مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
پیر بوردیو
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به ارائة روش تحقیق به کار رفته از سوی پیر بوردیو در حوزة سرمایة فرهنگی اختصاص یافته است. سرمایة فرهنگی به معنای فرهنگی است که از نظر اجتماعی همانند سرمایه عمل می کند. سرمایه ای که کارکرد اصلی اش مشروعیت بخشی سلطه از طریق اعمال خشونت نمادین، یعنی، توانایی استمرار روابط سلطه است. دغدغة اصلی نگارنده در انتخاب موضوع تأکید بر به کارگیری روش های کمّی در حوزة تحقیقات علوم اجتماعی در ایران بوده است. گویی تنها تحقیقی از نظر دانشگاهی معتبر است که با آمارهای استنباطی پیچیده همراه باشد و تحقیق این است و جز این نیست.
وارثان Les Heritiers (1964)، تمایز Distinction (1979)، و فقر جهان Misere du monde (1993) سه اثر مطرح در حوزة سرمایة فرهنگی اند که در این مقاله از منظر روش شناختی، با روش اسنادی به آن ها پرداخته می شود.
یافته های این بررسی حاکی از آن است که بوردیو در آثار خود تنها به بحث نظری درخصوص مفهوم سرمایة فرهنگی اکتفا نکرده بلکه با به کارگیری روش های متنوع تحقیق کمّی و کیفی و استناد به پژوهش های ملموس و ذکر مثال های مشخص به آن پرداخته است.
عمده ترین ویژگی منتسب به روش او ساختارگرایی برساخت گرا است که در آن نقش عاملان از یک سو و ساختارهای اجتماعی از سوی دیگر به چالش کشیده شده اند
بررسی خشونت نمادین در رمان من نوکر بابا نیستم نوشته احمد اکبر پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان «من نوکر بابا نیستم» احمد اکبرپور از آثار حائز اهمیت و با ارزش ادبیات کودک و نوجوان است. این اثر، کمتر نقد و ارزیابی شده است. در مقاله ی حاضر با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی به ارزیابی اثر پرداخته ایم و برای این منظور، از نظریه ی پیر بوردیو، بهره گرفته ایم. او در مباحث نظری خویش، مفهوم خشونت نمادین را طرح می کند که در معنای تحمیل مفاهیم و عقاید به طبقات و گروه های اجتماعی است. این تحمیل را ممکن است خانواده و مدرسه و آموزش پراکنده اعمال کند. در رمان مذکور، فرایند اعمال خشونت نمادین درقالب نوعی گذار از کودکی به بزرگسالی مطرح شده است. این رمان، ناموفق بودن مدرسه را در به انجام رساندن موفقیت آمیز این گذار به تصویر کشیده است. در این پژوهش بر خوانشی ویژه از اثر تأکید نموده ایم که آن را حاوی نگاهی انتقادی به نهاد مدرسه تلقی می کند. با این رویکرد، رمان احمد اکبرپور، رمانی انتقادی است که در متن خود نشانگر خشونت نمادین وارد بر نوجوان (قهرمان داستان) است.
وضعیت سنجی سرمایه روحانیت، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاریخی سرمایه فرهنگی، نمادین، اجتماعی و اقتصادی طبقه روحانیت تا انقلاب اسلامی و مقایسه آن با دوره تشکیل حکومت اسلامی توسط روحانیون با استفاده از نظریه پییر بوردیو است. در این راستا این سوال طرح شده است: بعد از انقلاب اسلامی چه تغییری در سرمایه روحانیت در میدان های مختلف اجتماعی (بر پایه مکتب بوردیو) رخ داده است؟ برای پاسخ به این سوال سرمایه های مختلف روحانیت از دوره صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی بررسی شده است. به طور سنتی کارکردهای این طبقه مانند تعلیم و تربیت و آموزش، قضاوت، مشروعیت دادن به حکومت ها و برگزاری آیین ها و مراسم و مناسک مذهبی، حالتی غیر رسمی و غیر حکومتی داشته و بر خاسته از وظایف و تعهدات روحانیون بوده است. دلیل نفوذ و مشروعیت کلام آنها در بین توده نیز از همین جهت و درآمدهای اقتصادی آنها نیز به دلیل همین کارکردها بوده است. از دوره مشروطیت و به ویژه در دوره پهلوی، سرمایه های آنها در معرض تهدید قرار گرفت. تلاش روحانیون برای اعاده سرمایه های از دست رفته با پیروزی انقلاب اسلامی محقق شد. ولی با به دست گرفتن قدرت تغییرات مهمی در کارکرد این سرمایه ها به وجود آمد، که مهمترینِ آن گرایش روحانیت از سرمایه فرهنگی به سرمایه اقتصادی بوده است که این امر تهدیدات بالقوه ای را برای این طبقه به همراه داشته است. پژوهش حاضر در نظر دارد با رویکردی انتقادی و آسیب شناسانه، به بررسی تغییر سرمایه روحانیت بعد از به دست گرفتن قدرت بپردازد و پیشنهادات و راهکارهای لازم در این مسیر را ارائه نماید.
نقش طبقه متوسط سنتی در تحولات سیاسی ایران (مطالعه موردی: دوران شکلگیری انقلاب اسلامی)
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش نیروهای اجتماعی در تحولات سیاسی از موضوعات مهم و اساسی در جامعه شناسی سیاسی است. طبقات اجتماعی ازجمله نیروهای متمایز اجتماعی محسوب می شوند که در تحلیل عملکرد نیروهای اجتماعی ایفای نقش دارند. در بین تقسیمات طبقات اجتماعی همواره نقش طبقه متوسط سنتی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران مورد توجه قرار داشته است. مقاله حاضر با هدف بررسی نقش طبقه متوسط سنتی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی ایران به رشته تحریر درآمده است. این مقاله، به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه توصیفی - تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. چهارچوب نظری انتخابی برای تحلیل طبقه متوسط سنتی، نظریه انواع سرمایه پیر بوردیو است کهسعی کرده اند ارتباط انواع سرمایه را با طبقه اجتماعی مورد توجه قرار دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد که طبقه متوسط سنتی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی ایران از طریق بهره برداری مناسب از سرمایه های متنوع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و نمادین توانست بر دیگر رقیبان پیروز شود و نقش هژمونیک در ساختار قدرت سیاسی پیدا کند.
سرمایه های تاثیرگذار طبقه متوسط سنتی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸)
175 - 211
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش نیروهای اجتماعی در تحولات سیاسی از موضوعات مهم و اساسی در جامعه شناسی سیاسی است. طبقات اجتماعی از جمله نیروهای متمایز اجتماعی محسوب می شوند که در تحلیل عملکرد گروه های اجتماعی و سیاسی ایفای نقش دارند. در بین تقسیمات طبقات اجتماعی همواره نقش طبقه متوسط سنتی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران موردتوجه قرار داشته است. چارچوب نظری انتخابی برای تحلیل طبقه متوسط سنتی، نظریه انواع سرمایه پیر بوردیو است که سعی کرده اند ارتباط انواع سرمایه را با طبقه اجتماعی موردتوجه قرار دهد و نشان می دهد که طبقه متوسط سنتی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی ایران از طریق بهره برداری مناسب از سرمایه های متنوع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و به ویژه فرهنگی و نمادین توانست بر دیگر رقیبان پیروز شود و نقش هژمونیک در ساختار قدرت سیاسی پیدا کند. در این تحقیق، برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی و از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل مدیران تخصصی و کارشناسان خبره در زمینه تحولات سیاسی ایران می باشند. برای انجام مقایسات زوجی و رتبه بندی معیارها و زیرمعیارها، از تکنیک فرایند تحلیل شبکه (ANP) در نرم افزار Super Decisions استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که از چهار معیار اصلی شناسایی شده سرمایه های طبقه متوسط سنتی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی، معیار سرمایه های فرهنگی و نمادین دارای بیشترین وزن شناخته شد و بعدازآن سرمایه های سیاسی، سرمایه های اجتماعی و سرمایه های اقتصادی در رتبه های بعدی در این تحقیق قرار دارند.
چگونگی شکل گیری میدان تئاتر نوین ایران بین سال های 1300 تا 1332 شمسی بر اساس آرای پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
۸۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
دیالکتیک میان جایگاه میدان قدرت و تأثیر آن در میدان تئاتر ایران در بازه ی 1300 1332ش، با ایجاد تغییر و تنوع در قریحه ی عاملان، و کاربست این قریحه در فرایند تولید و مصرف حوزه های متنوع نمایش، موجب ایجاد تغییرات بنیادی در فرایند تولید و مصرف تئاتر ایران شد که در گروه های تولیدی، سالن داران و تماشاگران تأثیر گذاشت؛ لذا در این پژوهش قصد داریم به شیوه ی ساختارگرایی تکوینی بوردیو و بر پایه ی نظریه های تمایز، منش، سرمایه و میدان ، به چگونگی موقعیت و تعامل عاملان بر اساس منشأ اجتماعی هر یک در ارتباط با میدان تئاتر؛ تمایز و موضع گیری عاملان در مقابل مواضع متناظر؛ و چگونگی ترکیب سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و نمادین آنها، به شیوه ی توصیفی تحلیلی بپردازیم. در انتها درمی یابیم منش و شیوه ی تسلط عاملان بر عادت واره ها و سرمایه های میدان، نقش اساسی در شکل گیری میدان های تئاتری این دوره داشته و نظام اندیشه ای خود را به میدان تئاتر تحمیل کرده و منجر به ایجاد تمایز در هویت میدان های تئاتری این دوره شده است.
بررسی مقایسه ای سرمایه های روحانیت در دوره صفویه و قاجاریه(با استفاده از نظریه بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
115 - 141
حوزههای تخصصی:
روحانیت به دلیل در اختیار داشتن سرمایه های مختلف فرهنگی، نمادین، اجتماعی و اقتصادی، همواره در جامعه ایرانی دارای جایگاه والایی بوده است. این موقعیت هرچند پس از رسمی شدن مذهب تشیع در دوره صفویه تثبیت شد، ولی در دوره های بعد با فراز و فرودهایی همراه بوده است. به همین منظور پژوهش حاضر، به بررسی تاریخی و مقایسه ای سرمایه های روحانیت در دوره های صفویه و قاجاریه با استفاده از نظریه بوردیو پرداخته است. سؤال پژوهش عبارت است از اینکه، با ورود به دوره قاجاریه، سرمایه های روحانیت نسبت به دوره صفویه با چه تحولاتی مواجه شده است؟ در ادامه این فرضیه مطرح شده که با توجه به شروع مدرنیزاسیون و ایجاد اصلاحات در زمینه های گوناگون و نوگرایی در دوره قاجاریه، سرمایه های سنتی روحانیت تحت تأثیر این تحولات قرار گرفته و تضعیف شده اند. برای پاسخ به سؤال پژوهش سرمایه های فرهنگی، نمادین، اجتماعی و اقتصادی روحانیت در دوره صفویه و قاجاریه بررسی و مقایسه شده اند. پژوهش حاضر سرمایه های روحانیت را در این دو مقطع زمانی با رویکردی مقایسه ای و تطبیق نظریه بر مورد و با گردآوری منابع به شیوه کتابخانه ای مورد تحلیل و مقایسه قرار داده است.
تحلیل جایگاه گروه هنر و تجربه در سینمای ایران به عنوان میدانی مستقل، از منظر آرای پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، به واسطه تحولات فراوان در حوزه تولید و نمایش فیلم در ایران، گرایش به وجوه هنری و متفاوت در گونه های مختلف فیلم سازی، منجر به تشکیل گروه سینمایی هنر و تجربه شد. این گروه با حمایت های دولتی توانست در مدت زمانی کوتاه، خود را در میان سینماگران و مخاطبان، به عنوان پایگاهی فرهنگی برای تولید فیلم هنری، مطرح کند. مشابه چنین فرایندی را می توان در تجربه تاریخی سینمای فرانسه در دهه شصت میلادی مشاهده کرد. این پژوهش می کوشد با بهره گیری از آرای پیر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، به ویژه نظریه میدان وی و مفاهیم پیرامونی آن، جایگاه فرهنگی گروه سینمایی هنر و تجربه در سینمای ایران را تحلیل کند. همچنین نشان دهد که سینمای هنر و تجربه، به منزله مجرایی برای سینمای هنری و تجربی، چگونه تلاش می کند در میدان قدرت سینمای ایران، برای خود زیرمیدانی با ویژگی خودمختاری تعریف کند و در این زمینه، تا چه حد موفق بوده است.
سرمایه های فرهنگی و هژمونیک شدن طبقه متوسط سنتی (مورد مطالعه: 1357-1360)
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
237-256
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، تبیین نقش سرمایه های فرهنگی اقشار طبقه متوسط سنتی در هژمونیک شدن آن ها بر دیگر اقشار و گروه های سیاسی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی با استفاده از نظریه میدان و سرمایه پیر بوردیو به رشته تحریر درآمده است. به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تبیین علّی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است. پرسش محوری پژوهش چنین است که «طبقه متوسط سنتی در میدان رقابت از چه سرمایه های فرهنگی برای هژمونیک شدن بر دیگر اقشار و گروه های سیاسی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی از سال 1357 تا 1360 استفاده کردند و این منابع و سرمایه ها چگونه مورد بهره برداری قرار گرفته اند؟». نتایج تحقیق نشان می دهد که طبقه متوسط سنتی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی ایران از طریق بهره برداری مناسب از سرمایه های متنوع فرهنگی و نمادین از قبیل سرمایه های تاریخی و ارتباطی، نقش کاریزماتیک امام خمینی(ره)، ایدئولوژی(مذهب)، شبکه وسیع روحانیون و مساجد و مرجعیت اجتماعی و فرهنگی توانست بر دیگر رقیبان پیروز شود و جایگاه هژمونیک در ساختار قدرت سیاسی پیدا کند.
واکاوی آسیب های مرتبط با دست بافته های عشایر بختیاری در سبک زندگی معاصر با تکیه بر آرای پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
117 - 136
حوزههای تخصصی:
دست بافته های کاربردی همواره یکی از تولیدات مهم و موردنیاز عشایر بختیاری بوده است. هنری قومی که در عرصه علوم انسانی و اجتماعی نیز به عنوان سند تاریخی و یک گونه ی متفاوت از حوزه هنر دارای اهمیت است. با توجه به تغییرات کنونی سبک زندگی که عمدتاً مطابق با تحولات فرهنگی و اجتماعی و فاصله میان سنت و تجدد بوده، کاهش دامنه ی تولید و فراموش شدن بخش عظیمی از بافته ها اجتناب ناپذیر شده است. ازاین رو مقاله حاضر باهدف آسیب شناسی دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری، در پی پاسخگویی به این سؤال اصلی که آسیب ها و موانع حیات و مصرف دست بافته های بختیاری در سبک زندگی امروزی کدام اند؟ بوده است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی و از نوع مطالعات مردم نگاری بوده و از لحاظ ماهیت کیفی است. رویکرد آن جامعه شناسی هنر با تأکید بر نظریه ی پیر بوردیو در خصوص مصرف و سبک زندگی است و در این راستا از نظریه "میدان" و مؤلفه های مرتبط با آن بهره برده است. تحلیل داده ها بر پایه ی تحلیل مضمون و ارائه ی الگو بر پایه ی آسیب شناسی انجام گرفته است. نمونه گیری به صورت غیر احتمالی و بر پایه ی اشباع اطلاعاتی با مشارکت 34 نفر از تولیدکنندگان، عرضه کنندگان، مصرف کنندگان و صاحب نظران صورت گرفته و اطلاعات به دو روش اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. حاصل آنکه آسیب ها با دو حوزه ی کاربرد و زیبایی شناسی (ذائقه هنری) در ارتباط مستقیم اند که متأثر از منش افراد در حکم کنشگران میدان بافته ها می باشد؛ همان گونه که بوردیو نیز فرهنگ مصرف را ریشه در منش و ذائقه هر فرد می داند. به واقع با در نظر گرفتن نقش سرمایه فرهنگی در سبک زندگی، در میدان دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری در قامت سرمایه ی فرهنگی عینی شده، دو گروه کنشگران ناب و وابسته قابل تشخیص است که خود نیاز به یک گروه سوم در راستای تلفیق خصوصیات دو گروه مذکور و به دست آوردن میدان قدرت را نشان می دهد؛ چراکه قطب سوم از منظر سرمایه فرهنگی بر دست بافته ها تأکید دارد و با توجه به عدم تطابق کاربردی آن ها با معیارهای پذیرش در بازارهای هدف و وجوه زیبایی شناسی شان با سلیقه و پسند دنیای امروزی؛ در پی ورود ایده های جدید بوده تا توأمان جایگاه هنری و مصرفی را به دست آورد.
ساختار گرائی تکوینی در رئالیسم ایرانی؛ «رابطه» متقابل عاملیت و ساختار در شعر و ادب معاصرفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
349 - 388
حوزههای تخصصی:
هر چند ادبیات فارسی از قدمت و سابقه طولانی در ایران زمین برخوردار است ولی کمترحضور آن در متن جامعه،احساس شده است .پرداختن به مقولات انتزاعی از یک سو و نپرداختن به دغدغه های مردم از سوی دیگر در این موضوع بی تاثیر نبوده است.پژوهش پیش رو بر آن است تا با استفاده از دیدگاه پی یر بوردیو،چگونگی حضور شعر و ادبیات در جامعه از رهگذر برقراری «ارتباط» بین عاملیت (شعرا و ادبا) و متن جامعه(ساختار)در جامعه معاصر ایران که از دوره مشروطه آغازیدن گرفت و در مقطع پس از آن نیز ادامه پیدا کرد را مورد بررسی قرار دهد.فرضیه این نوشتار آن است که رواج رویکرد رئالیستی در ادبیات فارسی،بستر مناسبی برای اصحاب ادب فراهم ساخت تا از رهگذر تمرکز بر دلمشغولی های مردمی و به حساب آوردن آن ها در جریان رخدادهای سیاسی،با مردم و جامعه «رابطه»برقرار نمایند.هدف پژوهش حاضر نشان دادن چگونگی رابطه متقابل و دیالکتیکی بین عاملیت و ساختار بر اساس نظریه پیر بوردیو در تحول شعر و ادب فارسی می باشد که از رهگذر تاثیر پذیری از ساخت سیاسی-اجتماعی معاصر ایران به گونه ای که شعر برای رسیدن به رسالت خویش-یعنی خروج از درون دربار و رهسپاری به درون خانه های مردم- به مفاهیم مدرنی چون آزادی، وطن، ملت و... ذیل کلیتی رئالیستی روی آورد،انجام پذیرفت.برآیند و نتیجه حاصل از این تحقیق نشانگر آن است که با اتخاذ رویکرد رئالیستی منجر به برقراری"رابطه"بین ادیبان و شاعران(عاملیت)و متن جامعه و مخاطبانِ سروده های آنان(ساختار)،شعر ایرانی از حالت انتزاعی به در آمد و به جای پوشیده گوئی و گزارش مسائل کلی،واقعیت های جامعه و نیازها و مطالبات مردمی را به نمایش درآورد و در برابر،مردم نیز سخن ادیبان را صدای رسای خود شناختند.
خوانش بلاغی- کنشی (بوردیویی) داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزه ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخص تر، پویایی و سیالیت دست افزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته می شود. پرسش بنیادین این پژوهش را می توان چنین طرح نمود که ارتباط میان نقد بلاغی و نقد جامعه شناسی در انجام پژوهش-های ادبی تا چه میزان قابل اعتنا و بررسی است؟ و اساساً چگونه می توان از این رهگذار به سیالیت و پویایی نقد رسید؟ در این پژوهش کوشیده ایم به روش تلفیقی (بنیادی و کاربردی با محوریت کیفی و کمّی) و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، در سه داستان کم تر خوانده شده غلامحسین ساعدی (داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه)، مرز میان جامعه شناسی ادبیات و نقد جامعه شناسی را در مقام عمل، مشخص کنیم و ارتباطی روشمند میان نقد بلاغی (دانش معانی، بیان و بدیع) و نقد جامعه شناسی(کنش پیر بوردیویی) برقرار کنیم. در مجموع، دستاوردهای پژوهش نشان می دهد: 1. به کمک دانش بلاغت می توان به عادت-واره افراد، سرمایه و موقعیت ایشان در میدان فضای اجتماعی پی برد. 2. به محض تغییر در سرمایه و موقعیت افراد در میدان، در بخش بلاغی نیز، تغییراتی هدفمند صورت می گیرد. 3. توجّه به این مسأله، متن داستان را صرفاً در لایه ادبیت متن بررسی نمی کند، بُعد کاربردی بودن و پویاییِ این ادبیت را هم تبیین و تحلیل می-کند. 4. بیش از پیش می توان به توانمندی های نویسنده ای چون غلامحسین ساعدی پی برد که هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جریان روایت، رنگ و لعابی بلاغی می بخشد و با این تغییر، ویژگی های جامعه شناسانه متن هم دچار تغییر می شود. می توان گفت که این مقاله، درآمدی بر پژوهش های نوین حوزه ادبی است و پرتوی میان پرتوهای گوناگون.
«تناقض، پاد فرهنگی و خود حذفی»: رهیافتی بر «کنش» دانشجویان دوره ی کارشناسی تئاتر دانشگاه تهران، در چهارچوب نظریات بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشجویان تئاتر در «میدان تحصیلی دانشگاهی» غالباً از عادات و سلایق مشترک برخوردارند، که گاه منجر به بروز کنش های متعدد در آن ها می شود. امید نظام آموزشی آن است که این کنش ها در راستای مشروعیت بخشی هرچه بیشتر به خود، رشته دانشگاهی (تئاتر) و دانشکده تئاتری صورت پذیرد (کنش مثبت). این مشروعیت بخشی، «سرمایه ی فرهنگی» و تحصیلی عظیمی را به وجود می آورد که درنهایت ساختمان قدرت نمادین دانشگاه و دانشجویان را به وجود می آورد و می تواند بر فضای خارج از دانشگاه یا «میدان اجتماعی» تأثیر بگذارد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا بررسی کند که آیا دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران، با کاهش قدرت نمادین خود مواجه بوده و مشروعیت گذشته را دارد، یا خیر. پاسخ این سؤال را می توان در عادات و سلیقه های دانشجویان تئاتر این دانشکده جستجو کرد. این پژوهش نشان داد که «زیر میدان» جدیدی در «میدان دانشگاهی» دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی توسط خود دانشجویان به وجود آمده، که از قواعد و دغدغه های خاص خود برخوردار است. داده های پژوهش نشان می دهند که این میدان از دانشجویان به عنوان «عاملان» خود، گرایش به سمت پاد فرهنگی و بی کنشی را می طلبد؛ که در آن، عاملان دچار تناقض و خود حذفی می شوند و "سکوت" در برابر هر کنش بیرونی به ارزشی برای کسب اعتبار تبدیل می-شود. برای انجام این پژوهش میدانی، پرسشنامه ای با 63 سؤال که بر اساس چهارچوب نظری پیر بوردیو تنظیم شده بود در اسفندماه 1392 در میان 115 دانشجوی دوره کارشناسی تئاتر توزیع، و نتایج به دست آمده مورد تحلیل قرار گرفتند. هدف نهایی این مقاله آن است تا از بطن شناسایی عادت ها و سلیقه رایج در میان این دانشجویان، موانع پیش روی کنش مثبت دانشجویان را کشف کند، و پیشنهاد هایی برای رفع این موانع ارائه کند.
تحلیل جامعه شناختی «غیاب حق به زندگی» در نظام برنامه ریزی درسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمل نظری این مقاله بر این گزاره اصلی بنیان نهاده شده است که ماهیت برنامه درسی در ایران به طورکل و برنامه درسی دانشگاهی به طورخاص، به عنوان یکی از عناصر اصلی میدان آموزش، ماهیتی نا مقتصد داشته است. روش پژوهش این مقاله کیفی و با استفاده از تکنیک دلفی شامل چهارده مصاحبه فردی و دو فوکوس گروپ با متخصصین حوزه تعلیم و تربیت از رشته های مختلف انجام شده است. چارچوب مفهومی این مقاله از نظریه میدان های بوردیو با تاکید بر میدان آموزش و نظریه دوگانه شکل_محتوای زیمل جهت آسیب شناسی نظام برنامه ریزی درسی در ایران است. نتایج پژوهش حاکی از «غیاب حق به زندگی» در این برنامه ها به عنوان مسئله ای آسیب زا، ازیک طرف، متأثر از فرایندهای تاریخی ناسازواره سنت و مدرنیته در جغرافیای فرهنگی و اجتماعی ایران و از سوی دیگر، مولود ساختارهای متمرکز، از بالا به پایین اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه است که زمینه ساز سلطه هژمونیک فرامیدان قدرت و سیاست بوده است.این امر باعث استثمار سایر میدان های اجتماعی ازجمله میدان آموزش و تعلیم و تربیت توسط فرامیدان های سیاست و قدرت شده است. تحلیل کیفی داده ها حاکی از فرودستی میدان آموزش در ایران و به تبع آن آسیب زا بودن برنامه درسی از مدرسه تا دانشگاه، نه تنها نسبتی مستقیم و هم افزا با بازی «شکل[1]» و «زندگی» در جامعه ایرانی داشته و دارد، بلکه نتیجه غیاب بازنمایی «فرامیدان زندگی» در میدان آموزش و به تبع آن نظام برنامه ریزی درسی است. نتیجه فرادستی هژمونیک فرامیدان قدرت و سیاست و استثمار «زیست-حیات میدان آموزش» و فقدان سیالیت نظام آموزشی، شاهد «پسماندگی» آموزش رسمی کشور از زندگی، «غیاب حق به زندگی» و در نتیجه ناکارآمدی روزافزون نهاد آموزش/دانشگاه در مواجهه با مسایل خود وجامعه شده است. [1] form
جستجوی هویت فرهنگی در نمایشنامه « جو ترنر آمد و رفت » اثر آگوست ویلسون: رویکردی جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر بررسی عوامل مختلف فرهنگی لازم برای رشد فرهنگ و هویت آمریکایی های آفریقایی تبار در اوایل قرن بیستم آمریکا، آنگونه که در نمایشنامه ی « جو ترنر آمد و رفت» اثر آگوست ویلسون ارائه شده، می باشد و نقدی فرهنگی از این نمایشنامه ی به نام را در پرتو نظریه ی بی طرف و سیستماتیک پیر بوردیو ارائه می دهد. ویلسون یکی از نمایشنامه نویسان مطرح است که در این نمایشنامه نیروهای اجتماعی، تاریخی و اقتصادی را نشان می دهد که منجر به مهاجرت بزرگ آمریکایی های آفریقایی تبار از جنوب به شمال آمریکا شد، که یادآور مهاجرت اسرائیلی ها درکتاب مقدس است. او مردان و زنانی را به تصویر می کشد که سعی می کنند خود را از زنجیر های نامرئی بردگی و ظلم رها کرده و به دنبال زندگی جدید، رفاه، توانمندی، امنیت، فردیت و البته در نهایت هویت نژادی جمعی خود باشند. در نهایت، استدلال می شود که بدون تسخیر اشکال مختلف سرمایه چون سرمایه فرهنگی، تحصیلی و اقتصادی و رشد سلایق فردی و در نتیجه تمایز واقعی در یک محیط، تلاش این افراد برای ساختن هویت اجتماعی خود بیهوده است. اهمیت مقاله ی حاضر در این است که می توان از دست آوردهای آن برای تحلیل سایر فرهنگ های تحت سلطه در سراسر جهان نیز استفاده کرد.
چگونگی تغییر مَنش زبانی در آثار نقاشان معترض دهه ی پنجاه با بهره گیری از مفهوم استراتژی بوردیو (مطالعه ی موردی آثار کاظم چلیپا و نصرت الله مسلمیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میدان نقاشی ایران در سال های پیش از انقلاب و پس از آن، بیش از آن که در نوآوری و خلاقیت و یا قدرت و توان مندی هنرمند در ارائه ی سبک و فرم هنری اهمیت داشته باشد، در ایجاد شکافی که بر اساس تغییرِ جایگاه و نقش هنر و هنرمند ایجاد کرد، اهمیتی ویژه دارد. در میانه ی دهه ی پنجاه، نقاشی اعتراضی که توسط گروهی از دانشجویان جوان تحت هدایت هانیبال الخاص شکل گرفته بود، در برابر هنر مشروع آن دوران، یعنی هنر انتزاعی و مدرن قد عَلَم کرد و به جای شعار هنر برای هنر، از هنر متعهد و رسالت هنرمند در برابر وقایع اجتماعی سخن گفت. با استقرار نظام اسلامی جریان هنر اعتراضی به دو شاخه تقسیم شد.گروهی جذب حوزه ی هنری شدند و فعالیت های پیشین خود را با تاکید بر هویت دینی و نمادهای آن ادامه دادند. گروه دوم در ادامه به سمت هنری ناب تر و شخصی تر پیش رفتند و آثاری خلق کردند که کمتر نشانی از تعهدات ملی و انقلابی صریح داشت. در این مقاله با بهره گیری از تئوری میدان های بوردیو و مفهوم استراتژی، نشان می دهیم هنرمندان جریان دوم برای براندازی هنر مشروع، دست به اقداماتی زدند که کاملا در مقابل حوزه ی هنری –که هنری واقع گرا و مردمی را ترویج می کرد-قرار می گرفت. یعنی آنان خواستار بازگشت به منشآ و اصل هنر شدند. از این رو زبانی چند پهلو، پیچیده و ناب تر را برگزیدند. البته نباید از نظر دور داشت که این استراتژی برای اعاده ی حیثیت، کاملا صادقانه و بی غرضانه صورت گرفته است، زیرا نتیجه ی رابطه ی ناآگاهانه میان عادت واره و میدان است.
تحلیل جامعه شناختی بوردیویی بر شخصیت پردازی در سینمای ایران (مطالعه موردی دو فیلم گوزن ها و کندو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم گوزن ها و کندو، دو اثر سینماییِ پیش از انقلاب اسلامی، نشانه هایی از سینمای موج نو را دارند. این دو فیلم توانستند در فضای ذهنیت اجتماعی کنشگران روزمره تأثیر متفاوتی بگذارند. در این پژوهش، با تکیه بر نظریه ساختاربندی بوردیو، سعی شده است سبک روایی دو فیلمِ گوزن ها و کندو، با نگاه به سوژه های مطرح شده در فیلم، بررسی شود. نتایج این بررسی نشان می دهد کنشگر اجتماعی، به رغم اینکه تحت تأثیر ساختارها به زوال کشیده می شود و از متن به حاشیه پرتاب می شود، بزنگاه ها یا پرسوناژهای سمپاتیک دوم می تواند به کنشگر آسیب دیده در میدان اجتماعی کمک کند تا علیه نظم زمانه اش برخیزد و از جایگاه طبقاتی و منزلتی خویش فراتر رود. شخصیت های این دو فیلم بیانگر آن اند که سوژه می تواند از حدود ایدئولوژیک زمان و مکان خویش بگذرد و تحت تأثیر دگردیسی روحی به مقاومت در مقابل ارزش ها و هنجارهای رایج دست بزند و، با معناگریزی از سطوح ارزشی جامعه ، به معنادهیِ ساختارها اقدام کند و عاملیت خویش را از طریق همین طغیان علیه نظام اجتماعی ثابت کند.
بررسی تطبیقی معرفت شناسی پیر بوردیو و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی معرفت شناسی از دیدگاه پیر بوردیو و استاد مرتضی مطهری اختصاص دارد. این دو اندیشمند با توجه به پیشینه و زمینه های فکری خود، هر یک با نگاهی خاص به مسئله شناخت نگریسته اند؛ یکی با بینشی فلسفی اسلامی و دیگری از لحاظ جامعه شناختی غربی؛ چنانکه در جای جای تفکرات آنان می-توان تفاوت شناخت شناسی اسلامی از شناخت شناسی غربی را مشاهده نمود. از دیدگاه بوردیو، "عمل" بین ساختارهای عینی جامعه و ساختارهای ذهنی کنشگران وساطت می کند چرا که عمل خود شکل اصلی شناخت است. در مقابل، استاد مطهری از جامعه و فطرت، به عنوان منابع بیرونی و درونی معرفت یاد می کند که در یک ارتباط ارگانیکی حقیقی، سبب تولید و دگرگونی معرفت می شوند. در این راستا، در مقاله حاضر برآنیم تا با بررسی تطبیقی آراء هر دو متفکر به اشتراکات و تفاوت های تفکراتش پی برده و مسئله شناخت و معرفت را از دیدگاه آنان بررسی و تدقیق کنیم.
نگرشی بر جامعه شناسی تولید آثار ادبی بین سال های1320 تا 1345با تکیه بر ترجمه رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۸
65 - 97
حوزههای تخصصی:
سقوط رضاشاه و کودتای1332 تحوّلات سیاسی-اجتماعی خاصّی درپی داشت که بازتاب آنها را علاوه بر حوزه سیاست، در قلمرو ادبیّات فارسی نیز می توان دید. پژوهش حاضر قصد دارد تا این بازتاب ها را در ادبیّات داستانی، بویژه رمان، از منظر نظریّه «جامعه شناسی تولید آثار فرهنگی» بررسی نماید. بدین منظور، ابتدا، با تکیه بر مفهوم «میدان»، ساختارهای سیاسی- اجتماعی حاکم بر فضای ادبی بررسی و تأثیر ترجمه در تکوین رمان فارسی در قالب میدان ادبی مشخّص می شود. سپس، برای نشان دادن پیوند بین مفاهیم «میدان» و «عادت واره»، در این نظریّه، فعّالیّت های چهار نویسنده مترجم: صادق هدایت، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و سیمین دانشور به عنوان نمونه در قالب عادت واره تحلیل می شود. در نهایت، به نظر می رسد که این نظریّه در پیوند دادن ساختارهای کلان سیاسی- اجتماعی با ساختارهای خردی نظیر شرایط خانوادگی، انگیزه های شخصی، اهداف اقتصادی و غیره ثمربخش بوده و از رهگذر آن بتوان خاستگاه تحوّلات حاصل در ادبیّات داستانی و عاملیّت تولیدکنندگان ادبی، از جمله مترجمان، نویسندگان و نویسنده - مترجمان را درک کرد. امّا، با تمرکز بر دوره تاریخی1320 تا 1345 نتیجه گرفته می شود که ترجمه آثار ادبی بیگانه، به زبان فارسی، در تغییر ساختار داخلی میدان ادبی نقش داشته است، به صورتی که داستان کوتاه در دهه بیست به مثابه قالبی مستقل شناخته شد و فرم و مضمون رمان فارسی نیز تحوّلات مثبتی را از سرگذراند که اینها حاصل رابطه بین میدان های قدرت و تولید آثار ادبی و همچنین وام دار عادت واره مترجمان و نویسنده مترجمانی است که با تمرکز بر ترجمه داستان کوتاه و رمان در دهه های بیست و سی ساختار این تولیدات را متحوّل ساخته و رﺋالیسم روسی و اگزیستانسیالیسم را در آثار نویسندگان ایرانی رواج دادند.
نقش عادت واره های قوم پشتون در بازتولید قدرت طالبان
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
75 - 103
حوزههای تخصصی:
طالبان، عنوان جریانی است که در واپسین دهه قرن بیستم در جغرافیای سیاسی - اجتماعی افغانستان رخ نمایاند و رفتار و رویکرد پرخشونت، متعصبانه و جزم گرایانه شان جهانیان را مبهوت ساخت. طالبان پس از به قدرت رسیدن در افغانستان، بر حسب ظاهر، توسط دخالت نظامی امریکا نابود شد اما اخیراً این جریان به عرصه سیاسی افغانستان بازگشته و در حال حاضر، مجددا،ً بخشی از خاک افغانستان را به سیطره خود درآورده است. پرسش پژوهش حاضر پیرامون چرایی و چگونگی بازتولید قدرت طالبان است. بدون شک این بازگشت با پیامدهای منفی منطقه ای و بین المللی گسترده ای همراه خواهد بود و این مسأله، ضرورت این پژوهش را دوچندان می سازد. طبق فرضیه، بازتولید قدرت طالبان تحت تأثیر توأمان عوامل درونی و بیرونی است. عواملی که ارتباط میان آن ها، شکل گیری عادت واره را در پی داشته است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و کتابخانه ای است و نظریه ساخت یابی تکوینیِ بوردیو به عنوان چارچوب نظری به کار گرفته شده است. یافته های پژوهش نیز نشان از آن دارد که عادت واره های متعدد قوم پشتون، به عنوان آبشخور فکری و عملی طالبان، در حال بازتولید خود هستند و از آنجایی که مسأله ای نظیر انحصار حاکمیت سیاسی نزد قوم پشتون بنا بر مناسباتی، به عادت واره این قوم تبدیل شده، لذا بازتولید ساختار سیاسی و قدرت، صورت واقع پذیرفته است.