مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
انسان مدرن
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی وجوه معرفت شناختی دو اندیشمند معاصر ایران که می توان نظرات آن دو را به مثابه دو رویکرد متفاوت به مقوله معرفت و شناخت محسوب کرد، می پردازد و از این رهگذر دریافتی که هر یک از دو متفکر نسبت به نقش انسان دارند را مورد توجه قرار می دهد. به میزانی که سید حسین نصر تحت تاثیر قرائت های عرفانی از دین، به سوی وحدت در شناخت و رسیدن به کنه و حقیقت شریعت گرایش دارد، شبستری با ارایه قرائتی امروزین از دین و با در نظر آوردن تعلقات امروزین بشری به عنوان مفروضاتی غیر قابل اغماض، سعی دارد به «نقد قرائت رسمی از دین» پرداخته و تفسیری از شریعت ارایه دهد که حل کننده مشکلات انسان مدرن نیز باشد.این مقاله سعی دارد از نقطه نظری متفاوت، اندیشه های نصر را به عنوان فیلسوفی جهانی که دغدغه های او شامل جامعه ایرانی نیز می شود، با متفکری دیگر که اساسا زاده فکری جامعه ایران معاصر است مقایسه کند
حکمت متعالیه و بحران های انسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای مدرنِ معاصر، دنیایی است بسیار پیچیده و مرموز. «انسان مدرن»، نتیجه تجارب چند قرن گذشته است که به صورت انسان معاصر ظهور یافته است. انسان معاصر، دچار بحران ها و معضلات بسیاری است که از جمله آنها میتوان به بحران هویت، مشکلات زیست محیطی، مسائل اخلاقی، نهیلیسم و پوچی اشاره کرد. راه برون رفت از این مشکلات چیست؟ به اعتقاد نگارنده این مقاله، همه این مشکلات و مسائل، حاصل بریدن انسان معاصر از آسمان و جدایی از مابعدالطبیعه، و چاره کار به دست حکمت متعالیه ـ به منزله یکی از برترین مکاتب مابعدالطبیعی ـ است. با بهره گیری از این مکتب، زندگی معنا میگیرد؛ انسان از پوچی و بیمعنا پنداشتن زندگی رهایی مییابد و در پی آن، سایر معضلات نیز حل میشود.
میرچا الیاده و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار آرای میرچا الیاده درباره انسان را بررسی می کند. الیاده که با روش هرمنوتیک تاریخی - دینی به کشف معانی و تأویل پیام های پنهان اسطوره ها، آیین ها و نُمادها می پردازد پرسش از وضعیت انسان را پرسشی راستین و اساسی می داند. وی انسان ها را از لحاظ نگرش به هستی به دو دسته تقسیم می کند: انسان جوامع سنتی که قطعاً انسان دینی است و انسان مدرن. فهم الیاده از انسان در دو بخش بررسی می شود: اول، وضعیت انسان در حالت هبوط کرده؛ دوم، انسان به مثابه انسان دینی. موضوع هبوط کردگی، تحلیل هوشمندانه الیاده از جنبه های منفی وجود نامقدس عرفی را از سه جنبه آشکار می کند: هبوط از بهشت، سکولاریزاسیون و هبوط به درون زمان و تاریخ. هبوط از بهشت به معنای از دست رفتن آن کمال اصیل آغازین است. سکولاریزاسیون هبوط در فرهنگ سکولار و کیهانِ تقدس زدایی شده است. هبوط در تاریخ عبارت است از زندگی در زمان نامقدس که از لحاظ هستی شناختی واقع بودگی در عدم است. انسان دینی از زندگی معنادار و وجه بودن مقدس در تاریخ لم یزرع برخوردار است. او دقیقاً همان چیزی است که در زمان آغاز به او داده شده است. او دغدغه معنابخشی به زندگی را دارد. برای او فقط اعمال و کرداری واقعی اند که مقدس باشند. هر عملی باید تکراری از نمونه ازلی و مثالی اش باشد.
الیاده و نقد کلامی شخصیت انسان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
97-114
حوزه های تخصصی:
میرچا الیاده رابطه انسان را با دین نه برمبنای زیست روانشناختی و جامعه شناختی وی، بلکه بر پایه کارکرد ذاتی اش به مثابه موجودی دینی بررسی نمود. به باور الیاده هویت دینی انسان در دوران پیشامدرن محفوظ بوده و با شیوه ای دین ورزانه با نظام معرفتی و الگوی زندگی فرا تاریخی می زیسته است. با ورود انسان به دنیای مدرن، الینه شدن و انکار هویت دینی از سوی انسان اتفاق افتاده است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی دیدگاه الیاده را در موضوع انسان دینی بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته که الیاده با مقایسه ساختار ماهیت انسان باستانی با ماهیتی که انسان مدرن برای خود در نظر دارد، اولا: انسان مدرن با الینه شدن و انکار ماهیت دینی خود ، چه ارزش هایی را از دست داده است.ثانیا، در زندگی، اندیشه و عاطفه انسان مدرن هویت و ویژگی تاثیر گذار معنا داری وجود ندارد.و ثالثا راه بازگشت ارزش های پیشا مدرن و کسب هویت دینی انسان امروز، آشتی او با ارزش های دینی و ارتباط با اسطوره است .
بررسی و نقد کتاب FROM ARABIA TO THE PACIFIC: HOW OUR SPECIES COLONISED ASIA (از [شبه جزیره] عربستان تا اقیانوس آرام: چطور گونه ما در سراسر قاره آسیا ساکن شد)(مقاله علمی وزارت علوم)
پروفسور رابین دنل یکی از شناخته شده ترین باستان شناسان پارینه سنگیِ آسیاست. کتاب اخیر ایشان که از سوی انتشارات رُتلج در سال 2020 میلادی به چاپ رسیده است، از نمونه های خوبِ وام گیری از مفاهیم بوم شناسی و زیست شناسی و بطور خاص، زیست شناسی تهاجم در باستان شناسی محسوب می گردد. تمرکز این کتاب بر مسأله پراکنش گروه های انسانی و ساز و کارهای پویاییِ قلمرو زیستی آن ها در سرتاسر قاره آسیا در طول دوره های پارینه سنگی میانی و جدید است. در این کتاب، گونه ما، یعنی انسان مدرن به عنوان یک گونه مهاجم از دید بوم شناسی معرفی می شود؛ زیرا این گونه به سرعت در سرتاسر قاره کهن ساکن شد و سایر گونه های سرده انسان مانند نئاندرتال ها را منقرض کرد و به گوناگونیِ زیست شناختیِ این سرده برای همیشه پایان داد. به دلیل جامعیت، بهره گیری از به روزترین شواهد و انتشارات مرتبط و نیز، استفاده از رویکردهای میان رشته ای، مطالعه کتاب مورد بحث برای باستان شناسان علاقه مند به مبحث تحرک جمعیت های انسانی، باستان شناسی چشم انداز و چگونگی خروج انسان مدرن از آفریقا و کلنی سازی آسیا توصیه می شود.
چگونگی ترابط عرفان و سیاست در سبک زندگی قرآنی و سبک زندگی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۷
223 - 243
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی ناظر بر سلوک فردی و اجتماعی افراد یک جامعه و بسته به نوع ایدئولوژی و جهان بینی مکتب، متفاوت است. عرفان و سیاست اسلامی نیز درهم آمیختگی شدیدی دارند که در سبک زندگی فردی و اجتماعی افراد بروز می کند. پژوهش پیش رو با هدف کشف چگونگی ترابط عرفان و سیاست در سبک زندگی قرآنی و سبک زندگی "انسان مدرن" در نظریه عقلانیت و معنویت، پس از تبیین مفاهیم نظری پژوهش و ابعاد عرفانی سیاسی و ویژگی های سبک زندگی مؤمنانه به شیوه توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از آیات قرآنی به این نتیجه رسیده است که سبک زندگی قرآنی تداعی کننده پیوند عرفان و سیاست با حفظ هم طرازی تعبد و تعقل، عقل معاد و معاش و نیز معنویت و مدیریت در متن زندگی مؤمنان است. اما در سبک زندگی "انسان مدرن" مصطفی ملکیان، سکولاریسم مجالی برای جولان اجتماعی عرفان و معنویت باقی نمی گذارد. در واقع صاحب نظریه "عقلانیت و معنویت" با فروکاست عرفان به معنویتی فردگرا، شریعت گریز و غیر تعبدی، سعی بر سازوار نمودن این دو بظاهر متعارض دارد. در واقع این نظریه تلاشی است در جهت آرامش بخشی، امیدواری، شادی آفرینی و محروم نماندن انسان مدرن از عرفان و معنویت اما به قیمت ذبح تدین و تعبد به پای عقل معاش، که امکان پیوند عرفان و سیاست ناب را در سبک زندگی منتفی می سازد.
مقایسه ای میان والتر استیس و ملاصدرا در باب معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
149 - 162
والتر ترنس استیس (۱۸۸۶-۱۹۶۷م)، فیلسوف نظریه پرداز قرن بیستم، نتیجه ضروری غلبه روحیه علمی و ابتنای برخی پیش فرض های بنیادین در علوم جدید از قرن هفدهم به بعد (که تصویر سنتی جهان مألوف و تحت حاکمیت بی چون و چرای ارزش های دینی و معنوی را کاملاً متزلزل کرده است) را ظهور بحران های سه گانه بی معنایی زندگی، نسبیت در اخلاق و موجبیت در افعال انسان مدرن می داند. ملاصدرا (۱۵۷۲-۱۶۴۰م) در حالی که معناداری را به سان استیس به هدف از زندگی گره زده است، کمال و سعادت این هدف را در فرایند گذر ارادی از سفرهای چهارگانه از خود تا خداوند، در قرب و فناء فی الله می داند. او براساس مبانی حکمت متعالیه، حرکت جوهری در عالم هستی، سیر انسان به سوی حق، زندگی معنادار را امری حتمی و برخلاف استیس این باور است که تنها اعتقاد به خدا و غایت انگاری اوست که موجب برطرف کردن بحران بی معنایی می شود. پرسش معنای زندگی از منظر استیس و مقایسه آن با ملاصدرا که در دو سنت متمایز و نتایج مخالف تفلسف کرده اند، با روش توصیفی تحلیلی، غایت قصوای این خامه است.
خداباوری شکاکانه و مسأله شرّ کرونایی(مقاله علمی وزارت علوم)
خداباوری شکاکانه و مسئله شرّ کرونایی در فرجام دورانی که انسان مدرن ادعای برتری و اصالت دارد و هرچه را فهم نکند، انکار می کند و هرچه را نیابد، نیست می پندارد و خود را یکه تاز میدان وجود و معرفت می شناسد، موجود ریزنقشی به نام ویروس کرونا، هوشمندانه تمام هستی او را به چالش کشیده است. با شیوع ویروس کرونا در جهان، رویکردهای مختلفی درباره چرایی بروز و ظهور چنان ویروس خطرناکی در جهان ارائه شده و هر متفکری از منظر خود این گرفتاری جدید بشر مدرن را تحلیل کرده است. چرایی وقوع و گسترش کرونا و سویه های جدید آن و نیز عواقب ناگوار آن در جهان در قالب مسئله شرّ کرونایی مسئله این نوشتار است. در این مقاله برآنیم از منظر رویکرد خداباوری شکاکانه که یکی از پاسخ های ارائه شده به مسئله شرّ است، بررسی کنیم که این رویکرد چگونه به مسئله شرّ کرونایی پاسخ می دهد و از سوی دیگر ناشناخته بودن و ویژگی های خاص این ویروس، چگونه می تواند مدعای خداباوری شکاکانه را تقویت کند؟ شماره ی مقاله: ۷
بحران معنویت و پیام عارفان مسلمان به انسان مدرن (با تأکید بر دیدگاه مولوی و حافظ)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال دوم پاییز ۱۳۸۷ شماره ۱
87 - 101
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مسئله بحران معنویت در جوامع مدرن امروزی پرداخته است . در ای ن پژوهش، نگارنده ابتدا با بحثی پیرامون انسان مدرن، به بررسی تحولات دوران مدرنیته و تاثیر آن در جوامع بشری و تغییرات نگرش انسانها پیرامون جهان هستی پرداخته و در این راستا به ارائه ویژگیها و مولفه های انسان مدرن و منشا بحران دوران مدرنیته و ابعاد بحرانهای انسان مدرن می پردازد؛ در ادامه به بحث پیرامون جوامع اسلامی و معنویت مسلمان پرداخته و در این راه از پیام عارفان مسلمان، بخصوص مولوی و حافظ شیرازی بهره جسته و با استفاده از دیدگاههای عارفان اسلامی به ارائه نمایی از یک جامعه معنوی پرداخته و تاثیرات نگاه عرفا نی را در زندگی بشر بررسی نموده است . در پایان، پژوهشگر راه ر هایی از رنج و خلأهای روحی و معنوی انسان امروز را بازگشت به معنویت و تغییر و تحول در بینش و نگرش انسان به خود، خدا، هستی و طبیعت م یداند .
تبیینی دیگر پیرامون اندیشه پیشرفت با نقدی بر نقش «کار جمعی» نزد انسان نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
281-324
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده از منظری غیرمدرن به بررسی یکی از نظریات مدرن کلاسیک در حوزه جامعه شناسی پرداخته شود تا قوت این منظر تازه نضج یافته در برابر نظریات معتبرجامعه شناسی محک زده شود. به همین منظور نظریه تقسیم کار اجتماعی دورکیم برای بررسی برگزیده شده است. روشی که در این مقاله برگزیده شده بررسی فرانظری یک نظریه است. اگر چه از این منظر می توان ابعاد مختلف یک نظریه را مورد بررسی قرار داد ولی در اینجا برای تمرکز بیشتر بر مقایسه میان دو منظر غیر مدرن مدرن و مدرن، موضوع همبستگی اجتماعی از منظر تقسیم کار اجتماعی مورد بررسی واقع شده است. ضمن این مقاله ابتدا موضوع تقسیم کار اجتماعی از دو منظر غیر مدرن و مدرن شرح داده شده و سپس نشان داده می شود که با توجه به واقعیات زندگی انسان غیر مدرن، وی ترجیح می دهد به جای تقسیم کار از تفکیک کار بهره ببرد. در نهایت دیده خواهد شد که تقسیم کار حتی در زندگی انسان مدرن نیز اثری بیش از وابستگی اجتماعی بر جای نمی گذارد و انسان مدرن برای دست یابی به همبستگی اجتماعی نیازمند اعمال تغییرات اساسی در شیوه زندگی جمعی خویش می باشد.
انسان به مثابه روش در اندیشه آنتونی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۷
1 - 17
حوزه های تخصصی:
انسان به عنوان امر ایدئال و انسان به عنوان موجودی که در وضعیت فعلی هر جامعه ای در حال گذران زندگی است، دو حیثیت قابل بحث در علوم انسانی و اجتماعی هستند. این تفکیک اولیه از این دو حیث از انسان می تواند ما را در مواجهه با هویتی تحت عنوان علوم اجتماعی و علوم انسانی بیشتر آشنا کند. افکاری که انبوهی از نظریه ها و اصطلاحات و واژگان را در اقتصاد، جامعه شناسی و دیگر رشته های علوم تولید کرده اند. آنتونی گیدنز از جمله اندیشمندانی است که این دو حیثیت را در مطالعات اجتماعی خود در نظر گرفته و ازاین رو مطالعه آثار او می تواند به ما نشان دهد که چگونه میان شناخت روش شناختی انسان با شناخت انسانی که واقع شده است تمایز بنهیم. او انسان را در مرحله اول براساس اقتضائات نظری مدرنیته متأخر صورت بندی مفهومی می کند و در مرحله ای دیگر این صورت بندی را برای مطالعه انسان در دوره اخیر مدرن به کار می گیرد. انسانی که شخصیت او در بدن خلاصه می شود و بنابراین، مدیریت بدن به منزله امری به عنوان عاملیت انسانی تلقی می شود؛ جایی که اخلاق و دین به عنوان امور هویت بخش، جای خود را از دست داده و حتی امکانی برای ورود مرگ برای شکل دهی شخصیت به عنوان واقعیت جهان انسان از چشم ها دور نگه داشته می شود تا مانعی بر سر راه خرد کردن انسان و هویت انسانی در دوره مدرن اخیر نباشد.