مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
رویکرد قابلیت
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین کارکردهای رسانه همگانی سیمای جمهوری اسلامی ایران جهت توسعه قابلیت های انسانی است. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از روش مفهوم سازی بنیادی (داده بنیاد) انجام گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی تعداد پانزده نفر از اعضای هیئت علمی رشته های مدیریت، علوم تربیتی، جامعه شناسی، اقتصاد توسعه، ارتباطات و افراد دارای تجربه کاری در حوزه سیمای ج.ا.ایران مورد مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و سپس داده های حاصل از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که این رسانه، سه کارکرد اصلی جهت توسعه قابلیت های انسانی ایفا می نماید. اولین کارکرد این رسانه که در این پژوهش شناسایی شده، عبارت است از فراهم سازی عوامل میانجی توسعه قابلیت های انسانی که از طریق آگاه سازی، ایجاد انگیزه، توانمندسازی و هدایت اختیار مثبت در انسان صورت می گیرد. دومین کارکرد این رسانه، فراهم سازی آزادی های فرصت در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قانونی، زیست محیطی، اطلاعاتی و حمایتی است که زمینه و بستر توسعه قابلیت های انسانی محسوب می شوند. در نهایت به کارگیری استراتژی تغییر نیز که مبتنی بر پیش فرض انسان فعال به عنوان یک ظرفیت بالقوه است، سومین کارکرد این رسانه است که در این پژوهش مورد شناسایی قرار گرفته است.
بررسی رابطه جانشینی زمان و درآمد بر پایه رویکرد قابلیت انسانی (مورد مطالعه: معلمان مرد شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه به پدیده فقر در قالب رویکرد متعارف، یعنی دیدن فقر به مثابه محرومیت از درآمد، جلوه های گوناگونی از فقر را که مردم در عمل تجربه می کنند، نادیده می گیرد. اما چنانچه فقر را به مثابه محرومیت از قابلیت به حساب آوریم، در کنار فقر درآمدی، سایر ابعاد فقر نیز مورد توجه قرار خواهند گرفت. از طرفی، براساس تحلیل های استاندارد و متعارف موضوعات درآمد و فراغت، فرد می تواند بین ساعات کار و فراغت، جابه جایی و جانشینی انجام دهد تا میزان درآمد و دستمزد و درنتیجه، مطلوبیتش افزایش یابد و طبق نگرش قابلیت، درصورتی عایدات فرد (مانند درآمد) برای او ارزشمند هستند که نتیجه انتخاب های خود او باشند و نه حاصل اجبار وی جهت جایگزینی زمان فراغت با زمان اشتغال.این مقاله، به دنبال بررسی چگونگی رابطه جانشینی زمان و درآمد بر پایه رویکرد قابلیت و سنجش میزان فقر درآمدی، زمانی و چندبعدی در میان معلمان مرد شهر تهران می باشد که به این منظور، از تابع مطلوبیت با کشش جانشینی ثابت CES[ 1 ] استفاده شده است. هدف کاربردی این تحقیق نیز شناسایی ویژگی های افرادی است که قادر به مبادله بین فقر زمانی و فقردرآمدی نمی باشند. [1]. Constant Elasticity of Substitution
نقدی بر ترجمه کتاب بازنگری در مفهوم نابرابری آمارتیا سن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم آذر ۱۳۹۸ شماره ۹ (پیاپی ۷۳)
137-154
کتاب بازنگری در مفهوم نابرابری (Inequality Reexamined) یکی از آثار آمارتیا سن است که در سال 1992 منتشر شد. در این کتاب، سن با ارزیابی رویکردهای مختلف نسبت به نابرابری، به تبیین این مقوله درقالب رویکرد قابلیت محور می پردازد و برابری واقعی فرصت ها را تنها ازطریق برابری قابلیت ها (یا حذف نابرابری های آشکار در قابلیت ها) امکان پذیر می داند. سن در این کتاب بر این باور است که «نابرابری» موضوع محوری در تمامی رویکردها و نظریه های اجتماعی است، لذا می بایستی به جای مطرح کردن سؤال «چرا برابری؟»، سؤال «برابری در چه حوزه ای؟» در دستورکار قرار گیرد. این کتاب را مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با ترجمه پرویز قاسمی و آزیتا گل زاده قشلاق چایی در سال 1394 به چاپ رساند که در چند صفحه آتی به نقد ترجمه صورت گرفته پرداخته می شود. برمبنای این نقد، هرچند ترجمه صورت گرفته روایی نوشتاری مناسبی دارد، اما ازمنظر چگونگی ترجمه، با اشکالات بسیاری دست به گریبان است؛ لذا ازلحاظ انتقال معنی ازیک سو و نوع تأثیر متن ازسویی دیگر، موفق عمل نکرده است.
بازپردازی شاخص های توسعه قابلیت های انسانی در پرتو فرمان امام علی «علیه السلام» به مالک اشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
167 - 186
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ضمن معرفی رویکرد قابلیت، تلاش شده است تا برد نافذ شاخص های توسعه قابلیت های انسانی بر اساس دستورالعمل های نامه 53 نهج البلاغه که بُردی فرازمانی دارد مدنظر قرار بگیرد. در این پژوهش، جهت گردآوری داده ها، متن گرانمایه این نامه با استفاده از روش تحلیل تم مورد تحلیل و کدگذاری قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش مشتمل بر دوازده تم فرعی در باب فلسفه حکومت، عاملیت انسانی مردم، مقام خلیفه اللهی انسان، اصلاح امور مردم به مثابه حق صریح آنان، تعدد ذی نفعان، انگیزه، احترام به اختیار مثبت، عدالت خواهی، انصاف جویی، توسعه سلامت و فرصت های اقتصادی، توسعه فرصت های حمایتی و آبادسازی و اصلاح بلاد و شهرها و پنج تم اصلی دال بر پدیده محوری توسعه قابلیت های انسانی، شرایط علّی توسعه این قابلیت ها، شرایط میانجی توسعه این قابلیت ها، شرایط زمینه ای توسعه این قابلیت ها و پیامد نهایی توسعه این قابلیت ها بود. در نهایت با استفاده از تم های اصلی و فرعی، چارچوبی جهت توسعه رویکرد قابلیت های انسانی ارائه شد.
سنجش میزان تأثیر رویکرد قابلیت بر توسعه ی دولت الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
75 - 94
حوزه های تخصصی:
در رویکرد قابلیت، مفاهیم توسعه و توسعه نیافتگی و ابزار تحقق آن با رویکردهای رایج متفاوت است. تنها انسان هایی که قابلیت های فردی و شرایط محیطی برایشان فراهم است، پیام آور توسعه هستند. این رویکرد در ادبیات برنامه ریزی کشور ما مغفول مانده و می تواند باعث رفع چالش های توسعه ی دولت الکترونیکی شود. در این پژوهش از روش توصیفی پیمایشی و ابزار پرسش نامه برای جمع آوری نظر خبرگان استفاده شده است. ابتدا چالش های عمده در توسعه ی دولت الکترونیکی شناسایی شده اند. سپس مدل های رویکرد قابلیت و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن، استخراج و دسته بندی شده اند. سپس میزان تأثیرات قابلیت های انسانی بر چالش های دولت الکترونیک با استفاده از ماتریس خانه ی کیفیت، بررسی و با روش آنتروپی شانن رتبه بندی شده اند. نتایج نشان داد که در توسعه ی دولت الکترونیک، توجه به قابلیت های مردم در کنار توجه به نظرات دولت می تواند کارساز باشد. قابلیت های مهم عبارتند از: توانایی ایجاد محیط آزاد در جامعه ی اطلاعاتی و دسترسی به اطلاعات، توانایی فراگیری سواد الکترونیکی، توانایی ارائه ی خدمات با کیفیت الکترونیکی، توانایی احقاق حق در محیط الکترونیکی.
مدلسازی شاخص عدالت در برنامه ریزی شهری با استفاده از "رویکرد قابلیت"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
146 - 167
حوزه های تخصصی:
در حالیکه سیاست های اتخاذ شده در حوزه حمل و نقل بر محرومیت اجتماعی درصد زیادی از خانوارهای ساکن در شهرها اثرگذار است، مطالعات مرتبط با عدالت اجتماعی، حمل و نقل را تنها به عنوان مثالی حاشیه ای برای پیشبرد مباحث وسیع تر مورد توجه قرار داده اند و اجرای عدالت در این حوزه به ندرت به صورت صریح مورد توجه قرار گرفته است. در نتیجه، بسیاری از محققان سعی دارند با استفاده از تفسیر نظریات مختلف عدالت در تبیین این سیاست ها اثرگذار باشند. در همین راستا، این مطالعه سعی دارد به شیوه ای توصیفی-تحلیلی با تکیه بر "رویکرد قابلیت"، مدلی ارائه دهد که قادر است با استفاده از داده های مربوط به مشخصات ساکنین، شاخص های زیستگاه شهری و عملکرد سیستم حمل و نقل، میزان توانایی افراد برای برطرف کردن حداقل نیازهای اساسی خود را مدل سازی کند. به همین منظور با معرفی و بکارگیری متغیرهای هر دسته و با ارائه یک سناریوی مفهومی، "شاخص قابلیت" 16 شخص ساکن در یک بلوک فرضی که دارای مشخصات متفاوتی هستند تخمین زده شد. نتایج مدل نشان می دهد بیشترین میزان تفاوت شاخص قابلیت برای افراد، متأثر از متغیر مالکیت خودروی شخصی، میزان درآمد و معلولیت افراد است. بعلاوه رده سنی جوان دارای حساسیت بیشتری به این متغیرها است، بطوریکه عدم مطلوبیت در متغیرهای یاد شده موجب کاهش بیشتری در میزان شاخص قابلیت افراد جوان نسبت به همتایان آنها با رده سنی پیر خواهد شد. در نتیجه، این مدل توانایی محاسبه میزان نابرابری گروه های مختلف جامعه و ارائه پیشنهاد برای سیاست گذاری در یک فضای شهری را خواهد داشت.
پدیدارشناسی تجارب بی عدالتی آموزشی و پژوهشی دانشجویان مبتنی بر رویکرد قابلیت (مطالعه موردی: یک دانشگاه جامع دولتی در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بی عدالتی های آموزشی و پژوهشی موجود نسبت به دانشجویان در حین تحصیل بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. به این منظور، از رویکر کیفی پدیدارشناسی بهره گرفته شد. جامعه این پژوهش، دانشجویان یکی از دانشگاه های جامع دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد 20 دانشجو طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری معیار انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. روایی محتوایی ابزار مصاحبه توسط متخصصان موضوع و پایایی آن نیز با روش پایایی بین دوکدگذار با ضریب %78 مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها نیز، روش تحلیل مضمون فان کام به کار گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بی عدالتی آموزشی هشت مضمون اصلی و 45 مضمون فرعی و بی عدالتی پژوهشی پنج مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی داشت. مضمون های اصلی بی عدالتی در زمینه آموزشی، شامل ضعف اساتید در یاددهی، جدی نگرفتن درس و آموزش، انتقادپذیری پایین اساتید، بی ضابطه بودن ارزیابی دانشجویان، تخریب انگیزه دانشجو، تحقیر دانشجو، به رسمیت نشناختن تنوع دانشجویان، و محدود بودن امکان دسترسی به استاد بودند. در زمینه پژوهشی نیز، مضمون های اصلی بی عدالتی شامل تبعیض در پذیری دکتری، ایجاد محدودیت در همکاری با اساتید، ضعف و تبعیض در ارائه راهنمایی علمی، نگاه ابزاری به دانشجو، و مشکلات تأمین منابع مورد نیاز پژوهش ها می شدند. این بی عدالتی ها به عنوان عواملی هستند که تأثیرات منفی بر ایجاد و تقویت قابلیت های اساسی دانشجویان، یعنی احترام و کرامت، دانش و تخیل، انسجام عاطفی، آمادگی یادگیری، صدا، داشتن آرزو، استدلال عملی، و روابط و شبکه های اجتماعی می گذارند.بحث و نتیجه گیری: برگزاری کارگاه های آموزشی برای اساتید با موضوع عدالت آموزشی و پژوهشی، افزایش تنوع اساتید و محتوای آموزشی ارائه شده متناسب با تفاوت های دانشجویان، توجه به نظرات دانشجویان در مسائل مختلف دانشگاه و رسیدگی به اعتراض های آنان، راهکارهایی هستند که برای رفع بی عدالتی های موجود توصیه می شوند.