جامعه شناسی آموزش و پرورش ایران
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره 7 پاییز و زمستان 1400 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودشیفتگی سالم و بیمارگونه با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان و نقش تعدیل کننده جنسیت در این رابطه انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان میاندوآب در سال تحصیلی 98- 1397 بودند. از بین آن ها تعداد 369 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای وارد پژوهش شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) پرسشنامه خودشیفتگی نهان بیمارگونه (2013) و پرسشنامه خودشیفتگی آشکار سالم (2013) گردآوری شدند. داده ها با استفاده از روش روش معادلات ساختاری با تکنیک تحلیل گرو ه های چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی با خودشیفتگی سالم رابطه مثبت و معنادار و با خودشیفتگی بیمارگونه رابطه منفی و معنادار دارد. متغیر جنسیت در رابطه بین خودشیفتگی سالم با خودکارآمدی تحصیلی اثر تعدیل کننده نداشت و در ارتباط خودشیفتگی بیمارگونه با خودکارآمدی تحصیلی در پسران، نه دختران، نقش تعدیل کننده داشت.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش انواع خودشیفتگی اثرات متفاوتی بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دارد که میزان این اثر در دانش آموزان دختر و پسر با هم متفاوت است. با توجه به پیچیدگی حوزه خودشیفتگی لازم است مشاوران، روانشناسان و معلمان اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنند.
آسیب شناسی مدارس در تجربه زیسته دانش آموزی از دیدگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی آسیب شناسی مدارس در تجربه زیسته دانش آموزی از دیدگاه دانشجویان بود. روش شناسی: روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان با تعداد 10440 نفر در سال 400-1399 بود که از میان آنها 18 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روایی مصاحبه از طریق دقت در مطرح کردن سؤالات، بکار نگرفتن نظرات شخصی محقق در مصاحبه و تأیید مشارکت کنندگان از فهم صحیح محقق از تجارب آنها حاصل گردید. روایی سؤالات مصاحبه توسط اساتید صاحب نظر در حوزه تعلیم و تربیت تأیید گردید. به منظور تأیید پایایی نیز میزان توافق از طریق ضریب همبستگی پیرسون 96% محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.یافته ها: مطابق با یافته های پژوهش آسیب های ناشی از مدارس در چهار مضمون اصلی آموزشی، تربیتی، تعاملی و محیطی-فیزیکی، 12 مضمون فرعی و ۲۷۴ کد اولیه جای گرفتند. مضمون اصلی آموزشی، شامل چهار مضمون فرعی ضعف در روش های تدریس، ضعف در محتوا، ضعف در نظام ارزشیابی و ضعف در صلاحیت های حرفه ای عوامل انسانی مدرسه؛ مضمون اصلی تربیتی، شامل دو مضمون فرعی ضعف در روش های تربیتی و ضعف در تربیت دینی به طور خاص؛ مضمون اصلی تعاملی، شامل مضامین فرعی مرتبط با تعامل عوامل انسانی مدرسه با دانش آموز و مضمون اصلی محیطی-فیزیکی، شامل دو مضمون فرعی فضای حاکم بر مدرسه و ارائه امکانات و تجهیزات می شدند. علت های بروز آسیب ها شامل ضعف در سیستم گزینش معلمان و مدیران، نبود برنامه ریزی دقیق و جامع و موارد دیگر بودند. پیامدهای ناشی از آسیب ها نیز شامل مدرسه گریزی، احساس اضطراب نسبت به مدرسه، کاهش انگیزه پیشرفت و موارد دیگر بودند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر آسیب های چهارگانه آموزشی، تربیتی، تعاملی و محیطی-فیزیکی باعث ناکارآمدی و ضعف های اساسی در نظام تعلیم و تربیت شدند که نیاز به اقدام جدی جهت رفع آنها و بهبود وضعیت نظام آموزشی است. نتایج پژوهش حاضر می تواند زمینه بازنگری و ایجاد تغییرات اساسی در نظام تعلیم و تربیت را فراهم آورد.
تحلیل رابطه مهارت های ارتباطی مدیران و میزان اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه مهارت های ارتباطی مدیران با اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل 28 نفر مدیر و 976 نفر دبیر مدارس مقطع دوم متوسطه شهرستان آمل بود. جهت انتخاب نمونه آماری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. بر این اساس تعداد 24 نفر مدیر و 278 نفر دبیر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های مهارت های ارتباطی بارتون (1990) و پرسشنامه اثربخشی مدیریت کلاس ایمار و هیکمان (1991) بود. پرسشنامه مهارت های ارتباطی دارای 18 گویه با سه مولفه «مهارت کلامی، مهارت شنود و مهارت بازخورد» بود. پرسشنامه اثربخشی مدیریت کلاس نیز شامل 35 سوال بود که سه مولفه «برقراری انضباط در کلاس درس، اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم» را می سنجید. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روش روایی صوری و محتوایی تایید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب گزارش شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مهارت های ارتباطی مدیران و مؤلفه های آن با مؤلفه برقراری انضباط کلاس درس رابطه معنی داری وجود ندارد، اما بین نمره کل مهارت های ارتباطی مدیران و مؤلفه های آن با دیگر نمره کل مدیریت کلاس درس و مؤلفه های اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر حاکی از این است که تأثیر مهارت کلامی بر انضباط کلاس درس غیرمعنادار و بر اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم معنادار می باشد. هم چنین، مهارت شنود می تواند اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم را به طور معنادار و انضباط کلاس درس را به صورت غیرمعنادار تبیین کند. در نهایت مهارت بازخورد قادر است اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم را به شکل معناداری و انضباط کلاس درس را به صورت غیرمعنادار تبیین کند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت تقویت مهارت های ارتباطی مدیران می تواند در غنی سازی ارتباطات کلامی و غیرکلامی با والدین دانش آموزان و نیز کمک به معلمان در کیفیت بخشی مدیریت کلاس درس تاثیرگذار باشد.
پدیدارشناسی تجارب بی عدالتی آموزشی و پژوهشی دانشجویان مبتنی بر رویکرد قابلیت (مطالعه موردی: یک دانشگاه جامع دولتی در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بی عدالتی های آموزشی و پژوهشی موجود نسبت به دانشجویان در حین تحصیل بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. به این منظور، از رویکر کیفی پدیدارشناسی بهره گرفته شد. جامعه این پژوهش، دانشجویان یکی از دانشگاه های جامع دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد 20 دانشجو طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری معیار انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. روایی محتوایی ابزار مصاحبه توسط متخصصان موضوع و پایایی آن نیز با روش پایایی بین دوکدگذار با ضریب %78 مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها نیز، روش تحلیل مضمون فان کام به کار گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بی عدالتی آموزشی هشت مضمون اصلی و 45 مضمون فرعی و بی عدالتی پژوهشی پنج مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی داشت. مضمون های اصلی بی عدالتی در زمینه آموزشی، شامل ضعف اساتید در یاددهی، جدی نگرفتن درس و آموزش، انتقادپذیری پایین اساتید، بی ضابطه بودن ارزیابی دانشجویان، تخریب انگیزه دانشجو، تحقیر دانشجو، به رسمیت نشناختن تنوع دانشجویان، و محدود بودن امکان دسترسی به استاد بودند. در زمینه پژوهشی نیز، مضمون های اصلی بی عدالتی شامل تبعیض در پذیری دکتری، ایجاد محدودیت در همکاری با اساتید، ضعف و تبعیض در ارائه راهنمایی علمی، نگاه ابزاری به دانشجو، و مشکلات تأمین منابع مورد نیاز پژوهش ها می شدند. این بی عدالتی ها به عنوان عواملی هستند که تأثیرات منفی بر ایجاد و تقویت قابلیت های اساسی دانشجویان، یعنی احترام و کرامت، دانش و تخیل، انسجام عاطفی، آمادگی یادگیری، صدا، داشتن آرزو، استدلال عملی، و روابط و شبکه های اجتماعی می گذارند.بحث و نتیجه گیری: برگزاری کارگاه های آموزشی برای اساتید با موضوع عدالت آموزشی و پژوهشی، افزایش تنوع اساتید و محتوای آموزشی ارائه شده متناسب با تفاوت های دانشجویان، توجه به نظرات دانشجویان در مسائل مختلف دانشگاه و رسیدگی به اعتراض های آنان، راهکارهایی هستند که برای رفع بی عدالتی های موجود توصیه می شوند.
ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش مربی گری سازمانی برای مدیران دانشگاه آزاد اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش مربی گری سازمانی برای مدیران دانشگاه های کشور بود. روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود و جامعه آماری شامل مدیران میانی دانشگاه های آزاد اسلامی ایران در سال تحصیلی 99-1398 بود. روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای بود. پژوهشگر با تحلیل منابع معتبر علمی با محوریت مربی گری سازمانی و مدیریتی با دریافت نظر متخصصان، گویه های ابزار سنجش مربی گری سازمانی را تهیه کرد و سپس پرسشنامه توسط 100 نفر از مدیران میانی دانشگاه های آزاد اسلامی کشور بر اساس تعداد آن ها در نمودار سازمانی 5 دانشگاه، اجرا گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل عاملی تاییدی و رویکرد مدل سازی معادله ساختاری واریانس محور با استفاده از نرم افزارهای SPSSنسخه 23 وSmart PLS 3 استفاده شد. یافته ها: پرسشنامه محقق ساخته با 50 گویه برای سنجش مربی گری مدیران دانشگاهی طراحی و ساخته شد. روایی همگرا برای همه گویه های پرسشنامه بالاتر از 5/0 و در نتیجه قابل قبول بود. مقادیر ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده برای تمام گویه ها بزرگتر از 7/0 بدست آمد که نشان دهنده دقت اندازه گیری بالای ابزار سنجش مربی گری مدیران دانشگاه ها بود و در نهایت همه گویه های پرسشنامه مورد تایید قرار گرفتند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل، مدیران دانشگاه میتوانند از پرسشنامه طراحی شده به عنوان ابزاری مناسب برای سنجش مربی گری به منظور توسعه عملکرد کارکنان و ارتقای مهارت های مدیریتی و رهبری خود در سازمان استفاده کنند.
ارائه و اعتباریابی ابزار سنجش رهبری فرهنگی در مدیران مدارس استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه و اعتباریابی ابزار سنجش رهبری فرهنگی در مدیران مدارس استان قم انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی - همبستگی بود. جامعه این پژوهش مدیران مدارس استان قم در سال تحصیلی 99-1398 بودند که تعداد آنها 944 نفر بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 274 نفر برآورد که با توجه به ریزش های احتمالی تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند، اما به دلیل 10 پرسشنامه مفقوده تحلیل ها برای 290 نفر انجام شد. برای رهبری فرهنگی پرسشنامه محقق ساخته 129 گویه ای با طیف لیکرت 5 درجه ای طراحی و شاخص های روانسنجی آن مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر متخصصان و روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی اکتشافی و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS نسخه 25 بررسی شد.یافته ها: نتایج نشان داد که روایی محتوایی ابزار با نظر متخصصان تایید و بررسی روایی سازه حاکی از آن بود که تعداد 11 گویه به دلیل بار عاملی کمتر از 3/0 از ابزار حذف و ابزار نهایی 118 گویه داشت. پرسشنامه سنجش رهبری فرهنگی در مدیران مدارس دارای 25 عامل بود که بار عاملی و روایی همگرای همه عامل ها بالاتر از 5/0 و پایایی همه آنها بالاتر از 70/0 بود.بحث و نتیجه گیری: پرسشنامه سنجش رهبری فرهنگی در مدیران مدارس با 25 عامل دارای شاخص های روانسنجی مناسبی بود. بنابراین، مسئولان
ارائه مدل فرهنگ سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل فرهنگ سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شد.روش شناسی: نوع روش پژوهش حاضر، آمیخته اکتشافی(کیفی- کمّی) و از نظر هدف پژوهشی کاربردی بود. در بخش کیفی با استفاده از پانل دلفی، تعداد 15 خبره(حوزه علوم پزشکی استان لرستان در سال 1399) در سه دور در تکمیل پرسشنامه ها تا تعیین مؤلفه ها و شاخص های فرهنگ سازمانی مشارکت داشتند. در بخش کمّی نیز جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی استان لرستان(8023) در سال 1399 بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 367 نفر به عنوان حجم نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود که توسط خبرگان در پانل دلفی به دست آمد. برای پایایی ابزار نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار 82/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی(میانگین، فراوانی و درصد) با نرم افزار SPSS24 و استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری از نرم افزارSmart pls V3.2.8 استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از روش دلفی نشان داد فرهنگ سازمانی دارای 8 مؤلفه و 54 شاخص بود و ضریب توافق کندال نیز 69/0 حاصل شد. نتایج کمّی پژوهش نیز نشان داد بارهای عاملی مؤلفه های فرهنگ سازمانی به ترتیب برای نتیجه محوری برابر با 82/0، تیم گرایی برابر با 61/0، حاکمیت و رهبری برابر با 58/0، الگوی ارتباطی مطلوب برابر با 53/0، تأکید بر جزئیات برابر با 49/0، مسئولیت مشترک و ایده پردازی برابر با 41/0 و برای وفق پذیری برابر با 38/0 حاصل شد. بحث و نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت فرهنگ سازمانی دارای مؤلفه های متعددی است که بر این اساس برنامه ریزان و مدیران دانشگاه ها می توانند با اهمیت دادن به هر یک از این مؤلفه ها در جهت ارتقای فرهنگ سازمانی در دانشگاه های علوم پزشگی گام های مؤثری بر دارند.
واکاوی شاخصه های نوع دوستی در برنامه درسی هدیه های آسمان دوره ابتدایی: یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخصه های نوع دوستی در برنامه درسی هدیه های آسمان دوره ابتدایی انجام شد.روش شناسی: رویکرد پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش اجرا کیفی از نوع مطالعه اسنادی بود. جامعه پژوهش شامل کتب هدیه های آسمان دوره ابتدایی(پایه دوم تا ششم) در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با توجه به ماهیت موضوع کتب همه پایه ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها از روش خودبازبینی محقق و مرور همتایان و برای پایایی داده ها از بررسی همزمان استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از فهرست وارسی و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری دستی استفاده شد.یافته ها: یافته های این تحقیق 6 مقوله اصلی، 16 مقوله فرعی و 98 مفهوم را در بر گرفت که مقوله های اصلی تعلق خانوادگی (خویشاوند دوستی، حب ذاتی)، دوست گزینی (مهارت ارتباطی، پیوندگرایی زیستی، مردم مداری)، اجتماعی سازی (شهروندگرایی، هم نوع گرایی، همزیست پذیری)، آموزش پذیری (آگاه سازی، مشاوره پذیری، خوش بین سازی)، اصال ت پروری (اعتمادسازی، امنیت اقتصادی)، خویشتن شناسی (خودستیزی، خودسازی، دغدغه مندی) در آن شناسایی گردید.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نوع دوستی از طریق آموزش، ضمن ارتقاء جایگاه و نقش دانش آموزان، صلاحیت های فردی و گروهی شان را توسعه داده و آنها را نسبت به کنش ها و پدیده های زنده جامعه مسئولیت پذیر به بار آورد.
شناسایی موانع و چالش های اجرای برنامه ریزی استراتژیک در نظام آموزش عالی و اثر آن بر نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ شناسایی موانع و چالش های اجرای برنامه ریزی استراتژیک در نظام آموزش عالی و اثر آن بر نوآوری سازمانی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر روش اجرا تلفیقی (کیفی- کمّی) بود. جامعه بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی در رشته های برنامه ریزی استان خراسان رضوی در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 30 نفر از آنان با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه و طبق اصل اشباع نظری انتخاب شدند در بخش کمّی نیز جامعه آماری شامل روﺳﺎ و ﻣﻌﺎوﻧﯿﻦ داﻧﺸﮕﺎه های مختلف استان خراسان رضوی در سال تحصیلی 1399-1398 ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد 320 ﻧﻔﺮ بودند ﮐ ﻪ بر اساس فرمول کوکران تعداد 175 ﻧﻔﺮ با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه و اعتبار آن با روایی محتوایی و پایایی نیز با ضریب توافق کدگذاری حاصل شد. در بخش کمّی نیز پرسشنامه محقق ساخته موانع و چالش های برنامه ریزی استراتژیک با 50 گویه، اجرای برنامه ریزی استراتژیک (Barisons, 2010) و نوآوری سازمانی (Ismail, 2002) بود که روایی محتوایی پرسشنامه موانع و چالش های برنامه ریزی استراتژیک با نظر متخصصان تأیید و پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ برای هر سه ابزار به ترتیب93/0، 91/0 و 94/0 حاصل شد. تحلیل داده های بخش کیفی با روش تحلیل مضمون و در بخش کمّی از آماره های توصیفی با نرم افزار Spss26 و تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Smart pls24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد موانع و چالش های اجرای برنامه ریزی استراتژیک در 5 مؤلفه اصلی (ﻣﻮاﻧﻊ ﻓﺮدی، ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ، ﻣﺤﯿﻄﯽ، برنامه ریزی و مدیریت) و 50 شاخص بود. همچنین نتایج نشان داد ﻣﻮاﻧﻊ و چالش های برنامه ریزی استراتژیک ﺑر اجرای برنامه ریزی استراتژیک اثر ﻣﻌﻨﯽ دار(39/25=t) و ﻣﻌﮑﻮس با ضریب مسیر (74/0-) و اجرای برنامه ریزی استراتژیک نوآوری سازمانی اثر معنی دار (81/48=t) و ﻣﺜﺒﺖ با ضریب مسیر (84/0) وﺟﻮد داشت.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت نظام آموزش عالی برای افزایش نواوری سازمانی باید از برنامه ریزی استراتژیک مناسبی برخوردار باشد و جهت تحقق آن باید موانع و چالش های مختلف درون و برون سازمانی را اولویت بندی نماید
مطالعه قوم نگارانه فرهنگ سازمانی مدرسه بر اساس دیدگاه شاین: مطالعه موردی دو مدرسه ابتدایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مطالعه قوم نگارانه فرهنگ سازمانی دو مدرسه ابتدایی شهر مشهد بر اساس دیدگاه شاین بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا قوم نگاری با رویکرد کیفی بود. نمونه موردمطالعه را 15 نفر از مدیران، معاونان، معلمان و دانش آموزان در دو مدرسه ابتدایی دخترانه و پسرانه در شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که به شیوه هدفمند و طبق اصل اشباع انتخاب شدند. کفایت حجم نمونه بر اساس اشباع نظری تعیین شد. جهت گردآوری داده ها از روش مشاهده نیمه مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده ها از تکنیک کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بهره گرفته شد. اعتبار نتایج بر اساس معیارهای چهارگانه گوبا و لینکن و با اطمینان از میزان «موثق بودن» داده ها و نیز کدگذاری و بازبینی توسط اعضای تیم پژوهش تأمین شد.یافته ها: نتایج حاکی از شناسایی و استخراج 37 مقوله گزینشی در سه سطح الگوهای رفتاری (18 کد گزینشی)، ارزش ها و هنجارها (12 کد گزینشی) و مفروضات بنیادین و باورها (7 کد گزینشی) بر اساس دیدگاه شاین بود. از مجموع 436 کد باز، 227 کد در سطح الگوهای رفتاری، 121 کد در سطح ارزش ها و باورها و 88 کد در سطح مفروضات بنیادین شناسایی شدند. از مجموع 88 کد محوری نیز 42 کد در سطح الگوهای رفتاری، 29 کد در سطح ارزش ها و هنجارها، و 17 کد در سطح مفروضات بنیادین فرهنگ سازمانی استخراج شدند. از ویژگی های مهم فرهنگ سازمانی در سطح الگوهای رفتاری می توان به تعامل اجتماعی ضعیف میان اعضای مدرسه و رفتار نامناسب کادر مدرسه با دانش آموزان و در سطح ارزش ها و هنجارها به همکاری، همدلی اجتماعی با والدین و انگیزش دانش آموزان و در سطح مفروضات به تعاون و همکاری والدین و دانش آموزان در امور مدرسه، نظارت و مدیریت رفتار انضباطی دانش آموزان و کارکنان اشاره نمود. بحث و نتیجه گیری: نظر به غلبه ویژگی های فرهنگ سازمانی بوروکراتیک، رسمی و قیمی از نوع کنترلی به ویژه دوگانگی بین بوروکراسی و مشارکت طلبی ضروری است توجه ویژه ای به مقوله نرم و چندلایه ای فرهنگ سازمانی مدرسه که رفتارهای آشکار اعضای مدرسه را به ویژه در امر آموزش و یادگیری تحت تأثیر قرار می دهد، در فرایند سیاست گذاری و تصمیم گیری آموزشی از سوی سیاست گذاران آموزشی به ویژه مدیران مدارس صورت گیرد.
ارائه الگوی استقرار سیستم مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی استقرار سیستم مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران انجام شد.روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش گردآوری داده ها، اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه آماری مقالات داخلی و خارجی در سال های 2000 الی 2019 بودند. روش نمونه گیری با مقالات حائز اولوبت بالاتر در روش شناسی کسپ آغاز و با رسیدن به کفایت تئوریک خاتمه یافت. با جستجوی سیستماتیک در 7 پایگاه داده، 152 مقاله یافت شد که در مراحل ارزیابی در نهایت 14 مقاله برای تدوین الگو مورد تأئید قرار گرفت. برای بررسی روایی فراترکیب، از ابزار ارزیابی حیاتی (کسپ) و به منظور سنجش پایایی از شاخص کاپای کوهن که (75/0) به دست آمد، استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که سیستم مدیریت دانش دارای، 50 شاخص و 11 مؤلفه شامل حمایت مدیریت ارشد، فرهنگ سازمانی، مدیریت منابع انسانی، زیرساخت سازمانی، زیرساخت های فن آورانه، توانمندی های فن آورنه، توانمندسازی، فرآیندهای مدیریت دانش، استراتژی و اهداف، محرک های انگیزاننده دانشی و معماری دانش شناسایی شدند و بر اساس آن الگوی استقرار سیستم مدیریت دانش ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به شاخص ها و مؤلفه های شناسایی شده برای استقرار سیستم مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش، متخصصان و برنامه ریزان می توانند از طریق بهبود مضامین این پژوهش گام مؤثری در جهت بهبود عملکرد و اثربخشی سازمانی مبتنی بر دانش بردارند.
مقایسه تاثیر الگوی آموزشی گانیه و الگوی آموزشی- انگیزشی کلر بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پایه اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر الگوی آموزشی گانیه و الگوی آموزشی- انگیزشی کلر بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پایه هفتم انجام شد.روش شناسی: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پایه هفتم شهر زاهدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از میان آنان 60 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول با روش الگوی آموزشی گانیه و گروه آزمایش دوم با روش الگوی آموزشی- انگیزشی کلر به مدت هشت جلسه 45 دقیقه آموزش دیدند و گروه کنترل با روش مرسوم آموزش دید. داده ها با پرسشنامه انگیزش تحصیلی (Harter, 1981) جمع آوری و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو روش الگوی آموزشی گانیه و الگوی آموزشی- انگیزشی کلر در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش معنادار انگیزش تحصیلی دانش آموزان شدند (05/0P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو روش مداخله، می توان از هر دو روش الگوی آموزشی گانیه و الگوی آموزشی- انگیزشی کلر جهت بهبود انگیزش تحصیلی دانش آموزان استفاده کرد.
مقایسه عملکرد تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه عملکرد تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی شهرستان تالش در سال تحصیلی 98-1397 بودند. جامعه دانش آموزان دختر تیزهوش 104 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 82 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و بر همین اساس 82 نفر از دانش آموزان دختر عادی که با آنها همتا شده بودند نیز برای مقایسه به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد تحصیلی (Pham & Taylor, 1999) و چک لیست تجدیدنظرشده نشانه های اختلال های روانی (Drogatis, Lipman & Covi, 1973) بودند. داده ها با روش آزمون تی وابسته در نرم افزار SPSS-20 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی از نظر عملکرد تحصیلی و هر پنج مولفه آن شامل خودکارآمدی، تاثیرات هیجانی، برنامه ریزی، فقدان کنترل پیامد و انگیزش تفاوت معناداری داشتند (05/0P<). به عبارت دیگر، دانش آموزان دختر تیزهوش از نظر عملکرد تحصیلی و مولفه های آن وضعیت بهتری داشتند. دیگر یافته ها نشان داد که دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی فقط از نظر دو مولفه سلامت روان شامل شکایات جسمانی و وسواسی- اجباری تفاوت معناداری داشتند (05/0P<)، اما از نظر کل سلامت روان و سایر مولفه های آن شامل حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، هراس، افکار پارانوییدی و روان پریشی تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). به عبارت دیگر، دانش آموزان دختر تیزهوش فقط از نظر دو مولفه شکایات جسمانی و وسواسی- اجباری وضعیت بدتری داشتند، اما نظر کل سلامت روان و سایر مولفه ها تفاوت معناداری نداشتند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزی برای بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر عادی و کاهش شکایات جسمانی و وسواسی- اجباری دانش آموزان دختر تیزهوش ضروری است.
ارائه الگویی برای چالش های اقتصادی- اجتماعی خصوصی سازی آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای چالش های اقتصادی- اجتماعی خصوصی سازی آموزش وپرورش انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان خصوصی سازی، بازاریابی استراتژیک و آموزشی آموزش وپرورش شهر تهران در سال 1399 بودند. نمونه طبق اصل اشباع نظری 11 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری که روایی آن با کمک چهار فرد خبره و دو همکار پژوهشی تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 63/0 بدست آمد. داده ها با روش تحلیل مضمون شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA12 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای چالش های اقتصادی- اجتماعی خصوصی سازی آموزش وپرورش 184 شاخص در شش مضمون فرعی مشوق ها، بازدارنده ها، قوت ها، ضعف ها، پیامدها و سازوکارها و دو مضمون اصلی سطح کلان و سطح خرد شناسایی شد؛ به طوری که 78 شاخص در سطح کلان و 106 شاخص در سطح خرد قرار داشت. در نهایت، الگوی چالش های اقتصادی- اجتماعی خصوصی سازی آموزش وپرورش طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: مضمون های شناسایی شده درباره چالش های اقتصادی- اجتماعی خصوصی سازی آموزش وپرورش برای مسئولان و برنامه ریزان نظام آموزش وپرورش تلویحات کاربردی دارد. آنان با استفاده از نتایج این پژوهش و سایر پژوهش ها می توانند زمینه را برای اجرای مناسب خصوصی سازی آموزش وپرورش فراهم نمایند.
رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر بود.روش شناسی: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مناطق 2 و 5 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. حجم نمونه 604 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Fredricks et al, 2004)، مقیاس اشتیاق به مدرسه (Veiga, 2016)، مقیاس احساس تعلق به مدرسه (Arslan & Duru, 2017)، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی (Hermans, 1970) و معدل نیمسال قبل به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی برازش مناسبی داشت. همچنین، هر سه متغیر اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی و متغیر انگیزش پیشرفت تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). علاوه بر آن، اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج برای افزایش و ارتقای پیشرفت تحصیلی می توان زمینه را برای بهبود اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه و انگیزش پیشرفت تحصیلی فراهم کرد.
ارائه مدل رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. جامعه پژوهش خبرگان آموزش وپرورش ایران در سال 1399 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 28 نفر برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی آن را روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 برآورد شد. داده ها پس از گردآوری با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران دارای 178 مفهوم و 23 مقوله فرعی در 12 مقوله اصلی بود. در پدیده محوری رفتار شهروندی سازمانی معلمان، دو مقوله اصلی تغییرات راهبردی نظام آموزش وپرورش (با دو مقوله فرعی همگامی با تغییرات و تحولات جدید و رشد سجایای اخلاقی و روحیه ازخودگذشتگی) و نگرش های توسعه گرایانه سازمانی (با دو مقوله فرعی توسعه کنش های مشارکتی و برون دادهای توسعه ای نظام آموزشی کارآمد) به عنوان شرایط علی، سه مقوله اصلی ویژگی های رهبری سازمانی (با دو مقوله فرعی گرایش های نیک خواهانه رهبران و رفتارهای رهبری موثر و پویا)، ویژگی های فردی پیروان (با دو مقوله فرعی ارزش های آرمانی و هنجارهای رفتاری) و ویژگی های سازمانی (با دو مقوله فرعی فرهنگ سازمانی ارزش مدار و جو سازمانی شفقت محور) به عنوان شرایط زمینه ای، دو مقوله اصلی سرمایه جمعی (با دو مقوله فرعی سرمایه روانشناختی اجتماعی و فرهنگ عمومی) و تغییر ارزشی (با دو مقوله فرعی رشد ارزش های کثرت گرایی و رشد فرهنگی اجتماعی) به عنوان شرایط مداخله گر، سه مقوله اصلی راهبردهای سازمانی (با دو مقوله فرعی آموزش کارکنان و فرهنگ سازمانی محرک)، راهبردهای مدیریتی (با یک مقوله فرعی رهبری کارآمد) و راهبردهای اجتماع محور (با دو مقوله فرعی بازنمایی نقش فرهنگیان و توسعه فرهنگ عمومی) به عنوان راهبردها و دو مقوله اصلی فردی (با دو مقوله فرعی پیامد روانشناختی و توسعه عمل گرایی فردی) و سازمانی- اجتماعی (با دو مقوله فرعی سازمان فرابالنده و پویایی اجتماعی) به عنوان پیامدها شناسایی شدند. در نهایت، مدل پارادایمی رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزی برای بهبود رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران از طریق مفاهیم و مقوله های اصلی و فرعی ضروری است.
شناسایی مؤلفه های آموزش حقوق شهروندی در نظام آموزشی کشور از نظر صاحب نظران: یک پژوهش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های آموزش حقوق شهروندی در نظام آموزشی کشور از نظر صاحب نظران بود.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد ترکیبی آمیخته اکتشافی انجام شد. جامعه آماری بخش کیفی، متخصصان و اساتید دانشگاه های سراسری کشور در حوزه حقوق شهروندی در سال 1399 بودند که 15 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی، معلمان شهر سمنان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 267 نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نمیه ساختاریافته و بررسی اسناد موجود در این زمینه بود. در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته مبتنی بر داده های بخش کیفی بود. میزان پایایی در بخش کیفی با روش هولستی 85/0 محاسبه شد که حاکی از پایایی مطلوب بود و روایی با استفاده از معیار کیفیت (مؤثق بودن) سنجیده و مورد تأیید قرار گرفت. در بخش کمی، برای سنجش روایی پرسشنامه از تحلیل عامل تأییدی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، که مقدار بار عاملی تمام مؤلفه های پرسشنامه بالاتر از 3/0 بود و آلفای کرونباخ برای همه ابعاد بالاتر از 70/0 بدست آمد. در بخش کیفی داده ها با روش تحلیل مضمون و در بخش کمی داده ها با روش تحلیل عامل تأییدی در نرم افزارهای SPSS 21 و LISREL 8.5 تحلیل شدند.یافته ها: نتیجه تحلیل داده ها در بخش کیفی منجر به شناسایی ۵۶ مضمون پایه، 11 مضمون سازمان دهنده فرعی در زمینه حقوق شهروندی گردید که در قالب ۴ مضمون سازمان دهنده اصلی حقوق اجتماعی با سه مضمون فرعی (حمایت های مالی و درآمدی، حقوق آموزشی و بهداشتی، حمایت های قضایی)، حقوق سیاسی با دو مضمون فرعی (حقوق عضویت و مشارکت، حقوق شرکت در تجمعات)، حقوق مدنی با چهار مضمون فرعی (آزادی عملکرد فردی، آزادی اندیشه، آزادی اقتصادی و اجتماعی، حقوق مربوط به مساوات)، حقوق فرهنگی با دو مضمون فرعی (حداقل حقوق فرهنگی پایه، حمایت ها و حفاظت های فرهنگی) سازمان دهی شدند. نتایج تحلیل عامل تأییدی حاکی از تأیید بار عاملی مضمون های پایه و سازمان دهنده جهت اندازه گیری آموزش حقوق شهروندی بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به مضامین شناسایی شده، برنامه ریزی برای آموزش حقوق شهروندی در مدارس کشور و آگاه نمودن دانش آموزان ضروری است. بنابراین لازم است تا مسئولان نظام آموزشی توجه و اهتمام بیشتری نسبت به آموزش حقوق شهروندی و گنجاندن مطالب بیشتری از این حقوق در کتاب ها و برنامه درسی دانش آموزان داشته باشند.
اعتباریابی الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر آمیخته یعنی کیفی و کمی بود. جامعه بخش کیفی خبرگان رشته های علوم تربیتی آموزش عالی استان های خراسان و جامعه بخش کمی دانشجویان کارشناسی همه رشته های آموزش عالی استان های خراسان در سال 400-1399 بودند. حجم نمونه بخش کیفی طبق اصل اشباع نظری 15 نفر برآورد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و حجم نمونه بخش کمی طبق فرمول کوکران 350 نفر برآورد که با توجه به شیوع کووید-19 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته 92 گویه ای بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش هولستی 94/0 و روایی محتوایی پرسشنامه با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 75/0 برآورد شد. داده ها با روش های کدگذاری و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که 92 کد باز و 26 کد محوری در قالب پنج کد گزینشی وجود داشت که شامل خودشناسی (با سه کد آگاهی هیجانی، خودارزیابی صحیح و خودباوری)، تعامل عاطفی (با پنج کد شناخت و درک دیگران، بالندگی دیگران، خدمت مداری، هدایت تنوع و آگاهی سیاسی)، روابط جمعی (با هشت کد نفوذ، ارتباطات، مدیریت تضاد، رهبری، تسریع تغییر، پیوندسازی، تشریک مساعی و مشارکت و ظرفیت های گروهی)، خودمدیریتی (با پنج کد خودکنترلی، وظیفه شناسی، قابلیت اعتماد، انطباق پذیری و نوآوری) و خودانگیختگی (با پنج کد رشدگرایی، تعهد، ابتکار، خوش بینی و کنش های اخلاقی) بودند. نتایج بخش کمی نشان داد که مدل برازش مناسبی داشت و بار عاملی همه کدهای باز، محوری و گزینشی معنادار بودند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به معتبربودن الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی، استفاده از آن می تواند به بهبود عملکرد و اثربخشی آموزش عالی کمک کند.
ارائه الگوی مدارس اثربخش مبتنی بر سازمان یادگیرنده (مطالعه موردی: مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مدارس اثربخش مبتنی بر سازمان یادگیرنده (مطالعه موردی: مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران) انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش حاضر، ترکیبی (کیفی و کمی) به روش تئوری زمینه ای و مدل معادلات ساختاری به روش کمی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی اساتید دانشگاهی متخصص در آموزش ابتدایی و در بخش کمی معلمان ابتدایی شهر تهران در سال 1398 بودند. تعداد 12 نفر نمونه در بخش کیفی به روش هدفمند از اساتید دانشگاه و 196 نفر از معلمان ابتدایی آموزش و پرورش 22 گانه شهر تهران به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. داده ها در بخش کیفی به روش گراندد تئوری اکتشافی و سپس با آزمون مدل معادلات ساختاری در نرم افزار Smart PLS و SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد دوازده مولفه در ارائه الگوی مدارس اثربخش مبتنی بر سازمان یادگیرنده (مطالعه موردی: مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران) نقش دارند که به ترتیب الویت عبارتند از: شایستگی های معلمان، سیاست های آموزشی، توانمندسازی نیروی انسانی، فعالیت های فوق برنامه، استقرار نظام یاددهی و یادگیری، شایستگی های مدیران، امکانات تکنولوژیک، آینده نگری، روش ها و ابزار نوآورانه، ارتقای سطح سلامت، بهداشت و ایمنی مدرسه، اعتقاد به خرد جمعی، مدیریت و رهبری، به عنوان مولفه ها و شاخص های موثر بر ارائه الگوی مدارس اثربخش مبتنی بر سازمان یادگیرنده در مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران است. بررسی ها نشان از برازش مدل بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پزوهش مدارس اثر بخش منجر به اجرای مداوم برنامه ریزی میشوند که با حمایت بهتر از آموزش، منجر به تسریع فرآیند یادگیری می شوند.
تبیین تأثیر تدریس به شیوه تلفیقی بر کیفیت یادگیری دانشجویان در استان مازندران به منظور ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش تبیین تأثیر تدریس به شیوه تلفیقی بر کیفیت یادگیری دانشجویان در استان مازندران به منظور ارائه مدل بود.روش شناسی: این تحقیق کاربردی– توسعه ای، روش گردآوری داده ها میدانی و از نظر روش اجرا توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه اساتید آموزش عالی دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران در سال 1397 - 1396 به تعداد 201 نفر بودند، که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 132 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته کیفیت یادگیری و بکارگیری شیوه تلفیقی در آموزش عالی بود. روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم افزارهای Spss و pls استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد سه بعد یادگیری (کیفیت سنجش و ارزش یابی، انتخاب اهداف و انتخاب تکنولوژی، استراتژی یادگیری و مدیریت کلاس داری و یادسپاری) استخراج شده است. هم چنین نشان داد ابعاد تدریس تلفیقی (ابعاد یادگیری، تعاملی محور، مستقیم و فراگیر محور) شناسایی و استخراج شده است.بحث و نتیجه گیری: استفاده از رویکرد آموزش تلفیقی با ایجاد بستر مناسب جهت اجرای روش های دانشجومحور و انجام فعالیت های متناسب، زمینه تثبیت و افزایش ماندگاری مفاهیم آموخته شده را فراهم کند. بنابراین فرآیند آموزش تلفیقی سبب جلب توجه بیشتر دانشجویان به مطالب درسی می گردد و نهایتاً میل به یادگیری مطالب را میسر می سازد.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد آینده پژوهی فعالیت های پژوهشی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های آینده پژوهی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران بود.روش : این پژوهش از نظر هدف، کاریردی و از نظر روش توصیفی از نوع زمینه یابی است که با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری آن را کلیه مدیران و معاونین واحدها، مدیران و معاونین دانشکده ها، مدیران گروه های دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 700 نفر تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 248 نفر با روش نمونه گیری «تصادفی طبقه ای» به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته آینده پژوهی با 78 سوال استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS20 وآزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد.یافته ها: آینده پژوهی دارای دو بعد و 12 مولفه «سازمانی (خلق چشم انداز استراتژیک، بهبود اتحاد و توافق، فشار عملکرد در پژوهش، میل به تغییر، سازگاری با محیط، کشف روند های گذشته پژوهش) و عملکردی (کاربرد دانش در پژوهش، پاسخگویی به نیازهای پژوهشی، استعدادیابی پژوهشی، سرنوشت مشترک در پژوهش، روحیه و حمایت پژوهشی، شناسایی فرصت های بازار) است. تأثیر همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تأیید شد. در بین ابعاد آینده پژوهی، بعد سازمانی با بار عاملی 962/0 دارای تأثیر بیش تر و بعد عملکردی با بار عاملی 950/0 دارای تأثیر کم تر است. نتیجه گیری: همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تاثیر دارند و بعد سازمانی دارای بیشترین تاثیر بر آینده پژوهی است. لذا کارگاه های آموزشی و همایش ها برای آشنایی مدیران و اعضای هیات علمی با آینده پژوهی برگزار گردد.
نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین نظریه ذهن با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دوزبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین نظریه ذهن با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دوزبانه انجام شد.روش شناسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوزبانه پایه نهم شهرستان ترکمن در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 280 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس نظریه ذهن (Steerneman, 1994)، پرسشنامه عملکرد تحصیلی (Pham & Taylor, 1999) و مقیاس پردازش هیجانی (Baker & et al, 2010) گردآوری و با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-18 و AMOS-23 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین نظریه ذهن با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دوزبانه برازش مناسبی داشت. همچنین، نظریه ذهن بر پردازش هیجانی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوزبانه و پردازش هیجانی بر عملکرد تحصیلی آنان اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). علاوه بر آن، نظریه ذهن با نقش واسطه ای پردازش هیجانی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوزبانه اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به روابط مستقیم و غیرمستقیم پژوهش حاضر، برنامه ریزی برای بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوزبانه از طریق ارتقای نظریه ذهن و پردازش هیجانی ضروری است.
بررسی عوامل محیطی مرتبط با اقتصاد آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل محیطی مرتبط با اقتصاد آموزش وپرورش انجام شد.روش شناسی: پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل مدیران و کارشناسان سازمان آموزش وپرورش استان سمنان در سال تحصیلی 99- 1398 و به تعداد 384 بوده است که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 192 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس سطح شهرستان ها افراد انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته با 78 سوال بود. روایی محتوایی پرسش نامه توسط متخصصان و مدیران ارشد آموزش و پروش تایید شد. پایایی کل پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرانباخ 71/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد.یافته ها: یافته های روش تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که عوامل محیطی مرتبط با اقتصاد آموزش وپرورش به ترتیب در قالب هفت بعد عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل روانشناختی، عوامل قانونی و عوامل فناورانه که در مجموع 19/92 درصد از کل واریانس پرسش نامه را تببین کردند. بر اساس یافته های آزمون همبستگی، عوامل محیطی اقتصاد آموزش وپرورش رابطه مثبت و معناداری داشتند ویافته های رگرسیون نشان داد که عوامل محیطی به میزان 8/35 درصد، متغیر اقتصاد آموزش وپرورش را تبیین کردند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه، عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل روانشناختی، عوامل قانونی و عوامل فناورانه موجب بهبود اقتصاد آموزش وپرورش و در نهایت تعلیم و تربیت مناسب نیروی انسانی و عامل اثربخش و انگیزشی در حوزه آموزش می شوند.
بررسی پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین بود.روش شناسی: پژوهش حاضر ترکیبی (کیفی و کمی) بود. جامعه بخش کیفی مدیران، مسئولان و خبرگان آموزش وپرورش و مدارس پیشرو مانند صالح، پژوهش و سبز شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 20 از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شد. جامعه بخش کمی مدیران و معاونان مدارس متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق فرمول کوکران تعداد 291 از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد. همچنین، ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 97/0 بدست آمد. داده ها با روش های کدگذاری در نرم افزار MAXQDA و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج کدگذاری نشان داد که پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین دارای 31 شاخص در دو بعد مدرسه توانمندساز (با سه مولفه آموزش موثر، فرهنگ کارآمد و نظام پایش) و یادگیری خودراهبر (با دو مولفه آگاهی و راهبردهای یادگیری) بود. همچنین، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نیز حاکی از بار عاملی بالاتر از 40/0 برای همه گویه ها و وجود دو بعد و پنج مولفه مذکور بود. علاوه بر آن، مدل برازش مناسبی داشت و همه گویه ها بر مولفه های مربوطه اثر معناداری داشتند (05/0P<).بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده، برای بهبود وضعیت مدارس و ارتقای مدارس تراز می توان از طریق بهبود مدرسه توانمندساز و یادگیری خودراهبر با توجه به مولفه های شناسایی شده برای آنها اقدام کرد.
شناسایی عوامل موثر بر حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان حکمرانی رفاه عمومی کل کشور در سال 1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته (7 سوال) جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA نسخه 10 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی دارای 197 کد باز در 19 کد محوری و 7 کد انتخابی بود. کدهای انتخابی شامل مشارکت (با سه کد محوری مشارکت در ارائه خدمات، مشارکت نهادهای مردمی و تشکل ها در حکمرانی و مشارکت در سیاست گذاری)، پاسخگویی (با دو کد محوری پاسخگویی به نهادها و نظارت)، کارایی و اثربخشی (با سه کد محوری ارائه طرح های اشتغال زا، بازدهی بیشتر خدمات و ثبات در اقتصاد)، تصویب و حاکمیت قانون (با چهار کد محوری اتخاذ سیاست های صحیح، احترام دولت و مردم به قانون، حفظ امنیت و ثبات در جامعه)، مسئولیت پذیری (با سه کد محوری مسئولیت پذیری مدیران، نظارت مردم و ایجاد جو مسئولیت پذیری فرهنگی)، شفافیت (با دو کد محوری مبارزه با فساد و آزادی رسانه ها) و عدالت (با دو کد محوری ارائه خدمات برابر و اثربخش و مقابله با تبعیض های اجتماعی) بودند.بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش برای حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی می توان کدهای شناسایی شده برای آن را از طریق بهبود شرایط و کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید.
مدل یابی معادلات ساختاری اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان بود.روش شناسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی 99-1398 بودند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 200 نفر برآورد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (Khajeahmadi et al, 2017)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (Lovibond & Lovibond, 1995) و مقیاس سبک فرزندپروری ادراک شده (Grolnick et al, 1997) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان دارای برازش مناسبی بود. یافته های دیگر نشان داد که پریشانی های روانشناختی بر سبک فرزندپروری ادراک شده اثر مستقیم و منفی و بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر مستقیم و مثبت و سبک فرزندپروری ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر مستقیم و منفی داشت. همچنین، دیگر یافته ها نشان داد که پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر غیرمستقیم و مثبت داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی در دختران نوجوان بود. بنابراین، جهت کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی برنامه ریزی جهت کاهش پریشانی های روانشناختی و بهبود سبک فرزندپروری ادراک شده ضروری است.
ارائه مدل روابط بین ادراک جو کلاس، خودتنظیمی، دانش اموزشی و اضطراب ریاضی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی آن است که با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری به آزمون مدل پژوهش حاضر پرداخته و روابط بین ادراک جو کلاس، خودتنظیمی، دانش اموزشی و اضطراب ریاضی را بررسی کند.روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه دبیرستان های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400تشکیل دادند که تعداد آن ها بنابر گزارش آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی مذکور برابر 36858 نفر بود. حجم نمونه برابر 150 نفر (18 نفر برای هر 8 متغیر) برای هر یک از گروه ها(دختر و پسر) و در کل 300 نفر برای تأمین معناداری همبستگی پیشنهاد شد. در پژوهش حاضر برای جمع آوری اطلاعات از 4 پرسشنامه ادراک از جو کلاس، پرسشنامه دانش و مهارت اموزشی، پرسشنامه خودتنظیمی در یادگیری و پرسشنامه سنجش اضطراب ریاضی استفاده شد. مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش دردو بخش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری با روش کوواریانس محور و به کارگیری نرم افزار LISREL ارزیابی قرار گرفته شدند.یافته ها: با استفاده از آزمونهای مدل ساختاری نشان داده شد که ادراک جو کلاس با مقدار 9768/2 تاثیر مثبت و معناداری بر خودتنظیمی در سطح 99% دارد. دانش آموزشی با مقدار9597/2 تاثیر مثبت و معناداری بر خودتنظیمی در سطح 99% دارد. ادراک جو کلاس با مقدار 1596/2 تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح99% دارد. دانش آموزشی با مقدار9697/1- تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح 95% دارد. خودتنظیمی با مقدار9674/1 تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح 95% دارد.بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده ادراک جو کلاس بر خودتنظیمی تاثیر مثبت و معنادار دارد، دانش آموزشی بر خودتنظیمی تاثیر مثبت و معنادار دارد، ادراک جو کلاس بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد، دانش آموزشی بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد خودتنظیمی بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد
شناسایی و اولویت بندی ویژگیهای فردی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی موثر بر وضعیت کودکان یتیم خانه های تحت پوشش بهزیستی تهران پس از 18 سالگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش، شناسایی و اولویت بندی ویژگیهای فردی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی موثر بر وضعیت کودکان یتیم خانه های تحت پوشش بهزیستی تهران پس از 18 سالگی است.روش شناسی: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر نوع داده، آمیخته (کیفی و کمی) است. جامعه آماری شامل نخبگان دارای مدرک تحصیلی دکتری و عضو هیات علمی دانشگاه با سابقه حداقل 5 سال در سازمان بهزیستی و دارای مدارک تحقیقاتی و شرکت در سمینارهای مرتبط می باشد. حجم نمونه 10نفر خبره بود که با روش هدفمند و با توجه به اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه سازمان یافته و پرسشنامه مقایسات زوجی است. برای تحلیل داده ها از روش کد گذاری نظری (باز، محوری و انتخابی) و تکنیک AHP فازی استفاده شد.یافته ها: پس از کد گذاری باز و محوری مشخص شد که برای ویژگیهای فردی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی موثر بر وضعیت کودکان یتیم خانه های تحت پوشش بهزیستی تهران پس از 18 سالگی چندین مولفه به دست آمد که این ابعاد عبارتند از: در بعد محیطی شامل اقدامات حمایتی و بسترهای محیطی می باشد. در بعد فردی شامل مولفه های 1-بهره هوشی2-استعدادهای فردی 3- شرایط جسمی 4- شرایط روحی. در بعد اجتماعی شامل:1- مسئولیت اجتماعی2- هنجارهای دینی 3-چرخه ی معیوب اجتماعی شدن. بعد فرهنگی شامل مؤلفه های1-هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی و 2- نبود فرهنگ می باشد.نتیجه گیری: براساس تکنیک AHP فازی تاثیر بعد فردی در درجه اول اهمیت، بعد فرهنگی درجه دوم، بعد محیطی درجه سوم و بعد اجتماعی چهارم می باشد.
ارائه مدل فرهنگ نوآورانه سازمانی بر اساس سبک رهبری تحول گرا با میانجی اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری در دانشگاه آزاد اسلامی منطقه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت فرهنگ نوآورانه سازمانی در نظام آموزش عالی، هدف پژوهش حاضر ارائه مدل فرهنگ نوآورانه سازمانی بر اساس سبک رهبری تحول گرا با میانجی اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع کمی بود. جامعه پژوهش کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه مازندران در سال 1400 به تعداد 1217 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 291 نفر آنها با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته فرهنگ نوآورانه سازمانی، سبک رهبری تحول گرا، اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری بودند که روایی آنها با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها مناسب ارزیابی شد. داده ها با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که بار عاملی، میانگین واریانس استخراج شده و آلفای کرونباخ همه مولفه ها بالاتر از 70/0 بود. مدل فرهنگ نوآورانه سازمانی بر اساس سبک رهبری تحول گرا با میانجی اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری در دانشگاه آزاد اسلامی برازش مناسبی داشت. علاوه بر آن، اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری بر فرهنگ نوآورانه سازمانی و سبک رهبری تحول گرا بر اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری اثر مستقیم و معنادار داشتند (001/0>P)، اما سبک رهبری تحول گرا بر فرهنگ نوآورانه سازمانی اثر مستقیم و معناداری نداشت (05/0<P). همچنین، سبک رهبری تحول گرا از طریق اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری بر فرهنگ نوآورانه سازمانی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (001/0>P).نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برای بهبود فرهنگ نوآورانه سازمانی برنامه ریزی از طریق بهبود اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری به صورت مستقیم و از طریق سبک رهبری تحول گرا به صورت غیرمستقیم ضروری است.
مدل سازی رفتار اجتماعی خرید مصرف کننده از طریق ادراک از برند فروشگاه زنجیره ای شهروند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه توجه به جنبه های رفتاری مشتریان و مصرف کنندگان و ادراکی که آنان از برندها دارند برای جذب و نگهداشت آنها بسیار مهم و حیاتی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مدل سازی رفتار اجتماعی خرید مصرف کننده از طریق ادراک از برند فروشگاه زنجیره ای شهروند انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش مشتریان و مصرف کنندگان فروشگاه های زنجیره ای شهروند در سال 1400 (بیشتر از 100000 نفر) بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 384 نفر با روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند در این مطالعه از میان 384 ابزاری که بین نمونه ها توزیع شد، تعداد 74 پرسشنامه مفقوده وجود داشت (به دلیل عدم پاسخگویی به بیشتر از 10 درصد گویه ها) و بر این اساس تحلیل ها برای 310 نفر انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی (شامل جنسیت، سن، تحصیلات و درآمد ماهیانه) و پرسشنامه محقق ساخته رفتار اجتماعی خرید مصرف کننده از طریق ادراک از برند فروشگاه بودند که روایی صوری آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن مناسب ارزیابی شد. داده ها با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-26 و Smart PLS-2 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که ویژگی های محیطی به عنوان شرایط علّی شامل ویژگی های مصرف کننده، ادراک از عوامل محیطی و تجربه درک شده مصرف کننده، روابط برند- مصرف کننده به عنوان شرایط زمینه ای شامل ویژگی های فروشگاه، بازاریابی رابطه مند و برندینگ داخلی فروشگاه، نگرش به برند به عنوان شرایط مداخله گر شامل رضایت درک شده از برند، ارتباطات برند و انگیزش های لذت بخش، ادراک از برند به عنوان مقوله محوری شامل وضعیت مصرف کننده، برندسازی مبتنی بر رفتار مصرف کننده و درک و انتظارات مصرف کننده از فروشگاه، ارزش آفرینی به عنوان راهبرد شامل جایگاه یابی برند، تخفیف های درک شده، خدمات پس از فروش درک شده و ارزش آفرینی درک شده و رفتار اجتماعی خرید مطلوب مصرف کننده به عنوان پیامد شامل تکرار رفتار خرید، وابستگی به برند و وفاداری به برند بودند؛ به طوری که بار عاملی و میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 50/0 و پایایی همه آنها با روش آلفای کرونباخ بالاتر از 70/0 بود. یافته های دیگر نشان داد که مدل رفتار اجتماعی خرید مصرف کننده از طریق ادراک از برند فروشگاه زنجیره ای شهروند برازش مناسبی داشت و همه اثرهای مدل مذکور مثبت و معنادار بود (01/0>P).نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد، ویژگی های محیطی بر روابط برند_مصرف کننده و نگرش به برند و ادراک از برند تاثیرگذاراست. همچنین روابط برند_مصرف کننده و نگرش به برند بر درک از برند تاثیرگذار است. و نگرش به برند و روابط برند_مصرف کننده بر ارزش آفرینی تاثیر گذار است. نهایتا ارزش آفرینی بر رفتار اجتماعی خرید مطلوب مصرف کننده اثر گذار است.
نقش مدیریت راهبردی منابع انسانی در چابک سازی دانشگاه فرهنگیان استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی نقش مدیریت راهبردی منابع انسانی در چابک سازی دانشگاه فرهنگیان استان مازندران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها در گروه مطالعات توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل کلیه مدیران و کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان مازندران بودند که تعداد آنها در دوره زمانی پژوهش 405 نفر بود و براساس فرمول نمونه گیری کوکران و روش نمونه گیری تصادفی در دسترس تعداد 108 نفر به عنوان نمونه آماری برگزیده شدند. پرسشنامه های مطالعه حاضر شامل پرسشنامه های استاندارد مدیریت راهبردی منابع انسانی طراحی شده توسط هانگ و چانگ(2005) و پرسشنامه استاندارد چابکی سازمانی شریفی و یانگ(2001) بود. ضمن اینکه به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل بهره گرفته شد.یافته ها: یافته ها نشان دادند که در مجموع مدیریت راهبردی منابع انسانی دارای نقش مستقیمی در چابک سازی دانشگاه فرهنگیان داشته است. به طور مشخص تر، نتایج نشان داد که مدیریت راهبردی منابع انسانی بالاترین تاثیر را بر انعطاف پذیری دارد و پس از آن متغیرهای شایستگی، سریع بودن و پاسخگویی قرار دارند.نتیجه گیری: در مجموع می توان پذیرفت که مدیریت راهبردی منابع انسانی نقش موثر و مهمی در توسعه چابکی سازمانی در دانشگاه فرهنگیان داشته است و در نتیجه سیاست گذاران این حوزه می توان از آن در جهت بهبود فرآیندهای سازمانی بهره گیرند.
تعیین سبک رهبری مدیران ورزشی در نظام آموزش وپرورش مبتنی بر عوامل اقتضایی دبیران تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سبک های رهبری نقش مهمی در کارآیی، عملکرد و اثربخشی سازمان دارند. بنابراین، هدف این پژوهش تعیین سبک رهبری مدیران ورزشی در نظام آموزش وپرورش مبتنی بر عوامل اقتضایی دبیران تربیت بدنی بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا همبستگی بود. جامعه پژوهش دبیران تربیت بدنی کشور در سال تحصیلی 98-1397 بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 384 نفر برآورد که این تعداد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سبک رهبری (Likert, 1961)، پرسشنامه محقق ساخته عوامل اقتضایی دبیران تربیت بدنی (با دو بعد عوامل اقتضایی درون سازمانی و عوامل اقتضایی فردی)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی (Costa and McCrae, 1992) به عنوان عوامل اقتضایی شخصیتی و پرسشنامه متغیرهای فرهنگی (Hofstede, 1994) به عنوان عوامل اقتضایی فرهنگی- اجتماعی بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که فقط عوامل اقتضایی اجتناب از عدم اطمینان و مردسالاری توانایی پیش بینی سبک رهبری مستبدانه، فقط عوامل اقتضایی برونگرایی، سازگاری، اجتناب از عدم اطمینان و فاصله قدرت توانایی پیش بینی سبک رهبری خیرخواهانه، فقط عوامل اقتضایی روان رنجوری، سازگاری، اجتناب از عدم اطمینان و مردسالاری توانایی پیش بینی سبک رهبری مشورتی و فقط عوامل اقتضایی سازگاری، تمایل/ انگیزه کار، قابلیت/ توانایی و تیم کاری توانایی پیش بینی سبک رهبری مشارکتی را داشتند (05/0>P) و سایر عوامل اقتضایی نقش معناداری در پیش بینی هیچ یک از سبک های رهبری نداشتند (05/0P>).نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از نقش موثر برخی عوامل اقتضایی در پیش بینی سبک های رهبری مستبدانه، خیرخواهانه، مشورتی و مشارکتی بود که متخصصان می توانند از طریق تعدیل این عوامل باعث تغییر در سبک های رهبری شوند.
شناسایی ابعاد و مولفه های الگوی پیوند مدرسه و جامعه بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پیوند مدرسه و جامعه می تواند نقش مهمی در آماده سازی دانش آموزان برای زندگی در جامعه داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفه های الگوی پیوند مدرسه و جامعه بر اساس نظریه داده بنیاد بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اساتید و خبرگان، سیاست گذاران وزارت آموزش وپرورش، مدیران ادارات کل آموزش وپرورش و مدیران مدارس در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه بر اساس اصل اشباع نظری 18 نفر تعیین که این تعداد با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری که روایی مصاحبه ها با روش های مثلث سازی و بررسی همکار تایید و پایایی آن با ضریب کاپای کوهن 79/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر مبنای نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA نسخه 2021 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه 42 زیرمقوله در 15 مقوله اصلی شناسایی شد؛ به طوری که در پدیده محوری یک مقوله اصلی پیوند مدرسه و جامعه در ایران، در شرایط علّی دو مقوله اصلی عوامل ساختاری و عوامل محتوایی، در شرایط زمینه ای چهار مقوله اصلی تمرکز ساختاری غالب، فرهنگ سازمانی حاکم، تغییرات شتاب زده و نابهنگام مدیریتی و عوامل فکری و نگرشی، در شرایط مداخله گر سه مقوله اصلی نقش فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، نقش شوراها در نظام تعلیم وتربیت و نقش خانواده، در راهبردها سه مقوله اصلی سیاست گذاری در حوزه جلب مشارکت مدنی، حکمرانی مناسب نظام آموزشی و مهندسی مجدد و پالایش ساختار نظام آموزشی و در پیامدهای دو مقوله اصلی پیامدهای فردی و پیامدهای اجتماعی وجود داشت. با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه، الگوی بر اساس نظریه داده بنیاد آن ترسیم شد.نتیجه گیری: ابعاد و مولفه های شناسایی شده در این پژوهش برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه برای مسئولان، مدیران و برنامه ریزان وزارت آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد. آنان برای تقویت و ارتقای پیوند مدرسه و جامعه می توانند زمینه را برای بروز و تحقق ابعاد و مولفه های شناسایی شده در این پژوهش فراهم آورند.
طراحی مدل مسئولیت اجتماعی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر طراحی مدل مسئولیت اجتماعی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف نظر هدف کاربردی- توسعه ای و در گروه تحقیقات آمیخته قرار می گیرد. جامعه آماری در این تحقیق دو قسمتداشت؛ در قسمت کیفی جامعه آماری مدیران و کارشناسان مسئولیت اجتماعیسازمان تامین اجتماعی بودند. در مرحله کیفی، از 11 نفر از خبرگان دانشگاهیو همچنین 14 نفر از مدیران دولتی مصاحبه به عمل آمد در بخش کمی از شیوهنمونه گیری تصادفی ساده تعداد 124 نفر از مدیران و متخصصان کانون پرورشفکری کودکان و نوجوانان کشور به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق درقسمت کیفی مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. حین انجاممصاحبه، کلیه شرح نظرات مصاحبه شوندگان ضبط و نگهداری شده و نظراتآنان به همراه مشاهدات پژوهشگر و برداشت آن، به متن تبدیل شد. بعد از رسیدنبه نقطه اشباع در نظرات ارائه شده توسط مصاحبه شوندگان، داده های اولیه به نرم افزار MAXQDA ورژن 10 داده شده و با کمک این نرم افزار، کدهای اولیهایجاد گردید و سپس براساس قاعده کدگذاری ثانویه اقدام گردید. یافته ها: با تحلیل مصاحبه ها در مرحله اول، 340 کد اولیه بدست آمد و در کدگذاری انتخابی 21 کد محوری استخراج شد. .با توجه به مدل در تحقیقحاضر به نظر می رسد مولفه های مشارکت و تعامل و شناسایی فرصت ها وامکانات به عنوان عوامل علی بر اساس نظریه داده بنیاد بر شفافیت و عدالتسازمانی، همچنین کیفیت زندگی و کمک به حفظ منابع اثر گذار است و از اینطریق بر رفاه عمومی و امنیت شغلی تاثیر می گذارد. نتایج مدل همچنان نشانمی دهد، مولفه های رفاه عمومی و امنیت شغلی سبب مسئولیت پذیری اجتماعیمی گردد.بر اساس شاخص های به دست آمده در این پژوهش و با توجه به وزن بهدست آمده در مراحل کدگذاری، شاخص های توجه به نیازهای کارکنان و جامعه،ارتقا بهزیستی، رعایت مسایل اخلاقی، آموزش های حرفه ای در جهت رفاه، حفظحقوق و منافع، حفظ محیط زیست، برابری در دسترسی به آموزش شغلی، مبارزهبا تبعیض های جنسیتی و قومیتی، ایجاد عدالت کاری بر اساس قوانین موجود،احقاق حقوق و مزایای مناسب برای کارکنان، مشورت و همکاری در بین اعضاخانواده، روابط اجتماعی مطلوب، شکاف موجود، ارتقا روابط بین کارفرما وکارکنان، توانستند بیشترین وزن رابه خود اختصاص دهند
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، مفاهیم جذب نیرویانسانی، عدالت سازمانی و پیامدهای اجتماعی مسئولیت اجتماعی کارفرما دارای بیشترین میزان فراوانی بوده و مقدار ضریب تعیین کد محوری قانون مداری از سایر کدهای محوری بیشتر می باشند.
بررسی عوامل تاثیرگذار و پیامدهای انطباق مدیریت ناب با نظام آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف بررسی عوامل مؤثر و پیامدهای مدیریت ناب با نظام آموزش عالی کشور انجام شده است.روش شناسی: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های آمیخته (کمی و کیفی) است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان آموزش عالی بود. برای تعیین نمونه های این پژوهش و تعیین این گروه از خبرگان از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به تعداد 20 نفر استفاده شد. گروه دوم از جامعه آماری این پژوهش، شامل تمام مدیران و معاونین واحدهای دانشگاه آزاد در تهران که مشغول به کار می باشند به تعداد 1200 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول کوکران، 291 نفر به عنوان آزمودنی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای بود. روایی پرسشنامه از نظر صوری و محتوایی از طریق چند نفر از خبرگان، روایی ﻫﻤﮕﺮا از طریق محاسبه ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ وارﯾﺎﻧﺲ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آلفای کرونباخ، ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ وارﯾﺎﻧﺲ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه (AVE)، ماتریس جذر AVE، کولموگروف اسمیرنف و تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار Lisrel استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از یافته های پژوهش با بررسی سوالات پژوهش مبنی بر تعیین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های محوری، تاثیرگذار، اثرپذیر موجود مدل انطباق مدیریت ناب با آموزش عالی کشور، نشان دادند که از میان 58 شاخص (گویه) موجود، 9 مولفه ی اصلی قابل شناسایی بودند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج عوامل سازمانی به عنوان شرایط علی در نظر گرفته شد که مولفه های تاثیرگذار شامل مدیریت دانش، رهبری ناب و جو سازمانی آکادمیک، مولفه های پیامدی، شامل عملکرد نوآورانه ، مزیت رقابتی پایدار و کیفیت آموزشی می باشد.
اثربخشی آموزش حل مسئله بر کیفیت زندگی و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش حل مسئله برکیفیت زندگی و مسئولیت پذیری در دانش آموزان منطقه 2 شهر تهران بود.روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه موردمطالعه شامل دانش آموزان منطقه 2 آموزش و پرورش متطقه 2 در سال تحصیلی98-97 بود. از جامعه موردنظر، تعداد 30 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و در دو گروه آزمایش(20 نفر و کنترل(20نفر) قرار داده و پرسشنامه های کیفیت زندگی(SF-36) و مسئولیت پذیری گاف به عنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه های آزمایش به مدت ده جلسه تحت آموزش آموزش حل مسئله قرار گرفتند. در طی این مدت بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت و درنهایت پس آزمون از گروه آزمایش و کنترل گرفته شد.یافته ها: نتایج تحلیل داده ها به روش کوواریانس چند متغیره نشان داد کیفیت زندگی و مسئولیت پذیری دختران گروه آزمایش پس از آموزش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است. نتیجه گیری: لذا آموزش حل مسئله، در افزایش کیفیت زندگی و مسئولیت پذیری اثربخش بوده است .
ارزیابی کیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی از طریق آموزش نقش تعدیلی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: د ر ا ین مطا لعه سعی شد ه ا ست ارزیابی تاثیرکیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی کارکنان با توجه به اثر هوش هیجانی بر ر سی قر ا ر گیر د .روش: تحقیق حا ضر ا ز لحا ظ ر و ش ، تحقیقی پیما یشی و ا ز لحا ظ هد ف ، تحقیقی کا ر بر د ی - تو سعه ا ی بود. جامعه آماری این تحقیق کارکنان شرکتهای دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات شهر تهران بودند. روش نمونه گیری بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده بود. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد استفاده شده. این تحقیق بر اساس معادلات ساختاری می باشد و برای تحلیل داده ها از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است.یافته ها: نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تعیین تاثیر تاثیرکیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی کارکنان معناداری شده است.نتیجه گیری: براساس یافته ها نتایج نشان داد تاثیر کیفیت زندگی کاری بر هوش هیجانی معنادار شده است. بعلاوه نتایج نشان داد متغیر تاثیر تعدیلی فرایند هوش هیجانی بر رابطه کیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی معنادار شده است.