مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رئالیسم جادویی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی با توجه به دیدگاه منتقدان و صاحبنظران ادبی تعریف و تبیین شده و سپس رمان اهل غرق با توجه ویژگیها و مشخصه های رئالیسم جادویی تحلیل گردیده است. اصطلاح رئالیسم جادویی و یا واقع گرایی جادویی شیوه نوینی در داستان نویسی معاصر است که درآن عناصر واقعیت و خیال در هم می آمیزند. حاصل این تلفیق اثری است که به هیچ کدام از عناصر اولیه سازنده اش شبیه نیست. در این شیوه، آمیزش دو عنصر واقعیت و خیال چنان استادانه انجام می گیرد که تمامی حوادث غیر واقعی و خیالی در بستر داستان، کاملا حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی آنها را می پذیرد. به زعم بسیاری از صاحبنظران، رئالیسم جادویی شاخه ای از مکتب رئالیسم است و نمی تواند یک مکتب ادبی مستقل محسوب شود، چرا که دارای ساختار و اصول بنیادین خاص و تازه ای نیست و به طور کلی با ضوابط مکتب رئالیسم هماهنگی دارد. رمان اهل غرق یکی از شاخص ترین آثاری است که در کشور ما به شیوه رئالیسم جادویی مارکز به نگارش درآمده است، بیش از همه در شخصیت پردازی و فضاسازی تحت تاثیر این شیوه است. حضور عناصر وهمی و تخیلی از قبیل: پریان دریایی، غول زشت روی دریاها، نیمه انسانی بودن قهرمان اصلی داستان و … رمان را در زمره آثار رئالیستی جادویی جای داده است. نویسنده در تلفیق واقعیت و تخیل در بیشتر موارد به خوبی از عهده برآمده است، لیکن، در برخی موارد با تفسیر و گزارش گونه کردن حوادث، از لحن قابل اعتماد آن می کاهد.
کاوش اونوماستیک در ادبیات معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اونوماستیک علمی است که بر اساس آن می توان به رابطه بین شیء و نامی که بر آن نهاده شده است یا‘ به دیگر تعبیر ‘ به رابطه میان دال و مدلول پرداخت‘ نامگذاری شخصیت ها و هنچنین پاره ای از مکان های داستان می تواند به موضوع این علم بدل شود. چنین رابطه ای همواره در ادبیات جهانی به عنوان شگردی که نویسنده از طریق آن ناگفته هایی را در مورد شخصیت های داستانش با خواننده در میان می نهاد مطرح بوده است. ادبیات معاصر ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این مقاله تلاش کرده ایم تا با تکیه بر تحقیقی از مقوله اونوماستیک به دو شیوه نگرش متفاوت از دو داستان پرداز مطرح ایرانی ‘ احمد محمود و محمود دولت آبادی ‘ بپردازیم.
تفاوت میان رئالیسم جادویی و رئالیسم شگفت انگیز و نقش زاویه دید در آنها با بررسی آثار گابریل گارسیا مارکز و آلخو کارپنتیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"کشورهای آمریکای لاتین همواره در حال خلق سبک های هنری وادبی بوده اند و با خلاقیت خود توانسته اند فرهنگ لاتینی خود را به جهانیان بشناسانند. مردمان این سرزمین ها سعی نموده اند هیچگاه ریشه و اصالت خود را از دست ندهند و همواره در جستجوی نوآوری و ابداع سبک های جدید ادبی پیش رفته اند. در همین زمینه می توان شاهد ظهور سبک های خاصی بود که در تاریخ ادبیات این کشورها می درخشد. حدود پنج دهه اخیر دوسبک ادبی ویژه و شایان توجه با نام های «رئالیسم جادویی»و«رئالیسم شگفت انگیز» به منصه ظهور رسیده اند که نظر همگان را جلب نموده اند. این دو سبک دو شیوه فکر ی متضاد را ارائه می کنند که علیرغم این تضاد‘ عناصر«جادو» یا «شگفت انگیز» توانسته اند در کنار«واقعیت» قرار بگیرند. تنها راوی است که با دیدگاه متفاوت خود(البته در کنار فضای داستان) در هر سبک‘ آفرینشگر این دو گانگی است. بنابراین آنچه که در این تحقیق مدنظر است‘ مراجعه به بعضی متون ادبی است تا بتوان به توجیه این نامگذاری و تفاوت های موجود میان این دو سبک ادبی پرداخت . برای رسیدن به این هدف دو اثر معروف با نام های صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز Gabril Garcia Marquez و قلمرو این دنیا از آلخو کارپنترCarpentier Alego را انتخاب نموده تا بتوان به بررسی تفاوت ها ی این دو سبک مهم پرداخت.
"
بازتاب رئالیسم جادویی در داستان های غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی سبک نسبتا نوینی است که هر چند بیشتر تداعی گر نام آمریکای جنوبی و به ویژه گابریل گارسیا مارکز است، اما خاص ملل جهان سوم است. در داستان های این سبک، واقعیت و خیال در هم گره می خورند، اما به گونه ای که واقعیت بر خیال سیطره دارد، نه خیال بر واقعیت. از میان داستان نویسان فارسی، غلام حسین ساعدی در برخی از آثار خویش به این سبک گرایش دارد. این داستان های ساعدی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: داستان هایی که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده اند و داستان هایی که تنها رگه هایی از رئالیسم جادویی را می توان در آن ها یافت. در این نوشته، به بررسی هر دو دسته و هم چنین علل گرایش ساعدی به این سبک خواهیم پرداخت
رئالیسم جادویی در آثار غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی از آثار ساعدی اعم از نمایشنامه و داستان، بیش از همه ویژگی های رئالیسم جادویی، آفرینش موجودات وهمی و استحاله شخصیّت ها مدّنظر قرار گرفته است. برخی از وجوه این سبک، در آثار برجسته او مانند عزاداران بَیل، مولوس کورپوس، آشفته حالان بیدار بخت و ترس و لرز منعکس است. از جمله این وجوه، عناصر نامتجانس؛ بویژه موجودات عجیب و ترکیبی میان انسان و حیوان در آثار اوست. در این مقاله، برای نخستین بار در نقد ادبی، انواع گوناگون این موجودات و دگردیسی های انسانی، در قالب این سبک بررسی می شود. به نظر می رسد که دلیل گرایش نویسنده، به این شیوه، شرایط دشوار سیاسی و اجتماعی روشنفکری در دهه های سی، چهل و پنجاه باشد.
درهم تنیدگی رئالیسم جادویی و داستان موقعیت تحلیل موردی: داستان گیاهی در قرنطینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی و داستان موقعیت، دو شیوه یا جریان نوین در داستان نویسی معاصرند که علاوه بر ویژگی های مستقل، به دلیل چند مولفه بنیادی و زیرساخت مشترک، قابلیت و امکان هم بستری در یک داستان را دارند. داستان موقعیت به نسبت رئالیسم جادویی، در ایران جریانی نوپا و ناشناخته است که کم تر به آن پرداخته شده است. داستان کوتاه گیاهی در قرنطینه اثر بیژن نجدی، محملی برای تلفیق این دو رویکرد داستان نویسی است.مقاله ی حاضر، مولفه های منفرد رئالیسم جادویی و داستان موقعیت مانند شخصیت پردازی، رازگونگی و عینییت پدیده، ساختار و جنس موقعیت و همچنین ویژگی ها و زیرساخت مشترک هر دو شیوه، مانند چاره ناپذیری، فقدان روابط علی و واکنش اعتراضی به صورت بندی های مدرنیته استخراج و طبقه بندی می کند و در هر مولفه برای آشنایی بیشتر خواننده، نمونه هایی داستانی را از چهره های شاخص این دو جریان، یعنی مارکز و بورخس در رئالیسم جادویی و کافکا در داستان موقعیت، ارائه می نماید؛ سپس داستان مذکور را از زاویه ی موردنظر، تحلیل و بررسی می کند. با تحلیل هم زمان داستان، از منظر دو شیوه مذکور، امکان واکاوی داستان گسترش می یابد و ابعاد جدیدی پیش چشم خواننده گشوده می شود. این مقاله با تکیه بر پیامدهای مدرنیته، همچون حاکمیت عقل، تکنولوژی تحمیلی، نظارت و دخالت سازمان ها بر افراد، الگوی یکسان سازی و... انسانی را نشان می دهد که او را از تخیل، باورهای متافیزیکی، فرهنگ بومی، هویت فردی و... تهی کرده اند. انسان عاجز و ناتوانی که توان و امکان تغییر شرایط پیرامونش را ندارد.
پیوند متون عرفانی با رئالیسم جادویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی به عنوان سبکی نوین در داستان نویسی، در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد. اگرچه زادگاه این سبک آمریکای لاتین است و نویسندگان این منطقه با آثار داستانی خود، عامل جهانی شدن آن شده، و با نوشته های تحلیلی و انتقادی خود اصول و مؤلفه ها و قواعد این سبک را تئوریزه کرده اند، به گمان برخی اندیشمندان حوزه ادبیات، شیوه یاد شده تنها ویژه این منطقه از جهان نیست و اساساً ریشه های نخست آن را می توان در ادبیات خاور زمین و به ویژه در متون عرفانی جست وجو کرد. تخیل که یکی از مؤلفه های اساسی رئالیسم جادویی است، باعث گُسست علّی و معلولی در روایت داستان می شود. این تخیل که ریشه در افسانه ها، اسطوره ها، باورها، حکایات و قصه های مردمی و بومی دارد، در سرتاسر داستان ریشه می دواند. متون عرفانی و به طور مشخص، تذکره های عرفانی که شرح حالی از عارفان و بزرگان و سالکان طریقت است، در اساس، قالبی داستانی و خیالی دارند که رویدادهای شگفت انگیز و خارق عادت را در بستری واقع گرایانه ارائه می دهند. این شیوه، بسیار شبیه گونه روایی موجود در متون رئالیسم جادویی است. نگارندگان این جستار، پس از ارائه تعاریف و ویژگی هایی از رئالیسم جادویی، به جست و جوی ریشه های آن در ادبیات خاور زمین به ویژه متون عرفانی(تذکره ها) پرداخته و در پایان، نمونه هایی از نقاط مشترک میان این دو مکتب با سبک را یاد کرده اند. مهم ترین نقطه های پیوند مشترک متون عرفانی و رئالیسم جادویی را می توان در شکستن مرز میان واقعیت و فرا واقعیت و اتحاد این دو، اجتماع نقیضین، کنش های کرامت آمیز و رفتار های شگفت و خارق العاده شخصیت های حاضر در حکایت ها، شناخت حقیقت از راه تخیل و... دانست.
نبود قلت و آنیت: دو عنصر جدید رئالیسم جادویی در رمان کوبه حلبی اثرگانتر گراس (The Absence of ‘Paucity’ & ‘Momentariness’: Two New Components of Magical Realism in Günter Grass's The Tin Drum)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پاسخ این سوال می پردازد که آیا می توان رمان معروف طبل حلبی اثر گونتر گراس را طبق آنچه عموما ادعا می شود یک اثر رئالیسم جادویی نامید؟ بررسی دقیق پیرامون عناصر تشکیل دهنده این سبک هنری- ادبی به ویژه عنصر ""خموشی نویسنده"" و مفهوم ""تردید"" دلالت بر آن دارد که بر خلاف تبلیغات موجود، در برخی از بخش های این اثر، عناصر فوق کاملا نادیده گرفته شده و گاه حتی مخالف آنها عمل می کنند. این مقاله با استفاده از روش دقیق خوانی و ارایه و بررسی نمونه هایی از بطن رمان به این نتیجه می رسد که به تنها ویژگی شاخص و بارز رئالیسم جادویی، یعنی ""خموشی نویسنده"" آشکارا توجهی نشده و علاوه بر آن، وجود تردید پایدار و ممتد در طول اثر نهایتا اعتبار رئالیسم جادویی بودن آن را مخدوش و منتفی ساخته است. بر اساس اظهار نظر معروف فرانتس رو، در باره حیات پنهان و مکتوم نیروهای خارق العاده در جهان پیرامون ما دو نتیجه استخراج می شود: نخست عنصر جدیدی است که آن را ""قلت"" نام نهاده ام و بدین مفهوم است که وقایع غیر عادی و ماورالطبیعه نمی توانند مکرر و به تناوب رخ دهند. دوم آنکه اینگونه وقایع باید به فوریت و ""آنیت"" ظاهر شده و بی درنگ خاتمه یابند و لذا کنترل شدنی نخواهند بود. حال آنکه در این رمان، قدرت حیرت انگیز اسکار، شخصیت محوری اثر، نه تنها به دفعات استفاده می شود، بلکه هر زمان که اراده کند دردسترس و قابل کنترل وی است.
مقاله به زبان فرانسه: نوشتار فرانسه زبانی آفریقایی و گرایشهای نظریه پسااستعماری (Modes de transgression : l’écriture francophone africaine et les tendances de la théorie postcoloniale)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به ادبیات پسااستعماری متوجه بروز گرایشهای جدید در ادبیات آفریقایی می شویم که سعی دارند بر برتری ادبیات اروپامحور غلبه کنند. در مقاله حاضر نشان خواهیم داد نویسندگان پسااستعماری آفریقای فرانسه زبان به مثابه تخطی گرانی هستند که قواعد ادبیات اروپامحور را از آن خود کرده، از آن تخطی می کنند و بدین ترتیب یادآور رئالیسم جادویی و زبانی برای دریافت واقعیات پیرامون هستند. این نویسندگان، الگوی اروپایی را از ادبیات تربیتی پسااستعماری و از متون خودقوم نگار حذف می کنند تا چشم انداز هویتی جدیدی را بگشایند که بیگانه نگاری و بومی نگاری را به دور افکنده، زبان اروپایی را در اختیار خود قرار داده و داستانهای بلند اروپایی را به مبارزه بطلبند.
تحلیل رمان «کودک پاک کن» (طفل الممحاة) اثر ابراهیم نصرالله از منظر پیوند میان باورهای دینی و رئالیسم
حوزه های تخصصی:
ابراهیم نصر الله، رمان نویس معاصر فلسطینی، در مجموعه رمان های «کمدی فلسطینی» غالباً به شکلی واقع-گرایانه توجه خویش را به موضوع فلسطین و سرنوشت مصیبت بار مردم این سرزمین معطوف نموده است، اما او در یکی از رمان های این مجموعه، به نام: «طفل الممحاة» (کودکِ پاک کن)، شیوه ای متفاوت در پیش گرفته و در آن، برخلاف دیگر آثارش، از الگوی واقع گرایانه در روایت و پیرنگ حوادث پیروی نکرده است، وی در این رمان. حوادث فرا واقعی را در بستری از واقعیت ها ارائه نموده و پیرنگ رمان را بر آن ها استوار ساخته است. جستار حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی این رمان را از منظر پیوند میان باورهای دینی و رئالیسم بررسی نموده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که نویسنده درتلاش به منظور ایجاد هماهنگی میان مضمون و فرم، ابتکاری نو در رمان معاصر عربی به خرج داده است. او با این اثر، میان باورهای عامیانه مردم با رئالیسم جادویی پیوندی هنری ایجاد نموده است.
ملکوت نقطه عطف رئالیسم جادویی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملکوت بهرام صادقی (1315-1363) تاکنون فقط یک داستان بلند در حوزه داستان های اسطوره ای و جریان سیال ذهن به شمار می رفت. این نظر در جای خود درست و تأییدشده است؛ اما از منظر «رئالیسم جادویی» هیچ گاه به طور جدی به این اثر پرداخته نشده است. حال آن که رگه های قوی این جریان چنان در آن بازتاب یافته است که می توان آن را سرآغاز و نقطه عطف رئالیسم جادویی در ایران دانست. این مقاله ویژگی های مهم سبک رئالیسم جادویی عناصر خیالی، رﺅیایی، جادویی، اسطوره، دهشت و توجیه ناپذیری وقایع، روایت پیچیده، و توصیف های اکسپرسیونیستی و سوررئالیستی را در شخصیت ها، حوادث و اعمال شگفت انگیز، اشیا، و فضای ملکوت صادقی بررسی و آن را سرآغاز این سبک در ادبیات داستانی معاصر ایران معرفی می کند.
بررسی تطبیقی رئالیسم جادویی در دو رمان سرزمین گوجه های سبز و صد سال تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی یکی از شیوه های داستان نویسی مدرن است که در آن، تمامی حوادث غیرواقعی و خیالی در بستر داستان، کاملاً حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی می پذیرد. در همین رابطه به نظر می رسد دو رمان سرزمین گوجه های سبز اثر هرتا مولر و صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز با مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی پدید آمده اند. هدف، بازخوانی جایگاه رئالیسم جادویی در این دو رمان است. همچنین چگونگی تلفیق این دو عنصر در دو رمان یادشده، مسئله مقاله است. مولر و مارکز هر دو، رمان هایشان را به شیوه رئالیسم جادویی نوشته اند اما وجوه تمایز و تفاوت این دو رمان، از شباهت های آنها بیشتر است. سؤالی که در این زمینه مطرح می شود این است که رئالیسم جادویی به عنوان یک روش رمان نویسی مدرن تا چه میزان در سرزمین گوجه های سبز و صدسال تنهایی نمود یافته است؟ یافته های مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به دست آمده، این فرضیه را به اثبات می رساند که هرتا مولر در سرزمین گوجه های سبز سعی کرده است رابطه سیاست و جامعه را با رئالیسم جادویی بازخوانی کند حال آنکه مارکز تعامل و تضاد سنت و مدرنیسم را در صدسال تنهایی بازنویسی می کند. سبک رئالیسم جادویی در دو رمان یادشده، مفاهیم و معانی و ساختارهای مشترکی را نشان می دهد که اولویت آنها ملی و محلی نبوده بلکه مخاطب آنها جهانی است.
بررسی تطبیقی سبک زبانی و فکری و واکاوی زبان جنسیتی در اشعار پروین اعتصامی و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی در پی یافتن جوهره اصلی ادبیّات انسانی است تا با شناخت آن بر غنای فکر و اندیشه انسان بیافزاید و با نزدیک ساختن فکر و اندیشه انسان ها، زمینه تفاهم و صلح جهانی را فراهم سازد. پروین اعتصامی و نازک الملائکه از شاعران بنام و صاحب سبک در ادب فارسی و عربی هستند. پژوهش حاضر با فرض بر این اصل که بین متغیّرهای اجتماعی جنس و ویژگی های زبانی گروه های آن، ارتباطی مستقیم و قاعده مند وجود دارد، سعی دارد تا با تکیه بر گرایش های عام حاکم بر رفتارهای کلامی گروه زنان، ثابت نماید که پروین اعتصامی و نازک الملائکه در بیشتر مختصّات زبانی از جمله: استفاده از صورت ها و اقلام واژگانی، کاربرد ساخت ها و الگوهای زبانی، انتخاب موضوع و ویژگی های کاربردی و فرازبانی، کاملاً موافق با روحیّات و خلق و خوی زنانه عمل کرده اند؛ بنابراین می توان آثار پروین اعتصامی و نازک الملائکه را نموداری واقعی از گزیده های کلامی یک زن دانسته و نشان داد که اشعار این دو شاعر بیانگر خلق و خوی و سبک زنانه است و بیشتر ویژگی های زبان جنسیّتی گروه جنس خود را منعکس نموده است. تفاوت اشعارآن دو در کمّیت به کارگیری مضامین زنانه است و این مضامین در اشعار پروین اعتصامی برجسته تر می نماید. این پژوهش براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی صورت گرفته است.
ردّ پای رئالیسم جادویی در دو داستان کوتاه دفاع مقدّس «ماه زده» و «عود عاس سبز» نوشته مجید قیصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ، به سبب هیجانات و حوادث پیش بینی ناپذیر، ذاتاً پدیده ای پرشور و بحث برانگیز است. جاذبه هایی که در بیان ابعاد معنوی و رویدادهای ماورائی جنگ وجود دارد، پای بسیاری از نویسندگان را به این عرصه گشوده است. با این حال، پیوند مسأله جنگ با مبانی اعتقادی مردم ایران، ورود به این ساحت را اندکی دشوار نموده و بهره گیری از شیوه های روایی ویژه ای را ضروری می نماید. در میان سبک های ادبی، رئالیسم جادویی به سبب درهم آمیزی خیال و واقعیت، می تواند به عنوان راهکار مناسبی برای خروج از این مسئله مطرح گردد.
در این مقاله برآنیم تا ضمن بیان اجمالی ویژگی های آثار رئالیسم جادویی، با تحلیل و بررسی دو داستان کوتاه ماه زده و عود عاس سبز، ردپای این مکتب را در آثار داستانی دفاع مقدّس دنبال کنیم تا روشن گردد که این شیوه تا چه اندازه می تواند در خلق آثاری از این دست کارآمد باشد.
ضرورت این مسئله ناشی از آن است که عدم بهره گیری از شگرد های مختلف داستان نویسی، می تواند آثار حوزه دفاع مقدّس را به ورطه تکرار کشانده و آنها را از رقابت با جریان های موازی ادبیات داستانی باز دارد.
بررسی زمینه های مشترک گرایش به رئالیسم جادویی در جنوب ایران و آمریکای جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی شیوه ای است که در آن نویسنده، خیال و واقعیّت را چنان با هم در می آمیزد که مرز مشخصی میان آن دو نباشد. اگرچه گابریل گارسیا مارکز به عنوان پیشرو این شیوه و برخی دیگر از نویسندگان مطرح آن، در آمریکای جنوبی می زیسته اند؛ امّا این نوع ادبی درکشورهای جهان سوم نیز رواج یافت. در ایران منیرو روانی پور و غلامحسین ساعدی به عنوان پیشگامان این حوزه ادبی شناخته می شوند؛ امّا نکته قابل توجّه این است که اغلبِ نویسندگان این شیوه مربوط به منطقه جنوب ایران هستند. تلاش ما در مقاله حاضر این است که ضمن بررسی شرایط اقلیمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دو منطقه جنوب ایران و جنوب آمریکا، زمینه های مشترک و علل گرایش نویسندگان دو منطقه به رئالیسم جادویی را روشن کنیم. به نظر می رسد شرایط خاصِّ اقلیمی، دور بودن از مراکز شهری، فقر اقتصادی و بی سوادی باعث گرایش مردم این مناطق به اسطوره ها، خرافات و جادو شده عرصه مناسبی برای تخیّل فراهم نموده است؛ به گونه ای که عنصر خیال، بخشی از واقعیت زندگی شان شده است. این زمینه ها با مؤلفه هایی همچون: موقعیت استراتژیک این دو منطقه و برخورداری از ذخایر ارزشمند، حضور استعمارگران، اختناق در حکومت های مرکزی، به خطر افتادن فرهنگ بومی همراه شده است و نویسنده روشنفکر را به سمت استفاده از عناصر جادویی برای روشنگری، گریز از اختناق و تلاش برای احیای فرهنگ بومی سوق داده است.
بررسی نمودهای مشابه و متمایز رئالیسم جادویی در داستان ملکوت اثر بهرام صادقی و «پیرمردی فرتوت با بال های عظیم» اثر مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی از جریان های مهم ادبی در کشورهای درحال توسعه است که منتقدان در دو شاخة سبک های داستان نویسی یا مکتب های ادبی، ویژگی های آن را بررسی کرده اند. خاستگاه اصلی این گونة ادبی، امریکای لاتین است؛ با این حال، در زبان فارسی به دلیل شباهت های فرهنگی و اجتماعی، نمودهایی مشابه و گاه متمایز از این شیوة ادبی را می توان دید. از آنجا که در اغلب پژوهش های پیشین وجوه مشترک نمود رئالیسم جادویی در آثار نویسندگان ادب اقلیمی- روستاییِ فارسی و نویسندگان مشهور امریکای لاتین واکاوی شده است، در این مقاله به روش تطبیقی- مقایسه ای و با تأکید بر رویکرد مکتب امریکایی، نمودهای مشابه و متمایزِ این گونة ادبی در داستان ملکوتاز بهرام صادقی و «پیرمردی فرتوت با بال های عظیم» اثر مارکز بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد این دو داستان از نظر خاستگاه فرهنگیِ دوپاره و مؤلفه های مشترکی همچون نمودِ باورها و عقاید شگفت، استفاده از نمادها، و تقابل و آمیختگی سنت و مدرنیته، در محدودة رئالیسم جادویی قرار می گیرند؛ اما با توجه به تفاوت های فرعی، داستان های مارکز و بسیاری از نویسندگان امریکای لاتین از منظر دربرگرفتن مؤلفه های رئالیسم جادویی با واقعیت گرایی موجود در ادبیات روستایی ایران تناسب بیشتری دارند و ملکوتصادقی با درنظر گرفتن ساختارگرایی غالب، توجه به عناصر مدرن و نوع نگاه نویسنده به سنت ها، عمدتاً بازتابندة نوعی داستان واقع گرای جادویی است که می توان آن را رئالیسم جادویی شهری نامید.
نظریة رئالیسم عرفانی در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور رئالیسم جادویی در آلمان و موفقیت آن در آمریکای لاتین بیانگر آن است که بومی سازیِ هر شیوه، پیش شرط اساسیِ استفاده از آن است؛ بخصوص در رئالیسم جادویی که بدون بومی سازی و انطباق آن با شرایط فرهنگی نویسنده، نتیجه بخش نخواهد بود. جالب اینکه، بیشترین مشابهت ها میان این شیوه و متون تذکره صوفیان، همچون تذکرةالاولیای عطار وجود دارد. این نوشتار گامی است در ارائة یک الگوی بومی شده از رئالیسم جادویی مبتنی بر فرهنگ داستانی- عرفانیِ ایران. دست یابی به یک الگوی ادبی تحت عنوان رئالیسم جادویی بومی شده با متون داستانی تصوف، می تواند آغاز خوبی باشد برای بروز و ظهور یک مکتب ایرانی- اسلامی، تحت عنوان «رئالیسم صوفیانه» یا «رئالیسم عرفانی». گام نخست در این مسیر، بررسی مقایسه ایِ شاخصه ها در دو زمینة ساختار و مبنا میان متون داستانی رئالیسم جادویی است که صدسال تنهایی نوشتة گابریل گارسیا مارکز برترین نمایندة آن می باشد، با متون به جا مانده از حکایات و تذکره های تصوف که تذکرةالاولیا نوشتة عطار نیشابوری برترین نمایندة آن است. پس از بازشناسی مهم ترین شاخصه ها و تفاوت ها، در گام بعدی می توان به ارائة تعریفی برای رئالیسم عرفانی اندیشید.
شگردهای باورپذیری در داستان های مارکز
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
51 - 66
حوزه های تخصصی:
شگرد باورپذیری اولین شرط روایت در ادبیات داستانی است. از آنجا که رئالیسم جادویی یک شیوه روایی برای نقل حوادث جادویی، خارق العاده، فراواقعی، غلوآمیز و شگفت است، طبیعی است که برترین شگرد برای آن، باورپذیری یا منطق روایت باشد. آنچه این جریان ادبی را به صورت یک شیوه روایی مستقل درآورده، از جمله، نگرشی متفاوت به عنصر «زاویه دید» و تبدیل آن به «تکنیک باورپذیری» بوده است. باوراندن ماوراء طبیعت، برترین کارکرد رئالیسم جادویی است که باید مورد توجه مروّجان مفاهیم پیچیده ای چون فلسفه، عرفان و الهیات در ادبیات داستانی قرار گیرد. رسیدن به این هدف ممکن نیست جز با مطالعه آثارِ بزرگانِ این شیوه روایی با تکیه بر شناخت هوشمندی های ایشان در نحوه هم نشانی واقعیت و فراواقعیت و دستیابی به یک واقع گرایی (رئالیسمِ) بومی. در این نوشتار با بهره گیری از شیوه تحلیلی – استنباطی نمونه هایی از به کارگیری شگرد باورپذیری به خصوص در آثار برترین نویسنده رئالیسم جادویی یعنی گابریل گارسیا مارکز بازشناسی شده است. استخراج مواردی از مهارت های باورپذیری نزد مارکز همراه با تبیین و تشریح نحوه به کارگیری آنها به صورت کاربردی مهم ترین دستاورد این پژوهش است.
حدود و ثغور رئالیسم جادویی در رمان بیوه کشی اثر یوسف علیخانی
حوزه های تخصصی:
منتقدان از وجود عناصر رئالیسم جادویی در رمان بیوه کشی اثر یوسف علیخانی نوشته اند، ولی تلاش آنها در واکاوی عناصر رئالیسم جادویی و یافتن آنها در این رمان کافی و نظام مند نبوده است. نویسندگان این مقاله سعی می کنند تا پس از معرفی مؤلفه های برجسته رئالیسم جادویی، به بررسی رمان علیخانی بپردازند. درونمایه بیوه کشی که تأکید بر تعقل در سنن و آیین گذشتگان دارد، تا حدودی قابل مقایسه با دیگر آثار رئالیسم جادویی در دنیاست. رئالیسم جادویی برخلاف داستان های فولکلوریک در پی ایجاد تغییر در ادراکات خواننده مبتنی بر تعقل و تقویت قوه تجزیه و تحلیل حوادث اجتماعی است. در پایان رمان، علیخانی به قهرمان داستانش اجازه می دهد که خود را از بند سنت های غلط و تفکر مرید و مرادی خلاص کند و سرنوشتش را خودش بنویسد. در سطح ساختار داستانی نیز بسیاری از عناصر رئالیسم جادویی در این رمان یافت می شوند، همچون بی طرفی راوی در روایت رویدادهای شگرف، اقتباس های کوچک و بزرگ از قصه ها و سنت های رایج در فرهنگ عامه و توجه بسیار به قدرت حواس پنجگانه انسان در طرح فضای جادویی. اما بر خلاف اکثر رمان های رئالیسم جادویی، بیوه کشی فاقد پیرنگی پیچیده و فنی است. روایت اثر تک خطی است و در بخش گره گشایی این رمان تمامی تاریکی های موجود در روایت بالاخره برای خواننده روشن می شود و جایی برای تردید و تفکر مخاطب باقی نمی گذارد و این برخلاف روح حاکم بر آثار بزرگ رئالیسم جادویی در جهان است.
نقدی بر کتاب بومی سازی رئالیسم جادویی در ایران اثر محمد حنیف و محسن حنیف
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی همچون بومی سازی در ایران هنوز در پیچ و خم تعریف است. در سال های اخیر بحث پیرامون بومی سازی نظریه های ادبی داغ بوده و در این بین عطشی هم برای تولید، تعریف و تشریح رئالیسم جادویی وجود داشته است. کتاب بومی سازی رئالیسم جادویی در ایران نوشته محمد حنیف و محسن حنیف تلاشی است ارزشمند در راستای بازشناساندن رئالیسم جادویی به داستان نویسان ایرانی از ورای نظریات متأخر در این باب، و همزمان استفاده از این مبحث به عنوان معبری برای ارائۀ راهکاری عملی برای بومی سازی این گونۀ ادبی در ایران. در مقالۀ حاضر کتاب بومی سازی رئالیسم جادویی را از لحاظ قوام محتوای ادبی و موفقیت در ارائۀ نمونۀ عملی بومی سازی نظریۀ ادبی واکاوی می کنیم.