مطالب مرتبط با کلیدواژه

سوژه خودبنیاد


۱.

دیرینه شناسی علوم انسانی در گفتار پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیرینه شناسی علوم انسانی بیناذهنیّت سوژه خودبنیاد مطالعات انسانی گفتار پسااستعماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۰۷۴
"در سال 1985 گایاتری چاکراورتیاسپیواک، با انتقاد از مجامع علمی آکادمیک غرب این سؤال را مطرح کرد که «آیا شخص مغلوب می تواند سخن بگوید؟»، پاسخ به این سؤال نیازمند بررسی علوم انسانی و هر دستگاه معرفتی است که سبب ایجاد حاشیهها شده است. گفتار پسااستعماری به عنوان نظری های انتقادی، آزادیخواه و ضداستعماری این دستگاه معرفتی را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. متفکر پسااستعماری با دیرینه شناسی علوم انسانی زمانی را جستجو میکند که چیزی تحت عنوان «شرقی» در برابر «غربی» تعریف شد. کیستیِ سوژه مدرن موضوعی است که متفکر پسااستعماری مانند میشل فوکو در دیرینه شناسی مورد سؤال قرار می دهد. ایجاد مفهوم شرقی به زمانی برمی گردد که وجود عالم خارج، از ذهن شناسا نتیجه گرفته می شد. شرقی هنگامی میتواند سخن بگوید که نقد خود را متوجه سوژه خودبنیادی کند که علوم انسانی بر اساس آن شکل گرفته است. دستیابی به تعریفی از انسان و چگونگی مواجهه او با جهان برای فهم آن، نخستین قدم برای معرفی بدیلی در برابر علوم انسانی سلطه گر است. روش متفکر پسااستعماری در فهم دیگری، و عالم خارج مبتنیبر بیناذهنیت است. این روش فهم، از طریق تبیین مطالعات انسانی در برابر علوم انسانی غربی و علوم انسانی بومی، و با دیدگاهی انتقادی نسبت به پارادایم فکری اسپیوک، به سؤال او ـ برخلاف پاسخ خودش ـ پاسخی مثبت می دهد. "
۲.

تحول مفهوم سوژه و نسبت آن با امر اجتماعی در رویکرد کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه خودبنیاد سوژه یکدست سوژه چند پاره امر نشانه ای امر نمادین امر اجتماعی هویت پیوندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۳ تعداد دانلود : ۵۹۸
هدف اصلی این مقاله ارائه الگویی از سیر تحول سوژه مدرن (با تاکید بر نظریات دکارت و کانت)به سوژه پساساختارگرا و پسامدرن با توجه به دو بعد یکپارچگی و خود بنیادی سوژه در معنای کلاسیک آن و همچنین بررسی نسبت سوژه با امر اجتماعی در رویکرد نظری ژولیا کریستوا می باشد.سویه های اجتماعی نظریه کریستوا، او را از دیگر پساساختارگرایان و پیشگامان نظری خود جدا می سازد.در این بررسی نظری به این مسئله می پردازیم که چگونه کریستوا به کشف ساختارهای ناهمگون در عرصه زبان، سوژه و جامعه در یک کلیت نظری می پردازد وچگونه از طریق مرکزیت زدایی در هر یک این عرصه ها به بازیابی ابعاد اجتماعی، روانی و زبانی سوژه نائل می شود. نهایتا این مقاله به لزوم پیوند امر نشانه ای و نمادین درهر یک از سطوح اجتماعی، روانی و زبانی و دررابطه پویای ذهن و زبان و جامعه پرداخته و شرح می دهد که چگونه مباحث نظری مرتبط با جایگشت نظام های نشانه ای و نمادین می تواند راهگشای تبیین گفتمان هویتی و اجتماعی باشد.