تحقیقات فرهنگی ایران
تحقیقات فرهنگی ایران سال 16 زمستان 1402 شماره 4 (پیاپی 64) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فلسفه فارابی به دقیق ترین معنای واژه، فلسفه ای مسئله محور و این جهانی است. این سخن در مقابل ادعایی قرار دارد که فلسفه فارابی را تماماً انتزاعی و بی ارتباط با موضوعات انضمامی دوره حیات فارابی می داند یا حتی اگر به چنین ارتباطی قائل است، الگوی فلسفی پیشنهاد شده را اساساً غیرقابل تحقق در این جهان می داند و آن فلسفه را در شئون متعدد انسان شناسی و سیاست و اخلاق و غیره را ناظر به عالی ترین پاره نفس آدمی، یعنی روح او متصور شده است. در مقابل این ادعا، که طرفداران بسیاری دارد، این نوشتار مدعی است نه تنها فلسفه فارابی اساساً مولود زمینه های انضمامی سیاسی و دینی و فرهنگی و اجتماعی زمانه حیات او است بلکه راه حل او برای مشکلات زمانه، برخلاف دیگر راه حل های تک سویه، بر دوگانه متمایز اما مرتبط ایدئال- واقعی مبتنی است. بنابه وجه اخیر، فارابی تلاش کرده است بین سنت قدمایی و اقتضائات زمانه جمع آورد و عقلای جهان را در حل مسائل جامعه اسلامی زمانه خود به مدد گیرد. در این مقاله تلاش می شود ضمن واکاوی این زمینه ها، و تحلیل پاسخ فارابی به مسائل و بحران های زمانه، این سنخ از اندیشیدن را به عنوان الگویی برای اندیشیدن فلسفی و سیاستگذاری فرهنگی پیشنهاد دهد که هم زمان دو وضعیت واقعی و ایدئال را به رسمیت می شناسد.
تبیین زیباشناسی سیاسی فارابی مبتنی بر سه عنصر سعادت، تخیل و کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی به صورت خاص و مجزا به هنر و زیبایی نپرداخته است و به جز اثری تحت عنوان «موسیقی کبیر» که نگاهی علمی و ریاضی وار به موسیقی دارد، نگارش دیگری در این زمینه ندارد. عمده شهرت وی به دلیل نظرات خاصی است که در حوزه سیاست و فلسفه سیاسی مکتوب کرده است. او هدف از زندگی فردی و جمعی انسان ها را رسیدن به سعادت می داند. اما لازمه رسیدن انسان به سعادت را زندگی در جامعه کامل و فاضل می داند. انسان باید در چنین جامعه ای پرورش یابد و تعلیم ببیند تا به سعادت، که غایتی سیاسی و البته آن جهانی است، برسد. معلم و راهنما باید بتواند به واسطه قوه تخیل به عقل مستفاد راه داشته باشد. از همین مجرا است که در آرمان شهر فارابی هنرمندان نقشی کلیدی بازی می کنند و در مرتبه بعد از رئیس مدینه قرار می گیرند. دو انگاره تخیل و محاکات از یک سو در تعلیم شهروندان و از دیگر سو، در خلق آثار هنری، شأن و جایگاه اجتماعی سیاسی هنرمندان را برجسته می کند. تعریف فارابی از زیبایی مبتنی بر مفهوم کمال است. درواقع کمال همان زیبایی است، هچنان که کمال، سعادت است. با چنین نگرشی می توان گفت کد که کلیت فلسفه سیاسی فارابی صبغه زیباشناسانه دارد و از این طریق می توان لوازم و عناصر زیباشناسی سیاسی او را تدوین کرد. در این نوشتار با استفاده از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، عناصری چون سعادت، قوه متخیله و محاکات بررسی شده و به تعریفی پرداخته ایم که فارابی مبتنی بر کمال از زیبایی ارائه داده است.
مطالعه پایه ها و شناسایی نشانه های «حکمرانی اخلاقی» در علم مدنی و رویکرد اجتماعی- فرهنگی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حکمرانی» الگو و شیوه ای نوپدید در عرصه مدیریت است که در چند سال اخیر مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است. این الگو، گونه های فراوانی دارد که یکی از آن ها حکمرانی اخلاقی است. این حکمرانی که بر «مدیریت و اداره» بر پایه ارزش ها پافشاری دارد، اقدامی گروهی است که از سوی حاکمان و مدیران در راستای پیاده سازی یک فرهنگ شایسته اخلاقی طرح ریزی گردیده تا تمامی سویه های کسب وکار را در یک مجموعه و سازمان زیر پوشش قرار دهد. فارابی نخستین فیلسوف مسلمان ایرانی است که افزون بر پایه گذاری فلسفه اسلامی؛ طرّاح بسیاری از مباحث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و اخلاقی هم بوده است. او در علم مدنی خود، اخلاق و سیاست را همراه هم دیده و راه دست یابی به آرمان-شهر نیک بختی را تنها با گرویدن به بایسته های اخلاقی؛ آن هم از مسیر همکاری و هم گرایی مردم و مسئولان، و بودن در متن جامعه امکان پذیر دانسته است. موضوع این جُستار حکمرانی اخلاقی از دیدگاه این فیلسوف مشّایی است. نویسندگان نخست حکمرانی و پس از آن حکمرانی اخلاقی را تعریف کرده، سپس با اتخاذ روش تحلیل محتوا، با کاوش در اندیشه های فارابی، پایه ها و نشانه های این الگوی حکومتی/ مدیریتی را شناسایی و معرفی کرده اند. هدف آن بوده تا درون داشت درصدی از فلسفه اسلامی در راستای تأمین درون مایه یکی از مهم ترین گونه های حکمرانی، برای مدیران و مسئولان نهادهای دولتی، فرودولتی، و نیز شهروندان روشن گردد.
جامعه چند فرهنگی در فلسفه سیاسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله اندیشه های ابونصر فارابی را از حیث توجه به جامعه چند فرهنگی بررسی می کند و این پرسش را مطرح می دارد که آیا در اندیشه فارابی اقلیت ها و گروه های مختلف قومی و مذهبی به رسمیت شناخته می شوند؟ اگر پاسخ مثبت است چگونه چنین اتفاقی می افتد؟ در دو بخش مبانی هستی شناختی و مبانی سیاسی اجتماعی به مباحثی مانند تقدم فلسفه بر دین، مدینه جماعیه، جامعه عظمی، استفاده از تمثیل و خیال، شکل گیری تکاملی زبان و جامعه و پیچیده تر شدن زبان همراه با تکامل جامعه و تأثیر بحث های هستی شناسی فارابی بر پذیرش تکثر در جامعه پرداخته شده است. فارابی در بحث شکل گیری جامعه از چگونگی ایجاد فرهنگ های مختلف و سپس نحوه مواجهه آنها با یکدیگر سخن رانده است. مدینه جماعیه همان جایگاهی را برای اقلیت ها و گروه های مختلف قائل است که دموکراسی های پیشرفته امروزی قائل اند. جامعه عظمی در اندیشه او از همه ملت ها تشکیل شده است و از یک کشور کامل تر است. فلسفه که مبتنی بر روش شناسی و استدلال عقلی جهان شمول است، آراء عملی و نظری دین را معین می سازد و زبانی مشترک برای همه ساکنین مدینه فراهم می سازد و بدین ترتیب، حدیث گرایی و ظاهرگرایی دینی جایگزین حقایق عقلی نمی گردد. اینها همه اندیشه فارابی را منبعی غنی و کارامد برای تحلیل و بررسی یک جامعه چندفرهنگی قرار می دهد و پذیرش و مطلوبیت جامعه چندفرهنگی در اندیشه وی را نشان می دهد.
پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی و آینده فرهنگ فلسفی ما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر تا کنون فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانسته اند، زین پس می توان وی را به عنوان مؤسس سوبژکتیویته ای خاص در تفکر فلسفی جهان اسلام نیز دانست. نزد برخی از فیلسوفان جهان و نیز در تفکر فلسفی معاصر ایران، به طورکلی، به امکان گفت وگو میان تفکر فلسفی کلاسیک و فلسفه های جدید اذعان شده است. اما این گفت وگو برای فلسفی اندیشان کلاسیک ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است چرا که چنین گفت وگویی جزو شرایط امکان حضور در افق فلسفی جدید و هم زبانی (و نه لزوماً هم رأیی) با آن است. تا کنون تمرین این گفت وگو، کم وبیش، بر محور مقولاتی فلسفی از قبیل وجود، ماهیت، علیت، حرکت، غایت، معرفت و... صورت گرفته است. پیشنهاد این مقاله آن است که می توان و حتی بایسته است که این بار با طرح یک مسئله اساسی دیگر و گشودن مسیری دیگر به ادامه این گفت وگو پرداخت. مسئله اساسیِ پیشنهادی، پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی است. فلسفه فارابی متضمن معرفت شناسی خاصی است و هر معرفت شناسی، کم وبیش، مشتمل بر نظریه یا توصیفی در باب سوژه است. حال پرسش این است که سوبژکتیویته منطوی در بحث معرفت نزد فارابی چیست؟ این پرسش از آن رو قابل اعتنا و طرح است که بنیاد مدرنیته را سوبژکتیویته تشکیل می دهد. این نوشتار تلاش می کند با الهام از روش شناسی دکارتی در استخراج سوبژکتیویته فلسفی، به استناد متون فارابی همین رویکرد را در آثار فارابی دنبال کند. در نتیجه این وجه، می توان فارابی را به عنوان بنیان گذار سوبژکتیویته اسلامی معرفی کرد.
سعادت و نیک بختی انسان از نگاه فارابی و زمینه های فلسفی و فرهنگی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعادت طلبی، نیک بختی و کمال خواهی در گوهر وجود آدمیان سرشته شده و بی تردید تمامی انسان ها در طول زندگی خود در جستجوی کامیابی، رستگاری و خوشبختی خوداند. ازاینرو مسئله سعادت و نیک بختی از دیرگاه در حوزه علم النفس و انسان شناسی همواره دغدغه اندیشمندان و حکیمان در طول تاریخ تفکر و اندیشه بوده است و گویا گمشده انسان سعادت اوست. فارابی معلم ثانی سعادت انسان را به «الخیر المطلوب لذاته الذی لیس ورائه شیء آخر یمکن أن یناله الإنسان» و ابن سینا به « هی افضل ما سعی الحیّ لتحصیله» و به دیگرعبارات مشابه تعریف نموده و البته دیگر اندیشمندان نیز هر یک، از منظر و مبنای منتخب، سعادت و نیک بختی انسان را مورد شناسایی قرار داده اند. در این نوشتار نخست به تبیین و تحلیل دیدگاه ها و رویکردهای عقلی و نقلی پرداخته، سپس نظر فارابی در مسئله سعادت را تحلیل و تمایز دیدگاه او را با دیگر آراء اشاره نموده و سرانجام به داوری برترین سخن در تبیین کامیابی و نیک بختی انسان خواهیم پرداخت.