری در گفتمان ادبی، زمینه های سلطه گری، جلوه های فرودست، واکنش شخصیّت ها و پیامدهای عمده استعمار پنهان را در رمان جای خالی سلوچ مورد تحلیل قرار دهد. این بررسی نشان می دهد که دولت آبادی با نگرش استعمارزدایانه و روش واسازانه به بازتاب دادن انتقادی بحران های ناشی از سلطه غیرمستقیم بیگانه در ساختارهای نوظهورِ تقلیدی و وارداتی کشاورزی و اقتصادی در قالب استعاره ماشین، ابزار و روش هایی نامأنوس و نفوذ مخرب آنها به عنوان علل بنیادین فروپاشی نظام روستایی پرداخته است. او با روایتی انتقادی و دیدی متفاوت امکانی برای برجسته ساختن فرودست بومی در داستان فراهم آورده است.
نقد پسااستعماری رمانِ «روزگار تفنگ» از حبیب خدادادزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد پسااستعماری در مقام یکی از رویکردهای ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، بازخوردهای استعمار را در متون ادبی تحلیل می کند. در این نوع نقد فرهنگی، پژوهشگر در اندیشة بازخوانی و واسازی گفتمان استعمار است و به همین جهت با دو مقولة استعمارگر و استعمارزده پیوند می خورد. بی تردید، نقد پسااستعماری از آن رو که به دوگانه هایی نظیر «من» و «دیگری» یا استعمارگر و استعمارشده می پردازد، یکی از قلمروهای مطالعاتی ادبیات تطبیقی تلقّی می شود. از نگاه این نوع نقد، نویسندگان متناسب با رویکردها و جهت گیری موافق یا مخالف استعمار، برخی از ابعاد آن را در متن ادبی به تصویر می کشند. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریّات پسااستعماری، رمان «روزگار تفنگ» از حبیب خدادادزاده را نقد کرده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که نویسندگان استعمارْزُدا اغلب پادگفتمان ها و مکانیزم هایی نظیر بومی گرایی، برجسته سازی مقاومت استعمارشده یا «من» در برابر گفتمان استعمارگر یا «دیگری»، تأکید بر برتری نظام اخلاقی استعمارشده، از آنِ خود کردن دارایی استعمارگر و وارونه سازی معادلة مالک و تملّک شده، ابژه سازی و شیء واره کردن «دیگری»، و نیز اِعمال نفوذهای فرهنگی شرقی در غربی را ارائه داده، به ساخت شکنی گفتمان غرب دربارة شرق، بازتعریف تاریخ استعمارشده از چشم انداز خود، و در نهایت به بازیابی هویت خود می پردازند. همچنین بنا به این پژوهش، نویسندگان می توانند با روی آوری به چنین متونی، برخی از پیامدها یا بازخوردهای منفی استعمار را زدوده، در حیات بخشیدن به سنت های فرهنگی و ملی یا تقویت آنها به ایفای نقش بپردازند.
مکتب سقاخانه : نگاهی پسااستعماری یا شرق شناسانه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : آیا مکتب سقاخانه را می توان متأثر از نظریه پسااستعماری دانست؛ آیا تقویت کننده سلطه شرق شناسانه است یا باید نگرش سومی را نسبت به آن یافت؟ هدف و روش تحقیق : هدف از تحقیق پیش رو به چالش کشیدن دو رویکرد -پسااستعمارانه و شرق شناسانه- به صورت توصیفی-تحلیلی برای بررسی مکتب سقاخانه است. پیشنهاد پژوهش محصور نکردن مکتب سقاخانه در دو قطبی نظریه پسااستعماری یا شرق شناسانه و در نظرگرفتن مسایل خاص کشور ایران است. این پژوهش ابتدا خود مکتب سقاخانه و سپس جریانات هنری روز ایران، اروپا و آمریکا را بررسی می کند. نتیجه گیری : کتاب «شرق شناسی» ادوارد سعید، آغاز نظام مند رویکرد پسااستعماری و ترجمه فارسی «دوزخیان روی زمین» فرانتس فانون، هر دو متاخرتر از شکل گیری جریان سقاخانه هستند. به نظر می رسد نظریات پسااستعماری فانون و سعید در طبقه بندی هنر در جامعه ایران موثر بوده؛ حال آنکه آن نظریات علاوه بر اینکه متاخرتر از جریان سقاخانه اند، بر جوامع دیگری منطبق هستند که شرایط برابری با جامعه ایران نداشتند. به نظر نسبت دادن این مکتب هنری به گفتمان پسااستعماری، برگرفته از نگاهی شرق شناسانه است. بررسی های تاریخی نشان می دهد سقاخانه به عنوان جریانی پست مدرن هم زمان با اتفاقات جهان هنری غرب شکل گرفت و البته داعیه ملی بودن داشت. مردم ایران خود را استعمار زده نمی دیدند تا بخواهند به این جایگاه اعتراض کنند. سقاخانه درصدد به تصویر کشیدن امری اگزوتیک به معنی شرق شناسانه آن نبود؛ ضمن اینکه حال وهوای معنوی این هنر که بر نام گذاری آن بی تاثیر نبوده، امری آشنا با مردمان ایران است. به نظر می رسد تحلیل آثار سقاخانه بیشتر متأثر از جریانات متاخر باشد؛ امری که می توان آن را پرتاب نقد شرایط معاصر به گذشته تعبیر کرد. این جریان که پیش از به بلوغ رسیدن به حاشیه رفت، از اواخر دهه 1370 با اوج گرفتن نگاه ایرانی-اسلامی حیاتی دوباره یافت. پیشنهاد نگارندگان برای هنرمندان معاصر توجه به زمینه های معنوی مکتب سقاخانه و اجتناب از تکرار صوری آن است.
واکاوی نحوه شکل گیری مفهوم «خود و دیگری» در انیمیشن بن تن، با تکیه بر روش فنی (جان فیسک) و پنج سطحی (رولان بارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انیمیشن بن تن ازجمله سریال های موفقی است که برای کودکان تولید می شود. این سریال که میزان فروش بالای آن نشان از تفوق آن نزد مخاطبان دارد، روایت پسربچه امریکایی سفیدپوستی است که در یک سفر خانوادگی، به طور اتفاقی یک ساعت مچی پیدا می کند که به استفاده کنندگان خود، امکان تبدیل شدن به 10 موجود بیگانه را می دهد. فیلم ها و محصولات رسانه ای حاوی دلالت های نشانه ای، فرهنگی و اجتماعی جامعه تولیدکننده هستند، ازاین رو، می توانند دستمایه پژوهش هایی واقع شوند که نگرشی انتقادی نسبت به چنین متونی دارند. در میان پژوهش هایی که به این قبیل رویکردها می پردازند، به نقد پسااستعماری می توان اشاره کرد. نظریه و نقد پسااستعماری که مبتنی بر پیمایش متون قصدمند است، در پی عناصر دوگانه متنی است که قادر به تولید محورهای غیریت ساز هستند. ادوارد سعید بر آن است که مخاطبان حین برخورد با این محورها، نسبت به انتخاب یکی از دو وجه آن، از خود واکنش نشان می دهند. پژوهش حاضر با تکیه بر این چارچوب فکری، بر اساس روش واکاوی و تحلیل عمیق رمزگان های درون متنی و با بهره گیری از روش فیسک و بارت، به جستجوی محورهای غیریت ساز می پردازد و به نحوه ایجاد فرایندهای تولید خود و دیگری التفات نشان می دهد.
گفتمان پسااستعماری در دو رمان موسم الهجره إلی الشّمال از طیّب صالح و سووشون از سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد پسااستعماری که در ادامه نقد پساساختارگرایی ظاهر شد، بر آن است تا راه های متنوّعی را که امپریالیسم و قدرت استعماری برای اعمال فشار و تحکّم در پیش می گیرند، فاش کند؛ فشارهایی که نه تنها از طریق ستم مستقیم نژادی، طبقاتی یا جنسیتی در نظام خودکامه استعماری که از مسیر ادبیّات، هنر و رسانه اعمال می شوند. ماهیّت واکنش به استعمارگری یکسان نیست؛ درست همان گونه که خود فرایند استعمارگری در هر منطقه شکل منحصربه فردی دارد. در نوشتار پیش رو سعی بر آن است که با مبنا قراردادن رمان عربی موسم هجرت به شمال اثر طیّب صالح نویسنده سودانی و رمان سووشون نوشته سیمین دانشور در ادبیّات فارسی به بررسی تطبیقی دو رمان نه ازنظر تأثیر و تأثّر، بلکه ازحیث نحوه بازتاب استعمار در این آثار با توجّه به نظریّه پسااستعماری پرداخته شود. نکته قابل فهم و اثبات اینکه جامعه توصیف شده در هر دو رمان تحت تأثیر استعمار انگلیس قرار گرفته است. در رمان طیّب صالح حضور مستقیم انگلیس و در رمان دانشور خزش پنهانی، آرام و بی صدای فرهنگ غرب در زندگی مردم مشاهده می شود؛ امّا نقطه اشتراک در هردو رمان، مقاومت ضدّ استعماری است. زری در رمان دانشور و مصطفی در رمان طیّب صالح نمونه کاملی از شخصیّت های مورد مطالعه نقد پسااستعماری هستند. تقلید، دیگری، اروپامحوری، فرودست، نژاد، جنسیت و... از مفاهیم بارز نقد پسااستعماری به شمار می روند که در هر دو رمان قابل بررسی و تحلیل نمونه ای هستند.
برساخت گفتمانی هویت و شکل گیری روایت های زنانه در فضای بینابینی فرهنگی در یادنوشت های زنان مهاجر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات مهاجرت ایران با تلفیق روایت های سنّتی ادب فارسی و غرب در فضایی بینابینی و دو فرهنگی و با بهره گیری از تکنیک هایی مانند ضد روایت، مقابله با هژمونی فرهنگی و گفتمان قدرت، برخی ارزشهای غالب فرهنگی جامعه سنّتی را، و یا آنچه که میشل فوکو «رژیم حقیقت» می خواند به چالش کشیده و توانسته روایت هایی با مؤلفه هایی منحصراً زنانه خلق نماید. در این آثار، زن به مثابه سوژه ای سرکوب شده و اُبژه ای درگفتمان قدرت مردسالارنه نیست و ازطریق خلق روایت های زنانه، سوبژکتیویته ای مستقل می یابد. این مقاله سعی دارد با بررسی دو رمان آشپزخانه ای به رنگ زعفران و پسران و دیگر اجسام سوختنی و با تلفیق دو رویکرد پسا استعماری و پساساختارگرایانه، چگونگی شکل گیری روایت ها و صدای زنانه را با به چالش کشیدن هژمونی فرهنگی و روایتهای مردسالارانه و بهره گیری از «فضای سوم» فرهنگی بررسی نماید.
اَشکال بازنمایی «منجی» در انیمیشن کودکانه بن تن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
251 - 275
حوزههای تخصصی:
انیمیشن هستند. آن ها از هر قوم و سرزمینی، به دلیل تأثیر پذیری و عدم قدرت تجزیه وتحلیل بالا، از منفعل ترین اقشار جامعه به شمار می روند. محتوای سریال انیمیشن بن تن، حاوی رمزگان های اجتماعی جامعه تولیدکننده است، ازاین رو بر رفتار و طرز فکر بیننده تأثیر می گذارد. محورهای غیریت ساز، پاره ای از عناصر و نشانه های متنی مانند «منجی» را به لحاظ معناشناختی دچار دگرگونی می کنند تا مخاطبان در مواجهه با این دوگانه ها به سمت وسویی معطوف شود که روایت فیلم تمایل دارد. به این ترتیب، منجی دارای ویژگی های هویت / ملیتی است که در سریال بازنمایی می شود. کودک در دوران بزرگسالی به دنبال منجی با هویت / ملیتی است که در کودکی برای او ترسیم کرده اند. مسئله اصلی این پژوهش بررسی چگونگی بکارگیری عناصر متنی برای تغییر شکل عناصر معنا است تا جایگاه هویتی منجی دستخوش تغییر و جابه جایی شود. نظریه پسااستعماری، روش تحلیل گفتمان این پژوهش، از طریق بیان دیدگاه هایی با فرض مفهوم مخالف، در مورد آنچه در فرهنگ غرب شکل گرفته، قادر به پیمایش نااندیشیده ها در متون استعماری است. این پژوهش با مطالعه و بررسی دقیق، ریزبینانه و جزءنگر سریال انیمیشن بن تن به عنوان مورد مطالعاتی، با اتکاء به الگوی نشانه شناختی سه سطحی فیسک و الگوی پنج سطحی روایی بارت به واکاوی محورهای غیریت ساز متنی سریال بن تن مبادرت نموده است. یافته ها حکایت از آن دارد که هالیوود در تصمیم سازی برای کودکان به کمک انیمیشن هایی نظیر بن تن شالوده ای از اقتدارگرایی را بر معرفت شناسی آن ها استوار م ی کند.
آموزش ادبیات انگلیسی یا ادبیات جهان به انگلیسی در دانشگاه های ایران؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد پسااستعماری داستان بلند «سرگذشت کندوها» نوشته آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات داستانی معاصر، عرصه بازتاب جریانهای فکری موجود در جامعه به شمار می آید. با وجود تنوع مکاتب داستان نویسی در جهان و تأثیر و تأثّر آنها از یکدیگر، نمی توان حضور جریانهای بومی را در کشورهای شرقی نادیده گرفت. شکل گیری گفتمان پسااستعماری در تقابل با بنیان تفکر غربی، یکی از آنهاست. درحقیقت، گفتمان ضدّاستعماری استعمارزده، تلاشی در جهت واسازی تقابل «خود/ دیگری» نگرش غربی؛ یعنی تخریب بنیان تفکرِ «دیگری» پنداشتن جوامع شرقی و برتر انگاشتن«خودِ غربی»است. جلال آل احمد را بایست یکی از نمایندگان پیشگام (آوانگارد)این گفتمان در ایران به شمار آورد؛ چنانکه رویکرد او در عرصه نوشتار پسااستعماری، در آثار غیرداستانی «در خدمت و خیانت روشنفکران» و«غربزدگی» به اوج خود می رسد. با وجود اشارات محققان به استعمارستیزی آثار جلال، هنوز این گفتمان برجسته، در آثار داستانی او، علمی و عملی نقد نشده است. این پژوهش به شیوه ای توصیفی-تحلیلی با کاربست نظریه پسااستعماری تلاش می کند به مسأله هایی از این دست پاسخ دهند: «کیفیت انعکاس گفتمان پسااستعماری آل احمد در داستان بلند «سرگذشت کندوها» چگونه است و چه اهدافی را دنبال می کند؟»؛ «نگرش تقابلی آل احمد با گفتمان غربی، ناظر برکدام وجه است: سیاسی-اجتماعی یا فرهنگی؟». مطابق نتایج این پژوهش، نشانه های درون و برون متنی گواه پسااستعماری بودن متن داستان «سرگذشت کندوها»ست. آل احمد در این اثر سمبلیک، استقلال فرهنگی را مقدمه استقلال سیاسی- اقتصادی ایران پس از کودتای 28 مرداد می داند. سرگذشت کندوها با ترویج گفتمان بومیِ «بازگشت به سنّت و خودیابی هویتی و معرفتی»، تلاش آل احمد را در واسازی طرح تقابلی غرب/شرق نشان می دهد؛ کوششی که ناظر بر برانگیختگی عمومی برای رهایی ملّت ایران از ایدئولوژی زدگی و تقدیرگرایی ناشی از حضور استعمار و استثمار در دهه چهل است.