مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
اسطوره زدایی
حوزه های تخصصی:
رمان‘ از بدو پیدایش تا به امروز‘ اسطوره زدایی را به نحوی مداوم و مستمر تجربه کرده است . این تجربه که همواره با تخریب و در هم شکستن هنجارهای نوع ادبی رمان نیز همراه بوده است ‘ در حقیقت بازتابی است از بحرانی که جهان قهرمان داستان را فراگرفته است. با این وصف‘ به موازات هر کنشی مبنی بر اسطوره زدایی‘ کنش متقابل دیگری نیز شکل می گیرد که اساسش بر احیای اسطوره استوار است . این فرایند کم و بیش همیشه با ایجاد اسطوره هایی نوین همراه بوده است. آزاده خانم و نویسنده اش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی (چاپ دوم) ‘ به قلم رضا براهنی‘ بازگوی چنین تمایلی است؛ تمایل مستمر برای از بین بردن اسطوره ها با هدف اینجاد سلسله ای مرکب از «اسطوره های شخصی ونو»
اسطورة شاهان پیشدادی در متون تاریخی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«اسطوره زدایی» به معنی تاریخی کردن و حقیقی جلوه دادن عناصر، پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است. عنوان اسطوره زدایی برای نخستین بار دربارة تأویل متون دینی، به ویژه پیام مسیح مطرح شد. اسطوره زدایی را گاهی می توان در معنی دریافت باطن و مکنون نمادها دید و برخی اوقات اسطوره زدایی به معنی حذف داستان ها و حکایات اسطوره ای در متون دینی و غیردینی است و زمانی به معنی تاریخی جلوه دادن عناصر، پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است. آنچه در این پژوهش به شیوة توصیفی تحلیلی مورد واکاوی و بررسی قرار می گیرد، اسطوره زدایی در معنای واقعی جلوه دادن پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است تا در نتیجه به اینپرسش پاسخ داده شود که آیا در تاریخ، از شاهان و پهلوانان پیشدادی اسطوره زدایی شده است یانه. برآیند تحقیق حاکی از آن است که با تأمّل در شخصیّت های اسطوره ای پیشدادیان در متون تاریخی به نیکی می توان دریافت که نویسندگان این گونه کتاب ها برای شخصیّت های اسطوره ای پیشدادیان، زمان و مکان جغرافیایی و نسب و برخی از ویژگی های تاریخی و... قائل شده اند که مغایر با برخی از خصوصیّات اسطوره ای آنهاست و از این رهگذر، از آنها صبغة اسطوره ای را زدوده اند.
جهان بینی اسطوره ای؛ اسطوره زدایی و اسطوره زایی در داستان های بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نگاه اول، جهان اسطوره، جهان علم و جهان سیاست هستی های موازی هستند، که با تغییر ذائقه زیباشناختی بشر و نیاز های او اولویت و اعتبارشان متغیر می شود، اما به دلیل جهانشمول بودن تجربه های اسطوره ای و نقش ارتباطی و رسانگی آن در اتصال انسان به تمامیت کیهان شناختی، جهان اسطوره، هماره مطلوب گم شده بشر و رابط او با جهان راز آلود و امر مقدس بوده و هست. افراط تفکر مدرن در اسطوره زدایی، بشر را به بازگشت به اسطورهای کهن چه در قالب بازتولید و باز خوانی بینش و کاراکتر اسطوره ای و چه در قالب خلق و آفرینش اسطورهای جدید کشاند. جستار حاضر با توجه به سریان و جریان اسطوره در ادبیات معاصر به کند و کاو و باز نگری جهان بینی اسطوره ای در داستان های بیژن نجدی و تبیین سازوکار های اسطوره زایی و اسطوره زدایی در آنها می پردازد. بازخوانی و بازآفرینی اسطوره ها در داستان های نجدی چندلایه و درهم تنیده است و تکرار صرف اسطوره های باستان نیست. او زایش اسطوره ها را در بستر های تقابلی، در تقابل با اسطوره های جهان مدرن (اسطوره علم و سیاست) معنادار می سازد و با اسطوره زدایی از دوره مدرنیته، و با تکیه بر مانایی، جاودانگی و تأثیرگذاری اسطوره های کهن، کاراکترهای داستانش را از حصار جهان کرانمند می–گذراند و به جهان بی کران پیوند می زند.
اسطوره زدایی در کوش نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
113 - 128
حوزه های تخصصی:
یکی از برترین و مهم ترین بنیادهای اسطوره حماسه است که بر ستیز و تقابل ناسازها استوار شده است. اسطوره در ذاتِ خود، مینوی و آن جهانی است؛ اما حماسه مانند زاده اسطوره رویکردی زمینی و این جهانی دارد. درحقیقت فرایند این جهانی شدنِ نمادهای اسطوره ایْ ساز و کارِ داستان های حماسی را پدید می آورد؛ به گونه ای که رویارویی خدایان و ضدّخدایان که در سرشت حماسی است، اندک اندک به رویارویی تبارها یا پهلوانان بزرگ و آیینی با نیروهای زیانبار و ضدّقهرمانان می انجامد. بیشترِ منظومه های حماسی پارسی زیرساختی اساطیری دارد و در آنها ردّپای آشکار شخصیت ها و بن مایه های اساطیری را می توان یافت. در این منظومه ها، کوش نامه ایرانشان بن ابی الخیر که در ابتدای قرن ششم هجری سروده شده است، یک استثناست؛ زیرا برخلافِ دیگر حماسه های پارسی می کوشد از پیکره حماسه اسطوره زدایی کند. در این مقاله سه روشِ اسطوره زدایی از حماسه در منظومه کوش نامه معرفی شده است که عبارت است از: 1) خردپذیرکردنِ روایت ها و رخدادهای اساطیری؛ 2) ذکر شخصیت های دینی و تاریخی در کنارِ شخصیت های اساطیری؛ 3) نبود برخی بن مایه های اساطیری و پهلوانیِ رایج در حماسه های اسطوره ای. نگارندگان در این جستار برآن اند تا با بهره گیری از حماسه پژوهیِ تطبیقی، داستان ها و بن مایه های اساطیری ای را که در کوش نامه اسطوره زدایی شده است، در قیاس با دیگر منظومه های حماسی نشان دهند.
تحول برتری طلبی در بازنمایی روابط «سیاه» و «سفید» در هالیوود (مطالعه موردی فیلم های «تولد یک ملت»، «حدس بزن چه کسی برای شام می آید» و «هشت نفرت انگیز»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
89 - 114
حوزه های تخصصی:
سیاه پوستان نه تنها در جامعه امریکا، بلکه در هالیوود نیز اقلیت نژادی محسوب می شوند. چگونگی و چرایی تغییرات روابط سیاه و سفید در این نظام رسانه ای با تمرکز بر عنصر برتری جویی، مسئله این مقاله است. بدین منظور سه فیلم نژادمحور تولد یک ملت (1915)، حدس بزن چه کسی برای شام می آید (1967) و هشت نفرت انگیز (2015) به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای کشف سازوکارهای دلالت گر معنایی در فیلم های مذکور از روش نشانه شناسی و الگوی رمزگان پنج گانه روایی بارت بهره گرفته شد. برای فهم تغییرات روندی بازنمایی ها، از مفهوم اسطوره نزد بارت و کلیشه سازی و طبیعی سازی نزد هال استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که اشکال بازنمایی سیاهان در این فیلم ها، متناسب با بافت تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان تولید آنها، در راستای معانی مرجّح ایدئولوژی حاکم، دستخوش تغییر شده است. فیلم اولی با برساخت کلیشه های منفی، لزوم به انقیاد کشاندن سیاهان را طبیعی جلوه می دهد. فیلم دومی نظم نژادی مرسوم را به چالش کشیده و الگوی تقابلی و تعاملی جدیدی از گفتمان مسلط سفید و گفتمان مبارز سیاه ارائه می دهد. در فیلم سومی، شخصیت سیاه به نمایندگی از سیاهان زجر کشیده تاریخ نژادپرستی در امریکا، در کنشی انتقام جویانه، سفید فرادست را تبدیل به فرودست و از برتر بودن او اسطوره زدایی می کند.
مواجهه با زلزلهکرمانشاه نشانگانی برای اسطوره زدایی از دولت - ملت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (جامعه شناسی مصایب جمعی و مدیریت بحران)
80 - 103
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو مواجهه با زلزله کرمانشاه را به منزله نشانه ای از منازعه ها و پویایی اجتماعی و سیاسی ایران معاصر در برساخت یا بازسازی تصویر دولت-ملت واکاوی می کند. متن نشان می دهد که «رویداد جمعی» مواجهه با زلزله کرمانشاه در قالب «رویدادی نمایشی»، برخلاف رویدادهای مشابه قبلی، نه تنها به تقویت و بازسازی تصویر دولت-ملت نینجامیده است، بلکه در ظرف بی اعتمادی شهروندان به نهادهای عمومی کمک رسان، از طریق مداخله مستقیم آنها در کمک رسانی یا اعتماد به بخشی از نخبگان داوطلب، به عرصه ای برای تضعیف تصویر دولت کارآمد در ایران مبدل شده است. در این مقاله تلاش شده است که مواجهه ایده های مفهومی ادعاشده با واقعیت انضمامی در قالب تحلیل گفتمانِ انتقادی «مشارکت سلبریتی ها در جمع آوری کمک های مردمی»، «حضور مستقل شهروندان در مناطق زلزله زده» و «طرح دهکده امید» تحلیل شود. نوشتار حاضر ناکامی دولت برای تقویت و بازسازی تصویر دولت ملت در حوادث پس از زلزله کرمانشاه و مشارکت مستقل بخش بزرگی از شهروندان را در امدادرسانی، جزئی از منطق فراگیر «اسطوره زدایی» از دولت و مسئله نفوذ و کارآمدی آن طی سال های اخیر قلمداد می کند.
کارکرد نماد رنگ در اسطوره زایی و اسطوره زدایی بر اساس نمایشنامه «چهار صندوق» بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
59-93
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها فهم نیاکان ما از پدیده های اطرافشان را بازگو می کنند. بسیاری از اسطوره ها، در سیر تکاملی خود پس از بازخوانی و بازتولید، معمولاً با دو مفهوم عمده اسطوره زایی و اسطوره زدایی عجین شده اند. از فعّالان این عرصه، بهرام بیضایی است. او در نمایشنامه «چهار صندوق» به ساختن و پرداختن اسطوره ای در بی زمان و بی مکان اقدام کرده است. در پژوهش حاضر، میزان تأثیرپذیری متن یادشده از اسطوره های باستانی ایران زمین و همچنین نقش بیضایی در تولید عناصر اساطیری با توجّه به کارکرد نماد رنگ بررسی می شود. پرسش مبنایی این است که نقش نماد رنگ در نمایشنامه «چهار صندوق» چیست؟ همچنین پژوهندگان می کوشند تا چگونگی اسطوره زایی و اسطوره زدایی در متن بیضایی را بررسی کنند. حاصل پژوهش بیانگر آن است که روایت بیضایی از طرفی ارتباطی عمیق با اساطیر مربوط به جغرافیای محل زندگی او دارد و از طرفی می کوشد تا اسطوره زایی و اسطوره زدایی را در بطن نمایشنامه برجسته کند. خودداری از نمایش تفوّق خیر بر شر در پایان، استفاده نمادین از رنگ ها به جای نام های شخصیّت های نمایشنامه و واگردانی نمادها به ویژه در رنگ ها، نشانه ای از اسطوره زدایی در نمایشنامه چهار صندوق است. در این اثر مانند اسطوره با ماجرای خلقت روبه رو هستیم. البته خلقتی که با تغییراتی مواجه است. اهریمن (مترسک) نه به اراده و قدرت خدا، بلکه به دست موجوداتی ناقص (رنگ ها)، آنگونه که خود معترفند، خلق می شود. این مؤلّفه، نشانه ای از دخل و تصرّف بیضایی در اسطوره هاست.
بازنمایی اضطراب شهری و اسطوره زدایی در سینمای ابرقهرمانی با نگاهی به اندیشه های والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۶۴
141 - 173
حوزه های تخصصی:
«ابرقهرمانان» یا قهرمانان نقابدارِ فناناپذیر، یکی از مهم ترین محصولات فرهنگ عامه اند که با لباس های ویژه و قدرت های منحصربه فرد، از ربع دوم قرن بیستم در فکاهیات مصور دنباله دار یا اصطلاحاً کمیک ها، گسترش یافته و در بیست سال اخیر، یکی از روندهای مسلط فیلمسازی در هالیوود بوده اند. این فیلم ها صرف نظر از دیدگاه های انتقادی، چرخه اقتصادی سینما را متأثر ساخته و به گفتمانی غالب و زبانی مشترک تبدیل شده اند، لذا این مقاله در تلاش است تا تفسیری منسجم از این قهرمانان سینمایی روز، ارائه دهد. در این مطالعه، با محوریت نظریات والتر بنیامین (1940-1892)، فیلسوف یهودی آلمانی مرتبط با مکتب فرانکفورت و چند متفکر دیگر در باب افسون زدایی از اسطوره در فرهنگ مدرن، بر اضطراب های ناشی از شهرنشینی در فیلم های ابرقهرمانی تمرکز شده و بحران های روانی، اجتماعی و سیاسی پس از حمله به نیویورک در 11 سپتامبر 2001، به عنوان یکی از مهم ترین دلایل رونق این نوع از سینما، مورد بررسی قرارگرفته است. روش مطالعه بر اساس داده های کتابخانه ای و توصیف و تحلیل ویژگی های تصویری و مضمونی فیلم های اقتباس شده از شخصیت های ابرقهرمانی شناخته شده تر دو شرکت برجسته عرصه کمیک، یعنی دی سی و مارول، شامل سوپرمن و بتمن (از دی سی) و اسپایدرمن (از مارول)، به طورجداگانه است. در نتیجه گیری این مطالعه، اضطراب های ناشی از غلبه فناوری بر طبیعت، سلطه جنایت و تروریسم، آنارشیسم، صنعت فرهنگ و مسخ انسان در جامعه سرمایه داری، ترس از بیگانگان و هراس از مرگ و نابودی بشریت، به عنوان مهم ترین عوامل اسطوره زدایی از ابرقهرمان در سینمای امروز، در نظر گرفته شده است.