جامعه شناسی آموزش و پرورش ایران
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره 8 بهار و تابستان 1401 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به طراحی و ارایه مدل ارزیابی اثربخشی دوره های مجازی آموزش های ضمن خدمت کارکنان در بانک تجارت پرداخت.روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش ، تلفیقی از نوع روش های کیفی و کمی بود. در مرحله اول از روش کیفی تحلیل محتوا (قیاسی) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد، جامعه آماری در این مرحله حدوداً 80 منبع در حوزه ارزیابی اثربخشی دوره های مجازی آموزش های ضمن خدمت کارکنان بود که به صورت هدفمندانتخاب شد. در این تحقیق تعداد 15 نفر از خبرگان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های استان تهران (تمام وقت و حق التدریس) در رشته های مدیریت آموزشی به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفدار از نوع گلوله برفی جهت تعیین روایی مرحله کیفی در نظر گرفته شدند. در مرحله دوم تحقیق،جامعه آماری اعضای هیئت علمی و دانش آموختگان رشته های مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی بودند، تشکیل دادند. که مطابق اطلاعات سامانه دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران حدودا 2500 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد و پس از گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش در دو سطح توصیفی با استفاده از شاخص های آماری(نظیر فراوانی، درصد و میانگین) و سطح استنباطی تحلیل عاملی تاٌییدی، با استفاده از Spss 22 وLisrel8.54 و Excel صورت گرفت.یافته ها: معناداری ضرایب و پارامترهای بدست آمده ابعاد تدریس اثربخش مدرسان دوره های مجازی ، کیفیت خدمات آموزشی در آموزش مجازی ، نفش فناوری اطلاعات در آموزش های مجازی و روش های آموزش الکترونیکی نشان داد که تمامی ضرایب بدست آمده، معنادار بودند.بحث و نتیجه گیری: یافته های حاصل از تحلیل ابعاد بیانگر آن می باشد که از بین ابعاد مدل ارزیابی اثربخشی دوره های مجازی آموزش های ضمن خدمت کارکنان در بانک تجارت ، بعد کیفیت خدمات آموزشی در آموزش مجازی با میانگین (91/0) بیشترین و بعد نقش فناوری اطلاعات در آموزش های مجازی با میانگین ( 75/0) کمترین تاثیر را در ارزیابی اثربخشی دوره های مجازی آموزش های ضمن خدمت کارکنان در بانک تجارت دارند.
مدل سازی ساختاری تفسیری مولفه های موثر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ساختاری تفسیری مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره شرکت های زایشی دانشگاهی و خبرگان در این زمینه بودند که تعداد 30 نفر از آنان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران و کارشناسان شرکت های زایشی دانشگاهی، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری شمال کشور در سال 1398 به تعداد 400 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مرور متون، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته 93 گویه ای بود که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. داده ها با روش های دلفی و مدل سازی ساختاری تفسیری در نرم افزار PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی شامل 93 مولفه فرعی در 10 مولفه اصلی شامل ساختار نهادی، استراتژی، سیستم پژوهشی، منابع مالی، حمایت های منابع انسانی، شبکه سازی و مهارت های ارتباطی، فرایندها، عوامل فردی، نقش حمایت های دولت و گرایش به مشتری بودند. نتایج مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که پنج مولفه ساختار نهادی، استراتژی، منابع مالی، فرایندها و نقش حمایت های دولت در سطح اول، سه مولفه سیستم پژوهشی، شبکه سازی و مهارت های ارتباطی و عوامل فردی در سطح دوم و دو مولفه حمایت های منابع انسانی و گرایش به مشتری در سطح سوم قرار داشتند و بر اساس آن مدل ساختاری تفسیری مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان و متخصصان آموزش عالی می توانند از نتایج این پژوهش بهره برداری کرده و برای بهبود و رشد شرکت های زایشی دانشگاهی از طریق مولفه های موثر شناسایی شده در آن برنامه ریزی کنند.
ارائه الگوی عناصر برنامه درسی تلفیقی تربیت هنری در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به نقش برنامه درسی تلفیقی تربیت هنری در موفقیت و عملکرد تحصیلی، هدف این پژوهش ارائه الگوی عناصر برنامه درسی تلفیقی تربیت هنری در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بود.روش شناسی: نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس روش اجرا اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون برنامه درسی تلفیقی تربیت هنری و خبرگان برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش 20 مورد از اسناد و متون مرتبط با عنوان و 28 نفر از خبرگان بودند که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه و طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش های فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار (76/0=r) تایید شد. در نهایت داده ها با روش تحلیل محتوا با رویکرد قیاسی تحلیل شدند.یافته ها: بر اساس مبانی نظری و پیشینه پژوهشی عناصر برنامه درسی تلفیقی تربیت هنری شامل چهار بخش اهداف، محتوی و فعالیت های یادگیری، روش های تدریس و ارزشیابی شناسایی شد. همچنین، بر اساس مصاحبه ها نیز عناصر برنامه درسی تلفیقی تربیت هنری برای هر چهار بخش استخراج شد. در نهایت عناصر شناسایی شده هر دو بخش مبانی نظری و پیشینه پژوهشی و مصاحبه ها با هم ادغام و بر اساس آن الگوی عناصر برنامه درسی تلفیقی تربیت هنری در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به الگوی عناصر برنامه درسی تلفیقی تربیت هنری در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بر اساس مبانی نظری و پیشینه پژوهشی و مصاحبه ها، متخصصان و برنامه ریزان برنامه درسی برای بهبود نظام آموزشی می توانند از آن در طراحی اهداف، محتوی و فعالیت های یادگیری، روش های تدریس و ارزشیابی بهره ببرند.
رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان-شناختی در معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان شناختی در معلّمان بود.روش شناسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیّه معلّمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 16264 نفر تشکیل داده بودند که از این جامعه، نمونه ای به حجم 375 نفر بر مبنای فرمول کوکران انتخاب شد. با توجّه به طبقات جامعه پژوهش مانند نوع منطقه، تعداد شهرستان/ناحیه و جنسیّت از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد. جمع آوری داده ها بر اساس چهار پرسشنامه رهبری توزیعی(المور، 2000)، توانمندسازی روان شناختی(اسپریتزر، 1995)، توانمندسازی ساختاری(کردنائیج، بخشی زاده و فتح الهی، 1394) و تعالی سازمانی (عمارلو، 1396) صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری، بوسیله ی دو نرم افزار SPSS نسخه 25 و LISREL نسخه 80/8 استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از شاخص های برازندگی مدل تحلیل مسیر تأییدی نشان داد که، مدل ساختاری پژوهش دارای برازش مناسب و قابل قبول می باشد. بر اساس سایر نتایج پژوهش، رهبری توزیعی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با توانمندسازی ساختاری، توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس؛ توانمندسازی ساختاری رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس و توانمندسازی روان شناختی؛ و توانمندسازی روان شناختی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس داشت(0011/0). رهبری توزیعی بواسطه توانمندسازی ساختاری و توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس؛ و توانمندسازی ساختاری بواسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس داشت(004/0).بحث و نتیجه گیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران و رهبران مدارس باید از راهکارهای رهبری توزیعی جهت واگذاری هرچه بیشتر قدرت، اختیار و مسؤولیّت بین معلّمان استفاده کنند، تا ضمن بهبود توانمندی های روان شناختی و ساختاری آن ها، شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هرچه بیشتر معلّمان جهت رشد و ارتقاء سطح مدرسه در تمامی ابعاد و تعالی سازمانی مدرسه فراهم شود.
فهم سوگیریهای تصمیم گیری مبتنی بر رویکرد علوم شناختی (مورد مطالعه: صنعت مشاوره مدیریت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، فهم سوگیری های تصمیم گیری مشاوران سازمانی مبتنی بر رویکرد علوم شناختی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش کیفی بود. جامعه آماری پژوهش، مشاوران سازمانی یک شهرک صنعتی واقع در استان تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 10 نفر به دلیل اشباع نظری و از طریق نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه ساختاریافته برای تعیین پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار (ضریب کاپای کوهن) استفاده شد، که عدد 0.86 بدست آمد و مورد تائید قرار گرفت. روایی نیز بر اساس پروتکل مصاحبه بود. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز معادل تحلیل محتوای کیفی در نرم افزار Maxqda 11 صورت گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه با مشاوران شامل: 3 مقوله اصلی، 8 مقوله فرعی، 28 مفهوم و 161 کد اولیه بود که (3 مقوله اصلی؛ اطلاعات بیش از حد، نیاز به سریع عمل کردن و فقدان معنا) و (8 مقوله فرعی؛ در دسترس بودن، چارچوب بندی، اثر مرجع، تائید، نمایندگی، پافشاری، تعهد و توهم کنترل) بودند.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد برای هر سه مقوله اصلی بدست آمده تجویزهای راهبردی وجود دارد، که با به کار بردن آن ها می توان تا حد زیادی سوگیری های را کاهش داد. برگزاری کارگاههایی مانند تفکر انتقادی یا نقادانه به دلیل ساختارشکنی در چارچوب ذهنی افراد، شناخت تیپ شخصیتی خود و دیگران، روشن کردن اهداف قبل از دیدن و بررسی گزینه ها، تخمین منابع اطلاعاتی به صورت موشکافانه و افزایش زمان برای تصمیم گیری باعث کاهش در بروز این سوگیری ها می شود.
طراحی و ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی در مدارس نقش موثری در عملکرد و موفقیت مدارس دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی مبتنی بر نظریه اشتراوس و کوربین (1998) بود. جامعه پژوهش خبرگان مسئولیت اجتماعی مدارس کشور ایران در سال 1399 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 15 نفر برآورد که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-12 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مسئولیت اجتماعی مدارس دارای 98 مفهوم و 28 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی شامل مسئولیت های قانونی و مسئولیت های اخلاقی (شرایط علی)، مسئولیت های عمومی و بشردوستانه (پدیده محوری)، مسئولیت های اجتماعی و سیاسی (شرایط مداخله گر)، مسئولیت های اقتصادی (شرایط زمینه ای)، مسئولیت های زیست محیطی و دانش افزایی ذینفعان (راهبردها) و آگاهی و همکاری (پیامدها) بود.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها الگوی پژوهش حاضر می تواند یک راهنما برای متخصصان و برنامه ریزان باشد و آنان بر اساس آن برنامه هایی جهت ارزیابی و بهبود مسئولیت اجتماعی مدارس طراحی و اجرا نمایند.
اثربخشی تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش 60 دانش آموز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش 8 جلسه 40 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (Schaufeli, Martinez, Pinto, Salanova & Bakker, 2002) بود و داده ها با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در SPSS-19 نرم افزار تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که هر سه روش مداخله یعنی آموزش خودتعیین گری، آموزش هنر و آموزش تلفیق خودتعیین گری و هنر باعث کاهش معنادار فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین سه روش مداخله در کاهش فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر برای متخصصان، برنامه ریزان درسی و معلمان تلویحات کاربردی دارد. آنان با آموزش روش های مذکور و یا بهره گیری از آنها می توانند گام موثری در جهت کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان بردارند.
شناسایی و واکاوی موانع موثر بر نشاط سازمانی در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و واکاوی موانع موثر بر نشاط سازمانی در سازمان های دولتی انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد نشاط سازمانی و اعضای هیأت علمی و مدیران و معاونان سازمان دولتی استان مازندران در سال 1398 بودند. علاوه بر بررسی اسناد نشاط سازمانی، تعداد 11 نفر از خبرگان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش های مرور اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده که روایی محتوایی آن توسط دو پژوهشگر دیگر تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 83/0 محاسبه شد. در نهایت، داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA12 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که موانع موثر بر نشاط سازمانی در سازمان های دولتی دارای 120 مفهوم، 49 مولفه و 9 مضمون بود. مضمون مدیریتی شامل پنج مولفه سبک رهبری مستبدانه، بی اعتمادی در کار، نظارت سخت گیرانه، ناکارآمدی مدیران و نگرش منفی مدیران به کارکنان، مضمون فردی شامل شش مولفه منفی نگری در کار، خودسانسوری و سکوت سازمانی، درون گرایی، نارضایتی شغلی، شکاف بین نسلی در سازمان و تبعیض جنسیتی، مضمون سازمانی شامل شش مولفه بی عدالتی در سازمان، شرایط سخت محیط کار، ساختار متمرکز سازمانی، بی ثباتی شغلی، روابط انسانی کنترل شده و استرس شغلی، مضمون اقتصادی شامل هفت مولفه بی سامانی در حقوق بر اساس سمت، اهمال کاری در بازپس دهی پاداش و مزایا، تورم، گرانی و بیکاری چند سال اخیر، شکاف طبقاتی، توزیع نادرست خدمات و امکانات بین کارکنان، پرداخت مالیات های نامتناسب با حقوق و درآمد نامتناسب با هزینه های زندگی، مضمون سیاسی شامل پنج مولفه محدودیت آزادی سیاسی و فردی در سازمان، بی اعتمادی به توانایی دولت در بهبود وضعیت کشور، وجود فساد در سیستم اداری و مالی، بی اعتمادی به برنامه ریزی در کارهای مدیران و عدم پایبندی مدیران و سرپرستان به قوانین و مقررات، مضمون محیط کالبدی شامل پنج مولفه محیط های نامناسب برای استراحت، نبود امکانات و تجهیزات ورزشی، استفاده از رنگ های سرد و نامناسب در طراحی ساختمان ها، عدم استفاده از نمادها و اصول بومی در معماری ساختمان ها و استفاده نامناسب از روشنایی در ساختمان ها، مضمون مذهبی- ارزشی شامل شش مولفه اهمال کاری در برگزاری جشن های ملی و دینی به صورت جمعی، سهل انگاری در برگزاری اعیاد و آیین های مذهبی، سستی در برگزاری فعالیت های مذهبی و معنوی، بی توجهی به فرهنگ های سنتی، بدخلقی با دیگران به عنوان یک ارزش و بی اعتمادی به قضا و قدر الهی، مضمون تکنولوژیکی شامل چهار مولفه ارتباط کارکنان با تکنولوژی نوین به جای روابط انسانی، کاهش نیاز به منابع انسانی به دلیل کاربرد تکنولوژی، تخصیص زمان زیاد برای استفاده از تکنولوژی و استفاده از تکنولوژی نوین (ربات) به جای انسان و مضمون اجتماعی- فرهنگی شامل پنج مولفه عدم دلبستگی و احساس تعلق به محل زندگی، نداشتن حس هویت و خاطرات خوش از محل زندگی، عضویت در گروه ها و تشکل های اجتماعی خاص، عدم حس آزادی و امنیت در جامعه و عدم دسترسی به فضاها، خدمات و امکانات در شهرها بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران و برنامه ریزان سازمان ها می توانند گام موثری در جهت رفع موانع موثر بر نشاط سازمانی بردارند که برای این منظور نیاز است تا شرایط را برای بهبود مضامین و مولفه های شناسایی شده فراهم سازند.
ارائه الگوی برنامه درسی مهارت های زندگی در دوره ابتدایی از دیدگاه خبرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه الگوی برنامه درسی مهارت های زندگی در دوره ابتدایی از دیدگاه خبرگان بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا پژوهشی کیفی با تحلیل مضمون بود. جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی مختلف کشور در سال تحصیلی 400-1399 بودند که به صورت هدفمند 14 نفر انتخاب و تا قاعده اشباع نظری مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که اعتبار آن با روایی محتوایی (4 خبره شامل 2 استاد جامعه شناس، 1 استاد روان شناس و 1 استاد علوم تربیتی) مورد بررسی قرار گرفت و برای پایایی نیز از روش توافق کدگذاران استفاده شد که 3 مصاحبه به تصادف انتخاب و با همکار مجربی دیگری کدگذاری شدند که میزان توافق کدگذاری 94/0 حاصل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش کدگذاری (باز محوری و انتخابی) استفاده شدیافته ها: نتایج نشان داد 39 مضمون اولیه(کدگذاری باز)، 9 مضمون محوری شامل (خانواده محوری، مهارت های اقتصادی، مهارت های شهروندی، ارتقای مهارت های اخلاقی و دین محوری و در بعد محتوا مهارت های زیست محیطی، تفکر انتقادی، مهارت سواد رسانه ای و مهارت جسمانی- روانی) و 2 مضمون انتخابی (هدف و محتوا) به عنوان الگوی برنامه درسی مهارت های زندگی در دوران ابتدایی وجود داشت.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان نتیجه گرفت برنامه ریزان برنامه های درسی می توانند در قالب دو بعد کلی اهداف و محتوا، مهارت های زندگی را در دوره ابتدایی در کتب این دوره ارایه نمایند.
بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانش آموزان بود.روش شناسی: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان دختر پایه ی یازدهم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی دانش آموز جینک و مورگان(1999)، هویت تحصیلی موفق واز و ایزاکسون(2008)، باورهای معرفت شناختی شومر(1990)، نیازهای اساسی روانشناختی گاردیا و همکاران(2000) و انگیزش پیشرفت هرمنس(1987) بود. داده ها با استفاده از روش آماری مدل معادلات ساختاری، در نرم افزار SPSS24 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برازش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری پژوهش، تأیید شد. نتایج نشان داد که باورهای معرفت شناختی، هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی روانشناختی بر خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت اثر مستقیم و معنادار داشتند، همچنین خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت، باورهای معرفت شناختی بر هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی و نهایتا نیازهای اساسی بر هویت تحصیلی موفق تأثیر مثبت و معنی داری سطح 95 درصد اطمینان معنادار دارد(05/0 > P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی شده و انگیزش پیشرفت و موفقیت در آنها روند کاهشی دارد را می توان با استفاده از برنامه های آموزشی و مشاوره ای در جهت بهبود هویت تحصیلی، باورهای معرفت شناختی و نیازهای اساسی روانشناختی مورد مداخله قرار داد و زمینه پیشرفت تحصیلی را در آنها محیا کرد. نتایج این پژوهش همچنین می تواند زمینه برنامه ریزی مناسب در جهت اتخاذ راهکارهای آموزشگاهی مناسب در جهت افزایش انگیزش پیشرفت دانش آموزان و به تبع آن کاهش افت و بی میلی تحصیلی را به همراه داشته باشد.
تدوین و اعتبار یابی الگوی برنامه درسی تلفیقی در آموزش مجازی دوره ابتدایی در شرایط همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل و تبیین الگوی برنامه درسی تلفیقی در آموزش مجازی دوره ابتدایی در شرایط همه گیری کووید-19 بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش، آمیخته از نوع اکتشافی متوالی و از نظر شیوه گردآوری داده ها در بخش کیفی داده بنیان و در بخش کمی، همبستگی و معادلات ساختاری بود. در بخش اول (کیفی) برای انجام مصاحبه میدانی، مشارکت کنندگان شامل اساتید برنامه ریزی درسی و برخی معلمان ابتدایی برجسته بود که در ارزشیابی معلمان، دارای رتبه های برتر استانی بودند که این افراد، به صورت هدفمند انتخاب گردیدند (20 مصاحبه با 20 نفر و تا حد اشباع نظری ادامه داشت) و در بخش دوم (کمی)، جامعه آماری شامل معلیمن ابتدایی شهر اراک بود (360 نفر). ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه (36 گویه و در قالب چهار شاخص) انتخاب شد. برای بررسی و پاسخ به سؤالات پژوهش و رسم و تدوین مدل اندازه گیری و مدل ساختاری از نرم افزارهایMaxQDAPro ، SPSS24 و Smart PLS2 استفاده گردید.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که چهار کد محوری فعالیت های یادگیری، اهداف، محتوای برنامه درسی تلفیقی و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به عنوان کدهای محوری مدل برنامه درسی تلفیقی در آموزش مجازی دوره ابتدایی در شرایط همه گیری کووید-19 بودند. همچنین نتایج مدل ساختاری نشان داد هر چهار بعد از برازش کافی برخوردار می باشند.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، حتی بعد از پایان دوران پاندومی کووید-19 ، می تواند راهگشای مدیران و برنامه ریزان آموزش ابتدایی کشور برای بهبود آموزش در دوران ابتدایی باشد.
طراحی الگو تاثیر حالات روان شناختی بر وفاداری کارکنان سازمان آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر حالات روان شناختی بر وفاداری کارکنان در آموزش و پرورش انجام شد.روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش آمیخته (کیفی وکمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان تعلیم وتربیت و اساتید روانشناختی بودندکه براساس اصل اشباع نظری به تعداد۲۰نفر انتخاب و باروش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی مصاحبه شدند. تمام مصاحبه ها به شیوه تحلیل مضمون کدگذاری و با نرم افزار Maxqude تحلیل شد. در بخش کمی جامعه آماری شامل کارکنان ستادی، دبیران و مدیران منتخب آموزش وپرورش استان قزوین در پائیز ۱۳۹۹به تعداد ۱۲۰۰نفر و براساس فرمول کوکران ۲۹۲ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. روایی پرسش نامه بااستفاده از روایی صوری و محتوایی تایید شد. پایایی پرسش نامه با آزمون کرونباخ مقدار ۹۲/۰حاصل شد. تجزیه وتحلیل داده ها با تحلیل عاملی استنباطی و با نرم افزار MICMAC انجام شد. درنهایت برای اعتبار سنجی معادلات ساختاری و برازش مدل از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار PLS استفاده شد.یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد ۶۴ شاخص و ۲۶مولفه در قالب ۷بُعد وجودداشت که شامل : بُعدشخصی با مولفه های(خودکارآمدی، تاب آوری، عزت نفس، رفتار فرانقشی)، بُعد شرایط شغلی با مولفه های(حمایت سرپرستان، استقلال وآزادی عمل، توسعه حرفه ای، تناسب شغل- فرد)، بُعدشرایط سازمانی بامولفه های(اعتمادسازمانی، فرصت رشدویادگیری، پاداش وقدردانی، هویت واستراتژی های سازمانی)، متغیر تعدیل گر حالات روان شناختی با مولفه های (امنیت شغلی، تعامل سازمانی، وجوه شخصیتی، هنجارهای اجتماعی)، بُعدنتایج فردی با مولفه های(شورواشتیاق، جذب درکار، سطح مهارت)، بُعدنتایج شغلی شامل مولفه های(رضایت شغلی، تعهدبه کار، توانمندسازی) و بُعد نتایج سازمانی شامل مولفه های(بهره وری مطلوب، بهبودکیفیت، شایسته سالاری درسازمان، تکریم ورضایت ارباب رجوع) استخراج شده دارای اثر مثبت بر وفاداری کارکنان آموزش و پرورش بودند. نتایج بخش کمی نشان داد مدل برازش(۳۹/۰= GOF) مناسبی داشت و مجموعه متغیرهای الگو توانستند به میزان ۷۶/۰ واریانس وفاداری را پش بینی کنند.بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش در الگوی ارائه شده می توان نتیجه گرفت حالات روان شناختی یکی از مهمترین و حیاتی ترین عوامل در پرورش وفاداری کارکنان آموزش وپرورش بود. این نتایج می تواند زمینه بازنگری و ایجاد تغییرات اساسی در قوانین سازمانی را فراهم آورد.
تدوین الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس سند تحول بنیادین آموزش وپرورش وبرنامه درسی ملی در آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت سندهای تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در برنامه های آموزش وپرورش، پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی در آموزش وپرورش ایران انجام شد.روش شناسی: این مطالعه کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش دو سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در آموزش وپرورش ایران بودند که تمام جمله ها و پاراگراف ها آنها به روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مرور کامل هر دو سند مذکور و ثبت جمله ها و پاراگراف های مرتبط با رهبری مبتنی بر ارزش استفاده شد که روایی محتوایی با نظر 15 نفر از خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آنها از طریق ضریب توافق بین دو کدگذار 77/0 بدست آمد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که سند تحول بنیادین دارای 227 شاخص در دو مقوله فرایندها و رسالت ها بود؛ به طوری که مقوله فرایندها شامل دو زیرمقوله فرایندهای ساختاری رهبری (با سه مفهوم راهبردهای سازمان محور، راهبردهای خانواده محور و راهبردهای مدرسه محور) و فرایندهای محتوایی رهبری (با یک مفهوم راهبردهای تربیت محور) و مقوله رسالت ها شامل چهار زیرمقوله رسالت هایی درباره معلمان، دانش آموزان و فرهنگیان، فضاهای تربیتی، ساحت های ارزشی- تربیتی و ساحت های فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی بودند. دیگر یافته ها نشان داد که سند برنامه درسی ملی دارای 322 شاخص در چهار مقوله اصول، راهبردها، عناصر و شاخص ها بود؛ به طوری که مقوله اصول شامل سه زیرمقوله ارزش های حاکم بر ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی، ارزش های حاکم بر انتخاب راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزش های ناظر بر برنامه های درسی و تربیتی، مقوله راهبردها شامل دو زیرمقوله راهبردهای تولید و اجرای برنامه ها و راهبرد مرکزی فطرت گرایی توحیدی، مقوله عناصر شامل پنج زیرمقوله تعقل، ایمان، علم، عمل و اخلاق و مقوله شاخص ها شامل شش زیرمقوله ارزش های دینی و ملی تربیت نسل، ارزش های اخلاقی تربیت نسل، برنامه های ارزشی تربیت نسل، الگوی هدف گذاری در تربیت نسل، اهداف کلی برنامه های درسی و تربیتی در تربیت نسل ارزشی و تحقق اهداف برنامه درسی و تربیتی در تربیت نسل ارزشی بودند. در نهایت، الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس هر دو سند سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به دو الگوی رهبری مبتنی بر ارزش طبق سندهای تحول بنیادین و برنامه درسی ملی، متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند از آنها بهره برداری کنند که برای این منظور بهبود مقوله ها و زیرمقوله ها ضروری است.
اثربخشی مدیریت زمان بر تعهد به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی مدیریت زمان بر تعهد نسبت به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان دختر متوسطه شهر اهواز بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه (دوم) شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از بین 3 ناحیه شهر، ناحیه 2 تعیین و سپس به صورت تصادفی 50 دانش آموز انتخاب شدند. نمونه انتخاب شده به دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل برنامه مداخله آموزشی مدیریت زمان ترسی (2008)، پرسشنامه آزمون خلاقیت (MPPT) تورنس و پرسشنامه تعهد به مدرسه عابدی (1388) بود. اعتبار پرسشنامه به وسیله روایی محتوایی و پایایی آن با روش آزمون آلفای کرونباخ 91/0 به دست آمد. جلسات مداخله مدیریت زمان (طی 2 ماه و 7 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کواریانس یک متغیری و چند متغیری با نرم افزار Spss24 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد اثر مداخله مدیریت زمان بر تعهد به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت و این تفاوت تداوم داشت (01/0>p).بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثرگذاری مدیریت زمان بر تعهد به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان، برنامه ریزان نظام آموزشی باید در برنامه درسی دوره متوسطه، دروس مهارتی مانند برنامه ریزی و مدیریت زمان را لحاظ نمایند تا در کنار مباحث درسی، مهارت های زندگی نیز ارتقا یابند.
ارتقاء تعامل مدرسه و خانواده در پیشگیری از سوء رفتارهای اجتماعی نوجوانان: واکاوی ابعاد و مولفه ها با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل ارتقاء تعامل مدرسه و خانواده در پیشگیری از سوء رفتارهای اجتماعی نوجوانان بود.روش شناسی: روش شناسی پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد (گرندد تئوری) و تحلیل مضمون کتب و مقالات مرتبط با موضوع بود. جامعه آماری 10 نفر از متخصصانی که در زمینه مدیریت آموزشی کار پژوهشی انجام داده و خبرگان و صاحب نظران و اساتید حوزه مدیریت آموزشی و علوم تربیتی در دانشگاه بودند، انتخاب و مصاحبه با آن ها انجام شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از فرایند کدگذاری مبتنی بر طرح نظام مند راهبرد نظریه داده بنیاد کوربین و اشتراس ( 2008 )، انجام شد. بر اساس این طرح داده های مورد نیاز گردآوری و از طریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری، کدگذاری گزینشی مقوله ها، زیر مقوله ها احصا شدند. نرم افزار اجرای تحلیل MAXQDA 2018 بود .یافته ها: پس از بررسی و مطابقت این کدها و حذف کدهای تکراری، کدهای مشترک تعیین و مقولات با پیشینه و مبانی نظری تطابق و مفاهیم مشترک بازنگری شدند. بعد از انجام عملیات کدگذاری باز، در مرحله کدگذاری محوری، مفاهیم (کدها) مشترک و مشابه ازنظر معنائی تعیین و طبقه بندی شدند. در نهایت مدل ارتقاء تعامل مدرسه و خانواده در پیشگیری از سوء رفتارهای اجتماعی نوجوانان توسط خبرگان اعتبار سنجی شد.بحث و نتیجه گیری: مدل مورد نظر شامل شرایط علی: عامل ساختاری و عامل فرهنگی راهبردها: گسترش امکان مشارکت والدین، گسترش اخلاق حرفه ای، وضع قوانین و مقررات و فرهنگ سازی پیامدها :عوامل اجتماعی، عوامل آموزشی؛ زمینه ای: تجارب دانش آموزان، نقص مدیریتی، نقش تربیتی خانواده و شرایط مداخله گرشامل : عدم همکاری با خانواده با مربیان، کمبود منابع مالی خانواده، کمبود نیرو متخصص می باشد.
ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی یک پارادایم نسبتا جدید مدیریتی است که در آن به ایجاد کسب وکار مسئولانه و متعهدانه تاکید می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر زمانی از نوع مقطعی، از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه اجرا از نوع کیفی با استفاده از روش فراترکیب بود. جامعه پژوهش منابع مرتبط با مسئولیت اجتماعی در 20 سال اخیر بودند که از میان 200 مقاله موجود با توجه به ملاک های مورد نظر و تعداد 3 مرحله پالایش تعداد 42 مقاله با روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با کمک مرور اسناد و یادداشت برداری از مقاله ها جمع آوری که پایایی یافته ها با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد و در نهایت، داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مسئولیت اجتماعی تعداد 65 شاخص، 41 مقوله و 7 بعد داشت که شامل ابعاد اقتصادی (6 مقوله)، اخلاقی (8 مقوله)، محیط زیستی (8 مقوله)، کارکنان (6 مقوله)، نهادهای نظارتی (5 مقوله)، جامعه (5 مقوله) و نهادهای حاکمیتی (3 مقوله) بود. در نهایت، مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده 7 بعد اقتصادی، اخلاقی، محیط زیستی، کارکنان، نهادهای نظارتی، جامعه و نهادهای حاکمیتی برای مدل مسئولیت اجتماعی بود. مدیران و مسئولان سازمانی با کمک ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می توانند زمینه را برای بهبود مسئولیت اجتماعی در سازمان خود فراهم آورند.
طراحی الگوی جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت جامعه پذیری دانش آموزان در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش سند تحول بنیادین نظام تعلیم وتربیت و خبرگان نظام تعلیم وتربیت و مدیریت آموزشی استان بوشهر در سال 1399 بودند. علاوه بر سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت، نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 16 نفر بدست آمد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با کمک مرور اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین سه کدگذار 88/0 بدست آمد و با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-12 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که برای جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی 48 شاخص، 9 مولفه و 2 بعد استخراج شد. بعد درون فردی شامل چهار مولفه ارتباطات و تعامل، خلاقیت و مهارت، نگرش و خانواده و بعد محیطی شامل پنج مولفه مدرسه، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ارزشی و فرهنگی بود. در نهایت، با توجه به ابعاد و مولفه ها، نظام بازخورد و اصلاح، فلسفه و اهداف، مراحل اجرایی الگو و سازوکار اجرایی الگو، الگوی جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزی جهت بهبود جامعه پذیری دانش آموزان از طریق الگوی جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت ضروری می باشد.
شناسایی مولفه های جانشین پروری با تاکید بر آموزش و بررسی وضعیت آنها در بانک تجارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: جانشین پروری نقش مهمی در عملکرد آتی سازمان دارد. بنابراین، هدف این پژوهش شناسایی مولفه های جانشین پروری با تاکید بر آموزش و بررسی وضعیت آنها در بانک تجارت بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجر مقطعی از نوع کمی بود. جامعه پژوهش مدیران و کارشناسان مسئول حوزه منابع انسانی بانک تجارت استان تهران در سال 1400 (به تعداد 400 نفر) بودند که حجم نمونه طبق فرمول کوکران 196 نفر برآورد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته جانشین پروری با تاکید بر آموزش بود که روایی محتوایی آن با نظر 12 نفر از خبرگان تایید و پایایی کل آن با روش های آلفای کرونباخ 75/0 و ترکیبی 86/0 بدست آمد. داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج مطالعه حاضر حاکی از وجود پنج عامل شرایط شغلی (با مولفه های عوامل تفویض اختیار و سطوح تصمیم گیری، تعهد کاری و اخلاق حرفه ای، پویایی، امنیت شغلی، تفکر تحلیلی و کلان نگری، سبک رهبری و رضایت شغلی)، منابع انسانی (با مولفه های فرهنگ سازمانی، تجزیه و تحلیل شغلی، ارزشیابی عملکرد کارکنان و سیستم های اطلاعاتی مدیریت منابع انسانی)، سیاست های سازمانی (با مولفه های اعتماد سازمانی، آموزش و یادگیری، خلاقیت، ذینفعان، سیاست ها و قوانین و مزیت رقابتی)، جو سازمانی (با مولفه های جو حاکم بر سازمان، غنای دانشی، تجربه و سابقه خدمتی و آینده نگری و ریسک پذیری) و ارتباطات و توانمندی (با مولفه های تعارض درون سازمانی، سبک ارتباطی و توانمندسازی) بود که همگی بار عاملی و پایایی مناسبی داشتند. دیگر نتایج حاکی از آن بود که همه عامل ها و مولفه های هر یک از عامل ها بالاتر از حد متوسط جامعه بودند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، پرسشنامه جانشین پروری با تاکید بر آموزش ابزاری روا و پایا است و متخصصان و مسئولان می توانند از آن جهت برنامه ریزی برای جانشین پروری استفاده نمایند.
ارائه الگوی تأثیر مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر بهره وری پژوهشی معلمان (مطالعه موردی آموزش و پرورش استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی تأثیر مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر بهره وری پژوهشی معلمان انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نظر شیوه اجرا تلفیقی (کیفی- کمّی) و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی مازندران در سال تحصیلی 99-1398بودند که 15 نفر بر اساس اشباع نظری و به صورت هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز ، شامل معلمان آموزش و پرورش استان مازندران در سال تحصیلی 99-1398 (2287 نفر) بودند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر تعیین که با روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار یافته های کیفی با دیدگاه خبرگان و استراتژی بازبینی مجدد و پایایی با روش ضریب توافق کدگذاری 83/0 شد. در بخش کمّی نیز با روایی محتوایی و پایایی با روش آلفای کرونباخ 91/0 شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری با نرم افزار Maxquda18 و در بخش کمّی از تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Pls Smart3 استفاده شد.یافته ها: یافته های کیفی نشان داد کد انتخابی مدیریت منابع انسانی الکترونیک دارای 33 شاخص در 5 مضمون محوری شامل (تکنولوژیکی، ساختاری، فرهنگی، استراتژیک و فرایندى) و کد انتخابی بهره وری پژوهشی نیز دارای 36 شاخص در 5 مضمون محوری شامل (فردی، سازمانی، اقتصادی، فنی– عملیاتی و اجتماعی) بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد تمام بارهای عاملی سازه ها بالای 40/0 بودند. نتایج معادلات ساختاری نیز نشان داد مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر بهره وری پژوهشی دارای تأثیر مثبتی بود (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان نظام آموزش و پرورش باید با توانمندسازی معلمان در زمینه منابع انسانی الکترونیکی موجبات بهره وری پژوهشی آنان را فراهم کنند.
بررسی اثربخشی روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با گروه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بودند. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که نمونه ای 50 نفره به صورت هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 25 نفر) گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه سواد اطلاعاتی تریلز (2007) و مقیاس اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران(2004) بود. به گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای آموزش روش تدریس معکوس برگمن و سمز (2014) ارائه شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش های آماری استنباطی (تحلیل اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) با نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری باعث افزایش نمرات آنان شد و این اثر تا دوره پیگیری یک ماهه ادامه داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت روش آموزش کلاس معکوس باعث افزایش اشتیاق تحصیلی و سواد اطلاعاتی در دانش آموزان متوسطه (دوم) می شود و از این رو، برنامه ریزان نظام آموزشی باید با معرفی و تشریح بیشتر این روش زمینه استفاده بیشتر معلمان در فرایند یاددهی- یادگیری را فراهم کنند.
ارائه مدل برنامه آموزشی برای دانشگاه های نسل چهارم در ایران با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برنامه آموزشی برای دانشگاه های نسل چهارم در ایران انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق از نظر هدف بنیادی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی شامل خبرگان و اساتید برنامه ریزی آموزشی دانشگاهی ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری 17 نفر از آنها با روش های نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمی شامل کلیه دانشجویان مراکز آموزش عالی سراسر ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق فرمول کوکران 384 نفر آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که شاخص های روانسنجی آنها تایید شدند. داده ها با روش های کدگذاری در نرم افزار MAXQDA و تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که 51 شاخص در قالب 7 مقوله رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصت های شبیه سازی شده، توجه به روش های یادگیری گروهی، یادگیری خودهدایت شده و خودراهبر، فعالیت های مبتنی بر یادگیری اکتشافی و روش های نوین تدریس شناسایی شد. یافته های بخش کمی نشان داد که 34 گویه در قالب 7 مقوله مذکور قرار گرفتند که بار عاملی همه آنها بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 60/0 و پایایی همه آنها بالاتر از 80/0 بود. دیگر نتایج نشان داد که برنامه آموزشی برای دانشگاه های نسل چهارم بر هر هفت مقوله رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصت های شبیه سازی شده، توجه به روش های یادگیری گروهی، یادگیری خودهدایت شده و خودراهبر، فعالیت های مبتنی بر یادگیری اکتشافی و روش های نوین تدریس اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).بحث و نتیجه گیری : با توجه به شناسایی هفت مقوله و اثر مستقیم و معنادار برنامه آموزشی پژوهش حاضر بر هفت مقوله، برنامه ریزی جهت بهبود برنامه آموزشی برای دانشگاه های نسل چهارم از طریق هفت مقوله ذکرشده در بالا ضروری است.
تجربه زیسته پسران نوجوان از ازدواج مجدد مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ازدواج مجدد مادر می تواند همراه با پیامدهای مثبت و منفی برای فرزندان به خصوص پسران باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، تجربه زیسته پسران نوجوان از ازدواج مجدد مادران بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان پسر به عنوان نمونه متوسطه دوم شهر اهواز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که 16 نفر بر اساس روش اشباع نظری به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. برای اعتبار یافته ها ابتدا فرایند کدگذاری توسط خبرگان (روایی صوری) بررسی شد. همچنین خود محقق فرایند کدگذاری را مجدد بررسی کرد. پایایی نیز با ضریب توافق کدگذاری توسط دو کدگذار انجام و 85/0 حاصل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد 53 مفهوم، 17 مضمون محوری و 7 مضمون انتخابی شناسایی شد؛ به طوری که مضامین انتخابی شامل بهزیستی روانی (افکار انحرافی، آسیب روانی و شرایط روانی مساعد)، حمایت عاطفی (خلأ عاطفی و احساس تنهایی)، تجارب هیجانی (روابط حمایتگر، احساس گناه و عصبانیت)، نگرش به ازدواج (نگرش منفی و ترس)، رفاه اقتصادی (رایط مالی و شرایط دخل و خرج اعضا)، روابط بین فردی (طرد شدگی، انزواطلبی، مواجه با رفتارهای اجتماعی منفی و استقلال طلبی) و پذیرش طلاق (تبعیت از طلاق و ناتوانی در قبول طلاق) بودند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان نتیجه گرفت ازدواج مجدد مادر دارای مزایا و آسیب هایی برای نوجوانان است، بنابراین برنامه ریزان نظام آموزش و پرورش و مشاورین جهت کاهش آسیب های ناشی از ازدواج مجدد مادر می توانند این دانش آموزان را تحت مشاوره و مراقبت بیشتر جهت سازگاری با شرایط جدید و توانمندسازی روانی قرار دهند.
شناسایی ابعاد و مولفه های خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خودرهبری در بهبود عملکرد اعضای هیات علمی نقش مهم و موثری ایفا می کند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد و دولتی شهر کرج بودند. نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 12 نفر محاسبه که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 11 سوال بود که مصاحبه ها به صورت انفرادی انجام و روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی دارای 53 کد باز یا شاخص، 14 کد محوری یا مولفه و 8 کد انتخابی یا بعد بود. ابعاد خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی شامل توسعه شخصی (با دو مولفه خودمدیریتی و خودهدایتی)، توسعه حرفه ای (با دو مولفه استراتژی حرفه ای و مهارت های حرفه ای و اجتماعی)، اخلاق مداری (با سه مولفه اخلاق مداری حرفه ای، اخلاق مداری روابطی و مهارت های تفکر انتقادی)، بهبود عملکرد (با دو مولفه اثربخشی و کارآمدی)، تحول گرا (با دو مولفه راهبرد رفتارمحور و خودانگیزی)، برنامه گرا (با یک مولفه هدفمند)، خودآگاهی (با یک مولفه شناخت انگیزه و رفتار خود) و اصلاح گر و هم افزا (با یک مولفه خودنظارتی و خودکنترلی) بودند. در نهایت، برای خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی 29 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی شامل شناخت خود، خودانگیزشی، خودکنترلی، اثربخشی، هدف گذاری، اصلاح و تحول، اخلاق مداری و خودشکوفایی شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی، برای بهبود خودرهبری در اعضای هیات علمی می توان زمینه را برای تحقق ابعاد، مولفه ها و مقوله های شناسایی شده فراهم کرد.
مدل توسعه ای اقتصادی اجتماعی فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل توسعه ای اقتصادی اجتماعی فوتبال ایران انجام گرفت.روش شناسی:روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا به صورت آمیخته بود که به صورت میدانی انجام شدجامعه آماری پژوهش در مرحله اول «اکتشاف عوامل» از طریق مصاحبه های عمیق، کلیه خبرگان و افراد صاحب نظر و آگاه در ارتباط با حوزه اقتصادی صنعت فوتبال کشور (مدیران حوزه اقتصادی در فوتبال (فدراسیون، برخی روسای هیئت ها و کارشناسان خبره حوزه اقتصاد ورزش) بود که از این مجموعه تا جایی که نسبت به موضوع پژوهش اشباع نظری حاصل گردید، افراد برای انجام مصاحبه و کسب اطلاعات لازم در ارتباط با موضوع مورد نظر به صورت کاملاً غیراحتمالی انتخاب شدند. با توجه به این مطالب، مصاحبه با انتخاب هدفمند افرادی که صاحب نظر و آگاه در ارتباط با موضوع پژوهش (توسعه اقتصادی) بودند آغاز شد و طی یک پروسه 3 ماهه و مصاحبه با 20 نفر پژوهشگر احساس کرد که به نقطه اشباع نظری رسید. همچنین در بخش کمی جامعه آماری متشکل از کلیه کارشناسان حوزه بازاریابی ورزش بویژه فوتبال، برخی مسئولین حوزه اقتصادی و بازاریابی فوتبال در فدراسیون، هیئت های ورزشی، صاحب نظران و اساتید دانشگاه، اصحاب رسانه، مدیران عامل باشگاه های فوتبال، مربیان، داوران و ورزشکاران به منظور تکمیل داده های لازم انتخاب شدند. با توجه به حجم بالایی از افراد جامعه پژوهش برای ارائه داده های لازم جهت آزمون مدل روش نمونه گیری در دسترس برای انتخاب نمونه ها استفاده گردید. بر این اساس تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در مرحله کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای بدست آوردن روایی پرسشنامه از روایی محتوایی، روایی سازه و برای پایایی آن از آلفای کرونباح استفاده شد. مراحل تحلیل داده ها در بخش کیفی از طریق کدگذاری باز ، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی با نرم افزار MAXQDA 2020 بر اساس روش گلیزر بود. در بش کمی نیز برای تحلیل داده های استنباطی از مدل معادلات ساختاری بر اساس نرم افزار SPSS و pls نسخه 23 استفاده شدیافته ها: چهار عامل شامل عامل توسعه سیاستگذاری، اقتصادی، باشگاهی و تطبیقی بر توسعه اقتصادی اجتماعی فوتبال موثر می باشند؛ که بین آنها تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که، « مولفه توسعه تطبیقی» بالاترین رتبه در عوامل موثر بر توسعه اقتصادی فوتبال از دیدگاه نمونه تحقیق داشته و «عوامل باشگاهی» پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پس از تدوین مدل توسعه ای اقتصادی اجتماعی فوتبال ایران مشخص شد که شاخص های برازش مدل از مقدار قابل قبول و مطلوب برخوردار بوده و مدل تحقیق تایید شد.
ارائه مدل برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سرزندگی نقش مهم و موثری در بهبود و ارتقای متغیرهای روانشناختی و تحصیلی در دانش آموزان دارد. بنابراین، هدف این مطالعه، ارائه مدل برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف و روش اجرا به ترتیب کاربردی و توصیفی از نوع کمی بودند. جامعه پژوهش معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 11526 نفر بودند که تعداد 374 نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه ها به پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی (100 سوالی) پاسخ دادند که شاخص های روانسنجی آن قابل قبول بود. داده ها با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی در مقوله اصلی یعنی برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی شامل انگیزش و باور مثبت، روابط اجتماعی و اشتیاق تحصیلی، در مقوله شرایط علّی شامل اهداف آموزشی، متن کتب درسی، روش های آموزشی و ارزشیابی برنامه درسی، در مقوله شرایط زمینه ای شامل شرایط درون کلاسی و شرایط مدرسه، در مقوله شرایط مداخله گر شامل سیاست گذاری آموزشی، محیط و فرهنگ، در مقوله راهبردها شامل تمرکززدایی و زیرساخت و در مقوله پیامدها شامل اشتیاق و رفتار بود. همچنین، بار عاملی مقوله اصلی، شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 70/0 و پایایی آنها با روش های آلفای کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 80/0 برآورد شد. افزون بر آن، مدل برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی برازش مناسبی داشت و در این مدل شرایط علّی بر مقوله اصلی، مقوله اصلی، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، مدل طراحی شده برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی می تواند به برنامه ریزان و متخصصان در طراحی و اجرای برنامه هایی برای بهبود سرزندگی در دانش آموزان کمک نماید.
مقایسه اثربخشی روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی-رفتاری بر خود ناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خود ناتوان سازی تحصیلی نقش مهمی در سایر متغیرهای تحصیلی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری بر خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان بود.روش شناسی: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آن همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر قاین در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 45 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش به تفکیک 10 جلسه 90 دقیقه ای با روش های روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی شوینگر و استینسمر-پلستر (2011) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تی مستقل در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هر دو روش روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری باعث کاهش خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان شدند و اثربخشی روان درمانی انگیزشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در کاهش خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان بیشتر بود (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه بهره گیری از هر دو روش مداخله روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری به ویژه روش روان درمانی انگیزشی در کاهش خودناتوان سازی تحصیلی ضروری است. بنابراین، مشاوران و روانشناسان می توانند از روش روان درمانی انگیزشی در کنار سایر روش های موثر جهت کاهش خودناتوان سازی تحصیلی استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و معنادرمانی بر جهت گیری انگیزشی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و معنادرمانی بر جهت گیری انگیزشی در دانش آموزان مقطع دوم بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهرستان ایرانشهر در سال تحصیلی 99-1398 بودند. از میان آنان 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمایش سرزندگی تحصیلی در 12 جلسه 70 دقیقه ای و معنادرمانی 10 جلسه 70 دقیقه ای آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش پرسشنامه جهت گیری انگیزشی (رایان، 1989) بود. داده ها در نرم افزار SPSS-V21 با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد افزایش میزان جهت گیری انگیزشی در گروه آموزش سرزندگی در مقایسه با گروه آموزش معنا درمانی و کنترل از لحاظ آماری معنی دار می باشد درحالی که آموزش معنا درمانی میزان جهت گیری انگیزشی را در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری افزایش نداده است (05/0<P).
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، توصیه می گردد که مشاوران و روانشناسان برای افزایش جهت گیری انگیزشی از روش های آموزش سرزندگی تحصیلی استفاده نمایند.
شناسایی متغیرهای هنجاری و رفتاری موثر در عملکرد مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از عوامل موثر در وضعیت مدارس، عملکرد مدیران آن به ویژه در دوره ابتدایی می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی متغیرهای هنجاری و رفتاری موثر در عملکرد مدیران مدارس ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف و شیوه اجرا به ترتیب کاربردی و کیفی از نوع توصیفی- توسعه ای بود. جامعه پژوهش مدیران مدارس ابتدایی و متخصصان دانشگاهی در حوزه آموزش وپرورش بودند که تعداد 20 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته انفرادی گردآوری (روایی مصاحبه با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 8/77 محاسبه شد) و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که برای متغیرهای موثر در عملکرد مدیران مدارس ابتدایی 76 شاخص، 11 مولفه و 2 بعد شناسایی شد. بعد رفتاری موثر در عملکرد مدیران مدارس ابتدایی شامل 37 شاخص در 5 مولفه ارزش، رضایت شغلی، انگیزش، شخصیت و خلاقیت بود. همچنین، بعد هنجاری موثر در عملکرد مدیران مدارس ابتدایی شامل 39 شاخص در 6 مولفه ارتباطات سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، سبک های تصمیم گیری، نقش ها و انتظارها و هدف ها و استراتژی ها بود. در نهایت، الگوی هنجاری و رفتاری موثر در عملکرد مدیران مدارس ابتدایی طراحی شد.
بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، جهت بهبود عملکرد مدیران مدارس می توان گام های موثری از طریق شاخص ها، مولفه ها و ابعاد شناسایی شده برای متغیرهای موثر در عملکرد مدیران مدارس ابتدایی برداشت.
آموزش ریاضی: عزم بر قصه گویی تا خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی تأثیر طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی پرداخته بود.روش شناسی: در پژوهش حاضر از روش نیمه آزمایشی استفاده شد .جامعه ی آماری بخش کمی، متشکل ازکلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان ساری بود که نمونه ی آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به تعداد 240 نفر به تفکیک جنسیت در دو گروه آزمایش و کنترل (پسران 120 نفر و دختران 122 نفر)جای گرفتند. با استفاده از فرم ب خلاقیت تورنس که از نظر روایی محتوا، مورد تأیید متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسی قرار گرفته است و ضریب پایایی آن نیز با استفاده از نرم افزار spss، 74/0، به دست آمد، پیش آزمون و پس آزمون ازگروه های مورد پژوهش بعمل آمد.یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبتی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته است. همچنین، مقایسه مجذور اتای جزئی پسران و دختران نشان داد که آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر بیشتری بر خلاقیت دختران داشته است.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی می تواند بهبود قابل توجهی در خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته باشد. این یافته ها نشان داد که طراحان برنامه های درسی می توانند از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی، که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه درسی پیشنهاد می شود.بر اساس مطالعه حاضر، طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبت و قابل توجهی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دارد. به علاوه، نتایج نشان داد که این تأثیر بر خلاقیت دختران بیشتر است. بنابراین، توصیه می شود که طراحان برنامه های درسی از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه های درسی پیشنهاد می شود. این تحقیق می تواند به برنامه ریزان درسی و طراحان آموزشی کمک کند تا روش های نوآورانه تری را برای تقویت خلاقیت دانش آموزان در حوزه ریاضی تدوین کنند.
ارائه الگوی آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با رویکرد عملکرد بالا با استفاده از تکنیک دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت برنامه ریزی مسیر شغلی و آسیب شناسی آن، هدف این مطالعه ارائه الگوی آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با رویکرد عملکرد بالا با استفاده از تکنیک دلفی فازی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه کارکنان منطقه ده عملیات انتقال گاز ایران بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 323 نفر برآورد، اما برای اطمینان حجم نمونه 350 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با 132 گویه بود که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد. داده ها با روش های دلفی فازی، تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Lisrel تحلیل شدند.یافته ها: گویه های پرسشنامه محقق ساخته آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با مقیاس هفت درجه فازی مورد بررسی قرار گرفتند و بررسی ها نشان داد که پس از دو دور دلفی تعداد 128 گویه دارای ضریب توافق بالاتر از 70/0 بودند. همچنین، مقوله های الگوی آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با رویکرد عملکرد بالا دارای بار عاملی بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 80/0 بودند. الگوی مذکور دارای برازش مناسبی بود و در این الگو عوامل علّی بر پدیده محوری، پدیده محوری، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه و الگوی طراحی شده آسیب شناسی برنامه ریزی مسیر شغلی با رویکرد عملکرد بالا، برنامه ریزی متناسب با آن برای بهبود مسیر شغلی ضروری است.
بررسی جامعه شناختی سطح مشارکت سیاسی فرهنگیان و عوامل اجتماعی موثر برآن (مطالعه موردی : استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی سطح مشارکت سیاسی فرهنگیان و عوامل اجتماعی موثر بر آن انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی بود. جامعه آماری این مطالعه همه فرهنگیان شاغل استان اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 16300 نفر بودند که حجم نمونه طبق فرمول کوکران 380 نفر تعیین و این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته 85 گویه ای مشارکت سیاسی فرهنگیان با تاکید بر عوامل اجتماعی موثر بر آن بود که روایی صوری آن با نظر خبرگان آشنا به حیطه پژوهش تایید و پایایی کل آن با روش آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از روش های فراوانی، درصد فراوانی، ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که در بیشتر فرهنگیان استان اردبیل میزان مشارکت سیاسی، انگیزه سیاسی، وضعیت سیاسی محیط، رضایت از نخبگان سیاسی، فعالیت سیاسی و اثرگذاری سیاسی در سطح پایین، مهارت سیاسی در سطح متوسط و آگاهی سیاسی، استفاده از رسانه های جمعی و برون گرایی سیاسی در سطح بالا قرار داشت. همچنین، متغیرهای مهارت سیاسی، آگاهی سیاسی، استفاده از رسانه های جمعی، انگیزه سیاسی، وضعیت سیاسی محیط، رضایت از نخبگان سیاسی، فعالیت سیاسی، اثرگذاری سیاسی و برون گرایی سیاسی با مشارکت سیاسی فرهنگیان رابطه مثبت و معنادار داشتند (001/0P<). علاوه بر آن، هر یک از متغیرهای مهارت سیاسی، آگاهی سیاسی، استفاده از رسانه های جمعی، انگیزه سیاسی، وضعیت سیاسی محیط، رضایت از نخبگان سیاسی، فعالیت سیاسی، اثرگذاری سیاسی و برون گرایی سیاسی نقش معناداری در پیش بینی مشارکت سیاسی فرهنگیان داشتند (001/0P<).نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برای افزایش مشارکت سیاسی فرهنگیان می توان زمینه را برای بهبود و ارتقای مهارت سیاسی، آگاهی سیاسی، استفاده از رسانه های جمعی، انگیزه سیاسی، وضعیت سیاسی محیط، رضایت از نخبگان سیاسی، فعالیت سیاسی، اثرگذاری سیاسی و برون گرایی سیاسی فراهم کرد.
رابطه ابعاد شوک فرهنگی با روابط بین فردی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تاثیر شوک فرهنگی بر روی روابط بین فردی دانشجویان تربیت بدنی استان مازندران به منظور ارائه مدل صورت گرفت.
روش: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها کمی بود و به شکل میدانی صورت گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه های آزاد و دولتی استان مازندران بود که با توجه به ملاک حداقل حجم نمونه لازم در تحلیل عاملی تعداد 237نفر بر اساس روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته شوک فرهنگی و پرسشنامه روابط بین فردی محمودی و همکاران (1395) استفاده گردید. روایی پرسشنامه به لحاظ محتوایی و سازه ای تأیید شد. برای آزمون پایایی از پایایی ترکیبی و روایی واگرا و همگرا استفاده گردید. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و Amos استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج شوک فرهنگی بر روابط بین فردی دانشجویان دانشگاه های استان مازندران (001/0=Sig، 896/6-=t) با ضریب مسیر (703/0-=β) تأثیر منفی مستقیم معناداری دارند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد مؤلفه استرس بین فردی، مؤلفه فاصله فرهنگی، مؤلفه فاصله بین فردی، مؤلفه غم و اندوه، مؤلفه فاصله اخلاقی، مؤلفه فشار روانی- جسمانی و مولفه سردرگمی بر روابط بین فردی دانشجویان اثر منفی معناداری دارند اما اثر مؤلفه طرد شدن و اضطراب و خستگی بر روابط بین فردی دانشجویان معنادار نبود.
افزایش هوش سیال و ذهن خلاق دانش آموزان ابتدایی 7 تا 9 سال : اثر آموزش مهارت های ریاضی I Math(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های ریاضی بر افزایش هوش سیال و ذهن خلاق دانش آموزان مقطع ابتدایی اول انجام گرفت.روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تجربی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد پژوهش شامل دانش آموزان مدارس ابتدایی اول منطقه 6 شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1401 بود . با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 28 نفر از دانش آموزان جامعه مورد مطالعه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش) 14 نفر بسته آموزش مهارت های ریاضی ) و یک گروه کنترل(14 نفر) ، جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش مهارت های ریاضی را طی 10 جلسه 80 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها بسته آموزش مهارت های ریاضی و آزمون هوش سیال (سعادتی شامیر و زحمتکش،1401) و ذهن خلاق( سعادتی شامیر ،1400) استفاده شد.یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بسته آموزش مهارت های ریاضی ، باعث افزایش هوش سیال و ذهن خلاق در دانش آموزان 7 تا 9 سال شد. آموزش مهارت های ریاضی به دانش آموزان سال های اول ابتدایی باعث افزایش ادراک، استدلال ، توجه ، حافظه و پردازش اطلاعات و همچنین سیالی، اولویت بندی، تمرکز پشتکار و ریسک پذیری در آنها شد.نتیجه گیری: دانش آموزانی که آموزش مهارت های ریاضی دقیق تری دریافت کنند قدرت ادراک، استدلال، توجه، حافظه و پردازش اطلاعات بیشتر و منظم تری پیدا می کنند و مهارت های شناختی و تحصیلی بالاتری از همسالان خود نشان می دهند و در مهارت های چون بازشناسی شکل ، تشخیص شکل از زمینه ، توجه دیداری ، شنیداری، استدلال تصویری، دیداری، محاسباتی، پردازش اطلاعات، توالی عددی، معنایی و تصویری و ذهن خلاق شامل سیالی، اولویت بندی، تمرکز پشتکار و ریسک پذیری عملکرد بهتری داشتند.
مدل یابی تعاملات معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی با نقش میانجیگری تاب آوری و سازگاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل علی روابط تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی با نقش میانجیگری تاب آوری و سازگاری تحصیلی دانش آموزان(مورد مطالعه دانش آموزان متوسطه دوم شهرشیراز) بود.روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان شهر شیراز بود که از این تعداد، ۳۷۳ نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های تعامل معلم و دانش آموزان مورای و زوویچ (2010)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(۱۹۸۹)، تاب آوری تحصیلی ساموئلز(۲۰۰۴) بود ضمن اینکه نمره پایان سال تحصیلی 1400-1399 دانش آموزان به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده های جمع آوری شده به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج نشان داد که از بین متغیرهای پژوهش، بیشترین اثر مستقیم مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۲۵/۰) و کمترین اثرمستقیم مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر سازگاری تحصیلی(۱۵/۰) است. همچنین از بین متغیرها بیشترین اثر غیرمستقیم مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی(۰۹/۰) و کمترین اثر غیرمستقیم مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۰۳/۰) است.نتیجه گیری: در نهایت بیشترین اثرکل مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۲۸/۰) و کمترین اثرکل مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی(۰۹/۰) است.