مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
مدرنیته
حوزه های تخصصی:
با ورود معماری مدرن به ایران، ساختمان های عمومی بیش از هر نوع ابنیه دیگر تحت تأثیر این گرایش قرار گرفته و شکل خاصی، عملکردگرا و ساده به خود گرفتند. با روی کار آمدن پهلوی، رضاشاه که سعی در زدودن خاطره قاجار و ایجاد ذهنیت و هویت جدید بود، شهر تبریز را نیز با ساخت و سازهای مدرن بسیاری مواجه نمود. در دوره پهلوی اول، آمیختگی سبکی حاصل از تأثیرپذیری و یا تلفیق، خود منجر به نوعی معماری با سبک شاخص شد. در این پژوهش، تلاش شده میزان تأثیرپذیری بناهای عمومی دوره پهلوی اول (1300-1318) تبریز از سنت و مدرنیته، بر اساس نظر متخصصین و خبرگان معماری بررسی و تحلیل شود. روش تحقیق بصورت توصیفی- تحلیلی با روش پیمایشی می باشد. برای جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه با روش طیف لیکرت استفاده شده، جامعه آماری 102 نفر متخصص معماری که حجم نمونه برابر 50 نفر شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک تاپسیس با نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد که کارخانه ی چرم بر مبنای نظر پاسخ گویان از سایر بناها بر مبنای هر یک از مؤلفه های پلان ، تزیینات داخلی ، فرم ، هندسه نما ، مصالح با درجه نزدیکی 737/0 نسبت به سایر بناها مدرن تر است و عمارت شهرداری تبریز با درجه نزدیکی 0916/0، نسبت به سایر بناها سنتی تر می باشد. نتیجه گرفته می شود که در اکثر این ساختمان ها تلفیقی از عناصر سنتی و مدرن به کار رفته که با توجه به نتایج تحقیقات مشابه، نشانگر ماهیت منحصر بفرد معماری آن دوره می باشد.
بررسی رابطه میان شیوه زندگی و معماری خانه با نگاهی بر تاثیر مدرنیته (مطالعه موردی: خانه های پلکانی در جغرافیای امیرآباد پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری معماری خانه ها متاثر از عوامل متعددی است که تمامی آنها از نظر میزان اهمیت و تاثیرگذاری در یک سطح قرار نمی گیرند. به نظر یکی از مهمترین آنها، شیوه زندگی است که با داشتن مقوله هایی همچون"فرهنگ"،" اجتماع" و" اقتصاد"، ویژگی های کالبدی خانه ها را دچار تغییر می نماید. با این فرض، در مقاله حاضر سعی شده تا با تعیین جایگاه شیوه زندگی معاصر و اهمیت مقوله های آن، ویژگی های کالبدی در معماری خانه های پلکانی پاوه بررسی شود. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع تحلیلی- توصیفی است که برای بررسی همبستگی میان عامل ها، از روش "تحلیل عاملی" استفاده شد. برای پیمایش مدل نظری بدست آمده از مبانی نظری ابتدا "پرسشنامه ای بسته" با مقیاس لیکرت پنج تایی طراحی و سپس برای تحلیل داده های آن از نرم افزار "اسمارت پی ال اس" استفاده شد. البته برای اینکه بتوان نتایج حاصل از نمونه های بررسی شده را به کل جامعه آماری تعمیم داد، نمونه ها به صورت "تصادفی ساده" انتخاب شدند. سرانجام با استفاده از روش "رولوه" و "عکسبرداری"، الگوها و برخی از مهمترین تغییرات آن ها بدست آمد. بر خلاف انتظار، نتایج حاصل از پرسشنامه نشان داد زیرمجموعه های "بوروکراتیک شدن" و "تجاری شدن" نسبت به سایر زیرمجموعه ها برای ساکنان از اهمیت کمتری برخوردار است و آنچه مهم می باشد "رسانه ای شدن" زندگی امروز است. در "رولوه" نیز، تحولاتی از قبیل؛ "تقلیل اهمیت حریم خصوصی"؛ "انتقال محل تفریح و جشن ها به بیرون از خانه"؛ "انتقال محل نگهداری دام به بیرون از خانه و شهر" و ... دیده می شود.
بررسی نقش آموزش های فنی و حرفه ای و مؤلفه های سرمایه اقتصادی بر گرایش نسبت به مدرنیته (مورد مطالعه: کارآموزان فنی و حرفه ای شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
۱۵۰-۱۲۳
حوزه های تخصصی:
آموزش مهارتی همیشه کارکرد مناسبی داشته، لذا گامی بسوی صنایع جدید و زندگی مدرن است. هدف تحقیق شناخت نقش آموزشهای فنی و حرفه ای همراه با مؤلفه های سرمایه اقتصادی بر گرایش نسبت به مدرنیته می باشد. روش تحقیق پیمایشی بود، داده ها به روش میدانی جمع آوری شد، جامعه آماری شامل کارآموزان فنی و حرفه ای شهر گرگان که تعداد آنها401 نفر بود و نمونه آماری شامل کلیه اعضای جامعه آماری می شود، ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میزان و نوع آموزشهای مهارتی و نیز مؤلفه های سرمایه اقتصادی با گرایش نسبت به مدرنیته در بین کارآموزان فنی و حرفه ای شهر گرگان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین متغیر درآمد مهمترین عامل در تعیین سرمایه اقتصادی و رابطه گرایی مهمترین عامل در تعیین مدرنیته است. متغیرهای سطح محل سکونت، درآمد و دارایی بر گرایش به مدرنیته تأثیر معناداری دارند، و در این میان متغیر دارایی و سپس درآمد تأثیر بیشتری بر گرایش به مدرنیته دارند. همچنین بین متغیرهای جنسیت (مردان)، سطح تحصیلات، قومیت و شغل با گرایش به مدرنیته تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین بین ارزیابی کارآموزان در باره ضرورت آموزش های فنی و حرفه ای با گرایش نسبت به مدرنیته رابطه معنی داری وجود دارد. سرانجام نتایج حاکی از آنست که گذراندن دوره های آموزشی مهارتی علاوه بر ارتقاء مهارت و دانش تخصصی کارآموزان، موجب ایجاد بصیرت و نگرش مثبت به زندگی در راستای تحقق شاخصهای مدرنیته در میان آنان می گردد.
تقابل سنّت و مدرنیسم در اندیشه های جلال آل احمد (نقدی بر نظر منتقدان)
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
37 - 81
حوزه های تخصصی:
کارنامه ی جلال آل احمد فراز و فرود فراوان دارد؛ از باورمندی به دین آغاز می شود و مراحلی چون گرایش به مارکسیسم و نقد سنّت و چپ گریزی و غرب ستیزی را تجربه می کند و در نهایت نیز بازگشت به سنّت و مذهب را توصیه می کند. بازگشت او به سنّت، اگرچه در ظاهر با نوعی سیاست بازی همراه است؛ امّا یک گرایش انتقادی اصلاحی است که در آن پاره هایی از ویژگی های مثبتی که در اندیشه های لیبرالیستی غرب و دیدگاه های مارکسیستی شرق وجود دارد، برای ایجاد غنا و پویایی و روزآمد کردن باورهای سنّتی، می تواند با آن ترکیب شود. آل احمد بیش از هر چیزی به دو موضوع حسّاسیت بسیار دارد: یکی رسیدن به خودباوری در شناخت و مراقبت از سنّت ها و فرهنگ دینی، و دیگری، بیرون آمدن از سلطه ی اقتصاد و سیاست و فرهنگ استعماری غرب. به این دلیل است که می توان اندیشه های غرب زدگی و رجعت به مذهب را در کارنامه ی آل احمد، سنّت گرایی مدرن نام گذاری کرد و نه مدرنیسم ارتجاعی که بعضی از منتقدان اصرار در به کارگیری آن دارند.
بررسی اندیشه انتقادی در نقاشی نوگرای ایران با تکیه بر عناصر اصلی زبان تصویر (مطالعه موردی: جواد حمیدی، جلیل ضیاءپور، مارکو گریگوریان)
حوزه های تخصصی:
تغییر در لایه های زیرین جامعه به واسطه انباشتِ نگاه سنت، کاری سخت و دشوار به نظر می رسد. از آنجا که هنر هم یکی از لایه های مهم جامعه به حساب می آید، تغییر نظام ارزشیِ آن -با وجود سابقه ای طولانی- دشواری فرایند تغییر را چندبرابر ساخته است. یکی از پدیده های مهم که همواره در مقابل سازوکار سنت قد علم کرده، مدرنتیه است. مدرنیته به دلیل ماهیت پدیداری همواره با ارائه اندیشه ای انتقادی سعی در راندن هر گونه نگاه سنتی دارد. این امر تنها به حوزه اجتماعی محدود نمی شود بلکه در ساحت هنر نیز قابل روئیت است. بازده زمانی چنین امری در ایران را می توان از دوره ناصرالدین شاه در نظر گرفت و اوج آن را عصر پهلوی اول دانست. با ناآرامی های سیاسی و پایان یافتن حکومت رضاشاه و حضور متفقین در ایران، گویی آخرین میخ ها بر تابوت سنت تصویری کوبیده شد. تأسیس دانشکده هنرهای زیبا به عنوان نهادی نو در حوزه هنر، عصیانی در برابر نهادهای آموزشی هنر تلقی می شود. هنرمندان و فارغ التحصیلان این دانشگاه به موجب رویارویی با دغدغه های نوین و تازه در اروپا، محتوایی نو به جامعه هنری ایران افزودند. از مهم ترین هنرمندان در این دوره جواد حمیدی، جلیل ضیاءپور و مارکو گریگوریان هستند. هدف این پژوهش بررسی اندیشه انتقادی هنرمندان نوجو در برابر اندیشه سنتیِ حاکم است. تقابلی که با تلاش هنرمندان نام برده در این عرصه اتفاق افتاده است، به عنوان مبانی مجادله با سنت تصویری شناخته می شود. مباحثی نظیر فرم و محتوا، ابزارگرایی با محتوای ایرانی، تئوریزه سازی و انتشار بیانه جهت مقابله با سنت از جمله نکات مهم در رسمیت یافتن هنر نوگرا است. لذا سؤال این پژوهش منوط بر چگونگی روش انتقاد هنرمندان نوگرا در مقابل سنت تصویری ایران است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
غرب و مدرنیته در گفتمان «عبداللطیف شوشتری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۲
۱۷۶-۱۵۳
حوزه های تخصصی:
در دوره قاجار بخش مهمی از آشنایی جامعه ایران با مدرنیته غربی، حاصل سفر اندیشه ورزان و سیاحان ایرانی به هند بود. در میان این اندیشه گران، عبداللطیف شوشتری از جایگاه برجسته ای برخوردار است که کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. نگارندگان مقاله حاضر درصدداند با بهره گیری از رویکرد توصیفی-تحلیلی و به کمک نظریه تحلیل گفتمانی، به این پرسش پاسخ دهند که مدرنیته غربی موجود در هند در گفتمان عبدالطیف شوشتری چه بازتاب و جلوه ای پیدا کرده بود؟ و چه تأثیری بر تحول اندیشه سیاسی و تجددخواهی ایرانیان داشته است؟ یافته های این بررسی نشان می دهد که هرچند شوشتری بسیاری از مؤلفه های مدرنیته فرنگی را در کتاب خود انعکاس داد و به عنوان پیشگام در این زمینه نقش سازنده ای در معرفی اولیه مدرنیته به جامعه ایران و توجه اندیشه گران بعد از خود به این موضوع داشت، ولی شناخت او بیشتر براساس ظواهر و بدون آگاهی از بنیادها و شالوده های جریان مدرنیته بود.
مکانیسم و دینامیسم ارزش های خانواده در ایلام (یک مطالعه آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
29 - 52
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر، نهاد خانواده متأثر از فرایند مدرنیته، تغییر و تحولاتی ژرف را در دو سطح عینی-ساختاری و ذهنی-تجربه کرده است. از این رو، هدف این پژوهش مطالعه مکانیسم و دینامیسم ارزش های خانواده در شهر ایلام می باشد. روش مورد استفاده، روش تحقیق ترکیبی متوالی است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش زوجین دو دهه (1365-1375 و 1385-1395) ساکن شهر ایلام که براساس روش نمونه گیری هدفمند (بخش کیفی) و تصادفی(بخش کمی) اطلاعات مورد نیاز از آن جمع آوری گردید. در بخش اکتشافی(کیفی) تحقیق تعداد 110 مفهوم، 23 مقوله جزء و 27 مقوله عمده استخراج گردید و مقوله هسته ای که به مثابه کشف تئوری است با عنوان خانواده مدرن و شکننده معرفی گردید. نتایج بررسی نشان می دهند که تحول ارزش های خانواده میان دو نسل درحوزه شیوه همسرگزینی، سبک زندگی، سنت های خانوادگی، فرزند محوری مشهود می باشد. در نتیجه خانواده؛ به سمت خانواده مدرن و شکننده در حرکت است. یافته های بخش کمی ضمن تأیید نتایج بخش کیفی، بیان گر آن است که ارزش های خانواده در چند دهه اخیر در ایلام تحت تأثیر فرایند مدرنیته و پیامدهای آن قرار گرفته و طی فرایند دگردیسی ارزش ها با محوریت کمرنگ شدن سنت ها اتفاق افتاده است.
نظریه هنجاری؛ نظریه ای برای دوران گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
از پرسش های کلیدی عصر حاضر این است که چگونه باید در فضای دینی با محصولات علم مدرن مواجه شویم. برای پاسخ به پرسش فوق رویکردهایی در میان اندیشمندان مسلمان مطرح است؛ از پذیرش بی چون و چرای این محصولات به عنوان دستاوردهای تلاش بشر تا انکار تام این دستاوردها به منزله دو نگاه کاملاً متقابل و درنهایت نظریه های میانی مانند تفکیک بین علوم انسانی و طبیعی و تلاش برای دینی کردن علوم انسانی به دلیل مبانی الحادی آن و استفاده از محصولات علوم طبیعی به عنوان دستاوردهای مفید تجربه بشری. در این میان براساس نظریه هنجاری، ضمن استفاده از دستاوردهای علوم تجربی به عنوان پیشرفت های علمی، لازم است هنجارهای دینی به منزله اخلاق علمی و پیوست فرهنگی به آن ها ضمیمه شود تا از آسیب آن ها بکاهد. در این مقاله ضمن تبیین، بررسی و نقد دیدگاه های فوق، نقاط قوت و ضعف نظریه هنجاری بررسی شده و این نظریه به منزله نظریه ای کاربردی تنها برای دوران گذر از مدرنیته تا رسیدن به تمدن دینی مطرح شده است.
پرسه زنی؛ تجربه زیستی در گذار و درنگ واکاوی سوژه پرسه زن در رمان احتمالاً گم شده ام و یوسف آباد خیابان سی وسوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
130-89
حوزه های تخصصی:
پرسه زنی، پدیده زیست و تجربه مدرن، نیاز و امکانی برای بودن در شهر/ خیابان است؛ بودنی به درنگ و تجربه ای به شتاب، زیستی متناقض نما از ناظر و منظور بودن، از میل به گم شدن و پیدا شدن، از ادراک درحال عدم تمرکز. شهر و سوژه پرسه زن در تعامل، پیوند تنگاتنگ و این همانی با یکدیگر معنا و هویت می گیرند. شهر در قدم زدن های سوژه، مکانمند می گردد و به مثابه متن یا بدن/ کالبد انسانی، خوانش و قرائت می شود. در این پژوهش، از منظر سوژه پرسه زن به خوانش و تحلیل دو رمان احتمالاً گم شده ام از سارا سالار و یوسف آباد خیابان سی وسوم از سینا دادخواه پرداخته و نشان داده شده چگونه اجزا و پدیده های شهر، همچون پاساژها، مجسمه های پارک و خیابان ها، توسط شخصیت های داستان به مثابه متن خوانش و روایت می شود و همچنین به نسبت منظر، حسرت ها، دغدغه ها و خاطره های شخصیت ها به مثابه امر بدنی تجربه می شود. شهر/ تهران شخصیت محوری هر دو رمان است که در خیال پردازی ها و قدرت رؤیاپردازانه پرسه زن، موازی با زیستِ اکنون و خاطره های دیروز، به لنداسکیپ سوررئال تبدیل می شود. پرسه زنی شخصیت ها، چه در پرسه زنی های پیاده سامان، ندا و لیلا جاهد و چه در پرسه زنی های با اتومبیلِ حامد نجات و گندم که سبک نوینی از پرسه زنی است، تجربه ای غریب و متفاوت و رابطه ای ویژه از تعلق پذیری سوژه ها به شهر/ خیابان را روایت می کند.
آسیب شناسی مطالعات طراحی سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
339-324
حوزه های تخصصی:
طراحی سنتی اصطلاحی است که بیشتر برای اشاره به ترسیم نقوش سبک های سنتی رایج است و به عنوان روش طراحی (دیزاین) پیکره محصولات و ابزارها در نظام تولید سنتی، چندان مورد پژوهش علمی نبوده است. اندک بررسی ها و تأملات در این باب نیز خود دچار مشکلات ناشی از پیش فرض های فرانظری، محرک های زمینه ای و مفروضات ناروا هستند. با توجه به اهمیت موضوع طراحی سنتی (در زمینه شناخت صناعات و هنرهای سنتی و همچنین جنبه های کاربردی و آموزشی آن) لازم است پژوهش های گسترده ای به شناخت درست چیستی و چگونگی آن اختصاص یابند، اما در گام نخست، شناخت طراحی سنتی نیازمند شناسایی و گسست، از شناخت های سطحی و مفروضاتی است که بر پژوهش در این زمینه سایه افکنده اند؛ بنابراین پرسش این پژوهش این است که عوامل زمینه ای، فرانظری و پندارهای رایج در باب «طراحی سنتی» چه هستند؟ هدف اصلی شناسایی عوامل منحرف کننده پژوهش ها در باب طراحی سنتی است. برای نیل به این هدف سه گام طی شده است، نخست از طریق اسنادی به گردآوری اطلاعات پرداخته شده است، دوم اینکه واحدهای تحلیلی مستخرج از گردآوری اطلاعات، به روش تحلیل محتوا، تحلیل و مقوله بندی شدند، سوم اینکه به روش استدلالی به بحث درباره مقولات مستخرج پرداخته شده است. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیل محتواست. برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی و برای تحلیل واحدهای معنایی مستخرج، از روش مقوله بندی در سه سطح (برگرفته از روش داده بنیاد) استفاده شده است. در پایان، یافته ها به روش استدلالی مورد بحث قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پدیده کانونی در پندارهای رایج درباره طراحی سنتی، «نفی طراحی در سنت» است. این مقوله کانونی حاصل پژوهش های بی طرفانه درباره طراحی سنتی نیست، بلکه نتیجه هشت گروه عوامل زمینه ای و فرانظری است که شناخت موضوع را مخدوش کرده اند.
پرسش از امکان مدرنیسم اسلامی ایرانی در گذار به سوی پیشرفت اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰۳
119 - 148
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تحقیقی در باب امکان طرح نظری و تحقق عینی مدرنیسم اسلامی ایرانی و چیستی رهیافت صحیح طرح تجدد و نوگرایی اسلامی ایرانی است؛ از این رو پس از واکاوی معنایی ابعاد معرفتی و تکنولوژیک مدرنیسم، بنیادهای فلسفی مدرنیسم را با توجه به وقایع تاریخی و روند تکوّن مدرنیته تشریح نموده است تا ابعاد هویتی مدرنیسم را آشکار ساخته، به مثابه مبنای تحلیل در قِبال پرسش مطرح شده، به کارگیرد. در ادامه با اتخاذ روش زمینه کاوی تاریخی- اجتماعی، روند تاریخی شکل گیری جریان های فکری در ایران در مواجهه با مدرنیسم، به خصوص آرا و جریان های پس از انقلاب اسلامی را بررسی نموده است تا فضای کلی گرایش های نظری و عملی ای که به تاروپود اندیشه ورزیِ دوران معاصر شکل داده است، در قالب مدل ارائه شده ترسیم شود. سپس بر مبنای تحلیل ناشی از انباشت آرا و نقادی ها به ارزیابی گرایش های موجود پرداخته و درنهایت به این جمع بندی رسیده است که طرح مدرنیسم اسلامی ایرانی، طرحی خودمتناقض بوده و به منظور نیل به پیشرفت و توسعه تعالی بخش، همراه با حفظ استقلال و هویت اسلامی ایرانی لازم است، پس از نقادی جریان های مختلف تجددخواهی و منتقدان آن، رهیافتی مبنا قرار گیرد که بر اساس مبادی، مبانی و روش معرفت اسلامی و با توجه به میراث تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران اسلامی تقوّم یافته است.
چالش میان خودآیینی و مرجعیت معرفتی در معرفت شناسی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روایت رایج از مدرنیته، جوهره مدرنیته قول به خودآیینی و نفی هر گونه مرجعیت (از جمله مرجعیت دینی) تلقی می شود. در عین حال، ادعا شده که «گواهی» با «مرجعیت» تفاوت ماهوی دارد. به عبارت دیگر، ادعا شده که پذیرش گواهی، به مثابه یکی از منابع معرفت و توجیه، به معنای موافقت با توسل به مرجعیت و تعبد نیست و منافاتی با عقلانیت مدرن و خودآیینی انسان ندارد. این تلقی دلالت های مهمی برای معرفت شناسی دینی دارد. در این مقاله ابتدا با رجوع به سخنان فلاسفه مدرنِ کلاسیک نشان داده می شود که تفسیر مذکور از مدرنیته ناصواب است. در ادامه تفکیک میان گواهی و مرجعیت نقد و بیان می شود که باور مبتنی بر گواهی ذاتاً ملازم با توسل به مرجعیت منشأ گواهی است، و تفکیک این دو مقوله از یکدیگر ناممکن است. آنگاه، دو نقد عمده دیگر بر ایده خودآیینی که توسط معرفت شناسان معاصر ارائه شده طرح می شود. نتیجه پایانی این است که ایده خودآیینی ایده قابل دفاعی نیست و پذیرش مرجعیت دیگری، با شرایط خاص، منافاتی با عقلانیت ندارد، بلکه مقتضای عقلانیت است.
مطالعه مقایسه ای ساختارهای ماهوی اسطوره، در جهان سنت و پس از ظهور مدرنیته (بر اساس آرای اسطوره شناسان سده بیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته با تفکر علمی، خردگرایی و خاطره زدایی بر نگرش اساطیری تاثیر ویژه ای گذاشت. در این پژوهش به تحلیل اثر ورود مدرنیته بر مفاهیم ساختاری شناختی اسطوره بر اساس آرای اسطوره شناسان مطرح قرن بیستم و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اسنادی و به روش مقایسه ای پرداخته می شود. در متن پیش رو جنبه دینی، تاریخی، هنری و ادبی، زمانی و مکانی، فلسفی، علمی و ... اسطوره ها قبل از ظهور مدرنیته و پس از آن، با هدف ایجاد شناخت از اثرات ورود مدرنیته، مقایسه شده است و چگونگی و چرایی تفاوت ها و همانندی ها در مفاهیم ساختاری شناختی اسطوره در قبل و بعد از ظهور مدرنیته مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییر در نگرش در مفاهیم ساختاری اسطوره مانند مفاهیم زمانی، مکانی، علمی و فلسفی و ... در آغاز مدرنیته، باعث کمرنگ شدن نقش اسطوره ها در شروع مدرنیته شده است. با این حال پس از افول مدرنیته نگاه علمی با گسترش خود توانست نگرش اساطیری را نیز در خود بگنجاند.
گفتمان و عناصر پست مدرن در اشعار سید مهدی موسوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
130 - 154
حوزه های تخصصی:
شعر کلاسیک فارسی به ویژه غزل در ادامه سیر تکاملی خود، پس از انقلاب مشروطیّت و پس از تسلّط فکری جریان نیمایی، ساحات و جریانات مختلفی را شاهد بوده است که یک جریان آن عمدتاً تحت لوای غزل امروز یا غزل نو یا شعر نئوکلاسیک از آن یاد می شود. در دهه هفتاد شمسی جریانی نوپا با تکیه بر اندیشه پست مدرنیسم غربی، فضایی را ایجاد کرد که به آن شعر، فرم یا آوانگارد اطلاق کردند که در طبیعت خود، نوعی تعارض با معیارهای شناخته شده ادبی داشت. سید مهدی موسوی، شاعر پیش رو، این جریان با انتشار کتاب«فرشته ها خودکشی کردند» به عنوان پرچم دار این سبک مطرح شد. این مقاله در پی واکاوی گفتمان این اندیشه و ویژگی ها و رویکردهای زبانی و محتوایی اشعار موسوی است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، دیوان اشعار موسوی، موردبررسی قرارگرفته و یافته های پژوهش نشان می دهد که اندیشه پست مدرنیسم ابتدا در اشعار شاعران نو سرا و سپیدگو با بحران مخاطب مواجه بوده است؛ ولی در نتیجه تلاش های جریان دوم با محوریّت موسوی و انتخاب شعر موزون و مقفّی، توانسته راه خود را باز کند و یافته بعدی نشان می دهد، ساختارشکنی های زبانی، نحوی، اخلاقی و توجّه به زبان و عدم قطعیّت معنا و سایر ویژگی هایی چون طنز اجتماعی و تکثرگرایی در شعر موسوی بارز است.
نگاهی جامعه شناختی به سیر تحولات روابط با جنس مخالف در گذار از سنت به مدرنیته با تأکید بر قبح زدایی در مفاهیم عرفی و جرم شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
101 - 120
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که ورود مفاهیم جدید نوعی چگونه موجب قبح زدایی از روابط با جنس مخالف در گذار از سنت به مدرنیته در ایران شده است. روابط با جنس مخالف همیشه به عنوان یکی از مسائل همیشگی قرین و همزاد نوع بشر بوده است که در شرایط و زمان های مختلف سیر تطورات خاصی را تجربه کرده است؛ ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. ازجمله این تطورات و تغییرات می توان به گذار این مدل رابطه از سنت به مدرنیته اشاره کرد که تحت تأثیر عواملی همچون تغییرات اجتماعی، شکاف نسلی، گذر از نظام پدرسالاری به فرزندسالاری و در نهایت پروسه جهانی شدن با آمدن واژگان بیگانه به فرهنگ ایرانی (چون رِل زدن، شوگر ددی، شوگر مامایی و امثالهم) تا حدودی موجب قبح زدایی از این روابط شده است. قطعاً چنین تحولاتی مغایر با فرهنگ ایرانی است و از منظر آموزه های جرم شناسی اسلامی، چنین روابطی صرفاً در قالب شرع و قانون پذیرفتنی است.
تحولات تاریخی- کالبدی شهر بم در دوران گذار از سنت به مدرنیته (عصر قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2688 - 2708
حوزه های تخصصی:
شهر بم به لحاظ موقعیت جغرافیایی، استراتژیکی، سیاسی- امنیتی، اداری و تجاری از قدیم الایام مورد توجه مورخان، جغرافی دانان، مسافران ، سیاحان داخلی و خارجی ، باستانشناسان و پژوهشگران بوده که درباره ویژگی ها و تحولات آن بسیاری از کتاب ها، مقالات و پژوهش ها تدوین یافته که اغلب به حوادث تاریخی- سیاسی و ساختار کالبدی سنتی این شهر در قالب ارگ و قلعه پرداخته شده است. از دوران باستان تا عصر قاجارشهر بم با تحولات تاریخی- کالبدی در بخش قدیم و در بسیاری از مواقع به صورت جزیی رویا روشد. درعصر محمد شاه قاجار و پس از سرکوبی آقا خان محلاتی بتدریج مردم این شهر در بخش بیرونی و جدید بم اسکان یافتندکه این روند در عصر ناصرالدین شاه شدت یافت ، با این وجود بخش قدیم کاملا از رونق نیفتاد. درباره علت ترک قلعه و بخش قدیم بم از سوی اهالی آن در عصر قاجار علیرغم تدوین پژوهش های متعدد، تا کنون پاسخ درخوری داده نشده، زیرا به اثرات مدرنیته و گذار جامعه ایران از سنت به مدرنیته و پیامد های آن در ساختار کالبدی شهر بم توجه نگردیده است.
تبیین نسبت میان مفهوم پرسه زنی و تجربه مدرنیته در فضا_مکان چهارباغ اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
79 - 93
حوزه های تخصصی:
خیابان همواره دارای حیات ذهنی و مفهومی بوده است که آن را به ابژه ای خواندنی و مملو از نشانه بدل می کند. دراین بین صورت پیدا و علنی در آن، سوژه پرسه زن است که به مشاهده و ادراک خیابان به مثابه صحنه نمایش وجوه مدرن می پردازد. خیابان چهارباغ اصفهان نیز با شواهدی مرتبط با تجربه «مدرنیته» همراه بوده است که جریان پرسه زنی در آن را قابل تأمل می سازد. بر این مدار هدف از پژوهش حاضر چگونگی تجربه مدرنیته در خیابان چهارباغ در قالب روایت تاریخی است که مطابق با آن دو روایت اصلی با تأکید بر دو محور خیابان و پرسه زن توصیف و تبیین می گردد. حاصل آنکه تجربه آشکار چهارباغ از مدرنیته در دوران پهلوی متحقق گشت و مظاهر کالبدی چون تئاتر، سینما، کافه، مغازه و پاساژ و انواع پرسه زن عامه، خریدار و آوانگارد نمایان شد؛ پس از انقلاب اسلامی تجربه مدرنیته در قالب فضاهای تجاری بزرگ و ارزان سراها و همچنین نوع جدیدی از کافه ها و سینما شکل گرفت که منجر به رشد پرسه زن خریدار به ویژه در قامت زنان شد و اجازه بروز هویتی جدید و مستقل را به آنان داد. بعلاوه حضور پررنگ پرسه زنِ عامه و پدید آمدن پرسه زنِ در حال مقاومت را در هیئت جوانان و نوجوانان تا به امروز در پی داشته است.
بررسی دگرگونی های الگوهای معماری مساجد مردمی در ابتدای مدرنیته در ایران، نمونه موردی: مساجد شهر قم در اوایل دوره ی پهلوی (1340-1304ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
135 - 158
حوزه های تخصصی:
بررسی تاریخ معماری عامیانه ایران از موضوعات پژوهشی ضروری و نسبتاً مغفول مانده برای شناخت راه آینده معماری است. این پژوهش به بخش خاصی از این معماری، یعنی مساجدی می پردازد که در دوران ممنوعیت های مذهبی رضاخانی و بعد از برداشتن آن در عمق بافت درهم پیچیده شهری قم به تعداد زیاد ساخته شده است. این تحقیق با روش تفسیری تاریخی زمینه های اجتماعی سیاسی و کالبدی ظهور این دسته از بناها و تحلیل الگوهای فضایی آنها را بررسی کرده است. برای این پژوهش با بررسی میدانی، بیش از 50 مسجد متعلق به دوران 40ساله اوّل و دوم دوران پهلوی (قبل و بعد از مدرن سازی اجباری) شناسایی و به صورت اولیه تحلیل شد و از بین آنها، 20 مسجد (با سبک غیر سنّتی) که کمتر دچار تغییرات شده بودند، برای تحلیل عمیق انتخاب شد. در ضمن این مطالعه، دو الگوی مسجد بر فرازآب انبار و مساجد سرپوشیده، از لحاظ فضایی و عملکردی، به عنوان ویژگی های خاص مساجد مزبور شناسایی شد. درهمچنین ایجاد بالکن در داخل مساجد پدیده دیگری بود که ردپای آن در سنّت تکایا، پیگیری شد. از لحاظ ساختی و فرمی، الگوی تیرآهن و طاق ضربی آجری نمایان به همراه ستون های لوله ای، نمونه هایی از پدیده های خاص شناسایی شده برای این مساجد بود و در کنار آن، استفاده از پنجره های باریک عریض یا طویل مطابق سبک مدرن و کتابخانه در مساجد، از مواردی بود که در امتداد تحول مدرن در این مساجد ارزیابی گردید. در مورد علت یابی این پدیده ها که پرسش اصلی این مقاله بود، رویکرد جامعه در واکنش به سیاست مدرن سازی رضاشاهی و تلاش عامه برای استفاده از پتانسیل های محلی برای حفظ قالب های فرهنگی در مقابل خواست حکومتی به عنوان یافته های اصلی ارائه شده است.
مدرنیته و شکل گیری هویت یکپارچه ایرانی؛ رویکرد نخستین منورالفکران قاجاری در مواجهه با هویت های خرد و بومی ایرانی با تاکید بر برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته، تفکری همه گیر و سلطه گر است که یک کلان روایت را تولید می کند و هویت های خرد در آن ذوب شده و در ساختن روایت کلان مورد استفاده قرار می گیرند. منورالفکران با تأکید بر ناسیونالیسم، درصدد ارائه یک روایت کلان از هویت ایرانی برآمدند و در این راستا، هویت های خرد و بومی را به عنوان مانعی بر سر راه تحقق روایت خود پنداشته و به طرد یا حذف آن دست زدند. در این نگاه، هر چیزی که موجب گسسته شدن مفهوم کلان ایران می شد کنار گذاشته و یا با بدبینی بدان نگریسته شد. روایت از تاریخ از مبنای اسلامی، مبنایی ایرانی یافت و به تاریخ باستان به عنوان سوژه ای مستقل نگریسته شد، برای همه گیر شدن تعلیم و پیدا شدن هویت مشخص، اصلاح زبان و الفبا پیشنهاد شد و به قومیت ها و هویت های بومی خصوصاً اعراب به عنوان عامل مهمی در عقب ماندگی ایران و شکل نگرفتن «وطن» نگریسته شد. در این مقاله، نگارنده با بررسی آثار سه منورالفکر ایرانی (میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و جلال الدین میرزا قاجار) به دنبال واکاوی نوع نگاه آنان به هویت های خرد برآمده است تا نشان دهد که این نگاه تأثیر زیادی در روشنفکری عصر مشروطه و دوره پهلوی اول که با تأکید بر ناسیونالیسم بود، برجای گذاشت و همین امر خود موجبات تقویت هویت ایرانی و فرهنگ بومی و نمود آن در شهرها و برنامه ریزی شهری بوده است چرا که شهرها نباید از هویت اصلی و بومی خود فاصله بگیرند چرا که خود باعث ناهنجاریهای اجتماعی و کالبدی و هویتی در شهرها و شهروندان می شود.
بررسی و نقد کتاب عصر سکولار(مقاله علمی وزارت علوم)
اساس نظریه سکولاریسم این است که هر چه مدرنیته (مجموعه ای از پدیده ها از جمله علم، فناوری و اشکال عقلانی اقتدار) پیشرفت می کند، به تدریج از نفوذ دین کاسته می شود، اما چارلز تیلور بر آن است که دنیای مدرن نه تنها باعث از بین رفتن دین نشده، بلکه در بسیاری موارد موجب رشد و بالندگی آن شده است. کتاب «عصر سکولار» تفصیل نظر او در مورد سکولاریسم است. تیلور درباره شرایطی در دوران گذشته صحبت می کند که باور به خدا امری فراگیر بود، اما اوضاع به گونه ای پیش رفت که موجب شد باور به خدا به عنوان گزینه ای در میان سایر گزینه ها قرارگیرد. او فرایند گسترش سکولاریسم در غرب جدید و آنچه برای دین رخ داده است را توصیف می کند. در این فرایند، برای دین داران، «خداوند» و برای غیردین داران، «عقل» ترجمان کمال است. مقاله حاضر، با نگاهی اجمالی به آثار تیلور، سیر حرکت غرب (اروپای غربی و آمریکای شمالی) از جامعه ای دینی به سوی جامعه ای سکولار را بررسی کرده و پس از تحلیل نظریه تیلور پیرامون سکولاریسم، به نقد و جمع بندی اندیشه های ایشان می پردازد.