مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
مدرنیته
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
33 - 50
حوزه های تخصصی:
به دنبال آشنایی ایرانیان با مدرنیته و ظهور گفتمان نوخواهی و نوگرایی در بین نخبگان فکری- سیاسی جامعه ایران در عصر مشروطه، ادبیات نیز پا به عرصه تحولات سیاسی- اجتماعی جامعه گذاشت و در خدمت نوسازی جامعه قرار گرفت. به گونه ای که مدرنیسم و نوگرایی به مهم ترین مسأله ادبیات این دوره تبدیل شد و متون ادبی با تجلیل از مدرنیته و انگاره های مدرن و حمله به سنّت و اندیشه های سنّتی نقش مهمی را در پذیرش مدرنیته در ایران ایفا کردند. مقاله حاضر از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات می کوشد تا به بررسی چگونگی بازتاب مدرنیسم در پاره ای از متون داستانی دوره مشروطه بپردازد و به این دو پرسش مهم که کدام جنبه های مدرنیته برای روشنفکران ایرانی جاذبه بیشتری داشته و در مقابل، چه عواملی مخالفت بخش هایی از کشور با ورود نهادها و انگاره های مدرن به ایران را به دنبال داشته است پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که از نگاه نویسندگان این دوره، مجلس و مشروطه، تکنولوژی، موضوع زن مدرن، مدارس جدید، قانون، آزادی، ارتش مدرن و برابری به ترتیب مهم ترین و ضروری ترین جنبه های مدرنیته برای جامعه ایرانی بوده و در مقابل، عواملی مانند اقتصاد، تفکر مذهبی در ایران، تقدیرگرایی ایرانیان و استبداد مهم ترین موانع ورود مدرنیته به ایران بوده اند.
واکاوی تأثیر ذهنیت مدرن بر چگونگی برساخته شدن نظم سیاسی-اجتماعی در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته به شکلی از زندگی و تشکیلات اجتماعی اطلاق می شود که عقل خودبنیاد نقاد که پیوسته به بازنگری سنت های بشری می پردازد، پارادایم اصلی آن را تشکیل می دهد. این پدیده در غرب زاده شد و به تدریج وارد سرزمین های دیگر شد. ورود این سبک تفکر به ایران، واکنش های متفاوتی در پی داشت. برخی از روشنفکران سعی کردند با کنارنهادن ارزش های دینی و سنتی و تقلید از غرب، نظمی مدرن و سکولار را بنیان گذارند. در مقابل، نواندیشان دینی که عمدتاً در دهه چهل و پنجاه شمسی رشد چشمگیری داشتند، با این برداشت مخالفت و تلاش کردند با تمسک به ارزش های دینی و مصلح کردن آن با باورهای مدرن نامتناقض با اسلام، مانع هجوم اندیشه های غربی به فرهنگ و تمدنشان شوند. در این پژوهش، براساس سه گانه لاکانی، تأثیر ذهنیت مدرن بر نظم سیاسی-اجتماعی مطلوب امام خمینی (ره) را به روش توصیفی-تحلیلی مورد کنکاش قرار می دهیم. دیدگاه امام خمینی (ره) به مثابه یکی از نواندیشان دینی برجسته دهه چهل و پنجاه شمسی، در رابطه با غرب مبتنی بر نقد جنبه های استعماری و اومانیستی آن است؛ کما اینکه برخی از اصول تمدنی آن را با تفسیری دینی که خود از آن ارائه می کند، قبول می کند و از آن ها برای تدوین نظم سیاسی اجتماعی متعالی مدنظرش بهره می گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امام (ره) به منظور مقابله با اقدامات هنجارستیز و مدرن مآبانه شاه که در راستای ترویج امر واقع بود، درصدد بازسازی امر نمادین با محوریت یک نظام سیاسی مبتنی بر ارزش های متعال دینی برآمد.
حکمت و عرفان اسلامی و مسئلۀ پیشرفت تمدن و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
101 - 125
حوزه های تخصصی:
مسئلة رکود یا عدم پیشرفت فرهنگ و تمدن اسلامی و علل آن، از مسائل اصلی ای است که روشنفکران مسلمان به انحای مختلف، آن را عنوان و شرح و بسط داده اند. به نظر اکثر آنان، مانع اصلی این امر حکمت و عرفان اسلامی است که اجازه نداده است کشورهای اسلامی همچون کشورهای موسوم به غربی پیشرفت کنند. آنچه در این گفتار بررسی و سنجش می شود، ذکر عوامل مشهور از قبیل علمی، اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی مؤثر که معمولاً در گسترش تمدن و فرهنگ مورد توجه است، نیست؛ بلکه تحقیق و بررسی و شرح و توضیح این مسئله است که اوّلاً، مفاهیم پیشرفت و تمدن و فرهنگ از مفاهیم بی سابقه و مدرن است که مسبوق به مبادی فکری خاصی (مدرن) است که فقط ابتدا در اروپا پیدا شد و گسترش یافت و لذا سابقه ای در هیچ یک از تمدن و تفکر اقوام غیر اروپایی، و از جمله اسلامی، حتی در قرون وسطای مسیحی ندارد. طرحی نو است که در تاریخ غربی عالم انداخته شده و اصولاً نه حکمت و عرفان اسلامی و مسیحی و نه چینی و هندی در بروز آن مانع و رادع نبوده اند؛ ثانیاً، حکیمان و عارفان مسلمان هیچ گاه با علم و دانایی مقابله نکرده و بلکه برعکس، در دورة قبل از مدرن، منشأ و مقوّم آنچه در دورۀ مدرن فرهنگ و تمدن خوانده می شود؛ مثلاً در عالم اسلام، همین حکمت و عرفان آنان بوده است. بدین منظور، در ضمن مفاهیم اصلی مورد نظر، مثل تمدّن و فرهنگ و پیشرفت، تعریف و تاریخ پیدایش آنها بیان می شود.
بازنمایی اضطراب شهری و اسطوره زدایی در سینمای ابرقهرمانی با نگاهی به اندیشه های والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۶۴
141 - 173
حوزه های تخصصی:
«ابرقهرمانان» یا قهرمانان نقابدارِ فناناپذیر، یکی از مهم ترین محصولات فرهنگ عامه اند که با لباس های ویژه و قدرت های منحصربه فرد، از ربع دوم قرن بیستم در فکاهیات مصور دنباله دار یا اصطلاحاً کمیک ها، گسترش یافته و در بیست سال اخیر، یکی از روندهای مسلط فیلمسازی در هالیوود بوده اند. این فیلم ها صرف نظر از دیدگاه های انتقادی، چرخه اقتصادی سینما را متأثر ساخته و به گفتمانی غالب و زبانی مشترک تبدیل شده اند، لذا این مقاله در تلاش است تا تفسیری منسجم از این قهرمانان سینمایی روز، ارائه دهد. در این مطالعه، با محوریت نظریات والتر بنیامین (1940-1892)، فیلسوف یهودی آلمانی مرتبط با مکتب فرانکفورت و چند متفکر دیگر در باب افسون زدایی از اسطوره در فرهنگ مدرن، بر اضطراب های ناشی از شهرنشینی در فیلم های ابرقهرمانی تمرکز شده و بحران های روانی، اجتماعی و سیاسی پس از حمله به نیویورک در 11 سپتامبر 2001، به عنوان یکی از مهم ترین دلایل رونق این نوع از سینما، مورد بررسی قرارگرفته است. روش مطالعه بر اساس داده های کتابخانه ای و توصیف و تحلیل ویژگی های تصویری و مضمونی فیلم های اقتباس شده از شخصیت های ابرقهرمانی شناخته شده تر دو شرکت برجسته عرصه کمیک، یعنی دی سی و مارول، شامل سوپرمن و بتمن (از دی سی) و اسپایدرمن (از مارول)، به طورجداگانه است. در نتیجه گیری این مطالعه، اضطراب های ناشی از غلبه فناوری بر طبیعت، سلطه جنایت و تروریسم، آنارشیسم، صنعت فرهنگ و مسخ انسان در جامعه سرمایه داری، ترس از بیگانگان و هراس از مرگ و نابودی بشریت، به عنوان مهم ترین عوامل اسطوره زدایی از ابرقهرمان در سینمای امروز، در نظر گرفته شده است.
پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی و آینده فرهنگ فلسفی ما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
105 - 127
حوزه های تخصصی:
اگر تا کنون فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانسته اند، زین پس می توان وی را به عنوان مؤسس سوبژکتیویته ای خاص در تفکر فلسفی جهان اسلام نیز دانست. نزد برخی از فیلسوفان جهان و نیز در تفکر فلسفی معاصر ایران، به طورکلی، به امکان گفت وگو میان تفکر فلسفی کلاسیک و فلسفه های جدید اذعان شده است. اما این گفت وگو برای فلسفی اندیشان کلاسیک ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است چرا که چنین گفت وگویی جزو شرایط امکان حضور در افق فلسفی جدید و هم زبانی (و نه لزوماً هم رأیی) با آن است. تا کنون تمرین این گفت وگو، کم وبیش، بر محور مقولاتی فلسفی از قبیل وجود، ماهیت، علیت، حرکت، غایت، معرفت و... صورت گرفته است. پیشنهاد این مقاله آن است که می توان و حتی بایسته است که این بار با طرح یک مسئله اساسی دیگر و گشودن مسیری دیگر به ادامه این گفت وگو پرداخت. مسئله اساسیِ پیشنهادی، پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی است. فلسفه فارابی متضمن معرفت شناسی خاصی است و هر معرفت شناسی، کم وبیش، مشتمل بر نظریه یا توصیفی در باب سوژه است. حال پرسش این است که سوبژکتیویته منطوی در بحث معرفت نزد فارابی چیست؟ این پرسش از آن رو قابل اعتنا و طرح است که بنیاد مدرنیته را سوبژکتیویته تشکیل می دهد. این نوشتار تلاش می کند با الهام از روش شناسی دکارتی در استخراج سوبژکتیویته فلسفی، به استناد متون فارابی همین رویکرد را در آثار فارابی دنبال کند. در نتیجه این وجه، می توان فارابی را به عنوان بنیان گذار سوبژکتیویته اسلامی معرفی کرد.
تبارشناسی توسعه در ایران معاصر با تکیه بر تحلیل ناپیوستگی مدرنیته و مدرنیزاسیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
57 - 79
حوزه های تخصصی:
این مقاله با توجه به ناپیوستگی مدرنیته و مدرنیزاسیون در ایران، کوشش دارد ضمن مروری کوتاه در خاستگاه سرزمینی این دو مفهوم در کشورهای غربی تأثیر ناپیوستگی را بر فرایند توسعه وضدتوسعه جستجو کند. جریان توسعه در ملل پیشرفته صنعتی بصورت طبیعی طی شد. این کشورها به دلیل کشمکش های طولانی بین سه کانون قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی موفق به ایجاد نظام های حقوقی شدند که متضمن امر توسعه گردیدند. اما جریان توسعه بعد از جنگ جهانی دوم وقتی وارد کشورهایی شد که با موانع ساختاری و سرزمینی و فقدان تضمین های حقوقی مواجه بودند، به جریان ضدتوسعه تبدیل شدند. در ایران این پدیده در قالب نوسازی از دوران مشروطیت شروع شد. اما عوامل متعددی وجود داشتند که با دامن زدن به ناپیوستگی اجتماعی و سیاسی، موانع اساسی در مسیر توسعه ایجاد کردند. ناپیوستگی میان مدرنیسم و مدرنیته بخشی از یک روند تاریخی و ناشی از ناامنی ها و در نتیجه تمرکز قدرت سیاسی بود. این مقاله درصدد است با یک نگاه جامعه شناختی سیاسی یافته هایی را که درباره تأثیر قدرت سیاسی بر ناپیوستگی های اجتماعی شرح داده می شوند، با تمرکز روی موضوع توسعه تبیین کند. پرسش اصلی این است که چه عواملی باعث ناپیوستگی ها شدند، و چگونه می توان این عوامل را از میان برداشت؟
مبانی نقد مدرنیته از منظر فردیدی های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
121 - 142
حوزه های تخصصی:
از قاجاریه تا کنون جدال سنت و مدرنیته به صورت معادله ای لاینحل برای کشور درآمد. جریان فردیدیه رویکرد هایدگری دارد و برجستگی آن، مخالفت ریشه ای با مدرنیته است. هدف این اثر، آگاهی از چرایی مخالفت جریان فردیدیه با مدرنیته است. استفاده از روش تحلیل گفتمان در بررسی نشان داد، در گفتمان مدرنیته، هستی شناسی مادی و عقل حصولیِ معاش اندیش در مقابل هستی شناسی وجودی و عقل حضوری معاد اندیش قرارگرفت. جریان فردیدیه در ایران پس از انقلاب وارثان سنت هایدگری می باشند که با محوریت سید احمد فردید کلید واژه غربزدگی را خلق و مدرنیته را به چالش کشیدند. هدف این اثر آگاهی از استدلال های تقابل فکری جریان فردیدیه با مدرنیته است. روش تحقیق، تحلیل گفتمان بود. بررسی نشان داد، درگفتمان مدرنیته هستی شناسی مادی در مقابل هستی شناسی وجودی و عقل حصولی معاش اندیش درمقابل عقل حضوری معاد اندیش قرارگرفت. اومانیسم دال مرکزی مدرنیته و سایر نشانه ها مانند علم گرایی، تکنولوژی، سرمایه داری، فردگرایی، آزادى، لیبرالیسم، پروتستانیزم، حقوق بشر، سکولاریسم و دموکراسی با آن معنا پیدا نمودند. دال مرکزی گفتمان فردیدیه انسان دل آگاه و مکلف بود. نشانه های علم قدسی، نفی تکنولوژی، نفی سرمایه داری، نفی سکولاریسم، عقل قرآنی، آزادی از نفس، حقوق بشر اسلامی وحکومت خدا، مفصل بندی و غیریت سازی نمودند. نظریه سیاسی مدرنیته خواهان حداکثر رفاه و آزادی برای انسان اما جریان فردیدیه هرگونه تساهل و روا داری درمقابل سوژه خود بنیاد انسان را نفی نمود.
تبیینی دیگر پیرامون اندیشه پیشرفت با نقدی بر نقش «کار جمعی» نزد انسان نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
281-324
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده از منظری غیرمدرن به بررسی یکی از نظریات مدرن کلاسیک در حوزه جامعه شناسی پرداخته شود تا قوت این منظر تازه نضج یافته در برابر نظریات معتبرجامعه شناسی محک زده شود. به همین منظور نظریه تقسیم کار اجتماعی دورکیم برای بررسی برگزیده شده است. روشی که در این مقاله برگزیده شده بررسی فرانظری یک نظریه است. اگر چه از این منظر می توان ابعاد مختلف یک نظریه را مورد بررسی قرار داد ولی در اینجا برای تمرکز بیشتر بر مقایسه میان دو منظر غیر مدرن مدرن و مدرن، موضوع همبستگی اجتماعی از منظر تقسیم کار اجتماعی مورد بررسی واقع شده است. ضمن این مقاله ابتدا موضوع تقسیم کار اجتماعی از دو منظر غیر مدرن و مدرن شرح داده شده و سپس نشان داده می شود که با توجه به واقعیات زندگی انسان غیر مدرن، وی ترجیح می دهد به جای تقسیم کار از تفکیک کار بهره ببرد. در نهایت دیده خواهد شد که تقسیم کار حتی در زندگی انسان مدرن نیز اثری بیش از وابستگی اجتماعی بر جای نمی گذارد و انسان مدرن برای دست یابی به همبستگی اجتماعی نیازمند اعمال تغییرات اساسی در شیوه زندگی جمعی خویش می باشد.
مطالعه سبک زندگی غربی درخانواده های تهرانی (مطالعه موردی: عوامل نگهداری از حیوانات خانگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
375-396
حوزه های تخصصی:
تمایل به نگهداری از سگ در بعضی خانواده های ایرانی در دنیای امروزی با گسترش سبک زندگی غربی رو به فزونی گذاشته است. در این تحقیق قصد بر انست با استفاده از روش کیفی و انجام مصاحبه عوامل موثر درایجاد این پدیده مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور با ۲۰ فرد در دسترس (با مصاحبه با ۲۰ فرد به اشباع نظری رسیده شد) که به مشهورترین مراکز خدمات دامپزشکی شمال شهر تهران برای گرفتن خدمات مراجعه کرده بودند مصاحبه شد. با کدگذاری مصاحبه ها، ۳ مقوله اصلی تاثیر ارزشهای غربی، فرزندسالاری و بحران ها و خلاءهای عاطفی با توجه به سن، جنس و موقعیت های مختلف شرکت کنندگان شناسایی شدند. نتایج حاکی از آن است که پیشرفت های فراوان در زمینه تکنولوژی انسان ها را تنهاتر کرده است. فردگرایی مفرط زاییده فرهنگ غرب و رسوخ آن در بخشهای مختلفی از زندگی ،توجه افراطی به تمنیات فردی، تمایل به خاص بودن، کمرنگ شدن ارزشهای مذهبی و چرخش های فرهنگی، عدم تمایل به فرزندآوری به دلایل گوناگون (طلاق، زندگی مجردی یا زوج زیستی و ...) و عدم توجه فرزندان به والدین شان، باعث نگهداری از سگ در خانه شده است
مفهوم مشروعیت و جایگاه آن در منازعه اشمیت، لوویت و بلومنبرگ درباره مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
838 - 819
حوزه های تخصصی:
اندیشه بحران پیشینه ای تاریخی در سنت تفکر آلمانی دارد. بنابه یک خوانش می توان واکنش رمانتیک ها به کانت را سرآغاز اندیشه مبتنی بر بحران در این سنت به شمار آورد. اندیشه بحران در سده نوزدهم نیز ادامه پیدا کرد و در اوایل سده بیستم، با بسط تمام عیار عالم مدرن، به اوج خود رسید. کارل اشمیت و کارل لوویت از بزرگ ترین مدافعان اندیشه بحران در سده بیستم به شمار می آیند که از راه های متفاوت، بنیاد عصر نو را به نقد کشیدند و مشروعیت آن را به پرسش گرفتند. حربه ای که این دو اندیشمند به آن دست یازیدند، بر خوانشی ویژه از به اصطلاح برنهاد سکولاریزاسیون بنا گذاشته شده است. در پاسخ به این انتقادها، هانس بلومنبرگ، با نقد رویکرد اشمیت و لوویت در برابر عصر نوین، و ارائه تفسیری بدیل از خاستگاه های تاریخی این عصر، کوشید پروژه بنیادین «دفاع از مدرنیته» را پی بگیرد و به این انتقادها پاسخ دهد. پرسش اصلی این جستار این است چگونه می توان بر اساس مدعیات منازعه مشروعیت عصر جدید تفسیری از ظهور جهان مدرن به دست داد که در آن مدرنیته تنها استحاله ای از الهیات قرون وسطی تلقی نشود. در فرضیه پژوهشی بیان می شود که در چارچوب دیدگاه بلومنبرگ، مدرنیته می تواند امری خودبنیاد قلمداد شود و تفسیر آن به منزله استحاله الهیات قرون وسطی ناشی از رویکردی غیرتاریخی و ذات گرایانه است. جستار حاضر با بازسازی تاریخی به منازعه اشمیت، لوویت و بلومنبرگ درباره مشروعیت عصر جدید می پردازد و سپس با استفاده از روش پدیدارشناسی تاریخی که ناظر بر وجه تاریخمند پدیده های انسانی است، از دفاعیه بلومنبرگ از عصر جدید به دفاع برمی خیزد.
بررسی و تبیین نیچه هایدگر از دیدگاه جیانی واتیمو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
277 - 296
حوزه های تخصصی:
از آنجا که تفسیر واتیمو از نیچه مستلزم بررسی دیدگاه هایدگر و دیلتای، به عنوان نقاط اصلی مورد نظر وی است، از این رو، در این مقاله در نظر داریم نخست، اشاره ای به تفسیر هایدگر از نیچه، به عنوان آخرین فیلسوف متافیزیک غرب داشته باشیم، که در آن هایدگر برای توجیه هدف خود؛ که ارزیابی مجدد تاریخ و تجربه غرب است، به تفسیر نیچه می پردازد. سپس به صورت مختصر، به تفسیر دیلتای از نیچه، به عنوان فیلسوف حیات، می پردازیم، که در آن بیشتر به نزدیکی تفکر هایدگر و نیچه تاکید شده است. در پایان، با تبیینِ تفسیر واتیمو از نیچه هایدگر، نشان می دهیم که وی برخلاف نظر هایدگر، با بررسی تفسیر نیست انگاری مدرنِ نیچه و ارتباط آن با نیست انگاری پست مدرن، وی را نخستین فیلسوف پست مدرن می خواند و نشان می دهد که این نیچه است که باید به عنوان نخستین فیلسوف پست مدرن خوانده شود نه هایدگر، و علت این برداشت ها و تفسیرهای متفاوتی که از نیچه ارائه شده، خود بیانگر موقعیت حساس فلسفه نیچه در پایان متافیزیک است.
تأثیر «پزشکی شدن» جامعه بر مذهب در دوران پس از مشروطۀ ایران (1284 -1320ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۱)
6 - 25
حوزه های تخصصی:
هدف: با شروع دوره مدرن در جهان و سرایت خزنده آن به میان جامعه ایرانی درطول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بسیاری از ساختارهای جامعه ایرانی -که درطول تاریخ با مشارکت نهاد سنت و مذهب شکل گرفته بود- موردتهدید مفاهیم و برداشت های جدید قرار گرفت و این تهدید در موارد زیادی به مقابله سنت و مدرنیته منجر شد.یکی از عرصه های به شدت تأثیرپذیر جامعه پیشامدرن ایرانی، نهاد بهداشت و درمان بود که براساس ترکیبی از طب مزاجی، طب عامیانه و با رنگ و بوی مذهبی، درطول تاریخ شکل گرفته بود. پس از ورود اولین نشانه های مدرنیته به ایران، این نهاد مسلط اجتماعی (نهاد بهداشت و درمان سنتی)، به شدت درمعرض هجمه تأثیرات بینش علمی تازه قرار گرفت و بسیاری از باورهای آن زیر سؤال رفت.روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با تکیه بر یکی از مفاهیم جامعه شناسی پزشکی تحت عنوان «پزشکی شدن» این مقابله و مواجهه را تحلیل کند و میزان تأثیرگذاری این روند بر نفوذ مذهبی درمیان جامعه ایرانی را بررسی کند.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که برای چند دهه، فضای فرهنگی جامعه متأثر از صف آرایی و تقابل بین مفاهیم مذهبی و مفاهیم بهداشتی بود و در مسیر پزشکی شدن، نهاد مذهب بسیاری از عرصه های نفوذ اجتماعی را به نهاد پزشکی واگذار کرد.
دگرگونی در آداب و رسوم معاشرتی ایرانیان در دورۀ قاجار (مطالعۀ موردی؛ دست دادن به سبک جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
247 - 264
حوزه های تخصصی:
ورود مدرنیته و فرهنگ نوین اروپایی به جامعه ایرانی در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تأثیراتی بر جای گذاشت و این ساختارها را دستخوش تغییر و دگرگونی کرد. بخش بزرگی از این تغییرات در حوزه های اجتماعی و فرهنگی و به ویژه در سبک زندگی و آداب و رسوم معاشرتی جامعه ایرانی روی داد. یکی از این وجوه آداب احوال پرسی و به ویژه نماد دست دادن بود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که دست دادن به عنوان نمادی از احوال پرسی و تعاملات انسانی به شیوه مدرن و «سبک فرنگی» از چه زمانی در جامعه ایرانی رواج یافت و چه دلالت هایی را به همراه آورد؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که به دنبال تعاملات فرهنگی با اروپاییان و رواج فرهنگ و آداب غربی، دست دادن به سبک فرنگی از عهد ناصری در ایران رایج گردید و در شیوه و کیفیت دست دادن و دلالت های مفهومی و معنایی آن دگرگونی های مهمی رخ داد. در مفهوم جدید، دست دادن به کنشی عام تبدیل شد و از موقعیت ها و اشخاص و مناسبت های خاص به سطح اجتماعی عام تری راه یافت.
تبار تاریخی فرآیند جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن، امروزه با روند رو به رشد خود، چنان ابهامی بر سر روشنگری نقطه ی عزیمت تاریخی این همه دگرگشت و تحول آفریده که تا این لحظه تقریرِ مبدأیی دقیق از آن مقدور و میسور نگشته است. این مقاله بر آن است که جهانی شدن را به جای تفسیر از منظر یک نگرش خطی و تدریجی، با تکیه بر فلسفه تبارشناسی میشل فوکو و تأکید بر گسست و پیوست های مکرر در سیر غیرخطی تاریخ مورد بررسی و مداقه قرار دهد. در این راستا میزان تعلق جهانی شدن به دوره های مدرنیته و پسامدرنیته را از زبان نظریه پردازان مختلف ارزیابی نموده و در فرجام، شرایط بومی ایران را در پیوند با تبار تاریخی جهانی شدن تشریح کرده است.
بررسی رابطه علم و دین از دیدگاه جامعه شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با توجه به انواع رابطه علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعه شناسان پرداخته شده است. نظریه پردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوه تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را می گیرد. برخی دیگر از جامعه شناسان مانند اسپنسر اعتقاد به تعامل و برخی دیگر مانند زیمل معتقد به جدایی (استقلال) بین علم و دین هستند. راهبرد هابرماس تعامل علم و دین است و زندگی اجتماعی جوامع مدرن در غیاب دین و اخلاق دینی را غیرممکن می داند. گیدنز نیز مخالف کاهش نفوذ دین با پیشرفت مدرنیته در دنیای مدرن است، اما بازاندیشی دینی را مطرح می کند. یافته ها بازگوی آن است که دیدگاه یکتایی در جامعه شناسی وجود ندارد که بتواند به طور کافی، همه پیچیدگى های مرتبط با رابطه علم و دین را پوشش دهد. اما می توان گفت تغییر دیدگاه های جامعه شناسان کلاسیک مبتنی بر تعارض، به سوی دیدگاه های مبتنی بر تعامل علم و دین در نظریه های متأخر جامعه شناسی است که به نوعی هم زیستی مسالمت آمیز میان مدرنیته و علم از سویی و دین از سویی دیگر است.
امکانات فهم عصر مدرن از هستی: دفاعیه ای در برابر به انتقادات هایدگر، بر اساس نو-پراگماتیسم ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
غرب شناسی بنیادی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
147 - 183
حوزه های تخصصی:
پروژه ی هستی شناسانه ی هایدگر یکی از تکیه گاه های اصلیِ نقد عصر مدرن به شمار می آید. این نقد بیش از هر چیز فهمی از هستی را نشانه می رود که هستنده ها را به تمامی در قابِ پیشاپیش حاضرِ ایده یا اراده ی انسانی می گنجاند و حاصل تکانه ای متافیزیکی ست که، به زعم هایدگر، از افلاطون تا به امروز خود را در عطش روزافزونِ سلطه بر هستنده ها نشان می دهد. در این مقاله قصد ما این است که با تکیه بر نو-پراگماتیسم ریچارد رورتی بازتفسیری از فهم هستی در عصر مدرن به دست دهیم که نگاهی جامع تر به امکانات و آسیب های آن داشته باشد. در این بازتفسیر، فهم مدرن از هستی به تمامی به ماشیناسیون یا در قاب گنجاندن ختم نمی شود بلکه برخلاف دعاوی هایدگر، وقوفی روزافزون را نسبت به تناهی و پیشآیندیِ واژگان نهاییِ خود به نمایش می گذارد. گذشته از این، با توجه به اینکه از نظر هایدگر فهم های هستی در هر دوره در واقع دهشِ خودِ هستی به شمار می آیند، فلسفه ی هایدگر فاقد مبنایی ست که بر اساس آن بتواند اتهامِ غفلت از هستی و دورافتادگی از سرآغاز را به عصر مدرن نسبت دهد.
دیالکتیک سنّت و مدرنیته در ادبیات سیاسی ایران؛ بررسی تطبیقی دو داستان «فارسی شکر است» و «رجل سیاسی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
52 - 82
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم مهم ادبیات سیاسی ایران جدال و دیالکتیک سنّت و مدرنیته است. درواقع می توان اذعان داشت دو عامل اصلی استبداد و عقب ماندگی جامعه سیاسی حاصل جدال سنّت و مدرنیته بوده است. در این رابطه، بسیاری از نویسندگان ادبیات فارسی، به ویژه از عصر مشروطه به بعد، در آثار نظم و نثر خود با بهره گیری از شیوه هایی همچون طنز، اوضاع سیاسی اسفناک ایران را ترسیم کرده اند. یکی از نویسندگان مشهوری که در آثار خود همواره با بیانی مبتنی بر طنز، اوضاع سیاسی ایران را به نقد کشیده است، محمّدعلی جمالزاده اصفهانی بوده است. وی در آثار ادبی خود، بارها آشفتگی سیاسی- فرهنگی جامعه ایران اعمّ از حاکمین و طبقات مختلف مردم را ترسیم کرده است. در این مقاله، نویسندگان در تلاشند تا با استفاده از روش تطبیقی دو اثر جمالزاده با عناوین «رجل سیاسی» و «فارسی شکر است» را با بهره گیری از طنز سیاسی بررسی نمایند و به این سوال اصلی پاسخ دهند: «جمالزاده جدال سنّت و مدرنیته را در دو داستان رجل سیاسی و فارسی شکر است چگونه و در قالب چه مفاهیمی دسته بندی نموده است؟» فرضیه مقاله تأکیدی است بر این موضوع که این دو اثر جمالزاده عمدتاً با محوریت طنز و گفتمان انتقادی و با هدف اصلاح اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه خود صورت پذیرفته است. یافته های مقاله نشان داد جمالزاده در داستان «فارسی شکر است» چهار مفهوم کلان نهادینگی استبداد و فساد؛ سیاست زدگی جامعه ایران، شکاف عمیق طبقاتی و دیالکتیک فرهنگ وارداتی و هویت سنّتی را نشان می دهد. اما در داستان رجل سیاسی، جمالزاده به بررسی جامعه ایران در زمان و شرایط خاصی می پردازد و به افتادن سرنوشت مردم به دست کسانی اشاره دارد که اصلاً تخصصی ندارند. در این راستا، سیاست به مثابه ثروت و رفاه، فقدان مریتوکراسی، لمپنیسم سیاسی، عدم فهم مسائل سیاسی و فقدان تخصص، ناپایداری توده ها در قالب «جو زدگی سیاسی، تشجییع سیاسی و قهرمان سازی نادرست و لابی گری سیاسی مهم ترین مواردی است که جمالزاده بدان اشاره نموده است.
تحلیل انتقادی نگرش جنسیتی در مدیریت سیاسی در دوره پهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مدیریت سیاسی زنان و مردان حاصل بازتولیدنابرابری هایی است که دولت ها نقش مهمی در آن دارند و دارای خاصیت تعیین کنندگی برای گفتمان های حاکم است و زنان همواره به عنوان دیگری و هویت ساز برای مردان و عامل تعیین قدرت و اقتدار هستند. پرسش اصلی این پژوهش بازنمایی رابطه جنسیت و سیاست در گفتمان پهلوی و در پی آن مدیریت سیاسی زنان در ساختار حاکمیت سیاسی کشور است. این مساله با بررسی متون تولیدشده مولفان گفتمان پهلوی، از جمله محمد رضا پهلوی، به عنوان مانیفست این گفتمان و چگونگی بازنمایی نقش های سیاسی زنان بر اساس روش تحلیل انتقادی گفتمان و هدف این مقاله شناسایی موانع زنان در مدیریت سیاسی در این دوران است، دوره ای که همراه با اعطای حق رای، حضور معدود و محدود زنان در سمت های سیاسی بروز قابل توجهی می یابد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مدرنیسم دوران پهلوی، غیردینی سازی جامعه در چندین جبهه انجام شده است، ساختار قضایی نوسازی و حقوقدانان تحصیل کرده جدید، جایگزین قضات روحانی سنتی می شوند، با توسعه آموزش های پایه و همچنین آموزش عالی برای زنان، زمینه حضور آن ها به عرصه های سیاسی و اجتماعی فراهم می شود و زنان در نقش هایی مانند نمایندگی مجلس ملی، مجلس سنا، سمت وزارت و همچنین قضاوت، وارد عرصه مدیریت سیاسی می شوند. هرچند این فرصت در طبقه ای خاص از زنان روی داد و علی رغم رویه مدرن سازی جامعه، بخش کلان آن، نگرش سنتی داشت و در این تغییرات سهمی نداشتند. از سویی، دستاوردهای مورد انتظار مدرنیسم در جوامع غربی و موفقیت های زنان در رسیدن به اهداف خود در قالب فمینیسم، نیز این فعالیت ها را مورد تخاصم حاکمیت قرار داد و در پی آن، تعاریفی ایدئولوژیک برای فمینیسم ارائه شد.
نقد و بررسی دیدگاه طه عبدالرحمن در باب رابطه دین و اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رابطه میان دین و اخلاق، همواره یکی از موضوعات محوری در فلسفه اخلاق و فلسفه دین بوده است. طٰه عبدالرحمن - فیلسوفِ نامدار مراکشی - یکی از جریان ساز ترین اندیشمندان جهان عرب به شمار می آید و آراء و ایده های او در مسائل گوناگون فلسفی، او را به متفکری نظام ساز بدل کرده است. در باب رابطه دین و اخلاق نیز عبدالرحمن با طرح نظریه «اتحاد و یگانگی اخلاق و دین» به دنبال درافکندن طرحی نو است. به اعتقاد او، نگرش های رایج به رابطه اخلاق و دین، برخاسته از تفکری است که دوگانگی را، پیش فرض گرفته است؛ در حالی که اخلاق و دین دو تافته جدا بافته نیستند که دوگانگی میان آن دو معنا داشته باشد. در این مقاله، پس از بررسی نحوه نگرش عبدالرحمن به «اخلاق» و «دین»، به تحلیل و ارزیابی دیدگاه او در باب رابطه دین و اخلاق پرداخته و روشن خواهیم ساخت که او در اثبات اتحاد مفهومی و مصداقی دین و اخلاق ناکام بوده است.
نقد و بررسی مبانی و اصول بوروکراسی با تأکید بر چارچوب عقلانیت اسلامی و دلالت های آن در نظام حکمرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
111 - 142
حوزه های تخصصی:
بوروکراسی در نسبتی وثیق با دولت در معنای مدرن آن قرار دارد. غالب بوروکراسی های مدرن تا حدی در نتیجه فرایند دولت سازی شکل گرفتند. نظریه بوروکراسی توسط ماکس وبر با مبانی مدرنیسم و اصولی همچون تقسیم کار، حاکم بودن ضوابط بر روابط، جلوگیری از اعمال سلیقه های شخصی، انتصاب براساس شایستگی و... مطرح شد. اما واقعیت آن است که بوروکراسی با توجه به ابتنای آن بر عقلانیت مدرنیستی محدودیت هایی به همراه دارد. ازاین رو، این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی فلسفی در پی بررسی و نقد اصول و مبانی این نظریه براساس چارچوب عقلانیت اسلامی است. عقلانیت اسلامی با نگاهی جامع به ساحت های وجودی انسان (اندیشه ها، انگیزه ها و رفتارها) و متناظر با آن ساحت های جامعه، زمینه ها، چگونگی و پیامدهای ظهور و بروز عقل به عنوان ودیعه الهی در وجود انسان را نشان می دهد. جمع بندی این پژوهش آن است که بوروکراسی مقتضای طبیعت بشری است و تا هنگامی که طبیعت بشر فارغ از آموزه های وحیانی وجود دارد سلطه اش ضروری است. بنابراین، مواجهه با بوروکراسی مقابله سلبی یا کنار نهادن بوروکراسی نیست؛ بلکه فرارفت از آن به واسطه بلوغ و تعالی عقلانیت انسان و جامعه است. این مهم در کوتاه مدت با بهره گیری از سازوکار کارآفرینی حل مسئله و در بلندمدت با شناسایی و به کارگماری شایسته ترین انسان ها (به لحاظ تخصص، تقوا و بهره های هوشی) انجام می گیرد.