مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
مدرنیته
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است که با خوانش رمان های اجتماعی نگارش یافته در دوره رضا پهلوی) ????-???? هجری شمسی (به روایت چگونگی تولید و بازتولید فضاهای شهری تهران دست یابد. بر این اساس، رمان های تهران مخوف و یادگار یک شب از مشفق کاظمی، تفریحات شب از مسعود و زیبا نوشته حجازی انتخاب و با استفاده از نظرات لفور و روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. لفور فضا را واقعیتی اجتماعی می داند که در هر عصری به صورتی خاص تولید می شود. او با سه مفهوم «بازنمایی فضا»، «فضای بازنمایی شده» و «عمل فضایی» به بیان چگونگی «تولید فضا» می پردازد. با به کارگیری مفاهیم لفوری و مشخص کردن مضامین «ریتم»، «تولیدفضا»، «ارزش مبادله» و «ارزش مصرف» این نتیجه حاصل شد که قریب به اتفاق تهرانی ها در آن دوره به تولید و بازتولید فضاهای شهری نپرداخته و صرفا قشر کوچک تحصیل کرده ی فرنگی ماب و متجدد بوده است که فضاهای شهری تهران را در تناقضات مدرنیته بازتولید کرده اند. این در حالی است که حکومت و ایدئولوژی حاکم برای تحکیم قدرت خویش به تولید و بازتولید فضاهای شهری پرداخته است. همچنین نتایج بررسی «ریتم چرخه ای» و «ریتم خطی» نشان می دهد که شهر تهران در ابتدای مواجهه ی جدی با مدرنیزاسیون قرار داشته است.
نسبت بین قرآن و رمان: قصه یوسف پیامبر در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به عقیده بسیاری از صاحب نظران، پیدایی نوع ادبی رمان مستلزم شیوه خاصی از انسان شناسی و نگاه به عالم است که جز در تمدن مدرن امکان ظهور نداشته است. رمان، به ویژه رمان رئالیستی، نوعی ادبی است که با انسان منفرد و امکانات فراروی او برای مواجهه با مسائل و معضلات دنیای مدرن سروکار دارد. در میان داستان های قرآنی، قصه یوسف پیامبر (ع) بسیاری از شاخصه های رمان را دارد و برخی پژوهش ها به تحلیل این شباهت و حمل کردن گونه رمان بر داستان یوسف پرداخته اند. در این مقاله استدلال شده که علی رغم حضور عناصری چند از نوع ادبی رمان، همچون مکان، گفتگو، مسئله من و توصیفات رئالیستی در قصه یوسف، این داستان به دلیل حضور خدا و عدم تنهایی انسان، تفاوت جوهری با رمان دارد. چارچوب نظری ما نظریه رمان گئورگ لوکاچ است و به فراخور نیاز استناداتی از نویسندگان و منتقدان ادبی آورده ایم.
بازنمایی چالش سنت و مدرنیته در فیلم به همین سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنا به گفته محققان، در یکی دو دهه اخیر در پی گسترش وسایل ارتباط جمعی و آشنایی هر چه بیشتر جوانان با مظاهر زندگی مدرن، تأثیرات مدرنیته بیش از همه در نهاد خانواده ظهور پیدا کرده است. این مقاله برآن است تا دریابد برخورد سنت و مدرنیته چه تأثیری بر جامعه و مهم ترین نهاد آن یعنی خانواده داشته و این تأثیرات چگونه در فیلم های خانوادگی سینمای ایران بازنمایی شده است. به این منظور فیلم به همین سادگی ساخته رضا میرکریمی (1386) برای مطالعه موردی انتخاب شد. براساس نظریه گفتمان لاکلا و موف و به روش نشانه شناسی گفتمانی، همچنین با استناد به مطالعات نظری پژوهش تحلیل انجام شده است. نتیجه به دست آمده این بود که نخست، در فیلم های خانوادگی سینمای ایران، اختلافات خانوادگی و تفاوت دیدگاه های اعضای خانواده در قالب تقابل دو گفتمان سنت و مدرنیته بازنمایی شده است. دوم، با مطالعه فیلم های سینمایی به مثابه محصولات فرهنگی جامعه، می توان به شناخت بهتری نسبت به دغدغه های اجتماعی از جمله چالش های خانواده ایرانی رسید.
بازنمایی روابط خانوادگی در فیلم های اصغر فرهادی(چهارشنبه سوری، درباره الی...، و جدایی نادر از سیمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده یکی از قدیمی ترین و مهم ترین نهادهای بشری و موضوع تحقیق مهمی برای محققان است و همیشه توجه محققان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. تجربه زندگی مدرن بیانگر آن است که نهاد خانواده و روابط خانوادگی دچار تغییراتی شده است. اصغر فرهادی از جمله کارگردانانی است که در فیلم هایش به موضوعات و مسائل اجتماعی پرداخته و خانواده و روابط خانوادگی یکی از کانون های مهم فیلم های اوست. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که موضوعات اجتماعی در فیلم های اصغر فرهادی با موضوع خانواده و روابط خانوادگی چگونه بازنمایی شده است؟ فرهادی چه تصویری از خانواده و روابط خانوادگی در جامعه ایران به تصویر کشیده است و چه تأملات نظری می توان از فیلم های فرهادی بیرون کشید؟ روش مورد استفاده در این مقاله، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی مایرینگ بوده و سعی شده است که مضامین آشکار و مضامین پنهان موجود در فیلم های مورد مطالعه شناسایی شود. در فرایند تحلیل داده ها نیز از روش کدگذاری استفاده شده است. بر مبنای نظریه بازنمایی، بازنمایی صورت گرفته از خانواده و روابط خانوادگی در فیلم های مورد مطالعه اصغر فرهادی، روایتی است که از خانواده ایرانی در فضای مدرنیته ارائه شده است. بر اساس مقولات به دست آمده از فیلم های مورد مطالعه، می توان نتیجه گرفت که فیلم های مورد مطالعه بازنمایی ای از گسست پیوندهای خانوادگی یا روابط خانوادگی شکننده در جهان مدرن ارائه می دهند و در چنین فضایی روابط خانوادگی افراد به استحاله ارزش های وفاداری (خیانت)، طلاق، پنهان کاری و دروغ گویی، بی اعتمادی و ناامنی روانشناختی، خشونت، قضاوت های نادرست، و تقابل سنت و مدرنیته آغشته است.
ریشه های اجتماعی تحول مفهوم عشق در شعر ایران: بررسی جامعه شناختی تحول مفهومی عشق در نُه دفتر عاشقانه دهه 80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا مفهوم عشق در اشعار شاعران جوان امروز ایران با مفهوم عشق در اشعار شاعران کلاسیک این مرز و بوم تفاوت دارد؟ در این تحقیق، به این پرسش پرداخته شده و کوشش به عمل آمده است تا به تبیین آن پرداخته شود. به دیگر سخن، این تحقیق مواجهه ای است ادبی و جامعه شناختی با یکی از مهم ترین مضامین شعر ایران در ادوار گذشته و امروز. در پژوهشِ حاضر از روش مطالعه اسنادی و تکنیک تحلیل محتوای کیفی برای پاسخ دادن به مسأله تحقیق استفاده کرده ایم. جامعه ی آماری این پژوهش، 9 کتابِ شعرِ جوانِ دهه 80 بوده است که به روش هدفمند انتخاب شدند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مفهوم عشق در شعر کلاسیک و به ویژه غزل فارسی و شعر شاعران جوان امروز ایران، تنها لفظی مشترک است و کاربرد مفهوم عشق در هر یک از آن ها محتوای متفاوتی را منعکس می سازد . هم چنین می توان گفت که چرخش معنایی مفهوم عشق در شعر شاعران جوان امروز ایران، ناشی از زیست شاعر ایرانی در جهانی مدرن است. انسان مدرن تجربه های وجودی مشترک بشری را به نحو جدیدی تجربه و تعبیر می کند و با آن متناسب با وضع زیستی و اجتماعی خاص خود مواجه می شود.
دگردیسی حقوق کیفری در موازنه ی سنّت و مدرنیته؛ با تأکید بر حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
183 - 213
حوزه های تخصصی:
سنّت و مدرنیته دو گونه ی تمامیت خواهی هستند که تقابلشان سیر تطوّراتِ نظام کنشی و واکنشی را رقم زده است. سنت که توسط تعلقات موروثی و نهایتاً، شریعت، نمایندگی می شود، از یک سو، و مدرنیته که با مفاهیمی مثل اومانیسم، عقل گرایی، آزادی و... حمایت می گردد از سوی دیگر، حقوق کیفری را به عنوان پدیده ای اجتماعی، از این تحوّلات مصون نگذاشته است. در این سیر، می توان از گذارِ مجازات های سنتیِ توانگیر به مجازات های انسان محورِ اصلاح طلبانه یاد کرد که لاجرم محصولِ این دگرگونی خواهند بود. شعاع دایره ی این تحولات، در حقوق کیفری ایران حول محور گسترده تری در حال حرکت است بااین حال، تأثیر مدرنیته تا بدان جا رسیده که گویی تکثّرِ احکامِ ثانویه، قرار است از حالت استثناء خارج شده، به جای اصل بنشینند. این در حالی است که کنش های ممنوع که گاهاً مجازات های شدیدی مانند اعدام را در پی داشتند، در حکم اولی شان به ظاهر لایتغیر بوده و پیشینه ای قوی نیز از آن حمایت می کرده است. این همان تأثیری است که قبض و بسط اَعمالِ سیستم قضایی و مجریان قانون را نیز تحت اختیار خود گرفته است. جستار حاضر در پاسخ به این پرسش که چرا حقوق کیفری سنتی با حقوق کیفری مدرن متفاوت است و کدام نوع برتر از دیگری است؟ با روش توصیفی-تحلیلی به این یافته نائل آمد که انتخابِ وجدانِ جمعی در گرایشات کیفری، صرف نظر از عقلانی بودن یا نبودنِ آن نقش محوری دارد.
اندیشه جهان وطنی در مستند سه گانه کاتسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با نگاهی به تحولات گسترده تاریخی، به بررسی مهم ترین عناصر در شکل گیری جهانی شدن که بستر پیدایش اندیشه جهان وطنی را فراهم کرده است پرداخته و در ادامه تاثیرات آن را در سه گانه مستند کاتسی (ساخته گادفری رجیو) بررسی می کند. این اصطلاح، مفهوم مهمی در حوزه مطالعات میان رشته ای است و وارد حوزه های گسترده دیگری چون جامعه شناسی، گرایش های سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی شده است. بدین منظور از آراء و نظرات تعدادی از اندیشمندان که در راس آنان امانوئل کانت قرار دارد به عنوان چهار چوب نظری استفاده شده و همچنین در بحثهای مختلف جهانی شدن به دیدگاه نظریه پردازان این حوزه که مرتبط با موضوع هستند ارجاع داده شده است. پرسش اساسی این است که سه گانه کاتسی تا چه اندازه تحت تاثیر جهانی شدن و تفکر جهان وطنی قرار گرفته است و از مفاهیم بنیادیِ مفهوم جهان وطنی تا چه اندازه در ساخت این فیلم ها استفاده شده است. با توجه به تحلیل های انجام گرفته و بررسی ابعاد مختلف این اندیشه، و از آنجا که مفهوم جهان وطنی دربرگیرنده موضوعات مختلف است، تاثیر مدرنیته و جهانی شدن و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی، مساله جنگ و صلح، و عدالت جهانی در این سه گانه مستند و فیلم های مورد نظر بررسی شدند.
تأملاتی بر چرایی پیدایش عکاسی و سرآغاز آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
39 - 46
حوزه های تخصصی:
عکاسی در سال 1839 میلادی اعلام رسمی شد اما بذر آن را قرن ها پیش کاشته بودند. شواهد نشان می دهد که پدیدن آمدن عکاسی، حاصل نبوغ یک یا چند نفر نبوده، بلکه به علت خواستِ اجتماعیِ مردمی به وجود آمده است که در یک جغرافیای خاص با دغدغه هایی خاص می زیستند. در مقاله ی پیش رو، با بررسی شواهد و نظریات متنوع که در منابع مختلف آمده است، به کمک سه فرآیند وصف، ارزیابی و تحلیل، بسترهای لازم برای به وجود آمدن عکاسی و رشد و گسترش آن مورد بررسی قرار خواهند گرفت. این بررسی نشان می دهد که در دوران رنسانس، انسان غربی سودای این را داشت تا به تصویری عینی از جهان پیرامون دست یابد و در این راه، قواعد پرسپکتیو را علمی کرد و اتاق تاریک را به کار بست. عکاسی با دو بیان هنری و علمی از دل سنتِ تصویریِ اتاق تاریک برآمد. از سویی خواست طبقه ی متوسط برای هویت یابی و ثبت خود و از سویی دیگر تجاری شدن عکاسی، به گسترش بیش از پیش آن یاری رساند. در واقع بذرِ خواست عکاسی در بستر مدرنیته جوانه زد و محصول آن در سده ای به بار نشست که تغییرات بنیادین در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع غربی به وجود آمده بود.
بررسی ارتباط تاریخی صنایع دستی و طراحی صنعتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
121 - 129
حوزه های تخصصی:
حدود یک و نیم قرن از عزم رسمی برای نوسازی صنایع دستی ایران و حدود نیم قرن از تشکیل رسمی رشته ای با نام طراحی صنعتی در دانشگاه های ایران می گذرد و هنوز پژوهشی که به طور مستقیم به ارتباط صوری یا ساختاری این دو گستره فراگیر بپردازد، انجام نگرفته است. در این میان طراحی صنعتی در اغلب منابع معتبر پدیده ای است که با تفسیر و تغییر در متن طراحی سنتی شکل می گیرد و مرزهای خود را همواره در گسست و پیوست با صنایع دستی بازتعریف می کند. با عنایت به این واقعیت، هدف این پژوهش مقدماتی بررسی چند و چون پیوند تاریخی طراحی صنعتی با صنایع دستی در ایران است و برای این منظور با تکیه بر روش توصیفی، تحلیلی و استقرایی در پی پاسخگویی به این پرسش بنیادی است که طراحی صنعتی و صنایع دستیِ ایران در کدام نقطه تاریخی با هم ارتباط پیدا می کنند؟ یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در کشور نیمه صنعتی ما، به رغم قرائت های مختلفی دال بر تعامل، تداوم و تمایز دو حوزه یاد شده، جز در فضای دانشگاهی، تقریبا ارتباط خاصی بین آن ها شکل نگرفته و در این بین طراحی صنعتی متن گشوده و در حال تکوین و تقریری است که هنوز رابطه خود را با صنایع سنتی به وضوح تعریف نکرده است.
تفسیری بر شکل پذیرش پرسپکتیو خطی در نقاشیِ متأخرِ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
83 - 92
حوزه های تخصصی:
تأثیرپذیری نقاشی ایرانی از نقاشی اروپایی از اواسط عهد صفوی باعث ایجاد جریانی در نقاشی ایرانی شد که تا دوران معاصر نیز ادامه یافته است. به نظر می رسد طرحِ فضا در این جریان نقطه کانونی این مواجهه باشد. این مقاله شکل پذیرش و اجرای تکنیک پرسپکتیو خطی را در نقاشی متأخر صفوی به عنوان نمودی از نخستین مواجهه های هنری ایران با «مدرنیته» تحلیل و تفسیر می کند. یافته های بخشِ تحلیلی مقاله نشان می دهد که جریان اصلی نقاشی در اواخر عهد صفوی واجد فضایی «ترکیبی» یا «دوگانه» است و پرسپکتیو خطی در این نقاشی ها اغلب به صورت «ناقص» و «منطقه ای» اجرا شده است. در بخش تفسیری با استفاده از رویکردِ پدیدارشناسیِ هرمنوتیکِ هایدگر نشان داده شده است که این «ترکیبِ تعارض آمیز» تجسمِ مواجهه دو هستی شناسی ناهمساز است. به نظر می رسد پیش از آنکه در فضای اندیشه ایران طرحِ افکنش تکنیکی و ریاضیاتی «هستی» استقرار یافته باشد؛ در فضای نقاشی ایرانی ابزارهای تکنیکی برای بازنمائی فضایِ ریاضیاتی مدرن به کار بسته شد و در کنار فضای باقیمانده از سنت نقاشی ایرانی قرار گرفت. بنابراین می توان گونه ای «ناهمزمانی» را در شکلِ پذیرش تکنیک پرپسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی تشخیص داد. این امر تصویرگر شکلی از مواجهه با مدرنیته است که در آن دریافتِ صورتِ کالایی و تکنولوژیکِ مدرنیته مقدم بر استقرار طرحِ هستی شناسانه آن است.
عکاسی و مدرنیته ی ایرانی(بررسی نقش دوربین عکّاسی و عکس در فرآیند مدرنیته ی ایرانی مابین انقلاب سفید و انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 116
حوزه های تخصصی:
پیوند تنگاتنگ عکّاسی و مدرنیته ی غربی امری انکار ناپذیر است. در واقع، این ابزارِ بیانی را یکی از حاملین اصلی فرهنگ مدرنیستی غرب می دانند. لذا، با توجّه به ارتباط دو سویه ی مدرنیته ی غربی و شرقی و حضورِ بلافاصلِ عکّاسی در دورانِ قاجار، پژوهش حاضر به بررسی نقش این ابزار در مدرنیته ی ایرانی طی دهه های چهل و پنجاه شمسی، دورانی که مدرنیزاسیون به شدّت به ساختار این جامعه ی رو به توسعه تزریق می شد، خواهد پرداخت. لذا، عطف به ریشه یابی مدرنیته ی غربی در چهار تغییر مسیر تفکّر غربی یا همان نیهیلیسم و همچنین ارتباط هستی شناختی دوربین عکّاسی با این چهار تغییرِ مسیرِ حیاتی در سیر تفکّر غربی در حکم چهار نیروی نابود کننده ی نظام های ارزشی دوران پیشامدرن، نگاهی اجمالی به نقاط تلاقی چهار اصل فوق و گفتمانِ غالبِ " بازگشت به اصل " در دوره ی مورد نظر، با توسّل به ژانر عکّاسی خانوادگی و عکّاسی هنری و به شیوه ای استقرایی و تاریخ مدارانه، صورت خواهد گرفت. از این حیث، با توجّه به نقش کم رنگ عکّاسی در فرآیند مدرنیته ی ایرانی، فقدان تجربه نیهیلیسم مدرن و متعاقباً عدم حصول فرهنگ مدرنیستی در مدرنیته ی ایرانی، شاهد فقدان تجربه ی جامعه ای مدرن در ایران خواهیم بود.
شهر، مدرنیته، سینما: کاوشی در آثار ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سال های 1320-1357، دوره ای است که شهر مدرن شکل گرفته است. برنامه ریزی شهری نیز در این دوره با تأسیس سازمان برنامه در سال 1327 شکل نهادی می یابد و برنامه های توسعه عمرانی برای شهر تهیه می شوند. در اثر این برنامه ها، شهر گسترشی کم نظیر را تجربه می کند. شهرهای مدرن مانند تهران، با موقعیت های کاری و شرایط زندگی بهتر، ماوایی برای تحقق آرزوهای ساکنین شهرهای اطراف و روستائیان می شوند. در نتیجه، جمعیت این شهرها افزایش می یابد. شهر جدید، کلان شهری است که برای ساکنانش، که طیف وسیعی از بازیگران جدید اجتماعی مانند زنان، روشنفکران، جوانان و... را شامل می شود، غریبه است. شهر و تجربه های سوژ ه های جدید شهری، دستمایه اصلی بسیاری از رمان ها و فیلم ها در این دوره است. نویسنده، گاه از دیدگاه خود و گاه از دید سوژه های دیگر، شهر را توصیف می کند. ابراهیم گلستان یکی از نویسندگان مدرن سال های 1357-1320 است، که در داستان ها و فیلم هایش به بیان تجربه های عینی و ذهنی افراد در کلانشهر می پردازد. موضوع اصلی داستان های او، تناقص های جامعه در حال گذار به مدرنیته است. تضاد میان کهنه و نو، روستا و شهر و .... روش تحقیق در این مقاله روش اکتشافی و با استناد به آثار گلستان است. یافته های پژوهش، تصویر روشنی از تحولات شهر و سوژه های شهری در سال های 1320 تا 1357 ارائه می دهد.
کرونا؛ چالش الهیات شر در «معنا» طلبی بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
عاجزماندن پیشرفته ترین کشور های جهان در مهار بیماری خطرناک کرونا، فطرت فروخفته انسان عصر جدید مدعی توانمندی حل همه مشکلات خود به تنهایی را تکان داد و او را متوجه ناکارآمدی علم سکولار در مواجهه با بحران امنیت و سلامت کرد. پیدایش و شیوع این ویروس به عنوان مصداق و نمونه کاملی از شر و تهدیدگر نسل بشر که با افزایش شدید تلفات، ضعف انسان در مقابله با آن کاملاً آشکار شد، بسیاری را به تأمل در معنای زندگی رهنمون کرد. فرضیه این نوشتار در پاسخ به سؤال اصلی این پژوهش که چگونه باوجود جولان الهیات شر در اثر کرونا، موضوع معنا و مفهوم حیات برای بشریت مدرن اهمیت مضاعف پیدا کرد، این است که کرونا همچون دیگر شرور با آشکارکردن عجز و ناتوانی بشر پیشرفته امروزی در مواجهه با پدیده مرگ، عرصه را برای بازاندیشی در فلسفه حیات - که در هیاهوی مدرنیسم به محاق فراموشی رفته است - گشود. نتیجه حاصل از این کاوش بیان کننده این واقعیت است که برخلاف انتظار، حادثه کرونا نه تنها سکولاریسم را تقویت نکرده، نیاز حیاتی انسان برخوردار از همه مواهب مادی را به فریادرسی نجات دهنده به وضوح آشکار کرده و پرده از این واقعیت برداشته که هرچند جهان به لحاظ مادیت از خود نومید شده، به لحاظ معنویت، همچنان نیاز به دین و نقش آفرینی در حیات برای تقویت روحی بشر از رهگذر معنابخشی به فلسفه حیات به قوت خود باقی است. با ظهور کرونا و آشکارشدن ضعف انسان، بیش از گذشته، حتی اگر به دلیل تعطیلی مناسک دینی جمعی، ادعا شود این بیماری موجب تقویت دینداری نیست، دست کم آثار و نشانه ها بیان کننده آن اند که کرونا مردم را از دین دور نکرده و نخواهد کرد که این الهیات شر را با چالشی جدی مواجه کرده است.
مقایسه معرفت شناسانه گفتمان مدرنیته و جریان سَلفیه سنّتی؛ همگرایی ها و واگرایی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
117 - 132
هرچند در نگاه بدوی، مدرنیته نوگرا و سلفیّه بنیادگرا، درنهایت واگرایی و تباعد با یکدیگر به نظر می آیند، با اندکی تحقیق و تدقیق، مشترکات فکریِ این دو گفتمان رخ خواهد کرد و آن انگاره ابتدایی را تا حدی دگرگون خواهد کرد. این پژوهش با روشی مقایسه ای، اسنادی و تحلیلی در پی شناخت ماهیت معرفت شناسی این دو گفتمان و نشان دادن جنبه های اشتراکی آنها در کنار سویه های افتراقی شان است. یافته های پژوهش نشان می دهند باور به معرفت نقلی و وحیانی، از حوزه های اختلافی اندیشه سلفیه سنتی با گفتمان مدرنیته نواندیش است؛ اما پذیرش معرفت تجربی و حسی و نفی معرفت فلسفی - متافیزیکی و همچنین، نفی معرفت شهودی از جنبه های اشتراکی هر دو گفتمان است. پیامد معرفت شناسی هر دو گفتمان، ارائه یک هستی شناسی ماتریالیستی و مادی است؛ بنابراین، تقدس زدایی و راززدایی و باطن زدایی و روح زدایی از جهان و انسان، وجه مشترک هر دو نظام فکری است. در اندیشه سلفیان سنتی، خداوند، عقل، عوالم غیبی، فرشتگان، روح، وحی و ... به نوعی مادی تلقی می شوند.
رهیافت تاریخی به شناسایی عوامل بحران و نظم ناپذیری سیاسی در افغانستان معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
رویکرد تاریخی به شناسایی عوامل بحران و نظم ناپذیری سیاسی در افغانستان بخشی از مباحثات حل ناشده مناسبات فکری سنت و تجدد در این کشور است. شناسایی موانع نظم ناپذیری سیاسی با رویکرد تاریخی، نظم سیاسی را با توجه بر خاستگاه معرفتی تجدد در نظر می گیرد. سنت و هویت فرهنگی در افغانستان با بازتولید مولفه های نظم ناپذیری، مانع درک اداره جامعه به شیوه علمی-مشارکتی و مانع گذار به نظم جدید شده است. مهم ترین سؤال درباره چرایی نظم ناپذیری سیاسی در افغانستان این است که کدام عوامل فرهنگی و زیستی این کشور را وارد چرخه بی نظمی تاریخی ساخته است؟ افغانستان دارای انباشتی از منازعات گوناگون هویتی فرهنگی و محیطی است؛ از جمله منازعات درون قبیله ای و رقابت های حاد قومی، و جدال های متعصبانه فرقه ای است، که این فراز و فرودها را باید بازی ای به حساب آورد که با هر رفت و برگشت، این کشور دچار تخریب و فروپاشی شده است. سیاست دولت های عمدتاً پشتون افغانستان به منظور ساخت دولت و ملت برپایه قوم پشتون بدون درنظر گرفتن اقوام دیگر وسیاست تغییر زبان از جمله مهم ترین عوامل بی ثباتی و نظم ناپذیری سیاسی محسوب می شود. از دیگر متغیرهای دخیل در نظم ناپذیری سیاسی، صورت بندی ژئوپلیتیکی و ادعای ارضی افغانستان نسبت به همسایگان است. متغیرهایی که در این تحقیق به عنوان موانع نظم پذیری سیاسی شناسایی شده، یافته های این تحقیق محسوب می شوند. مهم ترین فرایند متغیرهای یادشده توضیح شکست افغانستان در ساخت دولت ملت است.
تبیین مفهوم اصالت در معماری با تأکید بر آرای هانری کُربن(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه برخی از صاحب نظران با تأکید بر لزوم پذیرش نگاه غربی از سوی فرهنگ ها، «هویت و اصالت بومی» را به حاشیه رانده اند. این نگاه به بی ارزش شدن ارزش های فرهنگی و تاریخی و به وجودآمدن مسئله اصالت به ویژه در ایران زمین شده است. در ایران معاصر تقابل سنت با مدرنیته ایرانی، به عنوان یک بحران نظری هنوز هم پابرجاست. آنچه در ایران حضور خاصی داشته است، تفکر خاص مشرق زمین است که جریان فلسفه یونانی (افلاطونی)، حکمت ایران باستان و آموزههای اصیل اسلامی را پیوند داده و از دل آن، فلسفه نور و ظلمت خویش (فلسفه اشراق) را ارائه کرده است. از آن زمان تاکنون ، متفکران بسیاری به شرح و بسط آرای آن ها پرداخته اند که در این میان «هانری کربن» جایگاهی ویژه داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم اصالت از دیدگاه هانری کُربن در معماری و نحوه بروز آن است. پژوهش حاضر به بررسی مفهوم اصالت و مفاهیم وابسته با آن در معماری از دیدگاه کُربن پرداخته است. روش تحقیق در مرحله تدوین چارچوب مفهومی «توصیفی- تحلیلی» و در تبیین آرا و اندیشه هانری کُربن در این رابطه، روش «تحلیل محتوا» و «استدلال منطقی» بوده است. براین اساس، با روش فیش برداری و کتابخانه ای اعم آثار کُربن و برخی شارحان اندیشه وی تحلیل و ارزیابی محتوایی شده اند. با دسته بندی بحث به الف) مسئله اصالت در اندیشه کُربن و ب) هنر و معماری در اندیشه کُربن، در جمع بندی، نگاه کُربن به معماری را حلقه گمشده مبانی نظریِ کنونی برای فهم گذشته و نگاهی درخور برای تشریح آن دانسته شده است.
مدلی برای دسته بندی رویکردهای فرمی به معماری مساجد معاصر از منظر ارتباط با سنت های تاریخی معماری مسجد(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به کیفیت ارتباط فُرمی معماری مساجد معاصر با سنت های تاریخی معماری مسجد می پردازد و می کوشد تا دسته بندی خاصی را برای انواع این ارتباط تدوین نماید، به نحوی که برخی نقاط ضعف دسته بندی های موجود را نداشته باشد. در این پژوهش پس از مرور نقادانه بر ادبیات علمیِ مرتبط، با استفاده از راهبرد استدلال منطقی، سامانه ای منطقی متشکل از چهار رویکرد نسبت به سُنت های تاریخی معماری مساجد تدوین می گردد که شامل رویکرد تقلیدگرا، رویکرد محافظه کارانه، رویکرد چالشی و رویکرد انصرافی می شود. در پژوهش حاضر، هریک از این رویکردها و زیرشاخه هایشان با کدهای عددی خاصی مشخص می شود و با توجه به حیطه پژوهش، این رویکردها به تفکیک در مورد هریک از عناصر اصلی تشکیل دهنده نمای بیرونی مسجد شامل گنبد، مناره و جداره های خارجی به کار گرفته می شود. دسته بندیِ پیشنهادی می تواند شاخص قابل اتکایی برای تبیین خصوصیات کالبدی مساجد مورد نظر، قابل تشخیص بودن یا مبهم بودن مسجد از نظر مخاطبان، همگن یا التقاط گرابودن طرح مسجد و نیز نوآورانه یا تکراری بودن آن باشد. در پژوهش حاضر، در تشریح کارکردها و خاصیت های هریک از رویکردها بیان می گردد که هیچ یک از این رویکردها ذاتاً درست یا غلط نیستند بلکه مهم این است که بجا و به طرز مناسبی استفاده شوند. آنچه مهم است مواجهه مسئولانه و آگاهانه با مسئله طراحی پیش روی معمار است. هم استفاده از الگوهای تاریخی هم مخالفت با به کارگیری آن ها باید عملی آگاهانه و حکیمانه باشد.
تحلیل سیر تحول انسان گرایی مدرن شخصیت های زن در رمان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
77 - 102
مدرنیته و انسان گرایی مدرن، نقش بسیار مهمی در تحولات ذهنی زن ایرانی داشته است. یکی از منابعی که تغییرات و تحولات ناشی از مدرنیته و انسان گرایی مدرن را بازنمایی کرده، رمان فارسی است. این مقاله درصدد است تا با بررسی رمان های منتخب فارسی در سه بازه زمانی از سال 1300ه.ش تا 1320ه.ش، از 1320ه.ش تا 1345ه.ش و از 1345ه.ش تا 1357 ه.ش با تکیه بر نظریه های «آنتونی گیدنز»، تأثیرات انسان گرایی مدرن بر زنان را که در رمان فارسی تصویر شده است، بررسی کند. بررسی انجام شده بیانگر آن است که آنچه نویسندگان به تصویر می کشند، نشان می دهد که در دوره اول تحول ناشی از رواج لذت گرایی مدرن نتوانسته است به طور کلی ذهن زنان را از تفکرات وابسته به سنت رها کند. رواج بیش از پیش مؤلفه های مدرنیته در بازه زمانی دوم، میدانی گسترده تر از علایق و خواست های انسانی را برای زنان مهیا کرده است. رواج اندیشه های فمینیستی هرچند نشان از رواج تدبیرگرایی مدرن در این دوران است، تناقضات رفتاری زنان و میزان سطحی بودن این تفکر را در بین آنان نشان می دهد. افراط در پیروی از خواسته های انسانی و غریزی در دوره سوم حاکی از جهش تفکر انسان گرایی است. در این دوران، انفعال ناشی از تقدیرگرایی نیز مورد انتقاد نویسندگان بوده است.
آینده اسلام سیاسی در عصر جهانی شدن: دیدگاه های مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره اول پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
159 - 182
در سال های اخیر دو دیدگاه اصلی درباره اسلام سیاسی شکل گرفته است؛ یک دیدگاه معتقد است؛ اسلام سیاسی، پدیده ای مسالمت جوو مدرن است و امکان سازش میان آن و مفاهیم مدرن غربی وجود دارد. بدین معنا اسلام سیاسی نه تنها پدیده ای سنتینیست بلکه نهایتا منطق مدرنیته غربی را نیز می پذیرد و دیدگاه دیگر معتقد است؛ اسلام سیاسی، پدیده ای خشونت آمیز، غیر دمکراتیک و سنتی است. بدین معنا اسلام سیاسی پدیده ای کهنه و نخ نماشده است که هدفی جزء رد مناسبات مدرن و تخریب خشونت آمیز وضع موجود ندارد. بر اساس دیدگاه اول اسلام سیاسی نهایتا در درون صورتبندی غربی مدرنیته حل خواهد شد، بدین معنا که نهایتا منطق برتر مدرنیته غربی را می پذیرد و بر اساس دیدگاه دوم، جنگ و منازعه میان اسلام سیاسی و مدرنیته غربی ناگزیر است و سرانجام این جنگ نیز نابودی اسلام سیاسی در برابر قدرت برتر مدرنیته غربی است. در مقابل این دو دیدگاه، مقاله حاضر دیدگاه سومی را مطرح می کند. بر اساس این دیدگاه، اسلام بنا به ماهیت پدیده ای خشونت آمیز و غیر دمکراتیک نیست اما ضرورتا با مفاهیم مدرن غربی نیز همخوانی ندارد. بر اساس این دیدگاه اسلام سیاسی هر چند پدیده ای مدرن است اما ریشه در سنت عمیق اسلامی دارد. بدین معنا می توان آن راپدیده ای سنتی-مدرن دانست که یک پای در سنت آرمانی اسلام و یک پای در واقعیات دنیای مدرن دارد. از نظر ماهیت نیز اسلام سیاسی نه خشونت محور بلکه عقل محور است، هر چند این عقل محوری مبنایی الهی-بشری دارد و نه صرفا اومانیستی. با این اوصاف آینده اسلام سیاسی چه خواهد بود؟ این دیدگاه معتقد است؛ در آینده اسلام سیاسی –با توجه به ماهیت عقلانی خود- نه در درون گفتمان مدرن غربی حل خواهد شد و نه مغلوب این گفتمان خواهد شد بلکه از مناسبات حاکم بر روابط بین الملل بهره خواهد برد و به گفتمانی در میان سایر گفتمان بدل خواهد شد. به بیان دیگر، اسلام سیاسی در عصر جهانی شدن، پسامدرنیسم (تمرکززدایی) و چند فرهنگ گرایی منطق خاص خود را دنبال خواهد نمود. نتیجه این که اسلام سیاسی به عنوان یک پدیده سنتی-مدرن صرفا وجه سلبی نخواهد داشت، یعنی صرفا ارزشهای غربی را به چالش نخواهد کشید، بلکه وجه ایجابی نیز خواهد داشت، بدین معنا که صورتبندی سیاسی اجتماعی خاص خود –یعنی مردم سالاری دینی- را بازتولید خواهد نمود.
قانون اساسی مدرن و الزامات مفهومی آن در رویکردی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسأله تقابل و تعامل سنت و مدرنیته، در ایران پس از گذشت بیش از یکصد سال از جنبش قانون خواهی مشروطه ظاهراً هنوز حل نشده و همچنان بحث های مختلفی را به خود اختصاص می دهد. به نظر می رسد در نظام جمهوری اسلامی ایران، علی رغم پذیرش وصف جمهوریت برای نظام و اخذ قالب حقوقی مهم «قانون اساسی»، لوازم و اقتضائات وصف و قالب مذکور به طور دقیق و کامل مورد اعتنا قرار نگرفته و با ترقیق مفاهیم، پنداشته شده است می توان هم خوانی لازم را به راحتی ایجاد کرد. لکن مروری بر تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی نشان می دهد بسیاری چالش ها نتیجه چنین رویکرد آسان گیرانه ای است. در این نوشتار برآنیم تا نشان دهیم قانون اساسی، یک سند خنثی و انعطاف پذیر در اختیار قدرت حاکم نیست و الزامات مبنایی و مفهومی آن در بستر حقوق عمومی مدرن باید فهم و در نظر گرفته شود. بر این مبنا قانون اساسی، یکی از مفاهیم بنیادین حقوق عمومی مدرن است و از همین روی، به عنوان عین یا نتیجه «قرارداد اجتماعی» و دالّ بر تقدم آزادی بر قدرت، و یک سند و متن «حال» تلقی می گردد که در زمان تفسیر باید به صورت پویا و روزآمد، با در نظر گرفتن افکار عمومی تفسیر گردد. در عین حال، نمی توان آن را طوری تفسیر کرد که اصول بنیادین حقوق عمومی مدرن مانند قانونی بودن جرم و مجازات، یا محدودیت قدرت و عدم صلاحیت مراجع عمومی، نادیده یا کم رنگ انگاشته شود.