۴.
نشانهشناسی یکی از دانشهای نوپا است که تأثیرات عمیقی در بررسی نصوص دینی و ادبی نهاده است. تأثیر این دانش به حوزههای ادبی و دینیمحدود نمیشود؛ بلکه حوزههای بسیاری مانند: هرمنوتیک، زبانشناسی، فلسفه، هوش مصنوعی و…، رنگ مباحث آن را به خودگرفتهاست.
در این مقاله، نخست توصیفی از خود دانش نشانهشناسی به میان آمده، سپس فعالیتهای نشانهشناختی علمای دین بیان شده و ارتباط آن با معرفت دینی تشریح شدهاست. معرفت دینی، معرفتی نص ـ محور است و فعالیتهای نشانهشناختی بر روی نص، هستة اصلی معرفت دینی را فراهم میآورد. نشانهشناسی دربسیاری از دستاوردهایش با معرفت دینی ارتباط مییابد. دراینمقاله از چهاربحث عمده سخن به میان آمدهاستکه تاثیرات نشانهشناسی بر معرفتشناسی دینی را نشان میدهد. این مباحث عبارتنداز:
ــ بیان فعالیتهای عمدة نشانهشناختی عالمان دین.
ــ منطق فهم نصوص دینی.
ــ ابطالپذیری در فهم (نظر امبرتو اکو).
ــ نامحدود بودن فرایندنشانگی.
۵.
کلیدواژهها:
دین استراتژی نگرش سیستمی سیستم امر نمادین هویت استراتژیک مدلهای دینی کارآمدی دین راهبرد تولید الگوی دینی
موضوع این مقاله بررسی هویت سیستمی و استراتژیک دین و علت توجه به این موضوع فعال نشدن کارآمدی دین در زندگی امروز است. هدفی که این مقاله دنبال میکند، دستیابی به راهبرد فعال سازی کارآمدی دین است. نوع تحقیق در این نوشتار، بنیادی با رویکرد تعلیلی و روش تحقیق، کتابخانهای با ابزار تحلیل تطبیقی است؛ به این ترتیب که شاخصهها و خصلتهای گزارههای دین از طرفی و شاخصهها و خصلتهای گزارههای استراتژیک و خصوصیات سیستم از سوی دیگر بررسی و همپوشانی آنها تعلیل شده است. فرضیه این تحقیق، ضرورت نگرش کلان و سیستمی به دین و استفاده از گزارههای دین در عرصه تدوین استراتژیها است. مدل نهایی و نتیجهای که از این تحقیق به دست آمد، عبارت است از این که دین، شبکهای از استراتژیهای لازم برای برنامهریزی در جوانب به هم پیوسته زندگی را عرضه کرده است که اگر با دید استراتژیک به گزارههای دین توجه شود، ساختار لازم برای برنامهریزیهای اجرایی به دست میآید. راهکار اجرایی اولیه برای رسیدن به مدل بالا تدوین واحدهای درسی برای طلاب حوزه در مقوله «روش تحقیق خلاق»، «روش تحصیل خلاق» و «روش تدریس خلاق» برای ایجاد مهارت کلاننگری و پیدایش دید سیستمی به موضوعات و تحقق قابلیت تولید علم و نظریه است.حوزههای علمیه در صورتی موفق به تولید علم و نظریهپردازی بر اساس معادلات دین خواهند شد که طلاب حوزه بر اساس روش کاربردی و خلاق تحصیل و روش تحقیق کاربردی و خلاق را اجرا کنند و اساتید حوزه بر اساس روش کاربردی و خلاق تدریس کنند ؛ همچنین حرکت تلخیص و سادهسازی متون درسی متوقف شده و متون به حداقل سطح فهم کاربردیــ تحلیلی از سطوح فهم و ادراک ارتقا یابد وحرکت «فقه پویا»از تلاش برای انطباق دین با وضعیت موجود، به «فقه شبکهای استراتژیساز» برای تغییر وضعیت موجود به سوی انطباق با دین، تغییر جهت داده، هویت آیندهساز و نه چارهساز به خود بگیرد و الگوهای جایگزین ارائه کند.
۶.
کلیدواژهها:
روششناسی آسیبشناسی فلسفهاسلامی
فلسفه اسلامی با گرایشها و رویکردهای گوناگون از بالندگی و قوت فراوانی برخوردار است؛ ولی نمیتوان آسیبهای روششناختی، محتوایی و ساختاری آن را نادیده گرفت. در این مقاله علاوه بر توصیف روش فلسفه به آسیبشناسی آن نیز اشاره شده است. روش پیشنهادی ایناست که فلسفه به معنای دانش هستیشناسی با روش عقلی و عقلایی به حل مسائل فلسفی میپردازد. این نگاشته در ادامه به آسیبشناسی مسائل فلسفه اسلامی از منظر درون و برون دینی پرداخته است.
۷.
کلیدواژهها:
فلسفه اسلامی فلسفه مسلمانان تعبد نظری تعبد عملی بدیهیات و برهان
دینی بودن فلسفه منوط به چیست؟ و اصولاً با چه مناطی میتوان فلسفه را دینی یا اسلامی نامید؟ آیا مراد از فلسفه اسلامی، فلسفه برگرفته از منابع و مدارک اسلام یعنی کتاب و سنت است یا منظور از آن فقط فلسفه رایج و متداول بین مسلمانان است که با کوشش ایشان هماهنگ با معتقدات دینشان رشد یافته و رنگ دین را به خود گرفتهاست و در این صورت آیا کوشش ایشان معطوف به تطبیق تفکر فلسفی خود بر دین بوده یا آموزههای دینی را طبق یافتههای فلسفی خویش به تأویل بردهاند؟ آیا باورهای دینی فیلسوفان مسلمان، در حرکت فلسفی ایشان موثر نبوده و به فکر فلسفی ایشان جهت دینی نداده است؟ اینها و پرسشهایی از این دست است که هر اندیشمند دینپژوهی را به تعمق و تأمل در رابطه بین دین و فلسفه وا میدارد، تأملی که دشوار و در عین حال مهم و ضرور است، چرا که سرنوشت فلسفه اسلامی در گرو نتیجه آن است.
۸.
فهم روشمند اخلاق از منابع و مآخذ معتبر دینی، از جمله ضرورتهای حوزه دانشهای اسلامی است چرا که انتساب دانش اخلاق به اسلام، اقتضای آن دارد که این دانش برگرفته از اسلام باشد و بدیهی است که اخذ هر دانشی از دین در گام نخست، محتاج روش و منطق اتخاذ است. این مقال بر آن است تا با طرح، توضیح و تفصیل این پرسش، گامی در مسیر پاسخ به آن بردارد، باشد که در پیدایش فقه الاخلاق مؤثر افتد.
۹.
بیگمان همة مخاطبان این مقاله ، نخست از مسأله« تحول» جامعة بشری به عنوان یک واقعیت خارجی آگاهند و دوم آنکه پاسخگویی علم فقه به نیازهای جدید را بر اساس اجتهاد مستمر فقهای عظام نهتنها امری ممکن، بلکه بهسبب سابقة 1400 سالة آن، امری محقق میدانند؛ ولی بهنظر میرسد برخلاف این توافقات، مسائل مبهمی در این رابطه وجود دارد که بهویژه پس از تشکیل و استقرار حکومت اسلامی در کشور، باید مورد کاوشگری بیشتری قرار گیرد.
بنابراین نویسنده در اینمقاله نخست درصدد تبیین نکات مهمی در زمینة تحول و رابطة آن با فقه است؛ سپس به تبیین یک مورد اساسی میپردازد که در شرایط امروز کشور- البته با نگاهی فراتر از شرایط امروز جهان ـ باید از دید فقه بدان نگاه جدیدی داشت.