مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
شرق شناسی
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
153 - 182
پژوهشگران پسااستعماری کوشیده اند با نقد و تحلیل گفتمان شرق شناسی، نشان دهند که بازنمایی غرب از شرق، یک سویه، خودمحورانه و به سود غرب است و چهره شرق در این شناخت ها منفی، غیرواقعی، مخدوش و برساخته غرب می باشد. در این میان، ایران شناسی نیز به منزله یکی از شاخه های بنیادین شرق شناسی به چالش کشیده شده است. از آنجا که یافته های ایران شناسیِ غربی، پایه و مایه ایران شناسیِ امروز و پژوهش های درون ایران به شمار می آید، بجاست که جایگاه و ارتباط آن با الگوهای شرق شناسی، بررسی و تفسیر گردد. در پژوهش حاضر با بررسی نقادانه سفرنامه های دوران قاجار که از زیربنایی ترین سرچشمه های ایران شناسی اند، کوشیده ایم روش ها و عناصر بازنمایی شده فرهنگ ایران را با الگوهای شرق شناسی، بسنجیم و نسبت و جایگاه ایران شناسی و چگونگی پیروی آن از شرق شناسی را دریابیم. بررسی سفرنامه ها نشان می دهد که بسیاری از روش ها و الگوهای گفتمان شرق شناسی در سفرنامه های اروپاییان دوره قاجار به کار نرفته و در نتیجه ایران شناسی این دوران از الگوهای شرق شناسی پیروی نکرده است.
تولد غرب و برساخت شرق دیگری شده از رویکرد پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
141 - 170
رویکرد یا مطالعات پسااستعماری از حوزه های مطالعاتی جدید در مورد کشورهای موسوم به جهان سوم است. این رویکرد نگرشی است انتقادی به مجموعه ای از رهیافت های نظری غربی که پیامدهای گوناگون دوره استعماری را بر جوامع مستعمره شده، جهان سوم و دیگر جوامع غیرغربی مورد مطالعه قرار می دهد. از رویکرد پسااستعماری، ارزش ها، سنت های فکری، ادبیات، معرفت و پژوهش های علمی غربی آگاهانه و به طور تاریخی سنت ها، صورت های فرهنگی زندگی و بیان غیرغربی را در قالب مفهوم دیگری یا بقیه به حاشیه رانده یا نادیده گرفته اند. هم چنین، مطالعات پسااستعماری با واکاوی تاریخی برساختِ مفهوم شرق و نگاهی انتقادی به ابداع مفهوم غرب، نگرش جدیدی را در باب مسائلی چون جهانی شدن، امپریالیسم متأخر فرهنگی، شرق شناسی، غرب و دیگری، هویتِ دورگه، تقلید و مانند آن مطرح می سازد.
این مقاله ضمن مطالعه تاریخی پیدایش رویکرد پسااستعماری، به طرح موضوع هایی چون زبان، ادبیات، هویت، شرق شناسی، تولد غرب، دیگری، جهانی شدن، نو امپریالیسم، مفاهیم دورگه و تقلید از این رویکرد می پردازد.
مطالعه تطبیقی سویه های شرق شناسانه ایران شناسی غربی از موریه تا فولر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
25 - 52
شرق شناسی با رویکردی انتقادی گفتار مستشرقان در بازنمایی هویت «غیر» و تصویرسازی آن را مطالعه می کند. ایران شناسی به عنوان شاخه ای از آن نیز رویکرد و هدفی مشابه دارد. این مقاله در چارچوب نظریه شرق شناسی ادوارد سعید و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مقایسه ای چگونگی بازنمایی هویت و فرهنگ ایرانیان را در دو نسل از ایران شناسان کلاسیک که اروپایی بوده و آثارشان در سفرنامه نویسی متجلی است و نسل معاصر ایران شناسان غربی که دارای خاستگاهی اغلب آمریکایی و دانشگاهی هستند مورد مقایسه قرار می دهد.
یافته های مقاله نشان می دهد که اگرچه تلاش ایران شناسان غربی رگه هایی از واقع بینی، انصاف و عدول از سویه های شرق شناسانه را در معرفی فرهنگ و هویت ایرانیان می نمایاند، اما در موارد بسیاری در قالب شرق شناسی می گنجد و از طریق دگرسازی منفی انگار، هویت بخشی به خود از راه انتساب ویژگی های منفی به ایرانیان، غرب محوری و تعمیم ناروا و گاهی حتی با تحریف وقایع تاریخی ایرانیان را بازنمایی می نماید. از این رو بررسی و مطالعه اسناد و منابع ایران شناسان غربی کلاسیک و معاصر را باید جزئی از نظام بازنمود شرق شناسانه فرهنگ و هویت ایرانی ارزیابی کرد.
مطالعات پسااستعماری و اینترنت: تحلیل گفتمان ایمیل های غیرشخصی دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعات پسااستعماری از حوزه های مطالعاتی جدید درباره مسائل کشورهای جهان سوم است. این نگرش انتقادی به مجموعه ای از رهیافت های نظری اشاره دارد که با تأکید بر پیامدهای استعمارگرایی به تحلیل گفتمان استعماری می پردازد. طبق این رویکرد، غرب آگاهانه با تعریف شرق به عنوان دیگری غیر متمدن، آن را به حاشیه رانده است. هدف مطالعات پسااستعماری دخالت در گفتمان های استعماری و از هم گسستن آنها است، اما نباید به نقد صرف گفتمان استعماری اکتفا کرد بلکه باید «نقد از خود» را به این موضوع افزود تا از این طریق بتوان به راه حل انتقادی دست یافت. در این پژوهش، دانشجویان به عنوان بخشی از طیف روشنفکری جامعه مدنظر ما بوده اند و بدین منظور ایمیل های غیرشخصی تعداد 40 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران مورد بررسی قرار گرفته و نمونه های زیادی از ایمیل هایی که دارای محور مقایسه ای نسبت به ایرانی و غیرایرانی بوده اند با شیوه هدفمند انتخاب شده و با رویکرد مطالعات پسااستعماری مورد مداقه قرار گرفته اند. پس از مطالعه ایمیل ها با روش تحلیل گفتمان انتقادی به روش فرکلاف، این نتیجه به دست می آید که سه مؤلفه کلیت سازی، ناهمزمان سازی و منفی سازی بر این ایمیل ها حاکم است که با گفتمان شرق شناسی مطابقت دارد. از این رو می توان گفت که گفتمان شرق شناسانه در میان تعداد متنابهی از ایمیل های دانشجویان دانشگاه تهران وجود دارد و جمعی از نخبگان جامعه، دست کم در عرصه نمادین، گفتمان استعمار درباره فرودستی خود را پذیرفته اند.
زبان و هویت در میدان رسانه ای غرب: ایران به مثابه «دیگری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
29 - 52
این مقاله با تکیه بر متغیر واسط زبان، به بررسی رابطه میدان گفتمانی رسانه ای غرب و گفتمان خود دیگرساز شرق شناسی در ارتباط با ایران می پردازد. با بهره آزادانه از مفاهیم نظریه زبانی بوردیو و نیز تحلیل گفتمان انتقادی می توان گفت میدان گفتمانی رسانه در غرب متأثر از میدان گفتمانی سیاسی بوده و سوژه رسانه ای غرب نه سوژه ای خودمختار بلکه محصور گفتمان غالب در این جوامع در مورد ایران پساانقلاب است. بررسی نمونه هایی از متن های سرمقاله های نشریه ها و مستندهای سیاسی برجسته رسانه های غربی نشان می دهد میدان رسانه ای همسو با میدان سیاسی، زبانی برجسته سازی شده را بازتولید و منتشر می کند و مفاهیم و گزاره های آن همان «بازار زبانی» گفتمان ریشه دار شرق شناسی را از رهگذر مفصل بندی دال های جدیدی چون تروریسم، سلاح هسته ای، غیر دموکراتیک بودن و... بازتولید می کند. حاصل آنکه در این میدان نیز گفتمان مسلط سیاسی غرب، «هویت خود را از رهگذر زبان منتشر و ایران را به مثابه «دیگری» غرب بازنمایی و طرد می کند.
ارزیابی انتقادی تاریخ نگاری ناسیونالیستی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
95 - 126
تاریخ نگاری جدید ایرانی به شدت تحت تأثیر گفتمان ناسیونالیستی است. در بازتعریف هویت جدید ایرانی در دوره قاجار و پهلوی، این تاریخ نگاری تأثیرات عمده ای در صورت بندی هویت جدید ایرانی برجای گذاشته است. دولت پهلوی به عنوان یک دولت شبه مدرن در تولید و بهره برداری از این متون تاریخی اهتمام جدی از خود نشان می داد. این پژوهش با نگاهی به برساخته شدن هویت و با روشی تاریخی تحلیلی در صدد است، چرایی ناسیونالیستی بودن اکثر متون تاریخ نگاری جدید ایرانی و مهم ترین مؤلّفه های آن را بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش بر آن است که متون تاریخ نگاری جدید ایرانی تحت تأثیر گفتمان ناسیونالیستی و در پاسخ به نیازهای سیاسی و اجتماعی خاصی تولید شده است. تأثیرپذیری از مدرنیزاسیون، نژادگرایی، شرق شناسی، اسلام ستیزی، غرب گرایی و شخصیت محوری از مهم ترین ویژگی های تاریخ نگاری ناسیونالیستی است که در برسازی هویت جدید ایرانی در دوره قاجار و پهلوی کاملاً آشکار است.
هویت جمع گرایانه و روحیه مشارکتی ایرانیان از نگاه سفرنامه نویسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
3 - 24
خودمداری، تک روی و اقتدارگرایی ازجمله مفاهیمی هستند که در رویکرد استشراقی در تبیین و توصیف هویت ملی ایرانی بر آن تأکید شده است. استدلال غالب اصحاب این رویکرد در ریشه شناسی این معضلات هویتی، استبداد تاریخی حاکم بر این سرزمین را منشأ شکل گیری آن می دانند و تأکید می کنند که این هویت خودمدارانه و استبدادزده موجب بازتولید استبداد می شود. این دست پژوهش ها، ویژگی های فردگرایانه و خودمدارانه جامعه ایرانی را وجه تمایز ما با جوامع غربی می دانند. این مقاله می کوشد این روایت از هویت ملی ایرانیان را نقد کند و نشان دهد تأکید بر معضلات هویتی ناشی از استبداد، نباید مانع از توجه به ابعاد روحیه جمع گرایی، مشارکتی و همیاری به عنوان ارکان و فضایل زیست مدنی ایرانیان شوند. این پژوهش یک بررسی توصیفی و تحلیلی است و در گردآوری داده ها از روش مطالعه اسنادی با تأکید بر سفرنامه های خارجی و ایرانی از دوره صفویه تا انقلاب اسلامی استفاده شده است.
شرق شناسی و مفهوم اسلام در دوران جنگ صلیبی
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۷
18-36
حوزه های تخصصی:
جنگ های صلیبی، دوره ای مهم در روابط میان اسلام و مسیحیت است که در سال ۱۰۹۹ م آغاز و در ۱۲۷۱ م پایان یافت. نکته ی اساسی درباره ی این جنگ ها تقابلی است که میان اسلام و مسیحیت، دو دین الهی، روی می دهد که عامل اصلی آن، ضدیت شدید برخی اندیشمندان، وقایع نگاران، شرق شناسان، مبلغان و از همه مهم تر، پاپ گریگوری هفتم و اوربانوس دوم با اسلام و مفهوم آن بود، حتی نظرات شدیدالحن و توهین آمیز در مورد پیامبر گرامی اسلام خود موجب نفرتی شدید در افکار مسلمانان شده بود. هدف پژوهش حاضر بررسی نگاه مسیحیت و اندیشمندان آن و تعریف مفهوم اسلام و تبیین این ضدیت از دید آنان می باشد. این ضدیت در نامه ها و سخنرانی های پاپ گریگوری و اوربانوس و آثار اندیشمندان مسیحی قابل مشاهده است. مسئله ی مفروض دیگر در این پژوهش، ریشه های شرق شناسی است که دوژگان آغاز آن را در دوران صلیبی و پساصلیبی می داند. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی می باشد.
بررسی خاستگاه شرقی ادبیات جهان از منظر گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله خاستگاه شرقی ادبیات جهان را از منظر گوته تبیین می کند. گوته در 1813 از طریق ترجمه هامرپورگشتال با دیوان حافظ آشنا می شود و به تأسی از حافظ، دیوان غربی شرقی خود را می سراید؛ اما تقریباً یک دهه پس از سرایش دیوان، در گفت وگویی که با اکرمان دارد، برای اولین بار اصطلاح «ادبیات جهان» را به کار می گیرد؛ چون معتقد است ادبیات ملی معنای خود را از دست داده و عصر ادبیات جهانی فرا رسیده است. با این حال، به نظر می رسد گوته در ابداع این اصطلاح برکنار از فرهنگ و ادبیات شرقی و به ویژه دیوان حافظ نبوده است. در واقع، بحث این است که دیوان غربی شرقی گوته اثری است که از طریق مواجهه گوته با ترجمه آثار شرقی و به ویژه و از همه مهم تر، غزلیات حافظ پدید آمده است. از منظر گوته، ادبیات جهان، نه مجموعه ادبیات های ملی و نه شاهکارهای جهان است؛ بلکه فرایندی پویاست از تعامل میان ملت های جهان، با هدف از میان برداشتن دیوارهای تعصبات ملی که هم زیستی مصالحت آمیز را دچار آسیب کرده است. این مقاله به جایگاه ادبیات جهان از طریق خوانش گوته از گفت وگو با حافظ اشاره می کند.
مؤلفه های شرق شناسانه با رویکرد نشانه شناسی در کاشی هایی با نقوش باستان گرایانه؛ مطالعه کاشی های پنج عمارت قاجاری در شیراز
حوزه های تخصصی:
بسیاری از ﺁﺛﺎﺭ ﻫﻨﺮی ﻋﺼﺮ ﻗﺎﺟﺎﺭ، ازجمله کاشی کاری، نقش مایﻪ ﻫﺎی ﻫﻨﺮ ﺍیﺮﺍﻥ باستان را بازتاب می دهند. این درحالی است که دوران پهلوی اول را دوره تاریخی باستان گرایی در هنر معاصر ایران معرفی می کنند؛ اما شرایط تاریخی و اجتماعی خاص دوران قاجار را می توان زمینه ساز این جریان در سال های بعد دانست. تأثیر شرق شناسی و فعالیت های باستان شناسان اروپایی در این گرایش موضوعی در هنر قاجار مؤثر بوده است. رویکرد نشانه شناسانه نقش مایه های باستان گرایانه قاجار به تشخیص مؤلفه های شرق شناسی در نمونه موردی پژوهش یاری خواهد رساند. کاشی کاری های قاجار بهترین بستر برای ردیابی گرایش های باستان گرایانه در معماری قاجارند. نمونه هایی از کاشی کاری های باستان گرایانه از پنج عمارت قاجاری شیراز در این پژوهش بررسی شده است. هدف از پژوهش دسته بندی نشانه های باستان گرایانه کاشی های قاجار به منظور استخراج مؤلفه های شرق شناسانه آن است. سؤال پژوهش این است که چه مؤلفه ها و نشانه هایی را می توان در تشخیص جریان شرق شناسی در نمود باستان گرایانه نقوش کاشی کاری های دوران قاجار تشخیص داد؟ بر اساس مطالعات، این فرضیه مطرح شد که احتمالاً آثار باستان گرایانه قجری نشانه ای نمایه ای از تأثیر گرایش های شرق شناسانه در هنر این دوران است. یافته های پژوهش، ضمن تأیید فرضیه، مشخص کرد که مؤلفه ها و نشانه های شرق شناسانه در نمونه های بررسی شده شامل نقوش تزئینی باستانی، نقش برجسته و بناهای باستانی، مؤلفه های فیگوراتیو باستانی، مؤلفه های مشروعیت بخش و مؤلفه های شخصیت های اساطیری است. همچنین مشاهده مستقیم نتایج فعالیت های باستان شناسان در مناطق باستانی شیراز و کپی برداری از این آثار را می توان از عوامل رواج نقوش باستان گرایانه در عمارت های قاجاریه شیراز دانست. در این پژوهش، با روش تحلیلی و توصیفی و با تأکید بر روش نشانه شناسی لایه ای، نمونه آثار مدنظر از عمارت های شیراز بررسی شده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای همراه با مشاهدات نویسنده از نمونه کاشی های مدنظر بوده است
روش شناسی شرق شناسان آلمانی زبان در بررسی ادبیات عرفانی فارسی (مطالعه موردی هلموت ریتر و فریتس مایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
127 - 152
حوزه های تخصصی:
در شرق شناسی آلمانی زبان دو سنت اصلی وجود دارد: رمانتیک و فیلولوژیک. سنت رمانتیک، شرق را به عنوان دیگریِ متمایز، غیرعقلانی و واجد کشف و شهود معرفی می کند که مبتنی بر معرفی و ترجمه آثار است؛ بر پژوهش های عمیق استوار نیست و بیشتر در گسترش ترجمه متون شرقی به زبان آلمانی مؤثر بوده است. سنت فیلولوژیک متمایزکننده شرق شناسی آلمان و متمرکز بر فهرست برداری، تصحیح نسخ خطی و تحقیق در متون است. در شرق شناسی آلمانی زبان، از قرن هجده تاکنون، غلبه با سنت فیلولوژیک است. حلقه واپسین شرق شناسان آلمانی، شامل هلموت ریتر، فریتس مایر و آنه ماری شیمل نمودی از تلفیق دو سنت و تکامل آن در سایه مفهوم «بافت» است. در آثار ایشان به عناصر بیرونی و شرایط شکل گیری متن به اندازه بافت درونی و مؤلفه های زبانی و بلاغی توجه می شود. مؤلفه کلیدی این جریان مفهوم «متن» است. در اینجا، روند پژوهش های ریتر و مایر بررسی و روش خاص آنها در مواجهه با متون عرفانی نشان داده شده است. ویژگی های اصلی آثار ایشان عبارت است از: دسته بندی متون و پیدا کردن متون مادر، پیدا کردن شبکه متون (براساس تکوین نسخه های خطی) و تصحیح متون اصلی براساس معتبرترین نسخه ها، ترجمه متون به آلمانی، اولویت دادن به نثر، مأخذشناسی و بافت سازی. روش حلقه طلایی شرق شناسی آلمانی زبان می تواند در فهم متن، شبکه سازی و ژانرشناسی عرفان فارسی زبان مؤثر باشد. این شرق شناسان عرفان و تصوف را جریانی برآمده از متن اسلام می دانند و آن را به عنوان پدید ه ای تاریخی، فرهنگی و متن بنیاد می شناسند نه جریانی رمانتیک یا روشنگرانه.
نقد و بررسی کتاب «فلسفه سیاسی اسلامی در غرب»(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب «فلسفه سیاسی اسلامی در غرب» نوشته محسن رضوانی (منتشر شده در سال 1393) اولین کتاب به زبان فارسی است که گزارشی غنی از تحقیقات معاصر شرق شناسان و محققین غربی تاریخ اندیشه سیاسی جهان اسلام درباره فارابی و فلسفه سیاسی اسلامی ارائه می دهد. مقاله حاضر در ضمن بررسی انتقادی با ارائه شواهدی نشان می دهد که این کتاب به لحاظ روش پژوهش به نوعی دوگانگی در منطق صورت بندی و به لحاظ چارچوب نظری به خوانشی غیرسیاسی از فلسفه سیاسی دچار است که تقسیم بندی مؤلف از مطالعات فلسفه سیاسی اسلامی در غرب در چهار رهیافت تاریخی/ تفسیری/ انتقادی/ توصیفی را دچار مشکل می کند. در انتها با بررسی بخش خاتمه کتاب چنین جمع بندی می شود که دفاع از اعتبار فلسفه اسلامی در برابر هجمه شرق شناسی وجه زیرین آرایش دهنده نظم صوری و محتوایی کتاب است که متأسفانه مورد تصریح مؤلف قرار نگرفته و خوانش مؤلف از دیدگاه های لئو اشتراوس، تقسیم بندی رهیافتها و ارزیابی وی از ارزش مطالعات فلسفه سیاسی در غرب را عمیقاً تحت تأثیر خود قرار داده است.
ضرورتِ عبور از نظریه گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۷
61 - 64
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که فهم انسان ها باعث تفسیر معنی پدیده ها می شود، بنابراین دستگاه فکری که فهم را ممکن می سازد بسیار اهمیت دارد و بدین ترتیب می توان گفت عینیتی خارج از فهم ما، دسترس پذیر به نظر نمی رسد و ما همیشه دارای موقیعتی (زمان مند-مکان مند یا بدن مند) برای تفسیر هستیم که بی طرف بودن را غیر ممکن یا به تعبیری طرفداری را اجتناب ناپذیر می کند. آگاه شدن به این مقدمه، نشان می دهد آن مفاهیم و اصولی که بنیان های دستگاه فکری را می سازند و فهم را ممکن می کنند، بسیار حیاتی هستند و در صورتی که دارای اِشکال باشند، هر نوع اقدام دیگری را نیز دارای اشکال می کنند؛ اگرچه در ابتدا بسیار مستحکم و صحیح به نظر برسند. هر کو نَکُنَد فهمی زین کِلکِ خیال انگیز، نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد. یکی از این بنیان های فکری که نیازمند نقد است، اصول حاصل از نگاه شرق شناسانِ غربی یا بومی شده تحت تأثیر آن هاست. طی روندی پیچیده، پیش فرض های شرق شناسانه منجر به بدیهی پنداشتن «نظریه گذار» شده است. پیش فرض نظریه گذار این است که مسیر پیشرفت همانی است که در غرب طی شده و باید گام به گام آن رفت تا در مسیر توسعه و زندگی باسعادت قرار گرفت. از این رو هر نوع مطلبی که از دریچه نظریه گذار فهم شده باشد نیازمند نقد است تا بتوان از آن عبور کرد و در سطح بومی سازی باقی نماند.
بازشناخت مفهوم ارتباطات درآثار پسا استعماری و غرب شناسانه رضا داوری اردکانی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله مفهوم یابی و اصطلاح شناسی پسااستعماری «ارتباطات» در آثار پسا استعماری و غرب شناسانه تألیف شده توسط رضا داوری اردکانی است. رویکرد اصلی مقاله بر این فرض استوار است که «نقد پسااستعماری» و در زیرمجموعه آن «نقد غرب»، جز در سایه توجه مبسوط به مضامین ارتباطی غرب و شرق و به طور کلی وضعیت ارتباطات تمدن ها امکان پذیر نیست و اگر این مسئله مورد توجه واقع نشود و یا کم تر مورد مداقه قرار گیرد، نائل شدن به ارائه نقد پسا استعماری ناب، محل چندانی از اعراب ندارد. برای رسیدن به هدف پژوهش و بررسی این فرضیه سه سوأل طرح شد: 1. بهره مندی از مفاهیم و مضامین ارتباطی در آثار داوری اردکانی به چه میزان است؟ 2. از منظر ارتباطی نقد پسا استعماری رضا داوری اردکانی بر چه اصطلاح و تعاریف پسا استعماری متقنی استوار است؟ 3. رویکرد ارتباطی پسا استعماری داوری اردکانی چه سطوح و مفاهیمی از ارتباطات را دربر می گیرد؟ در این مقاله سه اثر رضا داوری اردکانی مورد تحلیل قرار گرفت. انتخاب نمونه های مذکور با استفاده از «جست وجوی چند فیلدی مدارک» در «نرم افزار رسا سازمان اسناد و کتابخانه ملی» و با استفاده از فیلدهای «پدیدآور» و «موضوع» انجام شد. همچنین به منظور پاسخ به سوألات دوم و سوم پژوهش از روش کیفی «گروه کانونی» بهره برده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در مجموع، 62/3 درصد کل پاراگراف های کتاب های مورد بررسی دارای مفاهیم ارتباطی است . همچنین داوری اردکانی در آثار خود از مفهوم«ارتباطات میان فرهنگی» با 37/20 درصد و اصطلاح پسا استعماری«تقلید» با 22/22 درصد، بیشترین میزان استفاده را برده است.
تحلیل تحولات رویکرد شرق شناسانه در مجله نشنال جئوگرافیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۸)
5 - 38
حوزه های تخصصی:
نقش رسانه ها، در تأثیر بر افکار عمومی و وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانه ها نمایش داده می شود، موجب شده تلاش های گسترده ای برای توصیف، تبیین و ارزیابی نحوه بازنمایی پدیده ها و گروه های خاص در رسانه های مختلف، صورت پذیرد؛ این امر، یکی از موضوع های اساسی در تحلیل محتوای رسانه ها به شمار می رود. شرق شناسی ادوارد سعید و به دنبال آن پژوهش های متعددی که به منظور ارزیابی نحوه بازنمایی شرق در متون و رسانه های غربی، انجام شده، نشان می دهد در این رسانه ها، شرق، دیگری فرودست غرب به نمایش درآمده است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل بازنمایی شرق و غرب در تصاویر روی جلد مجله نشنال جئوگرافیک از نخستین شماره آن تا پایان سال 2000 بود و در این راستا، تمام شماره های این نشریه، در طول این 112 سال که دارای تصویر روی جلد بود، مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته های تحقیق بیانگر آن است که در این نشریه، شرق با موجودیت زنانه، کودکی و سالمندی، احساسات و خرافات، فقر، سنت و فعالیت های آیینی و اقتصادی سطح پایین، همراه شده، این در حالی است که غرب با موجودیت مردانه، جوانی، منطق، فناوری، ثروت، مدرن و فعالیت های تفریحی و علمی، به تصویر کشیده شده است. بر اساس مضامین غالب حاصل از این یافته ها، این غرب ساخت یافته و رشدیافته است که شرق بی هدف، خسته و رشدنایافته را کنترل می کند. با وجود این و اگرچه نتایج نشان می دهد که رویکرد اساسی این نشریه همچنان شرق شناسی است؛ اما مقایسه تصاویر در دوره های مختلف آن، نشان دهنده رخ دادن تغییراتی در نحوه بازنمایی شرق در این مجله است. به این ترتیب که مشروعیت بخشی به تسلط غرب بر شرق در دوره های نخست، با نمایش برتری ذاتی و ماهوی غرب همراه بوده که در دوره های بعدی به پذیرش امکان تحول و توسعه در شرق به شرط انتقال فرهنگ و فناوری از غرب، تبدیل شده است.
منابعِ نشانه ای و هویت یابیِ درون متنی؛ برساختِ رسانه ایِ خود و دیگری در سریال میهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و سوم تابستان ۱۴۰۱شماره ۵۸
165 - 200
حوزه های تخصصی:
یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ یک گره گاهِ تاریخی مهم برای ایالات متحده بود. در این روز بود که رضایتِ خاطرِ ناشی از صلحی که در میانِ بسیاری از ملت ها وجود داشت و با پایانِ جنگ سرد و نابودی کمونیسم آغاز شده بود، با ظهور یک دشمنِ تازه، به شکلی نمادین، پایان یافت. در این برهه، موضعِ گفتمانی رسانه های جریان اصلی ایالاتِ متحده نسبت به دیگری و شرق نیز دچار تغییراتی شد. در این مقاله با اشاره به ایده رشد و کمال شخصیت در ادبیات داستانی و با توسل به ابزارهای تحلیلی نشانه شناسی اجتماعی تصویر، به بررسی نحوه برساخت هویتِ خودی و در مقابل آن، دیگری، در این دوران می پردازیم. به اعتقاد ما، تلویزیون جایگاه مناسبی برای تولید آن چیزی است که نظریه پردازان نشانه شناسیِ اجتماعی با عنوان «منبع نشانه ای» از آن یاد می کنند لذا در تحلیل خود بر یک سکانس استثنائی از سریال تلویزیونی میهن متمرکز شده ایم و پس از بررسی کاملِ این سکانس ملاحظه کرده ایم که در سریالِ میهن، خودی، تعریفی مشخص پیدا کرده است. او یک زنِ اروپایی تبار (امریکاییِ اصیل) است. از سوی دیگر، با مردی مواجه هستیم که به لحاظ خصوصیات ظاهری یک امریکاییِ اصیل محسوب می شود؛ اما به دشمنِ ایالاتِ متحده پیوسته و در صدد انجام حمله ای علیهِ امریکاست و ما در تحلیل خود نشان داده ایم که سازندگان در کمال اختصار، به خطرِ خودی هایی اشاره می کنند که به خدمتِ دیگری درآمده اند و اکنون می توانند بارِ دیگر ایالاتِ متحده را از درون تهدید کنند و مورد حمله قرار دهند. در تحلیلِ خود همچنین شیوه بازنمایی و حفظِ نمایشِ چارچوب های هویتیِ پسانژادی و چندفرهنگی در ایالاتِ متحده را مورد بازشناسی قرار داده ایم.
ایران شناسی در فرانسه؛ بررسی مطالعات ایرانی انجمن آسیایی پاریس (1822م-1922م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به کارنامه مطالعات ایرانشناسی انجمن آسیایی پاریس با تکیه بر ارگان رسمی آن، نشریه آسیایی، می پردازد. از آنجا که از ابتدا، مقالات متعددی مرتبط با تاریخ و فرهنگ ایران در این نشریه وجود دارد، با توجه به داده های استخراج شده از نشریه در صد سال نخست فعالیت انجمن، با تحلیل کمی و کیفی و بررسی مقالات و مطالعات ایران شناسی موجود در آن، می توان جایگاه ایران را از همان ابتدا در مطالعات شرق-شناسی انجمن مشخص کرد و رویکردهای ادوار مختلف در نسبت با موضوعات مختلف ایران شناسی و جایگاه مختلف مکاتب علمی به ویژه فیلولوژی و زبان های باستانی را ملاحظه نمود و تاثیر و تاثرات و ارتباطات علمی و فرهنگی میان ایرانیان و ایران شناسان مطرح فرانسوی را مشاهده کرد. در ذیل این مطالعات، آگاهی های دیگری همچون انگیزه ها، دغدغه ها و اهداف حامیان و اولویت های پژوهشی و ماموریت های تعریف شده انجمن نیز بدست آمده که در نهایت با بررسی تمامی این موارد ملاحظه می شود که رویکرد اصلی انجمن در قبال ایران بیشتر حول محور فرهنگ و توجه به تاریخ بوده است و شرق شناسان انجمن ضمن تعهد نسبت به کشور خود، عملکردشان همواره رنگ و بو و جهت علمی داشته است و ارتباطاتشان با ایرانیان همواره دوستانه و توام با احترام بوده است. نتیجه حاضر، فارغ از برداشت ها و نظرات شرق شناسان اروپایی به ویژه فرانسوی بوده و صرفا مرتبط با انجمن آسیایی و ایرانش شناسان انجمن است.
سیاست خارجی دولت های هفتم و هشتم در پرتو گفتمان شرق شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۰
263-290
حوزه های تخصصی:
در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، از منظر نحوه تعامل ساختار-کارگزار شاهد رویکرد ساختار گرایی در سیاست خارجی ایران هستیم. چرا که اگرچه خاتمی منتقد برخی شرایط ناعادالنه حاکم بر سیستم بین الملل بود، لکن عمده ترین چارچوب و الزامات ساختاری سیستم بین الملل را پذیرفته بود. از طرفی با توجه به اینکه دال مرکزی روابط خارجی قدرتهای بزرگ در نسبت با »دیگران« در افق تجویزهای شرق شناسانه است، اصالت دادن به ساختارهای بین المللی متضمن پذیرش تقسیمات شرق شناسانه و نگاه سلسله مراتبی به قدرت است. لذا در تحقیق پیش رو به این پرسش پرداخته شده است که آیا ساخت سیاست خارجی دولت های هفتم و هشتم مبتنی بر معرفت شرق شناسانه است؟ پاسخ موقت پژوهش به این صورت است که ساخت سیاست خارجی دولت های هفتم و هشتم در مواجهه با مسائل و قدرت های بین المللی تحت تأثیر معرفت شرق شناسانه بوده و برای تفسیر آن از تحلیل محتوا )کیفی( داده های اسنادی و کتابخانه ای به ویژه مبانی و مستندات نظری برنامه چهارم توسعه بهره گرفته شده است. نتیجه اینکه به نظر می رسد رویکرد ساختارگرایی شرق شناسانه مبتنی بر پذیرش خود به عنوان قدرتی تبعی نه تنها با فطرت انسانی و اندیشه اسالمی سازگار نیست، بلکه قادر نخواهد شد منافع ملی مادی مدعای خود را نیز حاصل کند.
شِلِگِل و پیامدهای اثر زبان و خرد هندیان بر زبان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
105 - 124
فردریش شِلِگِل یکی از شرق شناسان آلمانی است که با مطالعات سانسکریت و بازنگری نظریات افرادی چون ویلیام جونز، نقش فراوانی در تحولات زبان شناسی و فلسفی اروپای قرن نوزدهم و پس از آن داشته است. از آثار مهم وی می توان به کتاب «زبان و خرد هندیان» اشاره کرد. این کتاب که به ریشه زبان های هندواروپایی پرداخته، در رشد زبان شناسی و نشر ادبیات شرقی در غرب جایگاه بسزایی دارد. همچنین توجه شلگل به زبان هندی سبب شد تا شرق شناسان به تاریخ زبان ها نیز توجه کنند و باب جدیدی در زمینه شرق شناسی گشوده شود. بااین حال در بسیاری از پژوهش ها نقش شلگل نادیده گرفته شده و نامی از وی به میان نیامده است. مسئله اصلی مقاله حاضر این است که اثر او چگونه توانسته در زبان شناسی تحول پدید آورد؟ نتیجه پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، نشان داد که شلگل در این اثر با تأکید بر شباهت ریشه های زبان، ابداع روش های جدید در زبان شناسی و اثبات نظریه های زبان شناسان پیش از خود، توانسته است توجه بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران جوامع علمی و ادبی را جلب کند.
تحلیلی بر خوانش مخاطبان تحصیلکرده امریکایی از فیلم های ضد اسلام هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، خوانش مخاطبان تحصیلکرده امریکایی از فیلم های ضد اسلام هالیوود مطالعه شده است. این مقاله با استفاده از رویکرد دریافت و ترکیب آن با گفتمان شرق شناسی، تجربه زیسته، ارتباطات بین فرهنگی و سواد رسانه ای مخاطب امریکایی را عناصر برجسته ای در برخورد با محتوای فیلم ها در نظر می گیرد.
داده های لازم برای تحلیل به روش کیفی و از طریق مصاحبه اینترنتی با ?? دانشجوی امریکایی به دست آمده است. نتایج حاصل اگرچه قابل تعمیم نیست، اما نشان می دهد که اثار رسانه در شرایطی خاص صورت می پذیرد، اما مخاطب نیز با بالا بردن سواد رسانه ای خود که بخشی از آن ناشی از آگاهی اش از عملکرد سیاسی و اقتصادی رسانه هاست، در کنار برخورداری از تجربه ی مستقیم در خصوص مسائل بازنمایی شده، می تواند خوانشی متفاوت از آنچه نیت سازنده و تولیدکنندگان رسانه بوده است، داشته باشد.
یافته ها نشان می دهند برای تشریح رابطه میان تجربه ی زیسته مخاطبان و میزان اثرگذاری فیلم ها باید مخاطبان به دو گروه تقسیم شوند: ?. پاسخگویان برخوردار از تجربه زیسته ?. پاسخگویان فاقد تجربه زیسته.
بنابراین، با توجه به نتایجی که به دست آمد، فرضیه های تحقیق تایید می شود. تجربه ی زیسته افراد و آگاهی آنان از اعمال رسانه ای به عنوان دو عامل مؤثر در کاهش بازنمودهای هالیوود بوده اند. همچنین، این نتایج نشان می دهد که کاربست چنین رویکرد ترکیبی در این تحقیق نه توانسته به برجسته کردن عناصر اثرگذار در خوانش مخاطبان از فیلم کمک کند، و نه جایگاه هالیوود را در بین مخاطبان امریکایی و در شناساندن مسلمانان به آن ها مشخص کند.