مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
وبر
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نظرات وبر درباره رویکرد دنیاخواهانه اسلام را از مجموعه گردآوری شده « جامعه شناسی دین» بهدست آورده و در یک دستگاه منطقی انسجام بخشیدهایم. سپس به دلایلی که وبر برای دنیاطلبی اسلام میآورد پرداخته و آنها را در ویژگی پیامبر بهعنوان کاریزما و جنگجویان بدوی به عنوان طبقه حامل پیام اسلام دستهبندی نموده ایم. در بخش بعدی به سراغ نقد آرای وبر رفته و نقد خود را به دو حوزه نقد نظریه و نقد نظریهپرداز معطوف کردهایم. در نقد نظریه به دنبال پاسخگویی به سه پرسش زیر بودهایم: 1. آیا پیامبر ویژگیهای نوعی کاریزما را دارا بود؟ 2. آیا پیروان پیامبر جنگجویان بدوی بودند؟ 3. آیا پیامبر در رابطه خود با پیروانش تاثیرگذار بود یا تاثیرپذیر؟ همچنین در نقد نظریهپرداز به دنبال پاسخگویی به پرسشهای زیر بودهایم: 1. آیا وبر در پژوهش خود از منابع معتبر برای گردآوری اطلاعات بهره گرفته است؟ 2. آیا در مواجهه با مفاهیمی که خود به کار میبرد(کاریزما و طبقه حاملین) از رویکردی واحد استفاده کرده است؟
تبیین مفهوم و شاخص های کنش ولایی در تجربه جماعت سازی امام موسی صدر
حوزه های تخصصی:
امام موسی صدر به دنبال احیای امر اجتماعی ایمانی بود و این هدف را در گروکنش اجتماعیایمانی می دانست. ایشان با تأکید بر تحقق اندیشه های جمع گرایانه اسلام با درون مایه ولایی درصدد تحقق الگویی از ساخت اجتماعی اسلامی بود که از مسیر پیوندها و تحکیم روابط اجتماعی فعلیت یابد.
جماعت و جماعت گرایی یکی از رویکردهای نظام بخشی اجتماعی است که عمدتاً پس از گسترش بحران های نوگرایی (مدرنیسم) همچون بحران فردگرایی، بی اعتمادی، مشارکت، هویت و... بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. جماعت یک ساخت ارتباطی و اجتماعی است که با تمرکز بر سطوح خرد و عینی اجتماع محیطی برای تحقق کنش ولایی است و به ایجاد فضای تعامل و مشارکت هدفمند کمک کرده و در نتیجه، تعلق و هویت اجتماعی را تقویت می کند. جماعت ها عموماً زندگی محور است و در پاسخ به نیازهای اساسی زندگی شکل می گیرند. در این مقاله با استفاده از روش داده بنیاد با محوریت مصاحبه با نخبگان به مطالعه و تبیین مفهوم و شاخص های کنش ولایی در تجربه جماعت سازی امام موسی می پردازد و در نهایت، شاخص های پنج گانه کنش ولایی اعم از زعامت و سرپرستی اجتماعی، دعوت و هدایت اجتماعی، تعاون و تعلق اجتماعی، رشد و تکامل اجتماعی و تفاهم و وفاق تبیین می گردد و در نهایت، وجوه افتراق کنش ولایی از کنش عقلانی و ارتباطی مشخص می شود.
ایده ال تایپ شهر اسلامی؛ با تأکید بر روش شناسی ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
سؤال این تحقیق از پس قانون گرایی، تکامل گرایی نظریِ بی توجه به امور جزئی و خاص شکل گرفت و در موضوع شهر، ضرورت تدوین ایده ال تایپ شهر اسلامی- بنا به علاقه نویسندگان- را رقم زد. در این مقاله با روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل کیفی پس از نقد و بررسی مقالات و آثار موجود در این حوزه و با توجه به مباحث نظری- روش شناختی ماکس وبر و به ویژه ایده ال تایپ او، ایده ال تایپ شهر اسلامی بر اساس شواهد تاریخی و دینی و با تأکید یک جانبه بر یک یا چند دیدگاه و از طریق ترکیب کردن شمار زیادی از پدیده های منفرد انضمامی به دست آمد. ویژگی های مختلف شهر اسلامی از منابع مختلف و مورد بررسی، استخراج و در نتیجه ایده ال تایپ شهر اسلامی با چهار مشخصه مکانی مسجد، بازار، دارالحکومه و محلات مسکونی و دوازده صفت تجلی توحید، عبودیت و عبادت، تقوا، هدایت، ذکر و تفکر، عدالت، اصلاح، شکر، عبرت، امنیت، احسان و میانه استخراج شد
بررسی تطبیقی جامعه شناسی دین کارل مارکس و ماکس وبر با تاکید بر جنبش بابک خرمدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی ابعاد مذهبی جنبش بابک خرم دین بر اساس جامعه شناسی دین کارل مارکس و ماکس وبر می باشد و ضمن برشمردن خاستگاه ها، مولفه ها و تفاوت های عقاید مارکس و وبر در این زمینه، در پی پاسخ به این پرسش است که تا چه میزان می توان نقش مذهب را در این جنبش، بر اساس نگاه های مذکور سنجید؟ این مقاله بر کاربست نوعی از جامعه شناسی ترکیبی دین تاکید دارد. نتایج این پژوهش که با روش مقایسه ای و تحلیل تاریخی صورت گرفته، نشان می دهد که برخلاف تصور رایج، جامعه شناسی دین مارکس که برآمده از بینش ماتریالیسم تاریخی وی می باشد، می تواند در تحلیل بهتر ماهیت رابطه خلافت عباسی و دین به عنوان یکی از دلایل اصلی شکل گیری جنبش بابک خرم دین که جایگاه دین را به مفهوم ایدئولوژی مارکس نزدیک می سازد، کارآمد باشد. جامعه شناسی دین وبر نیز که تا حدی برآمده از سنت ایدئالیسم آلمانی و روش شناسی تفهمی وی می باشد، با توجه به تاکید بر تعامل دین و اقتصاد، به عنوان دو عامل مهم در شکل گیری جنبش بابک خرم دین، در درک بهتر ابعاد مذهبی جنبش مذکور کارساز می باشد.
سنخ شناسی طلاق و پیامدهای اجتماعی آن (مطالعه موردی: زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی انواع طلاق و پیامدهای اجتماعی آن انجام شده است و در آن از نظریه کنش عقلانی وبر و کنش منطقی پارتو و همچنین نظریه اقتصادی گری بکر مبنی بر گونه های طلاق عقلانی (جاه طلبانه، فاعلانه، توافقی، منفعلانه) و طلاق غیرعقلانی (اجباری و شتاب زده) با متغیرهای سرمایه اجتماعی، کیفیت زندگی، امنیت اجتماعی و اخلاقی، فرصت های اجتماعی، دوگانگی نقش، رابطه های اجتماعی و پایگاه اجتماعی استفاده شده است. پژوهش حاضر، با روش پیمایشی و روش شناسی کمی انجام شده است. جامعه آماری، همه زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد استان چهارمحال و بختیاری در سال 1395 بوده است که تعداد 400 نفر با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و با تکنیک طبقه ای منظم با ابزار پرسش نامه محقق ساخته و استاندارد (در حوزه کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی) مطالعه و بررسی شده اند. ابزار سنجش با روایی صوری و سازه ای (تحلیل عاملی) ارزیابی شده است و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 87/0 اعلام شده است. داده ها نیز در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای آماری Spss و Amos ارائه شده است. نتیجه ها نشان می دهند همه متغیرهای پژوهش در سطح p=/0001 معنی دار بوده اند؛ به طوری که طلاق عقلانی جاه طلبانه برارتباط های اجتماعی، فرصت های اجتماعی، امنیت اجتماعی و اخلاقی و کیفیت زندگی، تأثیر مثبت و مستقیم و بر سرمایه اجتماعی، دوگانگی نقش و پایگاه اجتماعی، تأثیر منفی و معکوس دارد. طلاق عقلانی فاعلانه بر ارتباط های اجتماعی، فرصت های اجتماعی و پایگاه اجتماعی، تأثیر منفی و معکوس و بر سرمایه اجتماعی، امنیت اجتماعی و اخلاقی و دوگانگی نقش، تأثیر مثبت و مستقیم دارد. طلاق عقلانی توافقی بر ارتباط های اجتماعی، فرصت های اجتماعی و کیفیت زندگی، تأثیر منفی و معکوس و بر سرمایه اجتماعی، امنیت اجتماعی و اخلاقی و دوگانگی نقش، تأثیر مثبت و مستقیم دارد. طلاق عقلانی منفعلانه بر ارتباط های اجتماعی متمرکز، فرصت های اجتماعی و کیفیت زندگی، تأثیر مثبت و مستقیم و بر سرمایه اجتماعی، امنیت اجتماعی و اخلاقی و دوگانگی نقش، تأثیر منفی و معکوس دارد. طلاق غیرعقلانی شتاب زده و اجباری بر فرصت های اجتماعی، تأثیر منفی و معکوس و بر سرمایه اجتماعی، دوگانگی نقش و امنیت اجتماعی و اخلاقی، تأثیر مثبت و مستقیم دارد. در کل نتیجه ها نشان می دهند طلاق های عقلانی، پیامدهای اجتماعی کمتری نسبت به طلاق های غیرعقلانی دارند و با توجه به نقش فاعل کنش در تصمیم به طلاق، پیامدها نیز متفاوت اند.
تحلیل ابژکتیویته ماکس وبر در پرتو فلسفه استعلایی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
53 - 81
حوزه های تخصصی:
ماکس وبر حامل مهمترین پرسش فلسفیِ مجادلات روش شناختی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بوده است: «معنا و ماهیت ”ابژکتیویته“ در علوم فرهنگی و اجتماعی چیست؟». او با گذر از دوگانه پوزیتیویستیِ ”آزادی ارزشی“ و ”حکم ارزشی“ و استفاده از اصطلاحِ ”ربط ارزشیِ“ طرح شده توسطِ مکتب نوکانتی جنوب غربی آلمان توانست مسیر ویژه ای برای تاسیس علوم فرهنگی و ابژکتیویته آن فراهم آورد. اما فهم و تبیین جایگاه ”ربط ارزشی“ برای دست یابی به ابژکتیویته در علوم فرهنگی و همچنین یافتن ضعف های آن، نیازمند تأمل و بازخوانی فلسفی است. ماکس وبر ”ربط ارزشی“ را به پشتوانه آباء فلسفی اش (از جمله ریکرت) با ”بازگشت به کانت“به سرانجام رساند؛ اما رجوع وبر به کانت در آثار روش شناختی اش به صورت مختصر و کاملاً جسته و گریخته بوده است. این مقاله، عهده دار بازطراحی منظم اندیشه وبر برای تبیین جایگاه ربط ارزشی در ابژکتیویته براساس فلسفه کانت به خصوص با تاکید بر وجه ”استعلایی“ این فلسفه است. تحلیل استعلایی و کانتیِ مسئله ابژکتیویته ماکس وبر، به لحاظ روشی از سنخ فلسفه علوم اجتماعی بوده و دارای دو بُعد تفسیری و انتقادی همزمان است. با تفسیر ابژکتیویته ماکس وبر براساس فلسفه استعلایی کانت روشن گردید که ” ارزش“ به مثابه حد و شرط ”پیشینی“؛</em> هم شرط شکل گیری و هم شرط فهم ابژه های فرهنگی است. از همین رو، هر چند ربط ارزشی شرط ابژکتیویته تحقیق است اما اساساً یک شرط سوبژکتیو است.
بررسی جریان شناسانه زمینه معرفتی ماکس وبر
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱ ویژه علوم اجتماعی
57 - 83
حوزه های تخصصی:
بنا به نظر برخی اندیشمندان علوم اجتماعی، روش شناسی علوم اجتماعی وبر در مباحث کنونی فلسفه و روش شناسی علوم اجتماعی جایگاه خاصی یافته است. فی المثل، کیت و اوری می گویند که «درک دیدگاه های پیچیده ی وبر نقطه ی آغازین مهمی برای بیشتر مباحث آتی است». اما از آنجایی که انظار وبر با دو مشکل اختصار و ابهام مواجهند، از سوی اشخاص مختلف مورد بازخوانی هایی متهافت واقع شده اند. یکی از راه های گره گشایی از این اجمال و ابهام، بررسی «جریان شناسانه» زمینه معرفتی وبر است. گرچه در آثار نگارندگان کتب نظریات جامعه شناسی از این زمینه معرفتی بحث شده اما با دو مشکل عدم جامعیت و بررسی های فرد محورانه، و نه جریان شناسانه مواجه بوده است .با نگاه جریانی به زمینه معرفتی وبر آشکار می شود که شخصیت فکری او، مرکب از چند نحله فلسفی است. مهمترین بستر معرفتی که وبر در آن بالیده و بدان منتسب می باشد، سنت فکری ایده آلیسم آلمانی است. او با بزرگان نوکانتی در ارتباط نزدیک بوده و در اندیشه های هستی شناسانه و معرفت شناسانه خویش از آنها ملهم است؛ همچنین وبر در انسان شناسی اش شدیدا متاثر از رمانتیسم و فلاسفه اگزیستانس است. او در روش شناسی نیز بیشتر تحت تاثیر مکتب هرمنوتیک و تاریخگرایی است. تاثیرات مارکسیسم بر وبر بیشتر در حوزه مسایلی است که توسط مارکس طرح شده است.
اخلاق کاتولیسم و روح سرمایه داری: مطالعه نحله یسوعیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره قرون وسطی، حوزه «اقتصاد »، در چارچوب اندیشه غالب کلیسا، شاخ های از علم الهیات به حساب می آمد که در مبحث «خداشناسی اخلاقی » معنا می یافت. بدین ترتیب روحانیون بر جزئیات آن نظارت داشتند. استبداد دینی کلیسا لوتر را از آراء آگوستینی خود برگردانید و وی را به دیدگاه ی انتقادی نسبت به باورهای کلیسای کاتولی ک رساند. ماکس وبر در کتاب «اخلاق پروتستان »، ارتباط میان پروتستانیزم زهدگرایانه و روح سرمایه داری را کشف کرد. زهدگرایی این جهانی که اصلاح و کنترل جهان را جستجو می کند. نتایج تجربی صحت مدعای وبر را کاملاً تأیید میک ند. با این وجود، مسئله اساسی پژوهش حاضر آن است که گرچه اعتراف به نقش بزرگ لوتر در گذر به دوران جدید و اشارت صحیح و ظریف وبر به آن طبیعی می نماید، اما در زمان رفرماسیون مذهبی، به ضرورت زمان، اصلاح گران بزرگی نیز از درون کلیسای کاتولیک سربرآوردند. بنابراین پرسش اصلی پژوهش آنست که آیا در گذار به دوران جدید و در پیدایش سرمای هداری م یتوان در کلیسای کاتولیک نشانی یافت؟فرضیه اصلی مقاله بیان م یدارد که بخشی از آن آزاد سازی و عرفی سازی تاریخی از درون کاتولیسم و با نق شآفرینی نحله «ژزوئیت ها » اتفاق افتاده و تنها مختص به نهضت پروتستان نیست. این امر تا بدانجا پیش رفت که روحانیون ژزوئیتی، ربا را نیز حلال اعلام کردند و محققان آنان، مبلغان اقتصاد آزاد در سراسر دنیا شدند.
نگاه وبر به لیبرال دموکراسی موجود در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر پایه این پیش انگاره استوار است که وبر در خطِّ سیری انتقادی نسبت به اندیشه سیاسی غرب جای می گیرد. خطِّ سیری که رویکردی انتقادی به لیبرال دموکراسی دارد. بر این پایه این پرسش طرح می شود که نگاه وبر به مدرنیته سیاسی و لیبرال دموکراسی چیست. فرضیه این نوشتار این است که وبر لیبرال دموکراسی را برنمی تابد و با توجه به این که باورمندانِ به مدرنیته سیاسی، آن را چونان جدایی دولت از جامعه مدنی و برتری خودآئینی بر چیرگی برمی شمرند؛ فرضیه انضمامی این مقاله نیز باور وبر به «برتری چیرگی بر خودآئینی» خواهد بود. با کاربست روش تاریخ ایده ها، یافته های این پژوهش نشان از برجستگیِ سه واحد- انگاره «برتریِ چیرگی بر خودآئینی»، «ظاهری بودنِ دموکراسی» و «قابلِ انتقاد بودنِ لیبرالیسم»، در رویکرد وبر به لیبرال دموکراسی دارد. البته با وجود این رویکرد انتقادی، وبر تنها سیاست زداییِ دیوان سالارانه را برگشت پذیر می داند. به نظرِ وبر رهبریِ فرهمند در بسترِ یک دموکراسیِ پارلمانی می تواند چنین کاستی را بزداید.
نگاهی غیر یورو سنتریک به کلاسیک های جامعه شناسی باز خوانی قرائت شریعتی از ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا می توان سخن از خوانش شریعتی از ماکس وبر به میان آورد؟ بسیاری معتقدند که شریعتی نه تنها جامعه شناس نبود بل آثارش به صورت بنیادین بر رشد تخیل جامعه شناختی در ایران تاثیر سلبی گذاشت و یکی از موانع عمده در بسط علوم اجتماعی بوده است. پرداختن شریعتی به وبر را به دو گونه می توان مورد بررسی قرار داد: یکی به این صورت که شریعتی تا چه پایه تحت تاثیر وبر بوده است و آیا می توان او را یک جامعه شناس وبری قلمداد کرد؟ صورت دوم از پرداختن به شریعتی و نسبتش با ماکس وبر می تواند این گونه باشد که شریعتی خوانشی "شریعتی وارانه" از وبر داشت که با خوانش های یوروسنتریک همخوانی ندارد؟. آیا فهم شریعتی از وبر منطبق بر متن بوده است یا وبری که شریعتی برساخته است وبرِ شریعتی است؟ پرسش هایی از این دست که ناظر بر هرمنوتیک است نیاز به واکاوی دارد.
شریعتی و بنیان گذاران جامعه شناسی (بررسی نحوه ارتباط اندیشه های شریعتی و تفکرات بنیان گذاران جامعه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۱شماره ۵۷
221 - 248
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو تأثیر اندیشه های بنیان گذاران جامعه شناسی (مارکس، دورکیم و وبر) بر اندیشه های علی شریعتی را بررسی می کند و همچنین خواستار وضوح نقدهای صورت گرفته از سوی شریعتی بر اندیشه های متفکران ذکرشده است. در این راه، با استفاده از روش های اسنادی و تحلیل محتوای کیفی، استنادات شریعتی به نظریات مارکس، دورکیم و وبر مقوله بندی شده اند و در هر مقوله تأثیرات و نقدهای صورت گرفته تحلیل شده اند. مقولات اصلی مشخص شده عبارت اند از: دین، عدالت خواهی، ازخودبیگانگی، استعمار، شیوه تولید آسیایی، ویژگی های قرون جدید و پروتستانتیسم. بر اساس نتیجه به دست آمده از پژوهش پیش رو، ارتباط اندیشه های علی شریعتی و بنیان گذاران جامعه شناسی ارتباطی دوسویه و متقابل است. به بیان دیگر، درعین حال که شریعتی در بسیاری موارد تحت تأثیر نظریات بنیان گذاران جامعه شناسی قرار داشته، در موارد بسیاری نیز با دیدگاهی انتقادی به نظریات آن ها پرداخته است.
رویکردی نظری به گذار در مفهوم حکمرانی در اندیشه سیاسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
205 - 226
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر کوششی است برای درک چگونگی گذار در شیوه حکمرانی در نظریه سیاسی و تحلیل رویکردهای نظری آن. با توجه به آنکه طی چهار دهه گذشته تغییرات محسوسی در چهره قدرت در سطح نظام سیاسی و عملکرد دولت ها رخ داده است لذا مناظرات درباره کاهش قدرت دولت ها و ظهور بازیگران متعدد سیاسی و فراسیاسی و تغییرات در شکل حکمرانی به عنوان یکی از مباحث اساسی در دوره جدید مطرح می شود. مقاله پیش رو در جهت پاسخ به این پرسش اساسی است که اندیشه سیاسی معاصر به ماهیت گذار از سیاست حکومت چه رویکردی داشته است؟ در پاسخ به این پرسش دو امکان مناقشه نظری موردبررسی قرار می گیرد: دیدگاه اول یا جریان اصلی اندیشه سیاسی، به گذار از حکومت به حکمرانی نظر داشته و در مقابل جریان انتقادی (دیدگاه دوم) از نقش متفاوت و نوپدید قدرت که در اینجا حکومت مندی نامیده می شود، به رویکرد ایجابی جریان اصلی تشکیک می کند. مقاله حاضر با بیان سه رویکرد نظری مربوط به گذار در شیوه حکمرانی و تحلیل سه سطح حکومت، حکمرانی و حکومت مندی، به بیان دیدگاه های متفکران آن ها پرداخته و ابعاد مختلف این مجادله را تبیین می کند.
نقدی بر نادیده انگاری پیروانِ کاریزما در کتاب جامعه شناسی کاریزمای ملی؛ فروپاشی ساختارهای اجتماعی و ظهور کاریزما(مقاله علمی وزارت علوم)
جامعه شناسی کاریزمای ملی، کتابی است به قلم مجید فولادیان که طی آن فروپاشی ساختارهای اجتماعی و ظهور کاریزمای ملی را تجزیه و تحلیل می کند. نویسنده با روش ساختاری تاریخی به بررسی تحولات ساختاری در آستانه دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی می پردازد و به این نتیجه می رسد که در دوره قاجار، ساخت شبکه ای جامعه مانع از شکل گیری همبستگی های فراگیر بوده است و در چنین ساختی در شرایط بحرانی صرفاً امکان ظهور کاریزماهای خُرد محله ای، قومی، مذهب ی و صنفی وج ود دارد و ظهور کاریزمای مل ی بع ید بنظر می رسد. اما در اواخر حکومت پهلوی به دلیل فروپاشی ساخت سنتی و بروز بحران های اجتماعی در جامعه ای که به سطحی از انسجام ملی رسیده بود، و با ظهور ایدئولوژی مبتنی بر فرهنگ جامعه امکان شکل گیری اجتماع ملی و ظهور کاریزمای ملی فراهم شد. در این مقاله بر آن شده ایم تا کتاب جامعه شناسی کاریزمای ملی را در چارچوب تحلیلی تلفیقی (ساختار-کارگزار) مورد نقد و بررسی قرار دهیم. نتایج نشان می دهد که فولادیان چگونگی ارتباط و نقش پیروان در ظهورکاریزما را توضیح نمی دهد. در واقع نویسنده صرفاً به توضیح ساختارها و تأثیر آنها برظهور کاریزما پرداخته و نسبت به عاملیت و کارگزاری پیروانِ کاریزما در ظهور کاریزما بی توجه بوده است.
بررسی تطبیقی آراء روش شناختی ماکس وبر و پیتر وینچ(مقاله علمی وزارت علوم)
جامعه شناسی در دهه های اخیر دورانی خاص را تجربه کرده است. از یک سو، تاکید بر هدایت مفهومی و روشی و از سوی دیگر فرار از دامن خردگرایی محض که اثرات زیان بار آن در علوم مختلف، به ایجاد تفکرات پسا تجدد منتج گردیده است. وبر را یکی از بنیان گذاران اصلی جامعه شناسی می دانند، اما نوشته هایش بسیار گسترده تر از این عرصه بوده و بسیاری از حوزه های تاریخی، نظریه حقوقی، اقتصاد و مطالعه تطبیقی را در بر می گیرد..... اندیشه های وبر هنوز به طور گسترده، هر چند اغلب با تغییرات ، در جامعه شناسی امروز به کار برده می شود. وینچ هم که قبل از ورود به حوزه جامعه شناسی، در فلسفه و معرفت و اندیشه اجتماعی فعالیت داشته و سپس وارد عرصه جامعه شناسی شده است، و با فرق گذاری بین علم و فلسفه معتقد است که کار علم، بررسی ماهیت علت و معلولی وقایع جزیی و کار فلسفه، بررسی ماهیت واقعیت است. در این نوشتار سعی بر این است که به نظریات و ایده های روش شناسی دو اندیشمند معاصر ماکس وبر بپردازیم که هر یک در عین آن که جانب یکسانی را در پیش گرفته اند، ولی با سرعت و با عمق کما بیش متمایزی در عالم معنا و عمل با ماهیت و وجود و یا ذهن و عین، بحث و جستجو و کنکاش کرده اند.
نقش طبقه متوسط در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
237 - 263
حوزه های تخصصی:
از مدرنیزاسیون پهلوی ها به خصوص پهلوی دوم به این سو، قشرهایی در صورت بندی اجتماعی ایران ظهور کردند که به تسامح طبقه متوسط و به بیانی دقیق تر شئون متوسط جدید نامیده می شوند. این طبقه دارای موجودیت، سبک زندگی و مطالبات خاص خود است که هر چه این اقتضائات بیشتر مطمح نظر نخبگان سیاسی و تصمیم سازان عرصه سیاست خارجی کشورهای در حال توسعه قرار بگیرد، پویش توسعه تسهیل و سیاست خارجی کارآمدتری را درپی دارد. دغدغه اصلی این مقاله تبیین رابطه بین سیاست خارجی و طبقه متوسط از منظر اهمیت طبقه متوسط خواهد بود. لذا پرسش اصلی مقاله این گونه مطرح می شود که: طبقه متوسط جدید چه الزاماتی را بر سیاست خارجی کشور تحمیل می کند؟ و هر یک از دولت های پس از جنگ با این الزامات چگونه مواجه شده اند؟ در پاسخ به پرسش فوق الذکر این فرضیه مطرح می شود که: هرگاه علائق و منافع طبقه متوسط در سیاست خارجی ایران پس از جنگ لحاظ شده پویش توسعه تسهیل و راه پیشرفت کشور هموارتر بوده است و هرگاه دولت ها بدان بی توجه بوده اند سیاست خارجی وضعیت نامطلوب تری را به خصوص از نظرگاه توسعه تجربه کرده است. این مقاله همچنین برای نشان دادن اهمیت گروه های اجتماعی داخلی در سیاست خارجی کشورها و در بخش نظری از نظریه رئالیسم نوکلاسیک، به خصوص آرای رایپسمن بهره خواهد جست. این نوشته همچنین به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی می باشد که در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای استفاده شده است.
نظریه جامعه شناختی در جامعه شناسی پزشکی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
197 - 215
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی روندهای کنونی نظریه در جامعه شناسی پزشکی می پردازد و درمی یابد که استفاده از نظریه [در این حوزه] در حال شکوفایی است. استدلال اصلی این است که این حوزه به بلوغ رسیده است و در مرحله اولیه یک تغییر پارادایم از تمرکز گذشته بر فردگرایی روش شناختی (که در آن فرد، واحد ابتدایی تجزیه وتحلیل است) به استفاده روزافزون از نظریه ها با جهت گیری ساختاری قرار دارد. این پیامد که اساساً با روش های پژوهشی (برای مثال، مدل سازی خطی سلسله مراتبی، زیست نشانگرها) پشتیبانی می شود، معیارهای اثرات ساختاری بر سلامت فرد را، که اغلب در گذشته وجود نداشتند یا توسعه نیافته بودند، ارائه می کند. از هر دو روش های کمی و کیفی می توان در چنین پژوهشی بهره گرفت و مطالعات کیفی مبتنی بر تعامل نمادین یا برساخت گرایی اجتماعی به دلیل روش شناسی ها و تمرکزشان رد صلاحیت نمی شوند. ضرورت دارد که ساختار در هر تلاش اجتماعی در نظر گرفته شود و به نظر می رسد که جامعه شناسی پزشکی معاصر دقیقاً به عنوان بخشی از مرحله بعدی تکاملش این کار را انجام می دهد.
دانشمند، سیاستمدار و سیاستگذار؛ گذر از دو گانه کلاسیک افلاطونی- وبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افلاطون، سیاستمدارِ جمهوری آرمانی خود را از طبقه دانشمندان (فیلسوفان) انتخاب کرد. برای وی، این دو حیثیت، وحدتی بنیادین دارند؛ وحدتی که اجازه می دهد دانشمندان بنا به احساس مسئولیت و به اختیار خود سکان هدایت سیاسی جامعه را برعهده گیرند و یا حتی مجبور شوند به چنین امر سترگ و سختی تن دهند. این موضوع درست در مقابل دیدگاه ماکس وبر، جامعه شناس و متفکر آلمانی قرن بیستم قرار گرفته است چرا که به زعم وی، این دو شخصیت، مأموریت ها، مسئولیت ها و منطق های رفتاری متفاوتی دارند و به هیچ وجه نباید به میدان یکدیگر وارد شوند؛ به این معنا، نه دانشگاه میدان سیاست است و نه سیاست، میدانی برای دانشگاهیان حقیقی. این تیپ ایده آل از دانشمندی و سیاستمداری، که در نسبتی متفاوت نزد افلاطون و وبر تعریف شده اند، دوگانه ای را پدید آورده است که ذیل دوگانه سنت- مدرنیته نیز قابل فهم است. این نوشتار بی آنکه به دوگانه اخیر بپردازد درصدد است ضمن تعریف دانشمند و سیاستمدار در اندیشه افلاطون و وبر، به اقتضای امر واقع و لزوم رابطه دانشمند و سیاستمدار در دنیای جدید، بر اساس کارویژه متفاوت «شهریار» افلاطونی در رساله مرد سیاسی، از دوگانه کلاسیک فوق گذر کرده و در میانه دانشمند و سیاستمدار، شخصیت سومی را به نام سیاستگذار بنشاند؛ شخصیتی که می تواند ارتباط بین آن دو پیشه را سامان دهی کند.
ماکس وبر و بنیادهای سازمانی – اقتصادی پیدایش سیاستمدار رسالت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
760 - 737
حوزه های تخصصی:
سلطه مشروع مهم ترین مشارکت وبر در جامعه شناسی سیاسی قلمداد می شود. تفسیر غالب از پیدایش و تحول انواع سلطه مشروع تأکیدی یکسویه بر مسائل اعتقادی دارد. پشتیبانان این تفسیر استدلال می کنند که مطمئن ترین راهنما برای فهم تنوع و تفاوت نظم های سلطه مشروع، شناخت نظام باورها و ارزش های حاکم بر آنهاست. پرسش پژوهش این است که در دریافت وبر از سلطه مشروع نوع ادعای مشروعیتی که برای کسب یا حفظ سلطه ارائه می شود، چه نسبتی با شرایط و ملاحظات بیرونی دارد. در فرضیه پژوهش استدلال می شود که اگرچه نوع مشروعیت ادعایی با عوامل بیرونی تحمیل نمی شود، ولی شانس موفقیت دعاوی مشروعیت با عوامل بیرونی مشروط می شود؛ نحوه سازمان یافتن سازوبرگ های خارجی سلطه به ویژه دستگاه اداری، شانس موفقیت ادعای مشروعیت را مشروط می کند و خود به وسیله عوامل اقتصادی به ویژه شیوه تأمین هزینه های مالی دستگاه سلطه مشروط می شود. برای آزمون فرضیه با بهره گیری از تحلیل کیفی داده های متنی، در آغاز بررسی می شود که پیدایش هریک از اشکال سه گانه مشروعیت، مشروط به تحقق چه نوع سامان سازمانی-اقتصادی است؛ سپس پیدایش «سیاستمدار رسالتمدار» به عنوان گونه ویژه ای از رهبر کاریزماتیک تبیین می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که پیدایش منظم رهبران رسالتمدار به وجود یک سامان بوروکراتیک استثنایی وابسته است که به اندازه ای حرفه ای است که با خلع ید از قدرت های پراکنده، تمرکز قدرت و وحدت رهبری سیاسی را میسر سازد، ولی آن اندازه قوی نیست که قدرت را از رهبری سیاسی بستاند و در اختیار دیوان سالاران قرار دهد.
نقد و بررسی مبانی و اصول بوروکراسی با تأکید بر چارچوب عقلانیت اسلامی و دلالت های آن در نظام حکمرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
111 - 142
حوزه های تخصصی:
بوروکراسی در نسبتی وثیق با دولت در معنای مدرن آن قرار دارد. غالب بوروکراسی های مدرن تا حدی در نتیجه فرایند دولت سازی شکل گرفتند. نظریه بوروکراسی توسط ماکس وبر با مبانی مدرنیسم و اصولی همچون تقسیم کار، حاکم بودن ضوابط بر روابط، جلوگیری از اعمال سلیقه های شخصی، انتصاب براساس شایستگی و... مطرح شد. اما واقعیت آن است که بوروکراسی با توجه به ابتنای آن بر عقلانیت مدرنیستی محدودیت هایی به همراه دارد. ازاین رو، این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی فلسفی در پی بررسی و نقد اصول و مبانی این نظریه براساس چارچوب عقلانیت اسلامی است. عقلانیت اسلامی با نگاهی جامع به ساحت های وجودی انسان (اندیشه ها، انگیزه ها و رفتارها) و متناظر با آن ساحت های جامعه، زمینه ها، چگونگی و پیامدهای ظهور و بروز عقل به عنوان ودیعه الهی در وجود انسان را نشان می دهد. جمع بندی این پژوهش آن است که بوروکراسی مقتضای طبیعت بشری است و تا هنگامی که طبیعت بشر فارغ از آموزه های وحیانی وجود دارد سلطه اش ضروری است. بنابراین، مواجهه با بوروکراسی مقابله سلبی یا کنار نهادن بوروکراسی نیست؛ بلکه فرارفت از آن به واسطه بلوغ و تعالی عقلانیت انسان و جامعه است. این مهم در کوتاه مدت با بهره گیری از سازوکار کارآفرینی حل مسئله و در بلندمدت با شناسایی و به کارگماری شایسته ترین انسان ها (به لحاظ تخصص، تقوا و بهره های هوشی) انجام می گیرد.
تحزب از منظر وبر
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶
1 - 15
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحزب از منظر وبر است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که از نظر وبر تحزب برآیند غیرشخصی شدن امور در عرصه رقابت برای کسب قدرت می باشد که پیش شرط آن الگوی کنش اجتماعی عقلانی معطوف به هدف و با توجه به توضیحات قبلی، الگوی کنش اجتماعی عقلانی معطوف به ارزش فعالان حزبی است. دیگر الگوهای کنش سنّتی و احساسی نمی توانند مبنای تحقق تحزب و فعالیت حزبی باشند. به عبارت دیگر، جهت شکل گیری مناسب تحزب، کنش عقلانی معطوف به هدف باید جایگزین کنش سنّتی و نیز کنش عقلانی معطوف به ارزش باید جایگزین کنش احساسی شود. در شرایطی که الگوی کنش فعالان حزبی سنتی و احساسی باشد، این پدیده با چالش هایی مواجه خواهد بود.