مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
نظم سیاسی
حوزه های تخصصی:
تحلیل شیوه ها و ابعاد نهادسازی در روند ساخته شدن دولت پس از انقلاب از منظر نهادگرایی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب ایران به عنوان تحولی که عموم اقشار اجتماعی در آن حضور داشتند، دگرگونی عمیقی در بنیادهای نظم سیاسی جامعه به همراه آورد و به پایه ریزی نهادهای تازه ای در ساخت قدرت و دولت پس از انقلاب یاری رساند. با وجود ضعف سازوکارهای حزبی وسازمانی مدرن، این نهادهای دولتی و رویه ای جدید ، با توفیق در بسیج منابع و مقابله با انواع بحران های پیش رو همانند شرایط ناامنی ناشی از فروپاشی نظم پیشین،درگیری جناح های قدرت، حرکت های جدایی خواه قومی و بروز جنگ تحمیلی، زمینه استقرار وتثبیت نظم سیاسی نوین را در فاصله نسبتا کوتاه دی ماه 1357 تا خرداد 1360 فراهم نمودند.دغدغه مقاله واکاوی چگونگی توفیق نخبگان انقلابی،درساخت نهادهای کارآمد دولت است.مهمترین ادعای مقاله در قالب فرضیه این است که ""نخبگان انقلابی ایران در سه سال نخست پس از پیروزی انقلاب(به عنوان لحظه سازنده)،در مواجهه با بحران های پیش رو و مقتضیات ایجاد نظم سیاسی نوین،به نهادسازی از پایین متوسل شدند که نتیجه آن ایجاد نهادهای توانمند درحمایت از رژیم سیاسی جدید(همانند ولایت فقیه،شورای انقلاب) و استقرار و تثبیت نظم سیاسی نوین(همانند کمیته های انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)بوده است."" مقاله در تشریح رویدادهای مرتبط با ساخت نهادهای دولت درسال های اولیه انقلاب که از آن با عنوان لحظه سازنده نهادها یاد شده، از رویکرد نهادگرایی تاریخی و روش تاریخی-علّی متکی بر این رویکرد بهره گرفته است .مقاله نشان می دهد که دست کم یکی از عوامل مهم قابلیت بالای نظام انقلابی در مهار ومدیریت بحران های متعدد پیش رو موفقیت پروژه نهادسازی آن بوده است.
فلسفه سیاسی و مسئله دولت عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
287 - 301
حوزه های تخصصی:
برای تأسیس یک دولت به مفهوم حقیقی آن چه باید کرد؟ ادبیات علم سیاست مملو و آکنده از راه حل ها و فرمول های ساده و پیچیده اقتصادی، جامعه شناختی، سیاسی، فرهنگی و جز آن است. اگرچه نمی توان منکر اهمیت این نظریه ها شد، واقعیت این است که کاربست آنها در بسیاری از کشورها در بهترین حالت به جوامعی ناهمگون و فاقد انسجام انجامیده است. درحالی که می توان بر حسب رشته های مختلف علمی این امر را توضیح داد، از منظر مقاله حاضر دلیل آن را باید در فقدان یک سنت فکری عقلانی مدون و منسجم جست وجو کرد. بدون وجود یک سنت عقلی منسجم و ریشه دار، نمی توان انتظار داشت یک دولت مدرن واقعی شکل گیرد. در صورت نیاز به تأسیس چنین دولتی، فلسفه سیاسی به عنوان نخستین تلاش فکری انسان برای عقلانی سازی سیاست هنوز می تواند مورد توجه باشد. مقاله حاضر می کوشد با تمرکز بر فلسفه سیاسی و کندوکاو در چیستی و ماهیت آن، توجه خوانندگان را به امکانات بالقوه این مکتب فکری برای تأسیس یک دولت مدرن عقلانی جلب کند.
میزان تأثیرگذاری رسانه های اجتماعی و مجازی بر فرآیند دموکراتیزاسیون (مطالعه موردی دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه (2002 تاکنون))
منبع:
علوم خبری سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
175 - 194
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، رسانه های اجتماعی و مجازی [تقریباً] یکی از ارکان اصلی ساحت سیاست و سیاست ورزی محسوب می شوند؛ چرا که هم ساختار سیاسی و هم سوژه های انسانی از این ابزارها در جهت تأمین اهداف و منافع خویش استفاده می کنند. مع الوصف در خصوص تأثیرات مثبت و یا منفی رسانه های اجتماعی و مجازی در فرآیند دموکراتیزاسیون بحث و تردید وجود دارد؛ این رسانه ها، در عین اینکه به لحاظ ذاتی و محتوایی، کارکرد متعارضِ «خدمت و خیانت» دارند؛ به لحاظ عرضی و جانبی کارکردشان به «ماهیت نظم سیاسی»، بستگی دارد. تأکید پژوهش حاضر این است که تأثیر عوارض جانبی بر کارکرد ضعیف (شکننده) و گاهاً منفی رسانه های اجتماعی و مجازی در فرایند دموکراتیزاسیون، بیشتر از عوارض ذاتی است؛ چرا که ماهیت غیردموکراتیک نظم سیاسی امکان شکل گیری فضای عمومی و برقراری ارتباط میان فضای مجازی و واقعی را نمی دهد. مطالعه موردی دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه ترکیه (2002-2019) تأیید کننده این مدعا است.
مطالعه مقایسه ای نظم سیاسی، بوروکراسی و توسعه ایران(دوره قاجاریه و پهلوی) با ژاپن(دوره میجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد شناخت رابطه بین نظم سیاسی و بورکراسی با عدم توسعه ایران معاصر(دوره قاجاریه و پهلوی) می باشد. توسعه ایران با توجه به ضعف نظامی،سیاسی و اقتصادی ایران در قرن 19م در مقابل برتری های دول غربی مورد توجه نخبگان درباری و دیوان سالار قرار گرفت. تلاش های در دوره قاجاریه و متعاقب آن در دوره پهلوی برای تاسیس دولت مدرن مبتنی بر دولت متمرکز با بورکراسی عقلانی- قانونی، نیروهای نظامی و نهاد آموزشی مدرن برای توسعه ایران صورت گرفت لیکن با موفقیت همراه نبود. درحالی که در ژاپن چنین تلاشها با شرایط تاحدودی مشابه با موفقیت همراه بود. این پژوهش با روش تاریخی_ تطبیقی عدم توسعه ایران را با کشور توسعه یافته ژاپن با استفاده از نظریه نظم و زوال سیاسی فرانسیس فوکویاما مقایسه می کند. نخبگان دیوان سالار ایران و ژاپن برنامه های تا حدودی مشابه برای توسعه داشتند ولی ماهیت متفاوت نیروهای سنتی و مدرن دو کشور مانع نتایج مشابه شد. در ژاپن نیروهای سنتی و مدرن مانند دایمیوها، نیروهای دینی، تجار، روشنفکران و غیره در کنار نخبگان دیوان سالار، دولت سازی را ارجحیت بر پاسخگویی دمکراتیک می دانستند. این امر منجر به نظم سیاسی و توسعه ژاپن شد؛ ولی در ایران نیروهای سنتی و مدرن مانند ایلات و عشایر، روشنفکران، روحانیون، تجار و غیره پاسخگویی دمکراتیک را ارجحیت بر دولت سازی می دانستند که منجر به بی نظمی سیاسی و عدم توسعه ایران شد.
حکمرانی وقف و تولید فضاهای شهری در کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نسبت نظم سیاسی، حکمرانی وقف و تولید فضای شهری در شهر کرمانشاه پرداخته است و برای پاسخ به اینکه چرا در دوران مختلف، حکمرانی وقف به شیوه های متفاوتی در تولید فضای شهری کرمانشاه نقش داشته و ازنظریه تولید فضای لوفور و مفهوم نظم سیاسی گرستل و روش تاریخی پسروندی - پیشروندی لوفور بهره برده است. نتایج نشان دادند سازوکار کارکردی وقف متأثر از نظم سیاسی حاکم بر هر دوره تاریخی بوده است. نظم سیاسی حاکم بر وقف در دوران پیش از دولت مدرن، دینی بوده که به موجب آن به مثابه موقعیتی نهادی در متابولیسم اقتصادی شهر، نقشی محوری داشته است. در دوران پهلوی، رقبات در قرابتی انتخابی با سیاستگذاری توسعه ناسیونالیستی در معرض افزایش جمعیت شهری، تبدیل به فضاهای شهری حاشیه نشین شده شدند. پس از انقلاب، با وجود تلاش برای احیای نقش نهادی وقف، در قرابتی که میان وضعیت آشفته اوقاف در شهر کرمانشاه و سیطره نظم نولیبرال صورت گرفت، کارکرد خیریه ای وقف بیش از بازتوزیع ثروت اهمیت پیدا کرد. وقف در دوران پس از انقلاب نقش چشمگیری در تولید فضای شهری در کرمانشاه بازی نکرده و امر خیریه را در هر جایی که دولت به دلیل سیطره نظم نئولیبرال از خدمات عمومی رایگان عقب کشیده، به کار گرفته است.
واکاوی تأثیر ذهنیت مدرن بر چگونگی برساخته شدن نظم سیاسی-اجتماعی در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته به شکلی از زندگی و تشکیلات اجتماعی اطلاق می شود که عقل خودبنیاد نقاد که پیوسته به بازنگری سنت های بشری می پردازد، پارادایم اصلی آن را تشکیل می دهد. این پدیده در غرب زاده شد و به تدریج وارد سرزمین های دیگر شد. ورود این سبک تفکر به ایران، واکنش های متفاوتی در پی داشت. برخی از روشنفکران سعی کردند با کنارنهادن ارزش های دینی و سنتی و تقلید از غرب، نظمی مدرن و سکولار را بنیان گذارند. در مقابل، نواندیشان دینی که عمدتاً در دهه چهل و پنجاه شمسی رشد چشمگیری داشتند، با این برداشت مخالفت و تلاش کردند با تمسک به ارزش های دینی و مصلح کردن آن با باورهای مدرن نامتناقض با اسلام، مانع هجوم اندیشه های غربی به فرهنگ و تمدنشان شوند. در این پژوهش، براساس سه گانه لاکانی، تأثیر ذهنیت مدرن بر نظم سیاسی-اجتماعی مطلوب امام خمینی (ره) را به روش توصیفی-تحلیلی مورد کنکاش قرار می دهیم. دیدگاه امام خمینی (ره) به مثابه یکی از نواندیشان دینی برجسته دهه چهل و پنجاه شمسی، در رابطه با غرب مبتنی بر نقد جنبه های استعماری و اومانیستی آن است؛ کما اینکه برخی از اصول تمدنی آن را با تفسیری دینی که خود از آن ارائه می کند، قبول می کند و از آن ها برای تدوین نظم سیاسی اجتماعی متعالی مدنظرش بهره می گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امام (ره) به منظور مقابله با اقدامات هنجارستیز و مدرن مآبانه شاه که در راستای ترویج امر واقع بود، درصدد بازسازی امر نمادین با محوریت یک نظام سیاسی مبتنی بر ارزش های متعال دینی برآمد.