مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۶.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تیزهوش
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی توان پیش بینی تعامل هوش هیجانی و متغیرهای جمعیت شناختی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش انجام گرفته است. فرض اساسی این پژوهش مبتنی بر تاثیرگذاری تعامل مولفه های هوش هیجانی و متغیرهای جمعیت شناختی (رتبه تولد، حجم خانواده، تحصیلات والدین و پایگاه اقتصادی - اجتماعی) بر چگونگی پیشرفت تحصیلی است. نمونه پژوهش عبارتند از 60 دانش آموز تیزهوش دختر شهر مشهد که به شیوه تصادفی انتخاب گردیدند. پرسشنامه هوش هیجانی بار - ان (1997) و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، ابزار مورد استفاده در این پژوهش را تشکیل می دادند. روش پژوهش از نوع همبستگی است. نتایج بدست آمده حاکی از عدم رابطه بین هوش هیجانی کل و پیشرفت تحصیلی، و وجود رابطه معنی دار مثبت طبقه سازگاری (از بین پنج طبقه هوش هیجانی)، مولفه های حل مساله، و واقعیت آزمایی (از بین پانزده مولفه هوش هیجانی)، با پیشرفت تحصیلی (p<0.05) است. همچنین تحلیل رگرسیون پسرونده (Backward) تعامل 15 مولفه هوش هیجانی و متغیرهای جمعیت شناختی، نشان دهنده توان پیش بینی (r=0.735، r2=0.541، P<0.05) در پیشرفت تحصیلی است. تحلیل نهایی رگرسیون، توان پیش بینی کنندگی متغیرهای رتبه تولد، حل مساله، واقعیت آزمایی و تحمل فشار را معنی دار (r=0.591، r2=0.35، P<0.01) می داند. بررسی رابطه رتبه تولد (p<0.01) و حجم خانواده (p<0.05) با پیشرفت تحصیلی نیز رابطه معنی دار مستقیم را نشان می دهد. نتایج در ارتباط با یافته های پیشین به بحث گذاشته شده است.
رابطه تحولی توانش های سه گانه ذهنی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه دوم تیزهوش و عادی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در راستای نظریه توانش های سه گانه ذهنی «اشترنبرگ »، رابطه توانشهای ذهنی تحلیلی، خلاق و عملی را با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه دوم راهنمایی و دبیرستان تیز هوش و عادی در هر یک از دروس مربوط به خود مورد بررسی قرار می دهد . به عنوان یک هدف ثانوی ، تفاوت توانشهای ذهنی دانش آموزان نیز بررسی شده است . 360 نفر از دانش آموزان عادی و تیز هوش ، آزمون توانشهای سه گانه ذهنی اشترنبرگ STAT را پاسخ دادند . بررسی همبستگی های چند گانه نمرات افراد در هر یک از دروس مدرسه ای نشان داد توانش خلاق بهترین پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی است ، به طوری که پیشرفت ریاضی و هنر در گروه راهنمایی مدارس عادی، پیشرفت ریاضی و آزمایشگاه فیزیک در گروه دبیرستان عادی و پیشرفته، حرفه و فن در گروه راهنمایی مدارس تیزهوش با این توانش قابل پیش بینی است.
«توانش تحلیلی» تنها در گروه راهنمایی عادی پیش بینی کننده نمرات علوم، دینی و انشاء می باشد. توانش های سه گانه ذهنی رابطه معناداری با پیشرفت تحصیلی دبیرستان تیزهوش نشان نداد . تحلیل واریانس چند متغیری «مانوا» توانش های ذهنی دانش آموزان بر خلاف نظراشترنبرگ و همکاران نشان داد که دانش آموزان راهنمایی تیز هوش توانش بیشتری نسبت به دانش آموزان راهنمایی عادی دارند، این امر در مورد دانش آموزان دبیرستان تیزهوش نسبت به عادی حداقل در دو توانش تحلیلی و خلاق صادق نبود
راه کارها و شیوه هاى آموزش فراگیران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۷
حوزه های تخصصی:
فراگیران نخبه، نیازها و استعدادهایى دارند که در قالب برنامه هاى عادى مدارس و مراکز آموزشى برآورده نمى شوند و به درستى پرورش نمى یابند. از این رو، باید تغییراتى در این نوع برنامه ها به وجود آورد. در این مقاله، راه کار و شیوه هایى براى تغییر در محتوا، روش و محیط آموزشى کلاس هاى عادى ارائه شده است. روش هاى «شتاب بخشى»، «غنى سازى» و «پیچیده سازى» براى تغییر محتوا، روش «حل مسئله» و «آفرینندگى» براى تغییر شیوه تدریس، و روش هاى «سرعت»، «گروه بندى» و مانند آن براى تغییر محیط آموزشى به کار گرفته مى شوند.
مقایسه ابعاد بهزیستی روان شناختی مادران کودکان ناتوان ذهنی، تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد بهزیستی روان شناختی مادران کودکان ناتوان ذهنی، تیزهوش و عادی در شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع مقطعی (علی- مقایسه ای) بوده است. جامعه آماری آن کلیه مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی، عادی و تیزهوش شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. تعداد 90 نفر از مادران دانش آموزان (30 نفر ناتوان ذهنی، 30 نفر تیزهوش و30 نفر عادی)؛ نمونه مورد نظر را تشکیل دادند. ابزارهای پژوهش عبارت از ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف بودند. داده های به دست آمده به روش توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره، تجزیه و تحلیل شده بود. یافته های پژوهش نشان داد بین بهزیستی سه گروه از مادران ناتوان ذهنی، تیزهوش و عادی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0P≤) و میانگین گروه تیزهوش از دو گروه دیگر بیشتر است. نتیجه گرفته شد حضور یک کودک ناتوان ذهنی و تیزهوش با توجه به منابع حمایتی، سبک های تعاملی و ارتباطی، انتظارات دیگران، شیوه های مقابله با تنش می تواند بر سطح بهزیستی روان شناختی افراد تاثیرگذار باشد.
بررسی مقایسه ای تحول اخلاقی، نوع دوستی و خودکارآمدی اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش و عادی دبیرستان های شهر ارومیه در سال تحصیلی 91-90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای تحول اخلاقی، نوعدوستی و خودکارآمدی اجتماعی در دانش آموزان دختر دبیرستانی تیزهوش و عادی شهر ارومیه در سال تحصیلی 91-90 می باشد. نمونه آماری شامل 385 دانش آموز عادی و225 دانش آموز تیزهوش بود. در نمونه گیری از روش تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها، شامل دو پرسشنامه قضاوت اخلاقی""ما""(1981) و مقیاس خودکارآمدی نوجوان ""کنلی"" (1989) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمونt مستقل تحلیل شد. نتایج تحلیل ها نشان داد که بین دو گروه عادی و تیزهوش، از نظر تحول اخلاقی و نوعدوستی و خودکارآمدی اجتماعی (در هر 5 مؤلفه مربوط به خودکارآمدی اجتماعی) تفاوت معنی دار وجود دارد و گروه تیزهوش در همة موارد میانگین بالاتری نسبت به گروه عادی داشت.
مقایسه خلاقیت حرکتی در کودکان تیزهوش، با کودکان با اختلال یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی تفاوت خلاقیت حرکتی در کودکان تیزهوش، با اختلال یادگیری و عادی انجام شده است. روش:روش پژوهش از نوع توصیفی علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق، کلیه دانش آموزان دختر پایه اول تا سوم دبستان شهر تهران است. با روش نمونه گیری هدفمند 24 دانش آموز عادی و 23 دانش آموز تیزهوش با اجرای آزمون وکسلر از مدارس و 27 دانش آموز با اختلال یادگیری با مراجعه به مراکز اختلال یادگیری انتخاب شدند. سپس آزمون خلاقیت در حرکت و عمل تورنس اجرا شد. یافته ها:نتایج آماری نشان داد که بین سه گروه کودکان تیزهوش، با اختلال یادگیری و عادی در شاخص خلاقیت حرکتی تفاوت وجود دارد و میانگین خلاقیت حرکتی کودکان با اختلال یادگیری به طور معناداری از کودکان عادی و تیزهوش پایین تر است و نتایج با سطح اطمینان 95 % نشان داد که مقیاس های سیالی و تخیل در کودکان با اختلال یادگیری به طور معناداری از کودکان تیزهوش و عادی پایین تر است، ولی در مقیاس ابتکار در بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج تحقیق و عملکرد بهتر گروه تیزهوش و عادی در آزمون خلاقیت حرکتی، به منظور تسریع در شناخت به موقع کودکان با اختلال یادگیری می توان از این آزمون استفاده کرد.
اثربخشی برنامه سه تایی غنی سازی رنزولی برخلاقیت کودکان تیزهوش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی بر خلاقیت کودکان تیزهوش دبستانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان تیزهوش شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-1394 بودند. به این منظور 76 نفر از دانش آموزان تیزهوش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (38 نفر گروه آزمایش و 38 نفر گروه گواه) و مادران آن ها به سؤالات پرسشنامه ی خلاقیت عابدی پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته به صورت گروهی آموزش برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی را دریافت کردند؛ اما گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد میانگین نمرات خلاقیت و خرده مقیاس های آن (ابتکار، سیالی، انعطاف پذیری و بسط) در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش داشته است. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت که برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی موجب افزایش خلاقیت در کودکان تیزهوش دبستانی شده است.
بررسی شاخص های روانسنجی مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف در دانش آموزان دبیرستانی مدارس تیزهوشان: پایایی، روایی و ساختار عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین شاخص های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) در دانش آموزان دبیرستانی مدارس تیزهوشان بوده است. روش تحقیق از نوع همبستگی بود. یک گروه نمونه به حجم 322 دانش آموز (162 دختر و 160 پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ای در دبیرستان های مدارس تیزهوش شهر شیراز انتخاب شدند که مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) را تکمیل کردند. پس از تکمیل مقیاس توسط گروه نمونه، محتوای مقیاس به شیوه تحلیل عاملی و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور بررسی پایایی آزمون از دو روش باز آزمایی و همسانی درونی استفاده شد. نتایج همسانی درونی برای 3 مؤلفه هدفمندی، رشد شخصی و تسلط بر محیط با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب ضرایب 92/0، 91/0 و 89/0 بدست آمد. همچنین پایایی این مقیاس با شیوه دوباره سنجی بر روی یک گروه30 نفری با فاصله زمانی 15 روز محاسبه شد که نتایج دامنه همبستگی بین81/0 تا 89/0را برای مولفه های بهزیستی بدست داد که این نتایج حاکی از پایایی مقیاس مذکور است. نتایج تحلیل عامل نشان داد که این مقیاس ریف در ایران با حذف 30 آیتم از 6 مولفه به 3 مولفه تقلیل یافت. در مجموع نتایج تحلیل عاملی نشان داد که 39/36 درصد واریانس مقیاس توسط این سه عامل تبیین شده است. با توجه به بار عاملی گویه ها مقیاس مذکور از روایی مناسبی برخوردار است. به طور کلی می توان بیان کرد که مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف دارای اعتبار و روایی مناسبی است و از این مقیاس می توان در موقعیت بالینی و پژوهشی استفاده نمود.
بررسی رابطه ابعاد کارکرد خانواده و خلاقیت هیجانی با نقش واسطه ای سبک های مقابله ای در دانش آموزان تیز هوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی خلاقیت هیجانی دانش آموزان تیزهوش بر اساس کارکرد خانواده و سبک های مقابله ای بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است و جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان تیزهوش پایه دوم متوسطه اصفهان که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند که از بین این جامعه تعداد137 نفر (42 دختر و 95 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی نظامند بود انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل (1999)، پرسشنامه ابعاد کارکرد خانواده مک مستر (1983) و پرسشنامه سبک مقابله ای اندلر و پارکر (1990) بود که روایی و پایای ابزارها تایید گردیبرای تحلیل داده ها از روش اماری تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه کنترل رفتار و کارکرد کلی با خلاقیت هیجانی رابطه مستقیم و منفی دارد. همچنین بین سبک مسئله مدار و خلاقیت هیجانی رابطه مثبت وبین سبک هیجان مدار و خلاقیت هیجانی رابطه منفی و معناداری یافت شد. دیگر یافته حاکی از آن بود که مؤلفه کارکرد خانواده به واسطه سبک مسئله مدار و هیجان مدار اثر منفی بر خلاقیت هیجانی دارد. برحسب نتایج تحقیق حاضر می توان گفت خانواده نقش مهم و تأثیرگذار بر خلاقیت هیجانی دانش آموزان تیزهوش دارد. در مجوع نتیجه گرفته می شود دانش آموزانی که از خلاقیت هیجانی بیشتری برخوردار هستند در برابر استرس ها و فشارهای زندگی از سبک مقابله ای مسئله مدار استفاده می کنند.
نیازسنجی دانش آموزان با استعداد و تیزهوش: مورد پژوهی یک آزمایشگاه آموزش مجازی در یک مدرسه راهنمایی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
117-136
حوزه های تخصصی:
محققان از روش های مورد پژوهی برای بررسی یک آزمایشگاه آموزش مجازی ، در یک مدرسه روستایی تاسیس شده در سال 2011، استفاده کردند و از این روش ها به عنوان راهی برای بهتر برآورده سازی نیازهای منحصر به فرد دانش آموزان استثنایی که تیزهوش تشخیص داده شده بودند، بهره بردند. داده ها از طریق گروه های کانونی، مشاهدات کلاس درس، مصاحبه ها و بررسی اسناد مرتبط گردآوری شدند. موضوعات شامل: توضیح عمیق آزمایشگاه یادگیری، درس های آموخته شده، پیشنهاداتی توسط معلمان و مدیران، مزایایی برای بهبود تدریس و یادگیری می شوند. یافته ها مبنی بر این هستند که برنامه ریزی آزمایشگاه آموزش مجازی، مخصوصاً آموزش آن لاین که در مدارس عمومی_فیزیکی اتفاق می افتد، می تواند ابزاری موثر برای ارائه دوره ترمیک جهشی برای دانش آموزان تیزهوش دوره راهنمایی باشد. مزایای این روش مقرون به صرفه بودن، رضایت دانش آموز و والدین، امکان پیشرفت کاری فردی در زمینه دارای استعداد و موارد دیگر می شود.
چالش های تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
260 - 298
حوزه های تخصصی:
توجه به دانش آموزان نخبه و ممتاز یکی از ایده های کانونی نظام تعلیم و تربیت هر جامعه است. هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی چالش های تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی می باشد. در این پژوهش روش آمیخته اکتشافی به کار گرفته شد. در بخش کمی، از روش توصیفی و در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی استفاده شد. جامعه ی آماری در بخش کمی، دبیران، دانش آموزان و والدین آن ها در کلیه ی مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی و تعداد 4 مدرسه عادی در استان بوشهر بود که 70 نفر از دبیران، 260 نفر از دانش آموزان و 70 نفر از والدین با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده انتخاب گردیدند. نمونه ی بخش کیفی، شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه های شهید چمران اهواز و دانشگاه شیراز و دبیران و دانش آموزان و دانش آموختگان دبیرستان های تیزهوشان و نمونه دولتی استان بوشهر بودند. 15 نفر از اعضای هیأت علمی که قبلاً در زمینه تحقیق، دارای مطالعات و یا پژوهش هایی بودند با روش نمونه گیری هدفمند مطلوب و 30 نفر از گروه های ذینفع (والدین، دبیران، دانش آموزان، دانش آموختگان) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته و روش گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختمند بود. برای تحلیل داده های کمی از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی مانند تحلیل واریانس تک راهه، استفاده شد و تحلیل داده های کیفی با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفت. نتایج بخش کیفی نشان داد که رویکرد تفکیک در ایران عملکرد قابل قبولی را نداشته است، اما حذف این شیوه به دلیل فراهم نبودن بستر مناسب، امکان پذیر نمی باشد. گروه های ذینفع، تفکیک از آغاز سال های ابتدایی، منزلت اجتماعی بالاتر در سطح جامعه و دستیابی به مشاغل بالاتر را از مهم ترین عوامل تسهیل کننده در مسیر مدارس استعداد درخشان و نمونه دولتی و تعریف موجود از مفهوم سرآمدی، نگرش منفی و بی اعتمادی خانواده ها نسبت به عملکرد این مدارس و شدت امتحانات داخلی را مهم ترین عوامل بازدارنده بر می شمارند. مخالفین بر دلایلی مانند ایجاد نظام طبقاتی، خلاقیت کشی، ایجاد حس رقابت گرایی مخرب و موافقین نیز بر دلایلی مانند ارزشمندی پرورش نخبگان، تقاضای جامعه برای آموزش کیفی تر و نیاز کشور به شناسایی این افراد، اشاره داشته اند. نتایج حاصل در بخش کمی پژوهش نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین نگرش دانش آموزان، اولیاء و دبیران نسبت به ضرورت تربیتی تفکیک و کارکرد جذب وجود ندارد؛ اما در نگرش آن ها به ضرورت اجتماعی تفکیک، تفاوت معنادار است. نزدیک به 60% دانش آموزان نسبت به مطلوبیت و کفایت آزمون ورودی تردید دارند و تقریباً نزدیک به نیمی از هر سه گروه معتقدند تجدیدنظر اساسی در شیوه ی گزینش دانش آموزان، یک الزام است. تفاوت معناداری بین گروه های ذینفع نسبت به پرورش مؤلفه های سرمایه اجتماعی وجود دارد و تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی نتوانسته است موجب افزایش سرمایه اجتماعی دانش آموزان شود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس هوش سیال کتل در دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین عملی بودن، اعتبار، روایی و نرم یابی آزمون هوش کتل (مقیاس 3، فرم (A بود. بدین منظور 435 دانش آموز (215 دختر، 220 پسر) تیزهوش مقطع دبیرستان شهر تهران که در سال تحصیلی 1390-1389 مشغول به تحصیل بودند، به شیوه نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و مقیاس هوش سیال کتل (1978) را تکمیل کردند. بر اساس ضریب همبستگی هر مادّه با نمره کل مجموعه و تحلیل عاملی مادّه های مقیاس، مادّه ای حذف نشد. ضریب اعتبار از طریق آلفای کرونباخ 783/0 به دست آمد. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی و چرخش متمایل برای تعیین روایی سازه منجر به استخراج چهار عامل: فراخنای حافظه، دقت ادراک، سرعت ادراک و استدلال استقرایی شد. نتایج به دست آمده با نظریه ساخت هوش سیال کتل هماهنگ بود.
بررسی و مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و واقعیت درمانی بر کاهش کمال گرایی و استرس تحصیلی دانش آموزان دختر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و واقعیت درمانی بر کاهش کمال گرایی و استرس تحصیلی انجام شد. پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی همراه با انتخاب و گمارش تصادفی آزمودنی ها، در گروه های آزمایش و کنترل به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم استعدادهای درخشان شهر خرم آباد بودند که ابتدا همه دانش آموزان پرسشنامه کمال گرایی و استرس تحصیلی را تکمیل کردند. سپس تعداد 45 نفر که بالاترین نمرات را در مقایسه با سایرین کسب کردند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه مداخلات روان درمانی مثبت گرا و گروه آزمایش دوم هم به مدت 8 جلسه مداخلات واقعیت درمانی را دریافت کردند، اما گروه کنترل طی این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با آزمون کواریانس یکطرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو روش منجر به کاهش معنادار کمال گرایی و استرس تحصیلی آزمودنی های گروه های آزمایش شدند. از بین دو نوع درمان، روان درمانی مثبت گرا تاثیر بیشتری در کاهش استرس تحصیلی داشت. اما بین دو روش در کاهش کمال گرایی تفاوت معناداری به دست نیامد. بر اساس نتایج، واقعیت درمانی و روان درمانی مثبت گرا می تواند به منظور کاهش کمال گرایی و استرس تحصیلی دانش آموزان تیزهوش مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی و مقایسه ی سازگاری عاطفی، اجتماعی، آموزشی، خودتنظیمی و اضطراب امتحان دانش آموزان پسرتیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه ی سازگاری عاطفی، اجتماعی، آموزشی، خودتنظیمی و اضطراب امتحان دانش آموزان پسر تیزهوش و عادی شهر خرم آباد انجام شده است. جامعه آماری عبارت بودند از کلیه دانش آموزان پسر تیزهوش و عادی شهر خرم آباد که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین دانش آموزان مدرسه استعدادهای درخشان شهر خرم آباد تعداد 206 نفر انتخاب و برابر با همین گروه به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین مدارس عادی پسرانه شهر خرم آباد نیز تعداد 206 نفر انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ، پرسشنامه خود تنظیمی در یادگیری دانش آموزان زیمرمن و مارتینز پونز و پرسشنامه اضطراب امتحان اهواز استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند راهه(مانوا) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی از لحاظ سازگاری عاطفی، خودتنظیمی و اضطراب امتحان دارای تفاوت معنی داری می باشند ( p<0/05 ). با نگاهی به میانگین های گروه ها، نتایج حاکی از آن است که گروه دانش آموزان عادی از میزان سازگاری عاطفی بالاتر و اضطراب امتحان پایین تری برخوردارند، ولی دانش آموزان تیزهوش سازگاری عاطفی پایین تر و اضطراب امتحان بیشتری دارند، در متغیر خودتنظیمی دانش آموزان تیزهوش از میانگین بالاتری نسبت به دانش آموزان عادی برخوردارند( p<0/01 ). ولی بین سازگاری اجتماعی و آموزشی دو گروه تفاوت معنی داری به دست نیامد.
مقایسه درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت در دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۶
35 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت در دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع کمی مقایسه ای می باشد. نمونه آماری شامل 300 نفر (140 پسر و 160 دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها ازسه پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ (1391)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی موریس (2001) و پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی وهمکاران (1998) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری از جمله تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد دانش آموزان تیزهوش پسر در سه مولفه درگیری شناختی، رفتاری و انگیزشی میانگین پایین تری از دختران تیزهوش داشتند، همچنین خودکارآمدی تحصیلی پسران تیزهوش نسبت به دختران تیزهوش میانگین پایین تری را نشان داد. اهداف پیشرفت نیز درمولفه های اهداف تبحری ورویکردی دانش آموزان تیزهوش پسر از دانش آموزان تیزهوش دختر میانگین پایینی دارند و در اهداف اجتنا بی پسران تیزهوش میانگین بالایی نسبت به دختران تیزهوش را نشان دادند. در تمام متغیر های پژوهش تفاوت معنی داری بین دانش آموزان تیزهوش دختر نسبت به پسران تیزهوش یافته شد. این تفاوت در سطح 001/0معنی داربود. در نتیجه دانش آموزان پسر تیزهوش نیازمندتوجه آموزشی و تلاش فردی بیشتری می باشند.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر کاهش نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی دانش آموزان دختر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر کاهش نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی دانش آموزان دختر تیزهوش انجام شد. پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی همراه با انتخاب و گمارش تصادفی آزمودنی ها، در گروه های آزمایش و کنترل به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم استعدادهای درخشان شهر خرم آباد بود که ابتدا با استفاده از روش سرشماری همه دانش آموزان پرسشنامه های نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی را تکمیل کردند. سپس تعداد 45 نفر که بالاترین نمرات را در مقایسه با سایرین کسب کردند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 15 نفر) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه تحت مداخلات روان درمانی مثبت نگر و گروه آزمایش دوم هم به مدت 8 جلسه تحت مداخلات شناختی رفتاری قرار گرفتند، اما گروه کنترل طی این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یکطرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو روش منجر به کاهش معنادار نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی آزمودنی های گروه های آزمایش شدند. مداخلات روان درمانی مثبت نگر تاثیر بیشتری در کاهش نشخوار فکری تحصیلی داشت، اما بین دو نوع درمان در کاهش استرس تحصیلی تفاوت معناداری وجود نداشت. بر اساس نتایج، روش های فوق می تواند به عنوان روشی کارآمد به منظور کاهش نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نظم جویی شناختی هیجان در دانش-آموزان پسر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۵۳)
163-174
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ( MBCT ) بر نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان پسر تیزهوش بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول دبیرستان تیزهوشان شهر بابک در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بدین گونه که پس از اجرای اولیه پرسشنامه،30 نفر که از نظم جویی شناختی هیجانی کمتری برخوردار بودند از جامعه آماری پژوهش انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جای داده شدند. برای گروه آزمایش در طی 8 جلسه 2 ساعته، برنامه مداخله آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در فاصله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ناسازگارانه و افزایش راهبردهای سازگارانه (به جز پذیرش و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی) تاثیر معناداری دارد ( 01/0 P < ). بنابراین می توان آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به عنوان مداخله ای موثر در بهبود دشواری نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان تیزهوش دانست.
نقش تفکر خلاق، ذهن آگاهی و هوش هیجانی در پیش بینی تنیدگی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که میزان بالای تنیدگی تبعات منفی زیادی بر آینده تحصیلی دانش آموزان دارد، لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنیدگی تحصیلی براساس تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در بین دانش آموزان تیزهوش انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوش شهرستان اردبیل در سال تحصیلی1399-1398 تشکیل داد که 170 نفر (100 پسر و 70 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای، تنیدگی تحصیلی زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد (2009)، تفکر خلاق از پرسشنامه تفکر خلاق ولچ و مکداول (2002)، هوش هیجانی شوت (1998) و ذهن آگاهی کنتاکی (2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان انجام شد. نتایج حاکی از همبستگی منفی و معنادار بین متغیرهای تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی با تنیدگی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بود. همچنین نتایج نشان داد که تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در مجموع 64 درصد از واریانس تنیدگی تحصیلی را در دانش آموزان تیزهوش را پیش بینی می کند (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که با افزایش تفکر خلاق، ذهن آگاهی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش می توان از شدت تنیدگی تحصیلی در آن ها کاست.