مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
امر نمادین
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی هویت سیستمی و استراتژیک دین و علت توجه به این موضوع فعال نشدن کارآمدی دین در زندگی امروز است. هدفی که این مقاله دنبال میکند، دستیابی به راهبرد فعال سازی کارآمدی دین است. نوع تحقیق در این نوشتار، بنیادی با رویکرد تعلیلی و روش تحقیق، کتابخانهای با ابزار تحلیل تطبیقی است؛ به این ترتیب که شاخصهها و خصلتهای گزارههای دین از طرفی و شاخصهها و خصلتهای گزارههای استراتژیک و خصوصیات سیستم از سوی دیگر بررسی و همپوشانی آنها تعلیل شده است. فرضیه این تحقیق، ضرورت نگرش کلان و سیستمی به دین و استفاده از گزارههای دین در عرصه تدوین استراتژیها است. مدل نهایی و نتیجهای که از این تحقیق به دست آمد، عبارت است از این که دین، شبکهای از استراتژیهای لازم برای برنامهریزی در جوانب به هم پیوسته زندگی را عرضه کرده است که اگر با دید استراتژیک به گزارههای دین توجه شود، ساختار لازم برای برنامهریزیهای اجرایی به دست میآید. راهکار اجرایی اولیه برای رسیدن به مدل بالا تدوین واحدهای درسی برای طلاب حوزه در مقوله «روش تحقیق خلاق»، «روش تحصیل خلاق» و «روش تدریس خلاق» برای ایجاد مهارت کلاننگری و پیدایش دید سیستمی به موضوعات و تحقق قابلیت تولید علم و نظریه است.حوزههای علمیه در صورتی موفق به تولید علم و نظریهپردازی بر اساس معادلات دین خواهند شد که طلاب حوزه بر اساس روش کاربردی و خلاق تحصیل و روش تحقیق کاربردی و خلاق را اجرا کنند و اساتید حوزه بر اساس روش کاربردی و خلاق تدریس کنند ؛ همچنین حرکت تلخیص و سادهسازی متون درسی متوقف شده و متون به حداقل سطح فهم کاربردیــ تحلیلی از سطوح فهم و ادراک ارتقا یابد وحرکت «فقه پویا»از تلاش برای انطباق دین با وضعیت موجود، به «فقه شبکهای استراتژیساز» برای تغییر وضعیت موجود به سوی انطباق با دین، تغییر جهت داده، هویت آیندهساز و نه چارهساز به خود بگیرد و الگوهای جایگزین ارائه کند.
پیوندهای امر نمادین و محاکات در آراء هانس گئورگ گادامر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هانس گئورگ گادامر، فیلسوف معاصر آلمانی، بر این باور است که تجربه اثر هنری تجربه ای معنادار بوده، و برای توضیح این تجربه به تبیین دو انگاره «امر نمادین» و «محاکمات» و پیوند میان آن دو می پردازد....
سیاست هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارائه تعریفی از کنش سیاسی و سوژه سیاسی آن، برای سیاستی رهایی بخش، دغدغه بسیاری از اندیشمندان سیاسی بوده است. در این میان اندیشه چپ از این دغدغه بی بهره نمانده است، و حتا شاید بیش از بقیه نحله ها بدان پرداخته است. در این مقاله کوشیده ایم تا بر اندیشه برخی از چهره های شاخص چپ نو، به ویژه آلن بدیو و ژاک رانسیر، تأمل کنیم، متفکرانی که با تفاوت هایی از آرای ژاک لاکان تأثیر پذیرفته اند. در این مسیر تلاش آنها را در صورت-بندی تعریفی متفاوت، و بنابر ادعا، جهانشمول از کنش و کنش گر سیاسی دنبال کنیم. در این مقاله خواهیم دید که آیا این اندیشمندان در رسیدن به تعریفی نو، و بنابر تعریف، «رهایی بخش» از کنش و سوژه آن به توفیق رسیده اند و طرحی نو در اندیشه سیاسی درانداخته اند یا صرفاً با تکرار همان مضامین در هیئتی به ظاهر متفاوت، همان نسخه های کلاسیک را از نو تجویز کرده اند.
انقلاب در زبان: مبانی نظریه ی معنا نزد کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
17 - 32
حوزه های تخصصی:
نظریه معناکاوی کریستوا را میتوان متأثر از دو گرایش پدیدارشناسی و روانکاوی دانست. درواقع کریستوا با بیان عمل کرد معنازایی یا به عبارتی مواجهه فرایندهای دلالت (امر نشانهای و امر نمادین ) به پدیدارشناسی و روانکاوی بازگشتی انقلابی دارد. وی برای عمق دادن به تفسیر معنا، و شرح و تفسیر امر نمادین به پدیدارشناسی رجوع می کند و امر نشانهای را از روانکاوی فروید به ارث میبرد. کریستوا با برداشت خود از پدیدارشناسی هوسرل، میان پدیدارشناسی و روانکاوی ارتباط برقرار میکند و می کوشد بر این پایه نظریهای برای فرایند دلالت (معنازایی) ارایه دهد. مواجهه نظریه پدیدارشناسانه و روانکاوانه با یک دیگر بستری را فراهم می آورد تا کریستوا نظریه معنا و سوبژکتیویته خود را بسط دهد. در فضایی که غلبه با امر نمادین است، کریستوا تلاش می کند با بازتعریف فرایند دلالتی، امکان سرکشی و بازتولید معنا را به فرایندی انگیخته و دایمی تبدیل کند. وی می کوشد با بهره گیری از این مفهوم پویا، بازنمایی متفاوتی در زبان تولید کند و این خود انقلابی در درون زبان و ساختارهای فرهنگی است. این نوشتار در پی آن است تا پس از مروری بر عناصر دخیل در «فرایند دلالتی» در اندیشه کریستوا، به تأثیر عواملی هم چون روانکاوی فرویدی لکانی و پدیدارشناسی، در بسط نظریه معنا بپردازد و پرده از این انقلاب بردارد. پروژه کریستوا درحقیقت سویه دیگری از واسازی دریدایی از زبان متافیزیکی است.
مفهوم سرپیچی در فلسفه ادبیات کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی و هنری خلاقه نه تنها معنای تازه ای خلق می کنند، بلکه شیوه تازه ای برای معناداری و درنتیجه تحول و دگرگونی ساختار ادبی و همچنین سوژه هنرمند را در پی دارند. معنایی که بر اساس ساختارهای از پیش موجود و هنجارهای شکل گرفته کار نمی کند و در واقع تنها با با دگرگون ساختن اصول پذیرفته شده، نحوه جدیدی از معناداری را معرفی می کنند. این خصلت دگرگون کننده را کریستوا در زبان شاعران آوانگارد و درون یک سیستم نمادین و از پیش پذیرفته شده تشخیص می دهد. در نظر کریستوا در یک اثر نوآورانه و به طور کلی خلاق ادبی، عناصر متن زایشی یا خصلت نشانه ای زبان، از تغییر جهتی در سوژه سخنگو و وجود ظرفیتی برای بازی و لذت حکایت می کنند که اجبار و الزام کلی قانون نمادین را نقض کرده و مفهومی از «مرز» و همچنین سرپیچی، فراروی و یا تخلف از مرز را به همراه دارد. بنابراین، این «عمل» را می توان پذیرش قانون نمادین و توأمان، فراروی از آن قانون جهت احیای آن دانست. موضوعی که می توان مصادیق آن را در قالب های ادبی و هنری گوناگون سراغ گرفت و بر این اساس چارچوب نظریه ای در ادبیات از منظر کریستوا ترسیم کرد. اما چنین نظریه ای می تواند ابعاد گوناگونی بیابد و از زیبایی شناسی به شکل معمول نیز فراتر رود و برای ادبیات و هنر جایگاهی فراتر از یک ابژه زیبایی شناسی قائل شود. امری که قادر است تحول و دگرگونی سوژه و فرهنگ را در پی داشته باشد.
مفهوم سرپیچی در فلسفه ادبیات کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی و هنری خلاقه نه تنها معنای تازه ای خلق می کنند، بلکه شیوه تازه ای برای معناداری و درنتیجه تحول و دگرگونی ساختار ادبی و همچنین سوژه هنرمند را در پی دارند. معنایی که بر اساس ساختارهای از پیش موجود و هنجارهای شکل گرفته کار نمی کند و در واقع تنها با با دگرگون ساختن اصول پذیرفته شده، نحوه جدیدی از معناداری را معرفی می کنند. این خصلت دگرگون کننده را کریستوا در زبان شاعران آوانگارد و درون یک سیستم نمادین و از پیش پذیرفته شده تشخیص می دهد. در نظر کریستوا در یک اثر نوآورانه و به طور کلی خلاق ادبی، عناصر متن زایشی یا خصلت نشانه ای زبان، از تغییر جهتی در سوژه سخنگو و وجود ظرفیتی برای بازی و لذت حکایت می کنند که اجبار و الزام کلی قانون نمادین را نقض کرده و مفهومی از «مرز» و همچنین سرپیچی، فراروی و یا تخلف از مرز را به همراه دارد. بنابراین، این «عمل» را می توان پذیرش قانون نمادین و توأمان، فراروی از آن قانون جهت احیای آن دانست. موضوعی که می توان مصادیق آن را در قالب های ادبی و هنری گوناگون سراغ گرفت و بر این اساس چارچوب نظریه ای در ادبیات از منظر کریستوا ترسیم کرد. اما چنین نظریه ای می تواند ابعاد گوناگونی بیابد و از زیبایی شناسی به شکل معمول نیز فراتر رود و برای ادبیات و هنر جایگاهی فراتر از یک ابژه زیبایی شناسی قائل شود. امری که قادر است تحول و دگرگونی سوژه و فرهنگ را در پی داشته باشد.
تحلیل روانکاوانه حکایت عاشق حشیش کشیده از هزار و یک شب بر مبنای نظریه های ژاک لکان
منبع:
رخسار زبان سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
۱۷-۵
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی آثار ادبی بر بنیاد دیدگاه های جدید باعث فهم جنبه های ناشناخته اثر ادبی می شود؛ مطالعه بینارشته ای نشان دهنده آن است که درک همه جانبه زندگی انسانی تنها از مسیر گفت و گوی ما بین همه سنت های فکری امکان پذیر است . قصه های هزار و یک شب از جمله مهم ترین و شیرین ترین حکایات مشرق زمین است که تاکنون به وجهی که در خور آن است، مورد توجه قرار نگرفته است. بررسی روانکاوانه حکایت « عاشق حشیش کشیده » از مجموعه هزار و یک شب و تحلیل آن بر اساس نظریات ژاک لکان، درباره ساختمان نفسانی انسان می تواند دریچه های تازه ای را از معانی نهفته در هزار و یک شب به روی مخاطبان بگشاید. در مقاله حاضر ابتدا مبانی نظری دیدگاه لکان و مفاهیم مورد نظر او درباره رشد روانی به اختصار معرفی شده اند . آن گاه مفاهیم ساحت خیالی، خود و مرحله آینه ای را در حکایت عاشق حشیش کشیده جسته و مورد تحلیل واقع شده اند. این پژوهش در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که « حکایت عاشق حشیش کشیده » بر اساس شکست آدمی در ساحت امر نمادین و بازگشت به امر خیالی شکل گرفته است .
انیمیشن به مثابه اسطوره بررسی اسطوره شناختی انیمیشن های تولید شده در ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
149 - 166
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی دسته ای از انیمیشن ها و فیلم های لایواکشن تولید شده در استودیوهای ایالات متحده امریکا از دهه 40 میلادی تا زمان حاضر می پردازد. این انیمیشن ها از این جهت از میان نمونه های فراوان انتخاب شده اند که در باکس آفیس با استقبال روبرو شده، یا از جهات دیگر برجسته به شمار می روند، توسط کمپانی های بزرگ تولید شده و نزدیک به هشتاد مورد را در برمی گیرند. فیلم ها از منظر اسطوره شناسی - به معنای مدرن آن- مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفته اند. در توصیف چیستی اسطوره و ویژگی های آن بیش از همه از آرای رولان بارت و امبرتو اکو استفاده شده است. این خصیصه ها (خشونت زدایی، لذت از تکرارها، فراواقعیت، همان گویی، تبخیر تاریخ، تقلیل گرایی و شیء شدگی) در انیمیشن های مذکور -به عنوان محملی از اسطوره های مدرن- مورد بحث قرار می گیرند.
امکان یا امتناع مصالحه در فرهنگ سیاسی و گفتمان های رسمی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازش و مصالحه در فرهنگ سیاسی ما دارای بار منفی بوده و به همین دلیل به هرگونه ندای سازش و مصالحه انگ و بر چسب خیانت زده می شود. واقعیت آن است که جامعه ما در حال حاضر در شرایط مصالحه و آشتی بسر نمی برد و برداشت نادرست از این مفهوم، امکان هرگونه مصالحه را از جامعه سلب می کند. باید توجه داشت که مصالحه سیاسی به عنوان یک کنشگری سیاسی به معنی انفعال و وادادگی نیست. با توجه به اینکه مصالحه سیاسی نافی هویت های سیاسی نیست، لذا گروه ها و جریان های مختلف سیاسی با تاکید بر مصالحه سیاسی می توانند ضمن حفظ اصول و ارزش های خود به تعامل و تفاهم برسند. در ارتباط با این موضوع که مصالحه سیاسی چه نسبتی با گفتمان های مسلط در جمهوری اسلامی ایران دارد، در این مقاله ابتدا شکل گیری مهمترین گفتمان ها و چگونگی هژمونیک شدن آنها بررسی شده و در مرحله بعد، نسبت مصالحه سیاسی با هریک از این گفتمان ها مورد سنجش قرار گرفته است. پرسش اصلی مقاله این است که: آیا در شرایط موجود امکان مصالحه میان گفتمان های سیاسی در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟ با توجه به این سوال، فرضیه اصلی پزوهش بر این پایه استوار است که: هرچند هژمونیک شدن گفتمان ها به واسطه فرآیند ضدیت (Antagonism)، امکان مصالحه میان گفتمان های سیاسی را غیر ممکن می سازد، اما گفتمان ها به واسطه رویکرد آگونیسم(Agonism)، می توانند به مصالحه نسبی برسند. در آگونیسم ما با رابطه "دوست- دشمنی" طرف نیستیم، بلکه شاهد رابطه ی رقابت آمیزی هستیم که در آن مشروعیت مخالفان به رسمیت شناخته می شود. در جستجو برای نظریه ای که بتواند روش تحلیل مناسبی را برای این مقاله فراهم آورد، نظریه های معطوف به گفتمان به ویژه خوانشی که ارنست لاکلا و شنتال موفه از تحلیل گفتمان ارائه می دهند، انتخاب شده است.
تحلیل امر نشانه ای و امر نمادین در قصه شهر سنگستان بر اساس نظریه کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
615 - 639
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های گوناگون اندیشمندان غربی درباره زبان و ادبیات، مجال وسیعی را برای نگرشی تازه از ابعاد گوناگون به متون ادبی فراهم آورده است. از جمله مکاتب ادبی که در قرن بیستم مطرح شد پسا ساختارگرایی است. ژولیا کریستوا یکی از پساساختگرایان است که اندیشه هایش درحوزه آثار ادبی بسیار مورد توجه قرار گرفت. بخشی از نظریات وی مربوط به امر نمادین و نشانه ای در زبان است. به عقیده وی زبان نمی تواند منحصرا نشانه ای یا نمادین باشد بلکه هر یک از این دو امر دیگری را تعدیل می کند و معنی محصول ارتباط میان آنهاست. این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش است که در شعر قصه شهر سنگستان امر نشانه ای بر زبان شاعر چه اثراتی دارد و چگونه می توان با توجه به امر نشانه ای این شعر را تأویل کرد. با بررسی امر نشانه ای و نمادین آشکار می گردد که اخوان بشدت تحت تأثیر رانه های نشانه ای قرار دارد و با دقت در این رانه ها می توان ناامیدی و یأس را مهمترین رانه نشانه ای شعر وی دانست.
تحول مفهوم سوژه و نسبت آن با امر اجتماعی در رویکرد کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
151-177
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله ارائه الگویی از سیر تحول سوژه مدرن (با تاکید بر نظریات دکارت و کانت)به سوژه پساساختارگرا و پسامدرن با توجه به دو بعد یکپارچگی و خود بنیادی سوژه در معنای کلاسیک آن و همچنین بررسی نسبت سوژه با امر اجتماعی در رویکرد نظری ژولیا کریستوا می باشد.سویه های اجتماعی نظریه کریستوا، او را از دیگر پساساختارگرایان و پیشگامان نظری خود جدا می سازد.در این بررسی نظری به این مسئله می پردازیم که چگونه کریستوا به کشف ساختارهای ناهمگون در عرصه زبان، سوژه و جامعه در یک کلیت نظری می پردازد وچگونه از طریق مرکزیت زدایی در هر یک این عرصه ها به بازیابی ابعاد اجتماعی، روانی و زبانی سوژه نائل می شود. نهایتا این مقاله به لزوم پیوند امر نشانه ای و نمادین درهر یک از سطوح اجتماعی، روانی و زبانی و دررابطه پویای ذهن و زبان و جامعه پرداخته و شرح می دهد که چگونه مباحث نظری مرتبط با جایگشت نظام های نشانه ای و نمادین می تواند راهگشای تبیین گفتمان هویتی و اجتماعی باشد.
مطالعه تطبیقی چگونگی مواجهه پری و هامون (در آثار مهرجویی) با امر نمادین لاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با اتخاذ رویکرد روانکاوی- فلسفی لاکان به بررسی دو اثر شاخص از سینمای ایران می پردازد. پری و هامون هر دو ساخته های داریوش مهرجویی، فیلم ساز مؤلف ایرانی هستند. شخصیت اصلی در هردو این فیلم ها، شخصیت هایی هستند که آشفتگی های روانی انسان مدرن را به تصویر می کشند. لاکان در تئوری هایش با مطرح کردن مفاهیمی چون "نام پدر"، "میل"، "ابژه کوچک"، "دیگری"، "سه گانه نفسانی"، "امر خیالی، امر نمادین و امر واقع"، این آشفتگی ها را عمیقاً بررسی و تحلیل می کند. پرسش اصلی این است که چگونه پری و هامون به عنوان دو شخصیت عصیان گر مدرن، می کوشند تا راهی به بیرون از ساحت نمادین لاکانی بیایند. از اهداف این تحقیق، یکی تحلیل راه کارهای متفاوت این دو شخصیت در دست یابی به امرواقع و بازگشت به امر خیالی و دیگر بررسی تفاوت ها و شباهت های این دو شخصیت در برخورد با قواعد نام پدر و همچنین مقایسه رویکردهای هریک از آنها در به دست آوردن موردمیل بوده است. در این مقاله ابتدا مفاهیم لاکانی شرح و تفسیر شده اند و پس از آن با روش تحلیل متنی، لایه های ضمنی و پنهان دو فیلم و شخصیت های اصلی آنها موردمطالعه قرارگرفته اند. همچنین، کاربردپذیری مفاهیم لاکان در هنر هفتم، سینما، به اجرا درآمده است. ازآنجا که به گفته لاکان، انسان راهی به بیرون از ساحت امر نمادین ندارد، ساختارشکنی ها و عصیان های پری و هامون محکوم به شکست است؛ نه قادر به بازگشت به آرامش امر خیالی هستند و نه توان مواجهه با امر واقع را دارند. می توان گفت اگرچه جنس شکست این دو شخصیت با یکدیگر متفاوت است اما هردو محکوم به زندگی در ساحت امر نمادین هستند.
فوکو و لکان؛ دلالت هایی جامعه شناختی بر ادراک بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
3 - 22
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر قسمی مطالعه پساساختارگرایانه بیماری و سازوکارهای ادراک آن بوده که در صدد است شکلی از یک جامعه شناسی پزشکیِ نظری و مفهومی را صورت بندی نماید. به این منظور از ظرفیت های نظری آراء فوکو و لکان برای توضیح ادراک بیماری و فرآیندهای شکل گیری آن بهره گرفته شد. نظریه فوکویی هرمنوتیک خود (سوژه) ، و مفهوم لکانیِ امر نمادین ، دلالت های متفاوتی بر ادراک بیماری و نحوه شکل گیری آن به دست می دهد؛ دلالت هایی که علیرغم تمایزها، بر گزاره های بنیادی مشابهی نیز استوارند. وفق هستی شناسیِ هر دو متفکر، بدن یک ساحتِ نوشتاری ست که توسط دال های فرهنگی، کدنویسی و رمزگذاری شده است؛ لذا ادراک بیماری، چیزی جز شناخت تحلیلیِ حاصل از بازخوانی نشانگان مرضی بر متن بدن نیست. خوانشی که بواسطه متقاطع کردن متن بدن با گفتمان پزشکی و دانش تخصصی به مثابه اَبر متن دربرگیرنده آن صورت می پذیرد. دستاورد نهایی این پژوهش، استنتاج و صورت بندی مکانیسم بینامتنیّت در ادراک بیماری در اندیشه هر دو متفکر است؛ مکانیسمی که به موجب آن متن بدن به واسطه مواجهه با گفتمان پزشکی به مثابه متن پیشینی و در برگیرنده آن، به تفسیر در می آید.
بررسی کوگیتوی لکانی و ارزیابی آن از منظر انگاره ادراک حضوری در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
37 - 68
حوزه های تخصصی:
انگاره سوژه رشته پیوند بسیاری از مباحث فلسفی است که با تفکر دکارت آغاز و سپس به واسطه کانت، هگل و لکان پی گرفته می شود. لکان با خوانش زبان شناختی از روانکاوی فروید و مفهومِ ناخودآگاه سوژه را به عنوان یک برساخت زبانی تعریف می کند. هستیِ عینیِ سوژه که به واسطه دال ها خط خورده است، خودش را از طریق زبان بازنمایی می کند؛ اما این خط خوردگی به واسطه زبان، موجود انسانی را میان خودآگاه و ناخودآگاه منقسم می کند. ناخودآگاه بخشی از واقعیّت سوژه است که سوژه در آنجا حضور ندارد؛ لذا از منظر لکان بر خلاف دکارت، نمی توان از اندیشه، هستیِ سوژه را استنتاج کرد، بلکه اندیشه حقیقیِ سوژه در ناخودآگاه است و سوژه در آنجا غایب است. این نوشتار با یک روش توصیفی و تحلیلی نشان می دهد چگونه ملاصدرا با طرح اصولی مانند اصالت وجود، علم حضوری و تشخّص وجود، مسیرِ متفاوتی را برای تبیین فاعلیّت و آگاهی سوژه ترسیم می کند. وجود در همه مراتب هستی بر ماهیت و آنچه به واسطه زبان برساخته می شود، تقدم دارد و علم حضوری نشانه انطباق کامل سوژه با هویّت هستی شناختیِ خود است. سوژه می تواند فراسوی تمام تعیّنات ماهوی، عنصرِ درون ماندگاری را در خود تشخیص دهد که بر اساس آن با گذر از خودبیگانگی به این همانی دست یابد.
بررسی رمان شازده احتجاب براساس نظریه آلوده انگاری کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژولیا کریستوا ازجمله نظریه پردازانی است که با طرح نظریات متنوعی در حوزه هایی چون نقد ادبی، فمیسنیم و روان کاوی سعی کرده است میان ادبیات و روان کاوی پیوند نزدیکی برقرار سازد. او با طرح مفاهیمی چون سوژه سخن گو، امر نشانه ای و امر نمادین در پی آن است تا ارتباط زبان و سوژه را در فرایندی دیالکتیکی و پویا بررسی کند و در این مسیر، با نظریه آلوده انگاری سعی دارد ارتباط میان روان کاوی و زبان را روشن سازد. آلوده انگاری فرایندی است که طی آن سوژه زبانی با ورود به حوزه نمادین هرآن چیزی که مرزهای سوبژکیتویته اش را تهدید کند، دیگری پنداشته و سعی در طرد، نفی و واپس زنی آن دارد. در این پژوهش به خوانش رمان شازده احتجابِ هوشنگ گلشیری برپایه نظریه کریستوا می پردازیم. در این خوانشِ رمان با دردها و زخم ها و پلیدی های روح شازده احتجاب رویارو می شویم. او پس از تلاشی بیهوده برای بری کردن خود از هرآنچه آلوده می انگارد و پیوستن به پاکی و خلوص، خسته از بازسازی گذشته و رسیدن به فردیت مطلوب، از کنکاش در زوایای ذهنش دست برمی دارد و تسلیم مرگ می شود. نظریه آلوده انگاری در قالب ادبیات، متن را به مثابه دال برتر آلوده انگاری قلمداد می کند؛ این فرایند در ادبیات به شیوه های مختلفی ازجمله انکار و طرد مادر، نفی رابطه مادر-فرزندی، احساس جدال همیشگی با امر آلوده، تلاش برای دفاع از حریم سوبژکتیویته و ظهور واژگان و اصطلاحات ناخوشایند نشان داده می شود و متن را به جایگاهی برای نشان دادن ناخودآگاهی و تاریکی های روح و هرآنچه سایه ای از آن ترس و وحشت را به درون سوژه فرومی ریزد، تبدیل می کند تا فرد به والایش و تطهیر برسد.
سوبژکتیویته زن و رهایی در اندیشه ژولیا کریستوا: ایده ای برای مشارکت امر نشانه ای خلاق در عرصه عمومی نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
187 - 206
حوزه های تخصصی:
در فلسفه سیاسی متأخر، راه حل های متعددی برای رهایی سوژه زنانه از سرکوب و نابرابری ارائه شده است. برای مثال، فمنیست های پساساختارگرای فوکویی از امتناع دائمی زنان، فمنیست های پسامدرن بودریاری از حادسازی امر واقع مردانه، فمنیست های شالوده شکن پسااستعماری همانند اسپیواک از واکاوی دوگانه های حاکم بر عقل محوری (لوگوس سنتریسم) مردانه استعماری، فمنیست های پسامارکسیستی همانند سیلویا والبای از الحاق زنان به انقلاب سیاسی علیه سرمایه داری، فمنیست های لیبرال متأخر همانند سوزان مولر اوکین از حقوق جهان شمول و... دفاع می کنند. در این میان، به نظر می رسد ژولیا کریستوا متفکری که در مرز میان مدرنیسم و پسامدرنیسم در حرکت است راه حلی متفاوت برای مسئله سوبژکتیویته زن ارائه می کند که بنا بر فرض نگارندگان مقاله، می تواند حاوی پیشنهادهای سازنده ای برای جامعه ما در عصر حاضر باشد. بر این اساس، مقاله حاضر دو پرسش اصلی را طرح می کند: 1. راه حل کریستوا برای رهایی سوژه زنانه از سرکوب و نابرابری چیست؟ 2. این راه حل حاوی چه نتایج عملی و نظری برای جامعه ما در عصر حاضر است؟ به نظر می رسد ایده نبوغ زنانه راه حل خاص کریستوا برای رهایی سوبژکتیویته زن است که براساس آن زنان که بیش از مردان حاوی امر نشانه ای اند می توانند در امر نمادین مردانه مشارکت کنند و آن را به تعادل برسانند. همچنین، به نظر می رسد مهم ترین نتایج این نظریه برای جامعه ما نیز بدین قرار است: 1. به جای تغییرات رادیکال یا مقاومت منفی می توان از ایده مشارکت خلاقانه سوژه های نشانه ای زنانه در بافتار زبانی فرهنگی جامعه بهره برد؛ 2. مشارکت سیاسی اجتماعی زنان ایرانی مستلزم نادیده انگاشتن نهاد خانواده، نقش مادری، و ارزش های زنانه نیست. مقاله حاضر از چارچوب نظری منطق درونی برای بازخوانی کلیت اندیشه کریستوا بهره می برد. روش مقاله هم هرمنوتیک زمینه محور است.
بررسی تطبیقی تئوری «امر آلوده» ژولیا کریستوا در ملکه زیبایی لی نین اثر مارتین مک دونا و شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس فرآیند آلوده انگاری، سوژه با ورود به حوزه امر نمادین، آنچه را که برای مرزهای سوبژکتیویته اش ابژه ای بیگانه و خطرناک تشخیص دهد «امر آلوده» می پندارد و در صدد طرد آن بر می آید. ژولیا کریستوا متن ادبی را همچون یک دال برتر آلوده انگاری، جایگاهی در نظر می گیرد که نویسنده آلودگی های روح افراد و هر آنچه سبب این آلودگی ها می شود را با بکار گیری کلمات و عبارات و فضاسازی متناسب به نمایش می گذارد تا افراد بتوانند به طهارت برسند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تطابق آلوده انگاری در دو اثر ملکه زیبایی لی نین و شازده احتجاب از دو کشور متفاوت می پردازد تا ریشه آسیب ها و پلیدی های روح «شازده» و «مورین» را از خلال امر نشانه ای بررسی نماید. این دو شخصیت در پی برائت خویش و حذف امر آلوده از زندگیشان بر می آیند و به گمان خویش در صدد پیوستن با امر پاک هستند. آنان در این راستا از شیوه های گوناگونی همچون نفی رابطه مادر فرزندی، انکار مادر به عنوان امر آلوده، تلاش برای دفاع از حریم سوبژکتیویته، جدال برای حذف امر آلوده و به کارگیری واژگان ناخوشایند استفاده می کنند. اما درنهایت تلاشهایشان بی فایده است و خود به نوعی تبدیل به امر آلوده گشته، دستشان به خون آلوده می شود و در کام نیستی فرو می روند.
چند پارگی ذهنیت زنان در تجربه زیسته زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
197 - 228
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های جامعه ایران پدیده ی چند پارگی ذهنیت است.از آنجا که خانواده یکی از مهمترین نهاد های اجتماعی متاثر از این چند گانگی است؛موضوع این مقاله مطالعه جامعه شناختی چند پارگی ذهنیت در تجربه زیسته ی زندگی خانوادگی زنان متاهل می باشد. با در نظرگرفتن سیر تحول مفهوم سوژه، رویکرد نظری ژولیا کریستوا به عنوان چهارچوب نظری انتخاب گردید. مشارکت کنندگان شامل 15 زن متاهل کارمند بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند.رویکرد ما در این مقاله، رویکردی پدیدار شناختی و روش به کار گرفته شده در راستای این رویکرد،روش تحلیل گفتمان پل جی و روث وداک، می باشد.در مرحله توصیف و تقطیع داده ها، گزاره های بیانی مصاحبه شوندگان با توجه به کنش های زبانی مورد نظر پل جی در ذیل دو کارکرد "اقتصاد" و "امورجنسی" مفهوم سازی شدند و در مرحله تفسیر متن، واسازی های صورت گرفته در مرحله توصیف، بازسازی شدند. بر آن بودیم تا لحظات تقابل و شکاف گفتمان های فردمحور مدرن و سنت محورکه در ذهنیت زن ایرانی با یکدیگر آمیخته اند را نشان دهیم. نتایج نشان داد که زن ایرانی با مسائل یکسان در کارکردهای مورد بررسی زندگی خانوادگی، برخورد هایی دو گانه دارد و جهان های ذهنی عقل-محور مدرن و ناعقل محور سنت گرا هر چند یکدیگر را به چالش می کشند و از یکدیگر سرپیچی می کنند، با هم می زی اند و ذهنیتی چند پاره را شکل می دهند.