مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
نظام آموزش وپرورش
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر؛ بررسی، تبیین و تعیین میزان تأثیر نظام آموزش وپرورش کشور بر توسعه اقتصاد مقاومتی مبتنی بر تعلیم وتربیت اسلامی است. برای این منظور، از روش تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شده است. ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق و فیش برداری کتابخانه ای و سپس تجزیه وتحلیل آن و کدگذاری باز و محوری، مفاهیم مرتبط با نظام آموزش وپرورش و اقتصاد مقاومتی شناسایی شد، سپس ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه تعلیم وتربیت و اقتصاد مقاومتی، مفاهیم و مقوله های محوری مرتبط با توسعه اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران شناسایی شد. یافته های بخش کیفی تحقیق نشان می دهد که نظام آموزش وپرورش کشور به کمک متغیرهای میانجی (اقتصاد مردم پایه، اقتصاد دانش بنیان، فرهنگ عمومی و سبک زندگی) می تواند به توسعه اقتصاد مقاومتی، منجر شود. سپس برای انجام مرحله کمّی پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. در بخش کمّی با بهره گیری از مدل انعکاسی به تحلیل عاملی تأییدی پژوهش پرداخته شد. آزمون مدل های اندازه گیری انعکاسی ازطریق، آزمون پایایی مدل اندازه گیری، روایی همگرا و روایی واگرا مورد تبیین قرار گرفت. درادامه، میزان اثرگذاری متغیرها (اثر مستقیم و اثر غیرمستقیم) با بهره گیری از نرم افزار پی ال اس صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که نظام آموزش وپرورش ازطریق متغیرهای میانجی رابطه مثبت و معنی داری با توسعه اقتصاد مقاومتی پیدا می کند.
بررسی میزان توجه به مؤلفه های شهروندی جهانی در آموزش وپرورش ایران (مطالعه موردی اسناد بالادستی نظام آموزش وپرورش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هجدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
91 - 106
حوزه های تخصصی:
«جهانی شدن» شکل جدیدی از شهروندی با عنوان «شهروندی جهانی» طرح کرده و موجب شده، نظام های آموزشی از طریق بازنگری سیاست هایشان به دنبال آماده سازی دانش آموزان برای زندگی در جامعه جهانی و کسب آمادگی برای مواجه با مسائل و چالش های آن باشند. این پژوهش با هدف تعیین میزان توجه به ویژگی های شهروند جهانی در اسناد بالادستی نظام آموزش وپرورش ایران انجام شده است. روش تحقیق آن، «روش توصیفی» و از نوع تحلیل محتوا و تحلیل اسنادی بوده و جامعه آماری پژوهش نیز شامل اسناد بالادستی نظام آموزش وپرورش، از قبیل «سند تحول بنیادین آموزش وپرورش»، «قانون برنامه ششم توسعه»، «برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران» و «منشور حقوق شهروندی» است. برای گردآوری داده ها، از فهرست وارسی (چک لیست) محقق ساخته تحلیل محتوا، بر اساس مؤلفه های آموزش شهروندی جهانی و مستخرج از ادبیات نظری و سوابق پژوهش استفاده شد و روایی این ابزار توسط چند نفر از متخصصان این حوزه تأیید و نیز مقدار پایایی با استفاده از «فرمول توافق درصدی نئوندروف» 80% به دست آمد. یافته ها حاکی از آن است که به شهروند جهانی آن طور که باید و شاید توجه نشده و ضروری است سیاست گذاران نظام آموزشی، توجه بیشتری به این مقوله داشته باشند. چراکه حل مسائل جهانی مستلزم تحقق هم زمان عضویت، تأمین حقوق، تعیین وظایف و مسئولیت ها و تحقق مشارکت جهانی است که صرفاً از طریق نهادینه شدن «شهروندی جهانی» به عنوان شهروندانی آگاه، فعال و مسئولیت پذیر در اجتماع شهری و فراتر از آن، در جامعه ملی و جهانی، ممکن خواهد شد.
بی انگیزگی تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول نواحی روستایی: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هجدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
127 - 148
حوزه های تخصصی:
بی انگیزگی تحصیلی یکی از معضلات و آسیب های جدی کنونی نظام آموزشی کشور در تمام سطوح تحصیلی است. بدین نظر، هدف پژوهش حاضر، مطالعه کیفی پدیده بی انگیزگی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول در نواحی روستایی و ارائه نظریه ای داده بنیاد است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر متوسطه دوره اول در کلاس های هفتم، هشتم و نهم در نواحی روستایی شهرستان دهلران در سال تحصیلی 97-1396 هستند. شرکت کنندگان در پژوهش 17 دانش آموز بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند و در مصاحبه های نیمه ساختاریافته شرکت کردند. فرایند تحلیل داده ها شامل سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی (گزینشی) بود. به این ترتیب، مرحله کدگذاری باز به تعداد 59 مفهوم اولیه منجر شد که با حذف و تعدیل کدهای همسان، در مرحله دوم به تعداد 27 مضمون تقلیل یافتند و با انجام پالایش مفاهیم، هشت مقوله اصلی شامل «سرمایه خانواده»، «میدان های متقاطع»، «منش و سبک تدریس معلم»، «خود پنهان»، «پرسه زنی متنوع»، «چالش های تردد»، «اشکال و تناقضات نظام ارزیابی» و «تقلیل گرایی سواد به خواندن و نوشتن» شکل گرفتند. در پایان، به استناد مقولات اصلی کشف شده، مقوله مرکزی پژوهش، یعنی بی انگیزگی تحصیلی، به مثابه فقر رفتاری، نهادی و فرهنگی تعیین و در قالب یک نظریه داده بنیاد ترسیم شد.
پژوهشی بر برنامه ریزی درسی محیط زیست در آموزش های مدرسه ای و برنامه های درسی در ایران
حوزه های تخصصی:
ردپای سابقه آموزش رسمی محیط زیست در ایران را می توان در نخستین برنامه ریزی رسمی یافت. اما در واقع آموزش محیط زیست به معنای امروزی خود بیش از سه دهه عمر ندارد. در این مدت تلاش هایی برایی وارد کردن موضوع های محیط زیستی در برنامه های رسمی کشور انجام شد و موضوع های محیط زیستی در دروس مختلف گنجانیده شد. هدف پژوهش حاضر برنامه ریزی درسی محیط زیست در آموزش های مدرسه ای و برنامه های درسی در ایران است. پرسش اساسی پژوهش چه راهکارهایی می توان برایی بهبود وضعیت موجود حفظ محیط زیست در آموزش های مدرسه ای و برنامه های درسی دوران تحصیلی ایران پیشنهاد نمود؟ این پژوهش یک پیمایش کتابخانه ای است و اطلاعات موردنیاز برایی پاسخگویی به سال ها، از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای، گزارش های تحقیقی و جستجو در شبکه جهانی اینترنت جمع آوری شده است. یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت موجود حفظ محیط زیست در آموزش محیط زیست دوره تحصیل ایران علی رغم تلاش هایی که صورت گرفته چندان خوب نیست و توجهی که سایر کشورهای پیشگام نسبت به حفظ محیط زیست در آموزش مدرسه ای شان دارند، در دوره تحصیلی در ایران مشاهده نمی شود. پژوهش حاضر نیز به منظور بهبود وضعیت حفظ محیط زیست در برنامه های درسی در ایران راهکارهایی از قبیل طراحی برنامه درسی آموزش محیط زیست، نیازسنجی آموزش زیست محیطی، بازنگری اساسی نسبت به محتوای آموزش محیط زیست را پیشنهاد می نماید.
طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران تربیتی در نظام آموزش ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
281 - 250
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران آموزشی انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات آمیخته -اکتشافی (روش تحقیق بخش کیفی-پدیدار شناسی و درکمی توصیفی-تحلیلی) بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی 19 نفر از راهبران آموزشی و معلمان به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 248 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است. به منظور تحلیل یافته های کیفی، از روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزری و برای تحلیل داده های کمی با استفاده از نرم افزار AMOS از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. به منظور بررسی اعتبار یافته های کیفی از روش های درگیری طولانی مدت و ممیزی بیرونی و به منظور اطمینان از پایایی از روش توافق بین دو کدگذار استفاده شد. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری و سازه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ موردبررسی قرار گرفت. تحلیل یافته های پژوهش منجر به شناسایی 35 مضمون پایه ای و 7 مضمون سازمان دهنده (مبتنی بر مدل شایستگی) که در 5 دسته مضامین فراگیر شامل؛ دانش، توانایی،مهارت، ویژگی و نگرش طبقه بندی شد. نتایج تحلیل کمی نیز نشان داد، مدل از برازش مناسبی برخوردار است.
الگوی تأمین منابع نهاد مدرسه در جمهوری اسلامی ایران بر مبنای مشارکت مردمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره یکی از مسائل چالشی در تعلیم و تربیت رسمی کشورها در چند دهه اخیر که عصر پیچیدگی و عدم اطمینان بوده، تأمین منابع آموزش دولتی است. در نظام های آموزشی با کمبود بودجه دولتی رفته رفته نقش بازارها و بخش خصوصی پررنگ شد، تا جایی که برای جلوگیری از نواقص بازاری شدن آموزش و همچنین تأمین بهینه آن، طرح هایی برمبنای انتخاب مدرسه توسط والدین به عنوان مکانیسم ها و ابزار مشارکت بخش خصوصی و دولتی مطرح گردید، مانند ارائه کوپن های آموزشی و انعقاد انواع قراردادها با بخش خصوصی (در قالب کمک های خیرخواهانه) برای تأمین مدارس دولتی تا درصحنه ای رقابتی میان مدارس، کیفیت آموزش تضمین شود. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی الگوی تأمین منابع نهاد مدرسه در جمهوری اسلامی ایران برمبنای مشارکت مردمی است. این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است که با مصاحبه با 15 مدیر آموزشی که موافق مدیریت مشارکتی در مدرسه هستند و تحلیل مضامین آن، سازوکارهای مدیریتی برای بهره گیری از ظرفیت های مردمی شناسایی شد. یافته های پژوهش نشان داد که لازم است مدیریت به دور از نقش های سنتی برای راهبری مشارکت جهت تأمین منابع از سازوکارهای آگاه سازی، ظرفیت سازی، فرصت سازی، فضاسازی و نهادسازی، با رعایت اصول رفتاری چون شایستگی محوری، اخلاق محوری، استقلال در عین ارتباط و ارزش محوری بهره مند گردد. بر این اساس الگوی تأمین منابع در مدارس ایران الگویی دولتی با ساختار جدید نیست بلکه الگویی مردمی است.
مدل نظری مدیریت جهادی در اسناد تحولی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
135 - 166
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، شناسایی مدل نظری مدیریت جهادی براساس اسناد تحولی نظام آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران بوده است. این پژوهش ازنوع کیفی است و برای انجام دادن آن از رویکرد نظریه زمینه ای و الگوی اشتراوس و کوربین (1990) استفاده کرده ایم. جامعه آماری پژوهش در بخش مدیریت جهادی، شامل کلیه اسناد معتبر مربوط به حوزه مدیریت جهادی و در قسمت مرتبط با اسناد تحولی، مشتمل بر مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران (1390)، سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران (1391) و سند تحول بنیادین آموزش وپرورش (1390) است. روش نمونه گیری در این پژوهش ازنوع نظری بوده است و یافته ها درقالب شش محور مدل مذکور طبقه بندی شدند. مقوله تربیت جهادی (محور مرکزی) از مقوله های اهداف تربیت جهادی، اصول تربیت جهادی، ویژگی های نسل تربیت یافته جهادی و باور جهادی؛ محور شرایط علّی از مقوله های ایمان به مبدأ و معاد، حقایق هستی و حاکمیت قطعی سنن الهی؛ محور شرایط مداخله گر از مقوله های درمقابل مانع و دشمن بودن؛ و محور زمینه مدیریت جهادی از مقوله های ساخت جهادی، روابط جهادی و ارکان تربیت جهادی تشکیل شده است. در محور راهبردها، به مقوله های تعالی مجدّانه مرتبتی، موقعیت محوری، شایستگی محوری، علم محوریِ اسلامی، انعطاف پذیریِ معیارمدار، رصد و پایش مداوم و جامع، و رویکردهای ترکیبی، مرتبه ای، تمدن سازی، تربیتی- فرهنگی، مشارکتی و راهبردی اشاره شده است. محور پیامد، مقوله های تربیت فرد صالح، تربیت جامعه صالح، تأسیس تمدن نوین اسلامی و تحقق یافتن حیات طیبه را شامل می شود. مؤلفه های مدیریت جهادی درقالب مدل پارادایمی مدیریت جهادی در اسناد تحولی عرضه شده اند و از این مدل می توان در مدیریت سطوح مختلف نظام آموزش وپرورش استفاده کرد.
راهکارهای نهادینه سازی (تعمیق، ترویج و تحفیظ) فرهنگ ایثار و شهادت در نظام آموزش وپرورش
منبع:
شاهد اندیشه دوره سوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
321 - 347
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به گسترش حجم زیاد جنگ نرم در قالب شبیخون فرهنگی و از سوی دیگر گسترش موج بیداری اسلامی، مقاومت، ایثار و شهادت، ضرورت و اهمیت تعمیق، ترویج و حفظ فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان یک فرهنگ غنی و ارزشمند اسلامی حساس تر شده است و دراین بین نقش آموزش وپرورش به عنوان بزرگ ترین نهاد تربیتی، اجتماعی، فرهنگی تأثیرگذار بعد از خانواده، در نهادینه نمودن فرهنگ ایثار و شهادت، پررنگ است. هدف پژوهش، بررسی راهکارهای نهادینه سازی در قالب (تعمیق، ترویج و تحفیظ) فرهنگ ایثار و شهادت در نظام آموزش وپرورش است. این پژوهش از نوع تحقیقات مروری و به شیوه توصیفی است و برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. در ادامه به ضرورت، شناخت و اهمیت عوامل محیطی در نهادینه نمودن فرهنگ ایثار و شهادت اشاره و به مهم ترین راهکارهای نهادینه نمودن فرهنگ ایثار و شهادت در نظام آموزش وپرورش در حیطه های تربیتی و اجتماعی نظیر وجود برنامه های مدون، غنی و سازمان دهی شده ایثار و شهادت، آگاهی بخشی و تعریف نقش سازنده معلمان و مربیان پرورشی، برپایی یادواره ها، همایش ها و اردوهای زیارتی شهدا، معرفی چهره های برتر ایثارگر و شهدای شاخص در کتب درسی، تخصیص واحدهای درسی مستقل در زمینه ایثار و شهادت، ایجاد یک سازمان مختص به ایثار و شهادت در مدارس، اطلاع رسانی و تقویت تبلیغات لازم و کافی محیطی، انجام کارهای پژوهشی و تحقیقاتی در مورد ایثار و شهادت، استفاده از قدرت وسایل رسانه ای و ارتباطی، تأمین اعتبار و تخصیص یک بودجه مشخص سالانه برای ایثار و شهادت به مدارس، دیدار با خانواده های معظم ایثارگر و شهدا و هم افزایی و هماهنگی با دیگر نهادها و ارگان ها در مورد نهادینه سازی فرهنگ ایثار و شهادت اشاره شده است.
ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور: پیشایندها و پیامدها
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با در نظر گرفتن پیشایندها و پیامدها انجام شد. روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی برحسب نوع داده، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری پژوهش را سه بخش اسناد و مدارک علمی، بخش کیفی (خبرگان) و بخش کمی (مدیران مدارس شهر تهران) تشکیل دادند. حجم نمونه در بخش کیفی شامل 18 خبره بود که با استفاده از اصل اشباع و روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. همچنین در بخش کمی، 265 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در بخش کیفی این پژوهش برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در مرحله کمی از پرسش نامه محقق ساخته برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در بخش کیفی برای محاسبه روایی ازنظر خبرگان و برای محاسبه پایایی از توافق درون موضوعی و همچنین توافق بین دو کدگذار استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن داده های بخش کیفی بود. همچنین، به منظور تعیین روایی پرسش نامه از روایی محتوایی و سازه و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA 2020 بود. در بخش کمی با توجه به سؤال های پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی تأییدی) با استفاده از نرم افزارهای SPSS-V23 و SMART PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد پیشایند های به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور شامل توانمندسازی معلمان، زیرساخت های فنی و پذیرش امنیت داده و پیامد های آن شامل کیفیت آموزش، کیفیت ارزشیابی و خلق یاددهی/یادگیری بود، همچنین بر اساس پیشایندها و پیامدهای شناسایی شده مدل پژوهش طراحی شد که از اعتبار مناسبی برخوردار بود.
ارائه مدل پارادایمی دو سوتوانی سازمانی در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پارادایمی دوسوتوانی سازمانی در نظام آموزش وپرورش دولتی ایران به روش کیفی انجام شد . مشارکت کنندگان پژوهش متخصصان و کارشناسان نظام آموزشی ومدیریت آموزشی در کشور بوده است . بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند ونمونه گیری نظری (به منظور رسیدن به اشباع نظری ) و با تکنیک مصاحبه ی نیمه ساخت یافته با 17 نفر از متخصصان حوزه آموزش وپرورش و مدیریت آموزشی در کشور مصاحبه انجام شد . یافته های پژوهش بیانگر این بود که توسعه محیط رقابتی و تطور مفهوم بالندگی به عنوان عوامل علی مطرح هستند که بر دوسوتوانی سازمانی در نظام آموزش وپرورش دولتی ایران تأثیر گذاشته و به عبارت دیگر ضرورت دوسوتوانی را توجیه می کنند . وجود رهبران به عنوان استراتژیست تغییر ، فقدان انگیزش در حوزه ی نوآوری ، فقدان دسترسی مستقل به منابع و ساختار غیرقابل انعطاف جزء عوامل زمینه ای شناخته شد . همچنین عواملی مانند جهانی شدن و بینش سازمانی بر راهبردهای تحقق دوسوتوانی که شامل افزایش پهنای باند فردی وسازمانی ، توسعه فراموشی سازمانی و توسعه بازاریابی وجذب مخاطب بوده ، تأثیرگذارند . در صورت تحقق دوسوتوانی سازمانی در نظام آموزشی می توان شاهد پیامدهایی چون بقای سازمانی ، ارتقای سطح رضایت و توسعه ی پایدار بود .
تعیین سبک رهبری مدیران ورزشی در نظام آموزش وپرورش مبتنی بر عوامل اقتضایی دبیران تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
380 - 394
حوزه های تخصصی:
هدف: سبک های رهبری نقش مهمی در کارآیی، عملکرد و اثربخشی سازمان دارند. بنابراین، هدف این پژوهش تعیین سبک رهبری مدیران ورزشی در نظام آموزش وپرورش مبتنی بر عوامل اقتضایی دبیران تربیت بدنی بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا همبستگی بود. جامعه پژوهش دبیران تربیت بدنی کشور در سال تحصیلی 98-1397 بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 384 نفر برآورد که این تعداد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سبک رهبری (Likert, 1961)، پرسشنامه محقق ساخته عوامل اقتضایی دبیران تربیت بدنی (با دو بعد عوامل اقتضایی درون سازمانی و عوامل اقتضایی فردی)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی (Costa and McCrae, 1992) به عنوان عوامل اقتضایی شخصیتی و پرسشنامه متغیرهای فرهنگی (Hofstede, 1994) به عنوان عوامل اقتضایی فرهنگی- اجتماعی بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که فقط عوامل اقتضایی اجتناب از عدم اطمینان و مردسالاری توانایی پیش بینی سبک رهبری مستبدانه، فقط عوامل اقتضایی برونگرایی، سازگاری، اجتناب از عدم اطمینان و فاصله قدرت توانایی پیش بینی سبک رهبری خیرخواهانه، فقط عوامل اقتضایی روان رنجوری، سازگاری، اجتناب از عدم اطمینان و مردسالاری توانایی پیش بینی سبک رهبری مشورتی و فقط عوامل اقتضایی سازگاری، تمایل/ انگیزه کار، قابلیت/ توانایی و تیم کاری توانایی پیش بینی سبک رهبری مشارکتی را داشتند (05/0>P) و سایر عوامل اقتضایی نقش معناداری در پیش بینی هیچ یک از سبک های رهبری نداشتند (05/0P>).نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از نقش موثر برخی عوامل اقتضایی در پیش بینی سبک های رهبری مستبدانه، خیرخواهانه، مشورتی و مشارکتی بود که متخصصان می توانند از طریق تعدیل این عوامل باعث تغییر در سبک های رهبری شوند.