مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
سبک فرزندپروری ادراک شده
حوزه های تخصصی:
خود ناتوان سازی عبارت از انجام یا عدم انجام کاری به منظور عذرتراشی برای شکست های احتمالی است. این سازه به دو شکل رفتاری و ادعایی دیده می شود. این رفتار می تواند تحت تاثیر سبک های فرزندپروری قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سبک فرزندپروری ادراک شده بر خود ناتوان سازی است. روش پژوهش، پس رویدادی و جامعه آن شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی است که از بین آنان با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس وجود حداقل 30 نفر در هر یک از سبک های فرزندپروری نمونه گیری انجام شد. نمونه پژوهش 184 نفر شامل 95 دختر و 91 پسر است. ابزار جمع آوری اطلاعات مقیاس خود ناتوان سازی و پرسشنامه سبک های فرزندپروری ادراک شده بود. داده های جمع آوری شده با آزمون آماری مانوا تحلیل گردید. نتایج نشان داد که خود ناتوان سازی رفتاری و کلی در سبک فرزندپروری استبدادی به طور معناداری بیشتر از سایر سبک های فرزندپروری است. سبک فرزندپروری و جنس نیز دارای رابطه تعاملی هستند. خود ناتوان سازی ادعایی در سبک فرزندپروری مقتدرانه در دختران بیشتر از پسران است و در سبک فرزندپروری استبدادی خود ناتوان سازی ادعایی در پسران بیشتر از دختران است. نتایج نشان دهنده اهمیت تاثیر محبت و کنترل در روابط والد ـ فرزند بر خود ناتوان سازی است.
بررسی ارتباط سبک فرزندپروری ادراک شده، راه های دانستن و مباحثه طلبی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریباً در همه روابط بین فردی در متن زندگی اجتماعی می توان ردپایی از مباحثه یافت. با توجه به نقش سازنده ای که خصیصه مباحثه طلبی در زندگی فردی و اجتماعی افراد ایفا می کند، این نکته حائز اهمیت به نظر می رسد، عواملی که موجب رشد و بازداری این ویژگی می شوند مورد شناسایی قرار گیرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سبک فـرزنـدپـروری ادراک شـده، راه هـای دانستن و مباحثه طلبی دانشجویان در نمونه ای متشکل از 401 آزمودنی دختر و پسر صورت گرفت. آزمودنی ها به مقیاس های مباحثه طلبی، نگرش به یادگیری و تفکر و پرسشنامه سبک های فرزندپروری پاسخ دادند.
یافته های پژوهش نشان دادند، فرزندان والدین مقتدر در مقایسه با والدین مستبد گرایش بیشتری به مباحثه طلبی و دانستن مجزا دارند. نتایج پژوهش هم چنین تفاوت معنادار افراد دو جنس را در متغیر راه های دانستن نشان می دهد؛ مطابق این یافته پسران در مقایسه با دختران میانگین بالاتری در دانستن مجزا دارند، این در حالیست که بین جنس افراد و مباحثه طلبی ارتباطی یافت نشد. مطابق یافته های فوق سبک فرزندپروری والدین و راه های دانستن هر دو در تعیین میزان مباحثه طلبی فرزندان تاثیرگذار می-باشد.
نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه B(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه B انجام شد. تعداد 177 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های شهرستان یزد با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی، انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه های طرحواره یانگ (فرم کوتاه)، سبک فرزندپروری یانگ و پرسشنامه چندمحوری میلون 3 مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و به منظور بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه از روش تحلیل میانجی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که حوزه طرد و بریدگی نقش واسطه ای را بین سبک فرزندپروری ادراک شده والدین طردکننده و صفات شخصیتی خوشه B ایفا می کند. حوزه خودگردانی و عملکرد مختل نقش واسطه ای را بین هر دو سبک فرزندپروری ادراک شده والدین بیش کنترل گر و هم چنین والدین بازدارنده و تنبیه گر و صفات شخصیتی خوشه B ایفا می کند و حوزه های طرد و بریدگی و خودگردانی و عملکرد مختل هر دو نقش واسطه ای را بین سبک فرزندپروری ادراک شده والدین سهل انگار و آشفته و صفات شخصیتی خوشه Bایفا می کنند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر ایفای نقش واسطه ای توسط طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه B بود.
مقایسه کمال گرایی سالم و ناسالم و تیپ شخصیتی A در سبک های فرزندپروری ادراک شده دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۵
359-380
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه کمال گرایی سا لم و ناسالم، و تیپ شخصیتی A متأثر از سبک های مختلف فرزندپروری است. روش پژوهش پس رویدادی و جامعه آن دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی است که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و در نهایت هدفمند بر اساس وجود حداقل 80 نفر در هر یک از سبک های فرزندپروری انتخاب شدند. نمونه پژوهش 407 نفر شامل 235 دختر و 172 پسر است. آزمودنی ها به سه پرسش نامه ادراک از سبک های فرزندپروری، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی و مقیاس تیپ شخصیتی A پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با آزمون آماری MANOVA، ANOVA و آزمون تعقیبی شفه تحلیل گردید. نتایج، کمال گرایی سا لم را در سبک فرزندپروری مقتدرانه بیشتر و در سبک فرزندپروری مسامحه کار کمتر از سایر سبک های فرزندپروری نشان داد. کمال گرایی ناسالم در سبک فرزندپروری سهل گیر از مستبدانه بیشتر، همچنین کمال گرایی ناسالم در پسران بیشتر از دختران بود. اثر تعاملی سبک های فرزندپروری و جنسیت بر کمال گرایی سالم معنادار بود به طوری که کمال گرایی سالم دختران در سبک فرزندپروری مقتدرانه بیشتر از پسران و کمال گرایی سالم پسران در سبک فرزندپروری سهل گیر بیشتر از دختران نشان داده شد. اثر اصلی سبک های فرزندپروری و جنسیت در نمره تیپ شخصیتی A تفاوت معناداری نشان ندادند اما اثر تعاملی سبک های فرزندپروری و جنسیت بر تیپ شخصیتی A تأیید شد و مشخص گردید که در سبک فرزندپروری سهل گیر تیپ شخصیتی A پسران بیشتر از دختران، و در سبک فرزندپروری مستبد تیپ شخصیتی A دختران بیشتر از پسران است. بحث و نتیجه گیری به دلیل نقش برجسته و مهم سبک های فرزندپروری والدین در ایجاد کمال گرایی سالم و ناسالم، و به دلیل اثر تعاملی سبک فرزندپروری و جنسیت بر کمال گرایی سالم و تیپ شخصیتی A، آگاه ساختن والدین از پیامدهای انواع سبک فرزندپروری و ارائه آموزش های خانواده جهت پرورش افراد سا لم در جامعه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
پیش بینی پرخاشگری کنشی و واکنشی در نوجوانان بر اساس سبک فرزندپروری ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۳
359 - 375
حوزه های تخصصی:
پرخاشگری در میان کودکان و نوجوانان یکی از مشکلات رایج سلامت ذهنی است که مستلزم مداخلات اساسی است. درمیان طبقه بندی های متعدد، برخی از مطالعات با توجه به کارکردهای مختلف این مولفه میان دو گونه پرخاشگری کنشی و واکنشی تمایز قائل شده و پیشایندها و نتایج متفاوتی را برای هر کدام شناسایی کردند. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش سبک های فرزندپروری ادراک شده در نوجوانان در پیش بینی این دو شکل از پرخاشگری است. در این راستا 138 دختر و پسر نوجوان به روش در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج رگرسیون نشان داد که ادراک از سبک فرزندپروری مقتدر بروز کمتر پرخاشگری واکنشی را به طور معناداری در پسران پیش بینی می کند. با این حال در دختران سبک فرزندپروری مستبد به طور معناداری نقش پیش بینی کننده ای برای پرخاشگری واکنشی نشان داد. هم چنین سبک فرزندپروری سهل انگار توانست به طور معناداری واریانس پرخاشگری کنشی را تنها در میان افرادی که نمرات بالایی از پرخاشگری به دست آوردند، تبیین نماید. نتایج پژوهش حاضر مؤید تفکیک بیان شده در پرخاشگری با توجه به تمایز بسترهای خانوادگی است. لزوم مطالعات بیشتر در راستای شناسایی علل و مبانی خاص هر گونه و کنش عوامل فردی و محیطی در بروز پرخاشگری جهت علت شناسی نظام مند این پدیده و طراحی مداخلات ضروری برای درمان و پیشگیری مورد بررسی قرار گرفت.
مدل ساختاری خود ناتوان سازی تحصیلی بر اساس سبک فرزند پروری ادراک شده و باور های هوشی با میانجی گری جرات ورزی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
55 - 79
هدف از پژوهش خاضر ارائه مدل ساختاری خود ناتوان سازی تحصیلی بر اساس سبک فرزند پروری ادراک شده و باور های هوشی با میانجی گری جرات ورزی در دانش آموزان است. پژوهش حاضراز نظر هدف،کاربردی و از نظرروش،همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد افراد نمونه جمعاً 537 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی جرئت ورزی گمبریل و ریچی (1975)، مقیاس پرسشنامه خود ناتوان سازی تحصیلی جونز و رودوالت (2005)، پرسشنامه فرزندپروری ادراک شده، مقیاس ارزیابی باورهای ضمنی هوش (عبدالفتاح و یتس، 2006)،پرسشنامه باورهای هوشی عبدالفتاح و ییتس با دو خرده مقیاس نظریه افزایشی هوش و نظریه ذاتی هوش بودند. داده های گردآوری شده با روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل ساختاری خود ناتوان سازی تحصیلی بر اساس سبک فرزند پروری ادراک شده و باور های هوشی با میانجی گری جرات ورزی در دانش آموزان براساس داده های تجربی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین اثر غیر مستقیم ادراک شده و باور های هوشی بر خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان مورد تأیید قرارگرفت. لذا پژوهش حاضر نشان داد که خود ناتوان سازی در تبیین و پیش بینی جرات ورزی دانش آموزان نقش واسطه ای دارد. این متغیر تحت تاثیر باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده قرار می گیرند و می توانند اثر معناداری بر جرات ورزی دانش آموزان داشته باشند.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس سبک های فرزندپروری ادراک شده، ارزش های اخلاقی و احساس تنهایی در نوجوانان
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس سبک فرزندپروری ادراک شده، ارزش های اخلاقی و احساس تنهایی بود. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه در شهر تهران در سال 1399بود. به منظور توزیع یکنواخت نمونه، از مناطق آموزش و پرورش شهر تهران ، 2 منطقه ی 2 و 6 به تصادف انتخاب شد. در هر یک از مناطق یک مدرسه برای جمع آوری اطلاعات انتخاب شد و در هر مدرسه 60 نفر دانش آموز بطور تصادفی انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. لذا، نهایتا تعداد 120 نوجوان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ (1996)، پرسشنامه سبک فرزند پروری بامریند (1972)، پرسشنامه ی ارزش های اخلاقی هایت و گراهام (2007) و پرسشنامه ی احساس تنهایی اسمیت و سرمت (1982) بودند. یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان داد عوامل سبک استبدادی، سبک آزاد گذار و احساس تنهایی با اعتیاد به اینترنت رابطه ی مثبت معنادار دارند (P<0.05). همچنین ارزش های اخلاقی با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی معنادار دارد (P<0.05). نتیجه گیری: بنابراین می توان این گونه نه بیان کرد که اعتیاد به اینترنت تحت تاثیر عوامل گوناگونی است که از جمله آنها می توان به نقش احساس تنهایی و ارزش های اخلاقی اشاره داشت.
الگوی ساختاری تأثیر سبک فرزندپروری ادراک شده، شخصیت، استدلال اخلاقی و هویت شخصی بر هویت اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هویت اخلاقی به مثابه مقدمه کنش اخلاقی حاصل ادغام رشد اخلاقی و رشد هویت است. هدف این پژوهش بررسی الگوی هویت اخلاقی بر اساس ویژگی های شخصیتی، استدلال اخلاقی، سبک های والدینی ادراک شده و هویت شخصی در نوجوانان بود. مواد و روش ها: مطالعه در قالب پژوهش توصیفی- همبستگی اجرا شد. جامعه آماری دانش آموزان مقطع دوم متوسطه سال تحصیلی 99-1398 در شهر مشهد بودند. تعداد 199 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه انتخاب و سیاهه ی هویت شخصی بنیون و آدامز(1986)، شخصیت نئو(1985)، آزمون طرحواره اخلاقی رست (1999)، مقیاس سبک فرزندپروری ادراک شده بامریند(1973) و مقیاس هویت اخلاقی آکوئینو و رید(2002) تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد الگوی ارائه شده از هویت اخلاقی بر اساس متغیرهای منظور شده از برازش مطلوبی برخوردار است و همبستگی درونی در بیشتر متغیرهای پژوهش معنی دار است، اثرات مستقیم استدلال اخلاقی بر هویت اخلاقی، ویژگی های شخصیتی بر پایگاه های هویتی، استدلال اخلاقی و هویت اخلاقی معنی دار و اثر سبک های فرزندپروری بر پایگاه های هویت و استدلال اخلاقی و اثر پایگاه های هویتی بر هویت اخلاقی، همچنین کلیه اثرات غیرمستقیم مدل هم معنی دار به دست آمده است. استدلال اخلاقی میانجی تأثیر صفات شخصیت بر هویت اخلاقی و تأثیر سبک های فرزندپروری بر هویت اخلاقی بود. نتایج حاکی از تأثیر غیرمستقیم و معنی دار ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزندپروری بر هویت اخلاقی از طریق میانجی گری هویت شخصی و ویژگی های شخصیت و سبک فرزندپروری بر هویت اخلاقی از طریق میانجی گری پایگاه های هویت بود. نتیجه گیری: بنابر یافته ها، جدا از نقش تک تک متغیرهای پیشنهادی، ویژگی های شخصیتی و سبک فرزندپروری با تاثیرگذاری بر هویت شخصی و استدلال اخلاقی نقش میانجی را در تکوین هویت اخلاقی دارند و نباید از اهمیت آن غافل شد. تازه های تحقیق شعله امیری: Google Scholar, Pubmed
مدل یابی معادلات ساختاری اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
309 - 319
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان بود.روش شناسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی 99-1398 بودند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 200 نفر برآورد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (Khajeahmadi et al, 2017)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (Lovibond & Lovibond, 1995) و مقیاس سبک فرزندپروری ادراک شده (Grolnick et al, 1997) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان دارای برازش مناسبی بود. یافته های دیگر نشان داد که پریشانی های روانشناختی بر سبک فرزندپروری ادراک شده اثر مستقیم و منفی و بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر مستقیم و مثبت و سبک فرزندپروری ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر مستقیم و منفی داشت. همچنین، دیگر یافته ها نشان داد که پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر غیرمستقیم و مثبت داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی در دختران نوجوان بود. بنابراین، جهت کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی برنامه ریزی جهت کاهش پریشانی های روانشناختی و بهبود سبک فرزندپروری ادراک شده ضروری است.