مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دختران نوجوان
ارتباط مولفه های هوش هیجانی و ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین مولفه های هوش هیجانی و ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان اجرا شد.
روش: این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون چندگانه بود. 500 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی مناطق 2، 5 و 7 آموزش و پرورش شهر مشهد که به شیوه تصادفی طبقه ای خوشه ای انتخاب شده بودند با استفاده از پرسشنامه های ویژگیهای جمعیت شناختی، ریسک فرار از منزل و هوش هیجانی بار - اون مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش هیجانی کلی و برخی از مولفه های آن شامل احترام به خود، شادکامی، واقعیت سنجی، خودآگاهی هیجانی، تحمل استرس، انعطاف پذیری، مهارت تکانه، مسوولیت پذیری اجتماعی و حل مساله با ریسک فرار از دختران از منزل همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون به ترتیب حاکی از نقش برجسته تر واقعیت سنجی، مهارت تکانه و شادکامی بر ریسک فرار دختران از منزل بود.
نتایج: نتایج از تاثیر احتمالی مولفه های هوش هیجانی بر ریسک فرار دختران از منزل حمایت می کند. مولفه واقعیت سنجی برجسته ترین متغیر در پیش بینی ریسک فرار دختران از منزل بود.
"
ازدواج از نگاه دختران نوجوان مبتلا به دیابت: یک تحقیق کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری های مزمن از جمله دیابت می توانند اثرات قابل ملاحظه ای را بر کیفیت زندگی روزمره مانند ارتباطات خانوادگی، ازدواج و ارتباطات زناشویی داشته باشند. اگرچه تاثیر دیابت در زندگی هر دو جنس مشهود است ولی این تاثیر در تمام جوانب زندگی یک دختر نوجوان برجسته تر می باشد.
هدف این مطالعه تبیین مشکلات ازدواج و تشکیل خانواده از دیدگاه دختران نوجوان مبتلا به دیابت است.در این مطالعه کیفی، تعداد 28 دختر نوجوان، بین 18-13 سال، مبتلا به دیابت نوع 1 مراجعه کننده به انجمن دیابت آذربایجان غربی و درمانگاه های بیمارستان های شهر ارومیه با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف مورد مطالعه قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق انفرادی و گروه های متمرکز و تجزیه و تحلیل به روش تحلیل محتوا انجام شد.
یافته های بدست آمده از تحلیل محتوا نشان داد که مشکلات ازدواج از دیدگاه دختران مبتلا به دیابت متاثر از سه عامل نگرش دختر نوجوان نسبت به تاثیر نامناسب بیماری، نگرش خانواده و جامعه نسبت به بیماری و مسائل روان-شناختی می باشد. با توجه به این که جوامع مختلف دارای نگرش ها و باورهای متفاوتی هستند که تغییر دادن آن ها مشکل و نیاز به زمان داشته و از سوی دیگر با توجه به ماهیت مزمن دیابت، نگاه جامعه و خانواده به بیماری دیابت، ویژگی های سنی نوجوانان و با توجه به این که در حال حاضر در کشور ما احتمال ازدواج در این رده سنی وجود دارد و از آن جایی که مشکلات ازدواج و تشکیل خانواده دختران نوجوان مبتلا به دیابت مربوط به عوامل متعددی می-باشد، انجام مداخلات مناسب و اصلاح الگوهای سازگاری در این نوجوانان ضروری به نظر می رسد.
بررسی جامعه شناختی فاکتورهای زمینه ساز خانواده و مدرسه در گرایش دختران نوجوان به کژرفتاری جنسی و اعتیاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتارهای نابهنجار نوجوانان، امروزه مسئله عمده ای در حوزه آسیب شناسی به شمار می رود. خانواده جایگاه مهمی را در چارچوب نهادهای جامعه دارد که از طریق پایه ریزی الگوهای تربیتی و رفتاری خود، همنوایی با هنجارهای اجتماعی مورد پذیرش جامعه را در کودکان و نوجوانان درونی می سازد. هم چنین نقش مدرسه در انتقال هنجارها و ارزش های مورد قبول در جامعه، بر همگان آشکار است.
تعلقات خاطر نوجوانان نسبت به مدرسه و مشارکتآنان در فعالیت های مدرسه، از عوامل مؤثر بر کژرفتاری نوجوانان است. بر این اساس و با توجه به نقش حائز اهمیت دو نهاد مذکور، هدف اصلی این تحقیق، شناخت میزان اثر نهادهای خانواده و مدرسه بر گرایش به کژرفتاری جنسی و اعتیاد به مواد مخدر در میان دختران نوجوان می باشد.
پژوهش حاضر سعی نموده است ضمن مرور و توجه به رویکردها ی مختلف این حوزه، با رویکردی جامعه شناختی و با روش پیمایش (انتخاب 426 نفر از دانش آموزان نوجوان دختر 14 تا 18 سال در تهران بزرگ)، نمونه ای از جامعه ایران را مورد مطالعه قرار دهد. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که فاکتورها و متغیرهای خانواده و مدرسه هر کدام به طور مجزا بر متغیرهای وابسته تحقیق، اثرات قابل توجهی دارند. در مجموع، میان اکثر متغیرهای مستقل تحقیق با متغیرهای وابسته مورد نظر، رابطه معناداری مشاهده شد و بنابراین، نتایج حاصل از آزمون های رگرسیونی، مدل نظری تحقیق را تایید نمود.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش کندال بر اضطراب دختران نوجوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب یکی از شایع ترین اختلال روان پزشکی در نوجوانی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش کندال بر اضطراب دختران نوجوان شهر خرم آباد بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه آزمایشی با دو گروه شاهد و پیگیری یک ماهه، به روش تصادفی ساده از 376 دختر بین 11 تا 13 سال که در مقیاس اضطراب کودکان Spence و مصاحبه تشخیصی ساختار یافته اضطراب بالایی داشتند، 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. سپس گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش مقابله با اضطراب Kendall بر روی گروه آزمایش اجرا شد و در پایان دو گروه دوباره با مقیاس اضطراب Spence ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس یک متغیره نشان داد که بین نمرات اضطراب پس آزمون دو گروه آزمایش و شاهد تفاوت معنی داری وجود دارد، که با گذشت یک ماه از پایان درمان نیز این تغییر تداوم داشت.
نتیجه گیری: روش شناختی- رفتاری گروهی به روش مقابله با اضطراب Kendall در کاهش اضطراب دختران نوجوان ایرانی مؤثر است.
بررسی تأثیر متغیرهای خانوادگی بر میزان آگاهی دانش آموزان دختر دوره راهنمایی نسبت به بهداشت بلوغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا به بررسی تأثیر متغیرهای خانوادگی بر میزان آگاهی دانش آموزان نسبت به بهداشت بلوغ بپردازد. این پژوهش به دو روش کمی و کیفی انجام گرفته است. در ابتدا به روش پدیدارشناسی، با نمونه گیری هدفمند و به وسیله مصاحبه ژرف نگر به بررسی تجربه های دوران بلوغ 25 نوجوان دختر پرداخته، سپس با شیوه توصیفی و پیمایشی و با کمک پرسشنامه خود ایفا بر روی 400 نفر از دانش آموزان دختر دوره راهنمایی در استان آذربایجان شرقی مطالعه انجام گرفته است. در روش کمی برای انتخاب واحدهای مورد مطالعه از روش نمونه برداری خوشه ای استفاده شده است.
برای اعتبار ابزار سنجش، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده که ضریب اعتبار پرسشنامه ها 95/0 برآورد شده است. بر اساس یافته های این پژوهش میزان آگاهی دانش آموزان نسبت به تمام ابعاد بهداشت بلوغ متوسط است.
نتایج نشان دادند که بین درآمد خانواده و سطح تحصیلات والدین و میزان آگاهی دانش آموزان نسبت به بهداشت بلوغ رابطه معنا داری وجود دارد. هم-چنین بین میزان آگاهی دانش آموزان بر حسب محل سکونت، شغل پدر و منبع کسب آگاهی آنان تفاوت معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج رگرسیون چندمتغیره، متغیرهای مدل، در نهایت توانسته اند 62 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند. هم چنین قوی ترین پیش بینی کننده، متغیر تحصیلات مادر است.
درک دختران نوجوان و والدینشان از نقش خانواده در شکل گیری رفتار فعالیت بدنی در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده تأثیر بسزایی بر رفتارهای مرتبط با فعالیت بدنی در کودکان و نوجوان دارد، گرچه نحوة این تأثیر هنوز مشخص نیست. پژوهش حاضر بهمنظور شناسایی نقش خانواده در شکلگیری رفتار فعالیت بدنی در دختران نوجوان طراحی شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و به شیوة تحلیل محتوا انجام گرفته است. بهمنظور جمعآوری دادهها مشارکتکنندگان این پژوهش (شامل 16 دختر نوجوان، 2 پدر و 7 مادر) مورد مصاحبة عمیق نیمهساختاری قرار گرفتند. کلیة مصاحبهها ضبط و سپس خط به خط دستنویس شد و در نهایت از طریق تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شد. طی تجزیه و تحلیل این پژوهش، مضامینی با عنوان شروعکننده (استعدادیابی، ایجاد علاقه)، تقویتکننده (فراهم کردن، همراهی، تشویق) و نگهدارنده (تلاش بهمنظور رفع موانع، تلاش برای کسب رضایت عضو مخالف در خانواده) بهعنوان نقش خانواده در شکلگیری رفتار فعالیت بدنی در دختران نوجوان بهدست آمد. این پژوهش درک بهتری از نحوة تأثیر خانواده بر شکلگیری رفتار فعالیت بدنی دختران نوجوانان فراهم کرد. شناسایی نقش خانواده در این زمینه میتواند به طراحی مداخلات مؤثرتر مبتنیبر خانواده به کارکنان بهداشتی و مربیان تربیت بدنی کمک کند، ضمن اینکه به این وسیله حوزههای مورد نیاز برای تحقیق بیشتر آشکار میشود.
مقایسه ناگویی هیجانی، سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی با کنترل وضعیت اجتماعی-اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ناگویی هیجانی، سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی شهر بهبهان با کنترل وضعیت اجتماعی-اقتصادی بود. جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی شهر بهبهان در سال 92-91 بودند و از میان آن ها نمونه ای 30 نفری با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای از فرزندان طلاق و 30 نفر نیز از فرزندان عادی انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه ناگویی هیجانی (TAS-20)، پرسشنامه سلامت روان (GHQ-28) و معدل سال تحصیلی 92-91 استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که بین ناگویی هیجانی دخترهای خانواده های طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. ناگویی هیجانی در دخترهای خانواده های طلاق بالاتر از گروه عادی بود. سلامت روان دخترهای خانواده های طلاق پایین تر از خانواده های عادی بود. همچنین عملکرد تحصیلی دخترهای خانواده های طلاق پایین تر از خانواده های عادی بود.
تجربة زیستة دختران نوجوان در نقش همسر (مطالعة ازدواج زودهنگام دختران آران بیدگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوجوان همسری به ازدواج افراد زیر 18 سال اطلاق می شود. یافته های تحقیق از مصاحبه های عمیق با 35 زن در شهر آران بیدگل به دست آمده و با استفاده از تحلیل تماتیک مراحل کار تدوین و نتایج به دست آمده است. از آن جا که این زنان در فرایند انتخاب همسرشان دخیل نبوده اند و به رشد کافی عقلی نرسیده بودند، ازدواجشان در حقیقت توافقی میان والدین دختر و پسر بوده است؛ بنابراین این دختران حتی تصور و شناخت درستی از ازدواج و مسئولیت های مربوط به آن نداشته اند و از نظر روابط اجتماعی و فرهنگی در جامعه و هم چنین روابط شخصی، نظیر برقراری ارتباط مناسب با همسر، فرزندان و اطرافیانشان دچار مشکلات فراوانی شده اند. از سوی دیگر، به دلیل آموزش ندیدن در زمینة مسائل جنسی، بارداری در سنین پایین زمینه ساز مشکلات جسمی و روانی برای این افراد بوده است.
بررسی رابطه بین تعارض زناشویی با خشونت خانوادگی نسبت به دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تعارض زناشویی با خشونت خانگی والدین نسبت به دختران نوجوان شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اهواز و والدین آن ها بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 نفر آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش دراین پژوهش دو پرسشنامه کودک آزاری و ضربه (CTQ) برنستاین، (Bernstein, 1995) و پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی( ( Barati & Sanae,2004 می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. براساس یافته های این پژوهش بین متغیر کل تعارض زناشویی با خشونت والدین نسبت به دختران رابطه معنا داری وجود دارد. هم چنین، بین ابعاد تعارض زناشویی (کاهش همکاری زوجین، افزایش واکنش های هیجانی، جلب حمایت فرزندان، رابطه با خویشاوندان و دوستان همسر) با خشونت والدین به دختران همبستگی معناداری وجود دارد، اما بین متغیر های رابطه فردی با خویشاوندان خود و جدا کردن امور مالی همبستگی معنا داری مشاهده نگردید. هم چنین، نتایج بدست آمده از این پژوهش، حاکی از آن است که بین تعارض زناشویی با ابعاد خشونت خانگی (جسمی ،عاطفی، غفلت) والدین نسبت به دختران رابطه معناداری وجود دارد. نتایج بدست آمده از رگرسیون چند گانه نیز نشان دادند که متغیر رابطه با خویشاوندان و دوستان همسر، بیش ترین تاثیر را در تبیین متغیر وابسته داشته است.
پیش بینی قدردانی بر اساس سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و استرس در دختران نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، پیش بینی قدردانی بر اساس سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و استرس در دختران نوجوان شاهین شهر بررسی شد. طرح پژوهش همبستگی بود و 337 دختر نوجوان به شیوه تصادفی مستقل انتخاب شدند و پرسش نامه های قدردانی، سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و مقیاس استرس، اضطراب، افسردگی (DASS-21) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که قدردانی با سلامت معنوی و سه بعد حمایت اجتماعی روابط مثبت معنادار (01/0p<) و با استرس رابطه منفی معنادار دارد (01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ادراک حمایت از جانب خانواده، سلامت معنوی و ادراک حمایت از جانب دوستان، توان پیش بینی قدردانی را دارند. این نتایج، بیانگر این است که قدردانی از حمایت اجتماعی، سلامت معنوی و استرس اثر می پذیرد. لازم است برای ارتقای حس قدردانی، برنامه های مداخله ای تدوین کرد.
مقایسه هیجان خواهی و کفایت اجتماعی دختران ساکن مراکز شبانه روزی بهزیستی با دختران تحت سرپرستی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی هیجان خواهی و کفایت اجتماعی دختران (20-13) بی سرپرست و بدسرپرست ساکن در مراکز شبانه روزی بهزیستی با دختران تحت سرپرستی خانواده است.
روش: روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع پس رویدادی می باشد. جامعه آماری 60 نفر است. نمونه های تحقیق 30 نفر از گروه دختران بی سرپرست و بدسرپرست استان لرستان به صورت در دسترس و 30 نفر از گروه دختران تحت سرپرستی خانواده استان مذکور به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات هر دو نمونه دختران بی سرپرست و تحت سرپرست خانواده از طریق پرسشنامه های مرتبط یعنی «هیجان خواهی زاکرمن» و «کفایت اجتماعی فلنر» گردآوری شدند. نتایج حاصل از داده ها با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که بین هیجان خواهی و کفایت اجتماعی دختران بی سرپرست و بدسرپرست با دختران تحت سرپرستی خانواده تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: می توان گفت که جدایی از والدین به عنوان یک رویداد آسیب زا می تواند آینده و سلامت رشدی و روانی دختران بی سرپرست را تحت تأثیر قراردهد و آن ها را دچار آسیب های روانی کند.
کفایت هیجانی در دختران نوجوان بر اساس بهزیستی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی ادراک شده (فاعلی) با دربرداشتن مؤلفه های هیجانی و شناختی، یکی از مهم ترین عوامل م رتبط با سلامت روانی و جسمی قلمداد می شود. این پژوهش درصدد بررسی مقایسه ای مضمون کفایت هیجانی در دو گروه دختران نوجوان ایرانی با ادراک بیشتر و کمتر بهزیستی بود. روش: با استفاده از نمونه گیری موارد شدید و در نظر داشتن حداکثر تنوع شرایط، داده ها از طریق سه روش مصاحبه های عمیق (10 نفر)، تکمیل جملات ناتمام (37 نفر) و نوشتار روایتی (32 نفر) گرداوری شد و بر اساس تحلیل مضمونی براون و کلارک، تحلیل محتوا انجام شد. یافته ها: یافته ها پنج مضمون کلی را نشان داد که یکی از آن ها مضمون کفایت هیجانی بود. کفایت هیجانی متشکل از هفت طبقه شناخت هیجانی، مدیریت هیجان های خود، مدیریت هیجانی در روابط متقابل، توجه به هیجان های دیگران و همدلی، ابراز هیجان ها، میزان امید در باور و عملکرد و تعادل در شور و هیجان برای مضمون کفایت هیجانی بود. نتیجه گیری: این طبقه ها با توجه به مبانی فرهنگی و نظری مورد بحث قرار گرفته است
مطالعه ی کیفی تجارب مادران از آموزش مسایل جنسی به دختران نوجوان با تاکید بر عوامل فرهنگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش مسایل جنسی بسته به هنجارهای فرهنگی هر منطقه و کشور، متفاوت است. مطالعات زیادی نشان می دهند که والدین، نقش بسیار مهمی در صحبت کردن با کودکان در مورد مسایل جنسی ایفا می کنند و در این میان، جایگاه مادر بارزتر است و بیشتر نوجوانان به خصوص دختران، این مسایل را از مادران خود فرا می گیرند. پژوهش حاضر نیز با هدف درک عمیق تجارب مادران از آموزش مسایل جنسی به فرزندان دختر انجام شد.
روش کار: این پژوهش مطالعه ای کیفی از نوع پدیدارشناسی است. نمونه گیری با استفاده از روش مبتنی بر هدف و تا حد رسیدن به اشباع انجام گرفت. نمونه ی مطالعه 13 مادر دارای فرزند دختر 11 تا 18 ساله ی ساکن در شهر مشهد بودند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته استفاده شد و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای مورس صورت گرفت.
یافته ها: در طی پژوهش 4 مضمون اصلی که هر کدام حاوی طبقات و زیرطبقاتی بودند، استخراج شد. مضامین اصلی عبارت بودند از: ""آموزش درباره ی بلوغ و قاعدگی""، ""آموزش درباره ی رابطه ی جنسی""، ""سن مناسب برای آموزش مسایل جنسی"" و ""فرد مناسب برای آموزش مسایل جنسی"".
نتیجه گیری: با وجود تمام تحولات فرهنگی در خصوص آموزش مسایل جنسی در خانواده ها، هم چنان فرهنگ عرفی در جامعه و خانواده ها با بعضی جوانب آموزش مسایل جنسی با احتیاط برخورد کرده و مادران در این حیطه، احساس عدم کفایت می کنند. لذا طراحی و اجرای مداخلات آموزشی جهت ارتقای سطح آگاهی مادران و لزوم هماهنگی و همراهی خانه و مدرسه برای نتیجه گیری بهتر ضروری به نظر می رسد.
رابطه چشم انداز زمانی با گرایش به سوء مصرف مواد مخدر در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف بررسی رابطه میان چشم انداز زمانی و گرایش به سوءمصرف مواد مخدر در نوجوانان اجرا شد. روش: به این منظور405 نفر از نوجوانان دختر دوره دوم متوسطه مدارس شهر تهران به روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب و پرسشنامه های چشم انداز زمانی زیمباردو و مقیاس آمادگی اعتیاد مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد میان گرایش به سوءمصرف مواد مخدر با چشم انداز زمانی گذشته گرای منفی، حال گرای لذت طلب، حال گرای تقدیرنگر، رابطه مثبت و با چشم انداز زمانی آینده گرا رابطه منفی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که از بین ابعاد چشم انداز زمانی چهار بعد گذشته گرای منفی، حال گرای لذت طلب، آینده گرایی و حال گرای تقدیرنگر به عنوان متغیرهای پیش بین شرایط ورود به معادله نهایی رگرسیون برای توضیح گرایش به سوءمصرف مواد مخدر را دارا بودند و درنهایت چهار بعد فوق 38% از واریانس گرایش به مصرف مواد را تبیین کردند. نتیجه گیری: چشم انداز زمانی عامل مهم و کلیدی در گرایش به سوءمصرف مواد مخدر است. نتایج این پژوهش نشان می دهد آموزش فرد به سمت آینده گرایی و یاد دادن به تأخیر انداختن لذت فوری و در نظر گرفتن عواقب و پیامدهای اعمال حال حاضر می تواند در ایجاد گرایش به چشم انداز زمانی متعادل و پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر بسیار مؤثر باشد.
تأثیر عصرگرایی و کیفیت خواب بر اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر عصرگرایی و کیفیت خواب بر اختلال خوردن دختران دانش آموز دبیرستانی بود. نمونه مورد مطالعه شامل210 دانش آموز بود که این افراد با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. این پژوهش یک طرح توصیفی و از نوع همبستگی بود که برای گرد آوری داده ها از مقیاس ترکیبی بامدادگرایی (CSM)، پرسش نامه کیفیت خواب پیتزبرگ (PSQI) و آزمون بازخورد اختلال خوردن (EAT-26) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون چند گانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عصرگرایی با اختلال خوردن و زیر مقیاس های آن رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بین کیفیت خواب با اختلال خوردن و زیر مقیاس های آن نیز رابطه معکوس و معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون با روش مرحله ای بیانگر پیش بینی اختلال خوردن در دختران دانش آموز از روی متغیرهای عصرگرایی و کیفیت خواب می باشد. با در نظر گرفتن نتایج پژوهش، توجه ویژه به کیفیت و الگوهای خواب دختران نوجوان پیشنهاد می شود.
رابطه تصویر بدنی و نمایه توده بدنی با بهداشت روانی در چارچوب تحول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت ویژه تحول جسمانی و ارتباط آن با تحول روان شناختی در دوران نوجوانی، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تصویر بدنی و نمایه توده بدنی با بهداشت روانی در چارچوب تحول در دختران بود. روش: طرح پژوهش حاضر تحلیلی مقطعی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر 16-11 ساله شهر تهران بود که در سال تحصیلی 94-1393در مقطع پنجم ابتدایی، هشتم دبیرستان و دهم دبیرستان مشغول به تحصیل بودند. دانش آموزان کلاس پنجم به عنوان اوایل نوجوانی، دانش آموزان کلاس هشتم دبیرستان به عنوان میانه و دانش آموزان کلاس دهم دبیرستان به عنوان انتهای نوجوانی در نظر گرفته شدند. نمونه ای به حجم 384 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های نگرانی درباره تصویر بدنی (لیتنتون و همکاران، 2005)، نمایه توده بدنی (لیتلتون، آکسوم و پوری، 2005)، و سلامت عمومی کلبرگ و هیلیر (1979) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر تصویر بدنی قوی ترین پیش بینی کننده است که به تنهایی 21 درصد از واریانس سلامت عمومی را تبیین می کند. همچنین نتایج تحلیل داده ها نشان داد بین متغیرهای تصویر بدنی و نمایه توده بدنی با بهداشت روانی در دختران در دوره های مختلف تحول تفاوت معناداری وجود دارد (0/01 > p ). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که بین تصویر بدنی و نمایه توده بدنی با بهداشت روانی در دختران نوجوان رابطه وجود دارد و در سطح مقایسه تحولی، انجام مداخله برای بهبود تصویر بدنی می تواند در کانون توجه قرار گیرد.
بدرفتاری عاطفی و اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان: نقش میانجی گر تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بدرفتاری عاطفی با پیامدهای منفی زیادی در نوجوانی و جوانی پیوند دارد. از جمله این پیامدها می توان به افزایش میزان اختلالات درونی سازی شده اشاره کرد. شناسایی مکانیزم ارتباط بین بدرفتاری عاطفی و این اختلالات به شناسایی حلقه های مفهومی کمک می کند که می توانند محور مداخلات درمانی قرارگیرند. با توجه به اینکه تنظیم هیجان نقش کلیدی در ایجاد علایم اختلالات درونی سازی شده دارد، هدف از پژوهش حاضر آزمون نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین بدرفتاری عاطفی و علایم اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود که در آن از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نمونه پژوهش، شامل 200 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خودگزارشی کودک آزاری، دشواری در نظم بخشی هیجان و فرم خودگزارش دهی نوجوان پاسخ دادند. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که بدرفتاری عاطفی به طور غیر مستقیم و از طریق راهبردهای ناکارآمد تنظیم هیجان می تواند علایم اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان رادر سطح 0/001پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از نقش تعیین کننده بدرفتاری عاطفی در پیش بینی اختلالات درونی سازی شده حمایت می کند. هم چنین نتایج نشان می دهد بخشی از واریانس مشترک بین حلقه های مفهومی بدرفتاری عاطفی و اختلالات درونی سازی شده، نتیجه تغییر پذیری در تنظیم هیجان است.
تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر وضعیت مطالعه نوجوانان: مطالعه موردی دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس دخترانه سما در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر وضعیت مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس سما در شهر تهران انجام شده است. روش: روش پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است . جامعه آماری شامل دانش آموزان مدارس دخترانه مقطع متوسطه سما در شهر تهران در سال تحصیلی 94-1393 بود که از بین آن ها نمونه ای به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 250 دانش آموز تعیین گردید. روایی ابزار توسط اساتید راهنما و مشاور و پایایی با ضریب مورد قبول آلفای کرونباخ ( 896 / 0 ) تأیید شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که میزان مطالعه درسی روزانه دانش آموزان در حد متوسط (05/3 = μ ) و میزان مطالعه غیردرسی دانش آموزان در روز، کم است (52/2 = μ ). میزان حضور روزانه دانش آموزان در اینترنت زیاد (66/4 = μ ) و میزان استفاده روزانه دانش آموزان از شبکه های اجتماعی متوسط (92/2 = μ ) است. بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و وضعیت مطالعه درسی رابطه معکوس (512/0- = ρ ) و بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و وضعیت مطالعه غیر درسی رابطه مستقیم (482/0 = ρ ) وجود داشت. همچنین، بیشتر دانش آموزان حضور در شبکه های اجتماعی را عامل بازدارنده از مطالعه می دانستند. اصالت/ارزش: ارزش پژوهش حاضر در نشان دادن این است که با افزایش استفاده از شبکه های اجتماعی توسط دانش آموزان، میزان مطالعه درسی آنها کاهش و میزان مطالعه غیردرسی آنها افزایش می یابد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد با تمرکز بر شفقت، بر اضطراب اجتماعی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۰
117 - 137
حوزه های تخصصی:
پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد با تمرکز بر شفقت، بر اضطراب اجتماعی دختران نوجوان 14 تا 18 ساله انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران نوجوان 14 تا 18 ساله شهر اصفهان در سال 1394 بود. به منظور انجام این پژوهش32 نفر دختر به شیوه هدفمند، انتخاب و با روش تصادفی به گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 16 نفر). روش پژوهش نیمه تجربی بود. مداخله درمانی به مدت 8 جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان (SAS-A)و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (3 ماهه) تکمیل شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان از وجود تفاوت معنادار در گروه آزمایش و گواه، در مرحله پس آزمون (01/0P≤) و پیگیری (02/0P≤) بود، لذا با اطمینان 98 درصد می توان نتیجه گرفت که اثربخشی مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش وتعهد با تمرکز بر شفقت، بر اضطراب اجتماعی دختران نوجوان موثر است.